Forwarded from پیوند نگار
🔴 امانوئل مکرون، رئیس جمھور فرانسە امروز در مصاحبەای با نشریە اکونومیست با انتقاد از موضع ھای اخیر ناتو گفت:
آنچه ما امروز شاهد آن هستیم، مرگ مغزی ناتو است.
مکرون ھمچنین در بارە سیاست آمریکا اعلام کرد :
سازمان ناتو کارنامهای "فاجعهبار" پیدا کرده و آمریکاییها ظاهراَ به شریکان اروپایی خود پشت کردهاند.
در رابطە با حملە ترکیە بە مناطق کورد نشین سوریە، مکرون گفت رئیس جمھور آمریکا بدون مشورت با دیگر اعضای ناتو نیروھای آمریکایی را از شمال سوریە خارج کرد.
در ھمین رابطە مکرون اضافە کرد ترکیه با حملە بە مناطق کورد نشین عملکردی "هماهنگنشده و تهاجمجویانه" از خود نشان میدهد، آنهم در عرصهای که به مصالح امنیتی همه اعضا برمیگردد.
◀️ پ ن :
⭕️ واقعا مکرون شایسته لقبی است که مرحوم مانوک خدابخشیان به ایشان داده است .
طفل شیرین عقل اروپا .
🔻 ایشان تصور میکند در جایگاهی هست که آمریکا به ساز او برقصد و اقدامات خود را با منافع او و اروپا هماهنگ کند؛ اما آنها با اقدامات آمریکا هماهنگ نبوده و منافع خود را دنبال کنند .
آیا این پشت کردن اروپا به شریک قدرتمند خود یعنی آمریکا نبود که وقتی ترامپ از برجام خارج شد، کشورهای اروپایی عضو ناتو به برجام چسبیده و اتحادیه مفلوک خود را در برابر سیاست ترامپ علم کنند و از طرفی برای آخوندها اینستکس طراحی کنند در حالی که آمریکا سویفت را تحریم میکرد، از طرفی در آزای نفت نصف قیمت برایشان کارچاق کنی کرده، و ظریف را به نشست کشورهای صنعتی دعوت و برای مذاکره بین او و ترامپ تلاش کنند، و از طرف آمریکا خلاف نظر ترامپ نظر دهند که او را در برابر عمل اعلام شده قرار دهند و برجامی که آمریکا از آن خارج شده را تلاش کنتد حفظ کنند، و زمانی که آمریکا فروش نفت آخوندها را تحریم می کند و دنبال سیاست فشار حداکثری است، آنها شش میلیون بشکه نفت را در مدیترانه و از کشتی های اخوندها به خانه خود ببرند و در موضوع معاهده محیط زیست و گازهای گلخانه ایی تلاش کنند به نفع خود اقتصاد داخلی آمریکا را تضعیف کنند. خلاصه در همه زمینه ها مقابل ترامپ قرار گرفته و با خائنین حزب دمکرات همدست شده بر علیه رئیس جمهور و ملت آمریکا توطئه کنند، بعد انتظار داشته باشند بخاطر "هیچ" و دشمنی هایشان با منافع ملت آمریکا، ترامپ مالیات مردم آن کشور را صرف تامین امنیت فرانسه و آلمان و اروپا بکند خودشان متقبل هزینه تامین امنیت خود نباشند؟
🔻 باید سوال کرد آیا آمریکا در جنگ استقلال از سلطه اروپا خارج نشده است که روسای جمهور قبلی مانند اوبامای خائن آمریکا را بعنوان عمله اروپا در آورده و در جهت منافع گلوبالیسمی آنها بکار گرفته بودند، تا یورو را رقیب دلار و چین را رقیب ویرانگر اقتصاد مردم آمریکا درست کرده و موجب ورشکستگی شصت هزار شرکت امریکایی شوند و با بحران وال استریت تلاش آمریکا را هم مثل شوروی ساقط کنند، و ایران را که زمانی بهترین و مفیدترین متحد آمریکا بود، بخاطر منافع خودشان به آغوش روسیه بیاندازند و خاورمیانه را بخاطر نفت و عقب نگهداشتن ملتهای ان و ممانعت از صنعت و تولید انها، گرفتار جنگهای بی پایان دینی و قومی و تروریسم افراطگران و شوالیه های اسلامی کنند .
🔻 با این عملکرد طفل شیرین عقل گلوبالیسم، چرا باید تصور کند ملت آمریکا و ترامپ بخاطر منافع آنها هزینه کند و مکرون باید بگوید چه منافعی در سوریه دارد که مشترک با آمریکاست تا خود را شریک آمریکا بداند که به آنها پشت کرده است؟
🔻 در مورد ترکیه وقتی سالهاست اردوغان دمکراسی را در ترکیه دفن کرده، و کردها را بخاطر اعمال سلطه کشتار می کند و رهبر آنها را محبوس میکرد، این کشورهای اروپایی کجا بودند و حقوق بشر را پشت کدام گوششان انداخته بودند؟ و وقتی در سوریه مردم توسط تروریست های دست ساز آنها قتل عام میشدند، آنها منافع شان در کدام سمت بود و چرا مانع آن نمیشدند و بهمراه اوباما در فتنه ایی که خود برافروخته و حکومت های دینی را بر منطقه حاکم کرده بودند، می دمبدند .
🔻 براستی اروپا تاوان اقدامات ضدبشری خود را باید پرداخت کند و تازه دوران افول جنایتکاران اروپا شروع شده است و بزودی شاهد تجزیه کشورهای اروپایی و سقوط اتحادیه اروپا و یورو و شروع جنگهای بین کشورهای قاره سبز باید شد، تا مرکل پاسخ خود را بگیرد که چرا مردم سوریه و عراق بصورت میلیونی آواره شدند که به کشورهای آنها پناهنده شوند .
🔻 مردم اروپا این بار باید بر روی کره ماه تصویر منجی و خمینی خود را جستجو کنند و تاوان قطره قطره اشک و لحظه لحظه رنج های پادشاه جاویدنام ایران را بدهند. ایشان پیش بینی کرده اند اروپا به جنگل و غار برخواهد گشت و این تنبلی و مفت خوری و استثمار ملتهای جهان، برای همیشه ادامه نخواهد داشت؛ و قطعا پیش بینی آگاهان و پاکان محقق می شود و گریزی از آن نیست .
آنچه ما امروز شاهد آن هستیم، مرگ مغزی ناتو است.
مکرون ھمچنین در بارە سیاست آمریکا اعلام کرد :
سازمان ناتو کارنامهای "فاجعهبار" پیدا کرده و آمریکاییها ظاهراَ به شریکان اروپایی خود پشت کردهاند.
در رابطە با حملە ترکیە بە مناطق کورد نشین سوریە، مکرون گفت رئیس جمھور آمریکا بدون مشورت با دیگر اعضای ناتو نیروھای آمریکایی را از شمال سوریە خارج کرد.
در ھمین رابطە مکرون اضافە کرد ترکیه با حملە بە مناطق کورد نشین عملکردی "هماهنگنشده و تهاجمجویانه" از خود نشان میدهد، آنهم در عرصهای که به مصالح امنیتی همه اعضا برمیگردد.
◀️ پ ن :
⭕️ واقعا مکرون شایسته لقبی است که مرحوم مانوک خدابخشیان به ایشان داده است .
طفل شیرین عقل اروپا .
🔻 ایشان تصور میکند در جایگاهی هست که آمریکا به ساز او برقصد و اقدامات خود را با منافع او و اروپا هماهنگ کند؛ اما آنها با اقدامات آمریکا هماهنگ نبوده و منافع خود را دنبال کنند .
آیا این پشت کردن اروپا به شریک قدرتمند خود یعنی آمریکا نبود که وقتی ترامپ از برجام خارج شد، کشورهای اروپایی عضو ناتو به برجام چسبیده و اتحادیه مفلوک خود را در برابر سیاست ترامپ علم کنند و از طرفی برای آخوندها اینستکس طراحی کنند در حالی که آمریکا سویفت را تحریم میکرد، از طرفی در آزای نفت نصف قیمت برایشان کارچاق کنی کرده، و ظریف را به نشست کشورهای صنعتی دعوت و برای مذاکره بین او و ترامپ تلاش کنند، و از طرف آمریکا خلاف نظر ترامپ نظر دهند که او را در برابر عمل اعلام شده قرار دهند و برجامی که آمریکا از آن خارج شده را تلاش کنتد حفظ کنند، و زمانی که آمریکا فروش نفت آخوندها را تحریم می کند و دنبال سیاست فشار حداکثری است، آنها شش میلیون بشکه نفت را در مدیترانه و از کشتی های اخوندها به خانه خود ببرند و در موضوع معاهده محیط زیست و گازهای گلخانه ایی تلاش کنند به نفع خود اقتصاد داخلی آمریکا را تضعیف کنند. خلاصه در همه زمینه ها مقابل ترامپ قرار گرفته و با خائنین حزب دمکرات همدست شده بر علیه رئیس جمهور و ملت آمریکا توطئه کنند، بعد انتظار داشته باشند بخاطر "هیچ" و دشمنی هایشان با منافع ملت آمریکا، ترامپ مالیات مردم آن کشور را صرف تامین امنیت فرانسه و آلمان و اروپا بکند خودشان متقبل هزینه تامین امنیت خود نباشند؟
🔻 باید سوال کرد آیا آمریکا در جنگ استقلال از سلطه اروپا خارج نشده است که روسای جمهور قبلی مانند اوبامای خائن آمریکا را بعنوان عمله اروپا در آورده و در جهت منافع گلوبالیسمی آنها بکار گرفته بودند، تا یورو را رقیب دلار و چین را رقیب ویرانگر اقتصاد مردم آمریکا درست کرده و موجب ورشکستگی شصت هزار شرکت امریکایی شوند و با بحران وال استریت تلاش آمریکا را هم مثل شوروی ساقط کنند، و ایران را که زمانی بهترین و مفیدترین متحد آمریکا بود، بخاطر منافع خودشان به آغوش روسیه بیاندازند و خاورمیانه را بخاطر نفت و عقب نگهداشتن ملتهای ان و ممانعت از صنعت و تولید انها، گرفتار جنگهای بی پایان دینی و قومی و تروریسم افراطگران و شوالیه های اسلامی کنند .
🔻 با این عملکرد طفل شیرین عقل گلوبالیسم، چرا باید تصور کند ملت آمریکا و ترامپ بخاطر منافع آنها هزینه کند و مکرون باید بگوید چه منافعی در سوریه دارد که مشترک با آمریکاست تا خود را شریک آمریکا بداند که به آنها پشت کرده است؟
🔻 در مورد ترکیه وقتی سالهاست اردوغان دمکراسی را در ترکیه دفن کرده، و کردها را بخاطر اعمال سلطه کشتار می کند و رهبر آنها را محبوس میکرد، این کشورهای اروپایی کجا بودند و حقوق بشر را پشت کدام گوششان انداخته بودند؟ و وقتی در سوریه مردم توسط تروریست های دست ساز آنها قتل عام میشدند، آنها منافع شان در کدام سمت بود و چرا مانع آن نمیشدند و بهمراه اوباما در فتنه ایی که خود برافروخته و حکومت های دینی را بر منطقه حاکم کرده بودند، می دمبدند .
🔻 براستی اروپا تاوان اقدامات ضدبشری خود را باید پرداخت کند و تازه دوران افول جنایتکاران اروپا شروع شده است و بزودی شاهد تجزیه کشورهای اروپایی و سقوط اتحادیه اروپا و یورو و شروع جنگهای بین کشورهای قاره سبز باید شد، تا مرکل پاسخ خود را بگیرد که چرا مردم سوریه و عراق بصورت میلیونی آواره شدند که به کشورهای آنها پناهنده شوند .
🔻 مردم اروپا این بار باید بر روی کره ماه تصویر منجی و خمینی خود را جستجو کنند و تاوان قطره قطره اشک و لحظه لحظه رنج های پادشاه جاویدنام ایران را بدهند. ایشان پیش بینی کرده اند اروپا به جنگل و غار برخواهد گشت و این تنبلی و مفت خوری و استثمار ملتهای جهان، برای همیشه ادامه نخواهد داشت؛ و قطعا پیش بینی آگاهان و پاکان محقق می شود و گریزی از آن نیست .
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
🔴 علی خامنه ای #فتوای_قتل مردم معترض عراق را صادر کرده است...
🔻 فائق الشیخ علی، نماینده پارلمان عراق در صفحه توییتر خود نوشت علی خامنهای، رهبر رژیم جمهوری اسلامی ایران، فتوای قتل معترضان عراق را صادر کرده است.
او افزود: «اکنون از آیتالله علی سیستانی میپرسیم: حکم قتل معترضان بیپناه به دستور فرمانده کل نیروهای مسلح [نخستوزیر] چیست؟»
🔻 فائق الشیخ علی، نماینده پارلمان عراق در صفحه توییتر خود نوشت علی خامنهای، رهبر رژیم جمهوری اسلامی ایران، فتوای قتل معترضان عراق را صادر کرده است.
او افزود: «اکنون از آیتالله علی سیستانی میپرسیم: حکم قتل معترضان بیپناه به دستور فرمانده کل نیروهای مسلح [نخستوزیر] چیست؟»
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
📸 مرکز لرزه نگاری اروپا شدت بزرگی زلزله در آذربایجان شرقی را ۶ ریشتر اعلام کرد
📌زمین لرزه در شمال و بخش هایی از تهران نیز احساس شده است.
