🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
371 subscribers
8.07K photos
3.11K videos
71 files
4.61K links
🔥 کانال ایران نوین ( مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥

ایرانی آگاه

آزاد

و اباد

و با رفاه


🔥با ایران نوین، تا ایران نوین🔥
Download Telegram
در کشور #نروژ شما اگر کارتان را از دست بدهید و نتوانید کار جدید پیدا کنید دولت وظیفه دارد برای شما یک کار مناسب پیدا کند و تا آن زمان به شما حقوق می دهد !

ایرانم همینجوریه دقیقا 😄
🔴 شیوه به تاراج بردن ارز دولتی توسط آقایان و اقازاده ها و صاحبان دامن و انحصار :

زدن شرکت صوری در داخل و خارج کشور

🆔👉 @iran_novin1

روزنامه «هفت صبح» در گزارشی از شیوه جالب به‌اصطلاح برخی بازرگان برای چپاول‌کردن ارز دولتی خبر داده است.

این بازرگان‌ها( بخوانید عوامل و کارگزاران چپاولگران صاحب قدرت و نفوذ و و ژن برتر و سهامداران سفره انقلاب و برداردان قاچاقچی ) شرکتی در ایران ثبت می‌کنند و شرکتی در خارج از کشور.
🆔👉 @iran_novin1

سپس، از ایران به شرکت خودشان در اروپا سفارش یک کالا برای واردات به ایران می‌دهند، مدارک را می‌برند، ارز دولتی می‌گیرند و بعد هم از شرکت خارجی‌شان به شرکت داخلی فاکتور می‌دهند. برای چه؟ برای هیچی!!

#غارتگران
آدرس اقتصاددان ناجی اقتصاد ایران

✍🏻دکتر حسین عبده تبریزی

🔴اگر همین امروز به سراغ مهم‌ترین اقتصاددانان دنیا برویم، مثلا به سراغ سه اقتصاددانی برویم که بالاترین رتبه‌ را از نظر رجوع سایر اقتصاددانان به مقالات آنان دارند، یعنی آقایان آندره شلیفر، جیمز هکمن و رابرت بارو یا سه اقتصاددان ایرانی خارج از کشور که به مقالاتشان بیشتر رجوع شده، یعنی آقایان هاشم پسران، جواد صالحی‌اصفهانی و محسن بهمنی‌اسکویی و از آنان بخواهیم سیاست‌هایی برای حل فوری مشکلات اقتصادی ایران بدهند، مسئله حل می‌شود؟

🔴یا اگر به سراغ سه اقتصاددان بالای لیست مجله‌ اکونومیست تحت عنوان پرنفوذترین اقتصاددانان جهان برویم، یعنی سراغ جاناتان گروبر، پُل کروگمن و رابرت شیلر، آیا مسائل ما حل می‌شود؟ اگر آنان سیاست‌هایی اعلام کنند و مقام تصمیم‌گیر آنها را به سلیقه‌ خود و به دلایل مختلف «فعلا» و «در این شرایط» نادیده بگیرد، چه باید کرد؟

🔴آیا هیچ‌یک از این اقتصاددانان بزرگ می‌توانند راه‌کارهایی ارائه‌ دهند که سیاست‌گذار و تصمیم‌گیر ارشد آنها را به سلیقه خود دستکاری کند؟ نه. آیا هیچ‌یک از این بزرگان اقتصاد می‌توانند راه‌های فوری برای حل مشکلات اقتصاد ایران ارائه کنند؟ خیر. آیا آنان خواهند توانست در وضعیتی که محدوده‌ کار برایشان بسیار تنگ و غیرعقلایی تعریف می‌شود، بهترین سیاست‌ها را پیشنهاد کنند؟ نه.

🔴هنگامه‌ بحران، زمان برگشت به اصول و قانون است. اکنون درست همان زمان پرداختن به اصلاحات اقتصادی اساسی موردنیاز جامعه است. تدبیر اقتصاددان و مدیر سیاسی تصمیم‌گیر، در خارج از حوزه‌ علم قرار نمی‌گیرد بلکه درست در کانون مباحث این علم می‌نشیند. تدبیر آنان باید این باشد که در این شرایط اولویت‌ها را درست انتخاب کنند؛ اولویت‌هایی در چارچوب اصول علم اقتصاد، در حوزه‌ قاعده‌ها و قوانین اقتصاد و نه خارج از آنها و در حلقه‌ استثناها.

🔴شرایط اضطراری قوانین اقتصاد را تغییر نمی‌دهد، بلکه ممکن است اولویت‌های سیاست اقتصادی را تغییر دهد. از دل شرایط اضطراری مسکن، اگر اقتصاد را نادیده بگیریم، «مسکن مهر» بیرون می‌زند. از دل شرایط اضطرار ارز و سکه، اگر اقتصاد را نادیده بگیریم، یک‌بار دیگر تخریب بازار و «بگیروببندها» بیرون می‌زند. از دل شرایط اضطرار برای کنترل تورم، اگر اقتصاد را نادیده بگیریم، یک‌بار دیگر صدای «کنترل قیمت‌ها»  و دستگاه تعزیرات شنیده می‌شود.

🔴اقتصاد می‌گوید نظام چندنرخی نداشته باشید. هر اقتصاددان ایرانی هم به دولت گفته که «نظام چندنرخی» پر از فساد و ناکارآمدی است. حال اگر بهترین اقتصاددانان دنیا را هم به خط کنیم و بگوییم لطفاً به لحاظ شرایط اجتماعی و امنیتی کشور، «نظام چند‌نرخی»ای طراحی کنید که فساد نداشته باشد، شدنی نخواهد بود.

🔴بی‌شک اقتصاددانان ایرانی طراز اولی در کشور و در خارج از کشور وجود دارند که می‌خواهند به حل مسائل اقتصادی کشور و تسکین آلام مردم کمک کنند. به آنان اجازه‌ دهیم به کشورشان کمک کنند. به دنبال سراب راه‌حل‌های موقت کوتاه‌مدت من‌درآوردی در حوزه‌ اقتصاد نگردیم. از حیطه‌ قانون و علم به بهانه‌ مشکلات جاری فوری، خارج نشویم.

