از لحاظ روحی نیاز دارم همزمان نزدیک ولیعصر تهران زندگی کنم، اصفهان بگردم، تو حافظیه ی شیراز قدم بزنم، تو مشهد هرروز برم حرم امام رضا زیارت، توی مازندران همه ی غذاهارو امتحان کنم، توی کیش ماشین سواری کنم، عصر ها تو جنگل های گلستان چایی بخورم، غروب خورشیدو از ساحل بوشهر و شب ستاره ها رو از آسمون کویر یزد ببینم.
- مانی‌.

وقتی دلت برام تنگ شد؛
برو همون گوهیو بخور که موقع رفتنت میخوردی.
- مانی‌.

دست از سر خدا برندار تا بشه!
- مانی‌.

موهایمان در جوانی سفید شد،و از بین رفت، گفتند ارثی‌ست، راست میگفتند ما وارثان اضطراب در تاریخ‌ بودیم!
- مانی.

همچی‌و ببین ولی هیچی نگو.
- مانی.

یجایی از زندگی دیگه نه شوق دیدن و رسیدن داری نه حسرت دیدن و نرسیدن.
- مانی.

بدترین نوع درد
وقتیه که میخندی
فقط برای این که جلوی
ریختن اشک هات رو بگیری.
- مانی.

از حالا دیگه من مُردم.

زیاد از کسی تعریف نکن
پشیمونت میکنه.
- مانی‌.

شاید قضیه اصلا غرورش نباشه،
شاید واقعا دلش تنگ نمیشه!
به خودت بیا!
- مانی.

+بدترین نوع بزرگ شدن؟
-درک اتفاق های وحشتناک زندگی، تو سن پایین!
- مانی.

آدم‌ها، پُر از تظاهرن!
- مانی.

فکرو خیالی که بیشتر از صد تا قهوه بیدار نگهت ميدارِه.
- مانی.

سلامت روانم بین "مثل خودشون عوضی شو" و "اونا بی ریشن تو انسان باش" گیر کرده!
- مانی.

باشه ولی این دفعه تو منو باختی‌.
- مانی.

خشکسالی شه مورچه ماهی رو میخوره
سیل ک بیاد ماهی مورچه رو
صبور باش همه چی به وقتش!
- مانی‌.

هروقت خواستی اعتماد کنی یاد وقتایی بیوفت که همه تنهات گذاشتن!
- مانی.

توی شلوغی از بقیه بیزار بود،،، توی تنهایی از خودش!
- مانی‌‌.

اولویت واقعی هرگز با گذشت زمان تغییر نمیکنه!
- مانی.

بگو نمیخوام باهات صحبت کنم ولی پیاممو دیر سین نکن.
- مانی.