Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#زادروز_آموزگار_راستی_اشو_زرتشت_پیامبر_ایرانی_خحسته_باد
#ششم_فروردين_زادروز_اشو_زرتشت_پيامبر_ايرانی، پيامبری كه از ميان آرياييان برخواست و #انديشهی_نيك، #گفتار_نيك و #كردار_نيك را ندا و گسترش داد و جهان را با اين منش و خو پرورش داد، فرخنده باد
در چنین روزی در زمان فرمانروایی لهراسب، اشو زرتشت در خانهی پدرش در كنار رود درجی كه به دریای چی چَست (ارومیه) میریخت با چهرهی نورانی از مادرش "دغدو" زاده شد و چون نام خاندان پدرش سپنتمان بود او را زرتشت سپنتمان نام نهادند. او در روز خورداد و فروردین ماه در زمان شاه گشتاسب كیانی از سوی اهورامزدا به پیامبری برگزیده شد.
زادروز اشو زرتشت در زمان شاهنشاهی ساسانیان یك روز پاترمی (ملی) شد و بر روزهای جشن كشوری افزوده شد.
اوستا یكی از كهن ترین نوشتارهای جهان و نشان شارسانی (تمدن) پیشرفتهی ایرانیان باستان است و گاتها، سخنان اَشو زرتشت كهنترین و با ارزشترین بخش اوستا است كه باید آن را پایهی آیین مزدیسنا یا یكتاپرستی و كیش زرتشت دانست.
در درازای سه هزار سال گذشته اندیشه، فرزانش و دیدگاه اَشو زرتشت دربارهی زندگی، جهان هستی و به ویژه خو و منش در پایه و ساختار فرهنگ جهان همراه و به درستی بر آن كارساز بوده است.
در درازای هزار سال، از سدهی پنجم پیش از زایش (میلاد) مسیح تا سدهی پنجم پس از زایش مسیح، اَشو زرتشت همچون بزرگترین نماد دانش به دست همهی فرزانگان یونانی و رومی با شیفتگی هام (تمام) ستایش و پرستش شد تا جایی که به او نام
" #آموزگار_جهانی " دادند.
به دیگر سخن، اَشو زرتشت پایه گذار جهانی خو و منش نیك و راستی در گیتی بود كه به گفتار كوتاه او پندار نیك، گفتار نیك و كردار نیك در جهان شناخته شده است و امروز همه میدانیم كه تنها همین خوی نیك است كه پایهی بنیادین و شیوهی سازماندهی اندیشهها و در پی آن مردم سالاری (Democracy) و پیشرفت در جهان است.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#زادروز_آموزگار_راستی_اشو_زرتشت_پیامبر_ایرانی_خحسته_باد
#ششم_فروردين_زادروز_اشو_زرتشت_پيامبر_ايرانی، پيامبری كه از ميان آرياييان برخواست و #انديشهی_نيك، #گفتار_نيك و #كردار_نيك را ندا و گسترش داد و جهان را با اين منش و خو پرورش داد، فرخنده باد
در چنین روزی در زمان فرمانروایی لهراسب، اشو زرتشت در خانهی پدرش در كنار رود درجی كه به دریای چی چَست (ارومیه) میریخت با چهرهی نورانی از مادرش "دغدو" زاده شد و چون نام خاندان پدرش سپنتمان بود او را زرتشت سپنتمان نام نهادند. او در روز خورداد و فروردین ماه در زمان شاه گشتاسب كیانی از سوی اهورامزدا به پیامبری برگزیده شد.
زادروز اشو زرتشت در زمان شاهنشاهی ساسانیان یك روز پاترمی (ملی) شد و بر روزهای جشن كشوری افزوده شد.
اوستا یكی از كهن ترین نوشتارهای جهان و نشان شارسانی (تمدن) پیشرفتهی ایرانیان باستان است و گاتها، سخنان اَشو زرتشت كهنترین و با ارزشترین بخش اوستا است كه باید آن را پایهی آیین مزدیسنا یا یكتاپرستی و كیش زرتشت دانست.
در درازای سه هزار سال گذشته اندیشه، فرزانش و دیدگاه اَشو زرتشت دربارهی زندگی، جهان هستی و به ویژه خو و منش در پایه و ساختار فرهنگ جهان همراه و به درستی بر آن كارساز بوده است.
در درازای هزار سال، از سدهی پنجم پیش از زایش (میلاد) مسیح تا سدهی پنجم پس از زایش مسیح، اَشو زرتشت همچون بزرگترین نماد دانش به دست همهی فرزانگان یونانی و رومی با شیفتگی هام (تمام) ستایش و پرستش شد تا جایی که به او نام
" #آموزگار_جهانی " دادند.
به دیگر سخن، اَشو زرتشت پایه گذار جهانی خو و منش نیك و راستی در گیتی بود كه به گفتار كوتاه او پندار نیك، گفتار نیك و كردار نیك در جهان شناخته شده است و امروز همه میدانیم كه تنها همین خوی نیك است كه پایهی بنیادین و شیوهی سازماندهی اندیشهها و در پی آن مردم سالاری (Democracy) و پیشرفت در جهان است.
🆔👉 @iran_novin1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بهشتی:
هیچ قدرتی حق ندارد ازادی انتقاد از رهبران را از کسی سلب کند ....
این دگم هست در اسلام ....
♻️ درست مثل الان 😕
چی گفتند
چی تحویل دادند
🆔👉 @iran_novin1
هیچ قدرتی حق ندارد ازادی انتقاد از رهبران را از کسی سلب کند ....
این دگم هست در اسلام ....
♻️ درست مثل الان 😕
چی گفتند
چی تحویل دادند
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
بخشهایی از نامه #احمدی_نژاد به قاضی پرونده بقایی:
⛔️ آیا نباید به موضوع شرکت “فؤاد ری” وابسته به آقای ریشهری که صدها میلیارد تومان خسارت و بدهی آن را ستاد اجرایی پرداخت کرد و یا به موسسه تعاون ناجا و بانک قوامین در نابودی هزاران میلیارد تومان اموال مردم رسیدگی کرد/
⛔️ آقایان مصباح یزدی، ری شهری، امامی کاشانی، شاهرودی و جوادی آملی و بسیاری از مقامات ارشد کشور نیز موسسات آموزش عالی و یا فرهنگی دارند که از بودجه عمومی استفاده می کنند./دولت بهار
⛔️ آقای حدادعادل در ریاست مجلس خودشان حداقل ۲نهاد خصوصی دراختیار داشتند وبرای آنها بودجه تصویب،اخذ وهزینه میکردند.
⛔️ آقای لاریجانی رییس مجلس،همزمان مدیر بنیاد شهید مطهری هستند وبرای آن بودجه تصویب٬اخذ وهزینه میکنند.
⛔️ مرحوم هاشمی از محل بودجه و با تصویب دولت، صدها میلیارد تومان به دانشگاه آزاد کمک کردند و خودشان رییس هیات موسس و هیات امناء آن دانشگاه بودند.
⛔️ آقای ولایتی دوموسسه خصوصی دارند که هرسال برای آن بودجه اخذ و هزینه می کنند/
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
بخشهایی از نامه #احمدی_نژاد به قاضی پرونده بقایی:
⛔️ آیا نباید به موضوع شرکت “فؤاد ری” وابسته به آقای ریشهری که صدها میلیارد تومان خسارت و بدهی آن را ستاد اجرایی پرداخت کرد و یا به موسسه تعاون ناجا و بانک قوامین در نابودی هزاران میلیارد تومان اموال مردم رسیدگی کرد/
⛔️ آقایان مصباح یزدی، ری شهری، امامی کاشانی، شاهرودی و جوادی آملی و بسیاری از مقامات ارشد کشور نیز موسسات آموزش عالی و یا فرهنگی دارند که از بودجه عمومی استفاده می کنند./دولت بهار
⛔️ آقای حدادعادل در ریاست مجلس خودشان حداقل ۲نهاد خصوصی دراختیار داشتند وبرای آنها بودجه تصویب،اخذ وهزینه میکردند.