🔴این مدیران سیاسی کارآمدند که سیاست‌های اقتصاددانان خوب را واقعیت می‌بخشند؛ مدیران سیاسی با تدبیرند که می‌توانند صف اقتصاددانان را از شبه‌اقتصاددانان جدا کنند. شرایط جاری اقتصاد بسیار دشوار است. راه‌حل‌ها سخت است و حداقل در میان‌مدت به جواب می‌رسند. نباید به امید راه‌حل‌های فوری، باقی‌مانده‌ نظم اقتصادی کشور را بر هم زد.

برگرفته از مجله اقتصاد

🆔👉 @iran_novin1

پ ن :

وقتی گفته میشود مشکلات کشور ما اقتصادی نیست به این معنا هست که ریشه مشکلات کشور ما در نادانی سیاستگزاران و مدیران و تصمیم گیران و سیاستهای کلان کشوری است .

اگر این افراد نادان و بفکر و نالایق کنار گذاشته شوند، راههای متعددی برای حل مشکلات اقتصادی کشور وجود دارد و در حداقل زمان الویتهای ضروری اقتصادی حل شده و طی یکی دو برنامه دقیق اقتصادی کشور به سرخط پیشرفت و ترقی و رشد و شکوفایی میرسد .

مشکل ایران اقتصادی نیست .
مشکل ایران سیاسی است .
‌ [({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

📝
شاخص هاي بين المللي براي سنجش ميزان بحران آب💦💧💧

1- شاخص فالكن مارك: بحران آب را براساس مقدار سرانه منابع آب تجديدپذير در كشور تعريف كرده و ميزان سرآنه آب 1700 مترمكعب در سال را به عنوان شاخص كمبود معرفي كرده است. با توجه با این كه درحال حاضر سرانه آب تجديدپذير ايران حدود 1900 مترمكعب مي باشد ايران در آستانه تنش آبي قراردارد.

2-شاخص سازمان ملل: بنياد كميسيون توسعه پايدار سازمان ملل ميزان درصد برداشت از منابع آب تجديذپذير در هر كشور را به عنوان شاخص اندازه گيري بحران آب معرفي كرده است براساس شاخص مذكور هرگاه ميزان برداشت آب يك كشور بيشتر از 40 درصد كل منابع آب تجديدپذير آن باشد اين كشور با بحران شديد آب مواجه مي باشد و اگر اين مقدار درحد فاصل 20-40 درصد باشد. بحران در وضعيت متوسط و چنانچه اين شاخص بين 10-20 درصد باشد بحران درحد متعادل و كمتر از 10 درصد بدون بحران تلقي ميگردد باتوجه به اينكه در ايران هم اكنون 69 درصد كل آب تجديدپذير كشور مورداستفاده قرارمي گيرد ايران در وضعيت بحران شديد آبي قراردارد.🌊

3-شاخص موسسه بين المللي مديريت آب: مؤسسه مذكور دو عامل درصد برداشت كنوني نسبت به كل منابع آب سالانه و درصد ميزان برداشت آب در آينده نسبت به برداشت آب درحال حاضر را همزمان مورد استفاده قرارمي دهد كه براساس اين شاخص ايران در وضعيت بحران شديد آبي قرار دارد ايران تا سال 2025 بايد بتواند 112 درصد به منابع آب قابل استحصال خود بيفزايد كه اين مقدار باتوجه به منابع و امكانات موجود غيرممكن به نظر مي رسد.💦💦💦

منبع:پرتال مدیریت و بهینه سازی مصرف انرژی

🆔👉 @iran_novin1
👌#امید چیست ؟

🆔👉 @iran_novin1

روان‌شناسان تاکنون چندین تعریف از امید به دست داده‌اند.

👈در تعریفی قدیمی‌تر امید چنین توصیف شده است: «داشتن انتظار مثبت برای رسیدن به هدف. بر اساس این تعریف فرد امیدوار، کسی است که در زندگی هدف یا اهدافی دارد و انتظار دارد تا به این هدف (یا اهداف) برسد.

📍اما پرفسور ریک اسنایدر امید را این‌طور تعریف کرده است: «نوعی تفکر معطوف به هدف است که در آن فرد درباره مسیرها (یعنی به کارگیری ظرفیت ادراکی خود برای یافتن راه‌هایی به سمت اهدافش) و درباره عامل یا فاعل (یعنی درباره انگیزش‌های لازم برای استفاده از آن راه‌ها برای رسیدن به هدف‌ها) فکر می‌کند.»

با دقت در این تعریف‌ها سه بُعد مهم امید از دیدگاه علم روان‌شناسی مشخص می‌شود:

1. اهداف (goals)

2. مسیرهایی (pathways) که برای رسیدن به این اهداف انتخاب می‌شوند.

3. عامل (agency) یا فاعلی که در این مسیرها یا راه‌ها حرکت می‌کند تا به اهداف مورد نظر برسد.

🌹احساس امید زمانی روی می‌دهد که فرد فکر می‌کند انگیزه و اراده لازم برای حرکت در مسیرهای انتخاب شده را برای رسیدن به اهداف مطلوب خود دارد. به همین دلیل است که امید را نوعی فکر کردن دربارة اهداف (یا تفکر معطوف به هدف) تعریف‌ کرده‌اند.

🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#بررسی_آثار_تجارت_خارجی_بر_رشد_اقتصادی_ایران

☆3

ریکاردو معتقد است با رشد جمعیت،
" #اجاره " به دلیل اصل قانون بازده نهایی نزولی، رو به افزایش میگذارد و با توجه به اینکه دستمزد واقعی ثابت است، سهم سود از کل درآمد ملی مرتباً کاهش مییابد. کاهش سود در نهایت موجبات کاهش سرمایه گذاری و رکود، و سکون اقتصادی را فراهم میآورد.

به عقیده ریکاردو، تجارت خارجی تنها راه جلوگیری از افزایش اجاره و تنزل سود است.

ریکاردو تجارت را نه تنها در شرایط قیمتهای ارزانتر کالا در دو کشور، بلکه در قیمتها و هزینه های نسبی تولید آنها نیز جست و جو کرد.