🔹کانون زلزله #تبریز بوده است.
📌جزییات زلزله ۵.٩ ریشتری در ایران
🔹این زمین لرزه در ساعت ٢:٢٠ در تبریز، اردبیل، رشت و طالقان نیز احساس شده است
🔹برنامه زلزله نگاری جهانی شدت این زمین لرزه را ۵.٩ ریشتر اعلام کرده است
▪️گزارش مقدماتی زمینلرزه
بزرگی: 5.9
محل وقوع: استان آذربايجان شرقي - حوالی ترك
تاریخ و زمان وقوع به وقت محلی: 1398/08/17 02:17:03
طول جغرافیایی: 47.64
عرض جغرافیایی: 37.76
عمق زمینلرزه: 2 کیلومتر
نزدیکترین شهرها:
19 کیلومتری ترك (آذربايجان شرقي)
22 کیلومتری سراب (آذربايجان شرقي)
29 کیلومتری تركمنچاي (آذربايجان شرقي)
نزدیکترین مراکز استان:
79 کیلومتری اردبيل
123 کیلومتری تبريز
💥 رسانه های محلی از خارج از دست رس بودن سایت لرزه نگاری کشور خبر داده اند .
📌زمین لرزه در شمال و بخش هایی از تهران نیز احساس شده است.
🔹کانون زلزله #تبریز بوده است.
📌جزییات زلزله ۵.٩ ریشتری در ایران
🔹این زمین لرزه در ساعت ٢:٢٠ در تبریز، اردبیل، رشت و طالقان نیز احساس شده است
🔹برنامه زلزله نگاری جهانی شدت این زمین لرزه را ۵.٩ ریشتر اعلام کرده است
▪️گزارش مقدماتی زمینلرزه
بزرگی: 5.9
محل وقوع: استان آذربايجان شرقي - حوالی ترك
تاریخ و زمان وقوع به وقت محلی: 1398/08/17 02:17:03
طول جغرافیایی: 47.64
عرض جغرافیایی: 37.76
عمق زمینلرزه: 2 کیلومتر
نزدیکترین شهرها:
19 کیلومتری ترك (آذربايجان شرقي)
22 کیلومتری سراب (آذربايجان شرقي)
29 کیلومتری تركمنچاي (آذربايجان شرقي)
نزدیکترین مراکز استان:
79 کیلومتری اردبيل
123 کیلومتری تبريز
💥 رسانه های محلی از خارج از دست رس بودن سایت لرزه نگاری کشور خبر داده اند .
Telegram
🖇 attach
Azadi
Dariush
دکلمه زیبای آزادی با صدای داریوش
ای آزادی اگر روزی به سرزمین من رسیدی، در قالب پیرمردی سیاه پوش با ریش سپید و عبای سیاه و چشمهایی سرد و ترسناک نیا
ای آزادی اگر روزی به سرزمین من رسیدی، در قالب پیرمردی سیاه پوش با ریش سپید و عبای سیاه و چشمهایی سرد و ترسناک نیا
Forwarded from پیوند نگار
🔴 پنتاگون اعلام کرد درآمدهای نفت شمال سوریه به نیروهای سوریه دمکراتیک تعلق خواهد گرفت .
جاناتان هوفمن سخنگوی وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا پنجشنبه ٧ نوامبر ٢٠١٩ ضمن تاکید بر ادامه همکاریهای کشورش با نیروهای «سوریه دمکراتیک» اعلام کرد، درآمدهای نفت شمال سوریه به نیروهای «سوریه دمکراتیک» تعلق خواهد گرفت.
به گزارش خبرگزاریها جاناتان هوفمن سخنگوی وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا، پنتاگون با بیان اینکه کشورش همچنان به همکاریها با نیروهای سوریه دمکراتیک ادامه داده و آنها را از حمایتها و تواناییهایی برای مبارزه با گروه داعش بهرمند خواهد ساخت گفت،درآمدهای حاصل از میادین نفتی شمال سوریه به نیروهای «سوریه دمکراتیک» تعلق خواهد گرفت.
او همچنین افزود، فرماندهان نظامی آمریکا حق آن را دارند تا در مقابله با هر نیروی تهدید کننده میادین نفت شمال سوریه دست به اقدامات دفاعی بزنند.
اضافه بر آن این مقام آمریکایی گفت، ایالات متحده انتظار دارد که ترکیه هر نیروی مورد حمایت خود که گمان میرود در شمال شرق سوریه مرتکب جنایتهای جنگی شده را مجازات کند.
در ارتباط با آتشبس اعلام شده در شمال سوریه این مسئول آمریکایی تاکید کرد که آتش بس به طور عمومی در سوریه همچنان پایدار است و در ادامه گفت:« علیرغم وجود درگیریهای کوچک اغلب طرفها همچنان (به آتش بس) پایبند هستند».
شایان ذکر است یک مقام بلندپایه در وزارت خارجه آمریکا چهارشنبه تاکید کرد که مقامات محلی شمال شرق سوریه از نفت استخراج شده از این منطقه بهرهبرداری میکنند.
این مقام آمریکایی که خواست نامش فاش نشود، افزود:« از نفت توسط مقامات محلی و به نفع مردم محلی منطقه بهرهبرداری میشود. در اینجا نیز وزارت خارجه هیچگونه توصیههایی درباره هر چیزی که مرتبط با میادین نفت باشد، ارائه نداده است».
پنتاگون در ٢٩ اکتبر گذشته اعلام کرده بود ایالات متحده آمریکا با «کاربرد نیروی ویرانگر» با هر تلاشی برای خارج کردن کنترل بر میادین نفتی سوریه از دست گروههای مسلح سوری مورد حمایت آمریکا خواه دشمن داعش باشد یا نیروهای مورد حمایت روسیه یا رژیم سوریه، مقابله خواهد کرد.
از سوی دیگر سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا عملکرد، تلاش های مستمر و پایبندی کشورهای سعودی، امارات، بحرین، آلبانی، آمریکا، استرالیا در چارچوب ائتلاف بین المللی برای پاسداری از امنیت و دریانوردی بین المللی و تضمین آزادی کشتیرانی در آبراههای حیاتی در منطقه خاورمیانه را با ارزش خواند.
جاناتان هوفمن سخنگوی وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا پنجشنبه ٧ نوامبر ٢٠١٩ ضمن تاکید بر ادامه همکاریهای کشورش با نیروهای «سوریه دمکراتیک» اعلام کرد، درآمدهای نفت شمال سوریه به نیروهای «سوریه دمکراتیک» تعلق خواهد گرفت.
به گزارش خبرگزاریها جاناتان هوفمن سخنگوی وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا، پنتاگون با بیان اینکه کشورش همچنان به همکاریها با نیروهای سوریه دمکراتیک ادامه داده و آنها را از حمایتها و تواناییهایی برای مبارزه با گروه داعش بهرمند خواهد ساخت گفت،درآمدهای حاصل از میادین نفتی شمال سوریه به نیروهای «سوریه دمکراتیک» تعلق خواهد گرفت.
او همچنین افزود، فرماندهان نظامی آمریکا حق آن را دارند تا در مقابله با هر نیروی تهدید کننده میادین نفت شمال سوریه دست به اقدامات دفاعی بزنند.
اضافه بر آن این مقام آمریکایی گفت، ایالات متحده انتظار دارد که ترکیه هر نیروی مورد حمایت خود که گمان میرود در شمال شرق سوریه مرتکب جنایتهای جنگی شده را مجازات کند.
در ارتباط با آتشبس اعلام شده در شمال سوریه این مسئول آمریکایی تاکید کرد که آتش بس به طور عمومی در سوریه همچنان پایدار است و در ادامه گفت:« علیرغم وجود درگیریهای کوچک اغلب طرفها همچنان (به آتش بس) پایبند هستند».
شایان ذکر است یک مقام بلندپایه در وزارت خارجه آمریکا چهارشنبه تاکید کرد که مقامات محلی شمال شرق سوریه از نفت استخراج شده از این منطقه بهرهبرداری میکنند.
این مقام آمریکایی که خواست نامش فاش نشود، افزود:« از نفت توسط مقامات محلی و به نفع مردم محلی منطقه بهرهبرداری میشود. در اینجا نیز وزارت خارجه هیچگونه توصیههایی درباره هر چیزی که مرتبط با میادین نفت باشد، ارائه نداده است».
پنتاگون در ٢٩ اکتبر گذشته اعلام کرده بود ایالات متحده آمریکا با «کاربرد نیروی ویرانگر» با هر تلاشی برای خارج کردن کنترل بر میادین نفتی سوریه از دست گروههای مسلح سوری مورد حمایت آمریکا خواه دشمن داعش باشد یا نیروهای مورد حمایت روسیه یا رژیم سوریه، مقابله خواهد کرد.
از سوی دیگر سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا عملکرد، تلاش های مستمر و پایبندی کشورهای سعودی، امارات، بحرین، آلبانی، آمریکا، استرالیا در چارچوب ائتلاف بین المللی برای پاسداری از امنیت و دریانوردی بین المللی و تضمین آزادی کشتیرانی در آبراههای حیاتی در منطقه خاورمیانه را با ارزش خواند.
Telegram
🖇 attach
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 به گفته اسماعیل نجار رییس سازمان مدیریت بحران جمهوری اسلامی زلزله بامداد جمعه١٧ آبان تاکنون ٥ تن جان باخته در روستای ورنکش بخش ترکمانچای میانه به جا گذاشته است .
اگر جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته 16 میلیارد دلار خرج تروریسم در خاورمیانه نمیکرد و هر سال هفت میلیون دلار خرج حزب الله لبنان نمی کرد ثروت ملت را خرج جنگ با عربستان در یمن نمی نمود و هزینه آدم کشی تروریست ها در اروپا و آرژانتین نمی نمود؛ اکنون خانه های روستاییان بازسازی می شد و اینچنین دچار فقر و فلاکت و بدبختی و مرگ و نیستی نمی شدند .
اگر جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته 16 میلیارد دلار خرج تروریسم در خاورمیانه نمیکرد و هر سال هفت میلیون دلار خرج حزب الله لبنان نمی کرد ثروت ملت را خرج جنگ با عربستان در یمن نمی نمود و هزینه آدم کشی تروریست ها در اروپا و آرژانتین نمی نمود؛ اکنون خانه های روستاییان بازسازی می شد و اینچنین دچار فقر و فلاکت و بدبختی و مرگ و نیستی نمی شدند .
Forwarded from پیوند نگار
🔴 تلاش رزیم برای قدرت نمایی و جنگ روانی برای خود بزرگ نمایی و نمایش قدرت موهوم با خبری دروغ.
🔻 در یک روز حجم وسیعی از اطلاعات در مورد خبری مجعول ارائه شده که جز مدعیانش کسی اطلاعی در مورد آن ارائه نداده است .
👈 پدافند موشکی میانبرد مرصاد بندر ماهشهر یک پهپاد را ساقط کرد
🔹 بامداد امروز سامانه پدافند موشکی مرصاد مستقر در بندر ماهشهر فعال شده و یک فروند پهپاد را ساقط کردند.
🔹 حتی گفته شده است اهالی شهر بندرامام خمینی از شنیده شدن صدای شدید شلیک موشک خبر دادهاند.( از اهالی شهر کسی نسیت به تایید یا رد خبر نظری نداده است .)
✅ در عین حال یک منبع موثق ( که معلوم نیست چه اندازه موثق است ) در قرارگاه مرکزی پدافند هوایی خاتم الانبیاء کشور به جعبه سیاه اطلاع داد:
پهپاد ساقط شده توسط پدافند هوایی ارتش، ایرانی نبوده و متعلق به یک کشور بیگانه است.( منبع اطلاعات این منبع موثق کجا بوده و از کجا فهمیده پهباد ایرانی نبوده و خارجی بوده، وقتی هنور لاشه بدست نیامده است؟ )
🔹این پهپاد به آسمان کشورمان تجاوز کرده بود که ارتش با سامانه موشکی مرصاد، آن را ساقط کرده است. ( در عین حال مدعی نمی تواند اعلام کند تجاوز از طرف کدام طرف انجام شده است )
⭕ در ادامه استاندار بددهان و چاپلوس و ضدمردمی خوزستان وارد عمل شده و مطالبی تحت عنوان جزئیاتی از ساقط شدن یک فروند پهپاد ناشناس در حوالی شهرستان ماهشهر را اعلام می کند
غلامرضا شریعتی بعنوان جریبات می گوید :
🔺در نخستین ساعات اولیه بامداد جمعه یک فروند پهپاد ناشناس وارد حریم شهرستان ماهشهر شد که بلا فاصله پدافند ارتش جمهوری اسلامی وارد عمل شد. ( تا اینجا چیری به جزئیات اضافه نشده است )
🔻پدافند قرارگاه جنوب غرب ارتش جمهوری اسلامی ایران مستقر در ماهشهر با شلیک موشک این پهپاد ناشناس را ساقط کرده که لاشه آن در نیزارهای اطراف ماهشهر سقوط کرد. ( این هم خبری است که قبلا صادر شده و چیری در مورد جزئیات ندارد )
🔺هماینک لاشه این پهپاد توسط نیروهای نظامی و امنیتی از لای نیزارها بیرون کشده شده و کارشناسان تحقیقات از آن را آغاز کرده اند. ( ابن هم اطلاعی بدرد بخور ارائه نداده و از یک احتمال خبر می دهد که نسیه هست و میتوانست بعد از کسب اطلاعات دقیق اطلاع رسانی کند )
🔻پهپاد یاد شده به طور قطع مربوط به کشورهای ديگر است و نتایج بررسیهای کارشناسان نیز پس از مشخص شدن در اختیار مردم قرار میگیرد.( در حالی که هنوز لاشه بیرون کشیده نشده است یا هنوز بررسی نشده که مشخص شود به کدام کشکر تعلق دارد، این کارشناسان مشخص نیست چه چیری را بررسی کرده و نظر کارشناسی داده اند ؟ )
⭕️ مشخصا فقط در حال تکرار یک مطلب مکرر هستند و بنظر میرسد مانند بقیه موارد تلاش می کنند آبروی ار دست رفته شان در عراق و لبنان و مقابل بزرگترین مانور دریایی انجام شده در منطقه توسط 56 کشور و اقتدار پوشالی شده را با ادعاهای واهی وصله پینه کنند و وحشت دارند، اگر مردم متوجه ببر کاغذی جمهوری اسلامی شوند بر علیه آن شورش کنند. لذا مرتب به دروغ عربده کشی کرده و سعی می کنند میدانداری بکنند و رجز خوانی بکنند .
