This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تکراریه ... ولی برا خنده بد نیست ....😃
امان از پاچه خواری 😑
چقدر از بودجه کشور رو گرفته که چنین جوکی رو با چنین جدیتی میگه ؟😂😂
امان از پاچه خواری 😑
چقدر از بودجه کشور رو گرفته که چنین جوکی رو با چنین جدیتی میگه ؟😂😂
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تظاهرات خیابانی مردم عفرین بعد از گلوله باران ان منطقه توسط ترکیه
مردم با آواز و موسیقی به استقبال جنگ میروند .
مردم با آواز و موسیقی به استقبال جنگ میروند .
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدیریت_بحران
#بررسی_مبانی_تئوریک_مدیریت_بحران
قسمت دوم
#بحرانهای_سیاسی:
مثل بوجود آمدن #جنگها- آ#شوبهای_اجتماعی که منجربه قتل عام و کشتار انسانها و تخریب منازل مسکونی و تولیدی می گردد.
طی 8 سال جنگ ایران و عراق 213 هزار نفر شهید، 350 هزار نفر معلول و 40 هزار نفر اسیر و 1 هزار میلیارد دلار خسارت.
#نقش_مدیریت_بحران :
عملی است کاربردی و با استفاده از تجزیه و تحلیل بحران های گذشته و با کمک علم و فن آوری در جستجوی یافتن راه حل یا ابزاری که بوسیله آن:
1-بتوان از وقوع بحران پیشگیری شود
2- یا ابزار مقابله با آن آماده شود.
#اقدامات :
1-شامل هشدار بموقع به ساکنین
2-تامین آوارگان بی سرپناه
3- حفظ امنیت عمومی
4-تخلیه آثار حادثه
5-بازگرداندن جامعه به شرایط عادی
6-تقویت روحیه انسانی و بهداشت روانی.
#تعریف_جامعه_مدیریت_بحران:
مدیریت بحران علمی است کاربردی که با شناخت مشاهدت و تجزیه و تحلیل داده ها بصورت سیستمی جهت یافتن ابزار و راه حلهایی که بوسیله آن از یک سو بتوان از وقوع فاجعه پیشگیری کرد و یا مقابله نمود و از سوی دیگر در صورت وقوع آن نسبت به امداد رسانی و بهبود اوضاع اقدام نمود .
#اهداف_مدیریت_بحران :
1-در درجه اول رفع شرایط بحران و اضطرار است.
2-بازگرداندن سریع جامعه به حالت عادی.
3-کاهش آسیب های ناشی از بحران چه جانی و چه مالی.
4-کاهش اثرات بحران در جامعه و مقابله با آن با کمترین هزینه ها.
5-ایجاد آمادگی در جامعه برای مقابله با بحران.
6-بازسازی مناطق بحرانی از لحاظ فیزیکی و روانی و فرهنگی.
7-ایجاد تمرین و آموزش و مانورها در مناطق جهت آمادگی برای مقابله با بحران برای مدیران و مردم.
#فرایند_یا_مراحل_مدیریت_بحران:
-شامل یک سری مراحل هماهنگ یکپارچه است که شامل چهار مرحله می گردد:
1-مرحله پیشگیری
2-مرحله آمادگی
3-مرحله مقابله
4-مرحله بازسازی
که با اجرای این فرایند در موقع بروز بحران می توان آسیب ها و خسارات و هزینه های جانی و مالی را به حداقل رساند.
1- #پیشگیری یعنی:
کلیه اقداماتی که موجب پیشگیری از وقوع بحرانها و سبب جلوگیری از آثار مخرب بحران در جامعه می شود.
احداث سدها جلوگیری از طغیان رودخانه
مقاوم سازی ساختمان در مقابل زلزله
#آمادگی:
کلیه اقدماتی که دولت و مردم را قادر به عکس العمل سریع و بموقع و کارا در موقع بروز بحران می نماید.
الف- افزایش برنامه های ضد.بحران
ب- آموزش و تمرین
اقدامات مورد نیاز در مرحله آمادگی پیش از بحران:
1-تهیه نقشه های آسیب پذیری یا مناطق پر خطر شهری، روستایی و صنعتی.
2-تهیه طرح های تبدیل آسیب پذیری و ایمن سازی.
3-تهیه طرح های اجرایی در خصوص استقرار کاربریها و امکانات مورد نیاز پیش از وقوع بلایا و اعلام خطر.
4-تعیین شرح وظایف و تعداد کمیته های مورد نیاز برای مرحله امداد اولیه – استفاده سوخت – مرحله بازسازی.
5-تعیین مکانهای مناسب جهت اسکان موقت.
6-تعیین گروه ها و شرکت ها- سازمانهای دولتی و خصوصی جهت مرحله بازسازی.
7-تعیین ماشین آلات سبک و سنگین و ابزار و عوامل اجرایی بازسازی و امداد و نجات.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدیریت_بحران
#بررسی_مبانی_تئوریک_مدیریت_بحران
قسمت دوم
#بحرانهای_سیاسی:
مثل بوجود آمدن #جنگها- آ#شوبهای_اجتماعی که منجربه قتل عام و کشتار انسانها و تخریب منازل مسکونی و تولیدی می گردد.
طی 8 سال جنگ ایران و عراق 213 هزار نفر شهید، 350 هزار نفر معلول و 40 هزار نفر اسیر و 1 هزار میلیارد دلار خسارت.
#نقش_مدیریت_بحران :
عملی است کاربردی و با استفاده از تجزیه و تحلیل بحران های گذشته و با کمک علم و فن آوری در جستجوی یافتن راه حل یا ابزاری که بوسیله آن:
1-بتوان از وقوع بحران پیشگیری شود
2- یا ابزار مقابله با آن آماده شود.
#اقدامات :
1-شامل هشدار بموقع به ساکنین
2-تامین آوارگان بی سرپناه
3- حفظ امنیت عمومی
4-تخلیه آثار حادثه
5-بازگرداندن جامعه به شرایط عادی
6-تقویت روحیه انسانی و بهداشت روانی.
#تعریف_جامعه_مدیریت_بحران:
مدیریت بحران علمی است کاربردی که با شناخت مشاهدت و تجزیه و تحلیل داده ها بصورت سیستمی جهت یافتن ابزار و راه حلهایی که بوسیله آن از یک سو بتوان از وقوع فاجعه پیشگیری کرد و یا مقابله نمود و از سوی دیگر در صورت وقوع آن نسبت به امداد رسانی و بهبود اوضاع اقدام نمود .
#اهداف_مدیریت_بحران :
1-در درجه اول رفع شرایط بحران و اضطرار است.
2-بازگرداندن سریع جامعه به حالت عادی.
3-کاهش آسیب های ناشی از بحران چه جانی و چه مالی.
4-کاهش اثرات بحران در جامعه و مقابله با آن با کمترین هزینه ها.
5-ایجاد آمادگی در جامعه برای مقابله با بحران.
6-بازسازی مناطق بحرانی از لحاظ فیزیکی و روانی و فرهنگی.
7-ایجاد تمرین و آموزش و مانورها در مناطق جهت آمادگی برای مقابله با بحران برای مدیران و مردم.
#فرایند_یا_مراحل_مدیریت_بحران:
-شامل یک سری مراحل هماهنگ یکپارچه است که شامل چهار مرحله می گردد:
1-مرحله پیشگیری
2-مرحله آمادگی
3-مرحله مقابله
4-مرحله بازسازی
که با اجرای این فرایند در موقع بروز بحران می توان آسیب ها و خسارات و هزینه های جانی و مالی را به حداقل رساند.
1- #پیشگیری یعنی:
کلیه اقداماتی که موجب پیشگیری از وقوع بحرانها و سبب جلوگیری از آثار مخرب بحران در جامعه می شود.
احداث سدها جلوگیری از طغیان رودخانه
مقاوم سازی ساختمان در مقابل زلزله
#آمادگی:
کلیه اقدماتی که دولت و مردم را قادر به عکس العمل سریع و بموقع و کارا در موقع بروز بحران می نماید.
الف- افزایش برنامه های ضد.بحران
ب- آموزش و تمرین
اقدامات مورد نیاز در مرحله آمادگی پیش از بحران:
1-تهیه نقشه های آسیب پذیری یا مناطق پر خطر شهری، روستایی و صنعتی.
2-تهیه طرح های تبدیل آسیب پذیری و ایمن سازی.
3-تهیه طرح های اجرایی در خصوص استقرار کاربریها و امکانات مورد نیاز پیش از وقوع بلایا و اعلام خطر.
4-تعیین شرح وظایف و تعداد کمیته های مورد نیاز برای مرحله امداد اولیه – استفاده سوخت – مرحله بازسازی.
5-تعیین مکانهای مناسب جهت اسکان موقت.
6-تعیین گروه ها و شرکت ها- سازمانهای دولتی و خصوصی جهت مرحله بازسازی.