بزرگترین نقص نظریه ریکاردو، محدودیت هزینه تولید (فقط کار) بود که بسیار غیرواقع بینانه بود و بتدریج کنار
گذاشته شد. به طوری که از زمان کلاسیک های جدید، تحلیل و توجیه مزیت نسبی اصولاً بر تعیین و مقایسه هزینه فرصت تولید کالا و خدمات قرار گرفت.

در نظریه کلاسیکهای جدید نیز اگر تابع تولید و کشورها کاملاً مشابه باشند، خط امکانات تولید دو کشور موازی یکدیگر میشود و نرخ مبادله کالا نسبت به یکدیگر در دو کشور مساوی به دست خواهد آمد که در اینجا نیز انگیزه تجارت باقی نخواهد بود.

برای رفع کاستی نظریه کلاسیک ها، نظریه #فراوانی_نسبی هکشر و اوهلین در نیمه اول قرن بیستم مطرح شد و منافع تجارت را، حتی اگر دو کشور توابع تولید مشابهی داشته باشند، توجیه نمود.

از دیدگاه هکشر اوهلین هر کشور میبایست کالایی را تولید کند که منابع تولید آن کالا در آن کشور از فراوانی نسبتاً بیشتری برخوردار باشد.

به طور خلاصه اثر محرک دیگر تجارت بر توسعه در نظریه #مزیت_نسبی_هکشر_اوهلین تکرار شده است،
این نظریه با این فرض که همه در فناوری، شرایط تولید و اختلاف در سطح توسعه متفاوتند، و نیز بر اساس تفاوت نسبی در برخورداری از عوامل که از طبیعت ناشی میشود، شکل میگیرد.

بر عکس نظریه #استفاده_از_مازاد، نظریه هکشر اوهلین بر پایه فرض اشتغال کامل منابع در یک سطح مشخص فناوری و تولید بنا شده است.

این نظریه کشورها را به تخصص در تولید و صاردات کالاهایی، که نیاز به استفاده گسترده از عوامل تولید دارند، توصیه میکند.

اقتصاددانان کلاسیک و نئوکلاسیک جنبه های پویای تجارت را محور تفکر خود قرار ندادند، اما تا حدی که تأثیرات تجارت را بر رشد و توسعه در نظر گرفتند، هیچ تعارضی بین مطابقت یک کشور با مزیت نسبی اش و تسریع رشد آن مشاهده نکردند.

به طور کلی، اقتصاددانان کلاسیک، مزیت نسبی را به عنوان عامل تعیین کننده الگوی تجارت در نظر گرفتند.

در مورد جنبه های پویای تجارت، " #هابرلر " یکی از منافع غیر مستقیم یا به تعبیر وی منافع دینامیکی تجارت بین الملل را در فراهم آوردن ابزار مادی لازم نظیر: کالاهای سرمایه ای، ماشین آلات، مواد خام و کالاهای واسطه ای، و به تبع آن انتقال فناوری میداند. انتقال فناوری از خارج موجب تقلیل نسبت اضافی سرمایه به محصول میشود. تا آنجا که رشد اقتصادی به نرخ تراکم سرمایه و بهره وری سرمایه گذاری بستگی داشته باشد، مقدار کم نسبت اضافی سرمایه به محصول موجب شتاب در نرخ رشد کلی اقتصاد خواهد شد. " کوردن " با طرح
یک الگوی مبتنی بر " #محرک_عرضه " برای رشد، پنج اثر را بعد از اینکه کشوری درهایش بر روی، مطابق با منافع ایستای تجارت جهانی باز می شود، قابل مشاهده میداند.

اولین اثر، " #اثر_برخورد " ناشی از تجارت است و درآمد جاری افزایش می یابد.

در این صورت شاید اثر دوم " #اثر_انباشت_سرمایه " باشد، افزایش در انباشت سرمایه زمانی رخ می دهد که قسمت هایی از منافع ایستا سرمایه گذاری شود. به تعبیر دیگر، مقداری از درآمد واقعی از حال به آینده، به جای افزایش در مصرف کنونی انتقال می یابد.

اثر سوم ممکن است " #اثر_جانشینی " باشد، که احتمالاً از کاهش احتمالی در
قیمت نسبی کالاهای سرمایه ای به کالاهای مصرفی منجر خواهد شد. در صورتی که کالاهای سرمایه ای مبتنی بر واردات باشند، این قضیه به افزایش در نسبت سرمایه گذاری به مصرف، و افزایش در نرخ رشد منتهی میشود.

اثر چهارم احتمالا " #اثر_توزیع_درآمدی " است، توزیع درآمد در جهت عوامل تولیدی خواهد بود که به شدت در تولید صادرات استفاده میشوند. اگر میل به پس انداز در بین بخشها یا عوامل تولید متفاوت باشد، بر میل سراسری پس انداز و همچنین بر انباشت سرمایه اثر میگذارد.

سرانجام، " #اثر_وزنی_عوامل " است که بهره وری نسبی سرمایه و نیروی کار را در نظر میگیرد و منعکس کننده این واقعیت است که اگر میزان رشد محصول متوسط وزنی از میزانهای رشد سرمایه و نیروی کار باشد (با یک تابع کل بازده ثابت به مقیاس)، در این صورت اگر صادرات افزایش یابد و همچنین صادرات از عامل تولیدی استفاده کند که سریع ترین رشد را دارد، میزان رشد صادرات سریعتر افزایش مییابد.

ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[


#لیبرالیسم

#الگوهای_لیبرالیسم
قسمت دوم

3) #سوسیال_دمکراسی

بحران در اقتصاد سرمایه‌داری آزاد در طی سالهای 32- 1929 که همراه با افزایش بیکاری، سقوط قیمت سهام شرکتها، ورشکستگی، رکود و کاهش در سرمایه گذاری خارجی بود تحول عمده‌ای در نظام سرمایه‌داری به دنبال آورد و موجب افزایش دخالت حکومت در اقتصاد و تحول در ساخت دولت گردید. جان منیارد کنیز اقتصاددان معروف انگلیسی در کتاب خود تحت عنوان نظریه عمومی پول، بهره و اشتغال (1936) اصول نظری اقداماتی را عرضه کرد که از سال 1930 به بعد توسط حکومتهای غربی به منظور بارزه با بحران اقتصادی اتخاذ شده بود. استدلال اصلی کنیز این بود که اقتصاد سرمایه داری آزاد نمی‌تواند تعادل عرضه و تقاضا را برقرار کند و از این رو ذاتاً ثبات است. از همین رو دخالت دولت به منظور ایجاد تعادل در اقتصاد ضرورت می‌یابد. راه حل کنیز این بود که دولت باید قدرت خود را در زمینۀ وضع مالیات و افزایش هزینه عمومی به منظور تضمین تقاضای مؤثر و اشتغال کامل به کار گیرد. در حقیقت اصطلاح «سوسیال دمکراسی» در آغاز در رابطه با جنبش سیاسی طبقۀ کارگری در اروپا به کار برده می‌شد و به مفهوم اجتماعی کردن دمکراسی بود. سوسیال دمکرات‌ها خواهان تشکیل یک دولت رفاهی در کشورهای سرمایه داری بودند تا آموزش و پرورش رایگان، بهداشت رایگان، پرداخت حقوق به بیکاران و ملّی کردن صنایع بزرگ و مادر را تحقق بخشد.

4) #نئولیبرالیسم

رژیم‌های سوسیال دمکراسی در واقع از طریق بکارگیری نیروی کار و منابع ملل محروم جهان سوم و اختصاص بخش اندکی از آن کشورها را گرفتند. اما این امر موجب کاهش نسبی سود سرمایه داران خصوصی و نیز تحمیل بودجه‌ای به دولت می‌شد که پذیرش آن در دراز مدت برای لیبرال‌ها و سرمایه‌داران دشوار بود. به خصوص که از نیمۀ سال‌های دهۀ هفتاد میلادی، بحران رکودی، حکومت‌های سوسیال‌ دمکرات را در بن‌بست‌های جدّی قرار داد. این امر زمینۀ احیا مجدد نگرش لیبرالیستی کلاسیک را در هیأت نئولیبرالیسم فراهم ساخت. به نظر نئولیبرال‌ها اصول لیبرالیسم غیر قابل تفکیک از سرمایه‌داری می‌باشد و اقتصاد بازار آزاد شرط آزادی است. بعضی از متفکرین این دسته حتی تا حد آنارشیسم دست راستی نیز پیش رفته‌اند. بدین ترتیب که با حذف دولت و فقدان هرگونه کنترلی بر مالکیت و همچنین پذیرفتن اصل مالکیت خصوصی ما به عنوان مهمترین انگیزۀ عمل انسان، می‌توان از دست مشکلات سیاسی و جنگ بین مردم، خلاص گردید. نئولیبرالیسم گر چه کوششی است به منظور بازگشت به شرایط پیش از دولت رفاهی، لیکن خود محصول شرایط اقتصادی و سیاسی معاصر است. این گرایش موجب افزایش فرصت و توانایی شرکتهای بزرگ خصوصی در امر مال اندوزی شده و محدودیت‌های وضع شده بر تجارت آزاد را به تدریج از میان برده است. بازگشت به لیبرالیسم ممکن است بحرانهای ذاتی لیبرالیسم اقتصادی را در ابعادی تازه فعّال کند و بار دیگر ساختار دولت را در غرب دستخوش تحول سازد.

ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#نافرمانی_
اثر #جین_سلام

#فصل_اول
#قسمت_سوم

#آزادی_از_طریق_خشونت_؟

اکنون سوال این است که در این شرایط چه باید کرد؟

راه حل هایی که در اولین قدم به ذهن می رسند، غیرقابل استفاده اند؛
قانون اساسی، قوانین قضایی و افکار عمومی غالبا به سادگی از طرف دیکتاتورها نادیده گرفته می شوند. به صورتی کاملا منطقی با مشاهده بی رحمی ها، شکنجه ها، مفقود شدن ها و کشته شدن ها معمولا نتیجه گرفته می شود که تنها #خشونت می تواند به دیکتاتوری ها پایان دهد.

⚠️ قربانیان خشمگین خشونت ها و اطرفیان آن ها گاهی علیرغم مشاهده عدم توازن قوا، تلاش می کنند با جمع آوری و نظم دهی به نیروهای مخالف دولت و تجهیز آنها با تمام امکاناتی که در اختیار دارند، علیه دیکتاتوری مبارزه کنند.
این مردمان با شجاعت مبارزه می کنند و هزینه های مادی و جانی بسیاری در قبال مبارزه خود می پردازند. فضیلت این مردم مثال زدنی است ، اما اقدامات آنان تقریبا هیچگاه به آزادی نمی انجامد.

این شورش های خشونت آمیز تنها ماشه سرکوب بیشتر مردم توسط دیکتاتور را می چکانند و توده ها را در وضعیتی بی دفاع تر از گذشته باقی می نهند.

❗️به هر شکلی که به مبارزه خشونت آمیز نگاه کنیم یک نکته همیشه به چشم می آید:

در صورت انتخاب خشونت به عنوان راه مبارزه پا به میدانی نهاده ایم که دیکتاتورها در آن برتری دارند.

دیکتاتورها همیشه خود را برای بکارگیری خشونت در مقیاسی خارق العاده مجهز کرده اند.

دموکرات ها هر چقدر هم که دوام بیاورند، در نهایت مجبور خواهند بود تا در مقابل حقایق خشن نظامی سر تسلیم فرود آورند.

🚫 دیکتاتورها تقریبا همیشه در سخت افزار جنگی، تسلیحات، حمل و نقل و حجم نیروهای نظامی برتری دارند و آزادی خواهان تقریبا هیچ گاه، حتی با وجود ایمان و اراده راسخشان، شانسی برای پیروزی نخواهند داشت.

وقتی که #شورشهای_آزادی_بخش_نظامی_سنتی، غیر واقع بینانه شناخته میشوند، عده ای از مخالفین بر #مبارزات_چریکی پافشاری می کنند.

به هرحالی جنگ چریکی تقریبا هیچ گاه فایده ای برای مردم تحت ستم نداشته و راهنمای دموکراسی نبوده است.

📍مبارزه چریکی راه حلی خوبی نیست، خصوصا به این دلیل که در اکثر موارد منجر به صدمات بسیار زیاد به مردم خودی می شود.