مثل معروف است :
❌ ترسو بیشتر قیل و قال و دادوبیداد می کند .
در پی هوچیگری رژیم در مورد ساقط کردن پهباد خیالی رژیم :
👈 فرماندهی مرکزی ایالات متحده/سنتکام، کلیه گزارشات مربوط به انهدام پهپاد آمریکایی را رد کرد و گفت هیچ پهبادی در خاورمیانه ساقط نشده است .
🔻 در یک روز حجم وسیعی از اطلاعات در مورد خبری مجعول ارائه شده که جز مدعیانش کسی اطلاعی در مورد آن ارائه نداده است .
👈 پدافند موشکی میانبرد مرصاد بندر ماهشهر یک پهپاد را ساقط کرد
🔹 بامداد امروز سامانه پدافند موشکی مرصاد مستقر در بندر ماهشهر فعال شده و یک فروند پهپاد را ساقط کردند.
🔹 حتی گفته شده است اهالی شهر بندرامام خمینی از شنیده شدن صدای شدید شلیک موشک خبر دادهاند.( از اهالی شهر کسی نسیت به تایید یا رد خبر نظری نداده است .)
✅ در عین حال یک منبع موثق ( که معلوم نیست چه اندازه موثق است ) در قرارگاه مرکزی پدافند هوایی خاتم الانبیاء کشور به جعبه سیاه اطلاع داد:
پهپاد ساقط شده توسط پدافند هوایی ارتش، ایرانی نبوده و متعلق به یک کشور بیگانه است.( منبع اطلاعات این منبع موثق کجا بوده و از کجا فهمیده پهباد ایرانی نبوده و خارجی بوده، وقتی هنور لاشه بدست نیامده است؟ )
🔹این پهپاد به آسمان کشورمان تجاوز کرده بود که ارتش با سامانه موشکی مرصاد، آن را ساقط کرده است. ( در عین حال مدعی نمی تواند اعلام کند تجاوز از طرف کدام طرف انجام شده است )
⭕ در ادامه استاندار بددهان و چاپلوس و ضدمردمی خوزستان وارد عمل شده و مطالبی تحت عنوان جزئیاتی از ساقط شدن یک فروند پهپاد ناشناس در حوالی شهرستان ماهشهر را اعلام می کند
غلامرضا شریعتی بعنوان جریبات می گوید :
🔺در نخستین ساعات اولیه بامداد جمعه یک فروند پهپاد ناشناس وارد حریم شهرستان ماهشهر شد که بلا فاصله پدافند ارتش جمهوری اسلامی وارد عمل شد. ( تا اینجا چیری به جزئیات اضافه نشده است )
🔻پدافند قرارگاه جنوب غرب ارتش جمهوری اسلامی ایران مستقر در ماهشهر با شلیک موشک این پهپاد ناشناس را ساقط کرده که لاشه آن در نیزارهای اطراف ماهشهر سقوط کرد. ( این هم خبری است که قبلا صادر شده و چیری در مورد جزئیات ندارد )
🔺هماینک لاشه این پهپاد توسط نیروهای نظامی و امنیتی از لای نیزارها بیرون کشده شده و کارشناسان تحقیقات از آن را آغاز کرده اند. ( ابن هم اطلاعی بدرد بخور ارائه نداده و از یک احتمال خبر می دهد که نسیه هست و میتوانست بعد از کسب اطلاعات دقیق اطلاع رسانی کند )
🔻پهپاد یاد شده به طور قطع مربوط به کشورهای ديگر است و نتایج بررسیهای کارشناسان نیز پس از مشخص شدن در اختیار مردم قرار میگیرد.( در حالی که هنوز لاشه بیرون کشیده نشده است یا هنوز بررسی نشده که مشخص شود به کدام کشکر تعلق دارد، این کارشناسان مشخص نیست چه چیری را بررسی کرده و نظر کارشناسی داده اند ؟ )
⭕️ مشخصا فقط در حال تکرار یک مطلب مکرر هستند و بنظر میرسد مانند بقیه موارد تلاش می کنند آبروی ار دست رفته شان در عراق و لبنان و مقابل بزرگترین مانور دریایی انجام شده در منطقه توسط 56 کشور و اقتدار پوشالی شده را با ادعاهای واهی وصله پینه کنند و وحشت دارند، اگر مردم متوجه ببر کاغذی جمهوری اسلامی شوند بر علیه آن شورش کنند. لذا مرتب به دروغ عربده کشی کرده و سعی می کنند میدانداری بکنند و رجز خوانی بکنند .
مثل معروف است :
❌ ترسو بیشتر قیل و قال و دادوبیداد می کند .
در پی هوچیگری رژیم در مورد ساقط کردن پهباد خیالی رژیم :
👈 فرماندهی مرکزی ایالات متحده/سنتکام، کلیه گزارشات مربوط به انهدام پهپاد آمریکایی را رد کرد و گفت هیچ پهبادی در خاورمیانه ساقط نشده است .
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
🔴 در حالی که برای واقعی جلوه دادن خبر مجعول ساقط کردن پهباد در بندر ماهشهر، کانالهای امنیتی وابسته رژیم مانند جعبه سیاه ( جوب سیاه ) وقتی.سنتکام اطلاعیه میدهد که چنین خبری صحت ندارد، بعد از آن پهباد توهمی ساقط شده را به اسرائیل نسبت می دهند همزمان اسرائیل در پاسخ سریع به این دروغ در البوکمال پایگاههای سپاه را با حمله پهبادی در هم می پیچید .
⭕حملە پھبادھای اسرائیلی بە مواضع سپاە پاسدارن در البوکمال سوریە و کشتە و زخمی شدن تعدادی از اعضای سپاە قدس
سپاە پاسداران در مقابل حملات اسرائیل کماکان ھیچ واکنشی نداشتە و بە سکوت ادامە میدھد و برای حفظ آبرو و خودنمایی به دروغ پردازی پرداخته و مدعی ساقط کردن پهباد اسرائیلی در بندر ماهشهر می شود .
شما اگر اهل ساقط کردن پهباد هستید، پهباد مهاجم اسرائیلی در االبوکمال سوریه را ساقط می کردید .
⭕حملە پھبادھای اسرائیلی بە مواضع سپاە پاسدارن در البوکمال سوریە و کشتە و زخمی شدن تعدادی از اعضای سپاە قدس
سپاە پاسداران در مقابل حملات اسرائیل کماکان ھیچ واکنشی نداشتە و بە سکوت ادامە میدھد و برای حفظ آبرو و خودنمایی به دروغ پردازی پرداخته و مدعی ساقط کردن پهباد اسرائیلی در بندر ماهشهر می شود .
شما اگر اهل ساقط کردن پهباد هستید، پهباد مهاجم اسرائیلی در االبوکمال سوریه را ساقط می کردید .
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
✊ تلاشهای #شاهزاده_رضاپهلوی به نتیجه رسید .
دولت فیلیپین به #بهاره_زارع_بهاری دوشیزه ایرانی میهن دوست و شاهدوستی و دخترشایسته چین پناهندگی داد .
پلبس بین الملل با "اخطار قرمز" رژیم آخوندی مترصد دیپورت ایشان به ایران بود، که با تلاشهای وکلای مدافعی که توسط شاهزاده و سفارش دکترکنگرلو برای دفاع از ایشان وارد عمل شده بودند و حمایتهای گسترده ای ایرانیان در فضای مجازی توطئه تروریستی رژیم آخوندی را ناکام گذاشت .
بهاره هنگام برنده شدن در چین در مسابقه دختر شایسته، پرچم شیر خورشید را به نمایش گذاشته و شعار "جاوید شاه" سرداده بود . این امر موجب خشم کور و متعفن آخوندها شده بود .
دولت فیلیپین به #بهاره_زارع_بهاری دوشیزه ایرانی میهن دوست و شاهدوستی و دخترشایسته چین پناهندگی داد .
پلبس بین الملل با "اخطار قرمز" رژیم آخوندی مترصد دیپورت ایشان به ایران بود، که با تلاشهای وکلای مدافعی که توسط شاهزاده و سفارش دکترکنگرلو برای دفاع از ایشان وارد عمل شده بودند و حمایتهای گسترده ای ایرانیان در فضای مجازی توطئه تروریستی رژیم آخوندی را ناکام گذاشت .
بهاره هنگام برنده شدن در چین در مسابقه دختر شایسته، پرچم شیر خورشید را به نمایش گذاشته و شعار "جاوید شاه" سرداده بود . این امر موجب خشم کور و متعفن آخوندها شده بود .
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
🔴 فوری
حشدالشعبی در استان نینوا ١٧ موشک کاتیوشا بە پایگاه هوایی القیاره (گیارە) در شمال عراق که محل حضور نظامیان آمریکایی است شلیک کرد.
ھدف از این اقدام تروریستی انحراف افکار عمومی از قیام عراق است.
جابەجایی موشکھای کاتیوشا توسط ھر گروھی امکان پذیر نیست.
حشدالشعبی در استان نینوا ١٧ موشک کاتیوشا بە پایگاه هوایی القیاره (گیارە) در شمال عراق که محل حضور نظامیان آمریکایی است شلیک کرد.
ھدف از این اقدام تروریستی انحراف افکار عمومی از قیام عراق است.
جابەجایی موشکھای کاتیوشا توسط ھر گروھی امکان پذیر نیست.
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
🔴 قیام بصره
نیروھای حشدالشعبی و سپاە قدس در بصرە بە سمت قیام کنندگام شلیک میکنند.
تصاویر ساعتی قبل توسط خبرنگاران میدانی.
در بسیاری از قسمتهای عراق اینترنت را قطع کرده اند و انتقال اخبار با سختی انجام می شود اما کماکان ادامه دارد.
نیروھای حشدالشعبی و سپاە قدس در بصرە بە سمت قیام کنندگام شلیک میکنند.
تصاویر ساعتی قبل توسط خبرنگاران میدانی.
در بسیاری از قسمتهای عراق اینترنت را قطع کرده اند و انتقال اخبار با سختی انجام می شود اما کماکان ادامه دارد.
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
⭕ رزیم مانند گربه دزد از تحرک مردم بشدت وحشت دارد .
️سپاە حتی در حین دفن جانباختگان زلزله در ورنکش میانه ھم از کنترل مردم دست بر نمیدارند و نیروهای سرکوبگر را در هر تجمعی به بهانه های واهی با لباس فرم برای ایجاد رعب و وحشت و اظهار وحود مستقر میکند .
دلیل اصلی ترس و وحشت از ھرگونە تجمعی است کە میتواند جرقە اعتراضات را بزند!
خودشان میدانتد چه بلائی سر کشور و مردم ایران آورده اند و میدانند مردم آماده قیام و جامعه آماده انفجار و افراد بشدت خشمگین هستند .
قیام بزودی و طوفانی آغاز خواهد شد .
️سپاە حتی در حین دفن جانباختگان زلزله در ورنکش میانه ھم از کنترل مردم دست بر نمیدارند و نیروهای سرکوبگر را در هر تجمعی به بهانه های واهی با لباس فرم برای ایجاد رعب و وحشت و اظهار وحود مستقر میکند .
دلیل اصلی ترس و وحشت از ھرگونە تجمعی است کە میتواند جرقە اعتراضات را بزند!
خودشان میدانتد چه بلائی سر کشور و مردم ایران آورده اند و میدانند مردم آماده قیام و جامعه آماده انفجار و افراد بشدت خشمگین هستند .
قیام بزودی و طوفانی آغاز خواهد شد .
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
■ فدرالیسم
1⃣قسمت اول
فدرالیسم از ریشه لاتین فویْدوس (به لاتین: foedus) یا foederation به معنای اتحاد یا قرارداد یا توافق و پیمان، یک مفهوم سیاسی است که در آن گروهی از واحدها ( ایالات، استانها، کشورها و…) به یکدیگر متعهد شدهاند و به نمایندگی از یک حکومت مرکزی وجود دارد. اصطلاح فدرالیسم همچنین برای توصیف یک سیستم حکومتی به کار میرود که در آن حق حاکمیت، مطابق قانون اساسیبین یک قدرت حکومت مرکزی و واحدهای سیاسی تشکیل دهندهٔ آن (مانند ایالتها یا استانها) تقسیم شدهاست. فدرالیسم، نظامی بر مبنای قواعد دموکراسی و نهادها و سازمانهایی است که در آنها قدرت ادارهٔ کشور، بین حکومتهای ملی و ایالتی یا استانی تقسیم شدهاست و آنچه که اغلب فدراسیون نامیده میشود را ایجاد میکند و طرفدارانِ آن «فدرالیست» نامیده میشوند.