⛔️ آقای لاریجانی رییس مجلس،همزمان مدیر بنیاد شهید مطهری هستند وبرای آن بودجه تصویب٬اخذ وهزینه میکنند.
⛔️ مرحوم هاشمی از محل بودجه و با تصویب دولت، صدها میلیارد تومان به دانشگاه آزاد کمک کردند و خودشان رییس هیات موسس و هیات امناء آن دانشگاه بودند.
⛔️ آقای ولایتی دوموسسه خصوصی دارند که هرسال برای آن بودجه اخذ و هزینه می کنند/
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
گمان نمی کنم منطقه ای مهم تر از ایران روی نقشه جغرافیایی جهان وجود داشته باشد ، ایران ؛ دارای نفت است و هم در چهار راه جهان واقع شده است [ حایل میان قدرت های مطرح ] ... اگر روزگاری ایران و شوروی با هم کنار آیند ، کره زمین جای امنی برای غرب ( کشورهای عضو ناتو ) نخواهد بود . همچنین نباید وضعیتی پیش آید که ایران به گذشته دور خود بازگردد و یک قدرت نظامی شود . وای به وقتی که میلیتاریسم ایرانی زنده شود ؛ بروید تاریخ این کشور را بخوانید تا متوجه حرف من بشوید ...
( دوایت دیوید آیزنهاور ، سرباز و سیاست مدار آمریکایی و از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۱ به عنوان سی و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بود . او در طول جنگ جهانی دوم عنوان « ژنرال ارتش » را دارا بود و فرماندهٔ عالی نیروهای متفقین در اروپا بود ... )
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
گمان نمی کنم منطقه ای مهم تر از ایران روی نقشه جغرافیایی جهان وجود داشته باشد ، ایران ؛ دارای نفت است و هم در چهار راه جهان واقع شده است [ حایل میان قدرت های مطرح ] ... اگر روزگاری ایران و شوروی با هم کنار آیند ، کره زمین جای امنی برای غرب ( کشورهای عضو ناتو ) نخواهد بود . همچنین نباید وضعیتی پیش آید که ایران به گذشته دور خود بازگردد و یک قدرت نظامی شود . وای به وقتی که میلیتاریسم ایرانی زنده شود ؛ بروید تاریخ این کشور را بخوانید تا متوجه حرف من بشوید ...
( دوایت دیوید آیزنهاور ، سرباز و سیاست مدار آمریکایی و از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۱ به عنوان سی و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بود . او در طول جنگ جهانی دوم عنوان « ژنرال ارتش » را دارا بود و فرماندهٔ عالی نیروهای متفقین در اروپا بود ... )
🆔👉 @iran_novin1
از افاضات جدید امام زمان تلگرامی
همه زورشو زده که یک استدلال درست بکنه
آخرش شده چرت و چرت
به معنای واقع
آسمون ریسمون بافی
#خرافات
#مرومفریبی
🆔👉 @iran_novin1
همه زورشو زده که یک استدلال درست بکنه
آخرش شده چرت و چرت
به معنای واقع
آسمون ریسمون بافی
#خرافات
#مرومفریبی
🆔👉 @iran_novin1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بمناسبت سال سگ جناب شیر حضورا خدمت سگ رسیدند و به ایشان تبریک گفتند و دستش را به گرمی بوسید و فشرد؛👆
وی اظهار امیدواری کرد و گفت سال پیش رو را سالی خوب؛ همراه با تحولات بزرگی می بیند.😂
@iran_novin1
وی اظهار امیدواری کرد و گفت سال پیش رو را سالی خوب؛ همراه با تحولات بزرگی می بیند.😂
@iran_novin1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی خبر مشاور امنیت ملی شدن جان بولتون به بیت رهبری رسید😂😉
خواهشمندیم ماشین های فوق مدرن ضد شورش که برای سرکوب هموطنان مان به قیمت گزاف از چین خریدید را پس دهید و با همون کمربند و دمپایی به جان مردم بیفتید😜😂
#حمایت_از_کالای_ایرانی
🆔👉 @iran_novin1
#حمایت_از_کالای_ایرانی
🆔👉 @iran_novin1
روزنامه ی آفتاب، اردیبهشت ۹۶:
🔺با پیروزی قالیباف و رئیسی قیمت دلار تا پایان سال به 5000 تومان میرسد
🆔👉 @iran_novin1
🔺با پیروزی قالیباف و رئیسی قیمت دلار تا پایان سال به 5000 تومان میرسد
🆔👉 @iran_novin1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ ۲۹ اسفندماه ۱۳۹۶؛ نامه کمپین « #رفراندم_آزاد » به سازمان ملل در شورای حقوق بشر سازمان ملل قرائت شد.
مردم ایران حق دارند پس از ۴۰ سال آزمون جمهوری اسلامی، نظام خود را انتخاب کنند.
🆔👉 @iran_novin1
مردم ایران حق دارند پس از ۴۰ سال آزمون جمهوری اسلامی، نظام خود را انتخاب کنند.
🆔👉 @iran_novin1
بزرگترین اشتباهی که ما آدما در رابطه هایمان میکنیم این است که:
نصفه میشنویم...
یک چهارم میفهمیم...
هیچی فکر نمی کنیم...
و دو برابر واکنش نشون میدهیم...!
🌹🆔👉 @iran_novin1
نصفه میشنویم...
یک چهارم میفهمیم...
هیچی فکر نمی کنیم...
و دو برابر واکنش نشون میدهیم...!
🌹🆔👉 @iran_novin1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#عفرین_پس_از_سقوط
تروریست های #احرار_الشرقیه و #فرقه_الحمزه با هم در #عفرین درگیر شده و اعضای فرقه به ستون دستگیر شده و به بازداشتگاه می روند.
#جنگ_متجاوزان
🆔👉 @iran_novin1
تروریست های #احرار_الشرقیه و #فرقه_الحمزه با هم در #عفرین درگیر شده و اعضای فرقه به ستون دستگیر شده و به بازداشتگاه می روند.
#جنگ_متجاوزان
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پیشگویی_اشو_زرتشت
🔴 خداوند به زرتشت از حال امروزمان میگوید:
فرشته موکل بر زمین گنجهای فراوان در زیر زمین ایران را هویدا میکند (نفت).
سپس «دیوکین» ظاهر میشود و تمامی مردم سیاه پوش میشوند.
کم آبی و خشکسالی می آید و ابرهای بدون باران ظاهر میشوند.
جشنهای نوروز و مهرگان کنار گذاشته میشوند.
سلطنت الهی به غیرایرانی رسد، آنگاه مردم ایران در رنج و عذاب خواهند افتاد.
چنان رنجی که حتی در زمان افراسیاب وضحاک نیز دیده نشده وایران کاملا ویران میشود.
آنها به یاری سحر و جادو، دِههای که من آفریدم ویران کنند و همه چیز را بیالایند و دین و پیمان و شادی و راستی را از بین ببرند و دین من به نیستی رسد.
آنان فریفتار هستند و بدترین دین را دارند.
درآن هنگام دار و درخت بکاهد و هنر و نیروی مردان کم باشد و آزرم و سپاس از نان ونمک ندارند.
مردم از زندگی به تنگ آمده و مرگ خویش راازمن خواهند و جوانان را هوای بازی و رامش از دل برنیاید و صدقه ندهند.
و نه نفر از هر ده مردم ایران به سوی باختر (غرب) تباه شوند و به سبکی و آلودگی رسند و ایمان به معاد برود.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پیشگویی_اشو_زرتشت
🔴 خداوند به زرتشت از حال امروزمان میگوید:
فرشته موکل بر زمین گنجهای فراوان در زیر زمین ایران را هویدا میکند (نفت).
