🔸 فوتبال فرصتیه برای بچهها برای تخلیهی انرژی، بیشتر شدن روحیهی همکاری و یه تفریح خیلی خوب.
هر جلسه با یهسری مشغله و فکر زیاد میری سر تمرین. ولی وقتی انگیزه و اشتیاق بچهها رو برای تمرین میبینی همهچی رو اونجا یادت میره.
وقتی بچههایی رو میبینی که قبلش کاری به کار هم نداشتن یا حتی با هم مشکل داشتن ولی الان توی تیم شدن دوستهای خوب...
وقتی بچههای کوچیک رو میبینی که قبلش تفریح خاصی نداشتن ولی الان، از اول هفته ذوق این رو دارن که آخر هفته میرن سر تمرین فوتبال..
🔸 وقتی بچههایی رو میبینی که روزها و حتی ماهها دم زمین منتظرن تا ظرفیت تیم اضافه بشه و اونا هم بتونن عضوی از تیم باشن..
وقتی بچههایی رو میبینی که توی برف و بارون، سرما و گرما خودشون رو میرسونن به تمرین...
وقتی بچههایی رو میبینی که اگه یهجلسه تمرین کنسل بشه تا یه هفته ناراحتن و بهت انگیزه میدن که حتی روزهای تعطیل هم بیای سر تمرین..
وقتی بچههایی رو میبینی که به خاطر تیم و فوتبال خیلی اخلاقهای بد و عادتهای غلطشون رو میذارن کنار...
مگه میشه عاشق این بچهها و فوتبال نبود؟!
🏚 خانه ایرانی فرحزاد جمعیت امام علی
📞۰۹۳۵۴۷۴۸۰۹۵
yon.ir/1UhlU
〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
هر جلسه با یهسری مشغله و فکر زیاد میری سر تمرین. ولی وقتی انگیزه و اشتیاق بچهها رو برای تمرین میبینی همهچی رو اونجا یادت میره.
وقتی بچههایی رو میبینی که قبلش کاری به کار هم نداشتن یا حتی با هم مشکل داشتن ولی الان توی تیم شدن دوستهای خوب...
وقتی بچههای کوچیک رو میبینی که قبلش تفریح خاصی نداشتن ولی الان، از اول هفته ذوق این رو دارن که آخر هفته میرن سر تمرین فوتبال..
🔸 وقتی بچههایی رو میبینی که روزها و حتی ماهها دم زمین منتظرن تا ظرفیت تیم اضافه بشه و اونا هم بتونن عضوی از تیم باشن..
وقتی بچههایی رو میبینی که توی برف و بارون، سرما و گرما خودشون رو میرسونن به تمرین...
وقتی بچههایی رو میبینی که اگه یهجلسه تمرین کنسل بشه تا یه هفته ناراحتن و بهت انگیزه میدن که حتی روزهای تعطیل هم بیای سر تمرین..
وقتی بچههایی رو میبینی که به خاطر تیم و فوتبال خیلی اخلاقهای بد و عادتهای غلطشون رو میذارن کنار...
مگه میشه عاشق این بچهها و فوتبال نبود؟!
🏚 خانه ایرانی فرحزاد جمعیت امام علی
📞۰۹۳۵۴۷۴۸۰۹۵
yon.ir/1UhlU
〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
🌀 طرح کعبه کریمان؛
امسال با محوریت زباله گردی کودکان
🔸 آیین کعبه کریمان یکی از طرح های جمعیت امام علی است که از سال ۱۳۸۷ تا کنون همزمان با میلاد حضرت علی (ع) آغاز می شود. از اهداف اصلی این آیین برآورده کردن آرزوهای کودکان کار و کودکان طبقه محروم جامعه با هدف ایجاد امید برای آنها می باشد. هدف دیگر این طرح جلب توجه آحاد مردم به آسیب های اجتماعی، حقوق اولیه ی کودکان محروم (که گاه به صورت آرزو بیان می شود) و همچنین توجه به مسائل موجود در محلات معضل خیز است.
🔸 توجه و تمرکز این آیین در سال جاری به مساله ی زباله گردی کودکان است. این طرح را به احترام همهی کودکان زباله گرد و به یاد احد و صمد دو کودک هفت و هشت ساله که در مرکز بازیافت طی حادثه ی آتش سوزی زنده زنده سوختند برگزار خواهیم کرد.
🔸 لازم به ذکر است کعبه هایی که نمادی از ولادت امام علی است به صورت مقوایی تدارک دیده شده و برگه ی آرزوهای کودکان در آنها قرار گرفته است. این کعبه ها در ایام اعتکاف به دست معتکفین رسیده و مردم به اندازه ی توانشان در برآوردن آرزوها سهیم می شوند.
🌐 مشاهده و برآورده کردن آرزوها:
kariman.sosapoverty.org
#آیین_کعبه_کریمان
#زباله_گردی_حق_کودکان_نیست
goo.gl/WWYzqg
〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
امسال با محوریت زباله گردی کودکان
🔸 آیین کعبه کریمان یکی از طرح های جمعیت امام علی است که از سال ۱۳۸۷ تا کنون همزمان با میلاد حضرت علی (ع) آغاز می شود. از اهداف اصلی این آیین برآورده کردن آرزوهای کودکان کار و کودکان طبقه محروم جامعه با هدف ایجاد امید برای آنها می باشد. هدف دیگر این طرح جلب توجه آحاد مردم به آسیب های اجتماعی، حقوق اولیه ی کودکان محروم (که گاه به صورت آرزو بیان می شود) و همچنین توجه به مسائل موجود در محلات معضل خیز است.
