🔴 همه چیزمان دستوری است
👈 موسی غنینژاد
در دولت دوم اصلاحات، اشکال بزرگی که اصلاحطلبان داشتند این بود که به اندازه کافی روی مفهوم آزادی تاکید نکردند. استدلال اصلاحطلبان این بود که حاکمیت نسبت به شعارهای مربوط به آزادی حساسیت دارد و بهطور مصداقی به من میگفتند به جای اینکه بگویید اقتصاد آزاد، بگویید اقتصاد رقابتی. این رویهها اشتباه است.
آزادی مهم است و باید روی این مفهوم کلیدی تاکید کنیم. اصلاحطلبان تنها به آزادی سیاسی توجه میکردند، در حالی که آزادی سیاسی بدون آزادی اقتصادی معنا ندارد.
متاسفانه دوستان اصلاحطلب تصور درستی از اهمیت اقتصاد آزاد نداشتند و هنوز هم همینطور است. امروز شعار درست این است که براساس اصول درست مبتنی بر آزادی حرکت کنیم.
تمام مشکلات ما از نظر سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی، ناشی از دستوری بودن نظام تدبیر ماست. فرهنگ ما، اجتماع ما، اقتصاد ما دستوری است. مردم در بزنگاهها نشان دادند که از دستوری بودن کلافه شدهاند.
ما بر اساس دین و عرفی که داریم، خودمان میدانیم چگونه پوششی داشته باشیم، به همین دلیل نیاز به دستور نیست.
عرف جامعه در طول تاریخ نشان داده است که تغییر میکند. امروز هم به مثابه گذشته ما باید عرفها و تغییرات آن را بپذیریم. جامعه با قواعد باید اداره شود، نه دستور. باید بفهمیم عرف جامعه در چه جهتی تغییر کرده و خود را با آن سازگار کنیم.
اگر میخواهید جامعه به شما اعتماد کند، باید نظام دستوری را بردارید. ما در اقتصاد مفهومی به اسم «دموکراسی بازار» داریم، این یعنی اینکه هر کسی در بازار با خریدن یا نخریدن کالایی، به نوعی رای میدهد.
دموکراسی هم یعنی رای. جالب بودن دموکراسی بازار این است که صد درصد جامعه در آن مشارکت دارند. یا کالایی را انتخاب میکنند یا انتخاب نمیکنند، در هر وجه، نوعی رای دادن است.
به همین دلیل کاملترین دموکراسی در ذهن انسان، دموکراسی بازار است. اقتصاد دستوری به جنگ با این دموکراسی بازار میآید.
اقتصاد دستوری میگوید من دستور میدهم که قیمت در کل جامعه تعیین شود. سیاستمدار مردمی هم حداقل در حوزه اقتصاد باید از بازار دفاع کند، چرا که بازار نماد رای مردم است.
در دموکراسی هم شما مردم را آزاد بگذارید که به برنامههای کاندیداهای منتخب رای بدهند، یا رای ندهند. رای ندادن هم نوعی انتخاب است و سیاستمداران باید این انتخاب را به رسمیت بشناسند.
اصول به ما نشان میدهد که اگر مردم نمیخواهند و رای نمیدهند، معنایی دارد. به همین شکلی که شما در اقتصاد باید به قیمت بازار اعتماد کنید، در سیاست، فرهنگ و اجتماع هم همانطور است و باید دستور دادن را از سر راه بردارید. بساط دستور را باید برچینید.
اگر میخواهید جامعه به شما اعتماد کند، باید نظام دستوری را بردارید. مردم دیگر در قرون و اعصار گذشته نیستند که بخواهند بلهقربانگو باشند.
برخی از حضرات معتقد بودند همین لایه ارزشی جامعه که ما را قبول دارند، رای بدهند کافی است اما مطمئناً این بخش از جامعه برای حکمرانی کافی نیست و اگر حاکمیت بخواهد با همین سازوکار جلو برود، به سمت فروپاشی خواهد رفت.
همه ما اصرار داریم به سمت فروپاشی حرکت نکنیم، چرا که بسیار پرهزینه است و از اینرو خلاف منافع و مصالح ملی است.
#ایران
#توسعه
T.me/industromy
👈 موسی غنینژاد
در دولت دوم اصلاحات، اشکال بزرگی که اصلاحطلبان داشتند این بود که به اندازه کافی روی مفهوم آزادی تاکید نکردند. استدلال اصلاحطلبان این بود که حاکمیت نسبت به شعارهای مربوط به آزادی حساسیت دارد و بهطور مصداقی به من میگفتند به جای اینکه بگویید اقتصاد آزاد، بگویید اقتصاد رقابتی. این رویهها اشتباه است.
آزادی مهم است و باید روی این مفهوم کلیدی تاکید کنیم. اصلاحطلبان تنها به آزادی سیاسی توجه میکردند، در حالی که آزادی سیاسی بدون آزادی اقتصادی معنا ندارد.
متاسفانه دوستان اصلاحطلب تصور درستی از اهمیت اقتصاد آزاد نداشتند و هنوز هم همینطور است. امروز شعار درست این است که براساس اصول درست مبتنی بر آزادی حرکت کنیم.
تمام مشکلات ما از نظر سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی، ناشی از دستوری بودن نظام تدبیر ماست. فرهنگ ما، اجتماع ما، اقتصاد ما دستوری است. مردم در بزنگاهها نشان دادند که از دستوری بودن کلافه شدهاند.
ما بر اساس دین و عرفی که داریم، خودمان میدانیم چگونه پوششی داشته باشیم، به همین دلیل نیاز به دستور نیست.
عرف جامعه در طول تاریخ نشان داده است که تغییر میکند. امروز هم به مثابه گذشته ما باید عرفها و تغییرات آن را بپذیریم. جامعه با قواعد باید اداره شود، نه دستور. باید بفهمیم عرف جامعه در چه جهتی تغییر کرده و خود را با آن سازگار کنیم.
اگر میخواهید جامعه به شما اعتماد کند، باید نظام دستوری را بردارید. ما در اقتصاد مفهومی به اسم «دموکراسی بازار» داریم، این یعنی اینکه هر کسی در بازار با خریدن یا نخریدن کالایی، به نوعی رای میدهد.
دموکراسی هم یعنی رای. جالب بودن دموکراسی بازار این است که صد درصد جامعه در آن مشارکت دارند. یا کالایی را انتخاب میکنند یا انتخاب نمیکنند، در هر وجه، نوعی رای دادن است.
به همین دلیل کاملترین دموکراسی در ذهن انسان، دموکراسی بازار است. اقتصاد دستوری به جنگ با این دموکراسی بازار میآید.
اقتصاد دستوری میگوید من دستور میدهم که قیمت در کل جامعه تعیین شود. سیاستمدار مردمی هم حداقل در حوزه اقتصاد باید از بازار دفاع کند، چرا که بازار نماد رای مردم است.
در دموکراسی هم شما مردم را آزاد بگذارید که به برنامههای کاندیداهای منتخب رای بدهند، یا رای ندهند. رای ندادن هم نوعی انتخاب است و سیاستمداران باید این انتخاب را به رسمیت بشناسند.
