بنام الله پاسدارحرمت خون شهیدان
شهیداسماعیلاسماعیلزادهاهلآمل
دانشجویپزشکیدانشگاهتبریزسال۶۵ ارومیه سال۶۵
شهیدیکهدرزندگیخودفوقالعادهمقیدبه
اخلاقومجاهدهومطالعهوآسمانیبهزمین
چسبیدهبودبهپدرومادرشبسیاراحترام
میگذاشتودرامورزندگیبهآنانکمک
میکردباسختیوتلاشفراواندرس
میخوانددرجبهههابهجایکولهامداد
کتابمیگذاشتوهرجاییکهفرصتگیر
میآوردمطالعهمیکردثبتنامدانشگاهش
ازدرونجبههانجامگرفتبارهامنزلشانتوسط
منافقینباکوکتلموردحملهقرارگرفتهبود
اعتقادزیادیبهخوابپیشگوییخودداشت
بسیاردیدهشدخودرابهخاطرحتیکندن
برگدرختموردسرزنشقرارمیداد
یادممیآیددوروزقبلازشهادتشاورادر
خطدومپدافندیفاوبصرهدیدهبودم
پسازاینکهیکحملهناموفقدرجادهفاو
بصرهداشتیمدرمکانیکهبهسهراهیمرگ
معروفبودبهخطدومبرگشتیمدرحالیکه
بسیاریازدوستانهمرزممانراجاگذاشته
بودیمغروبآنروزبالایسنگرجوانخوش
سیماکناربیسیمنشستهبودوداشتبرگههای
رمزرامرورمیکردبعدازخوشوبشهمدیگر
ازحالعملیاتشبگذشتهگردانماسوال
کردهبودگفتممادیشبباسختیوعبورازآب
بهدژدشمنرسیدیمولیبراثرحجمآتشمتقابل
وبرخوردبهروزموفقنشدیمدژراتسخیرکنیم
وبادادنچندینشهیدومجروحبرگشتیم
تااسمدژراآوردمدیدمسریتکاندادوگفت
پسوقتشرسیدهگفتممنظورتچیه؟
گفتنامهایتنظیمکردموزمانشراسهروز
آنورترنوشتمتاشایدبعدازعملیاتاگر
جنازهامیافتنشدخانوادهمننگرانسلامتی
مننباشند
دیشبخوابیپرمعنیدیدم،دیدمهماندژی
کهشمانتوانستیدتسخیرکنیدگردانماتصرف
میکندوماواردآندژمیشویمدوستانمشغول
دفعپاتکدشمنهستندوسربازعراقیتنهاگلولهی
تیربارشرا
بهسمتبچههاشلیکمیکندبههیچکسبرخورد
نمیکندومستقیمبهپیشانیمنمینشیندمندر
حالافتادنهستمبچههابیسیمراازکولمبر
میدارندوپیشانیمشکافتهمیشودپیکرمبه
زمینمیافتدوجنازهخودرامشاهدهمیکنم
چندتوصیهکردهبودکهاگربرگشتمدوستانرا
آمادهکنم
آنشبوقتیخبرحملهراشنیدمگفتمفرداصبح
خوابشتعبیرخواهدشدمابهعقببرگشتهبودیم
کههمزمانجنازهاشراآوردهبودندبههمرزمانش
گفتماسماعیلکجاشهیدشد؟گفتندتویهماندژ
گفتمچهوقتیبودگفتندصبحدمموقعپاتکدشمن
گفتمچگونهگفتندبههمانکیفیت
جنازهاشرادیدمکهپیشانینداشتوگلوله
انفجاریصورتشرابردهبود
قبلازشهادت
سرمستشرابعشقجانانی
چاووشصلازندکهپیمانی
درخوابنظرنمودهبرپیکرخویش
آنلحظهوآنمکانفرمانی
بعداز شهادت
سردادهبهآننگاردلبند
درمسلخعشقکردهپیوند
اسماعیلیهستوناماوهم
پیشانیبهخوننوشتهسوگند
شادیروحشهیدانصلوات
شهیداسماعیلاسماعیلزادهاهلآمل
دانشجویپزشکیدانشگاهتبریزسال۶۵ ارومیه سال۶۵
شهیدیکهدرزندگیخودفوقالعادهمقیدبه
اخلاقومجاهدهومطالعهوآسمانیبهزمین
چسبیدهبودبهپدرومادرشبسیاراحترام
میگذاشتودرامورزندگیبهآنانکمک
میکردباسختیوتلاشفراواندرس
میخوانددرجبهههابهجایکولهامداد