سپس «دیوکین» ظاهر میشود و تمامی مردم سیاه پوش میشوند.
کم آبی و خشکسالی می آید و ابرهای بدون باران ظاهر میشوند.
جشنهای نوروز و مهرگان کنار گذاشته میشوند.
سلطنت الهی به غیرایرانی رسد، آنگاه مردم ایران در رنج و عذاب خواهند افتاد.
چنان رنجی که حتی در زمان افراسیاب وضحاک نیز دیده نشده وایران کاملا ویران میشود.
آنها به یاری سحر و جادو، دِههای که من آفریدم ویران کنند و همه چیز را بیالایند و دین و پیمان و شادی و راستی را از بین ببرند و دین من به نیستی رسد.
آنان فریفتار هستند و بدترین دین را دارند.
درآن هنگام دار و درخت بکاهد و هنر و نیروی مردان کم باشد و آزرم و سپاس از نان ونمک ندارند.
مردم از زندگی به تنگ آمده و مرگ خویش راازمن خواهند و جوانان را هوای بازی و رامش از دل برنیاید و صدقه ندهند.
و نه نفر از هر ده مردم ایران به سوی باختر (غرب) تباه شوند و به سبکی و آلودگی رسند و ایمان به معاد برود.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نطریه_پردازان_قومیت و
#ناسیونالیسم_قومی
#ارنست_گلنر
A
بررسي كنندگان روابط بين الملل ارنست گلنر را بيش از همه براي آثاري كه درباره ي ملت گرايي دارد مي شناسد و اهميت همين آثار است كه پرداختن به او در اين دانشنامه توجيه مي كند. اما خود گلنر محقق نوگرايي در فراخ ترين معناي كلمه بود و نوشته هاي او را نمي توان به سهولت در تخصص هاي دانشگاهي سنتي دسته بندي كرد.
او در زمينه هاي گوناگون از جمله انسان شناسي اجتماعي، جامعه شناسي و فلسفه ي سياسي نوشته هاي برجسته اي دارد.
از اين گذشته، آثار گلنر درباره ي تاريخ و ريشه هاي ملت گرايي را نمي توان از مضمون كلي تري كه در تمامي آثار او حضور دارد و آن همانا دفاع از جنبش روشنگري و خردباوري در انديشه و عمل است جدا دانست.
او از مخالفان سرسخت نسبي گرايي در تمامي شكل هاي آن بود و در سال هاي پاياني عمرش (كه در 1995 به پايان رسيد) اثري منتشر ساخت كه حمله ي جانانه اي به پسانوگرايي و دفاعي عالي از جامعه ي مدني غربي بود و اين پروژه اي بود كه عمر گلنر آن اندازه بلند بود كه پيروزي اش را بر يكي از رقباي اصلي اش يعني #سوسيالسم_دولتي به چشم ببيند
(رقيب ديگر آن #بنيادگرايي_اسلامي است).
گلنر در 1925 در پاريس چشم به جهان گشود. خانواده ي او در بيش تر سال هاي ميان دو جنگ جهاني مقيم پراگ بودند و پس از اشغال مجارستان توسط آلمان ها در 1939 به انگلستان كوچ كردند. وي در 17 سالگي موفق به اخذ بورسيه اي براي تحصيل در آكسفورد شد و پس از مدت كوتاهي انجام خدمت نظام، مدرك ممتاز خود را در رشته ي سياست فلسفه و اقتصاد گرفت. در پي چند سالي تدريس در اسكاتلند به سمت مدرس جامه شناسي در مدرسه ي اقتصاد لندن تعيين شد. در آن جا با برانيسلاو مالينوفكسيِ انسان شناس آشنا شد و تصميم گرفت تحصيلات دكتراي خود را در همين رشته ادامه دهد. گلنر در 1962 به مقام استادي مدرسه اقتصاد لندن رسيد؛ در 1974 عضو فرهنگستان انگلستان شد و در دهه ي1980 به تدريس انسان شناسي اجتماعي در كمبريج پرداخت.
گرچه رسماً در 1993 بازنشسته شد، به انتشار آثارش با آهنگ تحسين برانگيز هميشگي اش ادامه داد و به تأسيس #مركز_بررسي_ملت_گرايي در دانشگاه مركزي پراگ در 1993 نيز كمك كرد.
براي شناخت سهم گلنر در بررسي ملت گرايي بايد علاقه مندي كلي تري را كه او به #نوگرايي به منزله ي يك پروژه ي فلسفي انقلابي و نيز عصر دگرگوني سازمان سياسي، اجتماعي و اقتصادي داشت درك كرد.
از يك سو، گلنر در زمينه ي شناخت انسان و نيز مشروعيت باورها - كه عنوان يكي از نوشته هاي مشهورتر اوست - قوياً به طرفداري از خرد و خردباوري موضع گيري مي كرد. اين مسئله به روشني از كتاب واژه ها و امور او(كه نخستين بار در 1959 منشتر شد) پيداست. اين اثر نقدي جاندار بر فلسفه ي تحليلي و زبان شناختي بود و تا حدودي در واكنش به غلبه اين فلسفه در آكسفورد در دوران تحصيل او در مقطع كارشناسي نوشته شد.به اعتقاد برخي از فلاسفه ي تحليلي (به ويژه وينگنشتاين) باور جنبش روشنگري به توانايي خرد براي شناخت جهان، بر پيش فرض #جدايي_ريشه_اي_ذهن_از_جهان مبتني است.
بدون قبول چنين فرضي زبان نمي تواند بين خرد و واقعيت ميان داري كند زيرا آن چه در ذهن مي گذرد هماني نيست كه در جهان واقع جريان دارد بلكه صرفاً بازنمايي آن است.
اگر ذهن، خود بخشي از جهان باشد نمي توان اين بازنمايي ها را به كمك ذهن تصديق كرد.
از ديد #وينگنشتاين و برخي از پيروان او وظيفه ي فلسفه نه شناخت جهان به كمك خرد و زبان، بلكه به #خود_آگاهي رسيدن درباره ي نحوه ي كاربرد واژه ها توسط انسان ها و تحليل معاني اين واژه ها و «گفتمان ها» و «شيوه هاي زندگي» خاص بود.
گرچه گلنر اين نظر را مي پذيرفت كه استفاده ما از زبان در ذات نهادها و عرف ها مستتر است، از برداشتن گام تندروانه اي كه به كنار گذاشتن نظريه هاي معرفت به عنوان تلاش هايي براي تدوين هنجارهاي شكليِ ناظر بر فعاليت شناختيِ علوم اجتماعي مي انجاميد امتناع مي ورزيد.
يكي از معروف ترين آثار گلنر #مشروعيت_باور (1974) است. اگر برخي از كارهاي پيشين او انتقاد از كساني بود كه در توانايي خرد براي گرفتن جاي باور در شناخت جهان ترديد داشتند در اين كتاب نگاه گلنر روي تزاحم ميان #يگانه_انگاري و #بسگانه_انگاري (يا نسبي گرايي) شناخت شناسانه متمركز بود.
منظور از #يگانه_انگاري اين انديشه است كه به رغم كثرت ظاهري تجربه ها، جهان طبيعي و اجتماعي از نظم بنيادي واحدي برخوردار است كه مي توان آن را كشف كرد.
منظور از #بسگانه_انگاري نيز اين انديشه است كه چنين نظم واحدي وجود ندارد و ما اسير چارچوب مفهومي و ايدئولوژيكي هستيم كه براي معنا بخشيدن به جهان بر جهان تحميل مي كنيم.
👇👇👇ادامه
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نطریه_پردازان_قومیت و
#ناسیونالیسم_قومی
#ارنست_گلنر
A
بررسي كنندگان روابط بين الملل ارنست گلنر را بيش از همه براي آثاري كه درباره ي ملت گرايي دارد مي شناسد و اهميت همين آثار است كه پرداختن به او در اين دانشنامه توجيه مي كند. اما خود گلنر محقق نوگرايي در فراخ ترين معناي كلمه بود و نوشته هاي او را نمي توان به سهولت در تخصص هاي دانشگاهي سنتي دسته بندي كرد.
