[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدینه_فاضله
#حکومت
#زرتشت
☆4
اینک در این کلام و آموزه زرتشت، که از پس از قرون و اعصار به ما رسیده با ترجمه ای درست و دقیق که واژه به واژه است، مطالعه میکنیم :
"نیک کشورِ آرمانی را
بهره بیشترین یاری را
با پارسایی های فراوان
با اَشَه (نظم راستین ایزدی)، اندر سلوک آید،
و با بهترین کردارها-ای مزدا،
این را من اکنون بِوَرْزَم"
(👈 گاتاها، هات ۵۱، بند۱)
زرتشت می گوید:
حکومت و کشور دلخواه و آرمانی، بهره کسانی است که با نظام و قانون راستین، خود به وجود آورند و آن به وجود نمی آید جز با انجام بهترین کردارها از روی نظامی اشایی .
و برای رسیدن به چنین آرزویی، من (=زرتشت) اینک، آن را (نظام اَشایی را) می ورزم و انجام می دهم .
یا به عبارتی :
رسیدن به ((نیک کشور آرمانی)) یا مدینه فاضله، یا شهرستان نیکویی، یا شهر خدا، با پارسایی فراوان و با سلوک و راهوری اَشَه حاصل می شود
که زرتشت میگوید من اینک آن را انجام می دهم .
مدینه فاضله افلاتون و ملکوت خداوند در انجیل و شهر خدا در آثار اوگوستین، متفکر و قدیس مشهور مسیحی، دنباله همان اندیشه زرتشت است که در این بند، به روشنی بیان شده است .
حصول و دست یابی به شهر دلخواه و حکومت آرزو شده، با پارسایی و رهرویی راه اَشَه، اندر کار آید، و با بهترین کردارها، که زرتشت اینک آن راه را پویاست .
از این غایت نظر زرتشت که بنیان گذار چنین اندیشه ای بود،
در گاتاها و یسنا (48/8 و 51/1 و 12، 48/11 و 57/24 و 16/3 و 43/6 و ½ و 70/2 و 33/11)
و در ویسپرد 21/1
یشت 25/1، 22 و جاهای دیگر یاد شده است.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدینه_فاضله
#حکومت
#زرتشت
☆4
اینک در این کلام و آموزه زرتشت، که از پس از قرون و اعصار به ما رسیده با ترجمه ای درست و دقیق که واژه به واژه است، مطالعه میکنیم :
"نیک کشورِ آرمانی را
بهره بیشترین یاری را
با پارسایی های فراوان
با اَشَه (نظم راستین ایزدی)، اندر سلوک آید،
و با بهترین کردارها-ای مزدا،
این را من اکنون بِوَرْزَم"
(👈 گاتاها، هات ۵۱، بند۱)
زرتشت می گوید:
حکومت و کشور دلخواه و آرمانی، بهره کسانی است که با نظام و قانون راستین، خود به وجود آورند و آن به وجود نمی آید جز با انجام بهترین کردارها از روی نظامی اشایی .
و برای رسیدن به چنین آرزویی، من (=زرتشت) اینک، آن را (نظام اَشایی را) می ورزم و انجام می دهم .
یا به عبارتی :
رسیدن به ((نیک کشور آرمانی)) یا مدینه فاضله، یا شهرستان نیکویی، یا شهر خدا، با پارسایی فراوان و با سلوک و راهوری اَشَه حاصل می شود
که زرتشت میگوید من اینک آن را انجام می دهم .
مدینه فاضله افلاتون و ملکوت خداوند در انجیل و شهر خدا در آثار اوگوستین، متفکر و قدیس مشهور مسیحی، دنباله همان اندیشه زرتشت است که در این بند، به روشنی بیان شده است .
حصول و دست یابی به شهر دلخواه و حکومت آرزو شده، با پارسایی و رهرویی راه اَشَه، اندر کار آید، و با بهترین کردارها، که زرتشت اینک آن راه را پویاست .
از این غایت نظر زرتشت که بنیان گذار چنین اندیشه ای بود،
در گاتاها و یسنا (48/8 و 51/1 و 12، 48/11 و 57/24 و 16/3 و 43/6 و ½ و 70/2 و 33/11)
و در ویسپرد 21/1
یشت 25/1، 22 و جاهای دیگر یاد شده است.
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدینه_فاضله
#حکومت
#زرتشت
☆5
در کلامی دیگر، چنین آموزه بدیعی را، پیامبر در بند پنجم از هات ۳۵ یسنا بیان کرده است .
درباره حکومت سیاسی آرمانی و مدینه فاضله یا شهرستان نیکویی و حکومت فرمانروایی عادل و دانا و دادگر چنین تعلیم داده است :
"برای (برقراری) بهترین شهرستان نیکویی،
به راستی، شهریاری را از آن کسی می دانیم
و نوید میدهم که پیراسته نَفْسْ باشد
برای مزدا-اهورا، و بهترین اَشَه (نظم راستین ایزدی)"
در این بند زرتشت می گوید :
برای ایجاد بهترین کشور نیکویی یا به اصطلاح مدینه فاضله، شهریار و فرمانروای آن را به کسی شایسته و برازنده می دانیم که پیراسته نفس باشد، یعنی حاکم باید حکیم و خردمند و عارف به معنی اخص باشد و کار و عمل و کردارش برای خداوند و برقراری بهترین اَشَه باشد .
#اَشَه در اصطلاح بیان زرتشت بن مایه و اصول همه آن چیزی است که سلوک خدایی نام دارد، آن کس که بتواند نفس خود را تهذیب کند و تسلط برخود داشته باشد و برای خداوند مراحل سلوک اشایی را طی کند، قادر است حاکمی دلخواه و درست باشد در یک شهر آرمانی و مدینه فاضله .
پایان🔺🔺
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدینه_فاضله
#حکومت
#زرتشت
☆5
در کلامی دیگر، چنین آموزه بدیعی را، پیامبر در بند پنجم از هات ۳۵ یسنا بیان کرده است .
درباره حکومت سیاسی آرمانی و مدینه فاضله یا شهرستان نیکویی و حکومت فرمانروایی عادل و دانا و دادگر چنین تعلیم داده است :
"برای (برقراری) بهترین شهرستان نیکویی،
به راستی، شهریاری را از آن کسی می دانیم
و نوید میدهم که پیراسته نَفْسْ باشد
برای مزدا-اهورا، و بهترین اَشَه (نظم راستین ایزدی)"
در این بند زرتشت می گوید :
برای ایجاد بهترین کشور نیکویی یا به اصطلاح مدینه فاضله، شهریار و فرمانروای آن را به کسی شایسته و برازنده می دانیم که پیراسته نفس باشد، یعنی حاکم باید حکیم و خردمند و عارف به معنی اخص باشد و کار و عمل و کردارش برای خداوند و برقراری بهترین اَشَه باشد .
#اَشَه در اصطلاح بیان زرتشت بن مایه و اصول همه آن چیزی است که سلوک خدایی نام دارد، آن کس که بتواند نفس خود را تهذیب کند و تسلط برخود داشته باشد و برای خداوند مراحل سلوک اشایی را طی کند، قادر است حاکمی دلخواه و درست باشد در یک شهر آرمانی و مدینه فاضله .
پایان🔺🔺
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#سبکهای_هنری
#سبک_فوویسم
جنبش هنری فوویسم را می توان اولین جنبش هنری قرن بیستم دانست . فوویسم توسط نقاشان فرانسوی بنا نهاده شد و رنگ ویژگی اصلی این سبک است.
هنرمندان این سبک از رنگ های تند و شاد استفاده کردند، به سایه روشن در نقاشی پایبند نبودند و رنگ های زمخت را روی بوم می نهادند .
برخلاف نقاشی های سبک های قبل، از ظریف کاری خبری نبود. تابلوی های خلق شده، پر شور، هیجان انگیز و به نوعی بازتاب دهنده هیجانات داخلی بود.
#نحوه_پیدایش_سبک_فوویسم
در سال 1901 در نمایشگاهی آثار #ون_گوگ به نمایش درآمد.
در این نمایشگاه سه نقاش به نام های #ماتیس، #ولامینک و #درن با هم آشنا شدند.
آنها سخت تحت تاثیر رنگ آمیزی آثار ون گوگ قرار گرفتند و در همان جا با هم متحد شدند و تصمیم گرفتند با رنگ های ناب و درخشان کار کنند. با گذشت اندک زمانی 10 نقاش دیگر نیز به گروه ماتیس پیوستند و در سال 1905 نمایشگاهی در سالن پاییز(نمایشگاه معروف آن زمان) و یکی دیگر در سال 1906 در پاریس تشکیل دادند. در بین نقاشان گروه ماتیس، مجسمه سازان هم بودند.
#نام_جنبش_فوویسم_چگونه_شکل_گرفت؟
نام فوویسم برگرفته از گفته ی منتقدی در باب نقاشی یکی از اعضای گروه ماتیس است.
منتقدی با نام #لوویی_ووکسل در نقد اثر یکی از نقاشان به نام #مارکه عبارت «دوناتلو (مجسمه ساز قرن 15 ایتالیا) در میان حیوانات وحشی»را به کار برد. به فرانسوی کلمه #فوو به معنای #حیوان_وحشی است.
از آن زمان به گروه ماتیس، #فووها یا نقاشان فوویسم اطلاق شد و سبک فوویسم به عنوان مکتبی در نقاشی رایج گردید.
#خصوصیات_هنری_مکتب_فوویسم
از خصوصیات سبک فوویسم می توان ✔️برهم زدن بی پروای اشکال،
✔️بر هم زدن تناسبات،
✔️با ارزش شمردن رنگ و بکار بردن رنگ های تند برای برانگیختن عواطف آنی نام برد.
در جنبش هنری فوو امری که بیشتر از همه چیز نقاشان را به هدف واحدی فرا می خواند، انگیزه، دوق و سلیقه، توانایی ها و علایق هنری مشترک بود و به شکل قراردادی شیوه اجرایی و مضمون خاصی که همه هنرمندان ملزم به اجرا باشند، دنبال نمی کردند.
مضامین قالب در فوویسم همچون سبک امپرسیونیست منظره پردازی ، طبیعت بیجان، تک چهره نگاری و پیکره پردازی بود.
فوویست ها به همان رهایی در رنگ دست یافتند که ون گوگ، سورا ، گوگن و دیگر نقاشان پست امپرسیونیست به طرق مختلف سعی کردند به آن برسند.
البته باید اشاره کرد که اهداف فوویست ها و پست امپرسیونیست ها از یکدیگر متفاوت بود. ولی نتیجه ان شد که در هر دوی این جنبشهای هنری، رنگ حرف اول را زد و خط وسیله بیانی در خدمت رنگ شد. رنگهای ترکیبی در سبک فوویست مفهومی ندارند. آنها می خواستند رنگهای تند و خالصی را که از تیوپ بیرون می آید مستقیما روی تابلو به کار گیرند .
#نقاشان_فوویسم
ازمعروف ترین نقاشان فوویسم باید نقاشانی چون #ماتیس، #درن، #ولامینگ، #دوفی، #ژرژ_براک و #رئو را نام برد.
رئو نقاشی غم پرست و رمانتیک بود که در ابتدا شیشه های رنگی کلیساها را نقاشی می کرد و زمانیکه به جمع نقاشان فوویسم پیوست، خصوصیت طراحی و رنگ امیزی خشن حرفه اولیه خود را حفظ کرد.
ولامینگ شیفته رنگ های تند و نشاط انگیزبود و همچون ون گوگ بیشتر به کشیدن منظره پرداخت.
ماتیس نیز طرفدار رنگ های زنده بود . مهارتش در به وجود آوردن طرح های ظریف و چشم نواز بود و تحت تاثیر هنر شرقی قرار داشت. ماتیس به مطالعه آثار گوگن، سزان و ون گوگ پرداخت، هنر بیزانس را بررسی کرد و مینیاتورهای ایرانی، نقاشی های چینی و ژاپنی را مطالعه کرد. خطوط روان و مواج او یادآور هنر خطاطی چینی، ژاپنی و ایرانی است. طرح ها و نقش ها و سادگی آنها به قالیهای ایرانی و موزاییک های بیزانس شباهت دارد.
