🌀خون خونمان را میخورد!
در تشییع کودکانههای این سرزمین، قهقههی مستانهی نامردمان به گوش میرسد!
🔻حرفها و کلمهها تن به نوشتن نمیدهند؛ چرا که این روزها و این سالها هر چقدر به جانِ کاغذها، روزنامهها، مقالهها، کتابها، وبسایتها و صفحات شخصیمان از درد جانکاهِ کودکان شهرمان ریختند، انگار نه انگار!
خون خونمان را میخورد.
🔻سالهاست پناه گرفتهایم در آغوشِ فرزندانِ شهرمان؛ فرزندانی که از کودکی، سهمشان نه شناسنامهای است، نه مدرسهای و نه حتی لقمه نانی...
خون خونمان را میخورد.
🔻وقتی کودکی نحیف را سر بر زبالهها فرود آورده میبینیم که میجورد و میجورد با دستهای ظریفش، با نفسهای تند تندش، با چشمان زیبایش! بلکه پیدا کند پسماندِ زبالههای ما را و پُر کند گونی بزرگی را که بر شانههای کوچکش تحمیل شده.
خون خونمان را میخورد.
🔻نگاهِ پر از بهت و بغضِ پسر بچهی زبالهگرد در این فیلمِ تلخ، چه آواری بود که بر سرمان خراب شد؟
هنوز زمینگیریم از تصاویر خون و وحشت خیابانهایمان، چه تصویر دردناکیست سقوط پسر بچه توسط دستانی سادیستیک به درون سطل زباله، که نمکی شد بر زخمهای عمیقمان!
خون خونمان را میخورد.
🔻از دیدن تصویر مشمئزکنندهی جوانی که پسر بچهی زبالهگرد را دستخوش تفریح حقیرانهی خود کرده و خندههای لااوبالیاش را به سمت دوربین روانه میکند.
خون خونمان را میخورد.
🔻از داشتن چنین مردمانی که عادت کردهاند به قد کشیدن و بزرگ شدن کوکانی در کنار سطلهای زباله.
خون خونمان را میخورد.
🔻از مسئولینی که در سایهی سومدیریتشان، مشتی پیمانکار با رابطهها و ضابطههایشان، میلیارد میلیارد از مافیای طلای کثیف به جیب میزنند.
خون خونمان را میخورد...
📌در یک سال گذشته طی جلسات متعدد با مسئولین از مرحلهی انکار حقیقتهای تلخ مربوط به شرایط دردناک کودکان زبالهگرد و سواستفادهی پیمانکاران شهرداری از ایشان، به قولهایی برای حل این آسیب رسیدهایم؛ اما هیچکدام از این قولها عملیاتی نشده و اتفاقی نیفتاده است؛ حتی تغییر مدیریت شهری باعث نشده در وضعیت این کودکان تغییری ایجاد شود؛ قول شناسایی برای مراکزی که کودکان را به کار میگیرند یا آییننامههای ساماندهی اجرایی نشده است. به نظر میرسد این مافیای عظیم زباله که توسط پیمانکاران شهرداری مدیریت و یا اجرا میشود انجام هر گونه اقدامی برای کاهش و حذف زبالهگردی کودکان را مانع کرده است.
#زباله_گردی_حق_کودکان_نیست
🆔 @imamalisociety
در تشییع کودکانههای این سرزمین، قهقههی مستانهی نامردمان به گوش میرسد!
🔻حرفها و کلمهها تن به نوشتن نمیدهند؛ چرا که این روزها و این سالها هر چقدر به جانِ کاغذها، روزنامهها، مقالهها، کتابها، وبسایتها و صفحات شخصیمان از درد جانکاهِ کودکان شهرمان ریختند، انگار نه انگار!
خون خونمان را میخورد.
🔻سالهاست پناه گرفتهایم در آغوشِ فرزندانِ شهرمان؛ فرزندانی که از کودکی، سهمشان نه شناسنامهای است، نه مدرسهای و نه حتی لقمه نانی...