اصول به ما نشان میدهد که اگر مردم نمیخواهند و رای نمیدهند، معنایی دارد. به همین شکلی که شما در اقتصاد باید به قیمت بازار اعتماد کنید، در سیاست، فرهنگ و اجتماع هم همانطور است و باید دستور دادن را از سر راه بردارید. بساط دستور را باید برچینید.
اگر میخواهید جامعه به شما اعتماد کند، باید نظام دستوری را بردارید. مردم دیگر در قرون و اعصار گذشته نیستند که بخواهند بلهقربانگو باشند.
برخی از حضرات معتقد بودند همین لایه ارزشی جامعه که ما را قبول دارند، رای بدهند کافی است اما مطمئناً این بخش از جامعه برای حکمرانی کافی نیست و اگر حاکمیت بخواهد با همین سازوکار جلو برود، به سمت فروپاشی خواهد رفت.
همه ما اصرار داریم به سمت فروپاشی حرکت نکنیم، چرا که بسیار پرهزینه است و از اینرو خلاف منافع و مصالح ملی است.
#ایران
#توسعه
T.me/industromy
Telegram
صنعت و اقتصاد
به روزترین مباحث تحلیلی، صنعتی و اقتصادی ایران و جهان
instagram.com/industromy
twitter.com/industromy
مشاوره در خصوص صنعت، معدن، تجارت و توسعه پایدار :
https://zil.ink/industromy
admin : @armahdieh
instagram.com/industromy
twitter.com/industromy
مشاوره در خصوص صنعت، معدن، تجارت و توسعه پایدار :
https://zil.ink/industromy
admin : @armahdieh
🔴 حداقل دستمزد ماهانه نیروی کار ایران به ارزش دلار حقیقی
👈 از سال ۱۳۹۰ تا کنون، نه تنها ریال به شدت ارزش خود را از دست داده که بخش مهمی از قدرت خرید دلار نیز کاسته شده است.
حداقل دستمزد ماهانه حقیقی (با تعدیل نرخ تورم دلار) نیروی کار از ۴۱۰ دلار در سال ۱۳۹۰ به حدود ۱۱۸ دلار درسالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۳ سقوط پیدا کرده است.
شوکهای قیمت ارز و کاهش ارزش دلار موجب سقوط ارزش دستمزد دلاری حقیقی نیروی کار به حدود یک-چهارم سال ۱۳۹۰ در سالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۳ شده است.
#اقتصادایران
#تورم
@industromy
👈 از سال ۱۳۹۰ تا کنون، نه تنها ریال به شدت ارزش خود را از دست داده که بخش مهمی از قدرت خرید دلار نیز کاسته شده است.
حداقل دستمزد ماهانه حقیقی (با تعدیل نرخ تورم دلار) نیروی کار از ۴۱۰ دلار در سال ۱۳۹۰ به حدود ۱۱۸ دلار درسالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۳ سقوط پیدا کرده است.
شوکهای قیمت ارز و کاهش ارزش دلار موجب سقوط ارزش دستمزد دلاری حقیقی نیروی کار به حدود یک-چهارم سال ۱۳۹۰ در سالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۳ شده است.
#اقتصادایران
#تورم
@industromy
🔴 شاخص فلاکت در استانها
👈 بررسی آمارهای اقتصادی از سال ۹۱ تا ۱۴۰۲ نشان میدهد استان لرستان بیشترین دفعات ثبت رکورد شاخص فلاکت را در کشور داشته است.
بررسیهای آماری حاکی از آن است که در ۱۲ سال گذشته یعنی از سال ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۲، شش استان بیشترین دفعات ثبت رکورد شاخص فلاکت در کشور را داشتهاند.
در میان این شش استان، استان لرستان در صدر قرار گرفته است. به طوریکه در ۱۲ سال گذشته به مدت ۴ بار بیشترین شاخص فلاکت کشور را به خود اختصاص داده است.
#اقتصادایران
#ایران
@industromy
👈 بررسی آمارهای اقتصادی از سال ۹۱ تا ۱۴۰۲ نشان میدهد استان لرستان بیشترین دفعات ثبت رکورد شاخص فلاکت را در کشور داشته است.
بررسیهای آماری حاکی از آن است که در ۱۲ سال گذشته یعنی از سال ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۲، شش استان بیشترین دفعات ثبت رکورد شاخص فلاکت در کشور را داشتهاند.
در میان این شش استان، استان لرستان در صدر قرار گرفته است. به طوریکه در ۱۲ سال گذشته به مدت ۴ بار بیشترین شاخص فلاکت کشور را به خود اختصاص داده است.
#اقتصادایران
#ایران
@industromy
🔴 کار رئیسجمهور ساخت و ساز نیست
✍️ محمد فاضلی
👈 پست رئیسجمهور سیاسی است. یعنی چه رئیسجمهور پست سیاسی است؟ پاسخ این سؤال را باید با متضادش روشن کرد، یعنی اول پست غیرسیاسی (یعنی تخصصی، تکنوکراتیک یا بوروکراتیک) را توضیح داد.
رئیس نیروگاه، استاد دانشگاه، معلم دبستان تا دبیرستان، متخصص چشم در بیمارستان، معاون آب وزیر نیرو و تقریباً همه معاونین وزرا و ... کار تخصصی انجام میدهند. حوزه مشخصی را در اختیار دارند، و باید کاری را انجام دهند که علیالقاعده باید تخصص و تحصیلات متناسب با آن را داشته باشند.
صاحبان پستهای تخصصی، کاری که انجام میدهند از اصول و قواعد تخصصشان تبعیت میکند. پزشک وقتی جراحی میکند، عدالتخواه باشد یا طرفدار بازار آزاد، تأثیری بر ماهیت کارش ندارد. معلمی هم که ریاضی درس میدهد، تحت تأثیر ایده سیاسیاش نیست. معاون آب و برق وزارت نیرو هم باید همین گونه عمل کنند. صاحبان پستهای تخصصی قرار نیست مسألههایی را حل کنند که فراتر از حیطه تخصصیشان است.
اما صاحبان پست سیاسی، قرار است مسألههایی را حل کنند که سمتهای تخصصی قادر به آن نیستند. برخی از این مسألهها عبارتند از:
یک. ساختن توافقهایی میان نیروهای درون و بیرون حاکمیت، به منظور اجماعسازی برای انجام کنشهای جمعی هماهنگ بین مردم، نیروهای سیاسی بیرون از قدرت، و حاکمیت سیاسی.
دو. تعریف جایگاه مردم در درون و در نسبت با حاکمیت سیاسی.
سه. برقراری ارتباط بین مردم و حاکمیت سیاسی، به نحوی که صدای مردم شنیده شود.
چهار. ساختن روح جمعی، اتحاد و امید در مردم.
پنج. بالا بردن سطح و ظرفیت مذاکره بین مردم و حاکمیت.
شش. هدایت نیروهای اجتماعی به سوی انسجام برای حل مسألههای ملی.
هفت. رفع تعارضات بنیادی بین نهادهای حاکمیت-بوروکراسی، و موانع اقدام جمعی مؤثر.