7-تعیین ماشین آلات سبک و سنگین و ابزار و عوامل اجرایی بازسازی و امداد و نجات.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مقالات
#مرزها_چگونه_بوجود_آمدند؟
☆2
بسیاری از مؤرخین به این نظراند معاهده وستفالیا(1648م) که به جنگ های سی ساله ای مذهبی میان پروستانت ها به رهبری «مارتین لوتر» و کاتولیک ها به رهبری «امپراتور روم» پایان بخشید، نخستین معاهده ای بود که پس از رنسانس میان کشورهای اروپایی عقد گردید، و در این معاهده کشورهای اروپایی برای نخستین بار به جای هویت عیسوی(کلیسا) بیشتر خود را آلمانی، فرانسوی، انگلیسی می پنداشتند؛ زیرا قبل از این اکثر ملت های اروپا به جای هویت ملی و وطنی، خود را عیسوی می دانستند. بناً این معاهده وستفالیا بود که برای بار نخست نزدیک به 350 منطقه شاه نشین آلمان را به عنوان مناطق مستقل(کشور) به رسمیت شناخت و نیز کشورهای فرانسه، اسپانیا و پرتغال را رسماً در امور داخلی از مداخله کلیسا مستقل و به آن ها هویت کشوری عطا نمود.
هرچند ناپلیون بعد از پیروزی در انقلاب فرانسه(1789م) تصور گسترش قلمرو را در سر داشت، ولی پس از شکست در روسیه نماینده گان چهار قدرت بزرگ اروپایی ( پروس، اتریش، انگلستان و روسیه ) مناطقی را که ناپلیون آن را به قلمرو فرانسه افزوده بود، دوباره مسترد و فرانسه را به جغرافیای قبلی اش برگردانیدند.
گرچه معاهده وستفالیا قلمروهای مشخصی را برای قدرت های توسعه طلب اروپا تعیین نمود، اما به یک باره گی جلوی این همه توسعه طلبی آن ها را نگرفت، به دلیل این که قدرت های فوق عرف جدیدی را زیر عنوان #استعمار بوجود آوردند.
در اینجا باید یادآور شد که تفاوت عرف جدید ( استعمار ) با توسعه طلبی که قبل از این میان قدرت های اروپایی مروج بود، در این است که استعمارگران با در نظرداشت جغرافیای ظاهراً مشخصِ کشورهای ضعیف، به جای علاوه نمودن مناطق مفتوحه به قلمروهای خود، آن را استعمار می کردند. به این معنی که مردمی آن را به عنوان طبقه دوم و سوم جامعه به برده گی می گرفتند و نیز آن ها را در کارهای شاقه و حتی در جنگ ها می گماشتند. علاوه بر این تمام داشته های مادی آنان را به تاراج می بردند.
این عرف تا قبل از جنگ جهانی اول و دوم به پیش برده می شد، و در این زمان بود که قدرت دیگری بنام ایالات متحده امریکا با عرف و اصطلاح جدیدی در سیاست بین المللی عرض وجود کرد.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مقالات
#مرزها_چگونه_بوجود_آمدند؟
☆2
بسیاری از مؤرخین به این نظراند معاهده وستفالیا(1648م) که به جنگ های سی ساله ای مذهبی میان پروستانت ها به رهبری «مارتین لوتر» و کاتولیک ها به رهبری «امپراتور روم» پایان بخشید، نخستین معاهده ای بود که پس از رنسانس میان کشورهای اروپایی عقد گردید، و در این معاهده کشورهای اروپایی برای نخستین بار به جای هویت عیسوی(کلیسا) بیشتر خود را آلمانی، فرانسوی، انگلیسی می پنداشتند؛ زیرا قبل از این اکثر ملت های اروپا به جای هویت ملی و وطنی، خود را عیسوی می دانستند. بناً این معاهده وستفالیا بود که برای بار نخست نزدیک به 350 منطقه شاه نشین آلمان را به عنوان مناطق مستقل(کشور) به رسمیت شناخت و نیز کشورهای فرانسه، اسپانیا و پرتغال را رسماً در امور داخلی از مداخله کلیسا مستقل و به آن ها هویت کشوری عطا نمود.
هرچند ناپلیون بعد از پیروزی در انقلاب فرانسه(1789م) تصور گسترش قلمرو را در سر داشت، ولی پس از شکست در روسیه نماینده گان چهار قدرت بزرگ اروپایی ( پروس، اتریش، انگلستان و روسیه ) مناطقی را که ناپلیون آن را به قلمرو فرانسه افزوده بود، دوباره مسترد و فرانسه را به جغرافیای قبلی اش برگردانیدند.
گرچه معاهده وستفالیا قلمروهای مشخصی را برای قدرت های توسعه طلب اروپا تعیین نمود، اما به یک باره گی جلوی این همه توسعه طلبی آن ها را نگرفت، به دلیل این که قدرت های فوق عرف جدیدی را زیر عنوان #استعمار بوجود آوردند.
در اینجا باید یادآور شد که تفاوت عرف جدید ( استعمار ) با توسعه طلبی که قبل از این میان قدرت های اروپایی مروج بود، در این است که استعمارگران با در نظرداشت جغرافیای ظاهراً مشخصِ کشورهای ضعیف، به جای علاوه نمودن مناطق مفتوحه به قلمروهای خود، آن را استعمار می کردند. به این معنی که مردمی آن را به عنوان طبقه دوم و سوم جامعه به برده گی می گرفتند و نیز آن ها را در کارهای شاقه و حتی در جنگ ها می گماشتند. علاوه بر این تمام داشته های مادی آنان را به تاراج می بردند.
این عرف تا قبل از جنگ جهانی اول و دوم به پیش برده می شد، و در این زمان بود که قدرت دیگری بنام ایالات متحده امریکا با عرف و اصطلاح جدیدی در سیاست بین المللی عرض وجود کرد.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
.:
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نگرش_کمونیستها_در_مورد_ناسیونالیسم
#ناسیونالیسم_چیست ؟
#و_کمونیستها_چگونه_باید_با_ناسیونالیستها_برخورد_کنند؟
☆2
در جریان پراتیک انقلاب چین ، چنین وظیفه ای برحسب ضرورت تاریخی بعهده رفیق مائو تسه دون قرار می گیرد .. ازینقرار :
حزب کمونیست چین در دهه 1920 با حزب کمینگ تانک تحت رهبری دکتر سون یاتسن ، که بورژوازی ملی را نمایندگی می کرد ، بر اساس سه اصل بزرگ خلق ( استقلال ، آزادی ، عدالت اجتماعی ) متحد بود .. اما اشتباه تاریخی که حزب کمونیست چین در این پروسه اتحاد کرد این بود که به حزب کمینگ تانک زیاد از حد نزدیک شد و در اتحاد با بورژوازی ملی چین پر بها داد .. غافل از آنکه چیان کایچک که در حزب کمینگ تانک جناح راست را نمایندگی می کرد ، مزورانه مدعی ادامه ناسیونالیسم مترقی دکتر سون یاتسن بود و همزمان بنام ناسیونالیسم ، خودش را برای سرکوب کمونیست ها ی چین آماده می کرد ..
سرانجام در سال 1927 ، ژنرال چیان کاچک ، به کودتای ضد کمونیستی در چین با حمایت امپریالیسم امریکا مبادرت ورزید و چین را به حمام خون کمونیست ها مبدل ساخت و از جمله همسر و دو فرزند رفیق مائو تسه دون را پس از شکنجه فراوان تیرباران کرد ..
ناسیونالیسم مترقی دکتر سون یاتسن در حزب کمینگ نانک ، به ناسیونالیسم ارتجاعی چیان کایچک تغییر یافته بود و افسوس که حزب کمونیست چین خیلی دیر متوجه این تغییر شد و تا در
ک کامل این تغییر متحمل بهای بسیار سنگینی شد ..
حزب کمونیست چین
در میدان عمل نیاموخته بود که باید با دوستان خلق ( بورژوازی ملی ) مرز بندی طبقاتی دقیقی کند و همواره از این مرز بندی خود سرسختانه حراست نماید ..
در اوائل دهه 1930 ، رویداد جدیدی در چین رخ داد .. ژاپنی ها به خاک چین تجاوز کردند و تضاد اصلی خلق چین جابجا شده بود .. تضاد اصلی خلق چین که تا این زمان با رژیم نیمه مستعمره نیمه فئودال چیان کایچک ( که مورد حمایت امپریالیسم امریکا بود ) به تضاد اصلی خلق چین با امپریالیسم تجاوز گر ژاپن مبدل گشت و رفیق مائو تسه دون ، این جابجایی تضاد را سریعا دریافت .. بار دیگر ناسیونالیسم ارتجاعی چیان کایچک در دشمنی با کمونیست ها ، به شکل دیگری از ناسیونالیسم ، یعنی ناسیونالیسم مترقی ، اگر چه اکراه آمیز و شکننده و تحت ژنرال های اطرافش و امپریالیست های یانکی ، تبدیل شد ..
رفیق مائوتسه دون ، بخاطر منافع ملی خلق چین و دفع وحشی گری های میلیتاریست های خون آشام ژاپنی ، حتی حاضر شد با چیان کایچک ، این قصاب شماره یک کمونیست ها و خلق چین ، علیه ژاپنی ها متحد شود ..