خون خونمان را میخورد.
🔻وقتی کودکی نحیف را سر بر زبالهها فرود آورده میبینیم که میجورد و میجورد با دستهای ظریفش، با نفسهای تند تندش، با چشمان زیبایش! بلکه پیدا کند پسماندِ زبالههای ما را و پُر کند گونی بزرگی را که بر شانههای کوچکش تحمیل شده.
خون خونمان را میخورد.
🔻نگاهِ پر از بهت و بغضِ پسر بچهی زبالهگرد در این فیلمِ تلخ، چه آواری بود که بر سرمان خراب شد؟
هنوز زمینگیریم از تصاویر خون و وحشت خیابانهایمان، چه تصویر دردناکیست سقوط پسر بچه توسط دستانی سادیستیک به درون سطل زباله، که نمکی شد بر زخمهای عمیقمان!
خون خونمان را میخورد.
🔻از دیدن تصویر مشمئزکنندهی جوانی که پسر بچهی زبالهگرد را دستخوش تفریح حقیرانهی خود کرده و خندههای لااوبالیاش را به سمت دوربین روانه میکند.
خون خونمان را میخورد.
🔻از داشتن چنین مردمانی که عادت کردهاند به قد کشیدن و بزرگ شدن کوکانی در کنار سطلهای زباله.
خون خونمان را میخورد.
🔻از مسئولینی که در سایهی سومدیریتشان، مشتی پیمانکار با رابطهها و ضابطههایشان، میلیارد میلیارد از مافیای طلای کثیف به جیب میزنند.
خون خونمان را میخورد...
📌در یک سال گذشته طی جلسات متعدد با مسئولین از مرحلهی انکار حقیقتهای تلخ مربوط به شرایط دردناک کودکان زبالهگرد و سواستفادهی پیمانکاران شهرداری از ایشان، به قولهایی برای حل این آسیب رسیدهایم؛ اما هیچکدام از این قولها عملیاتی نشده و اتفاقی نیفتاده است؛ حتی تغییر مدیریت شهری باعث نشده در وضعیت این کودکان تغییری ایجاد شود؛ قول شناسایی برای مراکزی که کودکان را به کار میگیرند یا آییننامههای ساماندهی اجرایی نشده است. به نظر میرسد این مافیای عظیم زباله که توسط پیمانکاران شهرداری مدیریت و یا اجرا میشود انجام هر گونه اقدامی برای کاهش و حذف زبالهگردی کودکان را مانع کرده است.
#زباله_گردی_حق_کودکان_نیست
🆔 @imamalisociety
Telegram
attach 📎
جمعیت امام علی
🌀خون خونمان را میخورد! در تشییع کودکانههای این سرزمین، قهقههی مستانهی نامردمان به گوش میرسد! 🔻حرفها و کلمهها تن به نوشتن نمیدهند؛ چرا که این روزها و این سالها هر چقدر به جانِ کاغذها، روزنامهها، مقالهها، کتابها، وبسایتها و صفحات شخصیمان از…
کولهبارش چنان از غم پُر
که سنگینی میدهد قامت مردانهاش را
کمرش خم
صورتش اخم
لبخندش تلخ
دهانش خشک
و دستانش همه خط...
دستانش از درد گمشدن سرشار
گمشدن در زیر یک کولبار
#زباله_گردی_حق_کودکان_نیست
#نه_به_کار_کودک
🆔 @imamalisociety
که سنگینی میدهد قامت مردانهاش را
کمرش خم
صورتش اخم
لبخندش تلخ
دهانش خشک
و دستانش همه خط...
دستانش از درد گمشدن سرشار
گمشدن در زیر یک کولبار
#زباله_گردی_حق_کودکان_نیست
#نه_به_کار_کودک
🆔 @imamalisociety