این فهرست را میتوان طولانیتر کرد. اما همین مقدار نشان میدهد که چه تفاوت بنیادی بین این نوع کارها و اقدامات تخصصی وجود دارد. «سیاستفرد» (واژهای که سیاستمرد و سیاستزن را شامل میشود) باید این کارها را انجام دهد.
و سخن آخر
سیاستفرد، که کارش سیاسی و پستش سیاسی است، باید بر اساس همین قابلیتهایش، زمینهای فراهم کند که متخصصان بتوانند فارغ از سیاست، کار تخصصی خودشان را انجام دهند.
سیاستفرد باید سپر حفاظتی بوروکراتها، تکنوکراتها و متخصصان در برابر مداخله سیاست باشد.
سیاستفرد باید از سیاستورزی استفاده کند تا سیاست در کار تخصصی دخالت نکند.
رئیسجمهور از اگر سیاستفردی باشد که مانع از دخالت سیاست در کار تخصصی باشد، و حریم پستهای تخصصی را پاس بدارد، و جمعی از متخصصترینها را بهکار بگیرد، و با هنر سیاستورزی، حریم امنی برای آنها فراهم کند تا کار تخصصیشان را انجام دهند، ممکن است ره به جایی ببریم.
رئیسجمهور در این معنا، فردی برای ساختوساز نیست، فردی است که سازوکارها را اصلاح میکند.
#ایران
#توسعه
T.me/industromy
✍️ محمد فاضلی
👈 پست رئیسجمهور سیاسی است. یعنی چه رئیسجمهور پست سیاسی است؟ پاسخ این سؤال را باید با متضادش روشن کرد، یعنی اول پست غیرسیاسی (یعنی تخصصی، تکنوکراتیک یا بوروکراتیک) را توضیح داد.
رئیس نیروگاه، استاد دانشگاه، معلم دبستان تا دبیرستان، متخصص چشم در بیمارستان، معاون آب وزیر نیرو و تقریباً همه معاونین وزرا و ... کار تخصصی انجام میدهند. حوزه مشخصی را در اختیار دارند، و باید کاری را انجام دهند که علیالقاعده باید تخصص و تحصیلات متناسب با آن را داشته باشند.
صاحبان پستهای تخصصی، کاری که انجام میدهند از اصول و قواعد تخصصشان تبعیت میکند. پزشک وقتی جراحی میکند، عدالتخواه باشد یا طرفدار بازار آزاد، تأثیری بر ماهیت کارش ندارد. معلمی هم که ریاضی درس میدهد، تحت تأثیر ایده سیاسیاش نیست. معاون آب و برق وزارت نیرو هم باید همین گونه عمل کنند. صاحبان پستهای تخصصی قرار نیست مسألههایی را حل کنند که فراتر از حیطه تخصصیشان است.
اما صاحبان پست سیاسی، قرار است مسألههایی را حل کنند که سمتهای تخصصی قادر به آن نیستند. برخی از این مسألهها عبارتند از:
یک. ساختن توافقهایی میان نیروهای درون و بیرون حاکمیت، به منظور اجماعسازی برای انجام کنشهای جمعی هماهنگ بین مردم، نیروهای سیاسی بیرون از قدرت، و حاکمیت سیاسی.
دو. تعریف جایگاه مردم در درون و در نسبت با حاکمیت سیاسی.
سه. برقراری ارتباط بین مردم و حاکمیت سیاسی، به نحوی که صدای مردم شنیده شود.
چهار. ساختن روح جمعی، اتحاد و امید در مردم.
پنج. بالا بردن سطح و ظرفیت مذاکره بین مردم و حاکمیت.
شش. هدایت نیروهای اجتماعی به سوی انسجام برای حل مسألههای ملی.
هفت. رفع تعارضات بنیادی بین نهادهای حاکمیت-بوروکراسی، و موانع اقدام جمعی مؤثر.
این فهرست را میتوان طولانیتر کرد. اما همین مقدار نشان میدهد که چه تفاوت بنیادی بین این نوع کارها و اقدامات تخصصی وجود دارد. «سیاستفرد» (واژهای که سیاستمرد و سیاستزن را شامل میشود) باید این کارها را انجام دهد.
و سخن آخر
سیاستفرد، که کارش سیاسی و پستش سیاسی است، باید بر اساس همین قابلیتهایش، زمینهای فراهم کند که متخصصان بتوانند فارغ از سیاست، کار تخصصی خودشان را انجام دهند.
سیاستفرد باید سپر حفاظتی بوروکراتها، تکنوکراتها و متخصصان در برابر مداخله سیاست باشد.
سیاستفرد باید از سیاستورزی استفاده کند تا سیاست در کار تخصصی دخالت نکند.
رئیسجمهور از اگر سیاستفردی باشد که مانع از دخالت سیاست در کار تخصصی باشد، و حریم پستهای تخصصی را پاس بدارد، و جمعی از متخصصترینها را بهکار بگیرد، و با هنر سیاستورزی، حریم امنی برای آنها فراهم کند تا کار تخصصیشان را انجام دهند، ممکن است ره به جایی ببریم.
رئیسجمهور در این معنا، فردی برای ساختوساز نیست، فردی است که سازوکارها را اصلاح میکند.
#ایران
#توسعه
T.me/industromy
Telegram
صنعت و اقتصاد
به روزترین مباحث تحلیلی، صنعتی و اقتصادی ایران و جهان
instagram.com/industromy
twitter.com/industromy
مشاوره در خصوص صنعت، معدن، تجارت و توسعه پایدار :
https://zil.ink/industromy
admin : @armahdieh
instagram.com/industromy
twitter.com/industromy
مشاوره در خصوص صنعت، معدن، تجارت و توسعه پایدار :
https://zil.ink/industromy
admin : @armahdieh
🔴 رایگان گرایی !
✍ علیرضا مهدیه
👈 بسیار شنیده و میشنویم که فلان رئیس و مدیر و گاها نامزد انتخاباتی ترجیحا دولتی، بهمان دارایی و خدمت را به رایگان به مردم میدهد که به قولی رفاه یابند و حالش را ببرند که در حقیقت این نیست و واقعیت هم ثابت کرده که حالی برای مردم نیست و حالش را کسانی بردهاند که توانستهاند توهم را گرانتر بفروشند !
اینکه چرا صرفا مديران ارشد دولتی این شعارهای رایگان را میدهند، بحث مشخص و مبرهنی هست که آنها از جیب خود حتی حرف نمیزنند و حساب شعارهای توخالی هم از حساب ملت و دولت پرداخت شده و طبق روال به نتیجه نرسیده و اجرا هم نمیشوند !
حرفهایی که برای گوینده مفت تمام میشوند ولی برای مردم به شدت گران ! و جامعهای که نمیداند که پنیر مجانی در تله موش است، صورتحساب عربدههای پوچ را پرداخت خواهد کرد !
گونار میردال، برنده نوبل اقتصاد جایی گفته بود که جهان سومیها معمولا با حرف زدن مشکلات خود را حل میکنند و پیتر دراکر نیز میگوید هدفی که قابل اندازهگیری نباشد، قابل مدیریت هم نیست !