اما پس از شکست ژاپنی ها در خاک چین ، باز هم تضاد ها در چین جابحا شدند و این بار تضاد اصلی خلق چین که با ژاپنی ها بود ، باز هم به تضاد اصلی با رژیم چیان کایچک بدل شد .. چیان کایچک ، که هر بار چهره ناسیونالیستی خودرا تغییر می داد ، به چهره ناسیونالیستی جنایتکارانه زمان کودتای 1927 تغییر شکل یافت .. اما دیگر خیلی دیر شده بود .. در این مرحله ، تمام نیرو های چیان کایچک ، توسط ارتش سرخ تحت رهیری رفیق مائو تسه دون شکست کامل خوردند و دژ ارتجاع بطور کامل فرو ریخت و انقلاب پیروز گشت ..
پس ببینید که این 90 % چپ های ایران ، و مخصوصا بقایای پیرو جزنی و احمد زاده ، که تا دیروز عطش الگوبرداری از انقلاب کوبا و تئوری های چه گوارا و رژی دبری را داشتند و امروز سخنان لنین را بمثابه آیات آسمانی تقدیس می کنند ، شب و روز در نوشته ها و سخن پراکنی های خود ، ناسیونالیسم را بطور مطلق و تحت همه گونه شرایط تاریخی می کوبند ..
مگر احمد سوکارنو ، در بخشی از تاریخ اندونزی ، یک ناسیونالیست مترقی نبود که با حزب کمونیست اندونزی متحد گشت و در مقابل امپریالیسم امریکا قد علم کرد ؟
مگر پاتریس لومومبا در کنگو که توسط استعمارگران بلزیک کشته شد ، یک ناسیونالیست مترقی نبود ؟
مگر نورودوم سیهانوک در کامبوج ، که در ابتدا یک ناسیونالیست ضد کمونیست بود ، بیک ناسیونالیست مترقی متحد خمر سرخ تبدیل نشد ؟
مگر دکتر محمد مصدق در ایران ، علیرغم تمام تزلزل ها و شکنندگی های وابسته به اشرافیت قاجاری اش ، یک ناسیونالیست مترقی نبود که در مقابل ناسیونالیسم جنایتکارانه محمد زضا شاه قد علم کرد ؟
( اینجا نقطه اشتراک و اتصال کمونیستها و حزب توده ایران با دکتر محمد مصدق هم روشن میشود که کمونیستها به قول خود مصدق را یک ناسیونالیست مترقی که در مقابل ناسیونالیست جنایتکار شاه مقابله میکند شناخته و طبعا زمینه همکاری و وابستگی را فراهم میکنند.
بسیاری از چپها که پشت مصدق سنگر میگیرند از این موضع به موضوع توجه داشته و مدافع مصدق شده و بقول معروف کمونیستی که لباس ناسیونالیست پوشیده میشوند )
ادامه دارد...
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نگرش_کمونیستها_در_مورد_ناسیونالیسم
#ناسیونالیسم_چیست ؟
#و_کمونیستها_چگونه_باید_با_ناسیونالیستها_برخورد_کنند؟
☆2
در جریان پراتیک انقلاب چین ، چنین وظیفه ای برحسب ضرورت تاریخی بعهده رفیق مائو تسه دون قرار می گیرد .. ازینقرار :
حزب کمونیست چین در دهه 1920 با حزب کمینگ تانک تحت رهبری دکتر سون یاتسن ، که بورژوازی ملی را نمایندگی می کرد ، بر اساس سه اصل بزرگ خلق ( استقلال ، آزادی ، عدالت اجتماعی ) متحد بود .. اما اشتباه تاریخی که حزب کمونیست چین در این پروسه اتحاد کرد این بود که به حزب کمینگ تانک زیاد از حد نزدیک شد و در اتحاد با بورژوازی ملی چین پر بها داد .. غافل از آنکه چیان کایچک که در حزب کمینگ تانک جناح راست را نمایندگی می کرد ، مزورانه مدعی ادامه ناسیونالیسم مترقی دکتر سون یاتسن بود و همزمان بنام ناسیونالیسم ، خودش را برای سرکوب کمونیست ها ی چین آماده می کرد ..
سرانجام در سال 1927 ، ژنرال چیان کاچک ، به کودتای ضد کمونیستی در چین با حمایت امپریالیسم امریکا مبادرت ورزید و چین را به حمام خون کمونیست ها مبدل ساخت و از جمله همسر و دو فرزند رفیق مائو تسه دون را پس از شکنجه فراوان تیرباران کرد ..
ناسیونالیسم مترقی دکتر سون یاتسن در حزب کمینگ نانک ، به ناسیونالیسم ارتجاعی چیان کایچک تغییر یافته بود و افسوس که حزب کمونیست چین خیلی دیر متوجه این تغییر شد و تا در
ک کامل این تغییر متحمل بهای بسیار سنگینی شد ..
حزب کمونیست چین
در میدان عمل نیاموخته بود که باید با دوستان خلق ( بورژوازی ملی ) مرز بندی طبقاتی دقیقی کند و همواره از این مرز بندی خود سرسختانه حراست نماید ..
در اوائل دهه 1930 ، رویداد جدیدی در چین رخ داد .. ژاپنی ها به خاک چین تجاوز کردند و تضاد اصلی خلق چین جابجا شده بود .. تضاد اصلی خلق چین که تا این زمان با رژیم نیمه مستعمره نیمه فئودال چیان کایچک ( که مورد حمایت امپریالیسم امریکا بود ) به تضاد اصلی خلق چین با امپریالیسم تجاوز گر ژاپن مبدل گشت و رفیق مائو تسه دون ، این جابجایی تضاد را سریعا دریافت .. بار دیگر ناسیونالیسم ارتجاعی چیان کایچک در دشمنی با کمونیست ها ، به شکل دیگری از ناسیونالیسم ، یعنی ناسیونالیسم مترقی ، اگر چه اکراه آمیز و شکننده و تحت ژنرال های اطرافش و امپریالیست های یانکی ، تبدیل شد ..
رفیق مائوتسه دون ، بخاطر منافع ملی خلق چین و دفع وحشی گری های میلیتاریست های خون آشام ژاپنی ، حتی حاضر شد با چیان کایچک ، این قصاب شماره یک کمونیست ها و خلق چین ، علیه ژاپنی ها متحد شود ..
اما پس از شکست ژاپنی ها در خاک چین ، باز هم تضاد ها در چین جابحا شدند و این بار تضاد اصلی خلق چین که با ژاپنی ها بود ، باز هم به تضاد اصلی با رژیم چیان کایچک بدل شد .. چیان کایچک ، که هر بار چهره ناسیونالیستی خودرا تغییر می داد ، به چهره ناسیونالیستی جنایتکارانه زمان کودتای 1927 تغییر شکل یافت .. اما دیگر خیلی دیر شده بود .. در این مرحله ، تمام نیرو های چیان کایچک ، توسط ارتش سرخ تحت رهیری رفیق مائو تسه دون شکست کامل خوردند و دژ ارتجاع بطور کامل فرو ریخت و انقلاب پیروز گشت ..
پس ببینید که این 90 % چپ های ایران ، و مخصوصا بقایای پیرو جزنی و احمد زاده ، که تا دیروز عطش الگوبرداری از انقلاب کوبا و تئوری های چه گوارا و رژی دبری را داشتند و امروز سخنان لنین را بمثابه آیات آسمانی تقدیس می کنند ، شب و روز در نوشته ها و سخن پراکنی های خود ، ناسیونالیسم را بطور مطلق و تحت همه گونه شرایط تاریخی می کوبند ..
مگر احمد سوکارنو ، در بخشی از تاریخ اندونزی ، یک ناسیونالیست مترقی نبود که با حزب کمونیست اندونزی متحد گشت و در مقابل امپریالیسم امریکا قد علم کرد ؟
مگر پاتریس لومومبا در کنگو که توسط استعمارگران بلزیک کشته شد ، یک ناسیونالیست مترقی نبود ؟
مگر نورودوم سیهانوک در کامبوج ، که در ابتدا یک ناسیونالیست ضد کمونیست بود ، بیک ناسیونالیست مترقی متحد خمر سرخ تبدیل نشد ؟
مگر دکتر محمد مصدق در ایران ، علیرغم تمام تزلزل ها و شکنندگی های وابسته به اشرافیت قاجاری اش ، یک ناسیونالیست مترقی نبود که در مقابل ناسیونالیسم جنایتکارانه محمد زضا شاه قد علم کرد ؟
( اینجا نقطه اشتراک و اتصال کمونیستها و حزب توده ایران با دکتر محمد مصدق هم روشن میشود که کمونیستها به قول خود مصدق را یک ناسیونالیست مترقی که در مقابل ناسیونالیست جنایتکار شاه مقابله میکند شناخته و طبعا زمینه همکاری و وابستگی را فراهم میکنند.