🔸 توجه و تمرکز این آیین در سال جاری به مساله ی زباله گردی کودکان است. این طرح را به احترام همهی کودکان زباله گرد و به یاد احد و صمد دو کودک هفت و هشت ساله که در مرکز بازیافت طی حادثه ی آتش سوزی زنده زنده سوختند برگزار خواهیم کرد.
🔸 لازم به ذکر است کعبه هایی که نمادی از ولادت امام علی است به صورت مقوایی تدارک دیده شده و برگه ی آرزوهای کودکان در آنها قرار گرفته است. این کعبه ها در ایام اعتکاف به دست معتکفین رسیده و مردم به اندازه ی توانشان در برآوردن آرزوها سهیم می شوند.
🌐 مشاهده و برآورده کردن آرزوها:
kariman.sosapoverty.org
#آیین_کعبه_کریمان
#زباله_گردی_حق_کودکان_نیست
goo.gl/WWYzqg
〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
بهارخیلی وقت است
از شوق تو به آموختن
روی تخته های این خانه
جوانه زده
📌 کلاس درس در خانه ایرانی لب خط جمعیت امام علی
🆔 @imamalisociety
از شوق تو به آموختن
روی تخته های این خانه
جوانه زده
📌 کلاس درس در خانه ایرانی لب خط جمعیت امام علی
🆔 @imamalisociety
🌀 به مناسبت ۲۵ فروردین؛ روز بزرگداشت عطار نیشابوری
🔸 داستان منطق الطیر عطار داستان پرندگانی است که می خواهند سلطانی برای خود برگزینند. هدهد که رییس جلسه است به آنها می گوید که این پرنده پیشتر انتخاب شده؛ او "سیمرغ" است و در کوه قاف زندگی می کند. پرندگان همگی برای ملاقات او راهی این کوه می شوند؛ اما تنها سی پرنده می توانند هفت مرحله (هفت شهر عشق) را طی کنند. آنها در انتها با هم یکی شده و متوجه می شوند سیمرغ چیزی جز خود آنها نیست: سی پرنده که به یگانگی رسیده اند.
🔸 داستان منطق الطیر عطار بی شک می تواند راهنمای ما در این دوران هم باشد. در روزگاری که از یک طرف از خود بیگانه شدن و به دنبال یک ملجا و مامن گشتن، تبدیل به یک دغدغه فکری شده. از طرفی دیگر، انسانهایی در کنار ما زندگی می کنند که با انواع معضلات دست و پنجه نرم می کنند و جز ما کسی را در جامعه ی اطراف خود ندارند. حال چگونه مای از خود بیگانه شده که هنوز با خود به یک صلح درونی نرسیده ایم، قرار است به دیگران یاری رسانیم؟ پاسخش شاید در داستان منطق الطیر عطار باشد. پاسخش شاید در مفهوم یگانگی باشد؛ که آنکه نیازمند یاری است جز خود ما نیست. به خود یاری رسانیم که همگی یکی هستیم.
📸 عکس: جلوه های زیبایی از یکی شدن با کودکان در خانه ایرانی جمعیت امام علی در بوشهر در جشن هفت سین برکت
goo.gl/xW8EqL
〰〰〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
🔸 داستان منطق الطیر عطار داستان پرندگانی است که می خواهند سلطانی برای خود برگزینند. هدهد که رییس جلسه است به آنها می گوید که این پرنده پیشتر انتخاب شده؛ او "سیمرغ" است و در کوه قاف زندگی می کند. پرندگان همگی برای ملاقات او راهی این کوه می شوند؛ اما تنها سی پرنده می توانند هفت مرحله (هفت شهر عشق) را طی کنند. آنها در انتها با هم یکی شده و متوجه می شوند سیمرغ چیزی جز خود آنها نیست: سی پرنده که به یگانگی رسیده اند.
🔸 داستان منطق الطیر عطار بی شک می تواند راهنمای ما در این دوران هم باشد. در روزگاری که از یک طرف از خود بیگانه شدن و به دنبال یک ملجا و مامن گشتن، تبدیل به یک دغدغه فکری شده. از طرفی دیگر، انسانهایی در کنار ما زندگی می کنند که با انواع معضلات دست و پنجه نرم می کنند و جز ما کسی را در جامعه ی اطراف خود ندارند. حال چگونه مای از خود بیگانه شده که هنوز با خود به یک صلح درونی نرسیده ایم، قرار است به دیگران یاری رسانیم؟ پاسخش شاید در داستان منطق الطیر عطار باشد. پاسخش شاید در مفهوم یگانگی باشد؛ که آنکه نیازمند یاری است جز خود ما نیست. به خود یاری رسانیم که همگی یکی هستیم.
📸 عکس: جلوه های زیبایی از یکی شدن با کودکان در خانه ایرانی جمعیت امام علی در بوشهر در جشن هفت سین برکت
goo.gl/xW8EqL
〰〰〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
📎مروری بر تحقیق ها
🔺چهارمین همایش "مادرانه"
با محوریت خشونت علیه زنان در محلات حاشیه
📌سالن دکتر شریعتی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
📅٢٩ فروردین، ساعت ١۶ تا ١٨
#صدای_زنان_خشونت_دیده
🔺چهارمین همایش "مادرانه"
با محوریت خشونت علیه زنان در محلات حاشیه
📌سالن دکتر شریعتی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
📅٢٩ فروردین، ساعت ١۶ تا ١٨
#صدای_زنان_خشونت_دیده
آن پسر آمد.