او در زمينه هاي گوناگون از جمله انسان شناسي اجتماعي، جامعه شناسي و فلسفه ي سياسي نوشته هاي برجسته اي دارد.
از اين گذشته، آثار گلنر درباره ي تاريخ و ريشه هاي ملت گرايي را نمي توان از مضمون كلي تري كه در تمامي آثار او حضور دارد و آن همانا دفاع از جنبش روشنگري و خردباوري در انديشه و عمل است جدا دانست.
او از مخالفان سرسخت نسبي گرايي در تمامي شكل هاي آن بود و در سال هاي پاياني عمرش (كه در 1995 به پايان رسيد) اثري منتشر ساخت كه حمله ي جانانه اي به پسانوگرايي و دفاعي عالي از جامعه ي مدني غربي بود و اين پروژه اي بود كه عمر گلنر آن اندازه بلند بود كه پيروزي اش را بر يكي از رقباي اصلي اش يعني #سوسيالسم_دولتي به چشم ببيند
(رقيب ديگر آن #بنيادگرايي_اسلامي است).
گلنر در 1925 در پاريس چشم به جهان گشود. خانواده ي او در بيش تر سال هاي ميان دو جنگ جهاني مقيم پراگ بودند و پس از اشغال مجارستان توسط آلمان ها در 1939 به انگلستان كوچ كردند. وي در 17 سالگي موفق به اخذ بورسيه اي براي تحصيل در آكسفورد شد و پس از مدت كوتاهي انجام خدمت نظام، مدرك ممتاز خود را در رشته ي سياست فلسفه و اقتصاد گرفت. در پي چند سالي تدريس در اسكاتلند به سمت مدرس جامه شناسي در مدرسه ي اقتصاد لندن تعيين شد. در آن جا با برانيسلاو مالينوفكسيِ انسان شناس آشنا شد و تصميم گرفت تحصيلات دكتراي خود را در همين رشته ادامه دهد. گلنر در 1962 به مقام استادي مدرسه اقتصاد لندن رسيد؛ در 1974 عضو فرهنگستان انگلستان شد و در دهه ي1980 به تدريس انسان شناسي اجتماعي در كمبريج پرداخت.
گرچه رسماً در 1993 بازنشسته شد، به انتشار آثارش با آهنگ تحسين برانگيز هميشگي اش ادامه داد و به تأسيس #مركز_بررسي_ملت_گرايي در دانشگاه مركزي پراگ در 1993 نيز كمك كرد.
براي شناخت سهم گلنر در بررسي ملت گرايي بايد علاقه مندي كلي تري را كه او به #نوگرايي به منزله ي يك پروژه ي فلسفي انقلابي و نيز عصر دگرگوني سازمان سياسي، اجتماعي و اقتصادي داشت درك كرد.
از يك سو، گلنر در زمينه ي شناخت انسان و نيز مشروعيت باورها - كه عنوان يكي از نوشته هاي مشهورتر اوست - قوياً به طرفداري از خرد و خردباوري موضع گيري مي كرد. اين مسئله به روشني از كتاب واژه ها و امور او(كه نخستين بار در 1959 منشتر شد) پيداست. اين اثر نقدي جاندار بر فلسفه ي تحليلي و زبان شناختي بود و تا حدودي در واكنش به غلبه اين فلسفه در آكسفورد در دوران تحصيل او در مقطع كارشناسي نوشته شد.به اعتقاد برخي از فلاسفه ي تحليلي (به ويژه وينگنشتاين) باور جنبش روشنگري به توانايي خرد براي شناخت جهان، بر پيش فرض #جدايي_ريشه_اي_ذهن_از_جهان مبتني است.
بدون قبول چنين فرضي زبان نمي تواند بين خرد و واقعيت ميان داري كند زيرا آن چه در ذهن مي گذرد هماني نيست كه در جهان واقع جريان دارد بلكه صرفاً بازنمايي آن است.
اگر ذهن، خود بخشي از جهان باشد نمي توان اين بازنمايي ها را به كمك ذهن تصديق كرد.
از ديد #وينگنشتاين و برخي از پيروان او وظيفه ي فلسفه نه شناخت جهان به كمك خرد و زبان، بلكه به #خود_آگاهي رسيدن درباره ي نحوه ي كاربرد واژه ها توسط انسان ها و تحليل معاني اين واژه ها و «گفتمان ها» و «شيوه هاي زندگي» خاص بود.
گرچه گلنر اين نظر را مي پذيرفت كه استفاده ما از زبان در ذات نهادها و عرف ها مستتر است، از برداشتن گام تندروانه اي كه به كنار گذاشتن نظريه هاي معرفت به عنوان تلاش هايي براي تدوين هنجارهاي شكليِ ناظر بر فعاليت شناختيِ علوم اجتماعي مي انجاميد امتناع مي ورزيد.
يكي از معروف ترين آثار گلنر #مشروعيت_باور (1974) است. اگر برخي از كارهاي پيشين او انتقاد از كساني بود كه در توانايي خرد براي گرفتن جاي باور در شناخت جهان ترديد داشتند در اين كتاب نگاه گلنر روي تزاحم ميان #يگانه_انگاري و #بسگانه_انگاري (يا نسبي گرايي) شناخت شناسانه متمركز بود.
منظور از #يگانه_انگاري اين انديشه است كه به رغم كثرت ظاهري تجربه ها، جهان طبيعي و اجتماعي از نظم بنيادي واحدي برخوردار است كه مي توان آن را كشف كرد.
منظور از #بسگانه_انگاري نيز اين انديشه است كه چنين نظم واحدي وجود ندارد و ما اسير چارچوب مفهومي و ايدئولوژيكي هستيم كه براي معنا بخشيدن به جهان بر جهان تحميل مي كنيم.
👇👇👇ادامه
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نطریه_پردازان_قومیت و
#ناسیونالیسم_قومی
#ارنست_گلنر
B
در بسياري از علوم اجتماعي، اوايل دهه ي 1970 دوران غلبه بحث هايي بود كه با انتشار كتاب #توماس_كوون به پا شده بود.
نظريه ي او در خصوص نقش كليدي بُن نگره هاي مفهومي متعارض در تاريخ علوم طبيعي را بسياري از نظريه پردازان اجتماعي برگرفتند و گفتند :
اگر علوم طبيعي زير سلطه بُن نگره هاي رقيب قرار داشته است دانشمندان علوم اجتماعي نمي توانند به اميد واهي ايجاد نوعي علوم عيني جامعه در صدد تقليد از قواعد كشف علمي برآيند.
از ديد گلنر، اين چيزي جز نسبي گرايي در چهره اي مبدل نيست: اين انديشه است كه همه باورها (و در واقع همبستگي ها) به يك اندازه از اعتبار برخوردارند زيرا هيچ مجموعه عيني و مستقلي از معيارها براي تعيين اعتبار (يا داوري درباره ي) آن ها وجود ندارد. آن دسته از نسبي گرايان كه از نظرات كوون براي تأييد ديدگاه هاي علمي (كه به هر حال رشد مي كرد البته نه به شكل خطي) بد فهميده بودند و هم به دام نگرشي بسيار محدود درباره ي روش علمي افتاده بودند.
گلنر بين آن چه خودش دو نظريه ي گزينش گر موجود در دل يگانه انگاري مي ناميد كه هر يك از آن ها معيارهاي متفاوتي را براي تشخيص حقيقت از خطا به كار مي برد فرق مي گذاشت.
يكي از اين دو، #روح يا نظريه اي است كه ذهن يا آگاهي را خالق فعال معنا در عالم ساختارنيافته ي تجربيات مي انگارد و ديگري #ماشين يعني همان نظريه اي كه جهان را واجد ساختار بنياديني مي شناسد كه حدود و ثغور تغيير تجربيات را تعيين مي كند.