بسیاری از چپها که پشت مصدق سنگر میگیرند از این موضع به موضوع توجه داشته و مدافع مصدق شده و بقول معروف کمونیستی که لباس ناسیونالیست پوشیده میشوند )
ادامه دارد...
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#امپرسیونیسم
#Impressionism
☆1
در بهار 1874 گروهی از هنرمندان فرانسوی تحت نام انجمن هنرمندان گمنام، متشکل از نقاشان و مجسمه سازان و حکاکان و... گرد هم آمدند و یک استودیوی عکاسی( آتلیه نادار) را برای نمایش آثارشان اجاره کردند و در معرض دید عموم گذاشتند. با این کار شدیدترین و خصمانه ترین واکنش ها را که تا آن هنگام در دنیای هنری پاریس با آن مواجه بودند برانگیختند.
در طی سده ی نوزده میلادی رابطه بین جامعه و هنرمند به طور روز افزونی تصنعی می شد تا اینکه سرانجام در همین نمایشگاه آثار امپرسیونیست ها به نقطه ی گسست خود رسید.
امپرسیونیسم حقیقتاً نخستین و مهمترین جنبش مدرن هنری در سده نوزدهم محسوب می شود.
امپرسیونیسم در لغت به معنای دریافت گری، دریافت آنی، یا دریافت حسی است.
امپرسیونیسم مکتبی با برنامه و اصول معین نبود، بلکه تشکل آزادانه هنرمندانی بود که به سبب برخی نظرات مشترک و به منظور عرضه مستقل آثارشان در کنار هم قرار گرفتند.
امپرسیونیسم صرفا یک سبک نقاشی نبود بلکه یک رویکرد نوین به هنر و زندگی بود.
آثار نقاشی امپرسیونیست ها ثبت تغییرات گذرا و ناپایدار در طبیعت بود.
نخستین هسته ی این جنبش توسط مونه، رنوار، سیسلی و پیسارو بود که وجه اشتراکشان گسست از آموزش های رسمی فرهنگستانی بود. این هنرمندان ابتدا نام خود را "انجمن هنرمندان نقاش مجسمه ساز و گراور گمنام" گذاشتند. اما بعدا نام یکی از تابلوهای مونه به نام امپرسیون طلوع آفتاب منتقد جوان لوئیس لروی(لویی لروا) را واداشت تا در مجله charivari( شاری واری) کل گروه را امپرسیونیست ها نام نهد و این نام که با لحنی تمسخر آمیز ابداع شده بود، بعداً از سوی خود هنرمندان گروه به عنوان گواهی بر حداقل یکی از جنبه های برجسته اهداف آنان پذیرفته شد.
این گروه حدود هشت نمایشگاه گذاشتند که گوستاو کوربه در دومین نمایشگاه به آنان پیوست. اینان نظام آموزشی متداول و هنر " #آکادمیک " را مردود می شمردند و نیز با اصل رمانتیسم که مهمترین مقصود هنر انتقال هیجان عاطفی هنرمند است، مخالف بودند. اما برعکس، این نظر رئالیست ها را می پذیرفتند که مقصود هنر باید ثبت پاره ای از طبیعت و زندگی به مدد روحیه علمی و فاغ از احساسات شخصی باشد.
بر این اساس می توان امپرسیونیسم را ادامه ی منطقی رئالیسم در سده نوزدهم دانست.
پس از آخرین نمایشگاه، گروه، متلاشی شد و مونه تنها کسی بود که همچنان به طور تعصب آمیز به ترویج ایده های امپرسیونیستی پرداخت.
در سال 1874، به استثنای مونه كه به سالن رسمی وفادار ماند، كلیه ی نقاشان گروه در معرض توهین و شماتت عامه قرار گرفتند.
تا سال 1876، هفت نمایشگاه مشترك برگزار شد. در همین سال دورانتی نویسنده و منتقد هنری، كتاب نقاشی نو را – كه عنوانی در خور توجه است – انتشار داد و جهت گیری نقاشان جوان را زیركانه تجزیه و تحلیل كرد: اینان با طی طریق كشف و شهود، به تدریج نور خورشید را به اشعه و عناصر آن تجزیه كردند و با هماهنگی كلی رنگ های قوس و قزحی كه به روی بوم پراكندند، وحدت آن را، از نو می سازند.
تمایل منظره پردازان امپرسیونیست به ثبت "بیان تصویری لحظه ها" به جای جنبه های پایدار موضوعات آنها را وادار می کرد تا با نقاشی در فضای باز و اتمام تابلو در نقطه ای پیش از آنکه شرایط نوری عوض شود، گنجینه ای غنی فراهم سازند.
در نقاشی های آنها نه به رنگ خاکستری و سیاه بلکه به رنگ مکمل نقاشی می شدند. آنان با "کم ارج کردن خطوط اشیا" ارجحیت خصوط اشیا را گرفتند و نقاشی های امپرسیونیستی بدل به رنگ آمیزی نور و فضا شدند.
بازی نور مستقیم و بازتاب شده با این وجود این نظریه ها تمامی نقاشان امپرسیونیست حتی مونه که بیشتر از همه مروج نقاشی در فضای باز بود بیشتر و بیشتر تمایل می یافت تا آثار خود را در کارگاه اصلاح یا رتوش کند.
با انجام چنین کاری او به یک تناقض ذاتی در رویکرد امپرسیونیستی اعتراف کرد، زیرا هرچقدر که هنرمند به تاثیر تغییرات جوی حساسیت داشته باشد زمان کمتری برای ثبت آن پیش از تغییر روی بوم دارد. وی در اکتبر1890 وقتی بر روی مجموعه " کومه ی علف خشک" کار می کرد نوشت:
من به شدت بر روی آثارم کار میکنم و با مجموعه ای از تاثیرات متفاوت کلنجار میروم، اما در این وقت از سال خورشید چنان غروب می کند که نمی توانم خودم را با او همگام کنم"
تجربه های اولیه اینان در نقاشی فضای باز، تابناکی مناظر را تامین می کرد. ولی رُنوار با "رنگ گزینی رنگین کمانی"، زدودن رنگهای تیره از سایه ها، حذف خطوط مرزی شکل اشیا، گام بلندی در این زمینه برداشت.
🆔👉 @iran_novin1
👇👇
]🔥 ایران نوین 🔥[
#امپرسیونیسم
#Impressionism
☆1
در بهار 1874 گروهی از هنرمندان فرانسوی تحت نام انجمن هنرمندان گمنام، متشکل از نقاشان و مجسمه سازان و حکاکان و... گرد هم آمدند و یک استودیوی عکاسی( آتلیه نادار) را برای نمایش آثارشان اجاره کردند و در معرض دید عموم گذاشتند. با این کار شدیدترین و خصمانه ترین واکنش ها را که تا آن هنگام در دنیای هنری پاریس با آن مواجه بودند برانگیختند.
در طی سده ی نوزده میلادی رابطه بین جامعه و هنرمند به طور روز افزونی تصنعی می شد تا اینکه سرانجام در همین نمایشگاه آثار امپرسیونیست ها به نقطه ی گسست خود رسید.
امپرسیونیسم حقیقتاً نخستین و مهمترین جنبش مدرن هنری در سده نوزدهم محسوب می شود.
امپرسیونیسم در لغت به معنای دریافت گری، دریافت آنی، یا دریافت حسی است.
امپرسیونیسم مکتبی با برنامه و اصول معین نبود، بلکه تشکل آزادانه هنرمندانی بود که به سبب برخی نظرات مشترک و به منظور عرضه مستقل آثارشان در کنار هم قرار گرفتند.
امپرسیونیسم صرفا یک سبک نقاشی نبود بلکه یک رویکرد نوین به هنر و زندگی بود.
آثار نقاشی امپرسیونیست ها ثبت تغییرات گذرا و ناپایدار در طبیعت بود.
نخستین هسته ی این جنبش توسط مونه، رنوار، سیسلی و پیسارو بود که وجه اشتراکشان گسست از آموزش های رسمی فرهنگستانی بود. این هنرمندان ابتدا نام خود را "انجمن هنرمندان نقاش مجسمه ساز و گراور گمنام" گذاشتند. اما بعدا نام یکی از تابلوهای مونه به نام امپرسیون طلوع آفتاب منتقد جوان لوئیس لروی(لویی لروا) را واداشت تا در مجله charivari( شاری واری) کل گروه را امپرسیونیست ها نام نهد و این نام که با لحنی تمسخر آمیز ابداع شده بود، بعداً از سوی خود هنرمندان گروه به عنوان گواهی بر حداقل یکی از جنبه های برجسته اهداف آنان پذیرفته شد.
این گروه حدود هشت نمایشگاه گذاشتند که گوستاو کوربه در دومین نمایشگاه به آنان پیوست. اینان نظام آموزشی متداول و هنر " #آکادمیک " را مردود می شمردند و نیز با اصل رمانتیسم که مهمترین مقصود هنر انتقال هیجان عاطفی هنرمند است، مخالف بودند. اما برعکس، این نظر رئالیست ها را می پذیرفتند که مقصود هنر باید ثبت پاره ای از طبیعت و زندگی به مدد روحیه علمی و فاغ از احساسات شخصی باشد.
