آنالیز مجموعه متن قرآن کریم با استفاده از روشی نوین در شبکه های عصبی
@interdisciplinarity
اخیراً دکتر مصطفی برهانی، یکی از اساتید «قرآن کاویِ رایانشی» دانشگاه شهید بهشتی، موفق شده است مقاله خود با عنوان «Corpus Analysis Using Relaxed Conjugate Gradient Neural Network Training Algorithm»؛ «آنالیز مجموعه متن [قرآن] با استفاده از روشی نوین در شبکه های عصبی» را در مجله «Neural Processing Letters»، یکی از معتبرترین مجلاتِ دنیا در حوزه هوش مصنوعی با گرید Q1 منتشر نماید. دکتر مصطفی برهانی در این مقاله تلاش کرده است تا با کمک شبکه های عصبی، روشی جدید در تحلیل متون، وبه شکل خاص متن قرآن کریم، را معرفی نماید.
از ایشان درخواست کرده ام که به شکلی مختصر اهمّ دست آوردهای خودشان را معرفی نمایند که در پُست آتی این نوشته را منتشر خواهم کرد.
علاقه مندان میتوانند با مراجعه به آدرس زیر اصل مقاله را دریافت نمایند.
https://link.springer.com/article/10.1007%2Fs11063-018-9948-8
@interdisciplinarity
اخیراً دکتر مصطفی برهانی، یکی از اساتید «قرآن کاویِ رایانشی» دانشگاه شهید بهشتی، موفق شده است مقاله خود با عنوان «Corpus Analysis Using Relaxed Conjugate Gradient Neural Network Training Algorithm»؛ «آنالیز مجموعه متن [قرآن] با استفاده از روشی نوین در شبکه های عصبی» را در مجله «Neural Processing Letters»، یکی از معتبرترین مجلاتِ دنیا در حوزه هوش مصنوعی با گرید Q1 منتشر نماید. دکتر مصطفی برهانی در این مقاله تلاش کرده است تا با کمک شبکه های عصبی، روشی جدید در تحلیل متون، وبه شکل خاص متن قرآن کریم، را معرفی نماید.
از ایشان درخواست کرده ام که به شکلی مختصر اهمّ دست آوردهای خودشان را معرفی نمایند که در پُست آتی این نوشته را منتشر خواهم کرد.
علاقه مندان میتوانند با مراجعه به آدرس زیر اصل مقاله را دریافت نمایند.
https://link.springer.com/article/10.1007%2Fs11063-018-9948-8
Neural Processing Letters
Corpus Analysis Using Relaxed Conjugate Gradient Neural Network Traini
Corpus analysis is one of the most powerful methods in text mining, data discovery, and finding relationships among documents. In linguistics, a corpus (plural corpora) is a large and structured set of texts which should to be classified by artificial intelligence…
میان رشتگی خارج از قلمروِ آکادمیکِ رشته هاست؟!
بیانِ دو تجربۀ آکادمیک
@interdisciplinarity
یک نگاهِ عمده در مجامع دانشگاهی و آکادمیک وجود دارد که موجب شده است مطالعاتِ میان رشته ای به انزوا کشیده شوند و مهجور باشند. این نگاه بر این فرض مبتنی است که کار میان‌رشته‌ای غالباً نوعی تخطی از نظم حقیقی درون‌رشته‌ای است. برای مثال در رشته فلسفه، کسانی که مشغول فعالیت میان‌رشته‌ای هستند، اغلب به لحاظ حرفهای به حاشیه رانده می‌شوند. فلاسفه‌ای که متخصص اخلاق کاربردی شده‌اند، به ندرت همطراز با اعضای دپارتمان خود پذیرفته می‌شوند. آنها بعضاً از رشته‌های تخصصی کنار زده می‌شوند و به واحدهای میان‌رشته‌ای نظیر پژوهشهای مرتبط با برنامه‌ها و دپارتمان‌های علم، فناوری و جامعه (اس.تی.اس) هدایت می‌شوند. «جولی تامپسون کلاین» (1990، 2001) در این خصوص معتقد است ویژگی «میانرشتگی» چنان است که در موقعیت‌های سازمانی مختلف، از سوی پژوهشگران میان‌رشته‌ای به عنوان نتیجه‌ای «خارج از رشته» ظهور و بروز می‌یابد.
هم اکنون در کشور خودمان نیز همینگونه است. من دو شاهد در این زمینه می آورم:
چندین بار شاهد آن بوده ام که بسیاری فیلسوفان با حوزۀ پژوهشیِ اخلاق حرفه ای چالشهای جدّی داشته اند و اساساً این حوزه آکادمیک را بیرون از مرزهای دانشِ فلسفه و حتی گاهاً بیرون از قلمروِ آکادمیک در نظر گرفته اند.
در حوزه هوش مصنوعی نیز به وضوح با این واکنشها روبرو بوده ام. به همین منظور چند دانشجوی علاقه مند را برای مصاحبه به برترین دانشگاه های کشور فرستادم تا از اساتید برجستۀ هوش مصنوعی در ارتباط با ابعادِ میان رشته ایِ هوش مصنوعی پرسش کنند. پاسخها تامل برانگیز بود. غالب اساتید منکِر سِرِشتِ میان رشته ای هوش مصنوعی بودند. این رویکرد نیز بسیار شبیه بود به موضِع سرسختِ اساتیدِ فلسفه در مقابل حوزه های میان رشته ای فلسفه.
چنین رویکردهایی از منظرِ روش شناختی و حتی روان شناختی به گونه ای مقاومت در برابر ایجادِ آنارشی در نظمِ متعارفِ موجود در رشته هاست. رویکردِ انتقادی به عنوان پیش فرضِ رویکردِ میان رشته ای در نظر گرفته میشود و رویکردِ انتقادی نیز نسبت به وضعیتِ جاری و موجود رشته ها نگاهی انتقادی، اصلاحی و تکمیلی دارد. بدیهی است که متخصصین حوزه های رشته ای در برابر هر گونه تغییر در ساختار شته شان مقاومت میکنند.
http://toumar.info/fa/note/%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%B4%D8%AA%DA%AF%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D9%84%D9%85%D8%B1%D9%88%D9%90-%D8%A2%DA%A9%D8%A7%D8%AF%D9%85%DB%8C%DA%A9%D9%90-%D8%B1%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%9F-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%90-%D8%AF%D9%88-%D8%AA%D8%AC%D8%B1%D8%A8%DB%80-%D8%A2%DA%A9%D8%A7%D8%AF%D9%85%DB%8C%DA%A9/
بیانِ دو تجربۀ آکادمیک
@interdisciplinarity
یک نگاهِ عمده در مجامع دانشگاهی و آکادمیک وجود دارد که موجب شده است مطالعاتِ میان رشته ای به انزوا کشیده شوند و مهجور باشند. این نگاه بر این فرض مبتنی است که کار میان‌رشته‌ای غالباً نوعی تخطی از نظم حقیقی درون‌رشته‌ای است. برای مثال در رشته فلسفه، کسانی که مشغول فعالیت میان‌رشته‌ای هستند، اغلب به لحاظ حرفهای به حاشیه رانده می‌شوند. فلاسفه‌ای که متخصص اخلاق کاربردی شده‌اند، به ندرت همطراز با اعضای دپارتمان خود پذیرفته می‌شوند. آنها بعضاً از رشته‌های تخصصی کنار زده می‌شوند و به واحدهای میان‌رشته‌ای نظیر پژوهشهای مرتبط با برنامه‌ها و دپارتمان‌های علم، فناوری و جامعه (اس.تی.اس) هدایت می‌شوند. «جولی تامپسون کلاین» (1990، 2001) در این خصوص معتقد است ویژگی «میانرشتگی» چنان است که در موقعیت‌های سازمانی مختلف، از سوی پژوهشگران میان‌رشته‌ای به عنوان نتیجه‌ای «خارج از رشته» ظهور و بروز می‌یابد.