از ديد گلنر، براي پس زدن آنان كه به باور تكيه مي كنند تا از تجربيات معنايي بيرون كشند به نظريه ي روح نياز داريم و براي تعيين دگرگوني هاي تاريخي بزرگي كه علت كاربرد بسيار گسترده و موفقيت آميز روش هاي شناختيِ تحقيق براي بهبود رفاه انسان بوده اند به نظريه ي ماشين.
اما بين توسل گلنر به هر دو نظريه ي روح و ماشين تزاحم آشكاري وجود دارد كه خود او نتوانست آن را حتي به شكلي برطرف كند كه رضايت خاطر خودش را برآورده سازد.
نظريه روح بر اهميت تلاش هايي تأكيد دارد كه بشر در جهت استفاده از ظرفيت خردورزي خودش براي شناخت جهان به عمل مي آورد ولي نظريه ي ماشين براي پيروزي خرد بر تلاش هاي «پس رو» تري كه در جهت دستيابي به معنا در جهاني افسون زدوده به عمل مي آيد تبييني غيرشخصي و ساختاري به دست مي دهد.
اين تزاحم در سراسر آثار او به ويژه در انديشه هايش درباره ي ظهور (و سقوط) خردباوري در دوران نيز مشاهده مي شود.
گلنر از حاميان پر و پاقرص يگانه انگاري و خردباوري، آن هم نه به مثابه تضمين كننده ي يك حقيقت نهايي قابل شناخت بلكه به منزله ي مجموعه اي از اصول شناختي براي جست و جوي دقيق آن حقيقت بود. او مي پذيرفت كه خود اين اصول محصول نوعي فرهنگ نوگرايي هستند ولي تأثيرات عملي كاربست اين اصول امكان جهاني شدن آن ها را فراهم مي سازد.
انديشه هاي گلنر درباره ي ملت گرايي جه سرشت تبييني داشته باشند و چه ارزش گذارانه باشند، بر تصور كلي تري پايه مي گيرد كه وي از دوران «نو» دارد.
به گفته ي او دوران « #نو » دوره ي گسست چشمگير از گذشته است كه به رغم حسرتي كه درباره ي برخي جنبه هاي دوران پيشانو مي خوريم هرگز نمي توان آن را به عقب بازگرداند. ويژگي هاي محوري اين دوره، يا عصر جامعه ي صنعتي عبارت است از
گسترش سواد،
پيچيدگي فني،
تعليم و تربيت توده اي، و
تقيم كار در ميان افراد و طبقات.
از يك سو، نوگرايي خدمتگزار همان نوع خردباوري بود كه گلنر مي ستود. از سوي ديگر، هم نوگرايي و هم خردباوري (به ويژه انواعي از آن ها كه براي تبيين تاريخ به نظريه ي ماشين متوسل مي شدند) براي كنشگري بشر و شكل هاي سنتي هويت زيان بارند. همان گونه كه گلنر در پايان يكي از آثار بعدي اش خاطر نشان مي ساخت"
در جهان سنتي كه از ثبات برخوردار بود انسان ها هويت داشتند، به نقش هاي اجتماعي شان گره خورده بودند و تصوري كلي كه از طبيعت و جامعه داشتند تأييدشان مي كرد. بي ثباتي و دگرگوني شتابان چه در معرفت و چه در جامعه، احساس پيشين قابل اتكا بودن اين گونه تصويرهاي شخصي را زدوده است.(Gellner 1992a:182)
در همين بستر است كه گلنر ملت گرايي و انديشه ي محوري آن داير بر لزوم شريك بودن شهروندان دولت در ارزش هاي فرهنگي واحد و حكومت حاكمان همان فرهنگ بر آنان را يك پديده ي مشخصاً نو مي دانست.
مشهورترين عبارت او چنين است:
«ملت گرايي به معني بيدارشدن ملت ها و به خودآگاهي رسيدن شان نيست؛ ملت گرايي در جايي كه نشاني از ملت ها نيست آن ها را مي آفريند»(Gellner 1964:169).
در يك كلام، ملت گرايي واكنشي پي پديدارانه به پيامدهاي تجزيه كننده و ضد يكپارچگي حاصل از صنعتي شدن است كه در عين حال حفظ پيوندهاي همبايي را ايجاب مي كند و افراد را به تحمل نيروهاي نوگرايي قادر مي سازد.
👇👇👇
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نطریه_پردازان_قومیت و
#ناسیونالیسم_قومی
#ارنست_گلنر
B
در بسياري از علوم اجتماعي، اوايل دهه ي 1970 دوران غلبه بحث هايي بود كه با انتشار كتاب #توماس_كوون به پا شده بود.
نظريه ي او در خصوص نقش كليدي بُن نگره هاي مفهومي متعارض در تاريخ علوم طبيعي را بسياري از نظريه پردازان اجتماعي برگرفتند و گفتند :
اگر علوم طبيعي زير سلطه بُن نگره هاي رقيب قرار داشته است دانشمندان علوم اجتماعي نمي توانند به اميد واهي ايجاد نوعي علوم عيني جامعه در صدد تقليد از قواعد كشف علمي برآيند.
از ديد گلنر، اين چيزي جز نسبي گرايي در چهره اي مبدل نيست: اين انديشه است كه همه باورها (و در واقع همبستگي ها) به يك اندازه از اعتبار برخوردارند زيرا هيچ مجموعه عيني و مستقلي از معيارها براي تعيين اعتبار (يا داوري درباره ي) آن ها وجود ندارد. آن دسته از نسبي گرايان كه از نظرات كوون براي تأييد ديدگاه هاي علمي (كه به هر حال رشد مي كرد البته نه به شكل خطي) بد فهميده بودند و هم به دام نگرشي بسيار محدود درباره ي روش علمي افتاده بودند.
گلنر بين آن چه خودش دو نظريه ي گزينش گر موجود در دل يگانه انگاري مي ناميد كه هر يك از آن ها معيارهاي متفاوتي را براي تشخيص حقيقت از خطا به كار مي برد فرق مي گذاشت.
يكي از اين دو، #روح يا نظريه اي است كه ذهن يا آگاهي را خالق فعال معنا در عالم ساختارنيافته ي تجربيات مي انگارد و ديگري #ماشين يعني همان نظريه اي كه جهان را واجد ساختار بنياديني مي شناسد كه حدود و ثغور تغيير تجربيات را تعيين مي كند.
از ديد گلنر، براي پس زدن آنان كه به باور تكيه مي كنند تا از تجربيات معنايي بيرون كشند به نظريه ي روح نياز داريم و براي تعيين دگرگوني هاي تاريخي بزرگي كه علت كاربرد بسيار گسترده و موفقيت آميز روش هاي شناختيِ تحقيق براي بهبود رفاه انسان بوده اند به نظريه ي ماشين.
اما بين توسل گلنر به هر دو نظريه ي روح و ماشين تزاحم آشكاري وجود دارد كه خود او نتوانست آن را حتي به شكلي برطرف كند كه رضايت خاطر خودش را برآورده سازد.
نظريه روح بر اهميت تلاش هايي تأكيد دارد كه بشر در جهت استفاده از ظرفيت خردورزي خودش براي شناخت جهان به عمل مي آورد ولي نظريه ي ماشين براي پيروزي خرد بر تلاش هاي «پس رو» تري كه در جهت دستيابي به معنا در جهاني افسون زدوده به عمل مي آيد تبييني غيرشخصي و ساختاري به دست مي دهد.
اين تزاحم در سراسر آثار او به ويژه در انديشه هايش درباره ي ظهور (و سقوط) خردباوري در دوران نيز مشاهده مي شود.