بر این اساس می توان امپرسیونیسم را ادامه ی منطقی رئالیسم در سده نوزدهم دانست.
پس از آخرین نمایشگاه، گروه، متلاشی شد و مونه تنها کسی بود که همچنان به طور تعصب آمیز به ترویج ایده های امپرسیونیستی پرداخت.
در سال 1874، به استثنای مونه كه به سالن رسمی وفادار ماند، كلیه ی نقاشان گروه در معرض توهین و شماتت عامه قرار گرفتند.
تا سال 1876، هفت نمایشگاه مشترك برگزار شد. در همین سال دورانتی نویسنده و منتقد هنری، كتاب نقاشی نو را – كه عنوانی در خور توجه است – انتشار داد و جهت گیری نقاشان جوان را زیركانه تجزیه و تحلیل كرد: اینان با طی طریق كشف و شهود، به تدریج نور خورشید را به اشعه و عناصر آن تجزیه كردند و با هماهنگی كلی رنگ های قوس و قزحی كه به روی بوم پراكندند، وحدت آن را، از نو می سازند.
تمایل منظره پردازان امپرسیونیست به ثبت "بیان تصویری لحظه ها" به جای جنبه های پایدار موضوعات آنها را وادار می کرد تا با نقاشی در فضای باز و اتمام تابلو در نقطه ای پیش از آنکه شرایط نوری عوض شود، گنجینه ای غنی فراهم سازند.
در نقاشی های آنها نه به رنگ خاکستری و سیاه بلکه به رنگ مکمل نقاشی می شدند. آنان با "کم ارج کردن خطوط اشیا" ارجحیت خصوط اشیا را گرفتند و نقاشی های امپرسیونیستی بدل به رنگ آمیزی نور و فضا شدند.
بازی نور مستقیم و بازتاب شده با این وجود این نظریه ها تمامی نقاشان امپرسیونیست حتی مونه که بیشتر از همه مروج نقاشی در فضای باز بود بیشتر و بیشتر تمایل می یافت تا آثار خود را در کارگاه اصلاح یا رتوش کند.
با انجام چنین کاری او به یک تناقض ذاتی در رویکرد امپرسیونیستی اعتراف کرد، زیرا هرچقدر که هنرمند به تاثیر تغییرات جوی حساسیت داشته باشد زمان کمتری برای ثبت آن پیش از تغییر روی بوم دارد. وی در اکتبر1890 وقتی بر روی مجموعه " کومه ی علف خشک" کار می کرد نوشت:
من به شدت بر روی آثارم کار میکنم و با مجموعه ای از تاثیرات متفاوت کلنجار میروم، اما در این وقت از سال خورشید چنان غروب می کند که نمی توانم خودم را با او همگام کنم"
تجربه های اولیه اینان در نقاشی فضای باز، تابناکی مناظر را تامین می کرد. ولی رُنوار با "رنگ گزینی رنگین کمانی"، زدودن رنگهای تیره از سایه ها، حذف خطوط مرزی شکل اشیا، گام بلندی در این زمینه برداشت.
🆔👉 @iran_novin1
👇👇
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
☝️☝️
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#سبکهای_هنری
#امپرسیونیست
☆2
بدین سان، منظره نگاری به هنری بدل شد که در آن نقاش می کوشید تصویر منعکس شده بر روی شبکیه چشم را از نو بسازد و معادل کیفیت زنده ی چشم انداز تابناک را به مدد رنگها بیافریند. او فامهای خالص را در هم می آمیخت، ولی از رنگهای موضعی نیز یکسره چشم نمی پوشید. سایه ها را نه با رنگهای خاکستری و سیاه بلکه به مدد مکمل رنگهای اشیا نشان می داد. با حذف خطوط مرزی، خصلت بارز شکل اشیا از میان رفت و نقاشیهای امپرسیونیست به تصاویری از نور و جوّ و بازیهای رنگ مستقیم و انعکاسی بدل شد.
در سالهای بعد، مونه تجزیه و تحلیل دریافتهای بصری را با دقت ادامه داد. پیسارو به نظریه نئوامپرسیونیسم جلب شد. ولی رُنوار با تاکید بر طراحی خطی، به اسلوبی لطیف در پیکر نگاری زنان برهنه دست یافت.
عادت نقاشی کردن در زیر آفتاب تابان، استفاده از فام های خالص برای انتقال روشنایی طبیعت و کاربست تک ضربه های قلم مو بر روی بوم، خاص خود امپرسیونیست ها بود.
در دهه 1890، امپرسیونیسم سراسر اروپا را فراگرفت و سپس به آمریکا راه یافت. ولی مقارن با تثبیت اصول امپرسیونیسم واکنشهایی نیز علیه آن بروز کرد، نقاشی امپرسیونیستی در آغاز با گنگی و تمسخر مواجه شد. همزمان با دومین نمایشگاه منتقدی نوشت: پنج یا شش آدم روانی در اینجا گرد آمده اند تا کارهای خود را به نمایش بگذارند...
نمایش رعب آوری است که بیهودگی انسانی تا آستانه جنون برسد. کسی باید به آقای پیسارو بگوید که آقای عزیز! درختان هرگز بنفش نیستند! آسمان هرگز به رنگ کَره ی تازه نیست، این که در هیچ کجای دنیا چیزهایی که در تابلویشان کشیده اند یافت نمی شود!"
در حقیقت، نقاش امپرسیونیست منحصراً توسط كشف و شهود فردی خویش هدایت می شد و تنها بر صداقت خود اعتماد می كرد و هر یك از آثارش - به عنوان یك كار خلاقه - اثبات و كشف دوباره ی نقاشی بود. از نظر او، دنیا، یكباره و برای همیشه در یك قالب ثابت زیست نمی كرد، بكله با هر نظر، در تازگی احیا شده یی دوباره كشف می شد، و كمترین جلوه ی آن، جزیی از زیبایی متغیر آن بود.
چنین آزادی ای، جز به خشم آوردن مردم آن زمان، چه می توانست كرد؟
مردمی كه دیدشان توسط مدرسه ی هنرهای زیبا (به عنوان نمودی از تحجر اجتماعی) منجمد شده بود.حتی وقتی ژروم ( نقاش فرهنگستانی) رئیس جمهور را در غرفه های نمایشگاه بین المللی پاریس 1900 همراهی می کرد، در برابر سالن امپرسیونیست ها به او گفت:
"علیا حضرت اینجا افراد نالایق فرانسه حضور دارند"
پذیرش امپرسیونیست ها در انگلستان به آهستگی صورت پذیرفت. اما از سال 1926 که مونه، پیرمرد بزرگ نقاشی فرانسه درگذشت، نرخ های حراجی ها برای نقاشی های امپرسیونیست ها رو به افزایش یافت و از دهه 1950 به سمت ارقام نجومی میل کرد. طوری که کمتر نظریه ی هنری مدرن را می توان شناخت که بر اساس کشفِ رنگ امپرسیونیست ها استوار نبوده باشد.
تاثیر امپرسیونیست ها بسیار عظیم بود و بخش عمده ی تاریخ نقاشی اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم، حکایت بسط و توسعه ی جنبش های متاثر از آن یا در مقابل آن بود.
#امپرسیونیسم_در_سینما_و_عکاسی
در این سبک، معتقد به نوعی مبانی زیبایی شناسی تصویری در هنر سینما و عکاسی بودند.
امپرسیونیستها با داستان پردازی به شیوه معمول در سینما مخالف بودند و هر نوع قصه را نفی می کردند، اما در عمل کمتر به آن وفاداربودند
درواقع فیلمهای آنها رهایی از چنگ موضوعات روزمره بود.
"دلوک" که به عنوان "پدر نقد سینمایی فرانسه" شناخته شده معتقد بود عناصر تشکیل دهنده سینما عبارتند از:
نور ، دکور ، ریتم و ماسک( منظور هنرپیشگان است ).
به طورکلی امپرسیونیستها اعتقاد داشتند که ریتم فیلم دارای قدرتی است که می تواند برانگیزاننده رویا باشد. و این رویاگونگی در عکسهایی به این شیوه با دخل و تصرف عکاس نمود عینی پیدا کرد.
در دوران این سبک هم در عکاسی و سینما مشخصات ظاهری خاصی بروز کردند از جمله:
بازی نور و سایه ،
حرکت(در سینما) و ریتم تصویری نرم(در عکاسی)،
نگرش ایجازی به اشیاء (در هردو) و
قدرت القایی در تصاویر سینمایی رشد کرد.
هدف اصلی در این سبک ، به وجود آوردن نظم نبود. بلکه هدف رسیدن به افکار و احساسات موجود ولی نادیدنی و رسیدن به نوعی امپرسیونیسم ظریف دربرش فیلم بود.