در انتها برخی از نقاشان فوویست بعد از مدتی راه دیگری را در پیش گرفتند و در پدیدآوردن سبک های جدید کوشیدند برای مثال ژرژ براک فرانسوی به همراه پایلو پیکاسو شیوه #کوبیسم را بنا نهاد. همچنین آندره درن نیز در سبکهای امپرسیونیست و کوبیسم وارد شد.
منبع: کتاب نگرشی بر شیوه های نقاشی
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#سبکهای_هنری
#سبک_فوویسم
جنبش هنری فوویسم را می توان اولین جنبش هنری قرن بیستم دانست . فوویسم توسط نقاشان فرانسوی بنا نهاده شد و رنگ ویژگی اصلی این سبک است.
هنرمندان این سبک از رنگ های تند و شاد استفاده کردند، به سایه روشن در نقاشی پایبند نبودند و رنگ های زمخت را روی بوم می نهادند .
برخلاف نقاشی های سبک های قبل، از ظریف کاری خبری نبود. تابلوی های خلق شده، پر شور، هیجان انگیز و به نوعی بازتاب دهنده هیجانات داخلی بود.
#نحوه_پیدایش_سبک_فوویسم
در سال 1901 در نمایشگاهی آثار #ون_گوگ به نمایش درآمد.
در این نمایشگاه سه نقاش به نام های #ماتیس، #ولامینک و #درن با هم آشنا شدند.
آنها سخت تحت تاثیر رنگ آمیزی آثار ون گوگ قرار گرفتند و در همان جا با هم متحد شدند و تصمیم گرفتند با رنگ های ناب و درخشان کار کنند. با گذشت اندک زمانی 10 نقاش دیگر نیز به گروه ماتیس پیوستند و در سال 1905 نمایشگاهی در سالن پاییز(نمایشگاه معروف آن زمان) و یکی دیگر در سال 1906 در پاریس تشکیل دادند. در بین نقاشان گروه ماتیس، مجسمه سازان هم بودند.
#نام_جنبش_فوویسم_چگونه_شکل_گرفت؟
نام فوویسم برگرفته از گفته ی منتقدی در باب نقاشی یکی از اعضای گروه ماتیس است.
منتقدی با نام #لوویی_ووکسل در نقد اثر یکی از نقاشان به نام #مارکه عبارت «دوناتلو (مجسمه ساز قرن 15 ایتالیا) در میان حیوانات وحشی»را به کار برد. به فرانسوی کلمه #فوو به معنای #حیوان_وحشی است.
از آن زمان به گروه ماتیس، #فووها یا نقاشان فوویسم اطلاق شد و سبک فوویسم به عنوان مکتبی در نقاشی رایج گردید.
#خصوصیات_هنری_مکتب_فوویسم
از خصوصیات سبک فوویسم می توان ✔️برهم زدن بی پروای اشکال،
✔️بر هم زدن تناسبات،
✔️با ارزش شمردن رنگ و بکار بردن رنگ های تند برای برانگیختن عواطف آنی نام برد.
در جنبش هنری فوو امری که بیشتر از همه چیز نقاشان را به هدف واحدی فرا می خواند، انگیزه، دوق و سلیقه، توانایی ها و علایق هنری مشترک بود و به شکل قراردادی شیوه اجرایی و مضمون خاصی که همه هنرمندان ملزم به اجرا باشند، دنبال نمی کردند.
مضامین قالب در فوویسم همچون سبک امپرسیونیست منظره پردازی ، طبیعت بیجان، تک چهره نگاری و پیکره پردازی بود.
فوویست ها به همان رهایی در رنگ دست یافتند که ون گوگ، سورا ، گوگن و دیگر نقاشان پست امپرسیونیست به طرق مختلف سعی کردند به آن برسند.
البته باید اشاره کرد که اهداف فوویست ها و پست امپرسیونیست ها از یکدیگر متفاوت بود. ولی نتیجه ان شد که در هر دوی این جنبشهای هنری، رنگ حرف اول را زد و خط وسیله بیانی در خدمت رنگ شد. رنگهای ترکیبی در سبک فوویست مفهومی ندارند. آنها می خواستند رنگهای تند و خالصی را که از تیوپ بیرون می آید مستقیما روی تابلو به کار گیرند .
#نقاشان_فوویسم
ازمعروف ترین نقاشان فوویسم باید نقاشانی چون #ماتیس، #درن، #ولامینگ، #دوفی، #ژرژ_براک و #رئو را نام برد.
رئو نقاشی غم پرست و رمانتیک بود که در ابتدا شیشه های رنگی کلیساها را نقاشی می کرد و زمانیکه به جمع نقاشان فوویسم پیوست، خصوصیت طراحی و رنگ امیزی خشن حرفه اولیه خود را حفظ کرد.
ولامینگ شیفته رنگ های تند و نشاط انگیزبود و همچون ون گوگ بیشتر به کشیدن منظره پرداخت.
ماتیس نیز طرفدار رنگ های زنده بود . مهارتش در به وجود آوردن طرح های ظریف و چشم نواز بود و تحت تاثیر هنر شرقی قرار داشت. ماتیس به مطالعه آثار گوگن، سزان و ون گوگ پرداخت، هنر بیزانس را بررسی کرد و مینیاتورهای ایرانی، نقاشی های چینی و ژاپنی را مطالعه کرد. خطوط روان و مواج او یادآور هنر خطاطی چینی، ژاپنی و ایرانی است. طرح ها و نقش ها و سادگی آنها به قالیهای ایرانی و موزاییک های بیزانس شباهت دارد.
در انتها برخی از نقاشان فوویست بعد از مدتی راه دیگری را در پیش گرفتند و در پدیدآوردن سبک های جدید کوشیدند برای مثال ژرژ براک فرانسوی به همراه پایلو پیکاسو شیوه #کوبیسم را بنا نهاد. همچنین آندره درن نیز در سبکهای امپرسیونیست و کوبیسم وارد شد.
منبع: کتاب نگرشی بر شیوه های نقاشی
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مقاله_علمی
پارادايمهاي سه گانه اثباتگرايي ، تفسيري و هرمنوتيك در مطالعات مديريت و سازمان
☆3A
#علوم_انساني_چيست؟
« مراد از علوم انساني، دانشی است كه موضوع تحقيق آنها فعاليتهاي مختلف بشر است، يعني فعاليتهايي كه متضمن روابط افراد بشر با يكديگر و روابط اين افراد با اشياء و نيز آثار و نهادها و مناسبات ناشي از اينهاست»(فروند، 3 :1372)؛ اما با اين قيد كه «روش تحقيق در آن، تجربي است و در صدد است تا آن فعاليتهاي مختلف را به قالب نظمهاي تجربه پذير بريزد»(سروش، 24 :1366).
برداشت از تجربه و تجربه پذيري در ميان عالمان علوم اجتماعي متفاوت است؛ برخي مدل علوم طبيعي تجربي را براي علوم انساني ميپذيرند به زعم آنان خروج از اين مدل، علوم انساني را از حوزه علم بودن خارج ميكند. اما برخي ديگر با نقد وحدت انگاري در مدل، به تنوع مدلها در تبيين رفتارها و پديده هاي انساني معتقدند.
اين تفاوت ديدگاه، در واقع از قرن هفدهم پديد آمد.
با شكفتن سريع علوم طبيعي، فاصله اي ميان علوم مادي و علوم انساني به وجود آمد.
توسعه در علوم طبيعي و ركود علوم انساني، اين سؤال را پيش آورد كه آيا احتمالا تفاوتي ميان اين دو شاخه علمي به لحاظ علميت وجود ندارد؟
اين سؤال سبب موضع گيريهاي متعددي در اين زمينه شد.
برخي علوم طبيعي را مدل مناسب براي علمي بودن مي پنداشتند و معتقد بودند علوم انساني بايد هنجارها و روشهاي علوم طبيعي را بپذيرد.
به سخن ديگر، دنياي اجتماعي شبيه دنياي طبيعي است و به همان طريق ميتواند مورد مطالعه قرارگيرد. همانگونه که هدف از معرفت در علوم طبيعي، کشف روابط علّي ميان پديده هاي قابل مشاهده است، در علوم انساني نيز اين هدف بايد به عنوان هدف اصلي براي پژوهشگران علوم انساني تعريف شود زيرا امکان ارائه روابط علت و معلولي ميان پديده هاي اجتماعي وجود دارد. از منظر هستي شناسي جهان اجتماعي از عينيت برخوردار است و شأني وجودي وراي آگاهي و ذهنيت انساني وجود دارد (ايمان، 91 :1388).
رويکرد تجربي اثباتگرا و تأثير آن در علوم انساني با #اگوست_كنت در قرن نوزدهم آغاز شد.
اگر چه اليه هايي از اين رويکرد را نيز ميتوان در آثاري از #ديويد_هيوم و #فرانسيس_بيكن مشاهده کرد.
اگوست كنت بر اين باور بود که ميتوان و بايد پديده هاي انساني را در مقايسه و شبيه به پديده هاي طبيعي به مطالعه و بررسي پرداخت. از اين روي، روشهاي
به کار گرفته شده در علوم طبيعي و نيز در علوم انساني داراي ارزش يکساني است.
واژه #فيزيک_اجتماعي از اصطلاحاتي بود که او براي مطالعات #جامعه_شناسي وضع نمود تا نشان دهد رفتارهاي جمعي انسانها را نيز ميتوان همانند پديده هاي طبيعي با روش يکساني به مطالعه و بررسي پرداخت. بر اين مبنا پژوهش در زمينه پديده هاي اجتماعي مبتني بر مشاهده و تجربه، به منظور کشف قوانين حاکم بر رفتارهاي اجتماعي خواهد بود.
اين کشف پژوهشگر را جهت تبيين و پيش بيني رفتارها توانمند خواهد نمود. از منظر اين دسته از جامعه شناسان بهكارگيري روش علوم طبيعي در علوم انساني به معناي ساخته شدن عيني انساني در مقولاتي بود كه در آن عين طبيعي ساخته ميشد و به معناي يكي
گرفتن واقعيت انساني و واقعيت طبيعي بود. به اعتقاد افرادي چون « #ديويد_تامس »، اين شيوه كاربرد روش علوم طبيعي در علوم انساني براي تحقيق در علوم انساني صحيح و تأمينكننده هدف علم كه عبارت از تبيين علّي پديده هاي انساني و در نتيجه توانايي براي كنترل و پيشبيني است، ميباشد (سروش، 374 :1366).
جامعه شناسان بعدي نيز مانند #دورکيم اين رويکرد معرفتي و روشي را در مطالعات جامعه شناختي خود دنبال کردند.
جامعه در اين رويکرد به مثابه يک واقعيتي عيني تلقي ميشود که ميتوان با روشهاي تجربي قوانين حاکم بر آن را کشف کرد. از سويي ديگر، « دوركيم » در سبك پژوهش جامعه شناختي خود با دست باز از تعبير و تفسير بهره ميگرفت و معاني و مفاهيمي را در پديده هاي انساني پيشبيني ميكرد كه با #اثباتگرايي_امروزين همخواني چنداني ندارند و بيشتر شبيه نوعي روش شناسي ضد اثباتگرايي هستند كه در روزگار كنوني پيگيري ميشود.