کتابمیگذاشتوهرجاییکهفرصتگیر
میآوردمطالعهمیکردثبتنامدانشگاهش
ازدرونجبههانجامگرفتبارهامنزلشانتوسط
منافقینباکوکتلموردحملهقرارگرفتهبود
اعتقادزیادیبهخوابپیشگوییخودداشت
بسیاردیدهشدخودرابهخاطرحتیکندن
برگدرختموردسرزنشقرارمیداد
یادممیآیددوروزقبلازشهادتشاورادر
خطدومپدافندیفاوبصرهدیدهبودم
پسازاینکهیکحملهناموفقدرجادهفاو
بصرهداشتیمدرمکانیکهبهسهراهیمرگ
معروفبودبهخطدومبرگشتیمدرحالیکه
بسیاریازدوستانهمرزممانراجاگذاشته
بودیمغروبآنروزبالایسنگرجوانخوش
سیماکناربیسیمنشستهبودوداشتبرگههای
رمزرامرورمیکردبعدازخوشوبشهمدیگر
ازحالعملیاتشبگذشتهگردانماسوال
کردهبودگفتممادیشبباسختیوعبورازآب
بهدژدشمنرسیدیمولیبراثرحجمآتشمتقابل
وبرخوردبهروزموفقنشدیمدژراتسخیرکنیم
وبادادنچندینشهیدومجروحبرگشتیم
تااسمدژراآوردمدیدمسریتکاندادوگفت
پسوقتشرسیدهگفتممنظورتچیه؟
گفتنامهایتنظیمکردموزمانشراسهروز
آنورترنوشتمتاشایدبعدازعملیاتاگر
جنازهامیافتنشدخانوادهمننگرانسلامتی
مننباشند
دیشبخوابیپرمعنیدیدم،دیدمهماندژی
کهشمانتوانستیدتسخیرکنیدگردانماتصرف
میکندوماواردآندژمیشویمدوستانمشغول
دفعپاتکدشمنهستندوسربازعراقیتنهاگلولهی
تیربارشرا
بهسمتبچههاشلیکمیکندبههیچکسبرخورد
نمیکندومستقیمبهپیشانیمنمینشیندمندر
حالافتادنهستمبچههابیسیمراازکولمبر
میدارندوپیشانیمشکافتهمیشودپیکرمبه
زمینمیافتدوجنازهخودرامشاهدهمیکنم
چندتوصیهکردهبودکهاگربرگشتمدوستانرا
آمادهکنم
آنشبوقتیخبرحملهراشنیدمگفتمفرداصبح
خوابشتعبیرخواهدشدمابهعقببرگشتهبودیم
کههمزمانجنازهاشراآوردهبودندبههمرزمانش
گفتماسماعیلکجاشهیدشد؟گفتندتویهماندژ
گفتمچهوقتیبودگفتندصبحدمموقعپاتکدشمن
گفتمچگونهگفتندبههمانکیفیت
جنازهاشرادیدمکهپیشانینداشتوگلوله
انفجاریصورتشرابردهبود
قبلازشهادت
سرمستشرابعشقجانانی
چاووشصلازندکهپیمانی
درخوابنظرنمودهبرپیکرخویش
آنلحظهوآنمکانفرمانی
بعداز شهادت
سردادهبهآننگاردلبند
درمسلخعشقکردهپیوند
اسماعیلیهستوناماوهم
پیشانیبهخوننوشتهسوگند
شادیروحشهیدانصلوات
باسلام خدمت هم طایفهای های عزیز با توجه به تصمیم جهت احداث سالن اجتماعات مجهز و زیبا که در شان طایفه باشد در طبقه هم کف و محل قدیم کتابخانه حسینیه ایرایی توسط خدمت گزاران حسینیه ایرایی از کلیه مهندسین و صاحب نظران طایفه که در این موضوع دارای تجربه و سابقه می باشند جهت یاری و همفکری و انتقال تجربیات خود برای احداث هر چه بهتر و زیباتر شدن این سالن تقاضای یاری و کمک می نماییم لذا خواهشمند است دوستان صاحب نظر که مایل به همکاری می باشند به مکان حسینیه ایرایی مراجعه و طرح و نقشه مکتوب خود را جهت بررسی در جلسه خدمتگزاران ارسال نمایند.