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#سبکهای_هنری
#امپرسیونیست
☆2
بدین سان، منظره نگاری به هنری بدل شد که در آن نقاش می کوشید تصویر منعکس شده بر روی شبکیه چشم را از نو بسازد و معادل کیفیت زنده ی چشم انداز تابناک را به مدد رنگها بیافریند. او فامهای خالص را در هم می آمیخت، ولی از رنگهای موضعی نیز یکسره چشم نمی پوشید. سایه ها را نه با رنگهای خاکستری و سیاه بلکه به مدد مکمل رنگهای اشیا نشان می داد. با حذف خطوط مرزی، خصلت بارز شکل اشیا از میان رفت و نقاشیهای امپرسیونیست به تصاویری از نور و جوّ و بازیهای رنگ مستقیم و انعکاسی بدل شد.
در سالهای بعد، مونه تجزیه و تحلیل دریافتهای بصری را با دقت ادامه داد. پیسارو به نظریه نئوامپرسیونیسم جلب شد. ولی رُنوار با تاکید بر طراحی خطی، به اسلوبی لطیف در پیکر نگاری زنان برهنه دست یافت.
عادت نقاشی کردن در زیر آفتاب تابان، استفاده از فام های خالص برای انتقال روشنایی طبیعت و کاربست تک ضربه های قلم مو بر روی بوم، خاص خود امپرسیونیست ها بود.
در دهه 1890، امپرسیونیسم سراسر اروپا را فراگرفت و سپس به آمریکا راه یافت. ولی مقارن با تثبیت اصول امپرسیونیسم واکنشهایی نیز علیه آن بروز کرد، نقاشی امپرسیونیستی در آغاز با گنگی و تمسخر مواجه شد. همزمان با دومین نمایشگاه منتقدی نوشت: پنج یا شش آدم روانی در اینجا گرد آمده اند تا کارهای خود را به نمایش بگذارند...
نمایش رعب آوری است که بیهودگی انسانی تا آستانه جنون برسد. کسی باید به آقای پیسارو بگوید که آقای عزیز! درختان هرگز بنفش نیستند! آسمان هرگز به رنگ کَره ی تازه نیست، این که در هیچ کجای دنیا چیزهایی که در تابلویشان کشیده اند یافت نمی شود!"
در حقیقت، نقاش امپرسیونیست منحصراً توسط كشف و شهود فردی خویش هدایت می شد و تنها بر صداقت خود اعتماد می كرد و هر یك از آثارش - به عنوان یك كار خلاقه - اثبات و كشف دوباره ی نقاشی بود. از نظر او، دنیا، یكباره و برای همیشه در یك قالب ثابت زیست نمی كرد، بكله با هر نظر، در تازگی احیا شده یی دوباره كشف می شد، و كمترین جلوه ی آن، جزیی از زیبایی متغیر آن بود.
چنین آزادی ای، جز به خشم آوردن مردم آن زمان، چه می توانست كرد؟
مردمی كه دیدشان توسط مدرسه ی هنرهای زیبا (به عنوان نمودی از تحجر اجتماعی) منجمد شده بود.حتی وقتی ژروم ( نقاش فرهنگستانی) رئیس جمهور را در غرفه های نمایشگاه بین المللی پاریس 1900 همراهی می کرد، در برابر سالن امپرسیونیست ها به او گفت:
"علیا حضرت اینجا افراد نالایق فرانسه حضور دارند"
پذیرش امپرسیونیست ها در انگلستان به آهستگی صورت پذیرفت. اما از سال 1926 که مونه، پیرمرد بزرگ نقاشی فرانسه درگذشت، نرخ های حراجی ها برای نقاشی های امپرسیونیست ها رو به افزایش یافت و از دهه 1950 به سمت ارقام نجومی میل کرد. طوری که کمتر نظریه ی هنری مدرن را می توان شناخت که بر اساس کشفِ رنگ امپرسیونیست ها استوار نبوده باشد.
تاثیر امپرسیونیست ها بسیار عظیم بود و بخش عمده ی تاریخ نقاشی اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم، حکایت بسط و توسعه ی جنبش های متاثر از آن یا در مقابل آن بود.
#امپرسیونیسم_در_سینما_و_عکاسی
در این سبک، معتقد به نوعی مبانی زیبایی شناسی تصویری در هنر سینما و عکاسی بودند.
امپرسیونیستها با داستان پردازی به شیوه معمول در سینما مخالف بودند و هر نوع قصه را نفی می کردند، اما در عمل کمتر به آن وفاداربودند
درواقع فیلمهای آنها رهایی از چنگ موضوعات روزمره بود.
"دلوک" که به عنوان "پدر نقد سینمایی فرانسه" شناخته شده معتقد بود عناصر تشکیل دهنده سینما عبارتند از:
نور ، دکور ، ریتم و ماسک( منظور هنرپیشگان است ).
به طورکلی امپرسیونیستها اعتقاد داشتند که ریتم فیلم دارای قدرتی است که می تواند برانگیزاننده رویا باشد. و این رویاگونگی در عکسهایی به این شیوه با دخل و تصرف عکاس نمود عینی پیدا کرد.
در دوران این سبک هم در عکاسی و سینما مشخصات ظاهری خاصی بروز کردند از جمله:
بازی نور و سایه ،
حرکت(در سینما) و ریتم تصویری نرم(در عکاسی)،
نگرش ایجازی به اشیاء (در هردو) و
قدرت القایی در تصاویر سینمایی رشد کرد.
هدف اصلی در این سبک ، به وجود آوردن نظم نبود. بلکه هدف رسیدن به افکار و احساسات موجود ولی نادیدنی و رسیدن به نوعی امپرسیونیسم ظریف دربرش فیلم بود.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#کثرت_گرایی_یا_پلورالیسم
پلورالیسم به معنای آیین کثرت یا کثرت گرایی است که در حوزه های مختلف فلسفه دین ، فلسفه هایی از اخلاق ، حقوق و سیاست ، کاربردهای متفاوتی دارد که حد مشترک همه آنها ، به رسمیت شناختن کثرت در برابر وحدت است.
چنانکه در #فلسفه عده ای به هیچ گونه جهت وحدتی در موجودات قائل نیستند و از این نظریه به کثرت وجود و موجود تعبیر می شود.
نقطه مقابل آن نظریه کسانی است که وحدت گرا بوده ، یا منکر هر گونه کثرت شده اند (وحدت وجود افراطی ) و یا قبول کثرت ، وحدت را نیز پذیرفته اند .
در فلسفه اخلاق نیز کسانی مبدأ و معیار خوبی و بدی اخلاقی را واحد و عده ای کثیر دانسته اند.
قول اخیر #پلورالیسم_اخلاقی است که گاهی آن را به نسبی گرایی اخلاقی و این که ارزش ها قابل ارجاع به یکدیگر نبوده و قابل استدلال نیستند ، تفسیر کرده اند.
#پلورالیسم_سیاسی به این معنا است که اقتدار همگانی در میان گروههای متعدد و متنوع پخش شود، تا این گروه ها مکمل یکدیگر بوده دولت به حفظ توازن طبیعی میان آنها بسنده کند و حاکمیت مطلق در دست دولت یا هیچ فرد یا نهادی نباشد.
پلورالسم سیاسی را یکی از اصول بنیادی #دمکراسی_لیبرال می دانند، و این به گفته ماکس وبر ، جامعه شناس معروف آلمانی است.
در عرف #جامعه_شناسی ، پلورالیسم عبارت است از :
جامعه ای که از گروههای نژادی مختلف یا گروههایی که دارای زندگی سیاسی و دینی مختلف می باشند، تشکیل یافته است.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#کثرت_گرایی_یا_پلورالیسم
پلورالیسم به معنای آیین کثرت یا کثرت گرایی است که در حوزه های مختلف فلسفه دین ، فلسفه هایی از اخلاق ، حقوق و سیاست ، کاربردهای متفاوتی دارد که حد مشترک همه آنها ، به رسمیت شناختن کثرت در برابر وحدت است.
چنانکه در #فلسفه عده ای به هیچ گونه جهت وحدتی در موجودات قائل نیستند و از این نظریه به کثرت وجود و موجود تعبیر می شود.
نقطه مقابل آن نظریه کسانی است که وحدت گرا بوده ، یا منکر هر گونه کثرت شده اند (وحدت وجود افراطی ) و یا قبول کثرت ، وحدت را نیز پذیرفته اند .
در فلسفه اخلاق نیز کسانی مبدأ و معیار خوبی و بدی اخلاقی را واحد و عده ای کثیر دانسته اند.
قول اخیر #پلورالیسم_اخلاقی است که گاهی آن را به نسبی گرایی اخلاقی و این که ارزش ها قابل ارجاع به یکدیگر نبوده و قابل استدلال نیستند ، تفسیر کرده اند.
#پلورالیسم_سیاسی به این معنا است که اقتدار همگانی در میان گروههای متعدد و متنوع پخش شود، تا این گروه ها مکمل یکدیگر بوده دولت به حفظ توازن طبیعی میان آنها بسنده کند و حاکمیت مطلق در دست دولت یا هیچ فرد یا نهادی نباشد.
پلورالسم سیاسی را یکی از اصول بنیادی #دمکراسی_لیبرال می دانند، و این به گفته ماکس وبر ، جامعه شناس معروف آلمانی است.