اینکه بشود طلا و زمین و مسکن را که جزو مهمترین داراییهای دنیای مدرن هستند، به رایگان واگذار کرد، نشانهای از رایگان گرایی مفرط اقتصادی و فکریست که نه اندازهگیری دقیق شده و نه برنامه آن را میشود به سادگی مدیریت کرد !
مگر اینکه طلا واقعا طلا نباشد و زمین، زمینی قابل ساخت و مسکن، خانهای قابل سکونت و فضای اسکان نیز بدون زیرساخت باشد و حتی غیرقابل زیستن !
و اگر همه موارد هم واقعی باشند، یقینا بودجههای آنها غیر واقعی و غیر شفاف هستند و یا وجود خارجی نداشته و همان توهمی هستند که قرار است خرج شود !
در تجارت هم کالا و خدماتی که بصورت رایگان عرضه میشوند اگر خارج از امور خیریه باشند، بیشتر تاثیر عکس میگذارند و ارزش و مطلوبیت خود را از دست خواهند داد !
و در سوسیالیسم هم رایگان گرایی مفرط نیست و خدمات عمومی در قبال تاثیرات عمومی بر اقتصاد و جامعه داده میشود و هزینههای آن هم از محلهایی که مردم در آن سهیم هستند، پرداخت میشود !
باری ، میلتون فریدمن هم گفته بود که باور ندارد که راهحل مشکلات این باشد که صرفا افراد درستی انتخاب شوند، نکته مهم ایجاد فضایی است که در آن منفعت افراد اشتباهی و نادرست هم در انجام کار درست باشد !
و باید خواست و ایجاد کرد که ایجاد ساختار درست، اصلیترین هدف است جهت رسیدن به این تعالی ملی که حرفهای مفت هم پاسخگویی گران داشته باشند و مجبور باشند که به جای رایگانی، قیمت و ارزش روزافزون به تفکرات خود و جامعه دهند !
#توسعه
T.me/industromy
✍ علیرضا مهدیه
👈 بسیار شنیده و میشنویم که فلان رئیس و مدیر و گاها نامزد انتخاباتی ترجیحا دولتی، بهمان دارایی و خدمت را به رایگان به مردم میدهد که به قولی رفاه یابند و حالش را ببرند که در حقیقت این نیست و واقعیت هم ثابت کرده که حالی برای مردم نیست و حالش را کسانی بردهاند که توانستهاند توهم را گرانتر بفروشند !
اینکه چرا صرفا مديران ارشد دولتی این شعارهای رایگان را میدهند، بحث مشخص و مبرهنی هست که آنها از جیب خود حتی حرف نمیزنند و حساب شعارهای توخالی هم از حساب ملت و دولت پرداخت شده و طبق روال به نتیجه نرسیده و اجرا هم نمیشوند !
حرفهایی که برای گوینده مفت تمام میشوند ولی برای مردم به شدت گران ! و جامعهای که نمیداند که پنیر مجانی در تله موش است، صورتحساب عربدههای پوچ را پرداخت خواهد کرد !
گونار میردال، برنده نوبل اقتصاد جایی گفته بود که جهان سومیها معمولا با حرف زدن مشکلات خود را حل میکنند و پیتر دراکر نیز میگوید هدفی که قابل اندازهگیری نباشد، قابل مدیریت هم نیست !
اینکه بشود طلا و زمین و مسکن را که جزو مهمترین داراییهای دنیای مدرن هستند، به رایگان واگذار کرد، نشانهای از رایگان گرایی مفرط اقتصادی و فکریست که نه اندازهگیری دقیق شده و نه برنامه آن را میشود به سادگی مدیریت کرد !
مگر اینکه طلا واقعا طلا نباشد و زمین، زمینی قابل ساخت و مسکن، خانهای قابل سکونت و فضای اسکان نیز بدون زیرساخت باشد و حتی غیرقابل زیستن !
و اگر همه موارد هم واقعی باشند، یقینا بودجههای آنها غیر واقعی و غیر شفاف هستند و یا وجود خارجی نداشته و همان توهمی هستند که قرار است خرج شود !
در تجارت هم کالا و خدماتی که بصورت رایگان عرضه میشوند اگر خارج از امور خیریه باشند، بیشتر تاثیر عکس میگذارند و ارزش و مطلوبیت خود را از دست خواهند داد !
و در سوسیالیسم هم رایگان گرایی مفرط نیست و خدمات عمومی در قبال تاثیرات عمومی بر اقتصاد و جامعه داده میشود و هزینههای آن هم از محلهایی که مردم در آن سهیم هستند، پرداخت میشود !
باری ، میلتون فریدمن هم گفته بود که باور ندارد که راهحل مشکلات این باشد که صرفا افراد درستی انتخاب شوند، نکته مهم ایجاد فضایی است که در آن منفعت افراد اشتباهی و نادرست هم در انجام کار درست باشد !
و باید خواست و ایجاد کرد که ایجاد ساختار درست، اصلیترین هدف است جهت رسیدن به این تعالی ملی که حرفهای مفت هم پاسخگویی گران داشته باشند و مجبور باشند که به جای رایگانی، قیمت و ارزش روزافزون به تفکرات خود و جامعه دهند !
#توسعه
T.me/industromy
Telegram
صنعت و اقتصاد
به روزترین مباحث تحلیلی، صنعتی و اقتصادی ایران و جهان
instagram.com/industromy
twitter.com/industromy
مشاوره در خصوص صنعت، معدن، تجارت و توسعه پایدار :
https://zil.ink/industromy
admin : @armahdieh
instagram.com/industromy
twitter.com/industromy
مشاوره در خصوص صنعت، معدن، تجارت و توسعه پایدار :
https://zil.ink/industromy
admin : @armahdieh
🔴 تورم و بیکاری طی دولت سیزدهم
👈 شاخص فلاکت طی ۳ سال دولت سیزدهم رشد بالایی داشته است و رکوردهای زیادی در تورم جابجا شده است.
در ۳۲ ماه اخیر نرخ دلار ۱۵۲ درصد افزایش پیدا کرده و قیمت سکه حدود ۳۰۰ درصد افزایش داشته است.
#اقتصادایران
#تورم
@industromy
👈 شاخص فلاکت طی ۳ سال دولت سیزدهم رشد بالایی داشته است و رکوردهای زیادی در تورم جابجا شده است.
در ۳۲ ماه اخیر نرخ دلار ۱۵۲ درصد افزایش پیدا کرده و قیمت سکه حدود ۳۰۰ درصد افزایش داشته است.
#اقتصادایران
#تورم
@industromy
تصمیم شما در روز انتخابات چیست ؟
Anonymous Poll
48%
به آقای مسعود پزشکیان رای خواهم داد
40%
یقینا رای نخواهم داد
12%
به سایر نامزدهای باقیمانده رای خواهم داد
🔴 ماندن ایران در لیست سیاه FATF
👈 نشست سه روزه کشورهای عضو گروه ویژه اقدام مالی یا FATF در سنگاپور به پایان رسید و ایران مجددا در فهرست سیاه این نهاد بینالمللی باقی ماند.