آن پسر با گاری دستی آمد.
آن پسر با گاری دستی از هیاهوی خیابان آمد.
آن پسر بی هیچ ترسی از خطر آمد.
آن پسر از گردش شادمانه در میان زباله ها آمد.
آن پسر در جستجوی مشتاقانه طلای سیاه با دستان زخم دار، روح درد دار و اندیشه تب دار آمد.
آن پسر از بازار آمد.
آن پسر با کوله پشتی آمد.
آن پسر با هر روشنایی صبح؛
طفولیت، کودکی و نوجوانیش را برای عرضه در کوله پشتی می گذارد و با هر تاریکی شب، کاغذهایی منقش برای سفره می آورد.
آن پسر هر شبانگاه از مادر و پدر می پرسد: چرا کوله ی من شبها سبک تر نمی شود؟ چرا هر شب، کمرم سنگینی کوله را بیشتر از شبهای قبل احساس می کند؟ و باز سر پایین پدر و مادر و باز هم تنها یک جواب: "پسرکم! فشار این بار روزی تو را هم رها خواهد کرد. اندکی صبر داشته باش."
آن پسر از مدرسه نیامد.
آن پسر از پارک نیامد.
آن پسر از شهر بازی نیامد.
آن پسر از خیابان های سربی آمد.
آن پسر بدون آرزو آمد.
آن پسر نمی داند آرزو چیست؟
آن پسر نمی خواهد بداند آرزو چیست؟
آن پسر شاید می داند در شهر سربی، بعضی آرزوها تاوان سنگینی دارند.
آن پسر شاید دلهره ی هوایی شدن در طلب آرزوهای کوچک اما بزرگش را دارد.
آن پسر شاید دل آشوب ایستادن بر مزار آرزوهای کوچکش است.
یک روز پسر داد زد:
"آرزویی ندارم"
شهر آرزوهای پسر را خورده بود.
📝 دلنوشته سمیه از اعضای جمعیت امام علی در کرمان در تجربه ی جمع آوری آرزوی کودکان محروم
#کعبه_کریمان
#زباله_گردی_حق_کودکان_نیست
goo.gl/t3VLiQ
〰〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
آن پسر با گاری دستی آمد.
آن پسر با گاری دستی از هیاهوی خیابان آمد.
آن پسر بی هیچ ترسی از خطر آمد.
آن پسر از گردش شادمانه در میان زباله ها آمد.
آن پسر در جستجوی مشتاقانه طلای سیاه با دستان زخم دار، روح درد دار و اندیشه تب دار آمد.
آن پسر از بازار آمد.
آن پسر با کوله پشتی آمد.
آن پسر با هر روشنایی صبح؛
طفولیت، کودکی و نوجوانیش را برای عرضه در کوله پشتی می گذارد و با هر تاریکی شب، کاغذهایی منقش برای سفره می آورد.
آن پسر هر شبانگاه از مادر و پدر می پرسد: چرا کوله ی من شبها سبک تر نمی شود؟ چرا هر شب، کمرم سنگینی کوله را بیشتر از شبهای قبل احساس می کند؟ و باز سر پایین پدر و مادر و باز هم تنها یک جواب: "پسرکم! فشار این بار روزی تو را هم رها خواهد کرد. اندکی صبر داشته باش."
آن پسر از مدرسه نیامد.
آن پسر از پارک نیامد.
آن پسر از شهر بازی نیامد.
آن پسر از خیابان های سربی آمد.
آن پسر بدون آرزو آمد.
آن پسر نمی داند آرزو چیست؟
آن پسر نمی خواهد بداند آرزو چیست؟
آن پسر شاید می داند در شهر سربی، بعضی آرزوها تاوان سنگینی دارند.
آن پسر شاید دلهره ی هوایی شدن در طلب آرزوهای کوچک اما بزرگش را دارد.
آن پسر شاید دل آشوب ایستادن بر مزار آرزوهای کوچکش است.
یک روز پسر داد زد:
"آرزویی ندارم"
شهر آرزوهای پسر را خورده بود.
📝 دلنوشته سمیه از اعضای جمعیت امام علی در کرمان در تجربه ی جمع آوری آرزوی کودکان محروم
#کعبه_کریمان
#زباله_گردی_حق_کودکان_نیست
goo.gl/t3VLiQ
〰〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
♦️ماده ۴ اعلامیه منع خشونت علیه زنان مصوب ۲۰ دسامبر ۱۹۹۳، مجمع عمومی سازمان ملل؛
🔺دولتها موظفاند خشونت علیه زنان را محکوم کرده و از عنوان کردن ملاحظات مربوط به آداب و رسوم، سنت یا مذهب برای شانه خالی کردن از وظیفهی حذف خشونت، خودداری کنند.
🔺دولتها موظفاند با استفاده از همهی وسایل مناسب و بدون فوت وقت سیاستی برای حذف خشونت علیه زنان در پیش گیرند.
🔺چهارمین همایش "مادرانه"
با محوریت خشونت علیه زنان در محلات حاشیه
📌 سالن دکتر شریعتی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
📅 سه شنبه ٢٩ فروردین، ساعت ١۶ الی ١٨
#صدای_زنان_خشونت_دیده
〰〰〰〰〰〰
yon.ir/Ov0r8
〰〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
🔺دولتها موظفاند خشونت علیه زنان را محکوم کرده و از عنوان کردن ملاحظات مربوط به آداب و رسوم، سنت یا مذهب برای شانه خالی کردن از وظیفهی حذف خشونت، خودداری کنند.