لطفا طرح و نقشه تحویل حاج رضا مظلوم گردد.
با تشکر خدمتگزاران حسینیه ایرایی
لطفا طرح و نقشه تحویل حاج رضا مظلوم گردد.
با تشکر خدمتگزاران حسینیه ایرایی
با سلام خدمت هم طایفه ای های عزیز با توجه به درخواست قبلی مبنی بریاری و همفکری از سوی مهندسین و صاحب نظران طایفه بابت احداث هر چه بهتر و زیباتر سالن اجتماعات حسینیه ایرایی تا کنون هیچ یک از مهندسین عزیز طایفه ابراز همکاری ننموده اند .خدمتگزاران حسینیه امیدوارند که بتوانند از نیروها و مهندسین طایفه برای پیشبرد این سالن و کارهای عمرانی دیگر استفاده کنند و از بکارگیری نظرات و تجربیات مهندسین خارج از طایفه برای پیشبرد کارها اجتناب ورزند لذا از مهندسین محترم طایفه که مایل باشند مجددا تقاضای همکاری می نماییم لطفا جهت اظهار نظر به حسینیه ایرایی و مغازه حاج رضا مظلوم مراجعه فرمایید خدمتگذاران حسینیه طایفه ایرایی
انالله واناالیه راجعون
با خبر شدیم آقای حاج حسن طاهری دیار فانی را وداع و به ملکوت اعلی پیوست ،
ضمن تسلیت به خانواده محترم طاهری وگشتاسبی صبرو شکیبابی برای انان از ایزد منان خواهانیم
با خبر شدیم آقای حاج حسن طاهری دیار فانی را وداع و به ملکوت اعلی پیوست ،
ضمن تسلیت به خانواده محترم طاهری وگشتاسبی صبرو شکیبابی برای انان از ایزد منان خواهانیم
*چهلمین* روز درگذشت *برادربزرگم علی جان گشتاسبی،،*
▪️چهل روز است که روی ماه برادر*عزیزم علی آقا جان گشتاسبی* را ندیده ایم و مرغ دل ما هر لحظه به سوی او پر می کشد.
▪️چهل روز است که بار غمی بزرگ را به دوش می کشیم وخانه بی حضور او خاموش است.
▪️چهل روز است که برادر عزیزمان مسافر و مهمان خاک سرد شده اند و ما را محزون کرده اند.
▪️جای خالی اش را که می نگریم بی اختیار اشک هایمان سرازیر می شود.
▪️حال متوجه شده ایم عزیزتر و نزدیکتر از برادر عزیزم در زندگی وجود ندارد، اندوه از دست دادن غم برادر بزرگوارمان در واژه نمی گنجد.
▪️ هیچ گذشت...
▪️برادر عزیزم علی آقا جان که، با داشتن درد و بیماری؛ بازم سنگ صبور، التیام بخش و آرامش دهنده ما فرزندان بودند.
▪️چهل روز است که سنگ صبور خود را از دست داده ایم، و نگاه پاکش را دیگر نمی یابیم.
▪️ اکنون دلتنگی هایمان را با بودن در کنار مزارش سپری می کنیم. خانواده مرحوم مهندس گشتاسبی
▪️چهل روز است که روی ماه برادر*عزیزم علی آقا جان گشتاسبی* را ندیده ایم و مرغ دل ما هر لحظه به سوی او پر می کشد.