نمایندگان شبکه جهانی گروه ویژه اقدام مالی از 200 کشور و ناظران نهادهای بینالمللی در این اجلاس حضور داشتند و در پایان این نشست، کشورهای ترکیه و جاماییکا پس از بررسی محلی از فهرست خاکستری خارج شدند.
این دو کشور با موفقیت نقائص استراتژیکی خود را برطرف کرده و در ارزیابیهای دوجانبه شناسایی شده بودند.
در این ميان کشورهای ونزوئلا و موناکو نیز دو کشوری هستند که به این لیست و به تازگی اضافه شدند.
فهرست خاکستری کشورهای هستند که تحت نظارت فزاینده قرار دارند، شامل 21 کشور و از جمله سوریه و یمن.
فهرست سیاه اما شامل کشورهای پرخطر میشود که تنها سه کشور ایران، کره شمالی و میانمار در این لیست هستند.
از سال 2016 ایران متعهد شد که کمبودهای استراتژیک خود را برطرف کند ولی طی عدم اجرای الزامات لازم، هنوز هم در لیست سیاه قرار دارد و در شرایط بدتری نسبت به حتی سوریه و یمن میباشد.
#اقتصادایران
#ایران
@industromy
👈 نشست سه روزه کشورهای عضو گروه ویژه اقدام مالی یا FATF در سنگاپور به پایان رسید و ایران مجددا در فهرست سیاه این نهاد بینالمللی باقی ماند.
نمایندگان شبکه جهانی گروه ویژه اقدام مالی از 200 کشور و ناظران نهادهای بینالمللی در این اجلاس حضور داشتند و در پایان این نشست، کشورهای ترکیه و جاماییکا پس از بررسی محلی از فهرست خاکستری خارج شدند.
این دو کشور با موفقیت نقائص استراتژیکی خود را برطرف کرده و در ارزیابیهای دوجانبه شناسایی شده بودند.
در این ميان کشورهای ونزوئلا و موناکو نیز دو کشوری هستند که به این لیست و به تازگی اضافه شدند.
فهرست خاکستری کشورهای هستند که تحت نظارت فزاینده قرار دارند، شامل 21 کشور و از جمله سوریه و یمن.
فهرست سیاه اما شامل کشورهای پرخطر میشود که تنها سه کشور ایران، کره شمالی و میانمار در این لیست هستند.
از سال 2016 ایران متعهد شد که کمبودهای استراتژیک خود را برطرف کند ولی طی عدم اجرای الزامات لازم، هنوز هم در لیست سیاه قرار دارد و در شرایط بدتری نسبت به حتی سوریه و یمن میباشد.
#اقتصادایران
#ایران
@industromy
🔴 نامزدهای ریاستجمهوری ایران در یک مورد اتفاق نظر دارند: ترامپ در حال آمدن است
👈 طبق نظر نیویورک تایمز؛ انتخاب مجدد دونالد ترامپ به عنوان یک نتیجه قطعی در بین نامزدهای ریاستجمهوری ایران مطرح میشود و رقبا بر سر اینکه چه کسی برای مدیریت ترامپ مناسبتر است، با یکدیگر رقابت دارند.
#ایران
#جهان
@industromy
👈 طبق نظر نیویورک تایمز؛ انتخاب مجدد دونالد ترامپ به عنوان یک نتیجه قطعی در بین نامزدهای ریاستجمهوری ایران مطرح میشود و رقبا بر سر اینکه چه کسی برای مدیریت ترامپ مناسبتر است، با یکدیگر رقابت دارند.
#ایران
#جهان
@industromy
🔴 نعمت یا نقمت بودن نفت
👈 در ایران، صندوق توسعه ملی یک صندوق ۱۵۰ میلیارد دلاری است که حدود ۱۰۰ میلیارد آن توسط دولتهای مختلف برداشت شده و حدود ۴۰ میلیارد نیز تسهیلات پرداخت کرده است و موجودی کنونی آن بدون احتساب بدهیها، ۱۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود.
این درحالیست که کشورهای نروژ، امارات، کویت، عربستان و قطر در سال ۲۰۲۲ به ترتیب بزرگترین صندوقهای ثروت ملی حاصل از مازاد درآمدهای نفت و گاز را در اختیار داشتند.
با این حال پیشبینی میشود که عربستان هم با افزایش درآمدها نفتی و هم با سرمایهگذاریهای عظیمی که از این محل انجام داده، تا سال ۲۰۳۰ بزرگترین صندوق ثروت ملی را در بین کشورهای نفتی داشته باشد.
#اقتصادایران
#اقتصادمنطقه
#نفت
@industromy
👈 در ایران، صندوق توسعه ملی یک صندوق ۱۵۰ میلیارد دلاری است که حدود ۱۰۰ میلیارد آن توسط دولتهای مختلف برداشت شده و حدود ۴۰ میلیارد نیز تسهیلات پرداخت کرده است و موجودی کنونی آن بدون احتساب بدهیها، ۱۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود.
این درحالیست که کشورهای نروژ، امارات، کویت، عربستان و قطر در سال ۲۰۲۲ به ترتیب بزرگترین صندوقهای ثروت ملی حاصل از مازاد درآمدهای نفت و گاز را در اختیار داشتند.
با این حال پیشبینی میشود که عربستان هم با افزایش درآمدها نفتی و هم با سرمایهگذاریهای عظیمی که از این محل انجام داده، تا سال ۲۰۳۰ بزرگترین صندوق ثروت ملی را در بین کشورهای نفتی داشته باشد.
#اقتصادایران
#اقتصادمنطقه
#نفت
@industromy
🔴 کاهش شدید مشارکت در انتخابات
👈 میانگین مشارکت مردم در انتخابات ریاستجمهوری از حدود ۸۵ درصد در سال ۸۸ به حدود ۴۰ درصد در سال ۱۴۰۳ رسیده است.
#ایران
@industromy
👈 میانگین مشارکت مردم در انتخابات ریاستجمهوری از حدود ۸۵ درصد در سال ۸۸ به حدود ۴۰ درصد در سال ۱۴۰۳ رسیده است.
#ایران
@industromy
🔴 دیکتاتوری در شیلی چگونه پایان یافت ؟
👈 آگوستو پینوشه در 11 سپتامبر 1973 طی یک کودتای نظامی به قدرت رسید. این کودتا منجر به سرنگونی حکومت دموکراتیک سالوادور آلنده شد. پس از کودتا، پینوشه به عنوان رئیسجمهور نظامی شیلی حکومت کرد و تا سال 1990 در قدرت بود.
دوران حکومت پینوشه به دلیل نقض گسترده حقوق بشر و سرکوب مخالفان سیاسی به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. بر اساس گزارشها، در طول حکومت وی، هزاران نفر کشته، ناپدید و یا تحت شکنجه قرار گرفتند
اما در سال 1989 مردم شیلی توانستند با انتخاب پتریسیو آیلوین به عنوان رئیسجمهور، سرنوشت سیاسی خود را تغییر دهند و به دوران حکومت نظامی آگوستو پینوشه پایان دهند. این اتفاق بهوسیله یک روند دموکراتیک و انتخابات آزاد ممکن شد که نتیجه چندین سال تلاش و مبارزه سیاسی بود.