🔺دولتها موظفاند با استفاده از همهی وسایل مناسب و بدون فوت وقت سیاستی برای حذف خشونت علیه زنان در پیش گیرند.
🔺چهارمین همایش "مادرانه"
با محوریت خشونت علیه زنان در محلات حاشیه
📌 سالن دکتر شریعتی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
📅 سه شنبه ٢٩ فروردین، ساعت ١۶ الی ١٨
#صدای_زنان_خشونت_دیده
〰〰〰〰〰〰
yon.ir/Ov0r8
〰〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
🏆 مراسم اهدای مدال به دختران کاراتهکار و قهرمان خانه ايرانی خاکسفيد بهدست مربی آنها
🏠 خانه ایرانی خاک سفید جمعیت امام علی
📞٠٩٣٣٥١٥٢١٩٤
🆔 @imamalisociety
🏠 خانه ایرانی خاک سفید جمعیت امام علی
📞٠٩٣٣٥١٥٢١٩٤
🆔 @imamalisociety
فقر و محرومیت شدید در حاشیه شهر اهواز که پس از سالهای طولانی تبدیل به یک عادت شده است.
عکس ارسالی توسط مخاطبین
#نگاه_شما
🆔 @imamalisociety
عکس ارسالی توسط مخاطبین
#نگاه_شما
🆔 @imamalisociety
جمعیت امام علی درگذشت جمعی از هموطنانمان را در استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و کردستان بر اثر سیل، به خانواده آن عزیزان و عموم مردم تسلیت عرض می نماید.
در صورت نیاز به هر گونه کمک و امدادرسانی، جمعیت امام علی آمادگی دارد تا با بسیج کردن نیروهای خود به یاری هموطنانمان در استان های سیل زده بشتابد.
همچنین گروهی از اعضای جمعیت امام علی در این استانها در حال بررسی و برآورد، پیرامون کمک های موردنیاز در این مناطق می باشند.
🆔 @imamalisociety
در صورت نیاز به هر گونه کمک و امدادرسانی، جمعیت امام علی آمادگی دارد تا با بسیج کردن نیروهای خود به یاری هموطنانمان در استان های سیل زده بشتابد.
همچنین گروهی از اعضای جمعیت امام علی در این استانها در حال بررسی و برآورد، پیرامون کمک های موردنیاز در این مناطق می باشند.
🆔 @imamalisociety
💢نظریه نظارت اجتماعی و خشونت خانگی
🔺با مروری بر نظریههای جامعه شناختی، دیدگاه نظارت اجتماعی از نظریههایی است که در زمینه خشونت در خانواده می تواند کاربرد داشته باشد. نظریه نظارت اجتماعی بر وجود جرم و رفتار خشونتآمیز در انسان به دلیل انگیزههای درونی یا به سبب عوامل محیطی تاکید دارد.
🔺یکی از اصول مورد توجه در این نظریه این است که افراد برای رسیدن به یک هدف یا دستیابی به اقتدار در برابر دیگران، به استفاده از زور و قدرت تمایل دارند.
🔺اصل دوم این است که نظارت اجتماعی، به مثابه مانعی بر سر راه اقتدار و اعمال خشونت قرار می گیرد و از آنجا که انسان بدون وجود محدودیتهای اجتماعی، به انجام جرم و جنایت و رفتار نابهنجار تمایل دارد، جامعه باید "سازوکار نظارت" بر آنها را ایجاد کند.
🌐 منبع: جرم شناسی خشونت خانگی و همسرکشی در سیستان و بلوچستان، دکتر شهلا معظمی
🔺چهارمین همایش "مادرانه"
با محوریت خشونت علیه زنان در محلات حاشیه
📌 سالن دکتر شریعتی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
📅 سه شنبه ٢٩ فروردین، ساعت ١۶ الی ١٨
#صدای_زنان_خشونت_دیده
goo.gl/4loa9g
〰〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
🔺با مروری بر نظریههای جامعه شناختی، دیدگاه نظارت اجتماعی از نظریههایی است که در زمینه خشونت در خانواده می تواند کاربرد داشته باشد. نظریه نظارت اجتماعی بر وجود جرم و رفتار خشونتآمیز در انسان به دلیل انگیزههای درونی یا به سبب عوامل محیطی تاکید دارد.
🔺یکی از اصول مورد توجه در این نظریه این است که افراد برای رسیدن به یک هدف یا دستیابی به اقتدار در برابر دیگران، به استفاده از زور و قدرت تمایل دارند.
🔺اصل دوم این است که نظارت اجتماعی، به مثابه مانعی بر سر راه اقتدار و اعمال خشونت قرار می گیرد و از آنجا که انسان بدون وجود محدودیتهای اجتماعی، به انجام جرم و جنایت و رفتار نابهنجار تمایل دارد، جامعه باید "سازوکار نظارت" بر آنها را ایجاد کند.