از این رو، همکاری و اتحاد گروهها و واحدهای گوناگون در راستای "تشکیل واحدهای بزرگتر برای تأمین اهداف مشترک" را «فدرالیسم» گویند.
کشورهای دارای ساختار فدرال، عموماً طی شکلگیری ابتدایی و بنیانگذاری (چون آلمان یا ایالات متحد آمریکا) یا طی شکلگیری مجدد، مثلاً پس از جنگ یا فروپاشی (چون عراقیها یا روسیها) به این صورت شکل گرفتهاند.
در حقیقت "" تا به حال هیچ کشور تاریخی، یکپارچه و موجود در صحنه، روش کشور داری خود را به ساختار سیستم اصیل فدرال برنگردانده است.""
بالا بردن سطح حقوق ایالتها الزاماً فدرالیسم محسوب نمیشود.
سیستم حکومتی فدرالِ پیوسته، برای جلب رضایت ایالتها، ایلها و اقلیتهای استقلالطلب جهت آسانسازی شکلگیری کشوری جدید یا پایداری و جلوگیری از تجزیه عرضه گردیدهاست.
■ "فدرالیسم اروپایی" در مقابل "فدرالیسم آمریکایی"
● در اروپا، فدرالیست گاهی برای توصیف کسانی به کار میرود که طرفدار یک حکومت فدرال مشترک، با قدرت توزیع شده در سطوح منطقهای، ملی و فراملی هستند. بیشتر فدرالهای اروپایی مایل هستند که این امر در سراسر اتحادیه اروپا توسعه یابد.
فدرالیسم اروپایی، پس از جنگ اروپا شکل گرفتهاست.
یکی از مهمترین ابتکارات در این زمینه، سخنرانی وینستون چرچیل در شهر زوریخ در سال ۱۹۴۶ بود.
● در ایالات متحده آمریکا، فدرالیسم در ابتدا به باور به یک حکومت مرکزی قدرتمندتر اشاره داشت.
زمانی که پیشنویس قانون اساسی ایالات متحده نوشته شد، حزب فدرالیست، از ایجاد یک حکومت مرکزی قدرتمندتر حمایت کرد.
در حالی که ضد فدرالیستها خواستار یک حکومت مرکزی ضعیفتر بودند. این امر با کاربرد مدرن فدرالیسم در اروپا و ایالات متحده بسیار متفاوت بود. این تمایز ناشی از این واقعیت بود که فدرالیسم در میانهٔ یک طیف سیاسی بین کنفدراسیون و یک دولت متحد واقع شده است.
قانون اساسی ایالات متحده، به عنوان یک واکنش به قانون کنفدراسیون نوشته شد که مطابق آن ایالات متحده یک کنفدراسیون سست با یک دولت مرکزی ضعیف بود.
بعداً، طی جنگ داخلی آمریکا، اعضای ایالات کنفدراسیون آمریکا از حکومت مرکزی ضعیفتر حمایت کردند، در مقابل سربازان دولت ایالات متحده بودند که مدافع اتحاد بودند و از آنان با نام فدرالها یاد میشد.
بنابراین بحث در ایالات متحده پیرامون فدرالیسم حول محور یک "حکومت مرکزی قدرتمند" و در مقابل "کنفدراسیون سابق" شکل میگرفت.
در مقابل، اروپا بحثها پیرامون فدرالیسم بیشتر حول محور یک "حکومت مرکزی ضعیفتر" در برابر "دولت واحد" شکل میگرفت.
در کانادا فدرالیسم نوعاً در مقابله با جنبشهای جدایی طلب اعمال میشود. دولتهای آرژانتین، برزیل، استرالیا، هند و مکزیک نیز در میان سایر کشورها بر اساس اصول فدرالیسم اداره و سازمان دهی شدهاند.
یک کشور فدرال ممکن است تنها شامل دو یا سه بخش داخلی باشد، همانند بلژیک با بوسنی و هرزه گوین.
عموماً دو حالت افراطی در فدرالیسم میتواند مورد تمایز قرار گیرد.
در یک حالت، دولت فدرال بسیار قوی است و اغلب کاملاً یکپارچه است و تنها چند قدرت خاص برای دولتهای محلی در نظر گرفته شدهاست .
ولی در دیگر حالت افراطی، دولت ملی با قدرتهای محدود ممکن است تنها در اسم دولت فدرال باشد در حالی که در واقع یک کنفدراسیون باشد.
ادامه⏬
1⃣قسمت اول
فدرالیسم از ریشه لاتین فویْدوس (به لاتین: foedus) یا foederation به معنای اتحاد یا قرارداد یا توافق و پیمان، یک مفهوم سیاسی است که در آن گروهی از واحدها ( ایالات، استانها، کشورها و…) به یکدیگر متعهد شدهاند و به نمایندگی از یک حکومت مرکزی وجود دارد. اصطلاح فدرالیسم همچنین برای توصیف یک سیستم حکومتی به کار میرود که در آن حق حاکمیت، مطابق قانون اساسیبین یک قدرت حکومت مرکزی و واحدهای سیاسی تشکیل دهندهٔ آن (مانند ایالتها یا استانها) تقسیم شدهاست. فدرالیسم، نظامی بر مبنای قواعد دموکراسی و نهادها و سازمانهایی است که در آنها قدرت ادارهٔ کشور، بین حکومتهای ملی و ایالتی یا استانی تقسیم شدهاست و آنچه که اغلب فدراسیون نامیده میشود را ایجاد میکند و طرفدارانِ آن «فدرالیست» نامیده میشوند.
از این رو، همکاری و اتحاد گروهها و واحدهای گوناگون در راستای "تشکیل واحدهای بزرگتر برای تأمین اهداف مشترک" را «فدرالیسم» گویند.
کشورهای دارای ساختار فدرال، عموماً طی شکلگیری ابتدایی و بنیانگذاری (چون آلمان یا ایالات متحد آمریکا) یا طی شکلگیری مجدد، مثلاً پس از جنگ یا فروپاشی (چون عراقیها یا روسیها) به این صورت شکل گرفتهاند.
در حقیقت "" تا به حال هیچ کشور تاریخی، یکپارچه و موجود در صحنه، روش کشور داری خود را به ساختار سیستم اصیل فدرال برنگردانده است.""
بالا بردن سطح حقوق ایالتها الزاماً فدرالیسم محسوب نمیشود.
سیستم حکومتی فدرالِ پیوسته، برای جلب رضایت ایالتها، ایلها و اقلیتهای استقلالطلب جهت آسانسازی شکلگیری کشوری جدید یا پایداری و جلوگیری از تجزیه عرضه گردیدهاست.
■ "فدرالیسم اروپایی" در مقابل "فدرالیسم آمریکایی"
● در اروپا، فدرالیست گاهی برای توصیف کسانی به کار میرود که طرفدار یک حکومت فدرال مشترک، با قدرت توزیع شده در سطوح منطقهای، ملی و فراملی هستند. بیشتر فدرالهای اروپایی مایل هستند که این امر در سراسر اتحادیه اروپا توسعه یابد.
فدرالیسم اروپایی، پس از جنگ اروپا شکل گرفتهاست.
یکی از مهمترین ابتکارات در این زمینه، سخنرانی وینستون چرچیل در شهر زوریخ در سال ۱۹۴۶ بود.
● در ایالات متحده آمریکا، فدرالیسم در ابتدا به باور به یک حکومت مرکزی قدرتمندتر اشاره داشت.
زمانی که پیشنویس قانون اساسی ایالات متحده نوشته شد، حزب فدرالیست، از ایجاد یک حکومت مرکزی قدرتمندتر حمایت کرد.
در حالی که ضد فدرالیستها خواستار یک حکومت مرکزی ضعیفتر بودند. این امر با کاربرد مدرن فدرالیسم در اروپا و ایالات متحده بسیار متفاوت بود. این تمایز ناشی از این واقعیت بود که فدرالیسم در میانهٔ یک طیف سیاسی بین کنفدراسیون و یک دولت متحد واقع شده است.
قانون اساسی ایالات متحده، به عنوان یک واکنش به قانون کنفدراسیون نوشته شد که مطابق آن ایالات متحده یک کنفدراسیون سست با یک دولت مرکزی ضعیف بود.
بعداً، طی جنگ داخلی آمریکا، اعضای ایالات کنفدراسیون آمریکا از حکومت مرکزی ضعیفتر حمایت کردند، در مقابل سربازان دولت ایالات متحده بودند که مدافع اتحاد بودند و از آنان با نام فدرالها یاد میشد.
بنابراین بحث در ایالات متحده پیرامون فدرالیسم حول محور یک "حکومت مرکزی قدرتمند" و در مقابل "کنفدراسیون سابق" شکل میگرفت.
در مقابل، اروپا بحثها پیرامون فدرالیسم بیشتر حول محور یک "حکومت مرکزی ضعیفتر" در برابر "دولت واحد" شکل میگرفت.
در کانادا فدرالیسم نوعاً در مقابله با جنبشهای جدایی طلب اعمال میشود. دولتهای آرژانتین، برزیل، استرالیا، هند و مکزیک نیز در میان سایر کشورها بر اساس اصول فدرالیسم اداره و سازمان دهی شدهاند.
یک کشور فدرال ممکن است تنها شامل دو یا سه بخش داخلی باشد، همانند بلژیک با بوسنی و هرزه گوین.
عموماً دو حالت افراطی در فدرالیسم میتواند مورد تمایز قرار گیرد.
در یک حالت، دولت فدرال بسیار قوی است و اغلب کاملاً یکپارچه است و تنها چند قدرت خاص برای دولتهای محلی در نظر گرفته شدهاست .
ولی در دیگر حالت افراطی، دولت ملی با قدرتهای محدود ممکن است تنها در اسم دولت فدرال باشد در حالی که در واقع یک کنفدراسیون باشد.
ادامه⏬
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
■ فدرالیسم
2⃣ قسمت دوم
در سال ۱۹۹۹ دولت کانادا، مجمع فدراسیون را به عنوان یک شبکهٔ بینالمللی برای تبادل بهترین کارکردهای فدرالیسم بین کشورهای فدرال و کشورهایی که در حال فدرالی شدن هستند بنیان نهاد. مقر اصلی مجمع فدراسین در اتاوا است. دولتهای همکار در مجمع فدراسیون شامل، استرالیا، برزیل، کانادا، اتیوپی، آلمان، هند، مکزیک، نیجریه و سوئیس هستند.
بعضی از فرقههای مسیحیت بر اساس اصول فدرالیسم سازماندهی میشوند. در این کلیساها این امر به عنوان نظریهٔ فدرالیسم دینی یا الهی شناخته میشود.
■ نمونههای فدرالیسم
میتوان انواع حکومتهای فدرال را به دو دسته بزرگ تقسیم کرد.
دسته اول حکومتهای فدرالی هستند که مبنای تقسیم جغرافیایی است و تقسیمات قومی - زبانی را در نظر نمیگیرند. بسیاری از دولتهای فدرال قدیمیتر غربی مانند آمریکا، استرالیا و آلمان جزو این گروه هستند. به این گروه از دولتهای فدرال، دولتهای "فدرال ملی" گفته میشود. بیشتر این دولتها از ادغام واحدهایی درست شدهاند که از قبل به صورت مستقل وجود داشتند و علت به وجود آمدن این دولتها، متحد کردن مردمی بود که در واحدهای متفاوت زندگی میکردند و حداقل از زبان یا فرهنگی مشترک بهره میبردند. تعداد واحدهای تشکیل دهنده، بستگی به تقسیمات جغرافیایی (Distribute Geographical) دارد. از این رو اسامی گوناگونی دارند. در برخی از کشورها، ایالت، استان، منطقه یا دولت خودمختار یا خودگردان نامگذاری شدهاند.
دسته دوم نه تنها تفاوتهای قومی و زبانی را به رسمیت میشناسند، بلکه این تفاوتها را در ایدئولوژی و مبانی خود لحاظ میکنند. این گونه دولتهای فدرال را دولتهای "فدرال قومی" مینامند. دولتهای فدرال اتیوپی و عراق نمونههایی از این دولتها هستند.
■ ایالات متحده
فدرالیسم در ایالات متحده رابطهای در حال تکامل میان دولتهای ایالتی و دولت مرکزی ایالات متحده دارد. دولت آمریکایی از یک سیستم دوگانهٔ فدرالیسم به یک فدرالیسم مشارکتی تکامل یافتهاست. به دلیل این که نهادهای سیاسی ایالات از قبل وجود داشتند، قانون اساسی ایالات متحده نیازی نداشت که فدرالیسم را در هر بخش تعریف کند یا توضیح دهد؛ اما اغلب حقوق و مسئولیتهای دولتهای ایالتی و مقامات دولتی را در رابطه با دولت مرکزی ذکر میکند.
دولت مرکزی قدرتهای تصریح شده خاصی را دارا است که قدرتهایی هستند که در قانون اساسی مورد اشاره قرار گرفتهاند و شامل حق وصول مالیات، اعلام جنگ و تنظیم تجارت بین ایالتی و خارجی میباشد. به علاوه مادهای معروف به «مادهٔ ضروری و مناسب» در قانون اساسی است که به دولت مرکزی این قدرت ضمنی را اعطا میکند تا هر قانون لازم و مناسبی را در جهت اجرای قدرتهای مشخص شدهاش تصویب نماید و در آن قدرتهای دیگری نیز برای مردم یا ایالات در نظر گرفته شدهاست.