هم اکنون در کشور خودمان نیز همینگونه است. من دو شاهد در این زمینه می آورم:
چندین بار شاهد آن بوده ام که بسیاری فیلسوفان با حوزۀ پژوهشیِ اخلاق حرفه ای چالشهای جدّی داشته اند و اساساً این حوزه آکادمیک را بیرون از مرزهای دانشِ فلسفه و حتی گاهاً بیرون از قلمروِ آکادمیک در نظر گرفته اند.
در حوزه هوش مصنوعی نیز به وضوح با این واکنشها روبرو بوده ام. به همین منظور چند دانشجوی علاقه مند را برای مصاحبه به برترین دانشگاه های کشور فرستادم تا از اساتید برجستۀ هوش مصنوعی در ارتباط با ابعادِ میان رشته ایِ هوش مصنوعی پرسش کنند. پاسخها تامل برانگیز بود. غالب اساتید منکِر سِرِشتِ میان رشته ای هوش مصنوعی بودند. این رویکرد نیز بسیار شبیه بود به موضِع سرسختِ اساتیدِ فلسفه در مقابل حوزه های میان رشته ای فلسفه.
چنین رویکردهایی از منظرِ روش شناختی و حتی روان شناختی به گونه ای مقاومت در برابر ایجادِ آنارشی در نظمِ متعارفِ موجود در رشته هاست. رویکردِ انتقادی به عنوان پیش فرضِ رویکردِ میان رشته ای در نظر گرفته میشود و رویکردِ انتقادی نیز نسبت به وضعیتِ جاری و موجود رشته ها نگاهی انتقادی، اصلاحی و تکمیلی دارد. بدیهی است که متخصصین حوزه های رشته ای در برابر هر گونه تغییر در ساختار شته شان مقاومت میکنند.
http://toumar.info/fa/note/%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%B4%D8%AA%DA%AF%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D9%84%D9%85%D8%B1%D9%88%D9%90-%D8%A2%DA%A9%D8%A7%D8%AF%D9%85%DB%8C%DA%A9%D9%90-%D8%B1%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%9F-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%90-%D8%AF%D9%88-%D8%AA%D8%AC%D8%B1%D8%A8%DB%80-%D8%A2%DA%A9%D8%A7%D8%AF%D9%85%DB%8C%DA%A9/
51xQIoL3m1L._SX330_BO1,204,203,200_.jpg
24.7 KB
بارگزاری کتاب «خداوند زیباست: تجربه زیبایی شناختی قرآن»، دکتر نوید کرمانی - آلمان: زوریخ 👇👇👇👇👇👇
@interdisciplinarity
@interdisciplinarity
God is beautiful.pdf
147.3 MB
کتاب «خداوند زیباست: تجربۀ زیبایی شناختی قرآن»، دکتر نوید کرمانی - آلمان: زوریخ
@interdisciplinarity
@interdisciplinarity
دستنامۀ میان رشتگی آکسفورد
@interdisciplinarity
به لطف الهی همانطور که پیش از این نیز وعده کرده بودیم، ترجمه بخش اول از دستنامۀ میان رشتگی آکسفورد به سرانجام رسید. تمرکز ما در بخش اول بر روی مقالاتی بود که مرتبط با مباحث نظری میان رشتگی و مباحث مرتبط با علوم انسانی بودند. فاضل ارجمند، دکتر احمد پاکتچی، نیز قبول فرمودند و مقدمه عالمانه و ارزشمندی برای ترجمه این دستنامه مرقوم فرمودند.
اینک فهرست مقالات ترجمه و مترجمین مقالات برای آگاهی خوانندگان محترم تقدیم حضور میگردد. امیدوارم مراحل نشر این کتاب ارزشمند به زودی به سرانجام برسد و کتاب در اختیار علاقه مندان قرار بگیرد:
👇👇👇👇👇👇👇👇
@interdisciplinarity
به لطف الهی همانطور که پیش از این نیز وعده کرده بودیم، ترجمه بخش اول از دستنامۀ میان رشتگی آکسفورد به سرانجام رسید. تمرکز ما در بخش اول بر روی مقالاتی بود که مرتبط با مباحث نظری میان رشتگی و مباحث مرتبط با علوم انسانی بودند. فاضل ارجمند، دکتر احمد پاکتچی، نیز قبول فرمودند و مقدمه عالمانه و ارزشمندی برای ترجمه این دستنامه مرقوم فرمودند.
اینک فهرست مقالات ترجمه و مترجمین مقالات برای آگاهی خوانندگان محترم تقدیم حضور میگردد. امیدوارم مراحل نشر این کتاب ارزشمند به زودی به سرانجام برسد و کتاب در اختیار علاقه مندان قرار بگیرد:
👇👇👇👇👇👇👇👇
دست نامه میان رشتگی آکسفورد
ویراستاران: رابرت فرودمن، جولی تامپسون کلاین، و کارل میچام
سرویراستار ترجمه: قاسم درزی
@interdisciplinarity
ویراستاران: رابرت فرودمن، جولی تامپسون کلاین، و کارل میچام
سرویراستار ترجمه: قاسم درزی
@interdisciplinarity
کاوش مسائل اساسی ایران
@interdisciplinarity
یکی از حوزه های بسیار مهم و کلیدی در مطالعاتِ میان رشته ای، پرداختن به مسائل فردی و اجتماعی است. اساساً وقتی بحث کاربرد و کارکرد به پیش کشیده میشود تنها از طریق مطالعه ای میان رشته ای میتوان به نتیجه رسید و ره آوردهای تک رشته ای امکان پاسخگویی به چنین مسائلی را ندارند. خوشبختانه، گرچه دیر، اما اخیراً سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران تصمیم گرفته است جلساتی با عنوان «هم اندیشی کاوش مسائل ایران» راه اندازی نماید و با دعوت از صاحبنظرانِ دانشگاه، مسائلِ اساسیِ ایران را شناسایی و ارائه نماید.