🌐 منبع: جرم شناسی خشونت خانگی و همسرکشی در سیستان و بلوچستان، دکتر شهلا معظمی
🔺چهارمین همایش "مادرانه"
با محوریت خشونت علیه زنان در محلات حاشیه
📌 سالن دکتر شریعتی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
📅 سه شنبه ٢٩ فروردین، ساعت ١۶ الی ١٨
#صدای_زنان_خشونت_دیده
goo.gl/4loa9g
〰〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
جمعیت امام علی
⭕️ هبوط اشکها بر بودن بیدلیل ✳️ چهارمین نوشته از سلسله یادداشتهای هفتگی شارمین میمندینژاد، مؤسس جمعیت امام علی، در روزنامه شرق از جادههای مرگبار نوروزی، شاعری بر بستر درد افتاده بود. به بالین قیصر امینپور رفته بودم. چند پرستار در کشوقوسش بودند. نخستین…
⭕️ گریستنت دلیل سلامتی توست (متن کامل)
✳️ پنجمین نوشته از سلسله یادداشت های هفتگی شارمین میمندینژاد، مؤسس جمعیت امام علی، در روزنامه شرق
فنتانیل هزار برابر قویتر از هروئین است. رگ میگیرد. ذرهای هروئین و فنتالین درهم میآمیزد و به سرِسوزنی تزریق میکند. جنونِ خونبازی. باز این داستانِ پیگیری خانه درمانِ جمعیت امام علی(ع) است که تکرار شده و مرا به خاطرهای دور درسال ١٣٧۵ میبرد. ٢۶ سال داشتم. هنوزپاسخ موجودیت خود را نیافته بودم که سردرآخور ازدواج کردم و پاسخ بودنم را به عجله فرزندِ دختری دادم. چشمروشنیای برای معنای زندگی و شیفته شادی نخستین درآغوش گرفتن، چشم گشودنش، خاطره گریستنش، خوابی که برچشمهایش سنگین میشود و زیباتر، آن زمان که اولین کلمه را میگوید. اما تمام این خاطرات شیرین که طعم بودن را دلنواز میکند، درکنار یک لحظه تلخ، رنگ میبازد: اولین بیماری فرزند. دخترم را تب کرده به پناه آغوشم کشیدم و راهی بیمارستان شدم. همه مهرم را درمحیطِ شرمنده بازوانم جمع کرده بودم، انگار بخواهم از او در برابر معصیتِ زندگی محافظت کنم. زندگیای که من به او داده بودم. ذکرم بر گوشهایش نجوا میشد که نترس از این شبِ تبزده که من اینک برای تو پدر هستم. به بیمارستان کودکان میرسم. از پلههای بخش اورژانس به سمت پایین میدوم. میخواهم به سرعت خودم را به اتاق طبیبی برسانم که مواجه با انبوهِ انتظار پدران و مادرانی میشوم که فرزندان تبزدهشان را به بیمارستان آوردهاند. سرتاپا نگرانند و آشفته و قطعا باید نوبت نگهدارم در این همهتب و رنج؛ اما این تبِ عشق و نازِ فرزند و نیاز مادر و پدر، با تبی که از ترکیب فنتالین و هروئین به وجود میآید، تفاوتی غریب دارد. بالاخره نوبتمان میشود. دخترکوچکم را پیش طبیب میگذاریم. معاینهاش میکند و میگوید: «هیچ چیز نیست، یک بیماری ساده فصلی». باغمِ تمام میپرسم پس چرا این قدرگریه میکند و پاسخ میشنوم: «گریه کودک طبیعی است. علامت سلامتی است». بچه را با کیسهای دارو بر سر دست میگیرم و مطمئنتر با دلی محکم از بیمارستان بیرون میآییم. تازه متوجه دور و برمان شدهایم. حال زیر رقصنور چراغ چشمکزنِ راهنمایی خیابان، پدری را میبینیم که در پتوپیچی، نوزادی به دست گرفتهاست. پلکِ نورِ قرمزِ چراغِ راهنما بر صورت کودک. میایستیم، دلسوزانه. به سراغ پدر و فرزند میرویم. پلکِ نورِ زرد. معصومیتی زیبا درست مثل سجاده پیچیده شده درکنار قرآن و آینهای برطاقچه احترام، با خوابِ سکوت درچشمانش. از پدر میپرسیم چهشدهاست؟ میگوید: «فرزندم تب کرده و من پولی برای بستری کردنش ندارم». دستم به تبرک چهره آن نازنین بالا میآید و به اشارهای بر پیشانیاش، تبی داغ انگشتانت را میگزد. پلک سبزِ چراغِ راهنما. حال که فرزندِ من از هیبت بیماری گذشته، بگذار پدری را در پشت این بیمارستان معطل نکنم. هر چه که در جیب دارم به او میدهم تا در بستری کردن فرزندش، موجودیتِ من نیز آرام گیرد. اما به نظرم میرسد که چیزی سرِجایش نیست. آن مردِ سراپامرتب و معقول، نگاه پدری نگران را نداشت. تشکری ساده میکند و اندکی دست دست، تا ما دور شویم. وقتی که دورتر میروم، میبینم که او به بیمارستان نمیشود. شعبدهبازی است که در پتویِ رنج، معجزه بودنِ معصومیتی را رونما میکند تا درشبِ دردِ بیدرمانِ این شهر، از عابران، اسکناسِ ترحم بگیرد. به ماههای بعد، دوباره به خاطر بیماری، فرزندم را به همان بیمارستان بردم و همان مرد را باهمان پتو و همان وضع دیدم؛ تنها تفاوت، نوزادِخاموشِ"دیگری"بود که به آغوش داشت!