حزب فدرالیست ایالات متحده در مقابل حزب جمهوری خواهان دموکرات وجود داشت که شامل چهرههای قدرتمندی از قبیل توماس جفرسون بود.
● جمهوری خواهان دموکرات اساساً باور داشتند که:
قوه مقننه قدرت بسیار زیادی دارد و نظارتی بر آن وجود ندارد.قوه مجریه قدرت خیلی زیادی دارد و هیچ نظارتی بر آن وجود ندارد و به این ترتیب دیکتاتور به وجود خواهد آمد. یک منشور حقوق باید با قانون اساسی همراه باشد تا از سو استفادهٔ دیکتاتور از شهروندان جلوگیری نماید و نهایتاً یک رئیسجمهور به قدرت برسد؛ ولی از سوی دیگر فدرالها باور دارند که این امر غیرممکن است که همهٔ حقوق برشمرده شوند و در نتیجه آنهایی که در شمار نیامدهاند به آسانی نادیده گرفته میشوند، چرا که در منشور رسمی حقوق ذکر نشدهاند. در مورد حقوق در موارد خاص نظام قضایی دادگاهها تصمیم میگیرد.
بعد از جنگ داخلی آمریکا، تأثیر دولت مرکزی بر زندگی مردم و مقدار ارتباط آن با دولتهای ایالتی به شدت افزایش یافت. این امر به دلیل نیاز به تنظیم مقرراتی برای مشاغل و صنایعی که در محدوده مرزهای کشور وجود داشتند، تلاش برای حفظ حقوق مدنی، و مقررات خدمات اجتماعی بود. دولت مرکزی تا زمانی که دادگاه عالی قانون ضد تراست شرمن را تصویب نکرد، هیچ قدرت جدید قابل توجهی را به دست نیاورد.
ادامه⏬
2⃣ قسمت دوم
در سال ۱۹۹۹ دولت کانادا، مجمع فدراسیون را به عنوان یک شبکهٔ بینالمللی برای تبادل بهترین کارکردهای فدرالیسم بین کشورهای فدرال و کشورهایی که در حال فدرالی شدن هستند بنیان نهاد. مقر اصلی مجمع فدراسین در اتاوا است. دولتهای همکار در مجمع فدراسیون شامل، استرالیا، برزیل، کانادا، اتیوپی، آلمان، هند، مکزیک، نیجریه و سوئیس هستند.
بعضی از فرقههای مسیحیت بر اساس اصول فدرالیسم سازماندهی میشوند. در این کلیساها این امر به عنوان نظریهٔ فدرالیسم دینی یا الهی شناخته میشود.
■ نمونههای فدرالیسم
میتوان انواع حکومتهای فدرال را به دو دسته بزرگ تقسیم کرد.
دسته اول حکومتهای فدرالی هستند که مبنای تقسیم جغرافیایی است و تقسیمات قومی - زبانی را در نظر نمیگیرند. بسیاری از دولتهای فدرال قدیمیتر غربی مانند آمریکا، استرالیا و آلمان جزو این گروه هستند. به این گروه از دولتهای فدرال، دولتهای "فدرال ملی" گفته میشود. بیشتر این دولتها از ادغام واحدهایی درست شدهاند که از قبل به صورت مستقل وجود داشتند و علت به وجود آمدن این دولتها، متحد کردن مردمی بود که در واحدهای متفاوت زندگی میکردند و حداقل از زبان یا فرهنگی مشترک بهره میبردند. تعداد واحدهای تشکیل دهنده، بستگی به تقسیمات جغرافیایی (Distribute Geographical) دارد. از این رو اسامی گوناگونی دارند. در برخی از کشورها، ایالت، استان، منطقه یا دولت خودمختار یا خودگردان نامگذاری شدهاند.
دسته دوم نه تنها تفاوتهای قومی و زبانی را به رسمیت میشناسند، بلکه این تفاوتها را در ایدئولوژی و مبانی خود لحاظ میکنند. این گونه دولتهای فدرال را دولتهای "فدرال قومی" مینامند. دولتهای فدرال اتیوپی و عراق نمونههایی از این دولتها هستند.
■ ایالات متحده
فدرالیسم در ایالات متحده رابطهای در حال تکامل میان دولتهای ایالتی و دولت مرکزی ایالات متحده دارد. دولت آمریکایی از یک سیستم دوگانهٔ فدرالیسم به یک فدرالیسم مشارکتی تکامل یافتهاست. به دلیل این که نهادهای سیاسی ایالات از قبل وجود داشتند، قانون اساسی ایالات متحده نیازی نداشت که فدرالیسم را در هر بخش تعریف کند یا توضیح دهد؛ اما اغلب حقوق و مسئولیتهای دولتهای ایالتی و مقامات دولتی را در رابطه با دولت مرکزی ذکر میکند.
دولت مرکزی قدرتهای تصریح شده خاصی را دارا است که قدرتهایی هستند که در قانون اساسی مورد اشاره قرار گرفتهاند و شامل حق وصول مالیات، اعلام جنگ و تنظیم تجارت بین ایالتی و خارجی میباشد. به علاوه مادهای معروف به «مادهٔ ضروری و مناسب» در قانون اساسی است که به دولت مرکزی این قدرت ضمنی را اعطا میکند تا هر قانون لازم و مناسبی را در جهت اجرای قدرتهای مشخص شدهاش تصویب نماید و در آن قدرتهای دیگری نیز برای مردم یا ایالات در نظر گرفته شدهاست.
حزب فدرالیست ایالات متحده در مقابل حزب جمهوری خواهان دموکرات وجود داشت که شامل چهرههای قدرتمندی از قبیل توماس جفرسون بود.
● جمهوری خواهان دموکرات اساساً باور داشتند که:
قوه مقننه قدرت بسیار زیادی دارد و نظارتی بر آن وجود ندارد.قوه مجریه قدرت خیلی زیادی دارد و هیچ نظارتی بر آن وجود ندارد و به این ترتیب دیکتاتور به وجود خواهد آمد. یک منشور حقوق باید با قانون اساسی همراه باشد تا از سو استفادهٔ دیکتاتور از شهروندان جلوگیری نماید و نهایتاً یک رئیسجمهور به قدرت برسد؛ ولی از سوی دیگر فدرالها باور دارند که این امر غیرممکن است که همهٔ حقوق برشمرده شوند و در نتیجه آنهایی که در شمار نیامدهاند به آسانی نادیده گرفته میشوند، چرا که در منشور رسمی حقوق ذکر نشدهاند. در مورد حقوق در موارد خاص نظام قضایی دادگاهها تصمیم میگیرد.
بعد از جنگ داخلی آمریکا، تأثیر دولت مرکزی بر زندگی مردم و مقدار ارتباط آن با دولتهای ایالتی به شدت افزایش یافت. این امر به دلیل نیاز به تنظیم مقرراتی برای مشاغل و صنایعی که در محدوده مرزهای کشور وجود داشتند، تلاش برای حفظ حقوق مدنی، و مقررات خدمات اجتماعی بود. دولت مرکزی تا زمانی که دادگاه عالی قانون ضد تراست شرمن را تصویب نکرد، هیچ قدرت جدید قابل توجهی را به دست نیاورد.
ادامه⏬
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
■ فدرالیسم
3⃣قسمت سوم
از سال ۱۹۳۸ تا سال ۱۹۹۵ دادگاه عالی ایالات متحده، مطابق مادهٔ تجاری قانون اساسی، هیچ قانون مصوب فدرالی که قدرت کنگره را افزایش میداد، لغو و باطل نکرد.
بیشتر اقدامات دولت مرکزی میتواند بعضی حمایتها را در بین قدرتهای تصریح شده پیدا کند، مانند: مادهٔ تجاری قانون اساسی، که اعمال آن به وسیلهٔ دادگاه عالی در سالهای اخیر مضیق شدهاست.
در سال ۱۹۹۵ دادگاه عالی قانون اسلحهٔ آزاد در محدودهٔ مدارس را در رأی لوپز لغو کرد و همچنین بخش جبران خسارت مدنی را در قانون منع خشونت علیه زنان در سال ۱۹۹۴ در پروندهٔ ایالات متحده علیه موریسون لغو کرد.
اخیراً مادهٔ تجارت قانون اساسی به گونهای مورد تفسیر قرار گرفت که منجر به قانونی شدن ماریجوانا در رأی صادره در پروندهٔ گنزالز در مقابل ریچ شد.
فدرالیسم دوگانه تأکید میکند که دولت مرکزی و دولتهای ایالتی با هم برابر و مساوی هستند.
اگرچه در دوران جنگ داخلی آمریکا دادگاههای ملی اغلب دولت مرکزی را به عنوان قاضی نهاییِ منازعات خویش بر اساس اصول فدرالیسم دوگانه تفسیر میکردند، ایجاد دولتهای بومی آمریکایی که جدا و متمایز از دولت مرکزی و ایالتی بودند، برخی قدرتهای محدود حکومتی را اعمال میکردند که این نیز ناشی از همان مفهوم فدرالیسم دوگانه است.
■ فدرالیسم در اروپا
چندین نظام فدرال در اروپا وجود دارند از قبیل؛ سوئیس، اتریش، آلمان، بلژیک، بوسنی و هرزگوین و خود اتحادیه اروپا.
آلمان و اتحادیهٔ اروپا تنها مثالهایی در جهان هستند که اعضای مجلسهای اعیان دولت مرکزی آنها نه انتخاب شده و نه منصوب شدهاند، بلکه به جای آن از نمایندههای دولتهای اجزای تشکیل دهندهشان تشکیل شدهاند.
فدرالیسم در آلمان تنها در زمان نازیسم لغو شد (۱۹۳۳–۱۹۴۵) و در آلمان شرقی در بیشترین زمان وجودش یعنی در سالهای ۱۹۵۲ تا ۱۹۹۰ زمینهٔ حضور نیافت.
آدولف هیتلر، فدرالیسم را به عنوان یک مانع بر سر راه اهداف خویش میدید. همانطوریکه در نبرد من، چنین نوشت: حزب نازی یا "سوسیالیسم ملی" باید مدعی تحمیل کردن اصول خود به کل ملت ژرمن باشد، صرف نظر از این که از قدیم تا به حال محدودهٔ دولتهای فدرال چه بودهاست؛ بنابراین ایدهٔ یک دولت قوی و متمرکز کارکردهای منفی در سیاست آلمان دارد، اگرچه قبلاً تا سال ۱۹۱۹ یا ۱۹۳۳ بسیاری از لیبرالها و دموکراتهای سوسیالیسم، طرفدار تمرکز گرایی بودند.
از آغاز در بریتانیا یک فدراسیون استعمارگر به عنوان روشی برای حل مشکل خودمختاریطلبی در ایرلند، در نظر گرفته شدهاست و فدرالیسم برای مشکل ایرلند پیشنهاد شدهاست.
■ اتحادیهٔ اروپا
بعد از پایان جنگ جهانی دوم چندین جنبش شروع به کار کرد که به دفاع از فدراسیون اروپا میپرداختند، جنبشهایی از قبیل "اتحادیهٔ فدرالیستهای اروپایی" یا "جنبش اروپایی" ایجاد شده در سال ۱۹۴۸.
آن سازمانها در پروسهٔ وحدت اروپا تأثیرگذار بوده؛ اما هرگز قطعی و تعیینکننده نبودند. اگرچه فدرالیسم در هر دوی پیشنویسهای معاهدهٔ ماستریخ و معاهدهٔ ایجاد یک قانون اساسی برای اروپا مورد اشاره قرار گرفت ولی هرگز به وسیلهٔ نمایندگان کشورهای عضو تصویب نشد.
قویترین مدافعان فدرالیسم اروپایی، آلمان، ایتالیا، بلژیک و لوکزامبورگ بودند. در حالی که آنهایی که به لحاظ تاریخی بیشترین مخالفت را داشتند فرانسه و انگلستان بودند.
سایر کشورها که هرگز بهطور خاص برای معنای ویژه ای از حکومت در اروپا مبارزه نکردند به عنوان طرفدار فدرالیسم برشمرده شدند. بعضی به عنوان کشورهای همراه و همکار اتحادیه در نظر گرفته شدند از قبیل: اسپانیا، پرتغال، یونان و مجارستان.
■ استرالیا
در تاریخ ۱ ژانویه ۱۹۰۱ کشور استرالیا به صورت یک فدراسیون درآمد.
قاره اقیانوسیه توسط استعمارگران بریتانیایی در سال ۱۷۸۸ کشف شد و پس از آن حاکمانی توسط بریتانیا در آن مستقر شدند.
در دهه ۱۸۹۰ میلادی، دولت در این مستعمرات رفراندومی برای تبدیل شدن به یک کشور واحد و مستقل برگزار نمود. وقتی که همهٔ مستعمرات به نفع فدراسیون رأی دادند، فدراسیون استرالیا تأسیس شد و در نتیجه در سال ۱۹۰۱، مشترکالمنافع استرالیا مستقر گشت. فدرالیسم در استرالیا بسیار مشابه فدرال در ایالات متحده آمریکا است.
ادامه⏬
3⃣قسمت سوم
از سال ۱۹۳۸ تا سال ۱۹۹۵ دادگاه عالی ایالات متحده، مطابق مادهٔ تجاری قانون اساسی، هیچ قانون مصوب فدرالی که قدرت کنگره را افزایش میداد، لغو و باطل نکرد.