در عرف #جامعه_شناسی ، پلورالیسم عبارت است از :
جامعه ای که از گروههای نژادی مختلف یا گروههایی که دارای زندگی سیاسی و دینی مختلف می باشند، تشکیل یافته است.
🆔👉 @iran_novin1
افرادی که از روابط عاطفیشان راضی هستند
این روابط را در شبکه های اجتماعی جار نمیزنند
طبق تحقیقات
افرادی که از روابطشان نامطمئن هستند
دائما این روابط را با دیگران به اشتراک میگذراند!
🆔 @iran_novin1
این روابط را در شبکه های اجتماعی جار نمیزنند
طبق تحقیقات
افرادی که از روابطشان نامطمئن هستند
دائما این روابط را با دیگران به اشتراک میگذراند!
🆔 @iran_novin1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چقدر هم برادران قاچاقچی سنگ اموال عمومی و مردم را به سینه میزنند که تخریب شد
ظاهرا این اخوی که وسط خیابان تخریب میکند اموال آمریکایی ها هست نه مردم .
شما رفتار خود را اصلاح کنید .
#اعتراضات_سراسری
ظاهرا این اخوی که وسط خیابان تخریب میکند اموال آمریکایی ها هست نه مردم .
شما رفتار خود را اصلاح کنید .
#اعتراضات_سراسری
🔹تایلندیها به اندازه صادرات نفت ایران، از فروش زالو درآمد دارند
هر زالو در اروپا 11 دلار به فروش میرسه که ارزش هر 4 زالوی بالغ از 1 بشکه نفتمون بیشتره!
🆔👉 @iran_novin1
هر زالو در اروپا 11 دلار به فروش میرسه که ارزش هر 4 زالوی بالغ از 1 بشکه نفتمون بیشتره!
🆔👉 @iran_novin1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مردم به ولایت هیچ کسی نیاز ندارند .
مردم صغیر و نادان و مهجور نیستند.
مردم عاقل و بالغ و سالم العقل هستند .
آنها که خود را بالاتر از مردم میپندارند در توهم خودبرتربینی دچارجهل مرکب و جنون هستند .
مردم صغیر و نادان و مهجور نیستند.
مردم عاقل و بالغ و سالم العقل هستند .
آنها که خود را بالاتر از مردم میپندارند در توهم خودبرتربینی دچارجهل مرکب و جنون هستند .
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
داعش به درد سر بزرگ #خراسان تبديل مى شود.
#روسيه :
داعش بيش از 10000 جنگجو در افغانستان دارد و #داعشيان ديگر در حال ورود از عراق و سوريه اند و هدف آسياى مركزى است
#امامعلی_رحمان، رئیس جمهوری #تاجیکستان: نگران حضور داعش در مرز ما (شمال افغانستان) هستيم!
#قلب_آسیا
#داعش_از_بین_نرفته_است
عکسی از گشت ویژه بنیادگرایان سنی "طــــــــــالبان" در استان قندوز (در شمال #افغانستان) در میان جمعیت و استقبال گرم مردم منطقه.👇👇
#روسيه :
داعش بيش از 10000 جنگجو در افغانستان دارد و #داعشيان ديگر در حال ورود از عراق و سوريه اند و هدف آسياى مركزى است
#امامعلی_رحمان، رئیس جمهوری #تاجیکستان: نگران حضور داعش در مرز ما (شمال افغانستان) هستيم!
#قلب_آسیا
#داعش_از_بین_نرفته_است
عکسی از گشت ویژه بنیادگرایان سنی "طــــــــــالبان" در استان قندوز (در شمال #افغانستان) در میان جمعیت و استقبال گرم مردم منطقه.👇👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعر جنجالی محمدرضا عالی پیام , #هالو
پیرامون سفر شاهرودی برای درمان به آلمان 😂
بهر درمان از چه رو آقا و آقازادهها
جای مشهد عازم روس اند و لندن؟ ها؟ چرا؟
پیرامون سفر شاهرودی برای درمان به آلمان 😂
بهر درمان از چه رو آقا و آقازادهها
جای مشهد عازم روس اند و لندن؟ ها؟ چرا؟
گزارش مقدماتی زمینلرزه
بزرگی: 5
محل وقوع: مرز عراق و كرمانشاه - حوالی سومار(كرمانشاه)
تاریخ و زمان وقوع به وقت محلی: 1396/10/30 01:47:55
طول جغرافیایی: 45.59
عرض جغرافیایی: 33.72
عمق زمینلرزه: 10 کیلومتر
نزدیکترین شهرها:
17 کیلومتری سومار (كرمانشاه)
55 کیلومتری گيلانغرب (كرمانشاه)
59 کیلومتری زرنه (ايلام)
بزرگی: 5
محل وقوع: مرز عراق و كرمانشاه - حوالی سومار(كرمانشاه)
تاریخ و زمان وقوع به وقت محلی: 1396/10/30 01:47:55
طول جغرافیایی: 45.59
عرض جغرافیایی: 33.72
عمق زمینلرزه: 10 کیلومتر
نزدیکترین شهرها:
17 کیلومتری سومار (كرمانشاه)
55 کیلومتری گيلانغرب (كرمانشاه)
59 کیلومتری زرنه (ايلام)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فساد تنها در فوتبال هست مگر؟
در دولت نیست؟
در مجلس شورای اسلامی نیست ؟
در قوه قضائیه نیست؟
در دیگر نهادها نیست؟
دلمان بحال این جامعه میسوزه
تا کی باید دروغ بگیم ؟
#فساد_سازمان_یافته_نهادینه_شده
در دولت نیست؟
در مجلس شورای اسلامی نیست ؟
در قوه قضائیه نیست؟
در دیگر نهادها نیست؟
دلمان بحال این جامعه میسوزه
تا کی باید دروغ بگیم ؟
#فساد_سازمان_یافته_نهادینه_شده
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نخستین_نقد_ولایت_فقیه
6
۳. #ولايت_مطلقه_فقيه_از_ديد_قرآن_بي_اساس_و_در_حكم_شرك_است .
واضعين و معتقدين به ولايت فقيه، چه « #ملا_احمد_نراقي» چه خود آقاي #خميني، هيچگونه استناد به قرآن براي اثبات ولايت فقيه نكرده و آيهاي در تأييد آن نياوردهاند.
ولي از آن جا كه در جريان بعد از پيروزي انقلاب، بعضي از متوليان و مدافعين، و در تبليغات انحصاري، آياتي از قرآن را به عنوان شاهد بر اصل ولايت فقيه آوردهاند، مراجعه به قرآن لازم شده است. قرآن نه تنها در هيچ يك از آيات اشاره و اجازه براي اطاعت و اعتقاد به ولايت فقيه و سرپرست گرفتن انسانها، اعم از پادشاهان، حكام، واليان، فقهاء و بزرگان دين و عرفان يا روحانيون را ندارد، بلكه هر گونه شريك گرفتن به جاي خدا يا براي خدا به لحاظ پادشاهي، حكومت يا مالكيت و آمريت يا ولايت را شرك اعلام داشته صريحاً منع مينمايد.
هيچ يك از آیات ارتباط و دلالت بر حاكميت يا ولايت فقيه، آن طوري كه ادعاء و تبليغ ميشود، ندارد.
مثلاً استناد به آيه ٥٦ #سوره_نساء مينمايند كه اطاعت از خدا و رسول و از اوليالامر را به مؤمنين فرمان داده است.
ولي اولاً دنباله آيه را متذكر نميشوند كه فرموده است:
«اگر اختلاف و نزاع پيش آمد مراجعه به خدا (محكمات قرآن) و به رسول (سنت) نماييد»
در حالي كه اگر قرار بر اطاعت مطلقه و بيچون و چرا از ولي امر يا ولي فقيه ميبود، اصلاً امكان اختلاف و تنازع مطرح نميگرديد، يا صريحاً ميفرمود: در صورت تنازع و اختلاف، بر طبق آن چه اوليالامر ميگويد عمل نماييد.
ثانياً مفسرين شيعه و حتي خود آقاي خميني در نوشتههاي قبل از انقلاب، منظور از #اولي_الامر در اين آيه را #امامان_معصوم ميدانستهاند.
بعضي از آقايان، آيه «النَّبيُّ اَولي بِالمُؤمنين» (پيغمبر نسبت به مؤمنين حق تقدم و اولويت دارد) را كه در #سوره_احزاب آمده است، پيش ميكشند.
در حالي كه اولويت داشتن و مقدم بودن، غير از ولايت و آمريت و حاكميت عليالاطلاق است، آن هم نه تنها بر نفوس، بلكه بر اموال و حقوق و براي افراد غير رسول(ص).
موضع اين آيه در مجموعه منسجم آيات قبل و بعد، با سياق عبارات و سال نزول آن، دلالت روشن بر مسائل و روابط #خانوادگي دارد نه مسائل حكومتي و اداره امت.
مضافاً به اين كه تاريخ سنت و سيره نشان نميدهد كه رسول اكرم (ص) و اميرالمؤمنين (ع) در دوران حكومت خلافت خود از چنين اولويت و ولايت استفادهاي نموده و از كسي سلب مالكيت و آزادي و اختيار كرده، يا بياعتناء به بيعت شده باشند.
