📚کتاب: زبان آذربایجان و وحدت ملی ایران
نویسنده: ناصح ناطق
ناشر: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
وطن، نخستین اصل مشترک همبستگی افراد یک ملت است. همۀ اهل یک وطن مانند افراد یک خانه باید در حفظ آن کوشا باشند. وطن کشوریست که قرنها مردمانی با هم در آن زندگانی کرده، شادی و غم، نیک وبد و رنج و راحت آن را در طول زمان با هم دیدهاند و به صورت تاریخ برای آنها مجسم گردیده است. مردمی که در این وطن مشترک جغرافیایی و تاریخی زندگانی میکنند ممکن است زبانها و دینهای مختلف داشته باشند، اما اگر دشمن به وطن حمله کند وظیفۀ همگان است که از آن دفاع نمایند. برای اینکه مردم کشور با هم حسن تفاهم داشته باشند باید زبان یکدیگر را بفهمند، وگرنه ممکن است که بسبب نافهمی، داستان مثنوی مولوی برای آنها پیش آید، و آن اینکه چهار نفر همراه که زبان مشترک نداشتند مایل به خریدن و خوردن انگور بودند، ولی چون هریک آن را بهزبان مادری خود میگفت موفق به انجام مقصود نشدند. پس لزوم یک زبان مشترک عمومی که تمام افراد وطن از کوچک و بزرگ بتوانند بوسیله آن با هم مکالمه و مکاتبه کنند بدون هیچ تردیدی لازم است. بچهها در دامان مادر و در کوچه و بازار، بدون رفتن به مدرسه، به زبان مادری و محلی خود صحبت میکنند و رفع حوایج مینمایند. اما زبان عمومی ملی را باید در دبستان عمومی و رایگانی بیاموزند تا بتوانند با مردم استانهای دیگر وطن که همزبان مادری آنها نیستند صحبت کنند. در ایران پس از انقراض ساسانیان و اختلاط زبان پهلوی با زبان عربی تدریجاً زبان فارسی دری کنونی شکل گرفت و همۀ تیرههای ایرانی به طور مشترک، ادبیات و فرهنگ عظیمی در این زبان بوجود آوردند و زبان مشترک بیشتر مردم و رسمی همه ایران گردید. بنابراین اکنون این زبان است که میتواند و باید زبان مشترک عمومی کشور باشد. اما وجود و لزوم زبان مشترک ملی رافع و مانع وجود زبانهای محلی نیست. بنابرآنچه گذشت کسانی که طالب وحدت ملی و تمامیت ارضی ایران، این وطن مشترک، هستند باید به ترویج و تعمیم زبان ملی در تمام کشور کوشش کنند. در مورد زبان قدیم آذربایجان، آقای ناصح ناطق حق مطلب را ادا کردهاند.
برای ذخیره نسخه الکترونیکی این اثر ارزشمند به اینجا در تارنمای آذریها مراجعه کنید.
🆔@Ir_Azariha
نویسنده: ناصح ناطق
ناشر: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
وطن، نخستین اصل مشترک همبستگی افراد یک ملت است. همۀ اهل یک وطن مانند افراد یک خانه باید در حفظ آن کوشا باشند. وطن کشوریست که قرنها مردمانی با هم در آن زندگانی کرده، شادی و غم، نیک وبد و رنج و راحت آن را در طول زمان با هم دیدهاند و به صورت تاریخ برای آنها مجسم گردیده است. مردمی که در این وطن مشترک جغرافیایی و تاریخی زندگانی میکنند ممکن است زبانها و دینهای مختلف داشته باشند، اما اگر دشمن به وطن حمله کند وظیفۀ همگان است که از آن دفاع نمایند. برای اینکه مردم کشور با هم حسن تفاهم داشته باشند باید زبان یکدیگر را بفهمند، وگرنه ممکن است که بسبب نافهمی، داستان مثنوی مولوی برای آنها پیش آید، و آن اینکه چهار نفر همراه که زبان مشترک نداشتند مایل به خریدن و خوردن انگور بودند، ولی چون هریک آن را بهزبان مادری خود میگفت موفق به انجام مقصود نشدند. پس لزوم یک زبان مشترک عمومی که تمام افراد وطن از کوچک و بزرگ بتوانند بوسیله آن با هم مکالمه و مکاتبه کنند بدون هیچ تردیدی لازم است. بچهها در دامان مادر و در کوچه و بازار، بدون رفتن به مدرسه، به زبان مادری و محلی خود صحبت میکنند و رفع حوایج مینمایند. اما زبان عمومی ملی را باید در دبستان عمومی و رایگانی بیاموزند تا بتوانند با مردم استانهای دیگر وطن که همزبان مادری آنها نیستند صحبت کنند. در ایران پس از انقراض ساسانیان و اختلاط زبان پهلوی با زبان عربی تدریجاً زبان فارسی دری کنونی شکل گرفت و همۀ تیرههای ایرانی به طور مشترک، ادبیات و فرهنگ عظیمی در این زبان بوجود آوردند و زبان مشترک بیشتر مردم و رسمی همه ایران گردید. بنابراین اکنون این زبان است که میتواند و باید زبان مشترک عمومی کشور باشد. اما وجود و لزوم زبان مشترک ملی رافع و مانع وجود زبانهای محلی نیست. بنابرآنچه گذشت کسانی که طالب وحدت ملی و تمامیت ارضی ایران، این وطن مشترک، هستند باید به ترویج و تعمیم زبان ملی در تمام کشور کوشش کنند. در مورد زبان قدیم آذربایجان، آقای ناصح ناطق حق مطلب را ادا کردهاند.
برای ذخیره نسخه الکترونیکی این اثر ارزشمند به اینجا در تارنمای آذریها مراجعه کنید.
🆔@Ir_Azariha
آذریها
زبان آذربایجان و وحدت ملّی ایران - آذریها
کتاب زبان آذربایجان و وحدت ملی ایران نویسنده: ناصح ناطق ناشر: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار وطن، نخستین اصل مشترک همبستگی افراد یک ملت است. همۀ اهل یک وطن مانند ...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«اگر به اندازه بال پشهای به پیشرفت فرهنگ سرزمینم کمک کرده باشم، عمرم بیهوده نبوده است»
هفتم بهمن، سالمرگ خادم فرزانهٔ فرهنگ ایرانی، استاد مجتبی مینوی
📽نمایی کوتاه از سرگذشت شادروان استاد مجتبی مینوی، ادیب، نویسنده، مصحح، مورخ و مترجم
🆔@Ir_Azariha
هفتم بهمن، سالمرگ خادم فرزانهٔ فرهنگ ایرانی، استاد مجتبی مینوی
📽نمایی کوتاه از سرگذشت شادروان استاد مجتبی مینوی، ادیب، نویسنده، مصحح، مورخ و مترجم
🆔@Ir_Azariha
💢زندگانی درخشان خادم فرهنگ ایرانی
به مناسبت هفتم بهمن، سالمرگ استاد مجتبی مینوی
در سراسر عمر ادبی اش که دامنه آن نیم سده تمام را در برمی گیرد، همواره خود را به عنوان یک منتقد و پژوهشگر سختگیر شناسانده است و غالبا طرح و انتشار نظریات او مباحثات و گاه مناقشات فراوان را در پی داشته است. او را با نام مجتبی مینوی می شناسند، مترجمی بنام که افزون بر داشتن مقام بلند در عالم تحقیق از بدو پیدایش، جنبش جدید ادب فارسی در متن آن قرار داشته است. مینوی پژوهشگر، ایرانشناس، شاهنامهپژوه، مصحح و نسخهشناسِ برجسته معاصر، مورخ و مترجم است. او شاگرد خَلف محمد قزوینی است که تصحیح متون قدیمی مهم ایران و تهیه میکروفیلم از نسخخطی فارسی و عربی کتابخانههای ترکیه، از برجستهترین خدمات علمی او در عرصه زبان، ادبیات، فرهنگ فارسی بهشمار میرود.
ادامه مطلب
🆔@Ir_Azariha
به مناسبت هفتم بهمن، سالمرگ استاد مجتبی مینوی
در سراسر عمر ادبی اش که دامنه آن نیم سده تمام را در برمی گیرد، همواره خود را به عنوان یک منتقد و پژوهشگر سختگیر شناسانده است و غالبا طرح و انتشار نظریات او مباحثات و گاه مناقشات فراوان را در پی داشته است. او را با نام مجتبی مینوی می شناسند، مترجمی بنام که افزون بر داشتن مقام بلند در عالم تحقیق از بدو پیدایش، جنبش جدید ادب فارسی در متن آن قرار داشته است. مینوی پژوهشگر، ایرانشناس، شاهنامهپژوه، مصحح و نسخهشناسِ برجسته معاصر، مورخ و مترجم است. او شاگرد خَلف محمد قزوینی است که تصحیح متون قدیمی مهم ایران و تهیه میکروفیلم از نسخخطی فارسی و عربی کتابخانههای ترکیه، از برجستهترین خدمات علمی او در عرصه زبان، ادبیات، فرهنگ فارسی بهشمار میرود.
ادامه مطلب
🆔@Ir_Azariha
آذریها
زندگانی درخشان خادم فرهنگ ایرانی - آذریها
اگر به اندازه بال پشهای به پیشرفت فرهنگ سرزمینم کمک کرده باشم، عمرم بیهوده نبوده است ــ مجتبی مینوی مجتبی مینوی در سال ۱۲۸۲ در تهران زاده شد. پدرش مجتهد ...
🔰وقتی نخستوزیر کشور اشغالشده تن به خفت در برابر رهبر اشغالگر نداد
واکنش قوامالسلطنه به تحقیر هیئت ایرانی توسط استالین
قوامالسلطنه در زمستان ۱۳۲۴ از سوی مجلش شورای ملّی ایران به نخستوزیری برگزیده شد و مهمترین مأموریتش حل غائله آذربایجان بود. در آن موقع ارتش سرخ شوروی در شمالغرب ایران مستقر بود و به دستور رهبر شوروی و با اتکاء به حضور نظامی روسها، گروهی آشوبگر و تجزیهطلب موسوم به فرقه دموکرات آذربایجان سر به طغیان برداشته اعلام حکومت خودمختار به مرکز تبریز کردند. قوامالسلطنه پس از دریافت حکم نخستوزیری به روسیه رفت تا با رهبر اصلی تجزیهطلبان، یعنی استالین، دیدار و مذاکره کند، شاید این خودکامهٔ مخوف قانع به خروج ارتش خود از ایران شود.
یکی از جنبههای این سفر مهم تلاش قوامالسلطنه برای حفظ عزت نفس ایرانی و شأن ایران حتی در برابر اشغالگران زورگو بود. یکی از همراهان هیأت ایرانی در آن سفر اینطور نقل میکند:
«ما وارد روسیه که شدیم، وارد مسکو که شدیم بعد از ظهری بود، شبی بود، ما را بردند به یکی از این ویلاهایی که مخصوص مهمانهای خارجی است. آنجا بودیم و بعد گفتند شب بیایید به خدمت مارشال استالین برسید.
رفتیم و اول که وارد کرملین شدیم [ویاچسلاو] مولوتف [وزیر خارجه شوروی] بود و مولوتف ما را برد در اتاق انتظار مارشال استالین. در حدود یک هفت هشت دقیقهای ما آنجا منتظر شدیم بعد در باز شد و گفتند بروید تو. پهلوی مارشال. قوامالسلطنه رفت و پشت سرش ماها رفتیم و دیدیم تو اتاق هیچکس نیست. یک نقشهای به دیوار است و استالین ایستاده دارد این نقشه را تماشا میکند پشتش هم به ما است. اولین چیزی که من متوجه شدم، دیدم استالین برخلاف آن غولی که ما فکر میکردیم - که خیلی آدم پرجثهای باشد - دیدیم یک آدم خیلی قد کوتاه و کوچکی است.
استالین پشتش به ما بود داشت نقشه را تماشا میکند. بالکل اصلاً برنگشت به ما. هیچ حرفی هم بزند. تا بعد از یک چند دقیقهای مولوتوف یک سرفهای کرد یک سروصدایی درآورد که این استالین برگردد ببیند چه خبر است. استالین برگشت آمد جلو و دست داد و خیلی تشریفاتی یک چند دقیقهای نشست و گفت خیلی خب بروید و دو ساعت دیگر بیایید مذاکرات را شروع میکنیم. دو ساعت دیگر میشد ساعت یازده، این موقعهای شب. میگفت معلوم بود از چهره قوامالسلطنه که واقعاً خیلی عصبانی است.
وقتی آمدیم از اتاق بیرون، قوامالسلطنه به مترجم که کسی گویا به اسم حبیب دُری بوده گفته که «به آقای مولوتف بگویید که دیگر لزومی نداره ما امشب جلسهای داشته باشیم چون ما داریم برمیگردیم. این چمدانهای ما را هم بگویید از ویلا بگذارند توی ماشین و برمیگردیم فرودگاه. ما برمیگردیم برویم مملکتمان. ما حرفی نداریم با هم.»