👇👇👇👇ادامه
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مقاله_علمی
پارادايمهاي سه گانه اثباتگرايي ، تفسيري و هرمنوتيك در مطالعات مديريت و سازمان
☆3A
#علوم_انساني_چيست؟
« مراد از علوم انساني، دانشی است كه موضوع تحقيق آنها فعاليتهاي مختلف بشر است، يعني فعاليتهايي كه متضمن روابط افراد بشر با يكديگر و روابط اين افراد با اشياء و نيز آثار و نهادها و مناسبات ناشي از اينهاست»(فروند، 3 :1372)؛ اما با اين قيد كه «روش تحقيق در آن، تجربي است و در صدد است تا آن فعاليتهاي مختلف را به قالب نظمهاي تجربه پذير بريزد»(سروش، 24 :1366).
برداشت از تجربه و تجربه پذيري در ميان عالمان علوم اجتماعي متفاوت است؛ برخي مدل علوم طبيعي تجربي را براي علوم انساني ميپذيرند به زعم آنان خروج از اين مدل، علوم انساني را از حوزه علم بودن خارج ميكند. اما برخي ديگر با نقد وحدت انگاري در مدل، به تنوع مدلها در تبيين رفتارها و پديده هاي انساني معتقدند.
اين تفاوت ديدگاه، در واقع از قرن هفدهم پديد آمد.
با شكفتن سريع علوم طبيعي، فاصله اي ميان علوم مادي و علوم انساني به وجود آمد.
توسعه در علوم طبيعي و ركود علوم انساني، اين سؤال را پيش آورد كه آيا احتمالا تفاوتي ميان اين دو شاخه علمي به لحاظ علميت وجود ندارد؟
اين سؤال سبب موضع گيريهاي متعددي در اين زمينه شد.
برخي علوم طبيعي را مدل مناسب براي علمي بودن مي پنداشتند و معتقد بودند علوم انساني بايد هنجارها و روشهاي علوم طبيعي را بپذيرد.
به سخن ديگر، دنياي اجتماعي شبيه دنياي طبيعي است و به همان طريق ميتواند مورد مطالعه قرارگيرد. همانگونه که هدف از معرفت در علوم طبيعي، کشف روابط علّي ميان پديده هاي قابل مشاهده است، در علوم انساني نيز اين هدف بايد به عنوان هدف اصلي براي پژوهشگران علوم انساني تعريف شود زيرا امکان ارائه روابط علت و معلولي ميان پديده هاي اجتماعي وجود دارد. از منظر هستي شناسي جهان اجتماعي از عينيت برخوردار است و شأني وجودي وراي آگاهي و ذهنيت انساني وجود دارد (ايمان، 91 :1388).
رويکرد تجربي اثباتگرا و تأثير آن در علوم انساني با #اگوست_كنت در قرن نوزدهم آغاز شد.
اگر چه اليه هايي از اين رويکرد را نيز ميتوان در آثاري از #ديويد_هيوم و #فرانسيس_بيكن مشاهده کرد.
اگوست كنت بر اين باور بود که ميتوان و بايد پديده هاي انساني را در مقايسه و شبيه به پديده هاي طبيعي به مطالعه و بررسي پرداخت. از اين روي، روشهاي
به کار گرفته شده در علوم طبيعي و نيز در علوم انساني داراي ارزش يکساني است.
واژه #فيزيک_اجتماعي از اصطلاحاتي بود که او براي مطالعات #جامعه_شناسي وضع نمود تا نشان دهد رفتارهاي جمعي انسانها را نيز ميتوان همانند پديده هاي طبيعي با روش يکساني به مطالعه و بررسي پرداخت. بر اين مبنا پژوهش در زمينه پديده هاي اجتماعي مبتني بر مشاهده و تجربه، به منظور کشف قوانين حاکم بر رفتارهاي اجتماعي خواهد بود.
اين کشف پژوهشگر را جهت تبيين و پيش بيني رفتارها توانمند خواهد نمود. از منظر اين دسته از جامعه شناسان بهكارگيري روش علوم طبيعي در علوم انساني به معناي ساخته شدن عيني انساني در مقولاتي بود كه در آن عين طبيعي ساخته ميشد و به معناي يكي
گرفتن واقعيت انساني و واقعيت طبيعي بود. به اعتقاد افرادي چون « #ديويد_تامس »، اين شيوه كاربرد روش علوم طبيعي در علوم انساني براي تحقيق در علوم انساني صحيح و تأمينكننده هدف علم كه عبارت از تبيين علّي پديده هاي انساني و در نتيجه توانايي براي كنترل و پيشبيني است، ميباشد (سروش، 374 :1366).
جامعه شناسان بعدي نيز مانند #دورکيم اين رويکرد معرفتي و روشي را در مطالعات جامعه شناختي خود دنبال کردند.
جامعه در اين رويکرد به مثابه يک واقعيتي عيني تلقي ميشود که ميتوان با روشهاي تجربي قوانين حاکم بر آن را کشف کرد. از سويي ديگر، « دوركيم » در سبك پژوهش جامعه شناختي خود با دست باز از تعبير و تفسير بهره ميگرفت و معاني و مفاهيمي را در پديده هاي انساني پيشبيني ميكرد كه با #اثباتگرايي_امروزين همخواني چنداني ندارند و بيشتر شبيه نوعي روش شناسي ضد اثباتگرايي هستند كه در روزگار كنوني پيگيري ميشود.
👇👇👇👇ادامه
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مقاله_علمی
پارادايمهاي سه گانه اثباتگرايي ، تفسيري و هرمنوتيك در مطالعات مديريت و سازمان
☝️☝️☝️ادامه
#علوم_انسانی
☆3B
در قرن بيستم رويکرد تجربي اثباتگرا با پيدايش و نفوذ جريان فلسفي و تحليلي #اثباتگرايي_منطقي جايگاه مهمتري را در حوزه معرفتشناسي و روش شناسي باز يافت.
اين جريان گزاره هاي زباني را در صورتي معنادار ميدانست که در پيوند و تناظر با پديده هاي قابل مشاهده باشد. به طور کلي چند مؤلفه اساسي به لحاظ معرفت شناختي و روش شناختي در مطالعات پژوهشي رويکرد اثباتگرايي وجود دارد:
واقعيت به مثابه امري خالص، استقلال پژوهشگر از هرگونه پيشداوري، تقليل گرايي اعتبار گزاره هاي نظري به گزاره هاي ناظر به پديده هاي مشاهده اي، پژوهش فارغ از ارزش.
هستي از منظر رويکرد علوم تجربي اثباتگرا خلاصه در پديده هاي محسوس و مشاهده پذير ميگردد و از نگاه معرفت شناسي دانش برآمده از اين سنخ از پديده ها است که معتبر ميباشد و نظريه ها اعتبار خود را زماني به دست ميآورند که در تناظر مستقيم با و يا قابل تأويل به محسوسات و از منظر روششناختی علوم طبيعي و علوم انساني از روش يکساني تبعيت ميکند به گونه اي که ميتوان ادعا کرد؛ تمامي علوم از يک وحدت روششناختي برخوردار ميباشند (الوسون و ديگران: 40).
55 :2009 و تسوكاس و ديگران،
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مقاله_علمی
پارادايمهاي سه گانه اثباتگرايي ، تفسيري و هرمنوتيك در مطالعات مديريت و سازمان
☝️☝️☝️ادامه
#علوم_انسانی
☆3B
در قرن بيستم رويکرد تجربي اثباتگرا با پيدايش و نفوذ جريان فلسفي و تحليلي #اثباتگرايي_منطقي جايگاه مهمتري را در حوزه معرفتشناسي و روش شناسي باز يافت.
اين جريان گزاره هاي زباني را در صورتي معنادار ميدانست که در پيوند و تناظر با پديده هاي قابل مشاهده باشد. به طور کلي چند مؤلفه اساسي به لحاظ معرفت شناختي و روش شناختي در مطالعات پژوهشي رويکرد اثباتگرايي وجود دارد:
واقعيت به مثابه امري خالص، استقلال پژوهشگر از هرگونه پيشداوري، تقليل گرايي اعتبار گزاره هاي نظري به گزاره هاي ناظر به پديده هاي مشاهده اي، پژوهش فارغ از ارزش.
هستي از منظر رويکرد علوم تجربي اثباتگرا خلاصه در پديده هاي محسوس و مشاهده پذير ميگردد و از نگاه معرفت شناسي دانش برآمده از اين سنخ از پديده ها است که معتبر ميباشد و نظريه ها اعتبار خود را زماني به دست ميآورند که در تناظر مستقيم با و يا قابل تأويل به محسوسات و از منظر روششناختی علوم طبيعي و علوم انساني از روش يکساني تبعيت ميکند به گونه اي که ميتوان ادعا کرد؛ تمامي علوم از يک وحدت روششناختي برخوردار ميباشند (الوسون و ديگران: 40).
55 :2009 و تسوكاس و ديگران،
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
به فرا رسیدن #زادروز_اشوزرتشت در #ششم_فروردین_ماه، نگاهی گذرا به زندگی و اندیشههای ایشان میاندازیم:
☆1
اشوزرتشت در دوران پادشاهی لهراسپ کیانی در خاک پاک سرزمین پهناور ایران زاده شد و دیده به گیتی گشود.
او از ۱۵سالگی بهدرستی باورهای مردم و پرستش خدایان گوناگون تردید کرد و در ٢٠سالگی به آغوش زاستار(:طبیعت) و کیاناد رفت و با یاری اندیشه نیک خویش گام در راه شناخت دانا و دانش بیکران هستیمند(مزدا اهورا) یگانه نهاد.
او در ٣٠سالگی بر آن شد تا راهی را که برگزیده بود، به مردمان بنمایاند.
در آغاز و در ١٢سال نخست گسترش دینش با ناسازگاری و دشمنی کردن خرافه پرستان، کژ اندیشان و امیران محلی روبرو شد و سرانجام در ۴۲سالگی بههمراه پیروانش ناچار به کوچ به بلخ شد. در آنجا پیام خود را به آگاهی گشتاسپ پادشاه کیانی رساند و پس از آنکه باره پشتیبانی او قرار گرفت به تدریج به پذیرندگان آیینش افزوده شد.
زرتشت در ٧٧سالگی از روی آزادگی، ایرانیان را از دادن باژ(باج) به بیگانگان بازداری نمود. از اینروی دشمنی و کینه تورانیان با ایرانیان و خود زرتشت گسترش یافت و در دومین یورش تورانیها به بلخ درحالیکه زرتشت در نیایشگاه سرگرم نیایش بود به فرمان ارجاسب تورانی، مزدوری بهنام «توربراتور» خنجر کین خویش را بر پشت او فرود آورد و بدینگونه زندگانی پر بار پیامآور آزادی و خرد به پایان رسید. با این همه فروزانه آتش فروزانی که او افروخت تا این زمان همچنان پر فروز، روشنگر راه پویندگان و جویندگان راستی است.
آیینهای یادبود جانسپاری زرتشت همه ساله در ۵دیماه در ایران و سراسر جهان برگزار میشود و بر پایه دیدگاه جدید پژوهشگران، آرامگاه او را در افغانستان امروزی و در نزدیکی بلخدر «مزارشریف» میباشد و آنجا گردشگران فراوانی دارد.
#آیین_جهانی_اشوزرتشت_ایرانی:
اشوزرتشت پیامآور راستی، خود انگیزهاش را برای پیامآوری، نتیجه واکنشی بهنجار و نیادی و خردمندانه و دانشورانه در برابر آشفتگیها و ناهنجاریهای شدید همبودگاه و همزیستگاه میداند. آیینی که او بنیاد نهاد، پاسخی به نیازها و مشکلات مردم و درمانی بر دردهای کهنه آنها بود. آیینی که زرتشت پرچم آنرا در جهان برافراشت پس از گزشت سدهها به همان تازگی روز نخست، امروز نیز به بهترین شیوه و با رسایی تمام نه تنها شاهراه سرافرازی را در پیش پای هم میهنان ایرانی خود میگشاید همانا با بینشی گسترده و اندیشهای جهانی، سربلندی و خوشبختی همهی جهانیان را خواستار است و دست مهر و دوستی خویش را بهسوی همه مردمان گیتی دراز میکند و خواهان است در راهی که پیش روی آنها گشوده است، همراه و همیارش باشند.