گلنر از حاميان پر و پاقرص يگانه انگاري و خردباوري، آن هم نه به مثابه تضمين كننده ي يك حقيقت نهايي قابل شناخت بلكه به منزله ي مجموعه اي از اصول شناختي براي جست و جوي دقيق آن حقيقت بود. او مي پذيرفت كه خود اين اصول محصول نوعي فرهنگ نوگرايي هستند ولي تأثيرات عملي كاربست اين اصول امكان جهاني شدن آن ها را فراهم مي سازد.
انديشه هاي گلنر درباره ي ملت گرايي جه سرشت تبييني داشته باشند و چه ارزش گذارانه باشند، بر تصور كلي تري پايه مي گيرد كه وي از دوران «نو» دارد.
به گفته ي او دوران « #نو » دوره ي گسست چشمگير از گذشته است كه به رغم حسرتي كه درباره ي برخي جنبه هاي دوران پيشانو مي خوريم هرگز نمي توان آن را به عقب بازگرداند. ويژگي هاي محوري اين دوره، يا عصر جامعه ي صنعتي عبارت است از
گسترش سواد،
پيچيدگي فني،
تعليم و تربيت توده اي، و
تقيم كار در ميان افراد و طبقات.
از يك سو، نوگرايي خدمتگزار همان نوع خردباوري بود كه گلنر مي ستود. از سوي ديگر، هم نوگرايي و هم خردباوري (به ويژه انواعي از آن ها كه براي تبيين تاريخ به نظريه ي ماشين متوسل مي شدند) براي كنشگري بشر و شكل هاي سنتي هويت زيان بارند. همان گونه كه گلنر در پايان يكي از آثار بعدي اش خاطر نشان مي ساخت"
در جهان سنتي كه از ثبات برخوردار بود انسان ها هويت داشتند، به نقش هاي اجتماعي شان گره خورده بودند و تصوري كلي كه از طبيعت و جامعه داشتند تأييدشان مي كرد. بي ثباتي و دگرگوني شتابان چه در معرفت و چه در جامعه، احساس پيشين قابل اتكا بودن اين گونه تصويرهاي شخصي را زدوده است.(Gellner 1992a:182)
در همين بستر است كه گلنر ملت گرايي و انديشه ي محوري آن داير بر لزوم شريك بودن شهروندان دولت در ارزش هاي فرهنگي واحد و حكومت حاكمان همان فرهنگ بر آنان را يك پديده ي مشخصاً نو مي دانست.
مشهورترين عبارت او چنين است:
«ملت گرايي به معني بيدارشدن ملت ها و به خودآگاهي رسيدن شان نيست؛ ملت گرايي در جايي كه نشاني از ملت ها نيست آن ها را مي آفريند»(Gellner 1964:169).
در يك كلام، ملت گرايي واكنشي پي پديدارانه به پيامدهاي تجزيه كننده و ضد يكپارچگي حاصل از صنعتي شدن است كه در عين حال حفظ پيوندهاي همبايي را ايجاب مي كند و افراد را به تحمل نيروهاي نوگرايي قادر مي سازد.
👇👇👇
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نطریه_پردازان_قومیت و
#ناسیونالیسم_قومی
#ارنست_گلنر
C
به عبارت مشخص تر، گلنر معتقد بود اگر قرار است مردم به شيوه اي غيرشخصي در فواصل جغرافيايي هرچه دورتر با هم ارتباط گيرند صنعت گستري نو بستگي به وجود فرهنگي مشترك دارد.
عاملان ملت گرايي نخبگاني هستند كه به شكلي خودآگاهانه يا غير خودآگاهانه براي بسيج كردن شهروندان شان در پاي علم آرماني مشترك، ملت گرايي را ابداع و از آن بهره برداري مي كنند.
استدلال گلنر با استعاره ماشين او سازگار است. استدلال او مبتني بر ماده گرايي اقتصادي است زيرا نيروي محرك «پيشرفت» از علوفه چيني به شيوه هاي توليد و توزيع كشاورزي و صنعتي، انقلاب پديد آمده در فرايند توليد است.
همان گونه كه مي شد انتظارش را داشت، موضع گيري گلنر در خصوص ملت گرايي بحث و مناقشه ي قابل ملاحظه اي برپا كرده است. به ويژه #بنديكت_اندرسون گفته است كه گلنر هم ابداع و نوآوري را با توليد مصنوعات اشتباه مي گيرد و هم در معرض اين خطر است كه نوعي استدلال كارگردگرايانه ي ناب اقامه كند (الف ايجاب مي كند پ و بنابراين ب را، كه در آن الف=صنعتي شدن، پ=همگوني فرهنگي، و ب=ملت گرايي) است (نك: Anderson 1991).
از اين گذشته مي توان افزود كه در استدلال گلنر جاي رابطه ي ميان ملت گرايي و روابط بين المللي خالي است. اگر صنعتي شدن كليد تبيين كننده اي كه شناخت ظهور ملت گرايي در اروپاي سده ي نوزدهم را امكان پذير مي سازد چگونه مي تواند پيدايش اوليه ي ملت گرايي در انگلستان و فرانسه ي سده ي هجدهم را تبيين كند؟
دست كم بايد نظريه ي گلنر را در دل تحليلي چند علتي از ظهور دولت سرزميني و نقش جنگ جاي داد. جامعه شناسان تاريخي مانند #مايكل_مان، #چارلز_تيلي و #آنتوني_گيدنز از اين جهت در تحليل هاي شان برخوردي به مراتب اسلوب مندتر از ارنست گلنر دارند. با اين حال، موضع گيري هاي گلنر او را به استواري در صدر آن چه اردوي «نوگرايي» در بررسي ملت گرايي خوانده شده است و نقطه ي مقابل نظر به اصطلاح «ازلي انگاراني» به شمار مي رود كه ريشه هاي هويت ملي را به اصل و نسب پيچيده ي گروه هاي قومي مسلط و فرودست مي رساندند جاي مي داد. به يقيني يكي از نقاط قوت بزرگ استدلال گلنر آن است كه كمك مي كند آن چه از نظر برخي تناقض نماي پايان سده ي بيستم به شمار مي رود - گسترش هم زمان سرمايه داري در گرداگرد جهان و به همراه آن خيزش ملت گرايي به ويژه در اتحاد شوروي سابق - تا حدودي روشن تر شود.
با توجه به تعهدي كه گلنر به جنبش روشنگري داشت فوق العاده نگران بود كه مبادا بازخيزش ملت گرايي در پايان سده ي بيستم منجر به افراط گرايي قومي مي شود. روشن است كه افراط گرايي قومي نيرويي غيرعقلايي و به شدت گسيختگي زاست زيرا تعداد دولت هاي موجودي كه مرزهاي سرزميني شان بر يك گروه فرهنگي منطبق باشد بسيار اندك است.
ژاپن استثنايي بر قاعده اي است كه مي گويد در بيش تر دولت هاي موجود در نظام بين الملل، گروه هاي قومي «چند مليتيِ» ناهمگون ناچار از همزيستي با يكديگرند.
از آن جا كه ملت گرايي مي تواند با هر ايده ي سياسي همخواني داشته باشد - و گلنر در پايان عمر خود به شدت نگران بنيادگرايي اسلامي بود - پس مناسب ترين قالب سياسي براي عصر خرد چيست؟
گلنر در پايان كتاب #خرد_و_فرهنگ (1992) مي گويد :
«در نهايت مي توانيم هويت خودمان را در خرد بجوييم و آن را در شيوه ي انديشه اي بيابيم كه اطلاعات درستي را كه از جهان داريم به ما مي بخشد و وادارمان مي كند تا منصفانه با هم رفتار كنيم» (گریفیتس، 1388).
پایان.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نطریه_پردازان_قومیت و
#ناسیونالیسم_قومی
#ارنست_گلنر
C
به عبارت مشخص تر، گلنر معتقد بود اگر قرار است مردم به شيوه اي غيرشخصي در فواصل جغرافيايي هرچه دورتر با هم ارتباط گيرند صنعت گستري نو بستگي به وجود فرهنگي مشترك دارد.