زمینه و شرایط تاریخی
1. رفراندوم 1988: اولین قدم مهم در تغییر سرنوشت سیاسی شیلی، رفراندومی بود که در اکتبر 1988 برگزار شد. در این رفراندوم، مردم شیلی باید تصمیم میگرفتند که آیا پینوشه باید برای یک دوره هشت ساله دیگر در قدرت بماند یا خیر. نتیجه رفراندوم با اکثریت آرا "نه" بود، که به معنی عدم تمدید حکومت پینوشه بود.
2. ائتلاف سیاسی: اپوزیسیون ضد پینوشه، با تشکیل یک ائتلاف گسترده به نام "کنسرتاسیون دموکراتیک" موفق به متحد کردن نیروهای مختلف سیاسی از جمله سوسیالیستها، مسیحیان دموکرات و دیگر احزاب میانهرو و چپ شد. این ائتلاف توانست با ارائه یک برنامه سیاسی جامع، اعتماد مردم را جلب کند.
انتخابات 1989
پس از رفراندوم 1988، حکومت نظامی مجبور به برگزاری انتخابات آزاد شد. انتخابات ریاستجمهوری در دسامبر 1989 برگزار شد و پتریسیو آیلوین، نامزد ائتلاف کنسرتاسیون، توانست با کسب بیشترین آرا به پیروزی برسد.
عوامل موفقیت
1. مشارکت مردمی: یکی از کلیدهای موفقیت، مشارکت گسترده مردم در فرآیند دموکراتیک بود. آگاهی عمومی از اهمیت انتخابات و تمایل برای تغییر، موجب شد تا نرخ مشارکت بالایی در انتخابات داشته باشند.
2. تاکتیکهای مسالمتآمیز: اپوزیسیون با استفاده از روشهای مسالمتآمیز و قانونی، توانست به اهداف خود برسد. مبارزات انتخاباتی با تاکید بر اصلاحات دموکراتیک و حقوق بشر انجام شد.
3. فشار بینالمللی: فشارهای بینالمللی نیز نقشی اساسی در پایان دادن به حکومت پینوشه داشت. جامعه بینالمللی از طریق سازمانهای حقوق بشری و دولتهای خارجی، بر حکومت نظامی شیلی فشار آورد تا به دموکراسی بازگردد.
نتیجه گیری
انتخاب پتریسیو آیلوین به عنوان رئیسجمهور، آغازگر دوره جدیدی از دموکراسی در شیلی بود.در آن دوره مهم ترین عامل یعنی اتحاد مردم و مشارکت بالا توانست به دیکتاتوری پینوشه پایان دهد.
مردم شیلی مشارکت در انتخابات را به معنی تایید سیاست حاکم بر جامعه و مشارکت خود در کشتن جوانهای کشور نمی دانستند.
مردم شیلی برای تغییرات به جای قهر و انفعال و امید به قدرت ها یا شخصیت های خارجی در یک روش مسالمت آمیز موفق به تغییر ساختار حکومت دیکتاتوری خود شدند.
مردم شیلی به جای خط کشی بین خود و دوستانشان و زدن انگ و ننگ به خاطر طرفداری از کاندیدها و دعوت به مشارکت در انتخابات برای نتیجه گیری از هر خط فکری که بودند با هم متحد شدند و نه یک شبه بلکه طی یک مبارزه 17 ساله موفق به ایجاد تغییرات شدند.
#جهان
#توسعه
T.me/industromy
👈 آگوستو پینوشه در 11 سپتامبر 1973 طی یک کودتای نظامی به قدرت رسید. این کودتا منجر به سرنگونی حکومت دموکراتیک سالوادور آلنده شد. پس از کودتا، پینوشه به عنوان رئیسجمهور نظامی شیلی حکومت کرد و تا سال 1990 در قدرت بود.
دوران حکومت پینوشه به دلیل نقض گسترده حقوق بشر و سرکوب مخالفان سیاسی به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. بر اساس گزارشها، در طول حکومت وی، هزاران نفر کشته، ناپدید و یا تحت شکنجه قرار گرفتند
اما در سال 1989 مردم شیلی توانستند با انتخاب پتریسیو آیلوین به عنوان رئیسجمهور، سرنوشت سیاسی خود را تغییر دهند و به دوران حکومت نظامی آگوستو پینوشه پایان دهند. این اتفاق بهوسیله یک روند دموکراتیک و انتخابات آزاد ممکن شد که نتیجه چندین سال تلاش و مبارزه سیاسی بود.
زمینه و شرایط تاریخی
1. رفراندوم 1988: اولین قدم مهم در تغییر سرنوشت سیاسی شیلی، رفراندومی بود که در اکتبر 1988 برگزار شد. در این رفراندوم، مردم شیلی باید تصمیم میگرفتند که آیا پینوشه باید برای یک دوره هشت ساله دیگر در قدرت بماند یا خیر. نتیجه رفراندوم با اکثریت آرا "نه" بود، که به معنی عدم تمدید حکومت پینوشه بود.
2. ائتلاف سیاسی: اپوزیسیون ضد پینوشه، با تشکیل یک ائتلاف گسترده به نام "کنسرتاسیون دموکراتیک" موفق به متحد کردن نیروهای مختلف سیاسی از جمله سوسیالیستها، مسیحیان دموکرات و دیگر احزاب میانهرو و چپ شد. این ائتلاف توانست با ارائه یک برنامه سیاسی جامع، اعتماد مردم را جلب کند.
انتخابات 1989
پس از رفراندوم 1988، حکومت نظامی مجبور به برگزاری انتخابات آزاد شد. انتخابات ریاستجمهوری در دسامبر 1989 برگزار شد و پتریسیو آیلوین، نامزد ائتلاف کنسرتاسیون، توانست با کسب بیشترین آرا به پیروزی برسد.
عوامل موفقیت
1. مشارکت مردمی: یکی از کلیدهای موفقیت، مشارکت گسترده مردم در فرآیند دموکراتیک بود. آگاهی عمومی از اهمیت انتخابات و تمایل برای تغییر، موجب شد تا نرخ مشارکت بالایی در انتخابات داشته باشند.
2. تاکتیکهای مسالمتآمیز: اپوزیسیون با استفاده از روشهای مسالمتآمیز و قانونی، توانست به اهداف خود برسد. مبارزات انتخاباتی با تاکید بر اصلاحات دموکراتیک و حقوق بشر انجام شد.
3. فشار بینالمللی: فشارهای بینالمللی نیز نقشی اساسی در پایان دادن به حکومت پینوشه داشت. جامعه بینالمللی از طریق سازمانهای حقوق بشری و دولتهای خارجی، بر حکومت نظامی شیلی فشار آورد تا به دموکراسی بازگردد.
نتیجه گیری
انتخاب پتریسیو آیلوین به عنوان رئیسجمهور، آغازگر دوره جدیدی از دموکراسی در شیلی بود.در آن دوره مهم ترین عامل یعنی اتحاد مردم و مشارکت بالا توانست به دیکتاتوری پینوشه پایان دهد.