مترجم حیرت کرد و یک مدتی مکث کرد که ببیند درست دارد میشنود. قوامالسلطنه گفت آقا همین که گفتم عین این را شما ترجمه کنید. گفت عین این را ترجمه کرد به مولوتف و مولوتف گفت «چرا چطور شده؟» گفت «برای اینکه به من اهانت شده. شما صدراعظم ایران را نمیتوانید ده دقیقه بیست دقیقه تو اتاق انتظار نگه دارید. بعد هم که من وارد اتاق میشوم مارشال دارد نقشه تماشا میکند پشتش به من است. بیاحترامی به من کرده و من تحمل این را ندارم و برمیگردم و هیچ حرفی هم ندارم. هر کار هم میخواهید بکنید بکنید. تصمیم شما خیلی قوی است و زورتان میرسد هر کار میخواهید بکنید بکنید ولی حق اهانت به من [نخستوزیر ایران] را ندارید. من برمیگردم.»
مولوتف هم گفت «اینکه نمیشود». قوامالسلطنه گفت: «نه همین است که هست و خواهش هم میکنم من که از اینجا میروم سفارت ماشین بفرستید چمدانهای ما را بیاورند. ما برمیگردیم همین امشب». بعد راهش را کشید رفت. بعد از نیمساعت فوری مولوتف برگشت و دور زد که «آقا مارشال خیلی عذرخواهی کردند این سوء تفاهم شده همچین چیزی نبوده و برگردید شام را با مارشال بخورید». وقتی برگشتیم اصلاً ورق برگشته بود. مارشال استالین خیلی روی خوش نشان داد و خیلی پذیرایی گرمی کرد و خیلی احترام گذاشت به قوامالسلطنه. خلاصه اینها دیدند قوامالسلطنه یک آدمی نیست که بتوانند روز اول بترسانندش.».
بخشی از مصاحبه احمد قریشی با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار سوم
🆔@Ir_Azariha
واکنش قوامالسلطنه به تحقیر هیئت ایرانی توسط استالین
قوامالسلطنه در زمستان ۱۳۲۴ از سوی مجلش شورای ملّی ایران به نخستوزیری برگزیده شد و مهمترین مأموریتش حل غائله آذربایجان بود. در آن موقع ارتش سرخ شوروی در شمالغرب ایران مستقر بود و به دستور رهبر شوروی و با اتکاء به حضور نظامی روسها، گروهی آشوبگر و تجزیهطلب موسوم به فرقه دموکرات آذربایجان سر به طغیان برداشته اعلام حکومت خودمختار به مرکز تبریز کردند. قوامالسلطنه پس از دریافت حکم نخستوزیری به روسیه رفت تا با رهبر اصلی تجزیهطلبان، یعنی استالین، دیدار و مذاکره کند، شاید این خودکامهٔ مخوف قانع به خروج ارتش خود از ایران شود.
یکی از جنبههای این سفر مهم تلاش قوامالسلطنه برای حفظ عزت نفس ایرانی و شأن ایران حتی در برابر اشغالگران زورگو بود. یکی از همراهان هیأت ایرانی در آن سفر اینطور نقل میکند:
«ما وارد روسیه که شدیم، وارد مسکو که شدیم بعد از ظهری بود، شبی بود، ما را بردند به یکی از این ویلاهایی که مخصوص مهمانهای خارجی است. آنجا بودیم و بعد گفتند شب بیایید به خدمت مارشال استالین برسید.
رفتیم و اول که وارد کرملین شدیم [ویاچسلاو] مولوتف [وزیر خارجه شوروی] بود و مولوتف ما را برد در اتاق انتظار مارشال استالین. در حدود یک هفت هشت دقیقهای ما آنجا منتظر شدیم بعد در باز شد و گفتند بروید تو. پهلوی مارشال. قوامالسلطنه رفت و پشت سرش ماها رفتیم و دیدیم تو اتاق هیچکس نیست. یک نقشهای به دیوار است و استالین ایستاده دارد این نقشه را تماشا میکند پشتش هم به ما است. اولین چیزی که من متوجه شدم، دیدم استالین برخلاف آن غولی که ما فکر میکردیم - که خیلی آدم پرجثهای باشد - دیدیم یک آدم خیلی قد کوتاه و کوچکی است.
استالین پشتش به ما بود داشت نقشه را تماشا میکند. بالکل اصلاً برنگشت به ما. هیچ حرفی هم بزند. تا بعد از یک چند دقیقهای مولوتوف یک سرفهای کرد یک سروصدایی درآورد که این استالین برگردد ببیند چه خبر است. استالین برگشت آمد جلو و دست داد و خیلی تشریفاتی یک چند دقیقهای نشست و گفت خیلی خب بروید و دو ساعت دیگر بیایید مذاکرات را شروع میکنیم. دو ساعت دیگر میشد ساعت یازده، این موقعهای شب. میگفت معلوم بود از چهره قوامالسلطنه که واقعاً خیلی عصبانی است.
وقتی آمدیم از اتاق بیرون، قوامالسلطنه به مترجم که کسی گویا به اسم حبیب دُری بوده گفته که «به آقای مولوتف بگویید که دیگر لزومی نداره ما امشب جلسهای داشته باشیم چون ما داریم برمیگردیم. این چمدانهای ما را هم بگویید از ویلا بگذارند توی ماشین و برمیگردیم فرودگاه. ما برمیگردیم برویم مملکتمان. ما حرفی نداریم با هم.»
مترجم حیرت کرد و یک مدتی مکث کرد که ببیند درست دارد میشنود. قوامالسلطنه گفت آقا همین که گفتم عین این را شما ترجمه کنید. گفت عین این را ترجمه کرد به مولوتف و مولوتف گفت «چرا چطور شده؟» گفت «برای اینکه به من اهانت شده. شما صدراعظم ایران را نمیتوانید ده دقیقه بیست دقیقه تو اتاق انتظار نگه دارید. بعد هم که من وارد اتاق میشوم مارشال دارد نقشه تماشا میکند پشتش به من است. بیاحترامی به من کرده و من تحمل این را ندارم و برمیگردم و هیچ حرفی هم ندارم. هر کار هم میخواهید بکنید بکنید. تصمیم شما خیلی قوی است و زورتان میرسد هر کار میخواهید بکنید بکنید ولی حق اهانت به من [نخستوزیر ایران] را ندارید. من برمیگردم.»
مولوتف هم گفت «اینکه نمیشود». قوامالسلطنه گفت: «نه همین است که هست و خواهش هم میکنم من که از اینجا میروم سفارت ماشین بفرستید چمدانهای ما را بیاورند. ما برمیگردیم همین امشب». بعد راهش را کشید رفت. بعد از نیمساعت فوری مولوتف برگشت و دور زد که «آقا مارشال خیلی عذرخواهی کردند این سوء تفاهم شده همچین چیزی نبوده و برگردید شام را با مارشال بخورید». وقتی برگشتیم اصلاً ورق برگشته بود. مارشال استالین خیلی روی خوش نشان داد و خیلی پذیرایی گرمی کرد و خیلی احترام گذاشت به قوامالسلطنه. خلاصه اینها دیدند قوامالسلطنه یک آدمی نیست که بتوانند روز اول بترسانندش.».
بخشی از مصاحبه احمد قریشی با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار سوم
🆔@Ir_Azariha
💢شمعی در محراب
گزارشی از همزیستی مسجد و کلیسا در ارومیه
محمد مطلق:
در محله «مهدی القدم» ارومیه، مسجد و کلیسا همسایه دیوار به دیوارند. نوجوانان سیاهپوش مسجد، درحال آماده کردن تکیه برای ایام فاطمیهاند و در کلیسا مشغول تزئین محراب و تمثالهای مقدس حضرت مریم و بشارتدهندگان زرتشتی. همان سه منجم و دانشمند ایرانی؛ هرمیسداس و لاونداد و گشناسب که با خود طلا و کندور و اسپند به بیتاللحم بردند و تولد عیسی مسیح(ع) و پیامبری او را بشارت دادند.
ادامه مطلب
🆔@Ir_Azariha
گزارشی از همزیستی مسجد و کلیسا در ارومیه
محمد مطلق:
در محله «مهدی القدم» ارومیه، مسجد و کلیسا همسایه دیوار به دیوارند. نوجوانان سیاهپوش مسجد، درحال آماده کردن تکیه برای ایام فاطمیهاند و در کلیسا مشغول تزئین محراب و تمثالهای مقدس حضرت مریم و بشارتدهندگان زرتشتی. همان سه منجم و دانشمند ایرانی؛ هرمیسداس و لاونداد و گشناسب که با خود طلا و کندور و اسپند به بیتاللحم بردند و تولد عیسی مسیح(ع) و پیامبری او را بشارت دادند.
ادامه مطلب
🆔@Ir_Azariha
آذریها
شمعی در محراب - آذریها
در محله «مهدی القدم» ارومیه، مسجد و کلیسا همسایه دیوار به دیوارند. نوجوانان سیاهپوش مسجد، درحال آماده کردن تکیه برای ایام فاطمیهاند و در کلیسا مشغول تزئین محراب و تمثالهای ...
اهمیت قدسی آذربایجان برای ایرانشهر
💢آذرگُشَسپ، مرکز معنوی ایران باستان
چو نامه بخوانی تو با مِهتَران
برانداز و برساز لشکر بَران
همی تاز تا آذرآبادِگان
دیار بزرگان و آزادگان
همیدون گَله هرچه داری ز اسب
ببر سوی گنجورِ آذرگشسب
(شاهنامه فردوسی)
آتشکده آذرگُشَسپ یا آذرگشنسپ، به معنی «آتش جهنده» است. این آتشکده در استان آذربایجان غربی ایران قرار داشته و در قرنهای پیش از فتح اعراب مهمترین مرکز دینیمذهبی شاهنشاهی ایران بود.
در ایران باستان سه آتشکدهٔ اصلی و بزرگ وجود داشتهاست که با سه طبقهٔ جامعهٔ اجتماعی ایران یعنی موبدان، کشاورزان و ارتشتاران مرتبط بودند.
آتش اَسورنان (موبدان)، آتشکده آذر فَرنَبَغ
آتش واستریوشان (کشاورزان)، آتشکده آذر بُرزینمهر
آتش ارتشتاران (شاهان و وزیران)، آتشکده آذرگُشَسپ
بنابراین آتشکده آذرگشسپ به طبقهٔ جنگیان و سپاهیان و شاهان اختصاص داشتهاست و از این رو، علاوه بر اهمیت قدسی و معنوی، اهمیت سیاسی بالایی هم داشته است.
آتشکده آذرگُشَسپ که به اشتباه به بنای تخت سلیمان شهرت یافتهاست، نام محوطهٔ تاریخی بزرگی در نزدیکی شهرستان تَکاب و بخش تخت سلیمان در استان آذربایجان غربی و ۴۵ کیلومتری شمال شرقی این شهر است.برای جلوگیری از تخریب این اثر در جریان حمله اعراب به ایران، این اثر را با داستان هایی از سلیمان پیامبر تقدس بخشیدند تا مورد حجوم اعراب قرار نگیرد و تخریب نشود. آتشکدهٔ آذرگُشَسپ بزرگترین مرکز آموزشی، مذهبی، اجتماعی و پرستشگاه ایرانیان در قبل از ورود اسلام به ایران بهشمار میرفت؛ ولی در سال ۶۲۴ میلادی و در حمله هراکلیوس، امپراتور رومیان، به ایران تخریب شد.
از این مکان در شاهنامه فردوسی نیز همچون مکانی نیک و نمادِ دلیری، سرعت، درخشندگی و … است.:
کنون آنکه گفتی ز کار دو اسپ
فروزان به کردار آذرگشسپ
بعدها آباقاخان برادرزاده هلاکوخان که به دین اسلام گرویده بود، بر روی ویرانههای آتشکدهٔ آذرگُشنَسپ، مسجدی بنا کرد که آن نیز بعدها ویران شد و تنها کاشیهایی با نقوش و خط برجسته از آن به جا مانده که امروزه در موزه رضا عباسی نگهداری میشود.این بنا به سبک معماری ساسانی ساخته شده بود.
در آذریها بخوانید
🆔@Ir_Azariha
💢آذرگُشَسپ، مرکز معنوی ایران باستان
چو نامه بخوانی تو با مِهتَران
برانداز و برساز لشکر بَران
همی تاز تا آذرآبادِگان
دیار بزرگان و آزادگان
همیدون گَله هرچه داری ز اسب
ببر سوی گنجورِ آذرگشسب
(شاهنامه فردوسی)
آتشکده آذرگُشَسپ یا آذرگشنسپ، به معنی «آتش جهنده» است. این آتشکده در استان آذربایجان غربی ایران قرار داشته و در قرنهای پیش از فتح اعراب مهمترین مرکز دینیمذهبی شاهنشاهی ایران بود.
در ایران باستان سه آتشکدهٔ اصلی و بزرگ وجود داشتهاست که با سه طبقهٔ جامعهٔ اجتماعی ایران یعنی موبدان، کشاورزان و ارتشتاران مرتبط بودند.
آتش اَسورنان (موبدان)، آتشکده آذر فَرنَبَغ
آتش واستریوشان (کشاورزان)، آتشکده آذر بُرزینمهر
آتش ارتشتاران (شاهان و وزیران)، آتشکده آذرگُشَسپ
بنابراین آتشکده آذرگشسپ به طبقهٔ جنگیان و سپاهیان و شاهان اختصاص داشتهاست و از این رو، علاوه بر اهمیت قدسی و معنوی، اهمیت سیاسی بالایی هم داشته است.