حتی در هنگامی که تئوری ها و استراتژی های دقیق درباره اهداف و آرمان های جنبش چریکی وجود دارد یا حتی این جنبش از خارج پشتیبانی می شود، تضمینی برای جلوگیری از بروز انحراف و خطا در آن وجود ندارد.

🌀 جنگ های چریکی معمولا بسیار طولانی هستند و در بسیاری از موارد، مردم غیرنظامی با تحمل رنج های انسانی و اجتماعی بسیار، توسط دولت مجبور به تغییر مکان می شوند.

اگر هم جنبش های چریکی به پیروزی منجر شوند، رژیم تازه سریعا برای مقابله به مثل در برابر بازماندگان رژیم سابق، مستبدتر از آنان عمل خواهد کرد.

اگر در نهایت پیروزی با چریک ها باشد، رژیم جدید به خاطر تمرکز بسیار بالایی نیروهای نظامی، و ضعف یا نابودی گروه های مستقل اجتماعی، و موسسات آن ها در طول مبارزه - که اعضای حیاتی جامعه ای آزاد هستند - دیکتاتورمآبانه تر از حکومت قبلی خواهد بود.

مخالفین دیکتاتوری باید به دنبال راه حلی دیگری باشند.

ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
#رقص:

☆ رهاننده ذهن و روح
☆سازمان دهنده جمعیتها
☆شجاعت دهنده انسانها
☆انتقال فرهنگ غنی هویتی
☆و نشاط بخش انسان و جامعه هست .

بهمین دلایل آخوندها با رقص بشدت مخالف هستند.

#برقصیم_با_هم_همیشه
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#مبانی_دمکراسی

#فدرالیسم

هنگامى كه گروه هاى متفاوتى از مردم آزاد با زبان ها، باورهاى مذهبى يا معيارهاى فرهنگى متفاوت زندگی در چهار چوب قانون اساسى واحدی را انتخاب مى كنند، انتظارشان اين است كه از استقلال محلى و امكانات برابر اقتصادى و اجتماعى برخوردار باشند.

در نظام حكومتى فدرال كه قدرت در سطوح محلی، منطقه اى و كشورى تقسيم مى شود اختيارات در دست مقامات منتخبى قرار می گیرد كه سياست هاى متناسب با نيازهاى محلى و منطقه اى را در نظر مى گريند و به كار مى بندند. آنان با حكومت كشورى و يكديگر همكارى مى نمايند تا مشكلات فراوان كشور را از سر راه بردارند.

٭ فدراليسم نظام تقسيم قدرت و تصميم گريى بین دو يا چند حكومت است كه به صورت آزاد انتخاب شده اند و حوزه اختياراتشان، مردم و مناطق جغرافيايى مشتركی را در بر مى گیرد. اين
نظام امكان تصميم گريى در مواردى كه نتايج آن به سرعت مورد نياز است — هم در اجتماعات محلى و هم در سطوح بالاتر حكومتى — را ايجاد و از آن
حمايت مى كند.

٭ فدراليسم پاسخگو بودن حكومت را در برابر مردم افزايش مى دهد و با فراهم ساختن امكان طرح و اجراى قوانین محلی، به مشاركت مردمى و مسئوليت پذيرى آنان كمك مى نمايد.

٭ نظام فدرال، توسط يك قانون اساسى مكتوب اختيار دهنده و تعيین كننده مسئوليت هاى مشترك مربوط به هر سطح از حكومت تقويت مى شود.

٭ در عني حال كه معمولا بر سر برآوردن نيازهاى محلى توسط حكومت محلی، توافق وجود دارد، بهترين راه برخورد با برخى از مسايل، سپردن آنان به حكومت كشورى است. به عنوان نمونه مى توان
از موارد دفاع، معاهده هاى بين المللی، بودجه هاى فدرال و خدمات پستى نام برد.

٭ دستورات محلی، نشانگر اولويت هاى اجتماعات محلى براى زندگى است. گشت پليس و آتش نشانی، اداره مدارس و قوانین بهداشت و ساختمانی از جمله مواردى هستند كه اغلب به صورت محلى طرح و اجرا مى شوند.

٭ در نظام فدرال، روابط ميان حكومتى بدان معنا است كه حكومت هاى مختلف (كشوری، منطقه اى و محلی) در زمان نياز به برخورد مشاركت آميز در مسايل مربوط به اختيارات قانونی، با يكديگر
همكارى مى كنند. ميانجى گرى در اختلافات بین منطقه اى اغلب از اختيارات حكومت كشورى است.

٭ در كشورى كه از لحاظ جغرافيايى پهناور و داراى اقتصادى متنوع است، نابرابرى هاى موجود در درآمد و تامین اجتماعى مناطق مى تواند از طريق تدابیر توزيع مجدد ماليات ها به وسيله حكومت كشورى رفع شود.

٭ نظام فدرال، پاسخگو و همه گیر است. شهروندان در تمام سطوح مى توانند نامزد كسب مقامات حكومتى شوند. حكومت هاى محلى و منطقه اى بيشترين مقام ها و شايد بيشترين شرايط را براى
ايجاد تحول در اجتماعاتشان فراهم مى سازند.

٭ فدراليسم امكانات متعددى را براى احزاب سياسى در جهت خدمت به انتخاب كنندگانشان فراهم مى سازد. حتى اگر يك حزب در قوای مقننه و مجریه، داراى اكرثيت نباشد، اجازه مشاركت در سطوح محلى و منطقه اى را دارا است.

ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#اقتصاد_کلان_نئوکلاسیک‌
نویسنده: کوین هوور

بخش نخست 
#اقتصاد_کلان_پس_از_کینز

اقتصاد کلان نئوکلاسیک‌
(new classical macroeconomics)
یک مکتب فکری اقتصادی است که در اوایل دهه ۱۹۷۰ در آثار اقتصاددانانی شکل گرفت که در دانشگاه‌های شیکاگو و مینه‌سوتا تمرکز داشتند.

از میان آنها به ویژه می‌توان رابرت لوکاس (برنده جایزه نوبل سال ۱۹۹۵)، توماس سارجنت، نیل والاس و ادوارد پرسکات (از برندگان جایزه نوبل سال ۲۰۰۴) را نام برد.