امروز دیگر میدانم پارهپوشی رذل، ضربی بر رگ نوزادی میگیرد و به سرِسوزنی، ترکیب هروئین و فنتالین را تزریق میکند. بهآنی، سکوت، جای نوزاد را میگیرد. مرد سراپا مرتب میشود تا با نمایی معقول، راهِ دلسوزی مردم را بگیرد. حداقل آسیبِ این ترکیبِ شیطانی، از بین رفتن کلیههای کودک است و با تکرار این عمل، عمرش به چند ماه نمیکشد و ما در امروزِ بارانزدهبهاری، در خانه درمان جمعیت امام علی(ع)، فرزند دیگری را با این احوال، پیگیر میشویم تا از خونبازی بیرونش کشیم. ققنوسِ قنداقِ دردِ بیدرمانی! معصومِ نازنینم! کلمهای گوی کلمتُالله! تا سکوت افیونِ سرزمینم محو شود. گریه کن نوزادِ من که گریستنت دلیل سلامتی توست.
🌐 منبع: روزنامه شرق (یکشنبه، ٢٧ فروردین ٩۶)
goo.gl/dDHsQo
〰〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
✳️ پنجمین نوشته از سلسله یادداشت های هفتگی شارمین میمندینژاد، مؤسس جمعیت امام علی، در روزنامه شرق
فنتانیل هزار برابر قویتر از هروئین است. رگ میگیرد. ذرهای هروئین و فنتالین درهم میآمیزد و به سرِسوزنی تزریق میکند. جنونِ خونبازی. باز این داستانِ پیگیری خانه درمانِ جمعیت امام علی(ع) است که تکرار شده و مرا به خاطرهای دور درسال ١٣٧۵ میبرد. ٢۶ سال داشتم. هنوزپاسخ موجودیت خود را نیافته بودم که سردرآخور ازدواج کردم و پاسخ بودنم را به عجله فرزندِ دختری دادم. چشمروشنیای برای معنای زندگی و شیفته شادی نخستین درآغوش گرفتن، چشم گشودنش، خاطره گریستنش، خوابی که برچشمهایش سنگین میشود و زیباتر، آن زمان که اولین کلمه را میگوید. اما تمام این خاطرات شیرین که طعم بودن را دلنواز میکند، درکنار یک لحظه تلخ، رنگ میبازد: اولین بیماری فرزند. دخترم را تب کرده به پناه آغوشم کشیدم و راهی بیمارستان شدم. همه مهرم را درمحیطِ شرمنده بازوانم جمع کرده بودم، انگار بخواهم از او در برابر معصیتِ زندگی محافظت کنم. زندگیای که من به او داده بودم. ذکرم بر گوشهایش نجوا میشد که نترس از این شبِ تبزده که من اینک برای تو پدر هستم. به بیمارستان کودکان میرسم. از پلههای بخش اورژانس به سمت پایین میدوم. میخواهم به سرعت خودم را به اتاق طبیبی برسانم که مواجه با انبوهِ انتظار پدران و مادرانی میشوم که فرزندان تبزدهشان را به بیمارستان آوردهاند. سرتاپا نگرانند و آشفته و قطعا باید نوبت نگهدارم در این همهتب و رنج؛ اما این تبِ عشق و نازِ فرزند و نیاز مادر و پدر، با تبی که از ترکیب فنتالین و هروئین به وجود میآید، تفاوتی غریب دارد. بالاخره نوبتمان میشود. دخترکوچکم را پیش طبیب میگذاریم. معاینهاش میکند و میگوید: «هیچ چیز نیست، یک بیماری ساده فصلی». باغمِ تمام میپرسم پس چرا این قدرگریه میکند و پاسخ میشنوم: «گریه کودک طبیعی است. علامت سلامتی است». بچه را با کیسهای دارو بر سر دست میگیرم و مطمئنتر با دلی محکم از بیمارستان بیرون میآییم. تازه متوجه دور و برمان شدهایم. حال زیر رقصنور چراغ چشمکزنِ راهنمایی خیابان، پدری را میبینیم که در پتوپیچی، نوزادی به دست گرفتهاست. پلکِ نورِ قرمزِ چراغِ راهنما بر صورت کودک. میایستیم، دلسوزانه. به سراغ پدر و فرزند میرویم. پلکِ نورِ زرد. معصومیتی زیبا درست مثل سجاده پیچیده شده درکنار قرآن و آینهای برطاقچه احترام، با خوابِ سکوت درچشمانش. از پدر میپرسیم چهشدهاست؟ میگوید: «فرزندم تب کرده و من پولی برای بستری کردنش ندارم». دستم به تبرک چهره آن نازنین بالا میآید و به اشارهای بر پیشانیاش، تبی داغ انگشتانت را میگزد. پلک سبزِ چراغِ راهنما. حال که فرزندِ من از هیبت بیماری گذشته، بگذار پدری را در پشت این بیمارستان معطل نکنم. هر چه که در جیب دارم به او میدهم تا در بستری کردن فرزندش، موجودیتِ من نیز آرام گیرد. اما به نظرم میرسد که چیزی سرِجایش نیست. آن مردِ سراپامرتب و معقول، نگاه پدری نگران را نداشت. تشکری ساده میکند و اندکی دست دست، تا ما دور شویم. وقتی که دورتر میروم، میبینم که او به بیمارستان نمیشود. شعبدهبازی است که در پتویِ رنج، معجزه بودنِ معصومیتی را رونما میکند تا درشبِ دردِ بیدرمانِ این شهر، از عابران، اسکناسِ ترحم بگیرد. به ماههای بعد، دوباره به خاطر بیماری، فرزندم را به همان بیمارستان بردم و همان مرد را باهمان پتو و همان وضع دیدم؛ تنها تفاوت، نوزادِخاموشِ"دیگری"بود که به آغوش داشت!