آتشکده آذرگُشَسپ که به اشتباه به بنای تخت سلیمان شهرت یافتهاست، نام محوطهٔ تاریخی بزرگی در نزدیکی شهرستان تَکاب و بخش تخت سلیمان در استان آذربایجان غربی و ۴۵ کیلومتری شمال شرقی این شهر است.برای جلوگیری از تخریب این اثر در جریان حمله اعراب به ایران، این اثر را با داستان هایی از سلیمان پیامبر تقدس بخشیدند تا مورد حجوم اعراب قرار نگیرد و تخریب نشود. آتشکدهٔ آذرگُشَسپ بزرگترین مرکز آموزشی، مذهبی، اجتماعی و پرستشگاه ایرانیان در قبل از ورود اسلام به ایران بهشمار میرفت؛ ولی در سال ۶۲۴ میلادی و در حمله هراکلیوس، امپراتور رومیان، به ایران تخریب شد.
از این مکان در شاهنامه فردوسی نیز همچون مکانی نیک و نمادِ دلیری، سرعت، درخشندگی و … است.:
کنون آنکه گفتی ز کار دو اسپ
فروزان به کردار آذرگشسپ
بعدها آباقاخان برادرزاده هلاکوخان که به دین اسلام گرویده بود، بر روی ویرانههای آتشکدهٔ آذرگُشنَسپ، مسجدی بنا کرد که آن نیز بعدها ویران شد و تنها کاشیهایی با نقوش و خط برجسته از آن به جا مانده که امروزه در موزه رضا عباسی نگهداری میشود.این بنا به سبک معماری ساسانی ساخته شده بود.
در آذریها بخوانید
🆔@Ir_Azariha
آذریها
آذرگُشَسپ، مرکز معنوی ایران باستان - آذریها
چو نامه بخوانی تو با مِهتَران برانداز و برساز لشکر بَران همی تاز تا آذرآبادِگان دیار بزرگان و آزادگان همیدون گَله هرچه داری ...
💢دیدنیهای ایرانزمین
کاخ اردشیر بابکان، بنیانگذار پادشاهی ساسانیان ایران
واقع در ۳ کیلومتری فیروزآباد، استان فارس
این بنای ارزشمند به فرمان اردشیر پاپکان در سده سوم میلادی ساخته شده است.
اردشیر بابکان در سال ۲۲۶ میلادی رسما تاجگذاری کرد و نام کهن «ایرانشهر» را به عنوان نام رسمی کشور شاهنشاهی ایران برگزید.
زیربنای کاخ اردشیر بابکان حدود ۱۰۴ در ۵۵ متر می باشد و این بنا شامل سه قسمت می باشد. یک حیاط با دو ایوان و تالارهای کنارش، یک ایوان مرتفع و سه تالار تو در توی گنبد دارد سه قسمت اصلی کاخ هستند. در معماری کاخ مصالح مهم و با شکوه عصر که گچ و کاشی بودند، به کار رفته اند و زیبایی کاخ را دو چندان کرده اند. علاوه بر این، کاخ اردشیر بابکان نخستین بنای متعلق به دوره ساسانیان است که ایوان و گنبد دارد. استادان معماری و هنرمندان دوران ساسانیان در ساخت قسمت های مختلف بنا از سنگ های نیمه تراش استفاده کرده اند و سبک و سیاق خود را به رخ کشیده اند. تزئینات گچ بری زیبا و چشم نواز از دیگر مهارت های ناب ایرانی هستند که در این عمارت خود نمایی می کنند. اما چیز بسیار جالب و قابل اهمیتی که درباره کاخ اردشیر بابکان وجود دارد، استحکام تزئینات آن است. زیرا با گذشت هزار و هشتصد سال از زمان ساخت این بنا، بسیاری از قسمت های آن در بالای دیوارهای درونی همچنان محکم استوار باقی مانده اند.
عکسها در اینجا
🆔@Ir_Azariha
کاخ اردشیر بابکان، بنیانگذار پادشاهی ساسانیان ایران
واقع در ۳ کیلومتری فیروزآباد، استان فارس
این بنای ارزشمند به فرمان اردشیر پاپکان در سده سوم میلادی ساخته شده است.
اردشیر بابکان در سال ۲۲۶ میلادی رسما تاجگذاری کرد و نام کهن «ایرانشهر» را به عنوان نام رسمی کشور شاهنشاهی ایران برگزید.
زیربنای کاخ اردشیر بابکان حدود ۱۰۴ در ۵۵ متر می باشد و این بنا شامل سه قسمت می باشد. یک حیاط با دو ایوان و تالارهای کنارش، یک ایوان مرتفع و سه تالار تو در توی گنبد دارد سه قسمت اصلی کاخ هستند. در معماری کاخ مصالح مهم و با شکوه عصر که گچ و کاشی بودند، به کار رفته اند و زیبایی کاخ را دو چندان کرده اند. علاوه بر این، کاخ اردشیر بابکان نخستین بنای متعلق به دوره ساسانیان است که ایوان و گنبد دارد. استادان معماری و هنرمندان دوران ساسانیان در ساخت قسمت های مختلف بنا از سنگ های نیمه تراش استفاده کرده اند و سبک و سیاق خود را به رخ کشیده اند. تزئینات گچ بری زیبا و چشم نواز از دیگر مهارت های ناب ایرانی هستند که در این عمارت خود نمایی می کنند. اما چیز بسیار جالب و قابل اهمیتی که درباره کاخ اردشیر بابکان وجود دارد، استحکام تزئینات آن است. زیرا با گذشت هزار و هشتصد سال از زمان ساخت این بنا، بسیاری از قسمت های آن در بالای دیوارهای درونی همچنان محکم استوار باقی مانده اند.
عکسها در اینجا
🆔@Ir_Azariha
آذریها
کاخ اردشیر بابکان - آذریها
کاخ اردشیر بابکان، بنیانگذار پادشاهی ساسانیان در ایران واقع در ۳ کیلومتری فیروزآباد، استان فارس این بنای ارزشمند به فرمان اردشیر پاپکان در سده سوم میلادی ساخته شده است. اردشیر ...
💢چشمت ستاره شباهنگ
ساعتی بر سر مزار حسن زیرک هنرمند نابغه بوکانی
✍🏻محمدمطلق، روزنامه ایران: صبح نخستین روز زمستان به هوای مزار حسن زیرک، خواننده و ترانه سرای نابغه کرد، ارومیه را ترک میکنم و راهی بوکان در جنوب آذربایجان غربی میشوم. به قول کردها هنرمند نَمِر یا نامیرا. خبری از چغندرکاران اطراف میاندوآب و مهاباد نیست اما ترانه آی کاکای کشاورز او یکسره به ذهنم میآید. زیرک رنگ زندگی در این حوالی است. میشود ترانههایش را شنید و همین دور و بر دنبال آدرسشان گشت. مثل ترانه «نال شکینی» یا نعل شکنش که همین حالا راهی آنجا هستم؛ محلهای به نام کوه نعل شکن که مزار زیرک است: «به نال شکینه میروم، رو به روی میاندوآب، به نال شکینه میروم روبهروی سابلاغ (مهاباد) رو به روی باغ خاتون/ یار من آهوی زیبا چشمی است که از من میرمد»
ادامه مطلب
🆔@Ir_Azariha
ساعتی بر سر مزار حسن زیرک هنرمند نابغه بوکانی
✍🏻محمدمطلق، روزنامه ایران: صبح نخستین روز زمستان به هوای مزار حسن زیرک، خواننده و ترانه سرای نابغه کرد، ارومیه را ترک میکنم و راهی بوکان در جنوب آذربایجان غربی میشوم. به قول کردها هنرمند نَمِر یا نامیرا. خبری از چغندرکاران اطراف میاندوآب و مهاباد نیست اما ترانه آی کاکای کشاورز او یکسره به ذهنم میآید. زیرک رنگ زندگی در این حوالی است. میشود ترانههایش را شنید و همین دور و بر دنبال آدرسشان گشت. مثل ترانه «نال شکینی» یا نعل شکنش که همین حالا راهی آنجا هستم؛ محلهای به نام کوه نعل شکن که مزار زیرک است: «به نال شکینه میروم، رو به روی میاندوآب، به نال شکینه میروم روبهروی سابلاغ (مهاباد) رو به روی باغ خاتون/ یار من آهوی زیبا چشمی است که از من میرمد»
ادامه مطلب
🆔@Ir_Azariha
آذریها
چشمت ستاره شباهنگ - آذریها
محمد مطلق: «آی کاکای کشاورز! شخمت دلخواه و بذرت رازیانه و خرمنت پربرکت/ برادرم، کاکای من! راهم کوهستانی است، میروم بوکان/ همان جا که گلستان ایران است/ کاکای کشاورز! شخم ...
💢و آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
به مناسبت جشن سده
«… و سده نزدیک بود، اشتران سلطانی را و همه لشکر به صحرا بردند و گز کشیدن گرفتند تا سده کرده آید…، و گز دیگر جمع کردند که سخت بسیار بود و کوهی برآمد بزرگ… و سده فرآز آمد… و آتش به هیزم زدند و پس از آن شنیدم که قریب ده فرسنگ فروغ آتش بدیده بودند و کبوتران اندود بگذاشتند و ددگان برف اندود و آتش زده دویدن گرفتند و چنان سدهای بود که دیگر چنان ندیدم و آن به خرمی به پایان آمد» (تاریخ بیهقی، تصحیح علیاکبر فیاض. انتشارات دانشگاه مشهد. ۱۳۵۶. ص۵۷۲)
اسطوره شناس و پژوهشگر فقید، استاد مهرداد بهار معتقد است که واژه سده از فارسی کهن به معنی پیدایش و آشکار شدن آمده و آن را برگزاری مراسمی به مناسبت چهلمین روز تولد خورشید (یلدا) دانسته و می نویسد: … جشن سده سپری شدن چهل روز از زمستان و دقیقا در پایان چله بزرگ قرار دارد. البته به جشنی دیگر که در دهم دی ماه برگزار می شده و کمابیش مانند جشن سده بوده هم باید توجه کنیم که در آن نیز آتش ها می افروختند. اگر نخستین روز زمستان را پس از شب یلدا – تولد دیگری برای خورشید بدانیم، می توان آنرا هماهنگ با جشن گرفتن در دهمین و چهلمین روز تولد، آیین کهن و زنده ایرانی دانست. (در همه استان های کشور و سرزمین های ایرانی نشین، دهم و چهلم کودک را جشن می گیرند) و این واژه “sada” (اسم مونث) که به معنی پیدایی و آشکار شدن است ، در ایران باستان sadok و در فارسی میانه sadag بوده و واژه عربی سذق و نوسذق (معرب نوسده) از آن آمده است.
ادامه مطلب
🆔@Ir_Azariha
به مناسبت جشن سده
«… و سده نزدیک بود، اشتران سلطانی را و همه لشکر به صحرا بردند و گز کشیدن گرفتند تا سده کرده آید…، و گز دیگر جمع کردند که سخت بسیار بود و کوهی برآمد بزرگ… و سده فرآز آمد… و آتش به هیزم زدند و پس از آن شنیدم که قریب ده فرسنگ فروغ آتش بدیده بودند و کبوتران اندود بگذاشتند و ددگان برف اندود و آتش زده دویدن گرفتند و چنان سدهای بود که دیگر چنان ندیدم و آن به خرمی به پایان آمد» (تاریخ بیهقی، تصحیح علیاکبر فیاض. انتشارات دانشگاه مشهد. ۱۳۵۶. ص۵۷۲)
اسطوره شناس و پژوهشگر فقید، استاد مهرداد بهار معتقد است که واژه سده از فارسی کهن به معنی پیدایش و آشکار شدن آمده و آن را برگزاری مراسمی به مناسبت چهلمین روز تولد خورشید (یلدا) دانسته و می نویسد: … جشن سده سپری شدن چهل روز از زمستان و دقیقا در پایان چله بزرگ قرار دارد. البته به جشنی دیگر که در دهم دی ماه برگزار می شده و کمابیش مانند جشن سده بوده هم باید توجه کنیم که در آن نیز آتش ها می افروختند. اگر نخستین روز زمستان را پس از شب یلدا – تولد دیگری برای خورشید بدانیم، می توان آنرا هماهنگ با جشن گرفتن در دهمین و چهلمین روز تولد، آیین کهن و زنده ایرانی دانست. (در همه استان های کشور و سرزمین های ایرانی نشین، دهم و چهلم کودک را جشن می گیرند) و این واژه “sada” (اسم مونث) که به معنی پیدایی و آشکار شدن است ، در ایران باستان sadok و در فارسی میانه sadag بوده و واژه عربی سذق و نوسذق (معرب نوسده) از آن آمده است.
ادامه مطلب
🆔@Ir_Azariha
آذریها
و آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست - آذریها
«… و سده نزدیک بود، اشتران سلطانی را و همه لشکر به صحرا بردند و گز کشیدن گرفتند تا سده کرده آید…، و گز دیگر جمع کردند که سخت بسیار ...
طی متنی مکتوب در روزنامه رسمی دولت ترکیه صورت گرفت:
هشدار اردوغان به رسانهها در خصوص حفظ ارزشهای ملّی ترکیه
رییس جمهور ترکیه در روزنامه رسمی دولتی هشداری منتشر و طی آن رسانهها را تهدید کرده که اگر «ارزشهای اخلاقی ملّی ترکیه» توهین کنند، مورد پیگرد قرار میگیرند. اردوغان بیآنکه مشخص کند این ارزشهای اخلاقی چه هستند، تاکید کرده که «فرهنگ ملّی» ترکیه نیاز به حفاظت پیدا کرده و نباید اجازه داد کودکان «در معرض آثار سوء محتواهای زیانبخش رسانههای مکتوب، شفاهی و تصویری قرار گیرند».