تقابل چشمگیر میان اقتصاد کلان کینزی و اقتصاد پیش از کینز باعث شد که عنوان اقتصاد نئوکلاسیک وارد ادبیات اقتصادی شود.

در واقع کینز آگاهانه با یکی گرفتن معاصران خود یعنی پیگو و آلفرد مارشال با اقتصاددان‌های سیاسی کلاسیک قدیمی‌تر مثل دیوید ریکاردو و «کلاسیک» نامیدن آنها از واقعیت فاصله گرفت.
به ‌زعم کینز کلاسیک‌ها معتقد بودند که سیستم قیمت‌ها در اقتصادهای آزاد به خوبی تعدیل همزمان و متقابل عرضه و تقاضا را در تمامی بازارها و از جمله در بازار کار به وجود خواهد آورد. بنابراین بیکاری تنها می‌تواند به دلیل نقص در بازار (در نتیجه دخالت دولت یا عملکرد اتحادیه‌های کارگری) افزایش یابد و می‌توان آن را با حذف این نقص از میان برد.
در مقابل، کینز تمرکز تحلیل خود را از بازارهای منفرد به کل اقتصاد معطوف ساخت.
وی معتقد بود که حتی بدون وجود نقص در بازار ممکن است تقاضای کل (که در اقتصادهای بسته برابر است با جمع مصرف، سرمایه‌گذاری و مخارج دولتی) از کل ظرفیت تولید کمتر شود.

در چنین شرایطی بیکاری عمدتا غیرارادی است، به این معنا که ممکن است کارگرها حتی اگرچه با همان دستمزدهای پرداختی و حتی کمتر از آن مایل به کار باشند، بیکار می‌مانند.

اما اقتصاددان‌های کینزی بعدی به معیاری برای سازگاری با کلاسیک‌ها دست یافتند.

پل ساموئلسن به دفاع از یک «سنتز نئوکلاسیک» پرداخت. وی معتقد بود زمانی که اقتصاد از طریق سیاست‌های عاقلانه دولتی در اشتغال کامل نگه داشته می‌شود، اقتصاد کلاسیک می‌تواند امر تخصیص منابع را تحلیل کند.
سایر اقتصاددان‌‌های کینزی به دنبال آن بودند که مصرف، سرمایه‌گذاری، تقاضا برای پول و دیگر عناصر کلیدی مدل تقاضای کینزی را به شکلی که با فرض رفتار بهینه افراد سازگار باشد، توضیح دهند. آن‌ها به دنبال یافتن «بنیان‌های خرد برای اقتصاد کلان» مطالعاتی انجام می‌دادند.
سرچشمه‌های اقتصاد کلان نئوکلاسیک‌‌
اگرچه نام اقتصاد کلان نئوکلاسیکی حاکی از دوری از اقتصاد کینزی و احیای دوباره اقتصاد کلاسیک است، این شاخه از اقتصاد کلان با تلاش لوکاس و لئونارد رپینگ جهت فراهم آوردن بنیان‌های خرد برای بازار کار کینزی آغاز شد. لوکاس و رپینگ این قاعده را به کار گرفتند که تعادل در یک بازار زمانی روی می‌دهد که مقدار عرضه‌شده با مقدار مورد تقاضا مساوی گردد. این یک گام بسیار مهم بود. از آنجا که بیکاری غیرارادی دقیقا شرایطی است که در آن مقدار نیروی کار عرضه شده از مقدار مورد تقاضای آن بیشتر می‌شود، تحلیل آنها اصلا هیچ‌گونه فضایی برای این نوع بیکاری باقی نمی‌گذارد.
عقیده کینز بر آن بود که رکودها زمانی روی می‌دهند که تقاضای کل (عمدتا در نتیجه پایین‌آمدن سرمایه‌گذاری خصوصی) کاهش یابد و شرکت‌ها را وادار به تولید کمتر از ظرفیت نماید. این بنگاه‌ها با تولید کمتر به نیروی کار کمتری نیاز خواهند داشت و به این طریق اشتغال کاهش می‌یابد. بنگاه‌ها بنا به دلایلی که اقتصاددان‌های کینزی درباره آن به بحث می‌پردازند، نمی‌توانند دستمزدها را تا سطح مورد قبول افرادی که به دنبال کار می‌گردند پایین بیاورند و از این رو بیکاری غیرارادی افزایش می‌یابد، اما نئوکلاسیک‌ها این را غیرعقلایی می‌دانستند. به عقیده آنها بروز بیکاری غیرارادی فرصتی را برای بنگاه‌ها فراهم می‌آورد تا با پرداخت دستمزد کمتر به کارگرها سود خود را افزایش دهند. اگر بنگاه‌ها از این فرصت بهره نمی‌گرفتند، عملکردشان بهینه نبود.

نئوکلاسیک‌ها معتقد بودند کارگران شاغل نمی‌توانند به گونه‌ای موثر در مقابل این کاهش دستمزدها مقاومت نمایند، چرا که افراد بیکار آماده‌اند که با دریافت دستمزد پایین‌تر جایگزین آنها شوند. بنابراین به نظر می‌رسد که اقتصاد کینزی یا بر نقایص بازار یا براساس رفتار غیرعقلایی بنا شده؛ اما کینز هر دوی این نقدها را رد می‌کرد.

ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#شاخصهای_توسعه

☆1

#تعاریف_و_شاخصهای_اصلی_توسعه :

توسعه از زمره مفاهیمی است که به تعریف اسمی یا به اصطلاح تعریف مصداقی نیاز دارند.

در این نوع مفاهیم بنیان تعریف مبتنی بر معرفه ها یا مشخصه هایی است که به مفهوم و عناصر متشکله آن نسبت داده می شود زیرا معنای لغوی اصطلاح برای فهم دلالت ها و مضمون عینی و واقعی آن کفایت نمی کند.

مثلاً توسعه در لغت به معنای گشادی و فراخی و وسعت یافتن دامنه و در دلالت لغوی به معنای انباشت در سویه مثبت است.
اما این معانی و دلالت های لغوی بازنمای سرشت پدیده ای و مصداق عینی توسعه نیست.

نکته مهم تر آن است که بدون در دست داشتن مصداق عینی حتی ایده ال تایپ یا نوع آرمانی این قبیل مفاهیم، مصداقی را نیز نمی توان ساخت.