شورای علمیِ این هم اندیشی به ریاست دکتر مصطفی محقق داماد، تاکنون جلساتی را تشکیل داده اند و چند جلسه هم اندیشی نیز تاکنون برگزار گردیده است. استاد عزیز، دکتر احمد پاکتچی، دبیر شورای علمی هم اندیشی، به بنده لطف داشتند و مرا به جلسه ای که سه شنبه گذشته برگزار شد دعوت کردند. سخنرانِ این جلسه دکتر رضا داوری اردکانی بودند و فرهیختگانی چون: دکتر محسن گودرزی، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران، دکتر احمد پاکتچی و دکتر مصطفی محقق داماد نیز به عنوان منتقد در سخنرانی مشارکت داشتند. جلسۀ بسیار مفید، قابل استفاده و البته تکان دهنده ای بود. دوستان جامعه شناسی گزارشهای تکان دهنده ای از وضعیت موجود کشور و میزان امید مردم به ایجاد اصلاح در کشور میدانند. همچنین صحبتهای مفصلی پیرامون عیوب و نقایص ما ایرانیان و گزارشهای متعددی که در این ارتباط وجود دارد ارائه شد.
به هر روی جلسه بود که رویکرد میان رشته ای به آن غلبه داشت. پیوند مباحث تاریخی، اجتماعی، سیاسی، روان شناختی، و ... را به خوبی میتوانستید دریابید. بی شک کشور در شرایط کنونی نیازمند تشکیل چنین جلسات کاربردی و مهمی است.
اینک گزارشی که سخنران جلسه، استاد عزیز دکتر داوری اردکانی، ارائه کرده اند در اختیار علاقه مندان قرار میگیرد. امیدورام جلساتی اینچنین بسیار جدی تر و اثرگذارتر پیگیری شوند.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://t.me/interdisciplinarity
@interdisciplinarity
یکی از حوزه های بسیار مهم و کلیدی در مطالعاتِ میان رشته ای، پرداختن به مسائل فردی و اجتماعی است. اساساً وقتی بحث کاربرد و کارکرد به پیش کشیده میشود تنها از طریق مطالعه ای میان رشته ای میتوان به نتیجه رسید و ره آوردهای تک رشته ای امکان پاسخگویی به چنین مسائلی را ندارند. خوشبختانه، گرچه دیر، اما اخیراً سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران تصمیم گرفته است جلساتی با عنوان «هم اندیشی کاوش مسائل ایران» راه اندازی نماید و با دعوت از صاحبنظرانِ دانشگاه، مسائلِ اساسیِ ایران را شناسایی و ارائه نماید.
شورای علمیِ این هم اندیشی به ریاست دکتر مصطفی محقق داماد، تاکنون جلساتی را تشکیل داده اند و چند جلسه هم اندیشی نیز تاکنون برگزار گردیده است. استاد عزیز، دکتر احمد پاکتچی، دبیر شورای علمی هم اندیشی، به بنده لطف داشتند و مرا به جلسه ای که سه شنبه گذشته برگزار شد دعوت کردند. سخنرانِ این جلسه دکتر رضا داوری اردکانی بودند و فرهیختگانی چون: دکتر محسن گودرزی، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران، دکتر احمد پاکتچی و دکتر مصطفی محقق داماد نیز به عنوان منتقد در سخنرانی مشارکت داشتند. جلسۀ بسیار مفید، قابل استفاده و البته تکان دهنده ای بود. دوستان جامعه شناسی گزارشهای تکان دهنده ای از وضعیت موجود کشور و میزان امید مردم به ایجاد اصلاح در کشور میدانند. همچنین صحبتهای مفصلی پیرامون عیوب و نقایص ما ایرانیان و گزارشهای متعددی که در این ارتباط وجود دارد ارائه شد.
به هر روی جلسه بود که رویکرد میان رشته ای به آن غلبه داشت. پیوند مباحث تاریخی، اجتماعی، سیاسی، روان شناختی، و ... را به خوبی میتوانستید دریابید. بی شک کشور در شرایط کنونی نیازمند تشکیل چنین جلسات کاربردی و مهمی است.
اینک گزارشی که سخنران جلسه، استاد عزیز دکتر داوری اردکانی، ارائه کرده اند در اختیار علاقه مندان قرار میگیرد. امیدورام جلساتی اینچنین بسیار جدی تر و اثرگذارتر پیگیری شوند.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://t.me/interdisciplinarity
Telegram
مطالعات میان‌رشته‌ای: منبع شناسی، روش‌شناسی، آسیب‌شناسی
این کانال به منظور معرفی و ارزیابی آثار در حوزه مطالعات میان‌رشته‌ای تاسیس شده است.
ارتباط با ادمین: @interdisciplinarian
ارتباط با ادمین: @interdisciplinarian
سخنی_در_شرایط_امکان_طرح_مسائل_کشور.pdf
173.9 KB
سخنی در شرایط امکان طرح مسائل کشور - دکتر رضا داوری اردکانی. سه شنبه 22 آبان 1397 - کتابخانه ملی ایران
@interdisciplinarity
@interdisciplinarity
Forwarded from زندگی روزانه (E. M.)
اندر فضاحتهای مطالعات بین رشته ای
بخندیم یا بگرییم؟
اینکه دانشگاههای ما به عقیم بودن آموزشهای علوم انسانی به سبکی که در ایران رایج است پی برده اند ظاهرا باید امیدبخش باشد ولی مشکل اینجاست که برخی استادان ما به جای بازنگری در این رشته ها، یک شبه شده اند متخصص مطالعات میان_رشته ای. جماعتی از این دانشگاهیان اوستاناگشته دکان بازکرده اند و بدون آنکه در رشته ای جز رشته ی خودشان کوچکترین آموزشی دیده باشند، هر رشته ای از علوم را که دوست داشته اند با رشته ی خودشان آمیخته اند و اسمش را گذاشته اند مطالعات میان_ رشته ای!
طرف مثلا معماری خوانده و بعد یک شبه شده متخصص مطالعات «عرفان و هنر» یا آن یکی تاریخ خوانده و ناگهان سر تدوین رساله ی دکتری به اجبار استاد راهنمایش هوس کرده پژوهشی در «جامعه شناسی تاریخی» صورت بدهد و یکی دیگر، با آن که فقط در رشته ی روان شناسی درس خوانده در لحظه، اراده کرده که بشود «روان شناس دین».
داستان به همین سادگی و بی مزگی است و این تازه به عنوان یک حرکت نو و جریان ساز در علوم انسانی و اجتماعی و هنر دارد در ایران شکوفا می شود. خدا به خیر بگذراند. این طوری هاست که استاد بزرگ فلان رشته ی علم تجربی که از خواندن درست یک بیت شعر فارسی هم ممکن است عاجز باشد، بر اساس خوانش غلطش از یک واژه در بیتی از شاهنامه، نظریه صادر می کند و بعد شاکی هم هست که: «نمی دانم چرا وقتی نظرم را در جمع استادان ادبیات گفتم صدایشان در نیامد». خدا پدرت را بیامرزد؛ آن استادان بدبخت وقتی دیدند شما با آن عظمت علمی (که البته واقعا هم در رشته ی خودتان استاد بزرگی هستید) چنان خبطی کرده اید متحیر شدند و زبانشان بند آمد و شاید هم حرمت استادی شما را نگه داشتند و «شوختان وا پیش چشمتان نیاوردند».