توجه به اين نكته جالب است كه آخرين آيه نازل شده درباره ولايت انحصاري خدا، #آية_الكرسي در #سوره_بقره است كه در آن جا #خدا را #ولي_مؤمنين دانسته اثر ولايت خدا را بيرون آوردن آنها از تاريكيها (جهل و سرگرداني و خطا و عدم بينش) به روشنايي اعلام ميدارد و اضافه ميكند:
«ولي كساني كه خدا را كنار بگذارند يا انكار فراموش نمايند « #طاغوت » است، و طاغوت آنان را از روشنايي (دانش و دين و خرد يا تشخيص راه و هدف صحيح) به تاريكيها ميكشاند.»
طاغوت نيز اصطلاح عام قرآني براي #غرور_و_سركشي از مشيت و اوامر خدا و از #مقررات_و_حقوق_حقه ميباشد.
البته «ولي» و «ولايت» به معناي #دوست_داشتن، #حامي و #حمايت، #همپيماني و #اتحاد_نظامي ـ سياسي نيز در قرآن آمده و اجازه داده و توصيه شده است كه به جاي اعتماد و اتكاء به مشركين و دشمنان، خدا و رسول و مؤمنين يكتاپرست را ولي خود بگيريم و با خودمان پيمان دوستي و حمايت ببنديم.
علاوه بر اين، ولي و والي در صدر اسلام و در دولتهاي اسلامي به معناي #حاكم يا #استاندار آمده است.
حضرت امير(ع) را كه اميرالمؤمنين ميشناسيم؛ فرمانداران و استانداراني را كه خود مستقيماً به عنوان ولايت براي حفاظت ايالات و كشورهاي تابعه منصوب كرده و ميفرستاد، آنها را والي ميگفتهاند.
بدون آن كه مأموريت و منظور از حكومت آنها ـ به طوري كه در فرمان مالك اشتر، والي اعزامي به مصر، آمده است ـ سرپرستي مطلق و مالكيت بر اموال و انفس افراد باشد، و حق #خودكامگي و #فعال_مايشائي، يا #ادعاي_مافوق_حقوق_و_قوانين_و_اصول را داشته باشند.
قرآن افرادي را نيز معرفي مينمايد كه #زبان_چرب_و_نرم_و_گيرا داشته خدا را شاهد صداقت گفتارشان ميگيرند، ولي در باطن، #سرسختترين_دشمن بوده چون به «ولايت» ميرسند، كوشش در #فساد_انگيزي و در نابودي دستاوردها و نژاد بشر (حرث و نسل) مينمايند.
( بعد از 38 سال اکنون این فساد انگیزی و نابودی دستاوردها و نژاد بشر توسط این چرب زبانان دشمن بشریت را بصراحت ملاحظه میکنیم )
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نخستین_نقد_ولایت_فقیه
6
۳. #ولايت_مطلقه_فقيه_از_ديد_قرآن_بي_اساس_و_در_حكم_شرك_است .
واضعين و معتقدين به ولايت فقيه، چه « #ملا_احمد_نراقي» چه خود آقاي #خميني، هيچگونه استناد به قرآن براي اثبات ولايت فقيه نكرده و آيهاي در تأييد آن نياوردهاند.
ولي از آن جا كه در جريان بعد از پيروزي انقلاب، بعضي از متوليان و مدافعين، و در تبليغات انحصاري، آياتي از قرآن را به عنوان شاهد بر اصل ولايت فقيه آوردهاند، مراجعه به قرآن لازم شده است. قرآن نه تنها در هيچ يك از آيات اشاره و اجازه براي اطاعت و اعتقاد به ولايت فقيه و سرپرست گرفتن انسانها، اعم از پادشاهان، حكام، واليان، فقهاء و بزرگان دين و عرفان يا روحانيون را ندارد، بلكه هر گونه شريك گرفتن به جاي خدا يا براي خدا به لحاظ پادشاهي، حكومت يا مالكيت و آمريت يا ولايت را شرك اعلام داشته صريحاً منع مينمايد.
هيچ يك از آیات ارتباط و دلالت بر حاكميت يا ولايت فقيه، آن طوري كه ادعاء و تبليغ ميشود، ندارد.
مثلاً استناد به آيه ٥٦ #سوره_نساء مينمايند كه اطاعت از خدا و رسول و از اوليالامر را به مؤمنين فرمان داده است.
ولي اولاً دنباله آيه را متذكر نميشوند كه فرموده است:
«اگر اختلاف و نزاع پيش آمد مراجعه به خدا (محكمات قرآن) و به رسول (سنت) نماييد»
در حالي كه اگر قرار بر اطاعت مطلقه و بيچون و چرا از ولي امر يا ولي فقيه ميبود، اصلاً امكان اختلاف و تنازع مطرح نميگرديد، يا صريحاً ميفرمود: در صورت تنازع و اختلاف، بر طبق آن چه اوليالامر ميگويد عمل نماييد.
ثانياً مفسرين شيعه و حتي خود آقاي خميني در نوشتههاي قبل از انقلاب، منظور از #اولي_الامر در اين آيه را #امامان_معصوم ميدانستهاند.
بعضي از آقايان، آيه «النَّبيُّ اَولي بِالمُؤمنين» (پيغمبر نسبت به مؤمنين حق تقدم و اولويت دارد) را كه در #سوره_احزاب آمده است، پيش ميكشند.
در حالي كه اولويت داشتن و مقدم بودن، غير از ولايت و آمريت و حاكميت عليالاطلاق است، آن هم نه تنها بر نفوس، بلكه بر اموال و حقوق و براي افراد غير رسول(ص).
موضع اين آيه در مجموعه منسجم آيات قبل و بعد، با سياق عبارات و سال نزول آن، دلالت روشن بر مسائل و روابط #خانوادگي دارد نه مسائل حكومتي و اداره امت.
مضافاً به اين كه تاريخ سنت و سيره نشان نميدهد كه رسول اكرم (ص) و اميرالمؤمنين (ع) در دوران حكومت خلافت خود از چنين اولويت و ولايت استفادهاي نموده و از كسي سلب مالكيت و آزادي و اختيار كرده، يا بياعتناء به بيعت شده باشند.
توجه به اين نكته جالب است كه آخرين آيه نازل شده درباره ولايت انحصاري خدا، #آية_الكرسي در #سوره_بقره است كه در آن جا #خدا را #ولي_مؤمنين دانسته اثر ولايت خدا را بيرون آوردن آنها از تاريكيها (جهل و سرگرداني و خطا و عدم بينش) به روشنايي اعلام ميدارد و اضافه ميكند:
«ولي كساني كه خدا را كنار بگذارند يا انكار فراموش نمايند « #طاغوت » است، و طاغوت آنان را از روشنايي (دانش و دين و خرد يا تشخيص راه و هدف صحيح) به تاريكيها ميكشاند.»
طاغوت نيز اصطلاح عام قرآني براي #غرور_و_سركشي از مشيت و اوامر خدا و از #مقررات_و_حقوق_حقه ميباشد.
البته «ولي» و «ولايت» به معناي #دوست_داشتن، #حامي و #حمايت، #همپيماني و #اتحاد_نظامي ـ سياسي نيز در قرآن آمده و اجازه داده و توصيه شده است كه به جاي اعتماد و اتكاء به مشركين و دشمنان، خدا و رسول و مؤمنين يكتاپرست را ولي خود بگيريم و با خودمان پيمان دوستي و حمايت ببنديم.
علاوه بر اين، ولي و والي در صدر اسلام و در دولتهاي اسلامي به معناي #حاكم يا #استاندار آمده است.
حضرت امير(ع) را كه اميرالمؤمنين ميشناسيم؛ فرمانداران و استانداراني را كه خود مستقيماً به عنوان ولايت براي حفاظت ايالات و كشورهاي تابعه منصوب كرده و ميفرستاد، آنها را والي ميگفتهاند.
بدون آن كه مأموريت و منظور از حكومت آنها ـ به طوري كه در فرمان مالك اشتر، والي اعزامي به مصر، آمده است ـ سرپرستي مطلق و مالكيت بر اموال و انفس افراد باشد، و حق #خودكامگي و #فعال_مايشائي، يا #ادعاي_مافوق_حقوق_و_قوانين_و_اصول را داشته باشند.
قرآن افرادي را نيز معرفي مينمايد كه #زبان_چرب_و_نرم_و_گيرا داشته خدا را شاهد صداقت گفتارشان ميگيرند، ولي در باطن، #سرسختترين_دشمن بوده چون به «ولايت» ميرسند، كوشش در #فساد_انگيزي و در نابودي دستاوردها و نژاد بشر (حرث و نسل) مينمايند.
( بعد از 38 سال اکنون این فساد انگیزی و نابودی دستاوردها و نژاد بشر توسط این چرب زبانان دشمن بشریت را بصراحت ملاحظه میکنیم )
🆔👉 @iran_novin1