به گزارش خبرگزاری الجزیره اردوغان بیآنکه بدون اشاره به ارزش های مد نظر خود، تصریحکرده است که «با فعالیتهای آشکار و پنهان رسانهها که به گفته وی در صدد کوچک جلوهدادن ارزشهای اخلاقی و ملَی ترکیه و خواهان تخریب خانواده و ساختار اجتماعی هستند» برخورد «قضایی» میکند.
اردوغان که نزدیک ۲۰ سال است در صدر قدرت است، پیوسته منتقد رسانهها بوده و در سالهای اخیر که رابطه سردی با رسانهها پیدا کرده، طی تصویب قانونی، «توهین به رییس جمهور» را نیز جرمانگاری کرده و بدین واسطه، افرادی را که گمان رود به رییس جمهور توهین کردهاند، تحت پیگرد قرار میدهد. هشدار اخیر اردوغان به رسانهها و توسل به اصولی مانند ارزشهای ملّی که بسیار مبهم است، به گمان برخی، سوء استفاده از این عنوان و تقلیل «ارزشهای ملّی» به منویات حزب عدالت و توسعه است.
نکته فرعی ولی جالب توجه این خبر اینجاست که با آنکه در ترکیه، موضوع ارزشهای ملّی به درست یا با سوءاستفاده هیئت حاکمه، خط قرمز تلقی شده و به رسانهها هشدار داده میشود که مبادا ذهن کودکان را در معرض محتوای ضدملّی قرار دهند، در همسایگی شرقی ترکیه، یعنی ایران، افراد و رسانههایی با تبلیغ ایدههای تجزیهطلبی و قومگرایی ضدملّی، آزادانه مشغول تشویش افکار عمومی و حتی سوءاستفاده از کودکان بدین منظور هستند.
در آذریها بخوانید
🆔@Ir_Azariha
هشدار اردوغان به رسانهها در خصوص حفظ ارزشهای ملّی ترکیه
رییس جمهور ترکیه در روزنامه رسمی دولتی هشداری منتشر و طی آن رسانهها را تهدید کرده که اگر «ارزشهای اخلاقی ملّی ترکیه» توهین کنند، مورد پیگرد قرار میگیرند. اردوغان بیآنکه مشخص کند این ارزشهای اخلاقی چه هستند، تاکید کرده که «فرهنگ ملّی» ترکیه نیاز به حفاظت پیدا کرده و نباید اجازه داد کودکان «در معرض آثار سوء محتواهای زیانبخش رسانههای مکتوب، شفاهی و تصویری قرار گیرند».
به گزارش خبرگزاری الجزیره اردوغان بیآنکه بدون اشاره به ارزش های مد نظر خود، تصریحکرده است که «با فعالیتهای آشکار و پنهان رسانهها که به گفته وی در صدد کوچک جلوهدادن ارزشهای اخلاقی و ملَی ترکیه و خواهان تخریب خانواده و ساختار اجتماعی هستند» برخورد «قضایی» میکند.
اردوغان که نزدیک ۲۰ سال است در صدر قدرت است، پیوسته منتقد رسانهها بوده و در سالهای اخیر که رابطه سردی با رسانهها پیدا کرده، طی تصویب قانونی، «توهین به رییس جمهور» را نیز جرمانگاری کرده و بدین واسطه، افرادی را که گمان رود به رییس جمهور توهین کردهاند، تحت پیگرد قرار میدهد. هشدار اخیر اردوغان به رسانهها و توسل به اصولی مانند ارزشهای ملّی که بسیار مبهم است، به گمان برخی، سوء استفاده از این عنوان و تقلیل «ارزشهای ملّی» به منویات حزب عدالت و توسعه است.
نکته فرعی ولی جالب توجه این خبر اینجاست که با آنکه در ترکیه، موضوع ارزشهای ملّی به درست یا با سوءاستفاده هیئت حاکمه، خط قرمز تلقی شده و به رسانهها هشدار داده میشود که مبادا ذهن کودکان را در معرض محتوای ضدملّی قرار دهند، در همسایگی شرقی ترکیه، یعنی ایران، افراد و رسانههایی با تبلیغ ایدههای تجزیهطلبی و قومگرایی ضدملّی، آزادانه مشغول تشویش افکار عمومی و حتی سوءاستفاده از کودکان بدین منظور هستند.
در آذریها بخوانید
🆔@Ir_Azariha
آذریها
هشدار اردوغان به رسانهها در خصوص حفظ ارزشهای ملّی ترکیه - آذریها
رییس جمهور ترکیه در روزنامه رسمی دولتی هشداری منتشر و طی آن رسانهها را تهدید کرده که اگر «ارزشهای اخلاقی ملّی ترکیه» توهین کنند، مورد پیگرد قرار میگیرند. اردوغان بیآنکه ...
💢روایت خواجه نظام الملک از جنبش بابک خرمدین در «سیاست نامه»
خواجه نظام الملک طوسی وزیر مقتدر دربار سلجوقی در فصل چهل و هفتم سیاستنامه در چند صفحه روایتی کلی از جنبش خرمدینان ارائه میدهد. مهمترین نتیجهای که میتوان از این روایت تقریباً دستاول به دست آورد ناحیهای نبودن جنبش خرمدین است:
«دیگر پس در سال دویست و دوازده در ایام مأمون خرمه دینان خروج کردند از ناحیت پارس و پریدن و کاپله و کره و باطنیان به ایشان پیوستند و فسادها کردند و به آذربایگان شدند» (خواجه نظام الملک،1383: 313)؛ و در ادامه مینویسد: «و کار بابک بالا گرفت و خرمه دینان سپاهیان را به سپاهان باز فرستاد… دیگر چون سال دویست و هجده درآمد دیگرباره خرمه دینان پارس و سپاهان و جمله کوهستان و آذربایجان خروج کردند… در پارس مسلمانان جمع شدند و بر ایشان ظفر یافتند و بسیار بکشتند و اسیر گرفتند؛ اما در سپاهان خرمه دینان جمع شدند… و سر ایشان مردی بود علی بن مزدک...».
خواجه اشاره دارد که تا سی سال پس از مرگ بابک هنوز جنبش خرمدینان در اصفهان ادامه داشت و باطنیان با آنها همکاری میکردند. اگرچه کانون مقاومت و فرماندهی جنبش خرمی در آذربایجان و ارسباران بود، اما اصفهان نیز یکی از کانون های پر اهمیّت برای این جنبش بود. از تأکیدات مکرر خواجه نظام آشکار است که جنبش خرمدین قابلتقلیل به یک جنبش محلی نیست بلکه در نواحی دیگر ایران مانند است فارس و اصفهان حضورداشته است و تا سالها پس از بابک تداومیافته است.
« خواجه نظام: ابتدای سخن ایشان آن باشد که بر کشتن ابومسلم صاحب الدولت دریغ خوردند و پیوسته لعنت کنند بر کشنده ابومسلم و صلوات دهند بر مهدی بن فیروز پسر فاطمه دختر ابومسلم»
🔗ادامه مطلب
🆔@Ir_Azariha
خواجه نظام الملک طوسی وزیر مقتدر دربار سلجوقی در فصل چهل و هفتم سیاستنامه در چند صفحه روایتی کلی از جنبش خرمدینان ارائه میدهد. مهمترین نتیجهای که میتوان از این روایت تقریباً دستاول به دست آورد ناحیهای نبودن جنبش خرمدین است:
«دیگر پس در سال دویست و دوازده در ایام مأمون خرمه دینان خروج کردند از ناحیت پارس و پریدن و کاپله و کره و باطنیان به ایشان پیوستند و فسادها کردند و به آذربایگان شدند» (خواجه نظام الملک،1383: 313)؛ و در ادامه مینویسد: «و کار بابک بالا گرفت و خرمه دینان سپاهیان را به سپاهان باز فرستاد… دیگر چون سال دویست و هجده درآمد دیگرباره خرمه دینان پارس و سپاهان و جمله کوهستان و آذربایجان خروج کردند… در پارس مسلمانان جمع شدند و بر ایشان ظفر یافتند و بسیار بکشتند و اسیر گرفتند؛ اما در سپاهان خرمه دینان جمع شدند… و سر ایشان مردی بود علی بن مزدک...».
خواجه اشاره دارد که تا سی سال پس از مرگ بابک هنوز جنبش خرمدینان در اصفهان ادامه داشت و باطنیان با آنها همکاری میکردند. اگرچه کانون مقاومت و فرماندهی جنبش خرمی در آذربایجان و ارسباران بود، اما اصفهان نیز یکی از کانون های پر اهمیّت برای این جنبش بود. از تأکیدات مکرر خواجه نظام آشکار است که جنبش خرمدین قابلتقلیل به یک جنبش محلی نیست بلکه در نواحی دیگر ایران مانند است فارس و اصفهان حضورداشته است و تا سالها پس از بابک تداومیافته است.
« خواجه نظام: ابتدای سخن ایشان آن باشد که بر کشتن ابومسلم صاحب الدولت دریغ خوردند و پیوسته لعنت کنند بر کشنده ابومسلم و صلوات دهند بر مهدی بن فیروز پسر فاطمه دختر ابومسلم»
🔗ادامه مطلب
🆔@Ir_Azariha
آذریها
روایت خواجه نظام الملک از جنبش «بابک خرمدین» در «سیاست نامه» - آذریها
خواجه نظام الملک طوسی وزیر مقتدر دربار سلجوقی در فصل چهل و هفتم سیاستنامه در چند صفحه روایتی کلی از جنبش خرمدینان ارائه میدهد. مهمترین نتیجهای که میتوان از این ...
پروندهای دیگر از پولشویی بزرگ باکو
ضبط ۷.۵ میلیون دلار پول متعلق به باکو توسط دولت بریتانیا
بنا به گزارش بلومبرگ، اداره ملَی جرایم دولت بریتانیا ۷.۵ میلیارد دلار پول در حسابهای یک سیاستمداران باکویی در بانکهای بریتانیا را که مربوط به پروندهٔ فساد بینالمللی بزرگی مشهور به «پولشویی جمهوری آذربایجان» است، ضبط کرد.
برابر اعلامیه اداره ملّی جرایم در روز دوشنبه، تحقیقات قضایی نشان میدهد که پول حاصل از پولشویی به حسابهای اعضای خانواده جوانشیر فیضیایف، عضو پارلمان باکو، واریز شده است.
دادگاهی در لندن، طی سه هفته استماع و بررسی مستندات و اظهارات و شواهد، تایید کرد که اسناد حساب بانکی مذکور جعلی بوده و صرفا برای پوشاندن فعالیتهای پولشویی مورد استفاده قرار گرفته است.
گفتنی است سال گذشته نیز، اداره ملّی جرایم ۴ میلیون پوند پول حاصل از پولشویی را در حساب اعضای خانواده جوادف، که رابطه سیاسی با هیأت حاکمه جمهوری آذربایجان دارند، کشف و ضبط کرده بود.
اداره ملّی جرایم طی سالهای اخیر، مبلغ ۱۵ میلیون پوند را در رابطه با پرونده «پولشویی جمهوری آذربایجانی» مسدود و ضبط کرده بود.
«پولشویی جمهوری آذربایجان» عنوانی است که به مجموعه فعالیتهای بینالمللی پولشویی اطلاق میشود که طی آن پول کثیف از طریق مجاری بانکی بریتانیا به شرکتهای صوری منتقل میشود. اصل این عنوان اشاره به گزارشی دارد که توسط پروژه مبارزه با جرایم سازمان یافته و فساد Organized Crime and Corruption Reporting Project (OCCRP) در سال ۲۰۱۷ منتشر گردید و طی آن حکومت جمهوری آذربایجان متهم شد که مبلغ ۲٫۹ میلیارد دلار طی سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ به اروپا منتقل و پس از پولشویی در راستای لابی دولت جمهوری آذربایجان به افراد مورد حمایت پرداخت و خرج شدهاست. این مبلغ حدوداً معادل روزی ۳ میلیون دلار طی آن ایام بودهاست. منبع پولها همیشه روشن نبوده اما عموماً بانک بینالمللی آذربایجان یا شرکتهای وابسته به الهام علی اف منبع پولها بودهاند. به گزارش گاردین، پولها سپس به چند شرکت انگلیسی که در جزایر دور دست انگلیس اداره میشدند منتقل و از آنجا در کشورهای مختلفی از جمله، آلمان، انگلیس، فرانسه، ترکیه و ایران هزینه میشدهاست. یکی از دریافت کنندگان Luca Volontè نماینده ایتالیایی پارلمان اروپا بود که به گزارش نقض حقوق بشر در جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۱۳ رای منفی داد. او متهم شد که ۲ میلیون دلار از دولت جمهوری آذربایجان گرفتهاست.
در تارنمای آذریها بخوانید
🆔@Ir_Azariha
ضبط ۷.۵ میلیون دلار پول متعلق به باکو توسط دولت بریتانیا
بنا به گزارش بلومبرگ، اداره ملَی جرایم دولت بریتانیا ۷.۵ میلیارد دلار پول در حسابهای یک سیاستمداران باکویی در بانکهای بریتانیا را که مربوط به پروندهٔ فساد بینالمللی بزرگی مشهور به «پولشویی جمهوری آذربایجان» است، ضبط کرد.
برابر اعلامیه اداره ملّی جرایم در روز دوشنبه، تحقیقات قضایی نشان میدهد که پول حاصل از پولشویی به حسابهای اعضای خانواده جوانشیر فیضیایف، عضو پارلمان باکو، واریز شده است.