در مورد توسعه این مصداق عینی همان تجربه تاریخی کشورهای صنعتی شده غربی است که اصطلاحاً آنها را توسعه یافته تعریف می کنیم.

بنابراین توسعه در ذات خود با مفهوم غربی شدن و صنعتی شدن مترادف است و در وجه عملیاتی بازگوی کوشش های برنامه ریزی شده برای کسب همان مولفه ها و ارزش هایی است که مبین زندگی غربی اند.

به این ترتیب اگر مفهوم سازی و تجسم توسعه مستلزم رجوع به یک مصداق عینی باشد پس منطقاً باید از این پدیده آنگونه که خود را به ما می نمایاند مؤلفه ها، ویژگی ها و معرفه هایی را استخراج کنیم که نه فقط وسیله ای برای درک توسعه باشند بلکه به مثابه معیاری برای سنجش نسبت هرنوع پدیده ای از این دست با مصداق های عینی توسعه بکار گرفته شوند صورت کلی این مولفه ها، ویژگی ها و معرفه ها شاخص های توسعه خوانده می شوند که در مجموع همچون ایده آل تایپ توسعه عمل می کند.
این ایده ال تایپ که بازنمای مصداق های عینی است صورت عینی و عملیاتی پدیده توسعه را قابل تصور و قابل تجسم می سازد.

پس توسعه را باید با شاخص هایی مفهوم سازی کرد و سنجید که مستقیماً از وضعیت عمل شده در کشورهای توسعه یافته استخراج و استنباط می شوند.

#این_شاخصها_کدامند؟

برای دستیابی به شاخص های معرف توسعه یافتگی باید نخست انواع متفاوت توسعه را از هم تمیز داد و تفسیرهای متفاوت از آن را از هم تفکیک کرد.

به طور کلی در ادبیات توسعه #سه_تفسیر_متفاوت از توسعه را می توان تمیز داد:

1- #تفسیر_اقتصادی_از_توسعه را از منظر رشد اقتصادی مورد توجه قرار می دهد و شاخص هایش #بهره وری، #تولید_ناخالص_داخلی، #تولید_ناخالص_ملی، #صنعتی_شدن، #میزان_سرمایه_گذاری، #ساختار_اقتصاد_ملی و نیز #حجم_تجارت خصوصاً تجارت خارجی است.

2) تفسیر #اقتصاد_سیاسی_از_توسعه که بر شاخص ها و #معیارهای_رفاه از قبیل #فقر، #توزیع_درآمد، #نوع_تغذیه، #مرگ_و_میر_نوزادان، #زندگی_بهتر، #سواد، #اشتغال، #مسکن، #آب_آشامیدنی، #مصرف_انرژی و غیره تاکید می گذارد.

3) تفسیر #جامعه_شناختی که ضمن پذیرش دو تفسیر دیگر بر #توانمندسازی، #مشارکت_سرمایه_اجتماعی تاکید می گذارد که معرفه های #توسعه_انسانی_اند که مفهومی است که محبوب الحق در سال 1990 پیشنهاد کرده است. در چارچوب همین تفسیر است که آمار تیاسن نوبلیست اقتصاد (1998) در کتاب توسعه بمثابه آزادی (1999) توسعه را فقط به شرط وجود آزادی قابل تحقق می داند.

#فرایند_توسعه_معمولا_در_سه_سطح_مورد_توجه_قرار_میگیرد:

1) در #سطح_خرد که سطح فردی و گروه های کوچک است عواملی همچون #زمینه های_روانی و
#امتیازهای_فردی و متغیرهایی چون #وجود_روشنفکران، انسان های متجدد و مروجان و تجار و انسان های حاشیه ای و جوانان و کارآفرینان به مثابه شاخص های توسعه مورد توجه قرار می گیرند.

2) در #سطح_میانی عواملی نظیر وجود #مدارس،
#دانشگاه ها،
#کارخانه ها،
#سازمانهای_تولیدی، #سازمانهای_بورکراتیک و #انجمنهای_دموکراتیک شاخص های توسعه شناخته می شوند.

3) و بالاخره در #سطح_کلان #ارتباطات_گسترش_یافته، #نظام_آموزشی،
#نظام_بورکراسی،
#ارتش،
#شهر_نشینی،
#دموکراسی، #صنعت_و_تجارت_خارجی شاخص های توسعه شمرده می شوند.

ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
انتخاب آقای فغانی داورایرانی فوتبال در جام جهانی2018نشان از وجود شخصیتهای جهانی در داخل کشور هست. در زمینه های دیگری هم هستند که بخاطر شرایط موجود ناشناخته مانده اند

فضای رشد شخصیتها باید فراهم شود
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#شایسته_سالاری

☆3

#الزامات_پیاده_سلزی_شایسته_سالاری :

ادامه قسمت قبل...

۳. #شایسته_گیری : 

جلب و جذب افراد شایسته در سازمان

حال که یک بانک اطلاعاتی واقعی و یا حتی مجازی از افراد شایسته درون و برون سازمان در اختیار قرار گرفته ، باید راهکارهای علمی و عملی لازم برای جذب افراد خارج از سازمان و جلب توجه کارکنان سازمان به قرارگیری درون این نظام شایسته سالار را طراحی نموده و مورد استفاده قرار داد. به بیان ساده تر، سازوکارهای گزینش نیروهای جدید در سازمان باید به گونه ای تعریف شود که ماحصل تلاشهای گزینش در سازمانها چیزی جز جذب افراد شایسته نباشد. باید توجه داشت که بدون برقراری سیستم جذب صحیح و کارا، شناسایی و سنجش شایستگی های بالفعل و بالقوه سازمان خالی از فایده بوده و به نتیجه مطلوب نمی رسد. برای استفاده از پرسنل شایسته مشغول به خدمت در سازمان، لازم است راهکارهای مناسب برای تشویق آنها به انجام شرح شغل هایی که در آنها کارایی فرد بیشتر و نقش فرد موثرتر است، در نظر گرفته شود. از طرفی سیستم جذب نیروهای خارج از سازمان نیز باید به گونه ای تعبیه شود که مراحل جذب نیرو از مقدمات و فعالیت های بوروکراتیک و وقت گیر که فاقد هر گونه ارزش افزوده است، زدوده شود و سازمان بتواند در سریع ترین حالت ممکن، نیروهای مورد نیاز خود را به خدمت بگیرد. به یاد داشته باشیم، طولانی بودن سیکل جذب نیرو از خارج از سازمان بعضاً باعث انصراف افراد از پیوستن به آن سازمان می شود.