جهانیان بهویژه ایرانیان با هر دین و آیینی، زرتشت بزرگ را همچون یک ایرانی اندیشمند و پیشرو و یک خردورز راهنما با تمام وجود دوست میدارند و آیینش را ارج مینهند.
#پیوند_اهورا_مزدا_و_انسان_در_باور_و_دین_اشوزرتشت_بزرگ_ایرانی:
در آیین زرتشت، خداوند یگانه هستیمند انسان را بهویژه اگر پیرو راه راستینی باشد «دوست» خود میداند. از این دیدگاه نه تنها اهورای مهربان است چنانچه ستمگر و نیرنگباز نیست و انسان را بنده خود نمیداند و رابطه بندهگی و بردهگی بین خود و او برقرار نمیکند همانا انسان را دوست، یار و همکار خود دانسته و دوستان خوب خود را از دادههای اهورایی چون نیک اندیشی، توانگری، رسایی و پایندگی بهرهمند خواهد ساخت. بر این پایه انسان خوب، بنده نیست چنانچه دوست خوب اهورامزدا است.
در اینباره در گاتها، یسنا، هات۳۱ بند۲۱ میخوانیم:
«خداوند جان و خرد از رسایی، جاودانگی، راستی، توانایی و نیک اندیشی خود به کسی خواهد بخشید که در اندیشه و کردار، دوست او باشد.»
از دیدگاه زرتشت، با چشم دل خداوند را در همهجا میتوان دید. از اینروی برای ستایش آفریدگار یکتا، سوی یا جهتی ویژه انگارنده نیست. از این دیدگاه سوی ستایش روشنایی و پاکی است و فروغ هستیبخش یگانه در هر کجا که نور و روشنایی و پاکی باشد، دلهای پاک و نورانی را بهسوی خود فرا میخواند.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
به فرا رسیدن #زادروز_اشوزرتشت در #ششم_فروردین_ماه، نگاهی گذرا به زندگی و اندیشههای ایشان میاندازیم:
☆1
اشوزرتشت در دوران پادشاهی لهراسپ کیانی در خاک پاک سرزمین پهناور ایران زاده شد و دیده به گیتی گشود.
او از ۱۵سالگی بهدرستی باورهای مردم و پرستش خدایان گوناگون تردید کرد و در ٢٠سالگی به آغوش زاستار(:طبیعت) و کیاناد رفت و با یاری اندیشه نیک خویش گام در راه شناخت دانا و دانش بیکران هستیمند(مزدا اهورا) یگانه نهاد.
او در ٣٠سالگی بر آن شد تا راهی را که برگزیده بود، به مردمان بنمایاند.
در آغاز و در ١٢سال نخست گسترش دینش با ناسازگاری و دشمنی کردن خرافه پرستان، کژ اندیشان و امیران محلی روبرو شد و سرانجام در ۴۲سالگی بههمراه پیروانش ناچار به کوچ به بلخ شد. در آنجا پیام خود را به آگاهی گشتاسپ پادشاه کیانی رساند و پس از آنکه باره پشتیبانی او قرار گرفت به تدریج به پذیرندگان آیینش افزوده شد.
زرتشت در ٧٧سالگی از روی آزادگی، ایرانیان را از دادن باژ(باج) به بیگانگان بازداری نمود. از اینروی دشمنی و کینه تورانیان با ایرانیان و خود زرتشت گسترش یافت و در دومین یورش تورانیها به بلخ درحالیکه زرتشت در نیایشگاه سرگرم نیایش بود به فرمان ارجاسب تورانی، مزدوری بهنام «توربراتور» خنجر کین خویش را بر پشت او فرود آورد و بدینگونه زندگانی پر بار پیامآور آزادی و خرد به پایان رسید. با این همه فروزانه آتش فروزانی که او افروخت تا این زمان همچنان پر فروز، روشنگر راه پویندگان و جویندگان راستی است.
آیینهای یادبود جانسپاری زرتشت همه ساله در ۵دیماه در ایران و سراسر جهان برگزار میشود و بر پایه دیدگاه جدید پژوهشگران، آرامگاه او را در افغانستان امروزی و در نزدیکی بلخدر «مزارشریف» میباشد و آنجا گردشگران فراوانی دارد.
#آیین_جهانی_اشوزرتشت_ایرانی:
اشوزرتشت پیامآور راستی، خود انگیزهاش را برای پیامآوری، نتیجه واکنشی بهنجار و نیادی و خردمندانه و دانشورانه در برابر آشفتگیها و ناهنجاریهای شدید همبودگاه و همزیستگاه میداند. آیینی که او بنیاد نهاد، پاسخی به نیازها و مشکلات مردم و درمانی بر دردهای کهنه آنها بود. آیینی که زرتشت پرچم آنرا در جهان برافراشت پس از گزشت سدهها به همان تازگی روز نخست، امروز نیز به بهترین شیوه و با رسایی تمام نه تنها شاهراه سرافرازی را در پیش پای هم میهنان ایرانی خود میگشاید همانا با بینشی گسترده و اندیشهای جهانی، سربلندی و خوشبختی همهی جهانیان را خواستار است و دست مهر و دوستی خویش را بهسوی همه مردمان گیتی دراز میکند و خواهان است در راهی که پیش روی آنها گشوده است، همراه و همیارش باشند.
جهانیان بهویژه ایرانیان با هر دین و آیینی، زرتشت بزرگ را همچون یک ایرانی اندیشمند و پیشرو و یک خردورز راهنما با تمام وجود دوست میدارند و آیینش را ارج مینهند.
#پیوند_اهورا_مزدا_و_انسان_در_باور_و_دین_اشوزرتشت_بزرگ_ایرانی:
در آیین زرتشت، خداوند یگانه هستیمند انسان را بهویژه اگر پیرو راه راستینی باشد «دوست» خود میداند. از این دیدگاه نه تنها اهورای مهربان است چنانچه ستمگر و نیرنگباز نیست و انسان را بنده خود نمیداند و رابطه بندهگی و بردهگی بین خود و او برقرار نمیکند همانا انسان را دوست، یار و همکار خود دانسته و دوستان خوب خود را از دادههای اهورایی چون نیک اندیشی، توانگری، رسایی و پایندگی بهرهمند خواهد ساخت. بر این پایه انسان خوب، بنده نیست چنانچه دوست خوب اهورامزدا است.
در اینباره در گاتها، یسنا، هات۳۱ بند۲۱ میخوانیم:
«خداوند جان و خرد از رسایی، جاودانگی، راستی، توانایی و نیک اندیشی خود به کسی خواهد بخشید که در اندیشه و کردار، دوست او باشد.»
از دیدگاه زرتشت، با چشم دل خداوند را در همهجا میتوان دید. از اینروی برای ستایش آفریدگار یکتا، سوی یا جهتی ویژه انگارنده نیست. از این دیدگاه سوی ستایش روشنایی و پاکی است و فروغ هستیبخش یگانه در هر کجا که نور و روشنایی و پاکی باشد، دلهای پاک و نورانی را بهسوی خود فرا میخواند.
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
☆2
#گاتها اندیشهپرور و خردگراست و با پندارههای ناروا در ستیز است.
گاتها بهترین و بیمیانجیترین سرچشمه شناخت زرتشت و اندیشههای اوست.
پیام گاتها بر سه بنیاد ساده ولی کامل «اندیشه نیک»،«گفتار نیک» و «کردار نیک» چکیده و گزیده میشود.
گاتها، زمینی، فراگیر، خردمندانه، عملی، انسانی، جهانی و ابدی است. از دیدگاه زرتشت، خداوند کینه توز، کینه جو، خشمناک، کیفر دهنده، شکنجهگر، ویرانگر، ستمگر و عذاب دهنده آدمی نیست همانا خوبی و داد یگانه آزاد است و بدی در آستان او راه ندارد. اهورا مزدا برای همه خوشبختی میخواهد و از اینروی «راه درست زیستن» را برای هر آنکس که نیک بیاندیشد، باز میگزارد.
آنانکه کژ روی میکنند و «هنجار هستی» را نادیده میگیرند، بر بنیان اصل متافیزیکی و فیزیکی «کنش و واکنش» یا «بن و بر» نتیجه کارکرد خود را دریافت میدارند و این کیفری از پیش طراحی شده و از جانب آفریدگار نیست. این تنها بازتاب کنش خود آنهاست که به سویشان واکنش شدهاست. از این دیدگاه این آفریدگار نیست که جایگاهی بهنام دوزخ(:جهنم) برای شکنجه انسان پدید آورده باشد چنانچه این خود انسان است که به میانجی کردار خود، در گستره اندیشه خود را دوزخی یا بهشتی میپندارد. بر این پایه، بهشت یا «بهترین هستی» بازتاب اندیشه، گفتار و کردار نیک انسان و دوزخ یا «بدترین هستی» بازتاب اندیشه، گفتار و کردار بد انسان است که همزمان در هر دو جهان گیتایی و مینویی بهسوی تن و سپس روان انسان باز خواهد گشت.
#پویایی_و_پیشرفت_در_باور_و_آیین_زرتشت_خردمند:
در آیین زرتشت و در راستای قانون اشا، نه تنها واپسگرایی هرگز روا نیست. همانا ایستایی و درجا زدن نیز ناپسند شمرده میشود.
اندیشه و خرد انسان، تن و روان انسان، همبودگاه انسانی، پیرامون زندگی و بهگونه فراگیری منش، فرهنگ و تمدن بشری باید با یک جنبش و پویش پویا بهسوی بهتر شدن، نو شدن و گسترش و پیشرفت دگرگون شود.
زرتشت با آوای بلند پیروانش را فرا میخواند تا جهان را نو و زندگانی را تازه نمایند.
در اینباره در گاتها یسنا، هات٣١بند٩ میخوانیم:
«ای خداوند خرد بشود ما نیز چون یاران راستین تو در شمار کسانی باشیم که جهان را نو و زندگانی را تازه گردانند».
#افزایش_و_گسترش_اندیشه:
در آیین زرتشت اندیشمند در راستای قانون اشا، انسان برای برداشتن گامهایی هرچند کوچک در راه رسیدن به زندگی بهتر باید پله و گامهای پیشرفت را بدون کم و کاستی بپیماید و در آغاز باید از «افزایش اندیشه» آغاز نماید. آنگاه فروزههایی همچون «پاکی و راستی»،«توانایی سازنده» و «مهرورزی» را در و جود خود بپروراند تا رسایی و پایندگی نیز هم راستا با رشد هماهنگ فروزهها یا سرشتها یاد شده در نهادش فزونی یابد و او را به تدریج به اندازه و سنجههای یک انسان کامل و پیشرفته نزدیک گرداند و بیتردید این انسانهای گسترش یافته هستند که میتوانند به پیشرفت پایدار فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دست یابند و زندگی بهتر و همودگاهی شایستهتر را بنیاد نهند.
#کار_و_کوشش_و_سازندگی:
از دیدگاه اشوزرتشت اسپنتمان، یکی از کارسازترین سازههای آبادانی جهان و پیشرفت زندگی که در سایه گسترش و افزایش اندیشه بدست میآید و در نهایت به خوشبختی و شادکامی بشر پایان یافته خواهد شد، کار و کوشش پیگیر و خستگی ناپذیر انسان است.
او همگان را فرا میخواند که در راستای قانون اشا و با یاری اندیشه نیک، در اندازه توان خود برای پیشرفت مردم تلاش کنند.
در اینباره در گاتها، یسنا، هات۳۴ بند۱۴ میخوانیم:
«پاداشی گرانبها از آن کسی است که در زندگی به کار و کوشش پردازد و در راه آبادانی و پیشرفت جهان بکوشد».