عاملان ملت گرايي نخبگاني هستند كه به شكلي خودآگاهانه يا غير خودآگاهانه براي بسيج كردن شهروندان شان در پاي علم آرماني مشترك، ملت گرايي را ابداع و از آن بهره برداري مي كنند.
استدلال گلنر با استعاره ماشين او سازگار است. استدلال او مبتني بر ماده گرايي اقتصادي است زيرا نيروي محرك «پيشرفت» از علوفه چيني به شيوه هاي توليد و توزيع كشاورزي و صنعتي، انقلاب پديد آمده در فرايند توليد است.
همان گونه كه مي شد انتظارش را داشت، موضع گيري گلنر در خصوص ملت گرايي بحث و مناقشه ي قابل ملاحظه اي برپا كرده است. به ويژه #بنديكت_اندرسون گفته است كه گلنر هم ابداع و نوآوري را با توليد مصنوعات اشتباه مي گيرد و هم در معرض اين خطر است كه نوعي استدلال كارگردگرايانه ي ناب اقامه كند (الف ايجاب مي كند پ و بنابراين ب را، كه در آن الف=صنعتي شدن، پ=همگوني فرهنگي، و ب=ملت گرايي) است (نك: Anderson 1991).
از اين گذشته مي توان افزود كه در استدلال گلنر جاي رابطه ي ميان ملت گرايي و روابط بين المللي خالي است. اگر صنعتي شدن كليد تبيين كننده اي كه شناخت ظهور ملت گرايي در اروپاي سده ي نوزدهم را امكان پذير مي سازد چگونه مي تواند پيدايش اوليه ي ملت گرايي در انگلستان و فرانسه ي سده ي هجدهم را تبيين كند؟
دست كم بايد نظريه ي گلنر را در دل تحليلي چند علتي از ظهور دولت سرزميني و نقش جنگ جاي داد. جامعه شناسان تاريخي مانند #مايكل_مان، #چارلز_تيلي و #آنتوني_گيدنز از اين جهت در تحليل هاي شان برخوردي به مراتب اسلوب مندتر از ارنست گلنر دارند. با اين حال، موضع گيري هاي گلنر او را به استواري در صدر آن چه اردوي «نوگرايي» در بررسي ملت گرايي خوانده شده است و نقطه ي مقابل نظر به اصطلاح «ازلي انگاراني» به شمار مي رود كه ريشه هاي هويت ملي را به اصل و نسب پيچيده ي گروه هاي قومي مسلط و فرودست مي رساندند جاي مي داد. به يقيني يكي از نقاط قوت بزرگ استدلال گلنر آن است كه كمك مي كند آن چه از نظر برخي تناقض نماي پايان سده ي بيستم به شمار مي رود - گسترش هم زمان سرمايه داري در گرداگرد جهان و به همراه آن خيزش ملت گرايي به ويژه در اتحاد شوروي سابق - تا حدودي روشن تر شود.
با توجه به تعهدي كه گلنر به جنبش روشنگري داشت فوق العاده نگران بود كه مبادا بازخيزش ملت گرايي در پايان سده ي بيستم منجر به افراط گرايي قومي مي شود. روشن است كه افراط گرايي قومي نيرويي غيرعقلايي و به شدت گسيختگي زاست زيرا تعداد دولت هاي موجودي كه مرزهاي سرزميني شان بر يك گروه فرهنگي منطبق باشد بسيار اندك است.
ژاپن استثنايي بر قاعده اي است كه مي گويد در بيش تر دولت هاي موجود در نظام بين الملل، گروه هاي قومي «چند مليتيِ» ناهمگون ناچار از همزيستي با يكديگرند.
از آن جا كه ملت گرايي مي تواند با هر ايده ي سياسي همخواني داشته باشد - و گلنر در پايان عمر خود به شدت نگران بنيادگرايي اسلامي بود - پس مناسب ترين قالب سياسي براي عصر خرد چيست؟
گلنر در پايان كتاب #خرد_و_فرهنگ (1992) مي گويد :
«در نهايت مي توانيم هويت خودمان را در خرد بجوييم و آن را در شيوه ي انديشه اي بيابيم كه اطلاعات درستي را كه از جهان داريم به ما مي بخشد و وادارمان مي كند تا منصفانه با هم رفتار كنيم» (گریفیتس، 1388).
پایان.
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#لشکر_فقرا_جمهوری_اسلامی_را_تهدید_میکند
حسام الدین آشنا، سرپرست مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهورى:
🔺ما با بی عملی مسئولان و ناامیدی روزافزون مردم مواجه هستیم.
🔺ما در بسیاری از حوزه های سیاستگذاری عمومی دچار ناکامی شده ایم. تصمیماتی را گرفته ایم که یا در اصل غلط بوده یا در اجرا ضعیف بوده و یا اینکه نظارت ناکافی بوده و ما نتوانسته ایم اصلاح و تصحیح سیاست ها را دنبال کنیم.
🔺ما اقداماتی کرده ایم که دیگر رویمان نمیشود آن اقدامات را تغییر دهیم، توان این را نداریم که عذرخواهی کنیم، توان این را نداریم که توبه کنیم، توان این را نداریم که مسیر جدیدی را انتخاب کنیم.
🔺یکی از بحران های آتی جمهوری اسلامی ایران لشکر فقرا است؛ فقیرانی که از روی استیصال به خیابان ها خواهند آمد و چیزی هم برای از دست دادن ندارند.
🔺اکنون شش میلیون نفر از جمعیت کشور در فقر مطلق به سر میبرند.
#شورش_گرسنگان
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#لشکر_فقرا_جمهوری_اسلامی_را_تهدید_میکند
حسام الدین آشنا، سرپرست مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهورى:
🔺ما با بی عملی مسئولان و ناامیدی روزافزون مردم مواجه هستیم.
🔺ما در بسیاری از حوزه های سیاستگذاری عمومی دچار ناکامی شده ایم. تصمیماتی را گرفته ایم که یا در اصل غلط بوده یا در اجرا ضعیف بوده و یا اینکه نظارت ناکافی بوده و ما نتوانسته ایم اصلاح و تصحیح سیاست ها را دنبال کنیم.
🔺ما اقداماتی کرده ایم که دیگر رویمان نمیشود آن اقدامات را تغییر دهیم، توان این را نداریم که عذرخواهی کنیم، توان این را نداریم که توبه کنیم، توان این را نداریم که مسیر جدیدی را انتخاب کنیم.
🔺یکی از بحران های آتی جمهوری اسلامی ایران لشکر فقرا است؛ فقیرانی که از روی استیصال به خیابان ها خواهند آمد و چیزی هم برای از دست دادن ندارند.
🔺اکنون شش میلیون نفر از جمعیت کشور در فقر مطلق به سر میبرند.
#شورش_گرسنگان
🆔👉 @iran_novin1
در نهايت ميتوانيم هويت خودمان را در خرد بجوييم و آن را در شيوه انديشه اي بيابيم كه اطلاعات درستي را كه از جهان داريم به ما ميبخشد و وادارمان ميكند تا منصفانه باهم رفتار كنيم
#ارنست_گلنر
@iran_novin1
#ارنست_گلنر
@iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدیریت_بازرگانی
#فروش
#استراتژی_توسعه_بازار
برنامهریزی استراتژیک برای توسعه بازار، سعی در تطبیق فرصتها با منابع شرکت و اهدافش دارد؛ حتی اگر نتواند فرصت توسعهی ناگهانی را ایجاد کند. شرکت سعی در ایجاد مزیت رقابتی جهت افزایش سود یا بقا را در دستور کار خود دارد.
امروزه یکی از مهمترین چالشها توجه به جنبههای جذب، ارتباط و حفظ مشتری است.