استاد اعظم دیگری با تحصیلات نقاشی، چنان از عرفان می گوید که استادان الهیات و عرفان یکسره مبهوت می مانند که چرا عمری را در دانشگاه ابتدا به تحصیل ادبیات فارسی و عربی و آموختن تاریخ و قرآن و تفسیر و حدیث و کلام و شریعت پرداخته اند تا مقدمات آموختن عرفان را طی کنند و چرا بعد از بیست سال تحصیل جرات نمی کنند دو صفحه از ابن عربی را شرح کنند در حالی که این نقاش محترم بدون گذراندن یکی از این مقدمات، نظریه پرداز «عرفان و هنر» شده است. یکی از اینها در بحث هنر-عرفان، نوشته که مشخص ترین و آشکارترین نشانه ی توحید در اسلام، دایره است! حیف از آن همه وقت که استادان الهیات و کلام اسلامی در مطالعه و تحصیل این رشته ها گذاشتند و حیف از هزاران کتاب در فلسفه و کلام که نگاشته شد و هیچ کس عقلش به اینجا نرسید که مشخص ترین نشانه ی توحید، دایره است!
دوستان نازنین! مطالعه ی میان رشته ای یعنی اینکه دست کم در دو رشته زحمت کشیده باشیم و با مبانی، روش، منابع، نقد منابع، نظریه ها، پارادایمها و مکاتب و مجادلات و اختلاف نظرهای صاحب نظران در هر دو رشته آشنا باشیم نه اینکه در رشته ی الف درس بخوانیم و هر وقت دلمان خواست به رشته های ب و جیم و دال تجاوز کنیم!
قاعده: زمانی شما می توانید مدعی شوید پژوهشی میان رشته ای صورت داده اید که جرات کنید از پژوهشتان در برابر استادان همان رشته ای دفاع کنید که رشته ی خودتان را با رشته ی آنها درآمیخته اید وگرنه هر کسی در لانه ی خودش پادشاه است!
#ابراهیم_م_بشلی
بخندیم یا بگرییم؟
اینکه دانشگاههای ما به عقیم بودن آموزشهای علوم انسانی به سبکی که در ایران رایج است پی برده اند ظاهرا باید امیدبخش باشد ولی مشکل اینجاست که برخی استادان ما به جای بازنگری در این رشته ها، یک شبه شده اند متخصص مطالعات میان_رشته ای. جماعتی از این دانشگاهیان اوستاناگشته دکان بازکرده اند و بدون آنکه در رشته ای جز رشته ی خودشان کوچکترین آموزشی دیده باشند، هر رشته ای از علوم را که دوست داشته اند با رشته ی خودشان آمیخته اند و اسمش را گذاشته اند مطالعات میان_ رشته ای!
طرف مثلا معماری خوانده و بعد یک شبه شده متخصص مطالعات «عرفان و هنر» یا آن یکی تاریخ خوانده و ناگهان سر تدوین رساله ی دکتری به اجبار استاد راهنمایش هوس کرده پژوهشی در «جامعه شناسی تاریخی» صورت بدهد و یکی دیگر، با آن که فقط در رشته ی روان شناسی درس خوانده در لحظه، اراده کرده که بشود «روان شناس دین».
داستان به همین سادگی و بی مزگی است و این تازه به عنوان یک حرکت نو و جریان ساز در علوم انسانی و اجتماعی و هنر دارد در ایران شکوفا می شود. خدا به خیر بگذراند. این طوری هاست که استاد بزرگ فلان رشته ی علم تجربی که از خواندن درست یک بیت شعر فارسی هم ممکن است عاجز باشد، بر اساس خوانش غلطش از یک واژه در بیتی از شاهنامه، نظریه صادر می کند و بعد شاکی هم هست که: «نمی دانم چرا وقتی نظرم را در جمع استادان ادبیات گفتم صدایشان در نیامد». خدا پدرت را بیامرزد؛ آن استادان بدبخت وقتی دیدند شما با آن عظمت علمی (که البته واقعا هم در رشته ی خودتان استاد بزرگی هستید) چنان خبطی کرده اید متحیر شدند و زبانشان بند آمد و شاید هم حرمت استادی شما را نگه داشتند و «شوختان وا پیش چشمتان نیاوردند».
استاد اعظم دیگری با تحصیلات نقاشی، چنان از عرفان می گوید که استادان الهیات و عرفان یکسره مبهوت می مانند که چرا عمری را در دانشگاه ابتدا به تحصیل ادبیات فارسی و عربی و آموختن تاریخ و قرآن و تفسیر و حدیث و کلام و شریعت پرداخته اند تا مقدمات آموختن عرفان را طی کنند و چرا بعد از بیست سال تحصیل جرات نمی کنند دو صفحه از ابن عربی را شرح کنند در حالی که این نقاش محترم بدون گذراندن یکی از این مقدمات، نظریه پرداز «عرفان و هنر» شده است. یکی از اینها در بحث هنر-عرفان، نوشته که مشخص ترین و آشکارترین نشانه ی توحید در اسلام، دایره است! حیف از آن همه وقت که استادان الهیات و کلام اسلامی در مطالعه و تحصیل این رشته ها گذاشتند و حیف از هزاران کتاب در فلسفه و کلام که نگاشته شد و هیچ کس عقلش به اینجا نرسید که مشخص ترین نشانه ی توحید، دایره است!
دوستان نازنین! مطالعه ی میان رشته ای یعنی اینکه دست کم در دو رشته زحمت کشیده باشیم و با مبانی، روش، منابع، نقد منابع، نظریه ها، پارادایمها و مکاتب و مجادلات و اختلاف نظرهای صاحب نظران در هر دو رشته آشنا باشیم نه اینکه در رشته ی الف درس بخوانیم و هر وقت دلمان خواست به رشته های ب و جیم و دال تجاوز کنیم!
قاعده: زمانی شما می توانید مدعی شوید پژوهشی میان رشته ای صورت داده اید که جرات کنید از پژوهشتان در برابر استادان همان رشته ای دفاع کنید که رشته ی خودتان را با رشته ی آنها درآمیخته اید وگرنه هر کسی در لانه ی خودش پادشاه است!
#ابراهیم_م_بشلی
مطالعات میان‌رشته‌ای: منبع شناسی، روش‌شناسی، آسیب‌شناسی
اندر فضاحتهای مطالعات بین رشته ای بخندیم یا بگرییم؟ اینکه دانشگاههای ما به عقیم بودن آموزشهای علوم انسانی به سبکی که در ایران رایج است پی برده اند ظاهرا باید امیدبخش باشد ولی مشکل اینجاست که برخی استادان ما به جای بازنگری در این رشته ها، یک شبه شده اند متخصص…
این یادداشت صرفا نمایشگر دیدگاه های نویسنده آن است و بازنشر آن در این کانال به معنای پذیرش تمامی مدعاهای آن نیست. گرچه بسیاری از آسیبهایی که بدان اشاره شده است قابل توجه ارزیابی میشود، اما برخی ادعاها و راهکارها برای تحقق میان رشته ای نیز با نقایصی روبروست. در پستهای آتی دیدگاه صائب در این ارتباط ارایه خواهد شد.