#جهانی_سرشار_از_آشتی_و_دوستی:
اشوزرتشت بزرگ ایرانی، افزونبر گرامی شمردن «حق پدافند» برای کشور و همهی انسانها، جنگ و دشمنی و خونریزی و تاخت و تاز را برای گسترش دین و کشور، نادرست و مردود میشمارد.
زرتشت به جهانی سرشار از آشتی و دوستی و آسایش میاندیشید و آرزو داشت که همه انسانها با پایبندی به راستی و درستی، مهربانی و یگانگی و همدلی را در میان خود گسترش دهند و «آشتی و دوستی جهانی» انجام شدنی یابد.
در اینباره در گاتها، یسنا، هات٢٩بند٣ میگویند:
«آن آموزگار نجات دهنده مرتوگان(:بشر) باید بتواند بر پایه قانون اشا با مهربانی، همبستگی و دوستی جهانی را پدید آورد. او نباید دینداران را در برابر گمراهان به جنگ و ستیز وا دارد».
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
☆2
#گاتها اندیشهپرور و خردگراست و با پندارههای ناروا در ستیز است.
گاتها بهترین و بیمیانجیترین سرچشمه شناخت زرتشت و اندیشههای اوست.
پیام گاتها بر سه بنیاد ساده ولی کامل «اندیشه نیک»،«گفتار نیک» و «کردار نیک» چکیده و گزیده میشود.
گاتها، زمینی، فراگیر، خردمندانه، عملی، انسانی، جهانی و ابدی است. از دیدگاه زرتشت، خداوند کینه توز، کینه جو، خشمناک، کیفر دهنده، شکنجهگر، ویرانگر، ستمگر و عذاب دهنده آدمی نیست همانا خوبی و داد یگانه آزاد است و بدی در آستان او راه ندارد. اهورا مزدا برای همه خوشبختی میخواهد و از اینروی «راه درست زیستن» را برای هر آنکس که نیک بیاندیشد، باز میگزارد.
آنانکه کژ روی میکنند و «هنجار هستی» را نادیده میگیرند، بر بنیان اصل متافیزیکی و فیزیکی «کنش و واکنش» یا «بن و بر» نتیجه کارکرد خود را دریافت میدارند و این کیفری از پیش طراحی شده و از جانب آفریدگار نیست. این تنها بازتاب کنش خود آنهاست که به سویشان واکنش شدهاست. از این دیدگاه این آفریدگار نیست که جایگاهی بهنام دوزخ(:جهنم) برای شکنجه انسان پدید آورده باشد چنانچه این خود انسان است که به میانجی کردار خود، در گستره اندیشه خود را دوزخی یا بهشتی میپندارد. بر این پایه، بهشت یا «بهترین هستی» بازتاب اندیشه، گفتار و کردار نیک انسان و دوزخ یا «بدترین هستی» بازتاب اندیشه، گفتار و کردار بد انسان است که همزمان در هر دو جهان گیتایی و مینویی بهسوی تن و سپس روان انسان باز خواهد گشت.
#پویایی_و_پیشرفت_در_باور_و_آیین_زرتشت_خردمند:
در آیین زرتشت و در راستای قانون اشا، نه تنها واپسگرایی هرگز روا نیست. همانا ایستایی و درجا زدن نیز ناپسند شمرده میشود.
اندیشه و خرد انسان، تن و روان انسان، همبودگاه انسانی، پیرامون زندگی و بهگونه فراگیری منش، فرهنگ و تمدن بشری باید با یک جنبش و پویش پویا بهسوی بهتر شدن، نو شدن و گسترش و پیشرفت دگرگون شود.
زرتشت با آوای بلند پیروانش را فرا میخواند تا جهان را نو و زندگانی را تازه نمایند.
در اینباره در گاتها یسنا، هات٣١بند٩ میخوانیم:
«ای خداوند خرد بشود ما نیز چون یاران راستین تو در شمار کسانی باشیم که جهان را نو و زندگانی را تازه گردانند».
#افزایش_و_گسترش_اندیشه:
در آیین زرتشت اندیشمند در راستای قانون اشا، انسان برای برداشتن گامهایی هرچند کوچک در راه رسیدن به زندگی بهتر باید پله و گامهای پیشرفت را بدون کم و کاستی بپیماید و در آغاز باید از «افزایش اندیشه» آغاز نماید. آنگاه فروزههایی همچون «پاکی و راستی»،«توانایی سازنده» و «مهرورزی» را در و جود خود بپروراند تا رسایی و پایندگی نیز هم راستا با رشد هماهنگ فروزهها یا سرشتها یاد شده در نهادش فزونی یابد و او را به تدریج به اندازه و سنجههای یک انسان کامل و پیشرفته نزدیک گرداند و بیتردید این انسانهای گسترش یافته هستند که میتوانند به پیشرفت پایدار فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دست یابند و زندگی بهتر و همودگاهی شایستهتر را بنیاد نهند.
#کار_و_کوشش_و_سازندگی:
از دیدگاه اشوزرتشت اسپنتمان، یکی از کارسازترین سازههای آبادانی جهان و پیشرفت زندگی که در سایه گسترش و افزایش اندیشه بدست میآید و در نهایت به خوشبختی و شادکامی بشر پایان یافته خواهد شد، کار و کوشش پیگیر و خستگی ناپذیر انسان است.
او همگان را فرا میخواند که در راستای قانون اشا و با یاری اندیشه نیک، در اندازه توان خود برای پیشرفت مردم تلاش کنند.
در اینباره در گاتها، یسنا، هات۳۴ بند۱۴ میخوانیم:
«پاداشی گرانبها از آن کسی است که در زندگی به کار و کوشش پردازد و در راه آبادانی و پیشرفت جهان بکوشد».
#جهانی_سرشار_از_آشتی_و_دوستی:
اشوزرتشت بزرگ ایرانی، افزونبر گرامی شمردن «حق پدافند» برای کشور و همهی انسانها، جنگ و دشمنی و خونریزی و تاخت و تاز را برای گسترش دین و کشور، نادرست و مردود میشمارد.
زرتشت به جهانی سرشار از آشتی و دوستی و آسایش میاندیشید و آرزو داشت که همه انسانها با پایبندی به راستی و درستی، مهربانی و یگانگی و همدلی را در میان خود گسترش دهند و «آشتی و دوستی جهانی» انجام شدنی یابد.
در اینباره در گاتها، یسنا، هات٢٩بند٣ میگویند:
«آن آموزگار نجات دهنده مرتوگان(:بشر) باید بتواند بر پایه قانون اشا با مهربانی، همبستگی و دوستی جهانی را پدید آورد. او نباید دینداران را در برابر گمراهان به جنگ و ستیز وا دارد».
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
☆3
#جهانبینی_اشوزرتشت_اسپنتمان_آریایی:
نگرش اشوزرتشت آریایی به جهان هستی نگرشی بر بنیان خرد است و بر این پایه میتوان جهانبینی او را «جهانبینی خردگرا» یا «جهانبینی علمی دانشی» نامید. بر این بنیان هتا دین نیک و پیشرو نیز دانش است. اشوزرتشت بزرگ آنگونه که خود نیز در گاتها بیان میکند خداوند جان و خرد را نیز با یاری نیروی خرد و اندیشه شناخته است.
در اینباره برای نمونه در گاتها، یسنا، هات٣١ بند٨ میخوانیم:
«ای مزدا، هنگامیکه با یاری اندیشه خویش، تو را سر آغاز و سرانجام هستی و سرچشمه منش نیک شناختم و آنگاه که تو را با چشم دل دیدم، دریافتم که تویی آفریدگار راستین اشا و داور کردارهای جهانیان.»
#قانون_اشا:
زرتشت با یاری خرد خود و موشکافی و واکاوی پدیدههای هستی بهوجود «خداوندگار جان و خرد» یا «هستی بخش دانا» یا «اهورامزدا» پی میبرد. از دیدگاه زرتشت،«خداوند جان و خرد» جهان را بر بنیان قانون دگرگونی ناپذیری آفریده که بر همهچیز و همهجای جهان هستی فرمانرواست.
او این سامانه ژرف نگر و ریزبین و فرمانروا بر جهان هستی را اشا مینامد. فرمانروایی آسا و دادِستان جهان فراگیر اشا بر جهان هستی از خواست و اراده آفریدگار بزرگ است. اشا نهاد در آفریدگار «هماهنگی تنها و یله» و «توانایی سامان دادن» است که بهگونه هماهنگی و قانون فرمانروا بر هستی درخشان و نمایان کردهاست.
این فروزه در انسان هم بهگونه «توانایی سامان دادن» به زندگی، پیرامون و پدیدههای زاستاری(:طبیعی) پدیدار شدهاست. از اینرو بر انسان نیز شایسته است تا پیوسته این توانایی را در خود پرورش دهد تا با «اشا» هماهنگ گردد و «راستی» را در خود بپروراند.
قانون «اشا» را «آراستن و سامانه هماهنگ کننده جهان هستی» نیز مینامند و هیچ پدیدهای از اتم تا کهکشان در گیتی نیست که بر پایه این سازگان هماهنگ استوار نباشد.
قانون اشا در نگهداری تندرستی و ترازمندی جسمی و روانی انسان نیز فرمانروا است و از این دیدگاه تندرستی چیزی جز هماهنگی و سازگاری تن و روان با «قانون زندگی بخش اشا» نمیباشد.
#آزادی_و_مسولیت_و_پاسخگویی_انسان:
از دیدگاه زرتشت و در راستای قانون اشا، انسان اختیار و گزینش دارد تا با اندیشه روشن و با موشکافی و واکاوی درونی و با آزادی درست و رسا بهدور از هرگونه زور و بایستگی، خوگیری و عادت، پیروی و روش بهترین راه را در زندگی برگزیند. همه از روی انديشه و خرد راه خود را برگزينيد که بهترين کار است. بدیهی است که بدست همین آزادی در گزینش، افراد نسبت به شیوهای که برمیگزینند در هر دو جهان مادی و مینویی سرپرست و پاسخگو هستند و سرانجام بر اساس اصل «کنش و واکنش» نتیجه گزینش خود را با ژرف و تیزنگری و نازکی تمام دریافت میکنند.
آرمان و ارزش چنین دیدگاهی آنجاست که انسانهای دارای گزینش بر بنیان حس «مسولیت و پاسخگویی» در برابر جهان هستی افرادی «پاسخور» هستند. بر این بنیان، زرتشت اندیشهها و دریافتهای «خود» را بهگونه سرودههایی کاملا زمینی برای همگان بازگو نمود و هیچ کتاب یا هتا بهتر بگوییم دستورها و فرمانهای دگرگون ناپذیر بهگونه متن نوشته شده از خود بهجای نگزاشت و در هیچ کجای این سرودهها در نسک گاتها سخن از بایدها و نبایدها نیست. بهگفته دیگر زرتشت میانجی سخن و بنمایه و سرآغاز بالاتر یا آسمانی نیست. او تنها یافتههای خود را برای همگان بازگو میکند و در یسنا، هات٣٠ بند٢ یادآور میشود:
«ای مردم گفتار نیک را بشنوید و با اندیشه روشن در آن بنگرید و میان نیک و بد خود داوری کنید، زیرا پیش از آنکه زمان از دست رود، هر زن و مرد باید آزادانه راه راه خود را بر گزینید. باشد که بهیاری خرد اهورایی در گزینش راه نیک کامران شوید.»
گاتها، سرودههای زرتشت است و کتاب آسمانی نیست. چون بنیان پیام زرتشت بر «خرد» استوار است.
اشوزرتشت ایرانی برای بازنمایی و پایستن سزاواری خود و آگاه کردن مردم به هیچ معجزهای نیاز نداشت و این بزرگترین معجزه زرتشت است.
زرتشت پیام زمینی خود را برای انسانهای زمینی با شیوایی در سرودههایی جاودانهاش بهیادگار گزاشته است.
در هات۲۸بند۳ میگویند:
«سرودههایی میسرایم که تاکنون کسی نسروده است».