دادگاهی در لندن، طی سه هفته استماع و بررسی مستندات و اظهارات و شواهد، تایید کرد که اسناد حساب بانکی مذکور جعلی بوده و صرفا برای پوشاندن فعالیتهای پولشویی مورد استفاده قرار گرفته است.
گفتنی است سال گذشته نیز، اداره ملّی جرایم ۴ میلیون پوند پول حاصل از پولشویی را در حساب اعضای خانواده جوادف، که رابطه سیاسی با هیأت حاکمه جمهوری آذربایجان دارند، کشف و ضبط کرده بود.
اداره ملّی جرایم طی سالهای اخیر، مبلغ ۱۵ میلیون پوند را در رابطه با پرونده «پولشویی جمهوری آذربایجانی» مسدود و ضبط کرده بود.
«پولشویی جمهوری آذربایجان» عنوانی است که به مجموعه فعالیتهای بینالمللی پولشویی اطلاق میشود که طی آن پول کثیف از طریق مجاری بانکی بریتانیا به شرکتهای صوری منتقل میشود. اصل این عنوان اشاره به گزارشی دارد که توسط پروژه مبارزه با جرایم سازمان یافته و فساد Organized Crime and Corruption Reporting Project (OCCRP) در سال ۲۰۱۷ منتشر گردید و طی آن حکومت جمهوری آذربایجان متهم شد که مبلغ ۲٫۹ میلیارد دلار طی سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ به اروپا منتقل و پس از پولشویی در راستای لابی دولت جمهوری آذربایجان به افراد مورد حمایت پرداخت و خرج شدهاست. این مبلغ حدوداً معادل روزی ۳ میلیون دلار طی آن ایام بودهاست. منبع پولها همیشه روشن نبوده اما عموماً بانک بینالمللی آذربایجان یا شرکتهای وابسته به الهام علی اف منبع پولها بودهاند. به گزارش گاردین، پولها سپس به چند شرکت انگلیسی که در جزایر دور دست انگلیس اداره میشدند منتقل و از آنجا در کشورهای مختلفی از جمله، آلمان، انگلیس، فرانسه، ترکیه و ایران هزینه میشدهاست. یکی از دریافت کنندگان Luca Volontè نماینده ایتالیایی پارلمان اروپا بود که به گزارش نقض حقوق بشر در جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۱۳ رای منفی داد. او متهم شد که ۲ میلیون دلار از دولت جمهوری آذربایجان گرفتهاست.
در تارنمای آذریها بخوانید
🆔@Ir_Azariha
آذریها
پروندهای دیگر از پولشویی بزرگ باکو - آذریها
بنا به گزارش بلومبرگ، اداره ملَی جرایم دولت بریتانیا ۷.۵ میلیارد دلار پول در حسابهای یک سیاستمداران باکویی در بانکهای بریتانیا را که مربوط به پروندهٔ فساد بینالمللی بزرگی مشهور ...
گزارش میرزا عبدالله مجتهدی از تبریز در اشغال فرقه، ۱۴ دی ۱۳۲۴
فرقه دموکرات آدمها را برای تماشا به دار خواهد آویخت
میرزا عبدالله مجتهدی تبریزی ذیل خاطراتش از ۱۴ دی ۱۳۲۴، یعنی تنها سه هفته پس از ظهور فرقه دموکرات مینویسد:
عصری صدایی شبیه هورا میتینگها و روزهای انقلاب شنیده میشود، به طور واضح به خانه ما میآمد. برای تحقیق فرستادیم خبری نبود. یک نفر آژان گفته بود جماعتی شنیده بودند که باز هم [فرقهچیها] آدم به دار خواهند زد، آمده داد میزدند که بیاورند به دار بکشند تا تماشا بکنند. اینطور وقایع در تاریخ انقلابات مختلفه مخصوصا انقلاب فرانسه بسیار دیده شده است و از مراحل سختی است که انقلابات اجتماعی و سیاسی در آن از امتحان میگذرند. انقلاب فعلی آذربایجان [یعنی آشوب فرقه دموکرات] نسبتا در این زمینه بد امتحان نمیدهد [یعنی دست کمی از خشونتهای انقلابی روسیه و فرانسه ندارد]. اگر کار به دست این جماعت [فرقه دموکرات] بیفتد، چنانکه یک زمانی در فرانسه افتاد، ممکن است برای تماشا آدمها را کشان کشان بیاورند از دار بیاویزند.
ادامه مطلب
🆔@Ir_Azariha
فرقه دموکرات آدمها را برای تماشا به دار خواهد آویخت
میرزا عبدالله مجتهدی تبریزی ذیل خاطراتش از ۱۴ دی ۱۳۲۴، یعنی تنها سه هفته پس از ظهور فرقه دموکرات مینویسد:
عصری صدایی شبیه هورا میتینگها و روزهای انقلاب شنیده میشود، به طور واضح به خانه ما میآمد. برای تحقیق فرستادیم خبری نبود. یک نفر آژان گفته بود جماعتی شنیده بودند که باز هم [فرقهچیها] آدم به دار خواهند زد، آمده داد میزدند که بیاورند به دار بکشند تا تماشا بکنند. اینطور وقایع در تاریخ انقلابات مختلفه مخصوصا انقلاب فرانسه بسیار دیده شده است و از مراحل سختی است که انقلابات اجتماعی و سیاسی در آن از امتحان میگذرند. انقلاب فعلی آذربایجان [یعنی آشوب فرقه دموکرات] نسبتا در این زمینه بد امتحان نمیدهد [یعنی دست کمی از خشونتهای انقلابی روسیه و فرانسه ندارد]. اگر کار به دست این جماعت [فرقه دموکرات] بیفتد، چنانکه یک زمانی در فرانسه افتاد، ممکن است برای تماشا آدمها را کشان کشان بیاورند از دار بیاویزند.
ادامه مطلب
🆔@Ir_Azariha
آذریها
آدمها را برای تماشا به دار خواهند آویخت - آذریها
یکی از منابع دست اول شناخت وقایع تاریخی آذربایجان در سالهای ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ خورشیدی، یعنی زمانی که آذربایجان تحت اشغال ارتش سرخ بود و حکومت به دستور شوروی موسوم ...
در پی انتشار آمار نرخ تورم در ترکیه
💢اردوغان رییس اداره دولتی آمار ترکیه را اخراج کرد!
پس از انتشار آخرین دادههای مربوط به تورم در ترکیه توسط اداره دولتی آمار این کشور که نشان میداد رکورد ۱۹ سال گذشته تورم در ترکیه شکسته شده است، رئیس جمهور ترکیه رئیس اداره آمار را اخراج کرد!
اردوغان پیش از این نیز طی کمتر از ۲ سال، سه رئیس بانک مرکزی ترکیه را اخراج کرده بود.
آمار تورم سال ۲۰۲۱ ترکیه هم هواداران حکومت، هم مخالفان را خشمگین کرد. مخالفان میگفتند که آمارهای منتشرشده که نرخ تورم را ۳۶.۱ درصد نشان میدهد، دستکاری شده و کمتر از واقعیت هستند. به گفته آنان، افزایش هزینههای زندگی حداقل دو برابر آن چیزی است که اداره آمار منتشر کرده. در ماه دسامبر سال گذشته، کمال قیلیچدارغلو رهبر مخالفان حزب عدالت و توسعه به محل اداره آمار دولتی مراجعه کرده بود تا رئیس این اداره را ملاقات کند، اما با مخالفت حراست اداره روبرو شد که مانع از ورود او به ساختمان اداره بود. قیلیچدارغلو میگفت که اداره آمار دادهها و اعداد را به منظور مخفی کردن آثار سوء سیاستهای حکومت دستکاری میکند.
از طرف دیگر، گزارش میشود که طی مدت اخیر اردوغان در محافل خصوصی، مکرر از دادهها و گزارشهای اداره آمار انتقاد میکرده و مدعی بوده که این آمارها سیاهنمایی از مشکلات اقتصادی ترکیه است.
در اوایل ماه جاری، سعید اردال دینجر، رئیس معزول اداره دولتی آمار، در مصاحبه با روزنامه دنیا گفته بود « امروز من در این اداره نشستهام، فردا یکی دیگر. مهم نیست چه کسی رئیس اداره آمار است. شما میتوانید تصور کنید که صدها نفر همکار من در اینجا درباره نرخ تورم سکوت کنند و چیزی بسیار متفاوت از واقعیت موجود منتشر کنند؟ من در برابر ۸۴ میلیون مردم مسئولیت دارم».
کارشناسان و ناظران ترکیه معتقدند این اقدام اردوغان موجب افزایش نگرانی نسبت به صحت دادههای رسمی شاخصهای اقتصادی میشود.
گفتنی است اخیرا وزیر دادگستری ترکیه، عبدالحمید گول، نیز از کابینه اردوغان استعفا داده است، بیآنکه توضیحی درباره دلیل خود بدهد.
در تارنمای آذریها بخوانید
🆔@Ir_Azariha
💢اردوغان رییس اداره دولتی آمار ترکیه را اخراج کرد!
پس از انتشار آخرین دادههای مربوط به تورم در ترکیه توسط اداره دولتی آمار این کشور که نشان میداد رکورد ۱۹ سال گذشته تورم در ترکیه شکسته شده است، رئیس جمهور ترکیه رئیس اداره آمار را اخراج کرد!
اردوغان پیش از این نیز طی کمتر از ۲ سال، سه رئیس بانک مرکزی ترکیه را اخراج کرده بود.
آمار تورم سال ۲۰۲۱ ترکیه هم هواداران حکومت، هم مخالفان را خشمگین کرد. مخالفان میگفتند که آمارهای منتشرشده که نرخ تورم را ۳۶.۱ درصد نشان میدهد، دستکاری شده و کمتر از واقعیت هستند. به گفته آنان، افزایش هزینههای زندگی حداقل دو برابر آن چیزی است که اداره آمار منتشر کرده. در ماه دسامبر سال گذشته، کمال قیلیچدارغلو رهبر مخالفان حزب عدالت و توسعه به محل اداره آمار دولتی مراجعه کرده بود تا رئیس این اداره را ملاقات کند، اما با مخالفت حراست اداره روبرو شد که مانع از ورود او به ساختمان اداره بود. قیلیچدارغلو میگفت که اداره آمار دادهها و اعداد را به منظور مخفی کردن آثار سوء سیاستهای حکومت دستکاری میکند.
از طرف دیگر، گزارش میشود که طی مدت اخیر اردوغان در محافل خصوصی، مکرر از دادهها و گزارشهای اداره آمار انتقاد میکرده و مدعی بوده که این آمارها سیاهنمایی از مشکلات اقتصادی ترکیه است.
در اوایل ماه جاری، سعید اردال دینجر، رئیس معزول اداره دولتی آمار، در مصاحبه با روزنامه دنیا گفته بود « امروز من در این اداره نشستهام، فردا یکی دیگر. مهم نیست چه کسی رئیس اداره آمار است. شما میتوانید تصور کنید که صدها نفر همکار من در اینجا درباره نرخ تورم سکوت کنند و چیزی بسیار متفاوت از واقعیت موجود منتشر کنند؟ من در برابر ۸۴ میلیون مردم مسئولیت دارم».
کارشناسان و ناظران ترکیه معتقدند این اقدام اردوغان موجب افزایش نگرانی نسبت به صحت دادههای رسمی شاخصهای اقتصادی میشود.
گفتنی است اخیرا وزیر دادگستری ترکیه، عبدالحمید گول، نیز از کابینه اردوغان استعفا داده است، بیآنکه توضیحی درباره دلیل خود بدهد.
در تارنمای آذریها بخوانید
🆔@Ir_Azariha
آذریها
اردوغان ريیس اداره دولتی آمار ترکیه را اخراج کرد! - آذریها
به گزارش فرانس ۲۴: پس از انتشار آخرین دادههای مربوط به تورم در ترکیه توسط اداره دولتی آمار این کشور که نشان میداد رکورد ۱۹ سال گذشته تورم در ترکیه ...
چرا میگویند فردوسی ایران را زنده کرد؟
دکتر ابوالفضل خطیبی: نکته اینجاست که در زمانی که شاهنامه سروده شد نشانی از ایرانشهر با مرکزیت واحد وجود نداشت و هر گوشهای از ایران در دست حکومتی مستقل بود، دولتهای سامانی، غزنوی و سلجوقی هرگز بر سراسر ایران حاکم نبودند و تنها بر بخشهایی از این سرزمین حکم میراندند. در چنین زمانی که ایرانشهر در دست دولت های متعدد بود ، فردوسی سنگ بنایی گذاشت که باعث ماندگاری ایران شد. این که می گویند فردوسی ایران را زنده کرد، اشاره به همین معنا دارد.
به همین دلیل استاد شهریار تبریزی میسراید:
چو از شهنامه فردوسی چو رعدی در خروش آمد
به تـن ايرانيـان را خـون مليّت به جوش آمد
زبـان پـارسـی گويـا شـد و تـازی خمـوش آمد
ز كنج خلـوت دل اهرمـن رفـت و سروش آمد
🆔@Ir_Azariha
دکتر ابوالفضل خطیبی: نکته اینجاست که در زمانی که شاهنامه سروده شد نشانی از ایرانشهر با مرکزیت واحد وجود نداشت و هر گوشهای از ایران در دست حکومتی مستقل بود، دولتهای سامانی، غزنوی و سلجوقی هرگز بر سراسر ایران حاکم نبودند و تنها بر بخشهایی از این سرزمین حکم میراندند. در چنین زمانی که ایرانشهر در دست دولت های متعدد بود ، فردوسی سنگ بنایی گذاشت که باعث ماندگاری ایران شد. این که می گویند فردوسی ایران را زنده کرد، اشاره به همین معنا دارد.