۴.  #شایسته_چینی :

تخصیص فرد شایسته به جایگاه مناسب ( تناسب شاغل با شعل)

لازم است سازمانها در انتصابات خود، شایستگی افراد را برای احراز پست سازمانی بعنوان پارامتر اصلی مد نظر داشته و از دخالت دادن هر گونه پارامتر دیگری غیر از شایستگی افراد در ارتقاء و یا سپردن مسئولیتهای سازمانی به آنان جداً خودداری نمایند. لذا لازم است مدیران در انتصاب افراد شایسته به مناصب در شان آنها اهتمام ورزیده و حتی المقدور مسئولیت هایی را به آنان واگذار نماید که به بهترین وجه از عهده آن بر می آیند.
اشتباهی که در این زمینه در کشور ما وجود دارد، این است که به نظر می رسد، افراد شایسته برای بروز شایستگی های خود باید حتماً در لایه های مدیریت قرار بگیرند. این تفکر غلط بعضاً منجر به انتصاباتی می شود که کارشناسان مجرب و شایسته را به مدیران بسیار ضعیف و با کارائی نه چندان مطلوب تبدیل می نماید.
شایان ذکر است شایستگی افراد ممکن است در یک یا چند زمینه باشد، لذا لازم است برای ارتقای عمودی فرد، شایستگی های وی برای احراز پستهای جدید مورد سنجش مجدد قرار گرفته و در صورتی که از توان لازم برای احراز مسئولیتهای بالاتر را دارا نیست، می توان با ارتقای افقی و بسط و غنی سازی شرح شغلی وی، امکان توسعه و پیشرفت بیشتر را برای او مقدور ساخت..

ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تاریخ دقیق تحریمها علیه دولت جمهوری اسلامی از طرف آمریکا اعلام شد.
پوتین در دیدار با نتانیاهو تاکید کرد:

بیشترین کنترل روی ایران اعمال می‌شود و امنیت اسراییل باید حفظ شود.

این گفتار بر فاصله گرفتن روسیه از جمهوری اسلامی تعبیر میشود .
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 قاضی‌زاده هاشمی وزیر بهداشت:حقیقت را به مردم بگوییم/طوفانی در راه است/تحریمها بسیار جدی است/دوران بسیار سختی در پیش داریم.

پ ن
حکومت سالها حقایق رو از مردم پنهان کرده و نتیحه اش شده طوفان در راه
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[


#درنگی_بر_آتئیسم_و_اومانیسم :

قسمت دوم .

بیشتر فیلسوفان آتئیست، مانند راسل، لاادری بودند، آنها در مقابل خدای ادیان آتئیست هستند و در برابر خدای آفریننده بدون دخالتگری اگنوستی.

بنابراین اگر کسی ادعا کند که او آتئیست است ما میتوانیم او را خدا ناباور پنداریم، اما اگر کسی بگوید که او باورمند به اومانیسم است ما، به راحتی درک میکنیم که او به مکتب فکری و فلسفی خاصی بارومند است که آتئیست بودن فقط یک جز و یا محصول از افکار آن فلسفه است، نه محور یا تهداب آن فلسفه.

اومانسیم، انسان خداباور و خدانابور را محورِ فلسفه خود قرار میدهد.

انسان با داشتن خردی که در نهاد خویش دارد با اقامه دلیل و علم میتواند به هر شبه ای پاسخی در خور تامل بدهد.

قدرت طبیعی انسانها مانند استدلالِ منطقی، تکلم، نوشتن و خواندن که از این طریق دانش را به دیگر نسلهای آینده توسط کتاب انتقال میدهد تا نسل های اینده از تجربات آنها بیاموزند و بخوانند و باعث پیشرفت دانش شوند.

بازتاب فکری انسانها، نیاز به هیچ کتابی اسمانی ندارد. زیرا واژه آسمانی و مقدس بودن معنای علمی و منطقی برای اومانیستها ندارد.

آنچه برای اومانیستها حایز اهمیت است محتوایی است که نوشته شده است، نه اینکه چه کسی نوشته و یا این کتاب ازکجا امده است.
برای آنها مقدس بودن یک کتاب، معنی درست بودن و یا حقیقت بودن را نمیدهد، بلکه اثبات ادعایی که در آن کتاب شده مهم است.

دیدگاه اومانیستها، این است که کتاب اسمانی نیز توسط انسان نگاشته شده و حاصل دستاورد انسانی است و نمیتوان صحت اینکه آسمانی است از طریق ادله برهان و عمل اثبات نمود.

دستاوردهای این جهان مدرن، دستاورد انسانی است که توسط قلم و کتاب به ما رسیده است.

مولانا رومی نیز در این مورد اشاره ای کرده:
«باده در جوشش گدای جوش ماست چرخ در گردش گدای هوش ماست
باده از ما مست شد نه ما ازو
قالب از ما هست شد نه ما از او.»

بنآبراین، پرسشی فلسفی دیگری در ذهن ما خطور میکند که آیا در عدم وجود انسان، میتوان از وجود کلمه مقدس و خدا دم زد؟ و یا از وجود خدا نوشت؟

آیا موجودیت انسان شرط اصلی موجودیت خدا است یا برعکس؟

آيا در عدم وجود انسان، خدا میتواند وجود داشته باشد؟

اما موجودیت خدا بدون انسان یک چیزی بی مفهوم و بی اهمیت معلوم میشود.،

این یک بحث عمیق فلسفی است که مجال این نیست که در این نگاشته کوچک آن را بنگارم. اما کافی است اینجا ادعا نمود که اومانیستها، اتکا به انسان بودن و اتکا به قدرت استدلال فکری میکند.

بنابراین اومانیستها، ضرورت به چیزی فرضی بنام خدا و هیچ گونه اتکای به چیزی فرا طبیعی ندارند.

ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1