🌱کودکانه‌هایت طنین‌ خوشبختی‌ست در این دیار آکنده از غم...

بازی اعضای جمعیت امام علی با کودکان روستاهای #رودبار_جنوب در استان کرمان

#سیل_کرمان
🆔 @imamalisociety

📌 بخش سوم فاکتورهای خرید سیل را از طریق لینک زیر مشاهده کنید:
b2n.ir/341513

#سیل_سیستان_و_بلوچستان
#سیل_هرمزگان
#سیل_کرمان
🆔 @imamalisociety

✅ گزارش مالی کمک‌های نقدی داخل و خارج از کشور
تا ساعت ۱۶ روز ۷ بهمن ماه ۹۸


📌 بخش چهارم فاکتورهای خرید سیل را از طریق لینک زیر مشاهده کنید:
b2n.ir/341513

#سیل_سیستان_و_بلوچستان
#سیل_هرمزگان
#سیل_کرمان
🆔 @imamalisociety

🔹جای‌گذاری ۹ تانکر آب آشامیدنی در مناطق سیل‌زده‌ی جنوب کرمان، روستای تکل حسن ۲، رودبارجنوب، بهمن ۹۸

#سیل
#سیل_کرمان
🆔 @imamalisociety

💢اینجا باران، شاعرانه نیست!

سال‌های زیادی را پشت سر گذاشته بود؛
سرد و گرم روزگار چشیده.
آهی کشید و گفت: «با همین دو تا چشم کوچکی که خدا به ما داده، چه غم و شادی‌های بزرگی دیدیم!»
راست می‌گفت. همیشه به باران که فکر می‌کردم تصویر اتوبانی بی‌انتها در ذهنم نقش می‌بست و خودم را با سری تکیه‌داده به پنجره‌ی ماشین می‌دیدم؛ در حالی که سعی می‌کردم با بخار روی شیشه، شعری بنویسم... همین‌قدر شاعرانه!
اما من با همین دو چشم خودم دیدم که باران همیشه هم شاعرانه نیست. باران می‌تواند خانه‌ای را ویران کند. زنی را آواره کند. طفل تازه چشم به جهان گشوده‌ای را با غم‌انگیزترین احساسات این جهان، خیلی خیلی زود، آشنا کند!

راستش باران، باران است. هم‌چون آفتاب که همیشه نور می‌تاباند، یا درخت که سایه می‌افکند... اما ما می‌توانیم انتخاب کنیم که باران زندگی کسی را ویران نکند؛ حتی اگر تا همین لحظه چنین تصوری از باران نداشتیم، امروز که این خانه‌های ویران شده را دیدیم، امروز که این صدای لرزان و هراس‌چشیده را شنیدیم، می‌توانیم برایش تصویر مهربان‌تری از باران بسازیم.

🎥 گزارش تصویری از #سیل_کرمان، روزهای آغازین بهار ۹۹

🆔 @imamalisociety