بیشتر اقدامات دولت مرکزی میتواند بعضی حمایتها را در بین قدرتهای تصریح شده پیدا کند، مانند: مادهٔ تجاری قانون اساسی، که اعمال آن به وسیلهٔ دادگاه عالی در سالهای اخیر مضیق شدهاست.
در سال ۱۹۹۵ دادگاه عالی قانون اسلحهٔ آزاد در محدودهٔ مدارس را در رأی لوپز لغو کرد و همچنین بخش جبران خسارت مدنی را در قانون منع خشونت علیه زنان در سال ۱۹۹۴ در پروندهٔ ایالات متحده علیه موریسون لغو کرد.
اخیراً مادهٔ تجارت قانون اساسی به گونهای مورد تفسیر قرار گرفت که منجر به قانونی شدن ماریجوانا در رأی صادره در پروندهٔ گنزالز در مقابل ریچ شد.
فدرالیسم دوگانه تأکید میکند که دولت مرکزی و دولتهای ایالتی با هم برابر و مساوی هستند.
اگرچه در دوران جنگ داخلی آمریکا دادگاههای ملی اغلب دولت مرکزی را به عنوان قاضی نهاییِ منازعات خویش بر اساس اصول فدرالیسم دوگانه تفسیر میکردند، ایجاد دولتهای بومی آمریکایی که جدا و متمایز از دولت مرکزی و ایالتی بودند، برخی قدرتهای محدود حکومتی را اعمال میکردند که این نیز ناشی از همان مفهوم فدرالیسم دوگانه است.
■ فدرالیسم در اروپا
چندین نظام فدرال در اروپا وجود دارند از قبیل؛ سوئیس، اتریش، آلمان، بلژیک، بوسنی و هرزگوین و خود اتحادیه اروپا.
آلمان و اتحادیهٔ اروپا تنها مثالهایی در جهان هستند که اعضای مجلسهای اعیان دولت مرکزی آنها نه انتخاب شده و نه منصوب شدهاند، بلکه به جای آن از نمایندههای دولتهای اجزای تشکیل دهندهشان تشکیل شدهاند.
فدرالیسم در آلمان تنها در زمان نازیسم لغو شد (۱۹۳۳–۱۹۴۵) و در آلمان شرقی در بیشترین زمان وجودش یعنی در سالهای ۱۹۵۲ تا ۱۹۹۰ زمینهٔ حضور نیافت.
آدولف هیتلر، فدرالیسم را به عنوان یک مانع بر سر راه اهداف خویش میدید. همانطوریکه در نبرد من، چنین نوشت: حزب نازی یا "سوسیالیسم ملی" باید مدعی تحمیل کردن اصول خود به کل ملت ژرمن باشد، صرف نظر از این که از قدیم تا به حال محدودهٔ دولتهای فدرال چه بودهاست؛ بنابراین ایدهٔ یک دولت قوی و متمرکز کارکردهای منفی در سیاست آلمان دارد، اگرچه قبلاً تا سال ۱۹۱۹ یا ۱۹۳۳ بسیاری از لیبرالها و دموکراتهای سوسیالیسم، طرفدار تمرکز گرایی بودند.
از آغاز در بریتانیا یک فدراسیون استعمارگر به عنوان روشی برای حل مشکل خودمختاریطلبی در ایرلند، در نظر گرفته شدهاست و فدرالیسم برای مشکل ایرلند پیشنهاد شدهاست.
■ اتحادیهٔ اروپا
بعد از پایان جنگ جهانی دوم چندین جنبش شروع به کار کرد که به دفاع از فدراسیون اروپا میپرداختند، جنبشهایی از قبیل "اتحادیهٔ فدرالیستهای اروپایی" یا "جنبش اروپایی" ایجاد شده در سال ۱۹۴۸.
آن سازمانها در پروسهٔ وحدت اروپا تأثیرگذار بوده؛ اما هرگز قطعی و تعیینکننده نبودند. اگرچه فدرالیسم در هر دوی پیشنویسهای معاهدهٔ ماستریخ و معاهدهٔ ایجاد یک قانون اساسی برای اروپا مورد اشاره قرار گرفت ولی هرگز به وسیلهٔ نمایندگان کشورهای عضو تصویب نشد.
قویترین مدافعان فدرالیسم اروپایی، آلمان، ایتالیا، بلژیک و لوکزامبورگ بودند. در حالی که آنهایی که به لحاظ تاریخی بیشترین مخالفت را داشتند فرانسه و انگلستان بودند.
سایر کشورها که هرگز بهطور خاص برای معنای ویژه ای از حکومت در اروپا مبارزه نکردند به عنوان طرفدار فدرالیسم برشمرده شدند. بعضی به عنوان کشورهای همراه و همکار اتحادیه در نظر گرفته شدند از قبیل: اسپانیا، پرتغال، یونان و مجارستان.
■ استرالیا
در تاریخ ۱ ژانویه ۱۹۰۱ کشور استرالیا به صورت یک فدراسیون درآمد.
قاره اقیانوسیه توسط استعمارگران بریتانیایی در سال ۱۷۸۸ کشف شد و پس از آن حاکمانی توسط بریتانیا در آن مستقر شدند.
در دهه ۱۸۹۰ میلادی، دولت در این مستعمرات رفراندومی برای تبدیل شدن به یک کشور واحد و مستقل برگزار نمود. وقتی که همهٔ مستعمرات به نفع فدراسیون رأی دادند، فدراسیون استرالیا تأسیس شد و در نتیجه در سال ۱۹۰۱، مشترکالمنافع استرالیا مستقر گشت. فدرالیسم در استرالیا بسیار مشابه فدرال در ایالات متحده آمریکا است.
ادامه⏬
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
■ فدرالیسم
4⃣قسمت چهارم
■ کانادا
در کانادا دولتهای مناطق قدرت خود را مستقیم از قانون اساسی گرفتهاند و رابطهای متقابل با حکومت مرکزی دارند.
در کانادا نظام فدرالیسم به وسیلهٔ تقسیم قدرت بین پارلمان فدرال و دولتهای استانی کشور توصیف شدهاست.
طبق قانون اساسی سال ۱۸۶۷ (که قبلاً به عنوان قانون بریتانیایی آمریکای شمالی شناخته میشد)، قدرتهای خاص قانونگذاری به نهادهای مختلف واگذار شده است.
بند ۹۱ قانون اساسی صلاحیت قانونگذاری را به دولت مرکزی میدهد، در حالی که بند ۹۲ این صلاحیت را به قدرتهای منطقهای واگذار میکند. دیگر قدرتهایی که بهطور مستقیم مورد اشارهٔ قانون اساسی قرار نگرفتهاند در صلاحیت دولت مرکزی قرار میگیرند. هر چند اختلاف بین دولت مرکزی و ایالتی در مورد این که کدام یک صلاحیت قانونگذاری در موضوعات مختلف را دارند، یک مسئلهٔ طولانی مدت و در حال تحول بودهاست. حوزههای رقابتی میان دولت مرکزی و دولتهای ایالتی اموری نظیر قانونگذاری، توجه به مقررات اقتصادی، مالیات و منابع طبیعی میباشند.
■ هند
ایالات کشور هند که توسط احزاب گوناگون اداره میشوند
دولت هند به وسیلهٔ قانون اساسی هند بنیان نهاده شد و صلاحیت حکومت بر یک اتحادیهٔ فدرال متشکل از بیست و هشت ایالت و هفت قلمرو متحد را دارد.
ادارهٔ هند بر مبنای نظام لایهای است. جایی که قانون اساسی هند موضوعاتی را مطرح میکند که در هر مورد تعیین میکند چه لایهای از حکومت قدرت اجرایی دارد. قانون اساسی از برنامهٔ هفتم برای محدود کردن موضوعاتی که تحت سه دسته است استفاده میکند. این سه دسته لیست اتحادیه، لیست ایالت و لیست متقارنمیباشند.
■ فدرالیسم نا متقارن
یک بعد بحثبرانگیز فدرالیسم هند این است که بر خلاف بسیاری اشکال دیگر فدرالیسم، نامتقارن است.
مادهٔ ۳۷۰ قانون اساسی هند مقررات مخصوصی را برای ایالت جامو و کشمیر به عنوان سند الحاق هر کدام ایجاد کردهاست.
مادهٔ ۳۷۱ مقررات خاصی را برای ایالات اندرا پرادش، اروناچال پرادش، آسام، گوا، میزورام، مانیپور، ناگالند و سیکیم به عنوان سند الحاق یا استقلال هر کدام تعیین کردهاست.
همچنین یک جنبهٔ دیگر فدرالیسم هند، نظام قواعد ریاست جمهوری این کشور است. وقتی که هیچ حزبی نتواند در یک منطقه دولت تشکیل دهد یا اغتشاشات خشونتآمیزی در هر یک از ایالات وجود داشته باشد، حکومت مرکزی از طریق فرماندار منصوب خود، ادارهٔ امور حکومتی آن منطقه را برای زمان مشخصی به عهده میگیرد.
■ سیاستهای ائتلافی
برخلاف قانون اساسی، هند اکنون یک فدراسیون چند زبانه است.
هند یک سیستم چند حزبی با تعلقات سیاسی گوناگون دارد که غالباً بر اساس زبان، منطقه و طبقات اجتماعی، نیازمند سیاستهای ائتلافی به خصوص در سطح یک اتحادیه است. سیاستهای ائتلافی تعادلی را قوهٔ مقننه ایجاد کردهاند.
● روسیه
ماهیت بعد از امپراتوری روسیه، ساختار دولت را به سوی یک مدل کاملاً مستقل تغییر داد که با ایجاد اتحاد جماهیر شوروی که در آن روسیه به عنوان یک بخش اداره میشد، آغاز گردید.
روسیه در نتیجهٔ اتفاقات بعد از فروپاشی اتحادیهٔ جماهیر شوروی آزاد گردید.
در دورهٔ اصلاحات بوریس یلتسین که در صدد احیای ساختار شوروی بود و با اصلاحات روزافزون لیبرالی در زمینهٔ ادارهٔ جمهوری و دیگر موضوعات روسیه توانست به کشوری مطرح تبدیل شود. بعضی از اصلاحات یلتسین به وسیلهٔ ولادیمیر پوتین دوباره در دست اجرا قرار گرفت.
■ مثالهای دیگر
برخی از کشورها نیز نظامی کم و بیش مانند مثالهای یاد شده در بالا دارند نظیر: استرالیا، برزیل، کلمبیا، ونزوئلا و بلژیک
● بوسنی و هرزه گوین:
دارای فدرالیسم دو بخشی.
● عراق سیستم فدرال خود را در ۱۵ اکتبر ۲۰۰۵ تصویب کرد و رسماً به منطقهٔ کردستان به عنوان اولین منطقه فدرال رسمیت بخشید که اکنون دارای چهار استان به نامهای هه ولیر، دهوک، سلیمانی و هه له بجه میباشد.
● نمونههای تاریخی از فدرالیسم چکسلواکی تا این که جمهوریهای چک و اسلواکی در سال ۱۹۹۳ از هم جدا شدند.
● جمهوری فدرال یوگسلاوی که در سال ۲۰۰۶ با اعلام استقلال مونتنگرو رسماً از بین رفت.
قانون اساسی ۱۹۶۰ قبرس بر همین اساس بود؛ اما اتحاد یونانیها و ترکها به سرانجام نرسید.
●جمهوری متحد تانزانیا: شامل زنگبار و تانگانیکا
● جمهوری فدرال کامرون بین سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۲
ادامه⏬
4⃣قسمت چهارم
■ کانادا
در کانادا دولتهای مناطق قدرت خود را مستقیم از قانون اساسی گرفتهاند و رابطهای متقابل با حکومت مرکزی دارند.
در کانادا نظام فدرالیسم به وسیلهٔ تقسیم قدرت بین پارلمان فدرال و دولتهای استانی کشور توصیف شدهاست.
طبق قانون اساسی سال ۱۸۶۷ (که قبلاً به عنوان قانون بریتانیایی آمریکای شمالی شناخته میشد)، قدرتهای خاص قانونگذاری به نهادهای مختلف واگذار شده است.
بند ۹۱ قانون اساسی صلاحیت قانونگذاری را به دولت مرکزی میدهد، در حالی که بند ۹۲ این صلاحیت را به قدرتهای منطقهای واگذار میکند. دیگر قدرتهایی که بهطور مستقیم مورد اشارهٔ قانون اساسی قرار نگرفتهاند در صلاحیت دولت مرکزی قرار میگیرند. هر چند اختلاف بین دولت مرکزی و ایالتی در مورد این که کدام یک صلاحیت قانونگذاری در موضوعات مختلف را دارند، یک مسئلهٔ طولانی مدت و در حال تحول بودهاست. حوزههای رقابتی میان دولت مرکزی و دولتهای ایالتی اموری نظیر قانونگذاری، توجه به مقررات اقتصادی، مالیات و منابع طبیعی میباشند.
■ هند
ایالات کشور هند که توسط احزاب گوناگون اداره میشوند
دولت هند به وسیلهٔ قانون اساسی هند بنیان نهاده شد و صلاحیت حکومت بر یک اتحادیهٔ فدرال متشکل از بیست و هشت ایالت و هفت قلمرو متحد را دارد.