مردم شیلی مشارکت در انتخابات را به معنی تایید سیاست حاکم بر جامعه و مشارکت خود در کشتن جوانهای کشور نمی دانستند.
مردم شیلی برای تغییرات به جای قهر و انفعال و امید به قدرت ها یا شخصیت های خارجی در یک روش مسالمت آمیز موفق به تغییر ساختار حکومت دیکتاتوری خود شدند.
مردم شیلی به جای خط کشی بین خود و دوستانشان و زدن انگ و ننگ به خاطر طرفداری از کاندیدها و دعوت به مشارکت در انتخابات برای نتیجه گیری از هر خط فکری که بودند با هم متحد شدند و نه یک شبه بلکه طی یک مبارزه 17 ساله موفق به ایجاد تغییرات شدند.
#جهان
#توسعه
T.me/industromy
Telegram
صنعت و اقتصاد
به روزترین مباحث تحلیلی، صنعتی و اقتصادی ایران و جهان
instagram.com/industromy
twitter.com/industromy
مشاوره در خصوص صنعت، معدن، تجارت و توسعه پایدار :
https://zil.ink/industromy
admin : @armahdieh
instagram.com/industromy
twitter.com/industromy
مشاوره در خصوص صنعت، معدن، تجارت و توسعه پایدار :
https://zil.ink/industromy
admin : @armahdieh
🔴 معجزه ملی!
👈 محسن رنانی
معجزه این انتخابات، «بلوغ ملی» بود. ملت ما عمیقاً رشید و بالغ شده است. نه تنها دیگر نمیترسد، نه تنها دیگر جوّگیر نمیشود، نه تنها دیگر با شعارهای چربوشیرینی مثل یارانه طلایی و مسکن رایگان فریب نمیخورد، بلکه دیگر تحلیلها و درخواستهای روشنفکران و کنشگران و دانشگاهیان هم در او اثری ندارد. او فقط به تشخیص خود عمل میکند و این، پیشرفت بزرگی در رفتار دموکراسیخواهی ملی ما در تاریخ پس از مشروطیت ایران است.
به گمان من کنش مردم ایران در این انتخابات، در کلِ تاریخ پسازمشروطیت، بزرگترین کنش مبتنی بر یک توافق بینالاذهانی خشونتپرهیز سیاسی بود که بدون حضور یک رهبری واحد یا متحد و بدون یک ایدئولوژی انسجام بخش رخ داده است. این یعنی اکنون «روح جمعی ایرانیان» هم نقش رهبری سیاسی را برعهده گرفته است و هم نقش ایدئولوژی را. این همان اکسیر فرهنگی ایرانی است که در تاریخ ایران بارها شاهدش بودهایم.
اکنون دیگر روح جمعی ایرانیان، با اینهمه تنوع و تفاوت، خوب میداند که چه وقت باید چه کنشی را داشته باشند. کی در خیابان اعتراض کند؛ کی به خانه برگردد؛ کی سکوت کند، کی فریاد بزند؛ کی رأی بدهد و کی رأی ندهد. زیباترین دستاورد انتخابات چهاردهم همین جلوه بلوغ ملی مردم ایران بود.
در روزهای پیشین دهها پیام از دوستان و دانشجویانم داشتم که میگفتند دوستت داریم و احترامت میگذاریم و میدانیم که خیرخواهی، اما با نگاه تو به انتخابات مخالفیم و رأی نمیدهیم! و این پیامها چقدر عمیق، بوی توسعهیافتگی میداد.
دستبوس همه مردمی هستم که براساس خِرد و تحلیل و تشخیص خود عمل کردند. هم آنانی که با رأی دادن خود اجازه دادند تا نماینده نیروهای توسعهخواه به مرحله دوم برود؛ و هم آنانی که با «رأی ندادن» پاسخ منفی خود را خیلی روشن و بیلکنت به همه ما رساندند: هم به حاکمانی که گفتند هر رأی در این انتخابات یک رأی به جمهوری اسلامی است و هم به محکومانی مثل من که از روی نگرانی، میگفتیم رأی ندادن فقط افق آینده ایران را تیره و تار میکند. واقعیت این است که رأی ندادن شما هم افقها را روشنتر کرد و هم قدرت شما را آشکارتر کرد و هم صحنهبازی را عوض کرد. دستمریزاد.
این عدم مشارکت فراگیر، یک گام به پیش بود. همه ما تحلیلگران باید برخیزیم و به احترام مردم ایران کلاه از سر برداریم و تعظیم کنیم. به گمان من ملت ایران بعد از جنبش مهسا، سطح بازی سیاسی را بهنحو حیرتانگیزی دگرگون کرده است.
تنوع خیره کننده افکار مردم ما و درعینحال همکاری نانوشته و دلپذیری که در دور اول این انتخابات بین این همه تنوع افکار رخ داد این انتخابات را به یک پدیده منحصربهفرد تبدیل کرده است:
آن ۶۰ درصد تغییرطلب و معترض و مخالفی که شرکت نکردند، دور اول انتخابات را به یک رفراندوم تبدیل کردند؛
و آن ۲۰ درصد تحولخواه و اصلاحجو و توسعهخواهی که شرکت کردند و به تنها نامزد خارج از گفتمان رسمی رأی دادند نیز این فرصت را ایجاد کردند که ملت ایران اکنون در مرحله دوم انتخابات بتواند با داشتن دو کاندیدا از دو طیف کاملا ناهمگون فکری، زمینه را برای شکلگیری یک رقابت قطبیشده و شفاف فراهم آورد.
من اکنون پس از شوک بزرگ این انتخابات و مشاهده بلوغ و رفتار پیچیدهای که ملت ایران از خود بروز داده است چیدمان انگارههای ذهنیام تغییر کرده است و مدتی می گذرد تا چارچوب اندیشگی خود را بازیابم. بنابراین دیگر بهخودم اجازه نمیدهم که برای مرحله دوم انتخابات توصیهای داشته باشم.
یعنی معتقدم که مردم فهیم ایران، آنچه بهینه است را انجام خواهند داد و در دور دوم نیز میان رأی دادن و ندادن، گزینهای را انتخاب خواهند کرد که گمان میکنند پیام قاطع آنها را ابلاغ میکند و برای بازیگری مجدد ملت ایران، «خلق امکان» میکند.
توسعه نیاز به قصهای دارد که انتهای آن باز باشد. اصولا دموکراسی یک قصه جمعی با انتهای باز است. من بهطور شهودی احساس میکنم مردم ایران در فضای غیردموکراتیک کنونی دارند قصهای با انتهای باز رقم میزنند.
بنابراین شاید مردم ایران تصمیم بگیرند با همکاری هر دو گروه معترض و تحولخواه، با مشارکت گسترده و رأی به مسعود پزشکیان، به عنوان مخالفت یکپارچه با شیوه حکمرانی جاری، اینبار با «رأی دادن» خود، بزرگترین رفراندوم غیررسمی ملی، پس از تاسیس جمهوری اسلامی را رقم بزنند.