@interdisciplinarity
@interdisciplinarity
کتابخوانی از منظر علوم شناختی
ایوب دهقان کار
@interdisciplinarity
وقتی سخن از «کتابخوانی»به میان می‌آید، مثلا وقتی گفته میشود یکی از وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ترویج «کتابخوانی» است، دانسته یا نادانسته از دو مقوله صحبت میشود که از منظر علوم شناختی (Cognitive Science) ماهیتی کاملا متفاوت دارند: «کتاب» و «خواندن»
کتاب یک محصول نهایی سخت افزاری (Product) و خواندن یک فرایند ذهنی (Mental Process) است.
در مورد مقوله اول، شاید بتوان گفت وزارت فرهنگ (با اندکی مسامحه و تساهل، و صرفنظر از محتوا) میتواند با برنامه‌ریزی میان مدت و بلندمدت حق مطلب را ادا کند و کتاب را آنگونه که شایسته است و به سهولت به دست علاقمندان برساند. و حتی شاید بتوان گفت در بخشی حوزه‌های مربوط به کتاب این حق در حال ادا شدن است؛ تخصیص تقریبا صد در صد بودجه معاونت امور فرهنگی و معطوف کردن تقریبا تمامی فعالیت‌های این معاونت به حوزه کتاب، مشتمل بر برنامه‌های متنوع و متکثر همچون نمایشگاه کتاب تهران، نمایشگاه‌های استانی، بن‌های اهل قلم، طرح‌های خرید کتاب، یارانه‌های نشر، هفته کتاب، جایزه‌های مختلف ملی و بین المللی و ... همه و همه میتواند گواه این باشد که به اندازه کافی (از نظر کمّی) به این مقوله پرداخته شده است، و در صورت افزایش بودجه و ارتقاء کیفیت برنامه‌ها، میتوان نگرانی‌ها در مورد "کتاب" را بطور کامل برطرف کرد.
اما آن مساله ای که دستگاه‌های اجرایی (خاصه وزارتخانه‌های فرهنگ، علوم، و آموزش و پرورش) تقریبا از آن غافلند پرداختن به مقوله دوم کتابخوانی یعنی فرایند "خواندن" است.
خواندن یکی از مهارت‌های ارتباطی دریافت اطلاعات (Receptive Skills) است که گرچه در قالب توانایی زبانی و بصورت فطری در نهاد هر انسانی به ودیعت گذاشته شده است (فطری گرایی زبان؛ چامسکی)، اما نیازمند اکتساب و تقویت از طریق آموزش است.
(i-language VS. e-language)
به دیگر سخن، صرف داشتن سواد، برای تحقق امر خواندن کافی نیست، و این مهارت می‌بایست با بهره گیری از یافته‌های علوم شناختی در همه سطوح آموزشی تدریش شود، تقویت شود، و ارتقا یابد.
روان-زبانشناسان (Psycholinguists) با تاکید بر اینکه هدف از تولید و ترویج کتاب، خواندن، و هدف از خواندن درک مطلب، و هدف از درک مطلب یادگیری، و هدف از یادگیری، تصمیم گیری درست است (هچ و لازاراتون، ۲۰۰۶) معتقدند صرف مجاورت با کتاب (خواندن) نمی‌تواند ضرورتا محتوم و مختوم به این هدف شود، و لذا خوانندگان (کتاب خوانان) می‌بایست با مهارت‌های خواندن از یک سو و با مهارت‌های تفکر انتقادی (Critical Thinking) از سویی دیگر آشنا شوند.
مع الوصف، نه تنهاتحقق دومی (تدریس مهارت انتقادی) مستلزم دارا بودن تخصص آکادمیک در علوم روانشناسی، جامعه شناسی، سیاست، و ... است، بلکه در مورد اول نیز (تدریس مهارت های خواندن)، آشنایی با استایل‌های مختلف روانشناختی در خواندن و یادگیری افراد همچون (visual, aural, physical, verbal, logical, impolsive, reflective, sharpener, leveller & ...) و نیز آشنایی با استراتژی‌های مختلف یادگیری همچون (coding, analizing, connecting, & ...) از شروط لازم برای تحقق این هدف است.
موید این امر نگارش ده‌ها هزار کتاب و مقاله علمی و دانشگاهی در مورد تقویت مهارت خواندن است. اگر عبارت
How to improve reading skills
(چگونه مهارت خواندن را تقویت کنیم) در گوگل سرچ کنیم، بیش از سیصد میلیون !!! رکورد، آن هم فقط به زبان انگلیسی، به ما خواهد داد ...
کوتاه سخن آنکه، خواندن یک فرآیند ذهنی پردازش اطلاعات ورودی به مغز است که پرداختن به آن مستلزم فاصله گرفتن از نگاه سنتی (غیر علمی) و آگاهی از یافته‌های جدید علمی در این حوزه است.
شاید دور نباشد روزی که ناشران یک کتاب با محتوای واحد را برای افراد مختلف در حالت‌های روانشناختی مختلف (با استایل‌ها و استراتژی‌های ذهنی متفاوت) تولید کنند، و به تبع آن، کتابفروشان از استایل روانشناختی مشتریان‌شان سوال کنند تا متناسب با آن، نوع کتاب مناسب را تجویز کنند: کاغذی، صوتی، دیجیتال و الکترونیک، همراه با اکسسوری، تصویری، یا سایر فرمت‌هایی که دانشمندان علوم شناختی (هوش مصنوعی) در حال طراحی و تولید هستند.
آنچه که بدیهی است ضرورت بروز‌رسانی و اتخاذ موضع علمی‌تر وزارتخانه‌های فرهنگ، علوم، و آموزش و پرورش و سایر دستگاه‌های مرتبط همچون معاونت علمی و فناوری به مقوله کتابخوانی است.
منبع: خبرگزاری کتاب (ایبنا)
https://t.me/interdisciplinarity
ایوب دهقان کار
@interdisciplinarity
وقتی سخن از «کتابخوانی»به میان می‌آید، مثلا وقتی گفته میشود یکی از وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ترویج «کتابخوانی» است، دانسته یا نادانسته از دو مقوله صحبت میشود که از منظر علوم شناختی (Cognitive Science) ماهیتی کاملا متفاوت دارند: «کتاب» و «خواندن»
کتاب یک محصول نهایی سخت افزاری (Product) و خواندن یک فرایند ذهنی (Mental Process) است.