▪️چهل روز است که بار غمی بزرگ را به دوش می کشیم وخانه بی حضور او خاموش است.
▪️چهل روز است که برادر عزیزمان مسافر و مهمان خاک سرد شده اند و ما را محزون کرده اند.
▪️جای خالی اش را که می نگریم بی اختیار اشک هایمان سرازیر می شود.
▪️حال متوجه شده ایم عزیزتر و نزدیکتر از برادر عزیزم در زندگی وجود ندارد، اندوه از دست دادن غم برادر بزرگوارمان در واژه نمی گنجد.
▪️ هیچ گذشت...
▪️برادر عزیزم علی آقا جان که، با داشتن درد و بیماری؛ بازم سنگ صبور، التیام بخش و آرامش دهنده ما فرزندان بودند.
▪️چهل روز است که سنگ صبور خود را از دست داده ایم، و نگاه پاکش را دیگر نمی یابیم.
▪️ اکنون دلتنگی هایمان را با بودن در کنار مزارش سپری می کنیم. خانواده مرحوم مهندس گشتاسبی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گذشته سالی و رویت ندیدیم
گلی از گلشن رویت نچیدیم
رسیده سالگرد تو ولی ما
به قدر سالها محنت کشیدیم
"آه یک سال گذشت"
روزها رفت و گذشت و در اندیشه باز آمدنت،لحظه ها طی شد و مرد!
و نگاهم هر روز، باز هم با همه شوق، کوچه ها را پایید.
مثل آن روز که می آمدی از دور … دریغ!
دل من در غم هجران تو ای خوبترین، چه بگویم، چه کشید …
روحت شاد برادرم اصغرجان
نمیدانم در کدامین کوچه جستجویت کنم و
از کدامین گل عطرت را بجویم.
اما همین قدر میدانم که هنوز هم مانندخواهری عاجزانه تمنای وجودت را دارم
آرامش ابدی تو آرامش زندگیم را ربود و
اینک دلتنگی روزهای بی تو را فقط کنار سنگی سرد که پناه ماست سپری میکنیم و آسمانی شدنت را با چشمانی اشکبار گرامی میداریم اصغرجانروحت شادوقرین رحمت باد
خواهرانت
گلی از گلشن رویت نچیدیم
رسیده سالگرد تو ولی ما
به قدر سالها محنت کشیدیم
"آه یک سال گذشت"
روزها رفت و گذشت و در اندیشه باز آمدنت،لحظه ها طی شد و مرد!
و نگاهم هر روز، باز هم با همه شوق، کوچه ها را پایید.
مثل آن روز که می آمدی از دور … دریغ!
دل من در غم هجران تو ای خوبترین، چه بگویم، چه کشید …
روحت شاد برادرم اصغرجان
نمیدانم در کدامین کوچه جستجویت کنم و
از کدامین گل عطرت را بجویم.
اما همین قدر میدانم که هنوز هم مانندخواهری عاجزانه تمنای وجودت را دارم
آرامش ابدی تو آرامش زندگیم را ربود و
اینک دلتنگی روزهای بی تو را فقط کنار سنگی سرد که پناه ماست سپری میکنیم و آسمانی شدنت را با چشمانی اشکبار گرامی میداریم اصغرجانروحت شادوقرین رحمت باد
خواهرانت
انالله و اناالیه راجعون
متاسفانه باخبر شدیم همسر مکرمه حاج محمد علی فرجی دیار فانی را وداع نموده اند ضمن تسلیت به حاجی عزیز و خانواده محترم برای آن عزیز تازه سفر کرده رحمت و غفران از ایزد منان خواهانیم
متاسفانه باخبر شدیم همسر مکرمه حاج محمد علی فرجی دیار فانی را وداع نموده اند ضمن تسلیت به حاجی عزیز و خانواده محترم برای آن عزیز تازه سفر کرده رحمت و غفران از ایزد منان خواهانیم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باران بهاری شب گذشته جاده ایرا