افزایش ظرفیتهای تولید،
پیشرفت تکنولوژی،
تنوع شدید محصولات،
رقابت تنگاتنگ،
افزایش سطح آگاهی مشتریان و… موجب گردیده تا جذب و حفظ مشتری دغدغهی اکثر شرکتهای صنعتی گردد.
لذا
چابکی سازمانها در شناسایی و برطرفسازی سریع نیازها و خواستههای مشتریان،
ارائهی محصولات با کیفیت بالا و سرعت بهبود در ارائهی خدمات پس از فروش، منجر شده است که به غیر از موارد فوق، با #توسعه_بازار خود سهم بیشتری از سود را صاحب گردند.
از طرفی محدودیت در بازارهای موجود و یا داخل کشور این مهم را تا فراسوی مرزها کشانده است. به نحوی که سازمانها با توسعه بازار به خارج از کشور(صادرات) نسبت به ارتقای دانش فنی و کسب تجربهی بینالمللی و همچنین تحکیم موقعیت سازمانی به جهت عدم وابستگی به بازار داخل، اقدام نمودهاند.
#توسعه_بازار یکی از استراتژییهای رشد شرکت است که بازارهای جدیدی را برای محصولات و خدمات فعلی شناسایی کرده و توسعه میدهد.
استراتژی توسعه بازار، مشتریان بالقوهی جدید را در بازارهای جدید و غیرمشتریان را در بازار هدف کنونی، هدف خود قرار میدهد. در واقع استراتژی توسعه بازارشامل گسترش بازار بالقوه در میان کاربران جدید میشود. این کاربران جدید میتوانند در بخشهای جغرافیایی جدید، در گروههای اجتماعی جدید، در گروههای روانشناختی جدید و در بخشهای صنعتی جدید در نظر گرفته شوند؛ به عبارت دیگراستراتژی توسعه بازار میتواند نوعی روش استفادهی جدید از یک محصول یا خدمت را نیز در بر گیرد.
معرفی مستمر محصولات جدید در شرکتهای مختلف منجر به تغییر و تحول دائمی در دنیای کسب و کار میگردد. از این رو برای کمک به تسهیل ارتباطات کسب و کار و ایجاد روابط جدید، شرکتها به مدیران توسعه بازار نیاز پیدا میکنند.
مدیران توسعه بازار برای تضمین موفقیت آیندهی شرکت باید ارتباط خود را با توزیعکنندگان، مشتریان و افراد گروه فروش شرکت حفظ کرده و تمرکز اصلی کار خود را به مدیریت ارتباطات بین بخشها، گروهها و افراد گوناگونی که با آنها در ارتباط هستند، معطوف کنند. از جمله اهم وظایف مدیر توسعه بازار میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
برنامهریزی و پیادهسازی استراتژی توسعه بازار برای مشتریان جدید و برقراری ارتباط با مدیران شرکتهای تأمینکنندهی خدمات مورد نیاز در زنجیرهی ارزش کسب و کار شرکت .
نظارت و رهبری پروژههای توسعه بازار شرکت.
تجزیه و تحلیل بازار برای شناخت فضای رشد جدید.
تحلیل جذابیتها، نیازها و فرصتهای بازار برای ایجاد ارزشهای جدید برای مشتریان و ارائهی راهکارهای مؤثر در این راستا.
گسترش فرصتهای جدید در کسب و کار، تجاری کردن آنها و افزایش سود حاصل از رشد کسب و کار جدید.
ایجاد اطلاعات کاربردی برای گروه تبلیغاتی شرکت از طریق ارزشهای مشتریان در کاربرد محصولات و تجربهی خدمات شرکت به منظور تعیین استراتژیهای جدید ارائهی کالا و خدمات
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدیریت_بازرگانی
#فروش
#استراتژی_توسعه_بازار
برنامهریزی استراتژیک برای توسعه بازار، سعی در تطبیق فرصتها با منابع شرکت و اهدافش دارد؛ حتی اگر نتواند فرصت توسعهی ناگهانی را ایجاد کند. شرکت سعی در ایجاد مزیت رقابتی جهت افزایش سود یا بقا را در دستور کار خود دارد.
امروزه یکی از مهمترین چالشها توجه به جنبههای جذب، ارتباط و حفظ مشتری است.
افزایش ظرفیتهای تولید،
پیشرفت تکنولوژی،
تنوع شدید محصولات،
رقابت تنگاتنگ،
افزایش سطح آگاهی مشتریان و… موجب گردیده تا جذب و حفظ مشتری دغدغهی اکثر شرکتهای صنعتی گردد.
لذا
چابکی سازمانها در شناسایی و برطرفسازی سریع نیازها و خواستههای مشتریان،
ارائهی محصولات با کیفیت بالا و سرعت بهبود در ارائهی خدمات پس از فروش، منجر شده است که به غیر از موارد فوق، با #توسعه_بازار خود سهم بیشتری از سود را صاحب گردند.
از طرفی محدودیت در بازارهای موجود و یا داخل کشور این مهم را تا فراسوی مرزها کشانده است. به نحوی که سازمانها با توسعه بازار به خارج از کشور(صادرات) نسبت به ارتقای دانش فنی و کسب تجربهی بینالمللی و همچنین تحکیم موقعیت سازمانی به جهت عدم وابستگی به بازار داخل، اقدام نمودهاند.
#توسعه_بازار یکی از استراتژییهای رشد شرکت است که بازارهای جدیدی را برای محصولات و خدمات فعلی شناسایی کرده و توسعه میدهد.
استراتژی توسعه بازار، مشتریان بالقوهی جدید را در بازارهای جدید و غیرمشتریان را در بازار هدف کنونی، هدف خود قرار میدهد. در واقع استراتژی توسعه بازارشامل گسترش بازار بالقوه در میان کاربران جدید میشود. این کاربران جدید میتوانند در بخشهای جغرافیایی جدید، در گروههای اجتماعی جدید، در گروههای روانشناختی جدید و در بخشهای صنعتی جدید در نظر گرفته شوند؛ به عبارت دیگراستراتژی توسعه بازار میتواند نوعی روش استفادهی جدید از یک محصول یا خدمت را نیز در بر گیرد.
معرفی مستمر محصولات جدید در شرکتهای مختلف منجر به تغییر و تحول دائمی در دنیای کسب و کار میگردد. از این رو برای کمک به تسهیل ارتباطات کسب و کار و ایجاد روابط جدید، شرکتها به مدیران توسعه بازار نیاز پیدا میکنند.
مدیران توسعه بازار برای تضمین موفقیت آیندهی شرکت باید ارتباط خود را با توزیعکنندگان، مشتریان و افراد گروه فروش شرکت حفظ کرده و تمرکز اصلی کار خود را به مدیریت ارتباطات بین بخشها، گروهها و افراد گوناگونی که با آنها در ارتباط هستند، معطوف کنند. از جمله اهم وظایف مدیر توسعه بازار میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
برنامهریزی و پیادهسازی استراتژی توسعه بازار برای مشتریان جدید و برقراری ارتباط با مدیران شرکتهای تأمینکنندهی خدمات مورد نیاز در زنجیرهی ارزش کسب و کار شرکت .
نظارت و رهبری پروژههای توسعه بازار شرکت.
تجزیه و تحلیل بازار برای شناخت فضای رشد جدید.
تحلیل جذابیتها، نیازها و فرصتهای بازار برای ایجاد ارزشهای جدید برای مشتریان و ارائهی راهکارهای مؤثر در این راستا.
گسترش فرصتهای جدید در کسب و کار، تجاری کردن آنها و افزایش سود حاصل از رشد کسب و کار جدید.
ایجاد اطلاعات کاربردی برای گروه تبلیغاتی شرکت از طریق ارزشهای مشتریان در کاربرد محصولات و تجربهی خدمات شرکت به منظور تعیین استراتژیهای جدید ارائهی کالا و خدمات
🆔👉 @iran_novin1