در مورد مقوله اول، شاید بتوان گفت وزارت فرهنگ (با اندکی مسامحه و تساهل، و صرفنظر از محتوا) میتواند با برنامه‌ریزی میان مدت و بلندمدت حق مطلب را ادا کند و کتاب را آنگونه که شایسته است و به سهولت به دست علاقمندان برساند. و حتی شاید بتوان گفت در بخشی حوزه‌های مربوط به کتاب این حق در حال ادا شدن است؛ تخصیص تقریبا صد در صد بودجه معاونت امور فرهنگی و معطوف کردن تقریبا تمامی فعالیت‌های این معاونت به حوزه کتاب، مشتمل بر برنامه‌های متنوع و متکثر همچون نمایشگاه کتاب تهران، نمایشگاه‌های استانی، بن‌های اهل قلم، طرح‌های خرید کتاب، یارانه‌های نشر، هفته کتاب، جایزه‌های مختلف ملی و بین المللی و ... همه و همه میتواند گواه این باشد که به اندازه کافی (از نظر کمّی) به این مقوله پرداخته شده است، و در صورت افزایش بودجه و ارتقاء کیفیت برنامه‌ها، میتوان نگرانی‌ها در مورد "کتاب" را بطور کامل برطرف کرد.
اما آن مساله ای که دستگاه‌های اجرایی (خاصه وزارتخانه‌های فرهنگ، علوم، و آموزش و پرورش) تقریبا از آن غافلند پرداختن به مقوله دوم کتابخوانی یعنی فرایند "خواندن" است.
خواندن یکی از مهارت‌های ارتباطی دریافت اطلاعات (Receptive Skills) است که گرچه در قالب توانایی زبانی و بصورت فطری در نهاد هر انسانی به ودیعت گذاشته شده است (فطری گرایی زبان؛ چامسکی)، اما نیازمند اکتساب و تقویت از طریق آموزش است.
(i-language VS. e-language)
به دیگر سخن، صرف داشتن سواد، برای تحقق امر خواندن کافی نیست، و این مهارت می‌بایست با بهره گیری از یافته‌های علوم شناختی در همه سطوح آموزشی تدریش شود، تقویت شود، و ارتقا یابد.
روان-زبانشناسان (Psycholinguists) با تاکید بر اینکه هدف از تولید و ترویج کتاب، خواندن، و هدف از خواندن درک مطلب، و هدف از درک مطلب یادگیری، و هدف از یادگیری، تصمیم گیری درست است (هچ و لازاراتون، ۲۰۰۶) معتقدند صرف مجاورت با کتاب (خواندن) نمی‌تواند ضرورتا محتوم و مختوم به این هدف شود، و لذا خوانندگان (کتاب خوانان) می‌بایست با مهارت‌های خواندن از یک سو و با مهارت‌های تفکر انتقادی (Critical Thinking) از سویی دیگر آشنا شوند.
مع الوصف، نه تنهاتحقق دومی (تدریس مهارت انتقادی) مستلزم دارا بودن تخصص آکادمیک در علوم روانشناسی، جامعه شناسی، سیاست، و ... است، بلکه در مورد اول نیز (تدریس مهارت های خواندن)، آشنایی با استایل‌های مختلف روانشناختی در خواندن و یادگیری افراد همچون (visual, aural, physical, verbal, logical, impolsive, reflective, sharpener, leveller & ...) و نیز آشنایی با استراتژی‌های مختلف یادگیری همچون (coding, analizing, connecting, & ...) از شروط لازم برای تحقق این هدف است.
موید این امر نگارش ده‌ها هزار کتاب و مقاله علمی و دانشگاهی در مورد تقویت مهارت خواندن است. اگر عبارت
How to improve reading skills
(چگونه مهارت خواندن را تقویت کنیم) در گوگل سرچ کنیم، بیش از سیصد میلیون !!! رکورد، آن هم فقط به زبان انگلیسی، به ما خواهد داد ...
کوتاه سخن آنکه، خواندن یک فرآیند ذهنی پردازش اطلاعات ورودی به مغز است که پرداختن به آن مستلزم فاصله گرفتن از نگاه سنتی (غیر علمی) و آگاهی از یافته‌های جدید علمی در این حوزه است.
شاید دور نباشد روزی که ناشران یک کتاب با محتوای واحد را برای افراد مختلف در حالت‌های روانشناختی مختلف (با استایل‌ها و استراتژی‌های ذهنی متفاوت) تولید کنند، و به تبع آن، کتابفروشان از استایل روانشناختی مشتریان‌شان سوال کنند تا متناسب با آن، نوع کتاب مناسب را تجویز کنند: کاغذی، صوتی، دیجیتال و الکترونیک، همراه با اکسسوری، تصویری، یا سایر فرمت‌هایی که دانشمندان علوم شناختی (هوش مصنوعی) در حال طراحی و تولید هستند.
آنچه که بدیهی است ضرورت بروز‌رسانی و اتخاذ موضع علمی‌تر وزارتخانه‌های فرهنگ، علوم، و آموزش و پرورش و سایر دستگاه‌های مرتبط همچون معاونت علمی و فناوری به مقوله کتابخوانی است.
منبع: خبرگزاری کتاب (ایبنا)
https://t.me/interdisciplinarity
Telegram
مطالعات میان‌رشته‌ای: منبع شناسی، روش‌شناسی، آسیب‌شناسی
این کانال به منظور معرفی و ارزیابی آثار در حوزه مطالعات میان‌رشته‌ای تاسیس شده است.
ارتباط با ادمین: @interdisciplinarian
ارتباط با ادمین: @interdisciplinarian
فلسفه میان رشته ای.jpg
45.8 KB
فلسفه میان رشته ای و مسائل جهان معاصر - دکتر محمد رضا بهشتی - دوشنبه 5 آذر 1397 - دانشگاه تهران
@interdisciplinarity
@interdisciplinarity
کارگاه بین المللی با عنوان "انسان و روابط اجتماعی در سنت شیعی با تاکید بر نهج البلاغه" - ۲۸ فوریه تا ۱ مارس ۲۰۱۹ - تهران
@interdisciplinarity
@interdisciplinarity
مطالعات میان‌رشته‌ای: منبع شناسی، روش‌شناسی، آسیب‌شناسی
کارگاه بین المللی با عنوان "انسان و روابط اجتماعی در سنت شیعی با تاکید بر نهج البلاغه" - ۲۸ فوریه تا ۱ مارس ۲۰۱۹ - تهران @interdisciplinarity
چکیده ارائۀ دکتر پاکتچی در کارگاه «انسان و روابط اجتماعی در سنتی شیعی با تاکید بر نهج البلاغه»
@interdisciplinarity
دکتر احمد پاکتچی یکی از ارائه دهندگان در کارگاه مذکور خواهند بود. موضوع ارائه ایشان "ابعاد اجتماعی زندگی انسان در نهج البلاغه" است.
در پستهای آتی چکیده ارائۀ دیگر اساتید نیز بارگزاری میشود.
در فایل زیر میتوانید چکیده ارائۀ ایشان را مطالعه نمایید.
👇👇👇👇👇👇
@interdisciplinarity
دکتر احمد پاکتچی یکی از ارائه دهندگان در کارگاه مذکور خواهند بود. موضوع ارائه ایشان "ابعاد اجتماعی زندگی انسان در نهج البلاغه" است.
در پستهای آتی چکیده ارائۀ دیگر اساتید نیز بارگزاری میشود.