امروز دیگر میدانم پارهپوشی رذل، ضربی بر رگ نوزادی میگیرد و به سرِسوزنی، ترکیب هروئین و فنتالین را تزریق میکند. بهآنی، سکوت، جای نوزاد را میگیرد. مرد سراپا مرتب میشود تا با نمایی معقول، راهِ دلسوزی مردم را بگیرد. حداقل آسیبِ این ترکیبِ شیطانی، از بین رفتن کلیههای کودک است و با تکرار این عمل، عمرش به چند ماه نمیکشد و ما در امروزِ بارانزدهبهاری، در خانه درمان جمعیت امام علی(ع)، فرزند دیگری را با این احوال، پیگیر میشویم تا از خونبازی بیرونش کشیم. ققنوسِ قنداقِ دردِ بیدرمانی! معصومِ نازنینم! کلمهای گوی کلمتُالله! تا سکوت افیونِ سرزمینم محو شود. گریه کن نوزادِ من که گریستنت دلیل سلامتی توست.
🌐 منبع: روزنامه شرق (یکشنبه، ٢٧ فروردین ٩۶)
goo.gl/dDHsQo
〰〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
Audio
#رادیو_زنان سرزمین من
شماره ۳: به کدامین گناه
چهارمین همایش "مادرانه"
با محوریت خشونت علیه زنان در محلات حاشیه
📌 دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
📅 ٢٩ فروردین، ساعت ١۶
#صدای_زنان_خشونت_دیده
شماره ۳: به کدامین گناه
چهارمین همایش "مادرانه"
با محوریت خشونت علیه زنان در محلات حاشیه
📌 دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
📅 ٢٩ فروردین، ساعت ١۶
#صدای_زنان_خشونت_دیده
🌀 گزارش میدانی جمعیت امام علی از روستای چنار از توابع شهرستان عجب شیر در مورد سیل اخیر
🔸 روستا بین کوه های بلند واقع شده است و مقدار قابل توجهی برف در ارتفاعات بوده است.
شدت سیل از این منطقه آغاز شده بود. روز حادثه ابتدا تگرگ و به دنبالش باران شدید چند ساعته باعث ایجاد جریان آب کم سرعت می گردد؛ اما با طولانی شدن زمان بارش و و آب شدن برف های ارتفاعات روستا، سیلی به ارتفاع چهار متر جاری می گردد. بخشی از روستای چنار که در کنار رود گذرا از روستا واقع شده بود، صددرصد تخریب شده. اسکلت تخریب شده تعدادی از خانه ها در کنار مسیر رود باقی مانده است. جریان سیل علاوه بر خانه ها تعدادی ماشین را نیز با خود برده است.
زمان وقوع حادثه شب بوده و تاریکی هوا امکان امداد رسانی را به حداقل رسانده بود ولی با همین شرایط اهالی روستا شروع به امداد رسانی و جستجوی اجساد جانباختگان و هم روستایی هایشان کرده اند.
تعداد تلفات جانی این روستا ۱۸ نفر بوده که امروز در همین روستا تشیع شدند و دو نفر همچنان مفقود هستند.
🔸 حدود ۱۵ خانه کاملا تخریب شده است و آسیب دیده گان در خانه هم روستایی هایشان اسکان یافته اند تا خانه های تخریب شده بازسازی گردند.
تلخ تر از این مشاهدات اعضای خانواده ای هفت نفره بودند که شش نفرشان در سیل غرق شدند و پدر خانواده خود را در آب انداخته بود.
افرادی که امروز از جمله پیرمردان و پیر زنانی که با عصا برای کمک و خاکسپاری آن مسیر سخت و کوهستانی را آمده بودند باعث دل گرمی بازماندگان هستند.
خوشبختانه افراد گوشی به دست بسیار کم بودند و بیشتر نیروهای نظامی و خبرگزاری ها در حال گزارش بودند.
بنا به مشاهدات، تکرار این جمله ازحوادث دور از تصور نیست؛ مخصوصا برای این روستا و روستای دیزج که بافت و محل اسکان روستا و کوهستانی بودن منطقه و وجود سنگها و موانعی در مسیر آب امکان خطر این گونه آسیب ها را دو چندان می کند.
📸 عکس: ویرانی های سیل در روستای چنار از توابع شهرستان عجب شیر
goo.gl/389BYN
〰〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
🔸 روستا بین کوه های بلند واقع شده است و مقدار قابل توجهی برف در ارتفاعات بوده است.
شدت سیل از این منطقه آغاز شده بود. روز حادثه ابتدا تگرگ و به دنبالش باران شدید چند ساعته باعث ایجاد جریان آب کم سرعت می گردد؛ اما با طولانی شدن زمان بارش و و آب شدن برف های ارتفاعات روستا، سیلی به ارتفاع چهار متر جاری می گردد. بخشی از روستای چنار که در کنار رود گذرا از روستا واقع شده بود، صددرصد تخریب شده. اسکلت تخریب شده تعدادی از خانه ها در کنار مسیر رود باقی مانده است. جریان سیل علاوه بر خانه ها تعدادی ماشین را نیز با خود برده است.