به همین دلیل استاد شهریار تبریزی میسراید:
چو از شهنامه فردوسی چو رعدی در خروش آمد
به تـن ايرانيـان را خـون مليّت به جوش آمد
زبـان پـارسـی گويـا شـد و تـازی خمـوش آمد
ز كنج خلـوت دل اهرمـن رفـت و سروش آمد
🆔@Ir_Azariha
نظر مرحوم پرتو کرمانشاهی، شاعر ایرانشهر، درباره زبان ملّی و زبان مادری
💢تا ستون زرین مجسمه فردوسی هست، گلستان ایران پابرجاست
نکته جالب توجه درباره مرحوم پرتو کرمانشاهی آگاهی عمیق او از اهمیت زبان فارسی و فرهنگ ایران است که او را میتوان در شمار شاعران برجسته معاصر مانند شهریار تبریزی، در شمار آن دسته از پارسیگویان و سخنسرایان معاصر ایرانشهر دانست که با مرعوب تهاجم قومگرایانه و سوءاستفادهگران از زبان مادری نشده و همواره زبان ملّی ایرانیان یعنی فارسی را در صدر مینشانده.
با این حال، همچنانکه انتظار میرود، جریان قومگرای پانکردی که از هیچ رویدادی برای تهاجم به زبان فارسی و هویت ایرانی و مصادره مفاخر ایرانزمین به سود ایدئولوژی ضدایرانی خود نمیگذرد، در روزهای اخیر سعی در ارائه تصویری قومگرا از مرحوم پرتو کرمانشاهی کردهاست و بهانهای برای حمله به فرهنگ و ادب پارسی یافته.
در زیر پاسخ خود آن مرحوم را به این جریان موهن میآوریم. پرتو کرمانشاهی در مصاحبهای در پاسخ سوالی درباره سوء استفاده از زبان مادری برای بحث تجزیهطلبانه و ایرانستیزانه در غرب ایران میگوید:
مجسمه فردوسی را در میدان فردوسی تهران دیدهای؟ تا ستون زرين او هست، تا این گلستان هست [اتفاق بدی نمی افتد]. حالا ما خودمان کُردیم. خب هر کس پسر پدر خودش است و هر زبانی ریشهای دارد، ولی قابل قیاس نیست و باید با بچهها فارسی حرف زد و البته در مدرسه فارسی هست و به هر حال جذب می شوند. البته تک و توکی هستند که آخر وقتی حقیقتی در میان نیست آدم نباید وقت خودش را صرف چیزهای بیهوده کند.
مصاحبهکننده در ادامه میپرسد: در آن روزگار شما هم این ماجراها بود؟
پرتو: نه اصلا، اصلا ما قاطی بودیم در شهر و محل کار و بازار و هیچ کس حساسیتی به این مسائل نداشت و فاصلهای در بین نبود به هر حال اینها هم می گذرد، این یم طوفانی بود که ابعاد مختلفی دارد.
پرتو کرمانشاهی در ادامه درباره اهمیت بارز زبان فارسی به عنوان زبان ملّی همه ایرانیان و در نقد ادعاهای بیپایه قومگرایان میگوید:
شما مثلا کتابخانهای داری، من خودم تعدادی کتاب دارم که سه چهارتاش به زبان کُردی است. من بدم که نمی آید، من خودم به پا کُرد بودم، کار هم کردیم این همه شاعر کُرد داریم، تمام نامههاشان به ماموستاهاشان دیدی؟ همهاش فارسی است، یا آنها که قدیم بغداد رفته بودند، به عربی است شعرایشان وهم اکثر فارسی گو هستند، مثل شیخ رضا کرکوکی که هزلیات هم دارد، اینها همه فارسی گو بودند. تاریخ کردستان چهار پنج تا تاریخ همه فارسی است، تاریخ مردوخ، تاریخ میزرا شکرالله همه فارسیاند. اینها تعصب ندارد به هر حال مملکت زبان زازا دارد، گیلکی دارد، ترکی دارد، اینها هم به هر حال، فرض کن گیلکی هم مثلا جا افتاده، اگر آنها هم بخواهند بگویند فقط ما هستیم و نه اینها اشتباه می کنند، البته یک تبی هم هست که زود به عرق مینشیند، گذراست.
ادامه مطلب
🆔@Ir_Azariha
💢تا ستون زرین مجسمه فردوسی هست، گلستان ایران پابرجاست
نکته جالب توجه درباره مرحوم پرتو کرمانشاهی آگاهی عمیق او از اهمیت زبان فارسی و فرهنگ ایران است که او را میتوان در شمار شاعران برجسته معاصر مانند شهریار تبریزی، در شمار آن دسته از پارسیگویان و سخنسرایان معاصر ایرانشهر دانست که با مرعوب تهاجم قومگرایانه و سوءاستفادهگران از زبان مادری نشده و همواره زبان ملّی ایرانیان یعنی فارسی را در صدر مینشانده.
با این حال، همچنانکه انتظار میرود، جریان قومگرای پانکردی که از هیچ رویدادی برای تهاجم به زبان فارسی و هویت ایرانی و مصادره مفاخر ایرانزمین به سود ایدئولوژی ضدایرانی خود نمیگذرد، در روزهای اخیر سعی در ارائه تصویری قومگرا از مرحوم پرتو کرمانشاهی کردهاست و بهانهای برای حمله به فرهنگ و ادب پارسی یافته.
در زیر پاسخ خود آن مرحوم را به این جریان موهن میآوریم. پرتو کرمانشاهی در مصاحبهای در پاسخ سوالی درباره سوء استفاده از زبان مادری برای بحث تجزیهطلبانه و ایرانستیزانه در غرب ایران میگوید:
مجسمه فردوسی را در میدان فردوسی تهران دیدهای؟ تا ستون زرين او هست، تا این گلستان هست [اتفاق بدی نمی افتد]. حالا ما خودمان کُردیم. خب هر کس پسر پدر خودش است و هر زبانی ریشهای دارد، ولی قابل قیاس نیست و باید با بچهها فارسی حرف زد و البته در مدرسه فارسی هست و به هر حال جذب می شوند. البته تک و توکی هستند که آخر وقتی حقیقتی در میان نیست آدم نباید وقت خودش را صرف چیزهای بیهوده کند.
مصاحبهکننده در ادامه میپرسد: در آن روزگار شما هم این ماجراها بود؟
پرتو: نه اصلا، اصلا ما قاطی بودیم در شهر و محل کار و بازار و هیچ کس حساسیتی به این مسائل نداشت و فاصلهای در بین نبود به هر حال اینها هم می گذرد، این یم طوفانی بود که ابعاد مختلفی دارد.
پرتو کرمانشاهی در ادامه درباره اهمیت بارز زبان فارسی به عنوان زبان ملّی همه ایرانیان و در نقد ادعاهای بیپایه قومگرایان میگوید:
شما مثلا کتابخانهای داری، من خودم تعدادی کتاب دارم که سه چهارتاش به زبان کُردی است. من بدم که نمی آید، من خودم به پا کُرد بودم، کار هم کردیم این همه شاعر کُرد داریم، تمام نامههاشان به ماموستاهاشان دیدی؟ همهاش فارسی است، یا آنها که قدیم بغداد رفته بودند، به عربی است شعرایشان وهم اکثر فارسی گو هستند، مثل شیخ رضا کرکوکی که هزلیات هم دارد، اینها همه فارسی گو بودند. تاریخ کردستان چهار پنج تا تاریخ همه فارسی است، تاریخ مردوخ، تاریخ میزرا شکرالله همه فارسیاند. اینها تعصب ندارد به هر حال مملکت زبان زازا دارد، گیلکی دارد، ترکی دارد، اینها هم به هر حال، فرض کن گیلکی هم مثلا جا افتاده، اگر آنها هم بخواهند بگویند فقط ما هستیم و نه اینها اشتباه می کنند، البته یک تبی هم هست که زود به عرق مینشیند، گذراست.
ادامه مطلب
🆔@Ir_Azariha
آذریها
تا ستون زرین مجسمه فردوسی هست، گلستان ایران پابرجاست - آذریها
هفته گذشته، علیاشرف نوبتی متخلص به پرتو کرمانشاهی شاعر برجسته ایرانی درگذشت. پرتو در ۶ مهر ۱۳۱۰ در کرمانشاه زاده شد و بامداد ۵ بهمن ۱۴۰۰ براثر کهولت سن در ...
تاراج بزرگ در پروژه همکاری بریتیش پترولیوم و شرکت نفت دولتی باکو
🔴 ابعادی از پرونده بزرگ یک فساد بینالمللی
سازمان بینالمللی «گزارشگری جرایم سازمانیافته و فساد OCCRP» در گزارشی مفصل و مستند پرده از فساد گسترده در پروژه میدان گازی شاه دنیز در باکو حاصل همکاری شرکت دولتی نفت باکو و شرکت انگلیسی بریتیش پترولیوم برداشت.
یافتههای اصلی گزارش:
دو شرکت متعلق به شرکت نفت دولتی جمهوری آذربایجان از محل عملیات توسعه شرکت انگلیسی بریتیش پترولیوم در دریای مازندران (مشهور به شاه دنیز ۲) دست به چپاولی گسترده به واسطه هزینهتراشیهای جعلی و قراردادهای ساختگی زدهاند.
به شهادت چندین منبع، بارها به شرکت انگلیسی بریتیش پترولیوم درباره موارد فساد در پروژه مذکور هشدار داده شده، اما این شرکت هیچ اقدامی انجام نداده است.
عمده این ۱.۷ میلیارد دلار پیش از آنکه مبالغ سود [حاصل از پروژه] به بودجه دولتی باکو واریز شود، به مصرف رسیده است. که نشان میدهد کسی که زیان دیده مردم هستند، نه شرکت خارجی بریتیش پترولیوم.
همزمان با این پروژه، مدیر یکی از شرکتهای دولتی باکو و همسرش املاک فراوانی به ارزش بیش از ۱۰ میلیون دلار در سواحل میامی در ایالات متحده خریدهاند
همزمان با سرکوبی گسترده جامعه مدنی و روزنامهنگاران مستقل توسط دولت باکو، صدها میلیون دلار پول ناپدید شده است.
ادامه مطلب
🆔@Ir_Azariha
🔴 ابعادی از پرونده بزرگ یک فساد بینالمللی
سازمان بینالمللی «گزارشگری جرایم سازمانیافته و فساد OCCRP» در گزارشی مفصل و مستند پرده از فساد گسترده در پروژه میدان گازی شاه دنیز در باکو حاصل همکاری شرکت دولتی نفت باکو و شرکت انگلیسی بریتیش پترولیوم برداشت.
یافتههای اصلی گزارش:
دو شرکت متعلق به شرکت نفت دولتی جمهوری آذربایجان از محل عملیات توسعه شرکت انگلیسی بریتیش پترولیوم در دریای مازندران (مشهور به شاه دنیز ۲) دست به چپاولی گسترده به واسطه هزینهتراشیهای جعلی و قراردادهای ساختگی زدهاند.
به شهادت چندین منبع، بارها به شرکت انگلیسی بریتیش پترولیوم درباره موارد فساد در پروژه مذکور هشدار داده شده، اما این شرکت هیچ اقدامی انجام نداده است.
عمده این ۱.۷ میلیارد دلار پیش از آنکه مبالغ سود [حاصل از پروژه] به بودجه دولتی باکو واریز شود، به مصرف رسیده است. که نشان میدهد کسی که زیان دیده مردم هستند، نه شرکت خارجی بریتیش پترولیوم.
همزمان با این پروژه، مدیر یکی از شرکتهای دولتی باکو و همسرش املاک فراوانی به ارزش بیش از ۱۰ میلیون دلار در سواحل میامی در ایالات متحده خریدهاند
همزمان با سرکوبی گسترده جامعه مدنی و روزنامهنگاران مستقل توسط دولت باکو، صدها میلیون دلار پول ناپدید شده است.
ادامه مطلب
🆔@Ir_Azariha
آذریها
ابعادی از پرونده بزرگ یک فساد بینالمللی - آذریها
سازمان بینالمللی «گزارشگری جرایم سازمانیافته و فساد OCCRP» در گزارشی مفصل افشا کرد: چشمپوشی بریتیش پترولیوم در برابر فساد، به عوض پروژه گاز باکو اسناد افشاشده نشان میدهد که دو ...
یادداشتی از دکتر شفیعی کدکنی، به مناسبت سالگرد درگذشت استاد زریاب خویی (۱۴ بهمن)
💢دریغا زریاب، دریغا فرهنگ ایرانی
یادداشت محمدرضا شفیعی کدکنی دربارهٔ استاد عباس زریاب خویی (اندیشمند، نویسنده، مترجم، ادیب، نسخهشناس و استاد دانشگاه تهران)
بخارا، شمارهٔ ۱۰۴، بهمن-اسفند ۱۳۹۳
اَرَایت مَن حملوا علی الاعواد؟
اَرَایت کیف خبا ضیاءُ النادی؟
شریف رضی
دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی! جز این چه میتوانم گفت، در این راسته بازار مدرکفروشان با ارزِ شناور. در این سیاهی لشگر انبوه استاد و دانشجو. سیاهی لشگری از خیل دانشجویان و استادان چیزی برابر تمام دانشگاههای فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور پیشرفته دیگر و جهل مرکّب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری از برای زمانه خویش میدانند. کفاهُم جَهلُهُم!