در فایل زیر میتوانید چکیده ارائۀ ایشان را مطالعه نمایید.
👇👇👇👇👇👇
ابعاد_اجتماعی_زندگی_انسان_در_نهج.pdf
67.1 KB
چکیده ارائه با عنوان "The Social Dimensions of Human Life in Nahj al-Balagha" در اولین کارگاه بین المللی انسان و روابط اجتماعی در نهج البلاغه.
@interdisciplinarity
@interdisciplinarity
معرفی و بارگزاری کتاب "ویژگیهای زنانه در قرآن و سنت: بر اساس اصلی ترین منابع شیعه امامی"
راوند عثمان - دانشگاه بیرمنگام
👇👇👇👇👇👇
@interdisciplinarity
راوند عثمان - دانشگاه بیرمنگام
👇👇👇👇👇👇
@interdisciplinarity
ویژگیهای زنانه در قرآن و سنت: بر اساس اصلی ترین منابع شیعۀ امامی
راوند عثمان – دانشگاه بیرمنگام
@interdisciplinarity
در پُستهای پیشین وعده داده بودیم که به معرفی مهمترین آثار با رویکردِ مطالعاتِ زنان به منابع اسلامی بپردازیم.
یکی از ژانرهای مهم در مطالعاتِ فمینیستی به اسلام ژانری است که در نگاهشان به جنسیت رویکردی تطبیقی به قرآن و حدیث دارند. تمایز گفتمانی قرآن و حدیث در مواجهۀ شان با جنسیت اصلی ترین پیش فرض در این مطالعات محسوب میشود. رواند عثمان یکی از پژوهشگرانی است که با همین رویکرد به مطالعه جنسیت در قرآن و حدیث، به شکل خاص احادیث شیعه امامی، پرداخته است. این موضوع در حقیقت موضوع رساله دکتری راوند عثمان بوده که در سال 2011 در دانشگاه بیرمنگام موفق به دفاع از آن شده است. او پس از این و در سال 2015 رساله خود را در قالب کتاب توسط انتشارات راتلج چاپ و منتشر کرده است.
این کتاب یکی از مهمترین آثار در این ژانر به حساب می آید که پس از این نیز توسط محققان دیگری پِی گرفته شده است. در آثار و منابعِ شیعی، نهج البلاغه و کتاب سلیم بن قیس در زمرۀ مهمترین آثاری به حساب می آیند که مرجع بسیاری از این دست از آثار در حوزه حدیث به حساب می آیند. وجود گزاره هایی در نهج البلاغه که نسبت به جنس زن موضع مثبتی ندارند همیشه چالش برانگیز بوده و مورد توجه فمینیستها بوده است.
راوند عثمان در این کتاب میخواهد تا به توصیف منش قرآن و سنت در بیان ویژگیهای زنان بپردازد. این کتاب نگاهی جامع به ویژگیهای زنان در قرآن دارد اما در پرداختنِ به سنّت گزینشی عمل کرده است و در میانِ زنان اهل بیت تنها سه نفر مورد نظر او بوده است: خدیجه، فاطمه، و زینب. منابع مورد نظر نیز به منابعِ شیعی امامی اختصاص دارد.
نتایج این رساله نشان میدهد که زنان در قرآن سنت به عنوان انسان ترسیم شده اند و ویژگیهای زنانه برای آنها تصویر شده است که عموماً نشانگر ویژگیهای مثبتی هستند اما برخی اوقات نیز به طرفداری از گفتمان مردانه سامان یافته اند.
این رساله در توصیفِ زنانی که در قرآن و سنت، به خصوص نهج البلاغه، وجود دارند شاخص و قابل توجه ارزیابی میشود.
در پُست آتی اصل رساله دکتری راوند عثمان برای مطالعه علاقه مندان بارگزاری میگردد.
https://t.me/interdisciplinarity
راوند عثمان – دانشگاه بیرمنگام
@interdisciplinarity
در پُستهای پیشین وعده داده بودیم که به معرفی مهمترین آثار با رویکردِ مطالعاتِ زنان به منابع اسلامی بپردازیم.
یکی از ژانرهای مهم در مطالعاتِ فمینیستی به اسلام ژانری است که در نگاهشان به جنسیت رویکردی تطبیقی به قرآن و حدیث دارند. تمایز گفتمانی قرآن و حدیث در مواجهۀ شان با جنسیت اصلی ترین پیش فرض در این مطالعات محسوب میشود. رواند عثمان یکی از پژوهشگرانی است که با همین رویکرد به مطالعه جنسیت در قرآن و حدیث، به شکل خاص احادیث شیعه امامی، پرداخته است. این موضوع در حقیقت موضوع رساله دکتری راوند عثمان بوده که در سال 2011 در دانشگاه بیرمنگام موفق به دفاع از آن شده است. او پس از این و در سال 2015 رساله خود را در قالب کتاب توسط انتشارات راتلج چاپ و منتشر کرده است.
این کتاب یکی از مهمترین آثار در این ژانر به حساب می آید که پس از این نیز توسط محققان دیگری پِی گرفته شده است. در آثار و منابعِ شیعی، نهج البلاغه و کتاب سلیم بن قیس در زمرۀ مهمترین آثاری به حساب می آیند که مرجع بسیاری از این دست از آثار در حوزه حدیث به حساب می آیند. وجود گزاره هایی در نهج البلاغه که نسبت به جنس زن موضع مثبتی ندارند همیشه چالش برانگیز بوده و مورد توجه فمینیستها بوده است.
راوند عثمان در این کتاب میخواهد تا به توصیف منش قرآن و سنت در بیان ویژگیهای زنان بپردازد. این کتاب نگاهی جامع به ویژگیهای زنان در قرآن دارد اما در پرداختنِ به سنّت گزینشی عمل کرده است و در میانِ زنان اهل بیت تنها سه نفر مورد نظر او بوده است: خدیجه، فاطمه، و زینب. منابع مورد نظر نیز به منابعِ شیعی امامی اختصاص دارد.
نتایج این رساله نشان میدهد که زنان در قرآن سنت به عنوان انسان ترسیم شده اند و ویژگیهای زنانه برای آنها تصویر شده است که عموماً نشانگر ویژگیهای مثبتی هستند اما برخی اوقات نیز به طرفداری از گفتمان مردانه سامان یافته اند.
این رساله در توصیفِ زنانی که در قرآن و سنت، به خصوص نهج البلاغه، وجود دارند شاخص و قابل توجه ارزیابی میشود.
در پُست آتی اصل رساله دکتری راوند عثمان برای مطالعه علاقه مندان بارگزاری میگردد.
https://t.me/interdisciplinarity
Telegram
مطالعات میان‌رشته‌ای: منبع شناسی، روش‌شناسی، آسیب‌شناسی
این کانال به منظور معرفی و ارزیابی آثار در حوزه مطالعات میان‌رشته‌ای تاسیس شده است.