ادارهٔ هند بر مبنای نظام لایهای است. جایی که قانون اساسی هند موضوعاتی را مطرح میکند که در هر مورد تعیین میکند چه لایهای از حکومت قدرت اجرایی دارد. قانون اساسی از برنامهٔ هفتم برای محدود کردن موضوعاتی که تحت سه دسته است استفاده میکند. این سه دسته لیست اتحادیه، لیست ایالت و لیست متقارنمیباشند.
■ فدرالیسم نا متقارن
یک بعد بحثبرانگیز فدرالیسم هند این است که بر خلاف بسیاری اشکال دیگر فدرالیسم، نامتقارن است.
مادهٔ ۳۷۰ قانون اساسی هند مقررات مخصوصی را برای ایالت جامو و کشمیر به عنوان سند الحاق هر کدام ایجاد کردهاست.
مادهٔ ۳۷۱ مقررات خاصی را برای ایالات اندرا پرادش، اروناچال پرادش، آسام، گوا، میزورام، مانیپور، ناگالند و سیکیم به عنوان سند الحاق یا استقلال هر کدام تعیین کردهاست.
همچنین یک جنبهٔ دیگر فدرالیسم هند، نظام قواعد ریاست جمهوری این کشور است. وقتی که هیچ حزبی نتواند در یک منطقه دولت تشکیل دهد یا اغتشاشات خشونتآمیزی در هر یک از ایالات وجود داشته باشد، حکومت مرکزی از طریق فرماندار منصوب خود، ادارهٔ امور حکومتی آن منطقه را برای زمان مشخصی به عهده میگیرد.
■ سیاستهای ائتلافی
برخلاف قانون اساسی، هند اکنون یک فدراسیون چند زبانه است.
هند یک سیستم چند حزبی با تعلقات سیاسی گوناگون دارد که غالباً بر اساس زبان، منطقه و طبقات اجتماعی، نیازمند سیاستهای ائتلافی به خصوص در سطح یک اتحادیه است. سیاستهای ائتلافی تعادلی را قوهٔ مقننه ایجاد کردهاند.
● روسیه
ماهیت بعد از امپراتوری روسیه، ساختار دولت را به سوی یک مدل کاملاً مستقل تغییر داد که با ایجاد اتحاد جماهیر شوروی که در آن روسیه به عنوان یک بخش اداره میشد، آغاز گردید.
روسیه در نتیجهٔ اتفاقات بعد از فروپاشی اتحادیهٔ جماهیر شوروی آزاد گردید.
در دورهٔ اصلاحات بوریس یلتسین که در صدد احیای ساختار شوروی بود و با اصلاحات روزافزون لیبرالی در زمینهٔ ادارهٔ جمهوری و دیگر موضوعات روسیه توانست به کشوری مطرح تبدیل شود. بعضی از اصلاحات یلتسین به وسیلهٔ ولادیمیر پوتین دوباره در دست اجرا قرار گرفت.
■ مثالهای دیگر
برخی از کشورها نیز نظامی کم و بیش مانند مثالهای یاد شده در بالا دارند نظیر: استرالیا، برزیل، کلمبیا، ونزوئلا و بلژیک
● بوسنی و هرزه گوین:
دارای فدرالیسم دو بخشی.
● عراق سیستم فدرال خود را در ۱۵ اکتبر ۲۰۰۵ تصویب کرد و رسماً به منطقهٔ کردستان به عنوان اولین منطقه فدرال رسمیت بخشید که اکنون دارای چهار استان به نامهای هه ولیر، دهوک، سلیمانی و هه له بجه میباشد.
● نمونههای تاریخی از فدرالیسم چکسلواکی تا این که جمهوریهای چک و اسلواکی در سال ۱۹۹۳ از هم جدا شدند.
● جمهوری فدرال یوگسلاوی که در سال ۲۰۰۶ با اعلام استقلال مونتنگرو رسماً از بین رفت.
قانون اساسی ۱۹۶۰ قبرس بر همین اساس بود؛ اما اتحاد یونانیها و ترکها به سرانجام نرسید.
●جمهوری متحد تانزانیا: شامل زنگبار و تانگانیکا
● جمهوری فدرال کامرون بین سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۲
ادامه⏬
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
■ فدرالیسم
5⃣قسمت پنجم
■ بخشهای قدرت
در یک فدراسیون معمولاً تقسیم قدرت میان دولتهای مرکزی و منطقهای در قانون اساسی مورد اشاره قرار میگیرد. این گونه است که حق خودمختاری ایالات عضو معمولاً از طریق قانون اساسی مورد حمایت قرار میگیرد. ایالات عضو هم چنین قانون اساسی خود را دارا هستند که ممکن است آن را به گونهای که مناسب میدانند اصلاح کنند، اگرچه در صورت مغایرت با قانون اساسی فدرال معمولاً قانون اساسی فدرال اولویت دارد.
تقریباً در همهٔ فدراسیونها دولت مرکزی در زمینهٔ سیاست خارجی و دفاع ملی قدرت دارد. این تقسیم قدرت از یک کشور به کشوری دیگر متفاوت است. قانون اساسی آلمان و ایالات متحده مقرر میدارند که همهٔ قدرتهایی که به صورت اختصاصی به دولت مرکزی اعطا نشدهاست، متعلق به ایالات است. از طرف دیگر قانون اساسی برخی از کشورها مانند کانادا و هند قدرتهایی که کشور صراحتاً به دولتهای منطقهای اعطا نکرده را متعلق به دولت مرکزی میدانند. در قانون اساسی استرالیا، مشابه با نظام ایالات متحده، قدرت قانونگذاری دربارهٔ موضوعات خاصی که مدیریت آنها برای ایالات سخت به نظر میآید (مثلاً ثروت عمومی) به حکومت مرکزی اختصاص دارد؛ بنابراین سایر حوزههای مسئولیت برای دولتهای ایالتی باقی میماند.
طبق قواعد تقسیم قدرت در اتحادیهٔ اروپا در معاهده لیسبون، قدرتهایی که نه انحصاراً در صلاحیت کشورهای اروپایی است و نه بین اتحادیهٔ اروپا و کشورها تقسیم شدهاست برای کشورهای عضو اتحادیه باقی میماند.
وقتی که ایالات یک کشور فدرال صلاحیت برابر دارند نظام فدرال متقارن در آن کشور برقرار است؛ ولی فدرالیسم نامتقارن مربوط به کشورهایی است که قدرت ایالات در آنها با یکدیگر غیریکسان است یا بعضی از آنها استقلال بیشتری نسبت به سایرین دارند و این امر اغلب در مکانهایی وقوع مییابد که در یک منطقه یا مناطقی خاص از آنها تمایز فرهنگی زیادی وجود دارد، ماننداسپانیا.
این امر شایع است که طی تحول تاریخی یک فدراسیون، انتقال تدریجی قدرت از ایالات دارای صلاحیت به دولت مرکزی صورت میگیرد؛ بنابراین دولت مرکزی قدرتهایی اضافی به دست میآورد که گاهی برای مقابله با شرایط پیشبینی نشده چنین ملاحظهای در نظر گرفته میشود. اکتساب قدرتهای اضافی توسط حکومت مرکزی ممکن است از طریق اصلاحات رسمی قانون اساسی یا به سادگی از طریق موسع کردن تفسیر قدرتهای ذکر شده در قانون اساسی که توسط دادگاهها به دولت اعطا شده، صورت پذیرد.
معمولاً یک فدراسیون در دو سطح شکل میگیرد. یکی دولت مرکزی و دیگری دولت مناطق (ایالات، استانها و قلمروها) کشور برزیل یک استثناء است؛ زیرا قانون اساسی سال ۱۹۸۸ آن مقرر داشت که شهرداریها به عنوان سازمانهای سیاسی مستقل، یک فدراسیون سه جانبه شامل اتحادیه، ایالات و شهرداریها را ایجاد میکنند. مکزیک یک مثال میانه است که در آن شهرداریها استقلال کامل را توسط قانون اساسی فدرال کسب کردهاند و وجود آنها به عنوان سازمانهای مستقل به وسیلهٔ دولت فدرال مورد حمایت قرار گرفته و قانون اساسی ایالات نمیتواند آن را لغو کند. افزون بر این قانون اساسی فدرال مشخص کردهاست که چه قدرتها و صلاحیتهایی انحصاراً به شهرداریها تعلق دارد و مربوط به ایالات تشکیل دهنده نیست. اگرچه شهرداریها یک مجمع قانونگذاری منتخب ندارند.
ادامه⏬
5⃣قسمت پنجم
■ بخشهای قدرت
در یک فدراسیون معمولاً تقسیم قدرت میان دولتهای مرکزی و منطقهای در قانون اساسی مورد اشاره قرار میگیرد. این گونه است که حق خودمختاری ایالات عضو معمولاً از طریق قانون اساسی مورد حمایت قرار میگیرد. ایالات عضو هم چنین قانون اساسی خود را دارا هستند که ممکن است آن را به گونهای که مناسب میدانند اصلاح کنند، اگرچه در صورت مغایرت با قانون اساسی فدرال معمولاً قانون اساسی فدرال اولویت دارد.
تقریباً در همهٔ فدراسیونها دولت مرکزی در زمینهٔ سیاست خارجی و دفاع ملی قدرت دارد. این تقسیم قدرت از یک کشور به کشوری دیگر متفاوت است. قانون اساسی آلمان و ایالات متحده مقرر میدارند که همهٔ قدرتهایی که به صورت اختصاصی به دولت مرکزی اعطا نشدهاست، متعلق به ایالات است. از طرف دیگر قانون اساسی برخی از کشورها مانند کانادا و هند قدرتهایی که کشور صراحتاً به دولتهای منطقهای اعطا نکرده را متعلق به دولت مرکزی میدانند. در قانون اساسی استرالیا، مشابه با نظام ایالات متحده، قدرت قانونگذاری دربارهٔ موضوعات خاصی که مدیریت آنها برای ایالات سخت به نظر میآید (مثلاً ثروت عمومی) به حکومت مرکزی اختصاص دارد؛ بنابراین سایر حوزههای مسئولیت برای دولتهای ایالتی باقی میماند.
طبق قواعد تقسیم قدرت در اتحادیهٔ اروپا در معاهده لیسبون، قدرتهایی که نه انحصاراً در صلاحیت کشورهای اروپایی است و نه بین اتحادیهٔ اروپا و کشورها تقسیم شدهاست برای کشورهای عضو اتحادیه باقی میماند.
وقتی که ایالات یک کشور فدرال صلاحیت برابر دارند نظام فدرال متقارن در آن کشور برقرار است؛ ولی فدرالیسم نامتقارن مربوط به کشورهایی است که قدرت ایالات در آنها با یکدیگر غیریکسان است یا بعضی از آنها استقلال بیشتری نسبت به سایرین دارند و این امر اغلب در مکانهایی وقوع مییابد که در یک منطقه یا مناطقی خاص از آنها تمایز فرهنگی زیادی وجود دارد، ماننداسپانیا.
این امر شایع است که طی تحول تاریخی یک فدراسیون، انتقال تدریجی قدرت از ایالات دارای صلاحیت به دولت مرکزی صورت میگیرد؛ بنابراین دولت مرکزی قدرتهایی اضافی به دست میآورد که گاهی برای مقابله با شرایط پیشبینی نشده چنین ملاحظهای در نظر گرفته میشود. اکتساب قدرتهای اضافی توسط حکومت مرکزی ممکن است از طریق اصلاحات رسمی قانون اساسی یا به سادگی از طریق موسع کردن تفسیر قدرتهای ذکر شده در قانون اساسی که توسط دادگاهها به دولت اعطا شده، صورت پذیرد.
معمولاً یک فدراسیون در دو سطح شکل میگیرد. یکی دولت مرکزی و دیگری دولت مناطق (ایالات، استانها و قلمروها) کشور برزیل یک استثناء است؛ زیرا قانون اساسی سال ۱۹۸۸ آن مقرر داشت که شهرداریها به عنوان سازمانهای سیاسی مستقل، یک فدراسیون سه جانبه شامل اتحادیه، ایالات و شهرداریها را ایجاد میکنند. مکزیک یک مثال میانه است که در آن شهرداریها استقلال کامل را توسط قانون اساسی فدرال کسب کردهاند و وجود آنها به عنوان سازمانهای مستقل به وسیلهٔ دولت فدرال مورد حمایت قرار گرفته و قانون اساسی ایالات نمیتواند آن را لغو کند. افزون بر این قانون اساسی فدرال مشخص کردهاست که چه قدرتها و صلاحیتهایی انحصاراً به شهرداریها تعلق دارد و مربوط به ایالات تشکیل دهنده نیست. اگرچه شهرداریها یک مجمع قانونگذاری منتخب ندارند.
ادامه⏬
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
■ فدرالیسم
6⃣ قسمت ششم
■ نهادهای حکومتی
ساختار بیشتر دولتهای فدرال ساز و کارهایی را برای حفاظت از حقوق ایالات تشکیل دهنده ایجاد میکند. یک روش که به عنوان فدرالیسم درون ایالتی شناخته میشود این است که مستقیماً به دولتهای ایالات تشکیل دهنده در نهادهای سیاسی نمایندگی داده میشود. جایی که یک فدراسیون قوه مقننه دو مجلسی دارد مجلس اعیان اغلب نمایندهٔ ایالات تشکیل دهندهاست در حالی که مجلس عوامبه نمایندگی از مردم یک ملت به عنوان یک کل اقدام میکند. یک مجلس اعیان فدرال ممکن است بر اساس یک طرح تقسیم خاص به وجود آمدهباشد. منظور از تقسیم فرایند تخصیص قدرتهای سیاسی مجموعهای از رایدهندگان به نمایندگان خویش در بدنهٔ حکومت است. همان گونه که در مورد مجلس سنای ایالات متحده و استرالیا صادق است، جایی که هر ایالت تعداد برابری از سناتورها را به عنوان نماینده، صرف نظر از جمعیت هر ایالت، به سنا میفرستد. به علاوه، اعضای یک مجلس اعیان ممکن است مستقیماً توسط دولت یا قوهٔ مقننهٔ ایالات تشکیل دهنده انتخاب شوند.