اگر از همه رشتههای دانش زمان بیخبرم، اما، در کار خویش خبرهام و میدانم که محیط دانشگاهیِ ما، در چه سکراتی به سر میبرد. در هیچ جای جهان کار دانشگاه و تحقیقات دانشگاهی از اینگونه که ما داریم نیست، در عصر معرکهگیران و منکران «حُسن و قبح عقلی» در پایان قرن بیستم. دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!
در عصری که «تحقیقات» دانشگاهی ما از یک سوی در شکل اوراد و عزایم خود را نشان میدهد و از سوی دیگر نسخهبرداری کمرنگی از فرهنگ ژورنالیستی زمانه است، چه میتوان گفت، جز اینکه بگویم:
دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!
در عصر «محققانی» که اگر از تألیفات خودشان امتحانشان کنند از عهده قرائت متن «تحقیقات» خویش برنمیآیند و دولت، با سادهلوحی، به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات میکند و چندان بیخبر است که این رتبههای کاملاً «اداری» را ملاک پیشرفت علم و تحقیق تلقی میکند، چه میتوانم گفت، جز اینکه بگویم: دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!
نمیگویم او واپسین بود، ولی در میان واپسینها، بیگمان، برجستهترین بود، برجستهترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق میورزند: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا ادبیات فارسی و عربی و تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغربزمین میگذرد در حوزه پژوهشهای ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب، از افلاطون تا هگل و مارکس و ناقدان معاصرش.
زریاب در شرایط فرهنگی عصر ما، شاید، والاترین مصداق کلمه «حکیم» بود یعنی فرزانهای که بسیار خوانده است و بسیار آموخته و بسیار اندیشیده و از انبوه خواندهها و دانستههای خویش، منظومهای عقلانی برای تبیین جهان و فرهنگ ملی خویش تدارک دیده است و براساس این منظومه عقلانی و فرهنگی است که نگران پیرامون خویش است.
به راستی دیگر، در کجای ایران باید جست مردی را که بتواند «شفاء» و «اشارات» ابنسینا و «اسفار» صدرالمتالهین و «شاهنامه فردوسی» و «صیدنه» ابوریحان بیرونی و «دیوان خاقانی» و فلسفه تاریخ ایران و تاریخ فلسفه ایران را در عالیترین سطوح ممکن تدریس و تحقیق کند و آنگاه که درباره گوته، شیلر، کانت، هگل، صادق هدایت و مهدی اخوان ثالث سخن میگوید سخنش از ژرفترین سخنها باشد؟
به راستی دیگر، در کجای ایران میتوان یافت مردی چون او که این چنین ترکیب متناقضی از کهنه و نو و شرق و غرب و عقل و نقل باشد با آنچنان حضور ذهن شگفتآور و هوشیاری و طنز و خاکساری و فروتنی اعجابانگیز؟ بهراستی که درماندهام، چه بگویم جز اینکه بگویم:
دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!
دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!
ادامه مطلب
🆔@Ir_Azariha
💢دریغا زریاب، دریغا فرهنگ ایرانی
یادداشت محمدرضا شفیعی کدکنی دربارهٔ استاد عباس زریاب خویی (اندیشمند، نویسنده، مترجم، ادیب، نسخهشناس و استاد دانشگاه تهران)
بخارا، شمارهٔ ۱۰۴، بهمن-اسفند ۱۳۹۳
اَرَایت مَن حملوا علی الاعواد؟
اَرَایت کیف خبا ضیاءُ النادی؟
شریف رضی
دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی! جز این چه میتوانم گفت، در این راسته بازار مدرکفروشان با ارزِ شناور. در این سیاهی لشگر انبوه استاد و دانشجو. سیاهی لشگری از خیل دانشجویان و استادان چیزی برابر تمام دانشگاههای فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور پیشرفته دیگر و جهل مرکّب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری از برای زمانه خویش میدانند. کفاهُم جَهلُهُم!
اگر از همه رشتههای دانش زمان بیخبرم، اما، در کار خویش خبرهام و میدانم که محیط دانشگاهیِ ما، در چه سکراتی به سر میبرد. در هیچ جای جهان کار دانشگاه و تحقیقات دانشگاهی از اینگونه که ما داریم نیست، در عصر معرکهگیران و منکران «حُسن و قبح عقلی» در پایان قرن بیستم. دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!
در عصری که «تحقیقات» دانشگاهی ما از یک سوی در شکل اوراد و عزایم خود را نشان میدهد و از سوی دیگر نسخهبرداری کمرنگی از فرهنگ ژورنالیستی زمانه است، چه میتوان گفت، جز اینکه بگویم:
دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!
در عصر «محققانی» که اگر از تألیفات خودشان امتحانشان کنند از عهده قرائت متن «تحقیقات» خویش برنمیآیند و دولت، با سادهلوحی، به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات میکند و چندان بیخبر است که این رتبههای کاملاً «اداری» را ملاک پیشرفت علم و تحقیق تلقی میکند، چه میتوانم گفت، جز اینکه بگویم: دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!
نمیگویم او واپسین بود، ولی در میان واپسینها، بیگمان، برجستهترین بود، برجستهترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق میورزند: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا ادبیات فارسی و عربی و تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغربزمین میگذرد در حوزه پژوهشهای ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب، از افلاطون تا هگل و مارکس و ناقدان معاصرش.
زریاب در شرایط فرهنگی عصر ما، شاید، والاترین مصداق کلمه «حکیم» بود یعنی فرزانهای که بسیار خوانده است و بسیار آموخته و بسیار اندیشیده و از انبوه خواندهها و دانستههای خویش، منظومهای عقلانی برای تبیین جهان و فرهنگ ملی خویش تدارک دیده است و براساس این منظومه عقلانی و فرهنگی است که نگران پیرامون خویش است.
به راستی دیگر، در کجای ایران باید جست مردی را که بتواند «شفاء» و «اشارات» ابنسینا و «اسفار» صدرالمتالهین و «شاهنامه فردوسی» و «صیدنه» ابوریحان بیرونی و «دیوان خاقانی» و فلسفه تاریخ ایران و تاریخ فلسفه ایران را در عالیترین سطوح ممکن تدریس و تحقیق کند و آنگاه که درباره گوته، شیلر، کانت، هگل، صادق هدایت و مهدی اخوان ثالث سخن میگوید سخنش از ژرفترین سخنها باشد؟
به راستی دیگر، در کجای ایران میتوان یافت مردی چون او که این چنین ترکیب متناقضی از کهنه و نو و شرق و غرب و عقل و نقل باشد با آنچنان حضور ذهن شگفتآور و هوشیاری و طنز و خاکساری و فروتنی اعجابانگیز؟ بهراستی که درماندهام، چه بگویم جز اینکه بگویم:
دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!
دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!
ادامه مطلب
🆔@Ir_Azariha
آذریها
دریغا زریاب، دریغا فرهنگ ایرانی - آذریها
یادداشت محمدرضا شفیعی کدکنی دربارهٔ استاد عباس زریاب خویی (اندیشمند، نویسنده، مترجم، ادیب، نسخهشناس و استاد دانشگاه تهران) بخارا، شمارهٔ ۱۰۴، بهمن-اسفند ۱۳۹۳ اَرَایت مَن حملوا علی الاعواد؟ اَرَایت کیف ...
از جان زبان فارسی چه میخواهید؟
هشدار استاد شفیعی کدکنی درباره انگیزههای دشمنی با زبان ملّی ایرانیان
متن و فایل صوتی زیر از سخنان استاد دکتر شفیعی کدکنی صاحبنظر و استاد معظم زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران است. دکتر شفیعی کدکنی در این سخنان نسبت به طرحها و سوابق انگلیس و روس در فارسیزدایی و ستیز برنامهریزی شده با هویت و تمدن ایرانی در آسیای میانه و شبه قاره هند میگوید و هشدار میدهد که مبادا تسلیم طرح دشمنان برای فارسیستیزی و جایگزین کردن زبانهای محلی و مادری به جای زبان فارسی شویم:
آنجا [آکسفورد] یک فرد انگلیسی که اسمش همه چیزش انگلیسی بود، عضو کمپانی هند شرقی بود، آمده زبان فارسی یاد گرفته و به فارسی شعر گفته ... بعد آن وقتی [انگلیسیها به زبان فارسی] مسلّط شدند، [به هندوستانیها] گفتند: گور بابای زبان فارسی، شما زبان فارسی برایتان خوب نیست. شما بیایید اُردو را که یک زبان محلّی است، این را بگیرید بزرگش کنید و همین کار را کردند. میدانستند که زبان فارسی شاهنامه دارد، مثنوی دارد، سعدی دارد، حافظ دارد، نظامی دارد، میتواند با شکسپیر کُشتی بگیرد. ولی زبان اردو چیزی ندارد که با شکسپیر کُشتی بگیرد. بعد از مدتی بچّۀ هندی میگوید: گور بابای این زبان اردو. من که میتوانم شکسپیر بخوانم، چرا این شعرهای ضعیف و این ادبیات چی چی … را بخوانم اصلاً زبانم را انگلیسی میکنم، چنانکه کردند. ببینید آنهایی که روی زبانهای محلّی ما فشار میآورند که من آقا به لهجۀ کدکنی بهتر است شعر بگویم، او میداند چکار میکند، او میداند که در لهجۀ کدکنی، شاهنامه وجود ندارد، مثنوی وجود ندارد، نظامی وجود ندارد، سعدی [وجود] ندارد. این لهجه وقتی که خیلی هم بزرگ بشود چهار تا داستان کوتاه و دو سه تا شعر بند تنبانی میراثش خواهد شد. آن بچه هم میگوید من فاتحه این را خوندم. من شکسپیر میخوانم یا پوشکین میخوانم. الان شما فکر میکنید روسها چه کار میکنند در آسیای میانه، در سرزمین آسیای میانه روسها الان سیاستشان همین است. هر قومیت کوچکی را پروبال میدهند. میگویند خلق قزاق و … بگویید گور بابای ادبیات فارسی و سعدی و حافظ. شما بیایید لهجۀ خودتان را موسیقی خودتان را … و ما برایتان کف میزنیم، ما برایتان دپارتمان در مسکو تشکیل میدهیم. مطالعات قوم قزاق و چی و چی … آن بچۀ قزاق مدتی که خواند میگوید این زبان و فرهنگ قزاقی چیزی ندارد. من داستایوفسکی و چخوف و پوشکین میخوانم. لرمانتف میخوانم. فاتحه میخوانم بر زبان و فرهنگ ملی خودم. روس میشود.
زبان فارسی در همه کرۀ زمین با رباعیات خیام و مثنوی جلالالدین و شاهنامه و سعدی و حافظ و نظامی و … شناخته میشود در همۀ دنیا. شکسپیر با آن نمیتواند کشتی بگیرد. پوشکین با آن نمیتواند کشتی بگیرد. اما با آن لهجۀ محلی که تشویقت میکنند، بعد از مدتی نوۀ تو، نبیرۀ تو، میگوید ...[فاتحه میخوانم] به این زبان محلی خودم. من روس میشوم، انگلیسی میشوم. شکسپیر میخوانم، لرمنتف میخوانم، پوشکین میخوانم.
این را ما هیچ بهش توجه نمیکنیم. ما نمیخواهیم هیچ زبان محلّیای را خداینکرده … چون این زبانهای محلّی پشتوانۀ فرهنگی ما هستند. ما اگر این زبانهای محلّی را حفظ نکنیم، بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمان را عملاً نمیفهمیم. ولی زبان فارسی، این زبان بینالارواحی که قرنها و قرنها و قرنها همۀ این اقوام درش مساهمت (همکاری و همیاری) دارند … هیچ قومی بر هیچ قوم دیگری تقدم ندارد در ساختن امواج این دریای بزرگ. ما به این باید خیلی بیشتر از اینها اهمیت بدهیم …
ادامه مطلب
🆔@Ir_Azariha
هشدار استاد شفیعی کدکنی درباره انگیزههای دشمنی با زبان ملّی ایرانیان
متن و فایل صوتی زیر از سخنان استاد دکتر شفیعی کدکنی صاحبنظر و استاد معظم زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران است. دکتر شفیعی کدکنی در این سخنان نسبت به طرحها و سوابق انگلیس و روس در فارسیزدایی و ستیز برنامهریزی شده با هویت و تمدن ایرانی در آسیای میانه و شبه قاره هند میگوید و هشدار میدهد که مبادا تسلیم طرح دشمنان برای فارسیستیزی و جایگزین کردن زبانهای محلی و مادری به جای زبان فارسی شویم:
آنجا [آکسفورد] یک فرد انگلیسی که اسمش همه چیزش انگلیسی بود، عضو کمپانی هند شرقی بود، آمده زبان فارسی یاد گرفته و به فارسی شعر گفته ... بعد آن وقتی [انگلیسیها به زبان فارسی] مسلّط شدند، [به هندوستانیها] گفتند: گور بابای زبان فارسی، شما زبان فارسی برایتان خوب نیست. شما بیایید اُردو را که یک زبان محلّی است، این را بگیرید بزرگش کنید و همین کار را کردند. میدانستند که زبان فارسی شاهنامه دارد، مثنوی دارد، سعدی دارد، حافظ دارد، نظامی دارد، میتواند با شکسپیر کُشتی بگیرد. ولی زبان اردو چیزی ندارد که با شکسپیر کُشتی بگیرد. بعد از مدتی بچّۀ هندی میگوید: گور بابای این زبان اردو. من که میتوانم شکسپیر بخوانم، چرا این شعرهای ضعیف و این ادبیات چی چی … را بخوانم اصلاً زبانم را انگلیسی میکنم، چنانکه کردند. ببینید آنهایی که روی زبانهای محلّی ما فشار میآورند که من آقا به لهجۀ کدکنی بهتر است شعر بگویم، او میداند چکار میکند، او میداند که در لهجۀ کدکنی، شاهنامه وجود ندارد، مثنوی وجود ندارد، نظامی وجود ندارد، سعدی [وجود] ندارد. این لهجه وقتی که خیلی هم بزرگ بشود چهار تا داستان کوتاه و دو سه تا شعر بند تنبانی میراثش خواهد شد. آن بچه هم میگوید من فاتحه این را خوندم. من شکسپیر میخوانم یا پوشکین میخوانم. الان شما فکر میکنید روسها چه کار میکنند در آسیای میانه، در سرزمین آسیای میانه روسها الان سیاستشان همین است. هر قومیت کوچکی را پروبال میدهند. میگویند خلق قزاق و … بگویید گور بابای ادبیات فارسی و سعدی و حافظ. شما بیایید لهجۀ خودتان را موسیقی خودتان را … و ما برایتان کف میزنیم، ما برایتان دپارتمان در مسکو تشکیل میدهیم. مطالعات قوم قزاق و چی و چی … آن بچۀ قزاق مدتی که خواند میگوید این زبان و فرهنگ قزاقی چیزی ندارد. من داستایوفسکی و چخوف و پوشکین میخوانم. لرمانتف میخوانم. فاتحه میخوانم بر زبان و فرهنگ ملی خودم. روس میشود.