ارتباط با ادمین: @interdisciplinarian
ارتباط با ادمین: @interdisciplinarian
femail personalities in the quran and sonna.pdf
6.2 MB
«ویژگیهای زنانه در قرآن و سنت: بر اساس اصلی ترین منابع شیعۀ امامی
» - راوند عثمان – رساله دکتری - 2011 - دانشگاه بیرمنگام
@interdisciplinarity
» - راوند عثمان – رساله دکتری - 2011 - دانشگاه بیرمنگام
@interdisciplinarity
cover.jpg
38.4 KB
معرفی و بارگزاری مقاله "آیا امام علی(ع) ضد زن بوده است؟ نمایش تصویر زنان در نهج البلاغه و کتاب سلیمان بن قیس"
آمنه اینلوز - کالج اسلامی لندن - 2015 👇👇👇👇👇👇
@interdisciplinarity
آمنه اینلوز - کالج اسلامی لندن - 2015 👇👇👇👇👇👇
@interdisciplinarity
آیا علی(ع) ضدزن بوده است؟ تصویر زنان در نهج البلاغه و کتاب سلیم بن قیس
آمنه اینلوز- کالج اسلامی لندن
@interdisciplinarity
در زمینه فمینیسم و اسلام، یکی از آثار مهمی که با تاثیر از کتاب راوند عثمان نوشته شد و همانند همان کتاب از رویکردی تطبیقی در مواجهه با زن تبعیت میکرد مقاله است از خانم آمنه اینلوز با عنوان "Was Imam Ali a Misogynist? The Portrayal of Women in Nahj al‑Balaghah and Kitab Sulaym ibn Qays".
این مقاله همانطور که از نام آن نیز پیداست بعد از مواجهه با گزاره های چالش برانگیز در نهج البلاغه که احیاناً نگاهی ضد زن را ترویج میکنند به رشته تحریر در آمده است. مولف در این مقاله ابتدائاً به تطبیق این گزاره ها با گفتمانِ قرآن و همچنین کتابهای متقدمتر حدیثی همچون کتاب سلیم بن قیس هلالی میپردازد و نشان میدهد که این گزاره ها هم از جهت سندی دارای اشکالات فراوانی هستند و در متون متقدمتر نمیتوان اثری از آنها یافت و هم از جهت محتوا با آیات و مدالیل قرآنی سازگاری ندارند.
فرضیه بسیار مهم دیگری که اینلوز به دنبال تبیین آن است این است که او معتقد است چنین گزاره هایی بعد از نهضت ترجمه و مواجهه مسلمانان با کتابهای فیلسوفان یونانی به خصوص ارسطو در متون روایی وارد شده اند. در حقیقت او با تطبیق این گزاره ها با گزاره های مشابه در کتابهای ارسطو فرضیه اقتباس گزاره هایی از قبیل «ناقص بودن عقل زنان» و ... از گزاره های مشابه که توسط ارسطو بیان شده است را مطرح کرده است. گرچه این فرضیه اینلوز نیازمند دقت بیشتر و فحص بیشتر در آثار است و اثبات اقتباس به این راحتیها امکان پذیر نیست. امّا تمایزِ گفتمانی معناداری که میانِ روایات و قرآن در مواجهه با زنان وجود دارد بسیار قابل توجّه است و میتواند این فرضیه را تاحدی قوت ببخشد و یکی از آسیبهای نهضت ترجمه در جهانِ اسلام، قوّت بخشیدن به گفتمانِ زن ستیزانه در میان مسلمان بود و انعکاس چنین گفتمانِ اجتماعی را میتوان در کتُب رواییِ مرتبط نیز یافت.
اصل مقاله اینلوز برای مطالعه علاقه مندان بارگزار میگردد.
👇👇👇👇👇👇
https://t.me/interdisciplinarity
آمنه اینلوز- کالج اسلامی لندن
@interdisciplinarity
در زمینه فمینیسم و اسلام، یکی از آثار مهمی که با تاثیر از کتاب راوند عثمان نوشته شد و همانند همان کتاب از رویکردی تطبیقی در مواجهه با زن تبعیت میکرد مقاله است از خانم آمنه اینلوز با عنوان "Was Imam Ali a Misogynist? The Portrayal of Women in Nahj al‑Balaghah and Kitab Sulaym ibn Qays".
این مقاله همانطور که از نام آن نیز پیداست بعد از مواجهه با گزاره های چالش برانگیز در نهج البلاغه که احیاناً نگاهی ضد زن را ترویج میکنند به رشته تحریر در آمده است. مولف در این مقاله ابتدائاً به تطبیق این گزاره ها با گفتمانِ قرآن و همچنین کتابهای متقدمتر حدیثی همچون کتاب سلیم بن قیس هلالی میپردازد و نشان میدهد که این گزاره ها هم از جهت سندی دارای اشکالات فراوانی هستند و در متون متقدمتر نمیتوان اثری از آنها یافت و هم از جهت محتوا با آیات و مدالیل قرآنی سازگاری ندارند.
فرضیه بسیار مهم دیگری که اینلوز به دنبال تبیین آن است این است که او معتقد است چنین گزاره هایی بعد از نهضت ترجمه و مواجهه مسلمانان با کتابهای فیلسوفان یونانی به خصوص ارسطو در متون روایی وارد شده اند. در حقیقت او با تطبیق این گزاره ها با گزاره های مشابه در کتابهای ارسطو فرضیه اقتباس گزاره هایی از قبیل «ناقص بودن عقل زنان» و ... از گزاره های مشابه که توسط ارسطو بیان شده است را مطرح کرده است. گرچه این فرضیه اینلوز نیازمند دقت بیشتر و فحص بیشتر در آثار است و اثبات اقتباس به این راحتیها امکان پذیر نیست. امّا تمایزِ گفتمانی معناداری که میانِ روایات و قرآن در مواجهه با زنان وجود دارد بسیار قابل توجّه است و میتواند این فرضیه را تاحدی قوت ببخشد و یکی از آسیبهای نهضت ترجمه در جهانِ اسلام، قوّت بخشیدن به گفتمانِ زن ستیزانه در میان مسلمان بود و انعکاس چنین گفتمانِ اجتماعی را میتوان در کتُب رواییِ مرتبط نیز یافت.
اصل مقاله اینلوز برای مطالعه علاقه مندان بارگزار میگردد.
👇👇👇👇👇👇
https://t.me/interdisciplinarity
Telegram
مطالعات میان‌رشته‌ای: منبع شناسی، روش‌شناسی، آسیب‌شناسی
این کانال به منظور معرفی و ارزیابی آثار در حوزه مطالعات میان‌رشته‌ای تاسیس شده است.
ارتباط با ادمین: @interdisciplinarian
ارتباط با ادمین: @interdisciplinarian
Was_Imam_Ali_a_Misogynist_The_Portrayal.pdf
293.6 KB
مقاله "آیا علی(ع) ضدزن بوده است؟ تصویر زنان در نهج البلاغه و کتاب سلیم بن قیس"
آمنه اینلوز- کالج اسلامی لندن- تابستان 2015
@interdisciplinarity
آمنه اینلوز- کالج اسلامی لندن- تابستان 2015
@interdisciplinarity