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
☆3
#جهانبینی_اشوزرتشت_اسپنتمان_آریایی:
نگرش اشوزرتشت آریایی به جهان هستی نگرشی بر بنیان خرد است و بر این پایه میتوان جهانبینی او را «جهانبینی خردگرا» یا «جهانبینی علمی دانشی» نامید. بر این بنیان هتا دین نیک و پیشرو نیز دانش است. اشوزرتشت بزرگ آنگونه که خود نیز در گاتها بیان میکند خداوند جان و خرد را نیز با یاری نیروی خرد و اندیشه شناخته است.
در اینباره برای نمونه در گاتها، یسنا، هات٣١ بند٨ میخوانیم:
«ای مزدا، هنگامیکه با یاری اندیشه خویش، تو را سر آغاز و سرانجام هستی و سرچشمه منش نیک شناختم و آنگاه که تو را با چشم دل دیدم، دریافتم که تویی آفریدگار راستین اشا و داور کردارهای جهانیان.»
#قانون_اشا:
زرتشت با یاری خرد خود و موشکافی و واکاوی پدیدههای هستی بهوجود «خداوندگار جان و خرد» یا «هستی بخش دانا» یا «اهورامزدا» پی میبرد. از دیدگاه زرتشت،«خداوند جان و خرد» جهان را بر بنیان قانون دگرگونی ناپذیری آفریده که بر همهچیز و همهجای جهان هستی فرمانرواست.
او این سامانه ژرف نگر و ریزبین و فرمانروا بر جهان هستی را اشا مینامد. فرمانروایی آسا و دادِستان جهان فراگیر اشا بر جهان هستی از خواست و اراده آفریدگار بزرگ است. اشا نهاد در آفریدگار «هماهنگی تنها و یله» و «توانایی سامان دادن» است که بهگونه هماهنگی و قانون فرمانروا بر هستی درخشان و نمایان کردهاست.
این فروزه در انسان هم بهگونه «توانایی سامان دادن» به زندگی، پیرامون و پدیدههای زاستاری(:طبیعی) پدیدار شدهاست. از اینرو بر انسان نیز شایسته است تا پیوسته این توانایی را در خود پرورش دهد تا با «اشا» هماهنگ گردد و «راستی» را در خود بپروراند.
قانون «اشا» را «آراستن و سامانه هماهنگ کننده جهان هستی» نیز مینامند و هیچ پدیدهای از اتم تا کهکشان در گیتی نیست که بر پایه این سازگان هماهنگ استوار نباشد.
قانون اشا در نگهداری تندرستی و ترازمندی جسمی و روانی انسان نیز فرمانروا است و از این دیدگاه تندرستی چیزی جز هماهنگی و سازگاری تن و روان با «قانون زندگی بخش اشا» نمیباشد.
#آزادی_و_مسولیت_و_پاسخگویی_انسان:
از دیدگاه زرتشت و در راستای قانون اشا، انسان اختیار و گزینش دارد تا با اندیشه روشن و با موشکافی و واکاوی درونی و با آزادی درست و رسا بهدور از هرگونه زور و بایستگی، خوگیری و عادت، پیروی و روش بهترین راه را در زندگی برگزیند. همه از روی انديشه و خرد راه خود را برگزينيد که بهترين کار است. بدیهی است که بدست همین آزادی در گزینش، افراد نسبت به شیوهای که برمیگزینند در هر دو جهان مادی و مینویی سرپرست و پاسخگو هستند و سرانجام بر اساس اصل «کنش و واکنش» نتیجه گزینش خود را با ژرف و تیزنگری و نازکی تمام دریافت میکنند.
آرمان و ارزش چنین دیدگاهی آنجاست که انسانهای دارای گزینش بر بنیان حس «مسولیت و پاسخگویی» در برابر جهان هستی افرادی «پاسخور» هستند. بر این بنیان، زرتشت اندیشهها و دریافتهای «خود» را بهگونه سرودههایی کاملا زمینی برای همگان بازگو نمود و هیچ کتاب یا هتا بهتر بگوییم دستورها و فرمانهای دگرگون ناپذیر بهگونه متن نوشته شده از خود بهجای نگزاشت و در هیچ کجای این سرودهها در نسک گاتها سخن از بایدها و نبایدها نیست. بهگفته دیگر زرتشت میانجی سخن و بنمایه و سرآغاز بالاتر یا آسمانی نیست. او تنها یافتههای خود را برای همگان بازگو میکند و در یسنا، هات٣٠ بند٢ یادآور میشود:
«ای مردم گفتار نیک را بشنوید و با اندیشه روشن در آن بنگرید و میان نیک و بد خود داوری کنید، زیرا پیش از آنکه زمان از دست رود، هر زن و مرد باید آزادانه راه راه خود را بر گزینید. باشد که بهیاری خرد اهورایی در گزینش راه نیک کامران شوید.»
گاتها، سرودههای زرتشت است و کتاب آسمانی نیست. چون بنیان پیام زرتشت بر «خرد» استوار است.
اشوزرتشت ایرانی برای بازنمایی و پایستن سزاواری خود و آگاه کردن مردم به هیچ معجزهای نیاز نداشت و این بزرگترین معجزه زرتشت است.
زرتشت پیام زمینی خود را برای انسانهای زمینی با شیوایی در سرودههایی جاودانهاش بهیادگار گزاشته است.
در هات۲۸بند۳ میگویند:
«سرودههایی میسرایم که تاکنون کسی نسروده است».
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
☆4
#ارزش_و_ارج_به_حق_و_حقوق_مرتوگان_و_حقوق_برابر_انسانها:
از دیدگاه آموزگار راه راستینی اشوزرتشت، همه انسانها از هر نژاد، ملیت، تبار و با هر زبان، گویش، رنگ پوست، دین، اندیشه و باور از حقوقی برابر برخوردارند.
برتری خواهی دینی، تباری، نژادی، زبانی و باوری در این آیین جایی ندارد.
زرتشت تنها انگیزه و کارگزار برتری دهنده انسانها را، راست و درست بودن، پایبندی به قانون اشا و اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک میداند.
#حق_آزادی_اندیشه:
از دیدگاه اشوزرتشت دانای خردمند، اهورامزدای جان و خرد همهی انسانها را چه زن و مرد آزاد آفریده است و آنها را از حق آزادی و خرد برخوردار ساخته تا با بهرهگیری از اندیشه خویش دیدگاههای گوناگون را ارزیابی نموده و با آزادی و گزینش درست و رسا بهترین راه را در زندگی برگزیده و در آن راه و روش گام بردارند.
#حق_آزادی_بیان:
از دیدگاه راهنمای راستین ایرانیان اشوزرتشت، از آنجا که همهی آدمها از حق آزادی در اندیشیدن برخوردارند همچنین حق دارند که همچو ارزش و ارج به باورهای و آیینهای نیک و اندیشههای نیک دیگران، اندیشههای خویش را آزادانه گفته و درمیان گزاشته و زمینه گفتمان آزاد را در بین مردم فراهم آورند.
#حق_آزادی_در_گزینش_دین_و_راه_و_روش_زندگی:
از دیدگاه اشوزرتشت نیکوسرشت، در راستای قانون اشا، همهی انسانها از حق آزادی در گزینش دین و آیین دلبسته خویش برخوردارند. هیچکس را نمیتوان از پذیرش دین یا آیینی جلوگیری و یا به پذیرش دین و آیینی ناچار نمود.
#حق_گزینش_سرنوشت:
از دیدگاه اشوزرتشت نیکومنش، انسانها موجوداتی نیستند که بازیچه دیگران باشند و سرنوشتشان را هم دیگران برایشان رقم بزنند و برگزیدنند. از دیدگاه زرتشت این اراده آدمهاست که بر سرنوشتشان فرمان میراند و هرگز نمیتوان حق گزینش سرنوشت افراد را از آنها ربود و از میان برد.
#حقوق_برابر_زن_و_مرد:
از دیدگاه اشوزرتشت آریایی، زن و مرد از هرگونه باهم برابرند در همه ردههای زندگی از دستمزد و حقوق برابر برخوردارند.
زنان نیز چون مردان حق گزینش و برگزیدن برخوردارند. در درازای زندگی همسرداری نیز زن و مرد از همهی جیره، دادیک، دستمزد و حق و حقوق گیتایی و مینویی بهگونه برابر برخوردار خواهند بود. در اندیشه زرتشت، مرد سالاری یا زن سالاری جایگاهی ندارد، چنانچه آدمیگری آسه و انسان سالاری فرمانرواست.
#شادکامی_و_خوشبختی_از_دیدگاه_زرتشت:
کیش اشوزرتشت اندیشمند ایرانی، آیین شادی و شادمانی نیز میباشد زیرا پیروان این آیین شادمان بودن و خوش زیستن را پیشه خود ساخته و از اندوه و افسردگی و سوگواری میپرهیزند. از دیدگاه زرتشت جشن و سرور و شادمانی یکی از راههای نیایش و ستایش اهورامزداست و نزدیکی به اوست.
زرتشت یاران خود را شادمان و خشنود میخواهد زیرا بهدرستی آگاه است که در پرتو خشنودی و شادمانی، تن و روان انسان نیرومند شده و شور بهکار و کوشش در آن فزونی مییابد.
از دیدگاه زرتشت، شادمانی و خشنودی راستین تنها با کوشش و تلاش و از راه راستی بدست میآید و هرگز انسانی که از راه ناشایست خود را خوشبخت میپندارد به خوشبختی و شادمانی راستین دست نیافته است.
زرتشت در اینباره در گاتها، یسنا، هات۴۳ بند۱ میگویند:
«خوشبختی از آن کسی است که خواهان خوشبختی و شادمانی دیگران است».
زرتشت، یارانی شادمان خشنود، خندان و خوشرو را دوست داشت و خود نیز پیوسته اینگونه بود. زرتشت پیروانش را به داشتن اندیشههای نیک و سازگار فرا میخواند و خواهان این بود که پیروانش این اندیشهها را در درون خود بارور سازند تا به شادمانی درونی، آیندهای شایسته و سرنوشتی سازگار دست یابند.
آرامش و شادمانی درونی پیروان زرتشت در درازنای سال بهگونه برگزاری جشنهای باشکوه و شورانگیزی مانند جشنهای بزرگ نوروز، مهرگان، سده، چهارشنبهسوری، شب چله، و جشنهای ماهیانه و فصلی بسیار دیگر برگزار میکنند.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
☆4
#ارزش_و_ارج_به_حق_و_حقوق_مرتوگان_و_حقوق_برابر_انسانها:
از دیدگاه آموزگار راه راستینی اشوزرتشت، همه انسانها از هر نژاد، ملیت، تبار و با هر زبان، گویش، رنگ پوست، دین، اندیشه و باور از حقوقی برابر برخوردارند.
برتری خواهی دینی، تباری، نژادی، زبانی و باوری در این آیین جایی ندارد.
زرتشت تنها انگیزه و کارگزار برتری دهنده انسانها را، راست و درست بودن، پایبندی به قانون اشا و اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک میداند.
#حق_آزادی_اندیشه:
از دیدگاه اشوزرتشت دانای خردمند، اهورامزدای جان و خرد همهی انسانها را چه زن و مرد آزاد آفریده است و آنها را از حق آزادی و خرد برخوردار ساخته تا با بهرهگیری از اندیشه خویش دیدگاههای گوناگون را ارزیابی نموده و با آزادی و گزینش درست و رسا بهترین راه را در زندگی برگزیده و در آن راه و روش گام بردارند.
#حق_آزادی_بیان:
از دیدگاه راهنمای راستین ایرانیان اشوزرتشت، از آنجا که همهی آدمها از حق آزادی در اندیشیدن برخوردارند همچنین حق دارند که همچو ارزش و ارج به باورهای و آیینهای نیک و اندیشههای نیک دیگران، اندیشههای خویش را آزادانه گفته و درمیان گزاشته و زمینه گفتمان آزاد را در بین مردم فراهم آورند.