زبان فارسی در همه کرۀ زمین با رباعیات خیام و مثنوی جلالالدین و شاهنامه و سعدی و حافظ و نظامی و … شناخته میشود در همۀ دنیا. شکسپیر با آن نمیتواند کشتی بگیرد. پوشکین با آن نمیتواند کشتی بگیرد. اما با آن لهجۀ محلی که تشویقت میکنند، بعد از مدتی نوۀ تو، نبیرۀ تو، میگوید ...[فاتحه میخوانم] به این زبان محلی خودم. من روس میشوم، انگلیسی میشوم. شکسپیر میخوانم، لرمنتف میخوانم، پوشکین میخوانم.
این را ما هیچ بهش توجه نمیکنیم. ما نمیخواهیم هیچ زبان محلّیای را خداینکرده … چون این زبانهای محلّی پشتوانۀ فرهنگی ما هستند. ما اگر این زبانهای محلّی را حفظ نکنیم، بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمان را عملاً نمیفهمیم. ولی زبان فارسی، این زبان بینالارواحی که قرنها و قرنها و قرنها همۀ این اقوام درش مساهمت (همکاری و همیاری) دارند … هیچ قومی بر هیچ قوم دیگری تقدم ندارد در ساختن امواج این دریای بزرگ. ما به این باید خیلی بیشتر از اینها اهمیت بدهیم …
ادامه مطلب
🆔@Ir_Azariha
آذریها
از جان زبان فارسی چه میخواهد؟ - آذریها
متن و فایل صوتی زیر از سخنان استاد دکتر شفیعی کدکنی صاحبنظر و استاد معظم زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران است. دکتر شفیعی کدکنی در این سخنان نسبت به ...
استاد عزتالله فولادوند
هرچه داریم از وجود ارجمند ایران است
تا به اینجا در ستایش عقل گفتهایم که سرّ نیک فرجامی است. عقل است که چراغ راه زندگی است و سرپیچی از آن آینده را تیره و تار میکند، اما هر چه در ستایش عقل بگوییم باز میبینیم عرصهای پهناور و پر راز ناگفته مانده و آن قلمرو دل است و عشق؛ به قول مولوی هرچه گویم عشق از آن بالاتر است؛ من تا هر جا که به یاد دارم در سراسر زندگی دل در گرو عشق به ایران داشتهام ایران اگر درست بنگریم و دلتنگیها را کنار بگذاریم، از شگفتی های جهان است؛ کشوری است یگانه که بر خلاف بسیاری کشورهای دیگر که محو شدهاند و به گذشتهها پیوستهاند در طول هزاران سال به رغم سهمگینترین حوادث، و بهرغم هجوم رومی و مغول و ترک و تازی، و بهرغم کینههای کسانی که از بیرون و درون کمر به برانداختن آن بسته بودند با متانت و سرسختی ایستاد؛ و آشکار و پنهان مبارزه کرد و نگذاشت بدخواهان و کینه ورزان و ویرانگران به کام دل برسند.
یکی از گرانمایهترین میراثهای مردم این سرزمین زبان فارسی بوده است؛ زبانی که در فلسفه و تاریخ و علوم و شعر و نثر پیوسته در اوج قدرت بوده است و همچنان امروز زنده و پابرجاست.من همواره عاشق هنر بودهام و آثار بزرگ هنری را از هر قوم و ملتی ارج نهادهام. میکل آنژ و داوینچی و رمبرانت و هومر و شکسپیر و گوته و بزرگان دیگر در قرون و اعصار به روح بشر غنا بخشیدهاند. من اعتقاد راسخ دارم که ملت بزرگ ایران شایستهترین سهم را در این میان داشته است و آثار فردوسی و سعدی و حافظ و مولوی و دیگر بزرگانی چون آنان در بالاترین حد هنر جهانی و میراثی در حد منتهای ارزندگی در تاریخ بشر است. بینهایت شادمانم که این زبان فخیم برخلاف بسیاری از زبانهای دیگر اقوام هنوز زنده و شکوفا است و افتخار میکنم که هرگاه در این سده بیست و یکم قلم بدست میگیرم هنوز به زبان فردوسی و سعدی و حافظ مینویسم. اینها همه و بهتر بگویم هر چه داریم از وجود ارجمند ایران است. بنابراین به آوای بلند میگویم همه عالم تن است و ایران دل. پاینده ایران
در آذریها بخوانید
🆔@Ir_Azariha
هرچه داریم از وجود ارجمند ایران است
تا به اینجا در ستایش عقل گفتهایم که سرّ نیک فرجامی است. عقل است که چراغ راه زندگی است و سرپیچی از آن آینده را تیره و تار میکند، اما هر چه در ستایش عقل بگوییم باز میبینیم عرصهای پهناور و پر راز ناگفته مانده و آن قلمرو دل است و عشق؛ به قول مولوی هرچه گویم عشق از آن بالاتر است؛ من تا هر جا که به یاد دارم در سراسر زندگی دل در گرو عشق به ایران داشتهام ایران اگر درست بنگریم و دلتنگیها را کنار بگذاریم، از شگفتی های جهان است؛ کشوری است یگانه که بر خلاف بسیاری کشورهای دیگر که محو شدهاند و به گذشتهها پیوستهاند در طول هزاران سال به رغم سهمگینترین حوادث، و بهرغم هجوم رومی و مغول و ترک و تازی، و بهرغم کینههای کسانی که از بیرون و درون کمر به برانداختن آن بسته بودند با متانت و سرسختی ایستاد؛ و آشکار و پنهان مبارزه کرد و نگذاشت بدخواهان و کینه ورزان و ویرانگران به کام دل برسند.
یکی از گرانمایهترین میراثهای مردم این سرزمین زبان فارسی بوده است؛ زبانی که در فلسفه و تاریخ و علوم و شعر و نثر پیوسته در اوج قدرت بوده است و همچنان امروز زنده و پابرجاست.من همواره عاشق هنر بودهام و آثار بزرگ هنری را از هر قوم و ملتی ارج نهادهام. میکل آنژ و داوینچی و رمبرانت و هومر و شکسپیر و گوته و بزرگان دیگر در قرون و اعصار به روح بشر غنا بخشیدهاند. من اعتقاد راسخ دارم که ملت بزرگ ایران شایستهترین سهم را در این میان داشته است و آثار فردوسی و سعدی و حافظ و مولوی و دیگر بزرگانی چون آنان در بالاترین حد هنر جهانی و میراثی در حد منتهای ارزندگی در تاریخ بشر است. بینهایت شادمانم که این زبان فخیم برخلاف بسیاری از زبانهای دیگر اقوام هنوز زنده و شکوفا است و افتخار میکنم که هرگاه در این سده بیست و یکم قلم بدست میگیرم هنوز به زبان فردوسی و سعدی و حافظ مینویسم. اینها همه و بهتر بگویم هر چه داریم از وجود ارجمند ایران است. بنابراین به آوای بلند میگویم همه عالم تن است و ایران دل. پاینده ایران
در آذریها بخوانید
🆔@Ir_Azariha
آذریها
هرچه داریم از وجود ارجمند ایران است - آذریها
تا به اینجا در ستایش عقل گفتهایم که سر نیک فرجامی است. عقل است که چراغ راه زندگی است و سرپیچی از آن آینده را تیره و تار میکند، ...
فارسی متعلق به همه ایرانیان است/ بار کج بدخواهان این مرزوبوم به منزل نمیرسد
صادق خیاطیان رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری، در واکنش به هجمه اخیر ایرانستیزان به زبان فارسی و نهضت هشتگی تجزیهطلبان و قومگرایان با هدایت و پوشش رسانههای ضدایرانی مانند BBC، تلویزیون اینترنشنال و العربیه علیه زبان و وحدت ملّی ایرانیان، این برنامه را بخشی از «پازل برنامهریزی بلندمدت بدخواهان ایران برای ایجاد شکاف زبانی، قومی و عقیدتی» دانست.
صادق خیاطیان در تاربرگ اینستاگرام خود نوشت: «ایران رنگینکمان زیبایی از اقوام، مذاهب و زبانهاست. همزیستی مهربانانه این مردم که از قرنها پیش تا به امروز امتداد یافته، گواهی روشن بر بطلان ادعاهای پروپاگاندیستهایی است که -به اسم رسانهنگار- در آسمان لندن رویای تجزیه و تلاشی ایران یکپارچه را رصد میکنند.
برنامهریزی برای ایجاد شکافهای قومی و زبانی و عقیدتی در ایران البته سابقهای دیرینه در میان بدخواهان این مرزوبوم دارد اما این بارِ کج مثل همیشه به منزل نمیرسد.
ایرانیان هوشیارند و مقهور این قبیل فضاسازیهای مغرضانه نمیشوند. فارسی زبان شعر و ادب و تمدن و متعلق به همه ایرانیان است.
این سرمایه ملی، میراث کهن این سرزمین و نخ تسبیح انسجام، همدلی و همزبانی همه اقوام میهن ماست. دوست داشتن این زبان البته منافاتی با تعزیز و تعلیم و حفظ زبانهای محلی ندارد. این زبانها هم پشتوانه فرهنگ ما هستند و اگر با جان و دل از آنها صیانت نکنیم، بخش مهمی از فرهنگ مشترک ما از دست خواهد رفت.»
در آذریها بخوانید
🆔@Ir_Azariha
صادق خیاطیان رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری، در واکنش به هجمه اخیر ایرانستیزان به زبان فارسی و نهضت هشتگی تجزیهطلبان و قومگرایان با هدایت و پوشش رسانههای ضدایرانی مانند BBC، تلویزیون اینترنشنال و العربیه علیه زبان و وحدت ملّی ایرانیان، این برنامه را بخشی از «پازل برنامهریزی بلندمدت بدخواهان ایران برای ایجاد شکاف زبانی، قومی و عقیدتی» دانست.
صادق خیاطیان در تاربرگ اینستاگرام خود نوشت: «ایران رنگینکمان زیبایی از اقوام، مذاهب و زبانهاست. همزیستی مهربانانه این مردم که از قرنها پیش تا به امروز امتداد یافته، گواهی روشن بر بطلان ادعاهای پروپاگاندیستهایی است که -به اسم رسانهنگار- در آسمان لندن رویای تجزیه و تلاشی ایران یکپارچه را رصد میکنند.
برنامهریزی برای ایجاد شکافهای قومی و زبانی و عقیدتی در ایران البته سابقهای دیرینه در میان بدخواهان این مرزوبوم دارد اما این بارِ کج مثل همیشه به منزل نمیرسد.
ایرانیان هوشیارند و مقهور این قبیل فضاسازیهای مغرضانه نمیشوند. فارسی زبان شعر و ادب و تمدن و متعلق به همه ایرانیان است.
این سرمایه ملی، میراث کهن این سرزمین و نخ تسبیح انسجام، همدلی و همزبانی همه اقوام میهن ماست. دوست داشتن این زبان البته منافاتی با تعزیز و تعلیم و حفظ زبانهای محلی ندارد. این زبانها هم پشتوانه فرهنگ ما هستند و اگر با جان و دل از آنها صیانت نکنیم، بخش مهمی از فرهنگ مشترک ما از دست خواهد رفت.»
در آذریها بخوانید
🆔@Ir_Azariha
آذریها
فارسی متعلق به همه ایرانیان است/ بار کج بدخواهان این مرزوبوم به منزل نمیرسد - آذریها
صادق خیاطیان رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری، در واکنش به هجمه اخیر ایرانستیزان به زبان فارسی و نهضت هشتگی تجزیهطلبان و قومگرایان با هدایت و پوشش رسانههای ضدایرانی مانند BBC، ...