مجلس عوام یک قوهٔ مقننهٔ فدرال معمولاً بهطور مستقیم و با در نظر گرفتن نسبت جمعیت، انتخاب میشود. اگر چه هنوز کشورها ممکن است گاهی اوقات حداقل مشخصی از کرسیها را برای ایالتی خاص تضمین کنند.
فدراسیونها اغلب روشهای خاصی برای اصلاح قانون اساسی فدرال دارند، همچنین به عنوان نتیجهٔ ساختار فدرال یک کشور، وقوع این امر قطعی است، که حالت خودمختاری ایالات نمیتواند بدون رضایت ایشان لغو شود. یک اصلاحیهٔ قانون اساسی ایالات متحده باید توسط سه چهارم قوهٔ مقننهٔ هر ایالت تصویب شود تا ضمانت اجرایی بیابد. در همهپرسیها برای اصلاح قانون اساسی استرالیا و سوئیس نیاز است که هر پیشنهاد نه تنها توسط اکثریت غالب رایدهندگان یک ملت به عنوان یک کل بلکه با اکثریت جداگانه در هر یک از اکثر ایالات یا مناطق تأیید شود. در استرالیا این پیش نیاز به عنوان اکثریت دوبرابر شناخته میشود.
بعضی از قانون اساسیهای فدرال هم چنین مقرر میدارند که اصلاحات خاص قانون اساسی نمیتواند بدون رضایت متفقالقول همهٔ ایالات یا ایالات خاصی اتفاق بیفتد. قانون اساسی ایالات متحده مقرر میدارد که هیچ ایالتی ممکن نیست از نمایندگی مساوی در مجلس سنا بدون رضایت خویش محروم شود. در استرالیا اگر یک اصلاحیهٔ پیشنهادی بهطور مخصوص مربوط به یک یا چند ایالت باشد، باید در یک همهپرسی که در هر یک از آن ایالات برگزار میشود، تأیید شود. هر اصلاحیهای بر قانون اساسی کانادا به رضایت متفقالقول ایالتها احتیاج دارد. قانون اساسی آلمان مقرر میدارد که هیچ اصلاحاتی در مواردی که نظام فدرال را لغو میکنند، قابل پذیرش نیست.
پایان .
◀️ پ ن:
مطالب برگرفته از دایره المعارف عمومی اینترنتی وبکی پدیا می باشد که توسط آگاهان عمومی این مطلب نگارش و دارای نقاط جالب توجه و مفید برای شناسایی و درک کلی از سیستم ساختار سیاسی فدرالیسم می باشد . بلحاظ عمومی بودن ساده و قابل فهم عموم می باشد .
نکته قابل توجه اینکه اصل فدرالیسم زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که قصد بر این باشد که مناطق مختلف مجزا را که یا اساسا مجزا بوده و هرگز یکپارچگی نداشتند یا مناطق متحد سابق در اثر حوادثی از هم جدا شده اند و میخواهند متحد شوند و قدرت مرکزی قدرتمندی تشکیل دهند، بکار گرفته شده و هدف از آن ایجاد یک قدرت مرکزی مقتدر متشکل از قدرت مناطقی که در قالب فدرال به هم پیوند خورده اند و همانطور که در متن گفته شده "هرکز تجربه ایی مشاهده نشده است که یک کشور متحد و یکپارچه به فدرالیسم نیازمند باشد و به آن فکر کند ."
لذا کسانی که از فدرالیسم به ایران صحبت می کنند ابتدا باید مناطق و کشورهایی که از کشور فعلی ابران مجزا هستند و قصد دارند با ان همگرا و یکپارچه شوند را معرفی کنند، تا اصل فدرالیسم قابل گفتگو باشد.
مثلا مناطقی که از ایران جدا شده اند بخش هایی از افغانستان و کشور های فعلی آذربایجان و ارمنستان و گرجستان و بحرین و بخش هایی از آرارات و عراق هستند که اگر مایل به پیوستن به ایران باشند، میشود آنها را بعنوان ایالتهایی مجزا در قالب فدرال در نظر گرفت .
مثلا ایالت فعلی ایران با هشتاد میلیون جمعیت، با ایالت جدید آذربایجان باکو و ارمنستان و گرجستان و بحرین و هرات می تواند به یک کشور فدرالی با شش ایالت در نظر گرفت .
اما ایران یکمارچه کنونی که حداقل شش قرن از دوره صفوی یک کشور واحد هست و قبل از اعراب هم بمدت حداقل ده قرن بصورت یک امپراطوری مقتدر و متشکل و یکپارچه بوده ایت، طرح فدرالیسم به آن محلی از اعراب ندارد و حاکی از عدم شناخت ماهیت سیستم فدرالیسم می باشد.
وحود برخی مشکلات مدیریتی در اداره کشور دلیل موجهی برای طرح مساله فدرالیسم نمی تواند باشد و راه حلهای آن مشکلات قطعا روش های مدیریتی و تامین قوانین لازم برای حل آنها هست .
6⃣ قسمت ششم
■ نهادهای حکومتی
ساختار بیشتر دولتهای فدرال ساز و کارهایی را برای حفاظت از حقوق ایالات تشکیل دهنده ایجاد میکند. یک روش که به عنوان فدرالیسم درون ایالتی شناخته میشود این است که مستقیماً به دولتهای ایالات تشکیل دهنده در نهادهای سیاسی نمایندگی داده میشود. جایی که یک فدراسیون قوه مقننه دو مجلسی دارد مجلس اعیان اغلب نمایندهٔ ایالات تشکیل دهندهاست در حالی که مجلس عوامبه نمایندگی از مردم یک ملت به عنوان یک کل اقدام میکند. یک مجلس اعیان فدرال ممکن است بر اساس یک طرح تقسیم خاص به وجود آمدهباشد. منظور از تقسیم فرایند تخصیص قدرتهای سیاسی مجموعهای از رایدهندگان به نمایندگان خویش در بدنهٔ حکومت است. همان گونه که در مورد مجلس سنای ایالات متحده و استرالیا صادق است، جایی که هر ایالت تعداد برابری از سناتورها را به عنوان نماینده، صرف نظر از جمعیت هر ایالت، به سنا میفرستد. به علاوه، اعضای یک مجلس اعیان ممکن است مستقیماً توسط دولت یا قوهٔ مقننهٔ ایالات تشکیل دهنده انتخاب شوند.
مجلس عوام یک قوهٔ مقننهٔ فدرال معمولاً بهطور مستقیم و با در نظر گرفتن نسبت جمعیت، انتخاب میشود. اگر چه هنوز کشورها ممکن است گاهی اوقات حداقل مشخصی از کرسیها را برای ایالتی خاص تضمین کنند.
فدراسیونها اغلب روشهای خاصی برای اصلاح قانون اساسی فدرال دارند، همچنین به عنوان نتیجهٔ ساختار فدرال یک کشور، وقوع این امر قطعی است، که حالت خودمختاری ایالات نمیتواند بدون رضایت ایشان لغو شود. یک اصلاحیهٔ قانون اساسی ایالات متحده باید توسط سه چهارم قوهٔ مقننهٔ هر ایالت تصویب شود تا ضمانت اجرایی بیابد. در همهپرسیها برای اصلاح قانون اساسی استرالیا و سوئیس نیاز است که هر پیشنهاد نه تنها توسط اکثریت غالب رایدهندگان یک ملت به عنوان یک کل بلکه با اکثریت جداگانه در هر یک از اکثر ایالات یا مناطق تأیید شود. در استرالیا این پیش نیاز به عنوان اکثریت دوبرابر شناخته میشود.
بعضی از قانون اساسیهای فدرال هم چنین مقرر میدارند که اصلاحات خاص قانون اساسی نمیتواند بدون رضایت متفقالقول همهٔ ایالات یا ایالات خاصی اتفاق بیفتد. قانون اساسی ایالات متحده مقرر میدارد که هیچ ایالتی ممکن نیست از نمایندگی مساوی در مجلس سنا بدون رضایت خویش محروم شود. در استرالیا اگر یک اصلاحیهٔ پیشنهادی بهطور مخصوص مربوط به یک یا چند ایالت باشد، باید در یک همهپرسی که در هر یک از آن ایالات برگزار میشود، تأیید شود. هر اصلاحیهای بر قانون اساسی کانادا به رضایت متفقالقول ایالتها احتیاج دارد. قانون اساسی آلمان مقرر میدارد که هیچ اصلاحاتی در مواردی که نظام فدرال را لغو میکنند، قابل پذیرش نیست.
پایان .
◀️ پ ن:
مطالب برگرفته از دایره المعارف عمومی اینترنتی وبکی پدیا می باشد که توسط آگاهان عمومی این مطلب نگارش و دارای نقاط جالب توجه و مفید برای شناسایی و درک کلی از سیستم ساختار سیاسی فدرالیسم می باشد . بلحاظ عمومی بودن ساده و قابل فهم عموم می باشد .
نکته قابل توجه اینکه اصل فدرالیسم زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که قصد بر این باشد که مناطق مختلف مجزا را که یا اساسا مجزا بوده و هرگز یکپارچگی نداشتند یا مناطق متحد سابق در اثر حوادثی از هم جدا شده اند و میخواهند متحد شوند و قدرت مرکزی قدرتمندی تشکیل دهند، بکار گرفته شده و هدف از آن ایجاد یک قدرت مرکزی مقتدر متشکل از قدرت مناطقی که در قالب فدرال به هم پیوند خورده اند و همانطور که در متن گفته شده "هرکز تجربه ایی مشاهده نشده است که یک کشور متحد و یکپارچه به فدرالیسم نیازمند باشد و به آن فکر کند ."
لذا کسانی که از فدرالیسم به ایران صحبت می کنند ابتدا باید مناطق و کشورهایی که از کشور فعلی ابران مجزا هستند و قصد دارند با ان همگرا و یکپارچه شوند را معرفی کنند، تا اصل فدرالیسم قابل گفتگو باشد.
مثلا مناطقی که از ایران جدا شده اند بخش هایی از افغانستان و کشور های فعلی آذربایجان و ارمنستان و گرجستان و بحرین و بخش هایی از آرارات و عراق هستند که اگر مایل به پیوستن به ایران باشند، میشود آنها را بعنوان ایالتهایی مجزا در قالب فدرال در نظر گرفت .
مثلا ایالت فعلی ایران با هشتاد میلیون جمعیت، با ایالت جدید آذربایجان باکو و ارمنستان و گرجستان و بحرین و هرات می تواند به یک کشور فدرالی با شش ایالت در نظر گرفت .
اما ایران یکمارچه کنونی که حداقل شش قرن از دوره صفوی یک کشور واحد هست و قبل از اعراب هم بمدت حداقل ده قرن بصورت یک امپراطوری مقتدر و متشکل و یکپارچه بوده ایت، طرح فدرالیسم به آن محلی از اعراب ندارد و حاکی از عدم شناخت ماهیت سیستم فدرالیسم می باشد.
وحود برخی مشکلات مدیریتی در اداره کشور دلیل موجهی برای طرح مساله فدرالیسم نمی تواند باشد و راه حلهای آن مشکلات قطعا روش های مدیریتی و تامین قوانین لازم برای حل آنها هست .
Telegram
🖇 attach
Forwarded from پیوند نگار
🔴 کاظم جلالی اگر بعنوان سفیر راهی روسیه نمیشد؛ به جرم قاچاق دستگیر میشد
🔻 در پی کشته شدن دختر سفیر سابق جمهوری اسلامی در روسیه، #کاظم_جلالی از نمایندگی مجلس استعفا و بعنوان سفیر برای حضور در روسیه روانه شد.
این اقدام نتیجه لابی و همدستی علی لاریجانی با حسن روحانی برای خارج کردن او از کشور است.
🔻 چند ماه به پایان مجلس نمانده است. اگر کاظم جلالی به اتهام قاچاق بازداشت شود، آنوقت کار لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری سختتر خواهد شد.
🔻 لازم به توضیح است اسم علی لاریجانی در لیست کاندیداهای اصولگرای قم قید نشده است و احتمالا بعنوان کاندیدا ریاست جمهوری آتی در نظر گرفته شده است .
🔻 در پی کشته شدن دختر سفیر سابق جمهوری اسلامی در روسیه، #کاظم_جلالی از نمایندگی مجلس استعفا و بعنوان سفیر برای حضور در روسیه روانه شد.
این اقدام نتیجه لابی و همدستی علی لاریجانی با حسن روحانی برای خارج کردن او از کشور است.
🔻 چند ماه به پایان مجلس نمانده است. اگر کاظم جلالی به اتهام قاچاق بازداشت شود، آنوقت کار لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری سختتر خواهد شد.
🔻 لازم به توضیح است اسم علی لاریجانی در لیست کاندیداهای اصولگرای قم قید نشده است و احتمالا بعنوان کاندیدا ریاست جمهوری آتی در نظر گرفته شده است .
Telegram
🖇 attach