#حق_آزادی_در_گزینش_دین_و_راه_و_روش_زندگی:
از دیدگاه اشوزرتشت نیکوسرشت، در راستای قانون اشا، همهی انسانها از حق آزادی در گزینش دین و آیین دلبسته خویش برخوردارند. هیچکس را نمیتوان از پذیرش دین یا آیینی جلوگیری و یا به پذیرش دین و آیینی ناچار نمود.
#حق_گزینش_سرنوشت:
از دیدگاه اشوزرتشت نیکومنش، انسانها موجوداتی نیستند که بازیچه دیگران باشند و سرنوشتشان را هم دیگران برایشان رقم بزنند و برگزیدنند. از دیدگاه زرتشت این اراده آدمهاست که بر سرنوشتشان فرمان میراند و هرگز نمیتوان حق گزینش سرنوشت افراد را از آنها ربود و از میان برد.
#حقوق_برابر_زن_و_مرد:
از دیدگاه اشوزرتشت آریایی، زن و مرد از هرگونه باهم برابرند در همه ردههای زندگی از دستمزد و حقوق برابر برخوردارند.
زنان نیز چون مردان حق گزینش و برگزیدن برخوردارند. در درازای زندگی همسرداری نیز زن و مرد از همهی جیره، دادیک، دستمزد و حق و حقوق گیتایی و مینویی بهگونه برابر برخوردار خواهند بود. در اندیشه زرتشت، مرد سالاری یا زن سالاری جایگاهی ندارد، چنانچه آدمیگری آسه و انسان سالاری فرمانرواست.
#شادکامی_و_خوشبختی_از_دیدگاه_زرتشت:
کیش اشوزرتشت اندیشمند ایرانی، آیین شادی و شادمانی نیز میباشد زیرا پیروان این آیین شادمان بودن و خوش زیستن را پیشه خود ساخته و از اندوه و افسردگی و سوگواری میپرهیزند. از دیدگاه زرتشت جشن و سرور و شادمانی یکی از راههای نیایش و ستایش اهورامزداست و نزدیکی به اوست.
زرتشت یاران خود را شادمان و خشنود میخواهد زیرا بهدرستی آگاه است که در پرتو خشنودی و شادمانی، تن و روان انسان نیرومند شده و شور بهکار و کوشش در آن فزونی مییابد.
از دیدگاه زرتشت، شادمانی و خشنودی راستین تنها با کوشش و تلاش و از راه راستی بدست میآید و هرگز انسانی که از راه ناشایست خود را خوشبخت میپندارد به خوشبختی و شادمانی راستین دست نیافته است.
زرتشت در اینباره در گاتها، یسنا، هات۴۳ بند۱ میگویند:
«خوشبختی از آن کسی است که خواهان خوشبختی و شادمانی دیگران است».
زرتشت، یارانی شادمان خشنود، خندان و خوشرو را دوست داشت و خود نیز پیوسته اینگونه بود. زرتشت پیروانش را به داشتن اندیشههای نیک و سازگار فرا میخواند و خواهان این بود که پیروانش این اندیشهها را در درون خود بارور سازند تا به شادمانی درونی، آیندهای شایسته و سرنوشتی سازگار دست یابند.
آرامش و شادمانی درونی پیروان زرتشت در درازنای سال بهگونه برگزاری جشنهای باشکوه و شورانگیزی مانند جشنهای بزرگ نوروز، مهرگان، سده، چهارشنبهسوری، شب چله، و جشنهای ماهیانه و فصلی بسیار دیگر برگزار میکنند.
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#ششم_فروردین
#زادروز_اشو_زرتشت
🔴 #پرسش :
آیا یک زرتشتی باید خود را بنده خدا بنامد؟
🔵 #پاسخ :
اگر تفسیر واژه «بنده» به چمار (معنی) نوکر، اسیر، غلام و سرسپرده باشد؛ خیر،
در بینش زرتشت کسی بندهی خدا نیست زیرا در فلسفه اشوزرتشت، انسان به دلیل خردمند بودن آزاد آفریده شده تا خود، راه نیک و بد را برگزیند.
چنانچه برای رسیدن به زندگی بهتر و شادتر از روی خردمندی و دانایی کوشش کند، او یار، دوست و همراه پروردگار به شمار می آید و چنانچه با کژاندیشی، رفتارش سبب آزار و آسیب به دیگران باشد او دشمن دانایی و سروری (اهورامزدا) خواهد بود.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#ششم_فروردین
#زادروز_اشو_زرتشت
🔴 #پرسش :
آیا یک زرتشتی باید خود را بنده خدا بنامد؟
🔵 #پاسخ :
اگر تفسیر واژه «بنده» به چمار (معنی) نوکر، اسیر، غلام و سرسپرده باشد؛ خیر،
در بینش زرتشت کسی بندهی خدا نیست زیرا در فلسفه اشوزرتشت، انسان به دلیل خردمند بودن آزاد آفریده شده تا خود، راه نیک و بد را برگزیند.
چنانچه برای رسیدن به زندگی بهتر و شادتر از روی خردمندی و دانایی کوشش کند، او یار، دوست و همراه پروردگار به شمار می آید و چنانچه با کژاندیشی، رفتارش سبب آزار و آسیب به دیگران باشد او دشمن دانایی و سروری (اهورامزدا) خواهد بود.
🆔👉 @iran_novin1
ذات بد نیکو نگردد چونکه بنیادش بد است.
مکارتر و خطرناکتر از هر حکومتی, مجاهدین خلق هستند که پا به پای صدام جوانان میهن رو به خاک و خون کشیدند
🆔👉 @iran_novin1
مکارتر و خطرناکتر از هر حکومتی, مجاهدین خلق هستند که پا به پای صدام جوانان میهن رو به خاک و خون کشیدند
🆔👉 @iran_novin1
♨️ژاپن چگونه تبدیل به یک قطب صنعتی جهان شد؟
قطعا دزدی و اختلاس و رانت و انحصارگری در جامعه شان نبوده والا حالا حالاها باید شعار میدادند .
🆔👉 @iran_novin1
قطعا دزدی و اختلاس و رانت و انحصارگری در جامعه شان نبوده والا حالا حالاها باید شعار میدادند .
🆔👉 @iran_novin1
🔥 کانال ایران نوین 🔥
ایرانی آگاه
آزاد
و اباد
و با رفاه
آرمان هر ایرانی میهن دوست
🆔 @iran_novin1
گروه ایران نوین :
https://t.me/joinchat/G0ovVUbIE0a-mMvj8l7-dQ
🔥با ایران نوین،تا ایران نوین🔥
ایرانی آگاه
آزاد
و اباد
و با رفاه
آرمان هر ایرانی میهن دوست
🆔 @iran_novin1
گروه ایران نوین :
https://t.me/joinchat/G0ovVUbIE0a-mMvj8l7-dQ
🔥با ایران نوین،تا ایران نوین🔥
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#معجزه .. .فقط با یه دست ‼️
حمزه سیدالشهدا با نیزه در دستش کعبه 35*35 رو بلند کرد و بالای سر یهودیان نگه داشت و گفت یا ایمان بیارید یا رو سرتون می گذارم
لااکراه فی الدین قدتبیین
🆔👉 @iran_novin1
حمزه سیدالشهدا با نیزه در دستش کعبه 35*35 رو بلند کرد و بالای سر یهودیان نگه داشت و گفت یا ایمان بیارید یا رو سرتون می گذارم
لااکراه فی الدین قدتبیین
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مفاهیم_و_تعاریف_مرتبط_با_جغرافیای_سیایی_و_ژئوپلتیک
#یک_مرز_چیست
☆5A
2- وجه دوم اگر اغراق نباشد،
« #سرشت_چند_معنايي» مرزهاست.
در شرايط عملي، اين وجه از مرز به وضوح نشان ميدهد که مرزها براي همه معناي واحدي ندارند. واقعيتهاي مربوط به اين وجه از مرز براي همه شناختهشده است و در واقع هستهی بحث حاضر را تشکيل ميدهد.
مرز از هر چيزي که فکرش را کنيد وجه مادي کمتري دارد، با اينکه هرجوري از مرز رد شويد، چه در يک سفر دانشگاهي براي شرکت در يک کنفرانس، چه به عنوان يک تاجر يا يک جوان بيکار مرز «همان» مرز است (با خودش يکي است و بنابراين کاملا تعريف شده). در مورد جوان بيکار، مرز تقريبا بدل ميشود به دو چيز متمايز که هيچ وجه اشتراکي با هم ندارند جز اسمشان. مرزهاي امروز (اگرچه تا بوده همين بوده) تاحدي ترسيم شدهاند تا دقيقا همين قضيه را پياده کنند:
نهتنها براي طبقات اجتماعي مختلف تجربهاي متفاوت از قانون، دم و دستگاه مدني، پليس و حقوق اوليه، حقوقي نظير آزادي حرکت و آزادي داد و ستد رقم ميزنند، بلکه به طور جدي با توجه به طبقهی اجتماعي افراد ميان آنها خطکشي و آنها را از هم جدا ميکنند.
در اينجا دولت، که با مرزهايش ساخته و مستقر ميشود، در طول تاريخ نقشي کاملن دوپهلو بازي کرده و يکي به نعل زده و يکي به ميخ. چون از يکسو بر تمايزات و تفاوتها سرپوش ميگذارد (و تا جايي، آنها را رسما محدود ميکند) تا بر مفهوم شهروند ملي تأکيد کند و بدينترتيب اقتدار عمومي را بر تخاصمهاي اجتماعي ارجح بداند. ولي از سوي ديگر هر چه عبور و مرور فراملي (چه عبور و مرور افراد و چه سرمايه) بيشتر ميشود، در نتيجه فضاي اقتصادي-سياسي فراملي بيشتر شکل گرفته و دولتهاي بيشتري (از جمله خصوصا قدرتمندترينهايشان) مايلند در خدمت يک تمايزگذاري طبقاتي بينالمللي باشند و در اين راه، از مرزها و دم و دستگاههاي نظارتيشان به عنوان ابزارهاي تبعيض و دستهبندي استفاده ميکنند. با وجود اين، دولتها ميکوشند اين کار را در حين محافظت حداکثري از منابع نمادينِ مشروعيت مردميشان انجام دهند. به همين دليل است که دولتها خود را گرفتار در اين موقعيت متناقض مييابند که هم برداشتي نسبي از مفهوم هويت و تعلق ملي به دست دهند و هم آن را تقويت کنند، يعني يکيگرفتن شهروندي با مليت.
تنگنايي از همين جنس در خود مفهوم ذاتي عبور و مرور (circulation) افراد وجود دارد. البته مسألهی اين دوگانگي چندان به تفاوت در تلقي بين گردش سرمايه و کالاها و عبور و مرور افراد برنميگردد، چرا که لفظ گردش در اينجا به يک معناي واحد به کار نرفته. در واقع مسأله اين است که عليرغم وجود شبکههاي کامپيوتري و ارتباطات مخابراتي، سرمايه هرگز بدون گردش انبوه انسانها به گردش در نميآيد (برخي از گردشها «رو به بالا»ست و برخي «رو به پايين»). اما تأسيس يک جهان «آپارتايدي» يا رژيم دوگانهاي براي عبورومرور افراد، معضلات سياسي چشمگيري در زمينه مقبوليت و مقاومت به بار ميآورد. «نوار رنگي» که اکنون ديگر به تفکيک مرکز از پيرامون يا شمال از جنوب خلاصه نميشود، خطي است که از درون همهی جوامع ميگذرد (درست به همين دليل شباهت ناخوشايندي دارد به نوعي رژيم آپارتايد). ادارهی فعلي اين «نوار رنگي» تاثير گسترده اما دوگانهاي دارد زيرا نژادپرستي افسارگسيختهاي را تقويت ميکند و چنان ناامني به بار ميآورد که به تبع آن، حدي افراطي از تأمين امنيت را ناگزير ميسازد. بگذريم از اين واقعيت که بين دو حد نهايت يعني بين آنهايي که سرمايه را به گردش در ميآورند و آنهايي که سرمايه با جابجايي کارخانههاي صنعتي فراملي و فرايند انعطافپذيري به گردششان در ميآورد، تودهاي عظيم و طبقهبندينشده وجود دارد.