برعکس، شاید هم نظر مردم این باشد که همان رفراندوم دور اول کافی و گویا بوده است و تصمیم بگیرند با مشارکت نکردن اجازه دهند تا پس از تجربه برآمدن ویرانگر محمود، اینبار سعید جلیلی به حکمرانی برسد و یکباردیگر بنیادگرایی جزماندیشانه، حداکثر ظرفیت خود را آشکار کند و .......
#ایران
#توسعه
T.me/industromy
👈 محسن رنانی
معجزه این انتخابات، «بلوغ ملی» بود. ملت ما عمیقاً رشید و بالغ شده است. نه تنها دیگر نمیترسد، نه تنها دیگر جوّگیر نمیشود، نه تنها دیگر با شعارهای چربوشیرینی مثل یارانه طلایی و مسکن رایگان فریب نمیخورد، بلکه دیگر تحلیلها و درخواستهای روشنفکران و کنشگران و دانشگاهیان هم در او اثری ندارد. او فقط به تشخیص خود عمل میکند و این، پیشرفت بزرگی در رفتار دموکراسیخواهی ملی ما در تاریخ پس از مشروطیت ایران است.
به گمان من کنش مردم ایران در این انتخابات، در کلِ تاریخ پسازمشروطیت، بزرگترین کنش مبتنی بر یک توافق بینالاذهانی خشونتپرهیز سیاسی بود که بدون حضور یک رهبری واحد یا متحد و بدون یک ایدئولوژی انسجام بخش رخ داده است. این یعنی اکنون «روح جمعی ایرانیان» هم نقش رهبری سیاسی را برعهده گرفته است و هم نقش ایدئولوژی را. این همان اکسیر فرهنگی ایرانی است که در تاریخ ایران بارها شاهدش بودهایم.
اکنون دیگر روح جمعی ایرانیان، با اینهمه تنوع و تفاوت، خوب میداند که چه وقت باید چه کنشی را داشته باشند. کی در خیابان اعتراض کند؛ کی به خانه برگردد؛ کی سکوت کند، کی فریاد بزند؛ کی رأی بدهد و کی رأی ندهد. زیباترین دستاورد انتخابات چهاردهم همین جلوه بلوغ ملی مردم ایران بود.
در روزهای پیشین دهها پیام از دوستان و دانشجویانم داشتم که میگفتند دوستت داریم و احترامت میگذاریم و میدانیم که خیرخواهی، اما با نگاه تو به انتخابات مخالفیم و رأی نمیدهیم! و این پیامها چقدر عمیق، بوی توسعهیافتگی میداد.
دستبوس همه مردمی هستم که براساس خِرد و تحلیل و تشخیص خود عمل کردند. هم آنانی که با رأی دادن خود اجازه دادند تا نماینده نیروهای توسعهخواه به مرحله دوم برود؛ و هم آنانی که با «رأی ندادن» پاسخ منفی خود را خیلی روشن و بیلکنت به همه ما رساندند: هم به حاکمانی که گفتند هر رأی در این انتخابات یک رأی به جمهوری اسلامی است و هم به محکومانی مثل من که از روی نگرانی، میگفتیم رأی ندادن فقط افق آینده ایران را تیره و تار میکند. واقعیت این است که رأی ندادن شما هم افقها را روشنتر کرد و هم قدرت شما را آشکارتر کرد و هم صحنهبازی را عوض کرد. دستمریزاد.
این عدم مشارکت فراگیر، یک گام به پیش بود. همه ما تحلیلگران باید برخیزیم و به احترام مردم ایران کلاه از سر برداریم و تعظیم کنیم. به گمان من ملت ایران بعد از جنبش مهسا، سطح بازی سیاسی را بهنحو حیرتانگیزی دگرگون کرده است.
تنوع خیره کننده افکار مردم ما و درعینحال همکاری نانوشته و دلپذیری که در دور اول این انتخابات بین این همه تنوع افکار رخ داد این انتخابات را به یک پدیده منحصربهفرد تبدیل کرده است:
آن ۶۰ درصد تغییرطلب و معترض و مخالفی که شرکت نکردند، دور اول انتخابات را به یک رفراندوم تبدیل کردند؛
و آن ۲۰ درصد تحولخواه و اصلاحجو و توسعهخواهی که شرکت کردند و به تنها نامزد خارج از گفتمان رسمی رأی دادند نیز این فرصت را ایجاد کردند که ملت ایران اکنون در مرحله دوم انتخابات بتواند با داشتن دو کاندیدا از دو طیف کاملا ناهمگون فکری، زمینه را برای شکلگیری یک رقابت قطبیشده و شفاف فراهم آورد.
من اکنون پس از شوک بزرگ این انتخابات و مشاهده بلوغ و رفتار پیچیدهای که ملت ایران از خود بروز داده است چیدمان انگارههای ذهنیام تغییر کرده است و مدتی می گذرد تا چارچوب اندیشگی خود را بازیابم. بنابراین دیگر بهخودم اجازه نمیدهم که برای مرحله دوم انتخابات توصیهای داشته باشم.
یعنی معتقدم که مردم فهیم ایران، آنچه بهینه است را انجام خواهند داد و در دور دوم نیز میان رأی دادن و ندادن، گزینهای را انتخاب خواهند کرد که گمان میکنند پیام قاطع آنها را ابلاغ میکند و برای بازیگری مجدد ملت ایران، «خلق امکان» میکند.
توسعه نیاز به قصهای دارد که انتهای آن باز باشد. اصولا دموکراسی یک قصه جمعی با انتهای باز است. من بهطور شهودی احساس میکنم مردم ایران در فضای غیردموکراتیک کنونی دارند قصهای با انتهای باز رقم میزنند.
بنابراین شاید مردم ایران تصمیم بگیرند با همکاری هر دو گروه معترض و تحولخواه، با مشارکت گسترده و رأی به مسعود پزشکیان، به عنوان مخالفت یکپارچه با شیوه حکمرانی جاری، اینبار با «رأی دادن» خود، بزرگترین رفراندوم غیررسمی ملی، پس از تاسیس جمهوری اسلامی را رقم بزنند.
برعکس، شاید هم نظر مردم این باشد که همان رفراندوم دور اول کافی و گویا بوده است و تصمیم بگیرند با مشارکت نکردن اجازه دهند تا پس از تجربه برآمدن ویرانگر محمود، اینبار سعید جلیلی به حکمرانی برسد و یکباردیگر بنیادگرایی جزماندیشانه، حداکثر ظرفیت خود را آشکار کند و .......
#ایران
#توسعه
T.me/industromy
Telegram
صنعت و اقتصاد
به روزترین مباحث تحلیلی، صنعتی و اقتصادی ایران و جهان
instagram.com/industromy
twitter.com/industromy
مشاوره در خصوص صنعت، معدن، تجارت و توسعه پایدار :
https://zil.ink/industromy
admin : @armahdieh
instagram.com/industromy
twitter.com/industromy
مشاوره در خصوص صنعت، معدن، تجارت و توسعه پایدار :
https://zil.ink/industromy
admin : @armahdieh