شايد از اين منظر باشد که بايد به يکي از شنيعترين جنبههاي مسألهی پناهجويان و مهاجران بينديشيم، يعني مسألهی «مناطق بينالمللي» يا «مناطق عبور و مرور» در بنادر و فرودگاهها. نهتنها در اين مناطق با تصويري از خشونت تعميميافته مواجهيم که اکنون پسزمينه مهاجرت اقتصادي و جريان پناهجويان (اعم از شناخته شده يا ناشناخته) را ميسازد، بلکه شاهد عملکرد افتراقي آن در واقعيت مادي نيز هستيم و به تعبيري، با تکثير مفهوم مرز روبروييم که از قبل در تشريفات عبور از مرزها ظاهر شده بود.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مفاهیم_و_تعاریف_مرتبط_با_جغرافیای_سیایی_و_ژئوپلتیک
#یک_مرز_چیست
☆5A
2- وجه دوم اگر اغراق نباشد،
« #سرشت_چند_معنايي» مرزهاست.
در شرايط عملي، اين وجه از مرز به وضوح نشان ميدهد که مرزها براي همه معناي واحدي ندارند. واقعيتهاي مربوط به اين وجه از مرز براي همه شناختهشده است و در واقع هستهی بحث حاضر را تشکيل ميدهد.
مرز از هر چيزي که فکرش را کنيد وجه مادي کمتري دارد، با اينکه هرجوري از مرز رد شويد، چه در يک سفر دانشگاهي براي شرکت در يک کنفرانس، چه به عنوان يک تاجر يا يک جوان بيکار مرز «همان» مرز است (با خودش يکي است و بنابراين کاملا تعريف شده). در مورد جوان بيکار، مرز تقريبا بدل ميشود به دو چيز متمايز که هيچ وجه اشتراکي با هم ندارند جز اسمشان. مرزهاي امروز (اگرچه تا بوده همين بوده) تاحدي ترسيم شدهاند تا دقيقا همين قضيه را پياده کنند:
نهتنها براي طبقات اجتماعي مختلف تجربهاي متفاوت از قانون، دم و دستگاه مدني، پليس و حقوق اوليه، حقوقي نظير آزادي حرکت و آزادي داد و ستد رقم ميزنند، بلکه به طور جدي با توجه به طبقهی اجتماعي افراد ميان آنها خطکشي و آنها را از هم جدا ميکنند.
در اينجا دولت، که با مرزهايش ساخته و مستقر ميشود، در طول تاريخ نقشي کاملن دوپهلو بازي کرده و يکي به نعل زده و يکي به ميخ. چون از يکسو بر تمايزات و تفاوتها سرپوش ميگذارد (و تا جايي، آنها را رسما محدود ميکند) تا بر مفهوم شهروند ملي تأکيد کند و بدينترتيب اقتدار عمومي را بر تخاصمهاي اجتماعي ارجح بداند. ولي از سوي ديگر هر چه عبور و مرور فراملي (چه عبور و مرور افراد و چه سرمايه) بيشتر ميشود، در نتيجه فضاي اقتصادي-سياسي فراملي بيشتر شکل گرفته و دولتهاي بيشتري (از جمله خصوصا قدرتمندترينهايشان) مايلند در خدمت يک تمايزگذاري طبقاتي بينالمللي باشند و در اين راه، از مرزها و دم و دستگاههاي نظارتيشان به عنوان ابزارهاي تبعيض و دستهبندي استفاده ميکنند. با وجود اين، دولتها ميکوشند اين کار را در حين محافظت حداکثري از منابع نمادينِ مشروعيت مردميشان انجام دهند. به همين دليل است که دولتها خود را گرفتار در اين موقعيت متناقض مييابند که هم برداشتي نسبي از مفهوم هويت و تعلق ملي به دست دهند و هم آن را تقويت کنند، يعني يکيگرفتن شهروندي با مليت.
تنگنايي از همين جنس در خود مفهوم ذاتي عبور و مرور (circulation) افراد وجود دارد. البته مسألهی اين دوگانگي چندان به تفاوت در تلقي بين گردش سرمايه و کالاها و عبور و مرور افراد برنميگردد، چرا که لفظ گردش در اينجا به يک معناي واحد به کار نرفته. در واقع مسأله اين است که عليرغم وجود شبکههاي کامپيوتري و ارتباطات مخابراتي، سرمايه هرگز بدون گردش انبوه انسانها به گردش در نميآيد (برخي از گردشها «رو به بالا»ست و برخي «رو به پايين»). اما تأسيس يک جهان «آپارتايدي» يا رژيم دوگانهاي براي عبورومرور افراد، معضلات سياسي چشمگيري در زمينه مقبوليت و مقاومت به بار ميآورد. «نوار رنگي» که اکنون ديگر به تفکيک مرکز از پيرامون يا شمال از جنوب خلاصه نميشود، خطي است که از درون همهی جوامع ميگذرد (درست به همين دليل شباهت ناخوشايندي دارد به نوعي رژيم آپارتايد). ادارهی فعلي اين «نوار رنگي» تاثير گسترده اما دوگانهاي دارد زيرا نژادپرستي افسارگسيختهاي را تقويت ميکند و چنان ناامني به بار ميآورد که به تبع آن، حدي افراطي از تأمين امنيت را ناگزير ميسازد. بگذريم از اين واقعيت که بين دو حد نهايت يعني بين آنهايي که سرمايه را به گردش در ميآورند و آنهايي که سرمايه با جابجايي کارخانههاي صنعتي فراملي و فرايند انعطافپذيري به گردششان در ميآورد، تودهاي عظيم و طبقهبندينشده وجود دارد.
شايد از اين منظر باشد که بايد به يکي از شنيعترين جنبههاي مسألهی پناهجويان و مهاجران بينديشيم، يعني مسألهی «مناطق بينالمللي» يا «مناطق عبور و مرور» در بنادر و فرودگاهها. نهتنها در اين مناطق با تصويري از خشونت تعميميافته مواجهيم که اکنون پسزمينه مهاجرت اقتصادي و جريان پناهجويان (اعم از شناخته شده يا ناشناخته) را ميسازد، بلکه شاهد عملکرد افتراقي آن در واقعيت مادي نيز هستيم و به تعبيري، با تکثير مفهوم مرز روبروييم که از قبل در تشريفات عبور از مرزها ظاهر شده بود.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مفاهیم_و_تعاریف_مرتبط_با_جغرافیای_سیایی_و_ژئوپلتیک
#یک_مرز_چیست
☆5B
نبايد در اينجا خودمان را منحصرن به بحثي دربارهی جنبههاي قانوني محدود کنيم؛ ضروري است که به توصيف پديدارشناختي آن هم بپردازيم.
براي شخصي ثروتمند از کشوري غني، شخصي که به تدريج جهانوطن ميشود (کسي که گذرنامهاش ديگر نه صرفا حاکي از تابعيت ملي و حق شهروندي او، بلکه حاکي از «مازاد» حقوق است، دقيقتر بگوييم حاکي از يک حق جهاني براي عبورومرور بيدردسر)، مرز جزئي از تشريفات سفر ميشود، نقطهی تصديق نمادين شأن اجتماعياش که با خيال راحت و آسوده از آن عبور ميکند.
اما براي شخصي فقير از کشوري محروم مرز حسابي فرق ميکند: نهتنها مانعي جدي است که دشوار بتوان از پس آن برآمد، بلکه مکاني است که او بارها و بارها به آن برميخورد، از آن ميگذرد و دوباره بر ميگردد مثل وقتي که بيرونش ميکنند يا اجازه ميدهند به خانوادهاش ملحق شود.
يعني آنقدر از آنجا رد ميشود، آنقدر او را ميبرند و ميآورند که در نهايت مرز به محلي بدل ميشود که او در آن ساکن است.
مرز منطقهاي فضا-زماني است که به طرز خارقالعادهاي بيرحم است، مثل يک خانه، خانهاي که در آن زيستن انتظار زندگي را کشيدن است، يک نازندگي است.
آندره گرين روانکاو فرانسوي، زماني نوشته بود زندگي «در» مرزها خود به قدر کافي دشوار است، اما دشوارياش در برابر اينکه خودت مرز باشي هيچ است.
مقصود او دوپارگي هويتهاي متکثر بود (هويتهاي مهاجر) ولي ما بايد به بنيادهاي مادي اين پديده هم توجه داشته باشيم.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مفاهیم_و_تعاریف_مرتبط_با_جغرافیای_سیایی_و_ژئوپلتیک
#یک_مرز_چیست
☆5B
نبايد در اينجا خودمان را منحصرن به بحثي دربارهی جنبههاي قانوني محدود کنيم؛ ضروري است که به توصيف پديدارشناختي آن هم بپردازيم.
براي شخصي ثروتمند از کشوري غني، شخصي که به تدريج جهانوطن ميشود (کسي که گذرنامهاش ديگر نه صرفا حاکي از تابعيت ملي و حق شهروندي او، بلکه حاکي از «مازاد» حقوق است، دقيقتر بگوييم حاکي از يک حق جهاني براي عبورومرور بيدردسر)، مرز جزئي از تشريفات سفر ميشود، نقطهی تصديق نمادين شأن اجتماعياش که با خيال راحت و آسوده از آن عبور ميکند.
اما براي شخصي فقير از کشوري محروم مرز حسابي فرق ميکند: نهتنها مانعي جدي است که دشوار بتوان از پس آن برآمد، بلکه مکاني است که او بارها و بارها به آن برميخورد، از آن ميگذرد و دوباره بر ميگردد مثل وقتي که بيرونش ميکنند يا اجازه ميدهند به خانوادهاش ملحق شود.
يعني آنقدر از آنجا رد ميشود، آنقدر او را ميبرند و ميآورند که در نهايت مرز به محلي بدل ميشود که او در آن ساکن است.
مرز منطقهاي فضا-زماني است که به طرز خارقالعادهاي بيرحم است، مثل يک خانه، خانهاي که در آن زيستن انتظار زندگي را کشيدن است، يک نازندگي است.
آندره گرين روانکاو فرانسوي، زماني نوشته بود زندگي «در» مرزها خود به قدر کافي دشوار است، اما دشوارياش در برابر اينکه خودت مرز باشي هيچ است.
مقصود او دوپارگي هويتهاي متکثر بود (هويتهاي مهاجر) ولي ما بايد به بنيادهاي مادي اين پديده هم توجه داشته باشيم.
🆔👉 @iran_novin1
خشت کج رو نمیشه اصلاح کرد
👍 کارتون کشاورزان اصفهانی: «پشت به دشمن، رو به میهن»
🎨 کارتونیست: بهنام محمدی
✊🏻 #پشت_به_دشمن_رو_به_میهن
🆔👉 @iran_novin1
👍 کارتون کشاورزان اصفهانی: «پشت به دشمن، رو به میهن»
🎨 کارتونیست: بهنام محمدی
✊🏻 #پشت_به_دشمن_رو_به_میهن
🆔👉 @iran_novin1
نتیجه مذاکرات پر طول و تفصیل ١+٥
عاقبت شد ١=٥٠٠٠
یعنی اینکه سرمایه مردم ایران کلا به یغما رفت و اعتبار اقتصادی و مالی مردم نابود شد .
#فرجام_برجام
🆔👉 @iran_novin1
عاقبت شد ١=٥٠٠٠
یعنی اینکه سرمایه مردم ایران کلا به یغما رفت و اعتبار اقتصادی و مالی مردم نابود شد .
#فرجام_برجام
🆔👉 @iran_novin1