زمان وقوع حادثه شب بوده و تاریکی هوا امکان امداد رسانی را به حداقل رسانده بود ولی با همین شرایط اهالی روستا شروع به امداد رسانی و جستجوی اجساد جانباختگان و هم روستایی هایشان کرده اند.
تعداد تلفات جانی این روستا ۱۸ نفر بوده که امروز در همین روستا تشیع شدند و دو نفر همچنان مفقود هستند.
🔸 حدود ۱۵ خانه کاملا تخریب شده است و آسیب دیده گان در خانه هم روستایی هایشان اسکان یافته اند تا خانه های تخریب شده بازسازی گردند.
تلخ تر از این مشاهدات اعضای خانواده ای هفت نفره بودند که شش نفرشان در سیل غرق شدند و پدر خانواده خود را در آب انداخته بود.
افرادی که امروز از جمله پیرمردان و پیر زنانی که با عصا برای کمک و خاکسپاری آن مسیر سخت و کوهستانی را آمده بودند باعث دل گرمی بازماندگان هستند.
خوشبختانه افراد گوشی به دست بسیار کم بودند و بیشتر نیروهای نظامی و خبرگزاری ها در حال گزارش بودند.
بنا به مشاهدات، تکرار این جمله ازحوادث دور از تصور نیست؛ مخصوصا برای این روستا و روستای دیزج که بافت و محل اسکان روستا و کوهستانی بودن منطقه و وجود سنگها و موانعی در مسیر آب امکان خطر این گونه آسیب ها را دو چندان می کند.
📸 عکس: ویرانی های سیل در روستای چنار از توابع شهرستان عجب شیر
goo.gl/389BYN
〰〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
🔸 خانه ایرانی شهر ری جمعیت امام علی قصد دارد که با ایجاد کارآفرینی جهت خروج مادران سرپرست خانوار و دختران نوجوان از چرخهی کار خیابان، اقدام به تاسیس فضایی تحت عنوان خانه اشتغال نماید.
🔸 طبق برآوردهای انجام شده جهت اجارهی ملک و تجهیز آن نیاز به مبلغ پنجاه میلیون تومان میباشد که امید است با همیاری شما خیرین گرامی این مبلغ تامین و گامی موثر در جهت ایجاد اشتغال برای بانوان دست کم ده روستای حاشیه ی شهرری و همچنین ایجاد فضای امن شغلی برای دختران نوجوان، برداشته شود.
💳 شماره کارت ۱۶ رقمی حساب بانک ملت جمعیت امام علی:
۶۱۰۴۳۳۷۷۷۰۰۳۱۳۰۸
📌 لطفا پس از واریز شمارهی پیگیری و مبلغ واریزی را به شمارهی زیر ارسال نمایید:
📱۰۹۳۶۲۹۹۶۵۶۴
〰〰〰〰〰〰
yon.ir/xJKVZ
〰〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
🔸 طبق برآوردهای انجام شده جهت اجارهی ملک و تجهیز آن نیاز به مبلغ پنجاه میلیون تومان میباشد که امید است با همیاری شما خیرین گرامی این مبلغ تامین و گامی موثر در جهت ایجاد اشتغال برای بانوان دست کم ده روستای حاشیه ی شهرری و همچنین ایجاد فضای امن شغلی برای دختران نوجوان، برداشته شود.
💳 شماره کارت ۱۶ رقمی حساب بانک ملت جمعیت امام علی:
۶۱۰۴۳۳۷۷۷۰۰۳۱۳۰۸
📌 لطفا پس از واریز شمارهی پیگیری و مبلغ واریزی را به شمارهی زیر ارسال نمایید:
📱۰۹۳۶۲۹۹۶۵۶۴
〰〰〰〰〰〰
yon.ir/xJKVZ
〰〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
🔸 نسبت حاشیه نشینی و خشونت خانگی
🌀 چهارمین همایش "مادرانه"
با محوریت خشونت علیه زنان در محلات حاشیه
📌 دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
📅 سه شنبه ٢٩ فروردین، ساعت ١۶
#صدای_زنان_خشونت_دیده
🌀 چهارمین همایش "مادرانه"
با محوریت خشونت علیه زنان در محلات حاشیه
📌 دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
📅 سه شنبه ٢٩ فروردین، ساعت ١۶
#صدای_زنان_خشونت_دیده
🌀 "سارای" در آن سوی آبها چشم انتظار توست!
(برای پدری که در سیل عجب شیر در روستای چنار، خود را به آب افکند؛ به دنبال شش عضو خانواده اش)
🔹 قدم به قدم بوی خاک بود و گِل و درماندگی!
روستایی در دامنه ی کوه ها؛ از ظاهر روستا پیداست بی پناهست! میان کوه های شاخ و شانه کشیده ی اطراف که سیل و خشم خود را روانه ساختند تا چنار را از پای بیفکند.
می گفتند هفت نفری با هم از میان ما رفته اند؛ شش نفر بر اثر سیل و پدر خانواده بدنبال آن ها دل به سیل زده بود؛ از دست هجمه و سیل بی مهری این زندگی!
نگاه های پدر را نمی توان متصور شد! نگاهی در اوج خشم! اوج دلشوره، اوج حسرت و آه و اوج غیرت! نمی دانم دیشبش به سیل اشک ره خواب می زده ست و یا نقشی به یاد طفلش به آب می زده ست!
"خان چوپان" تو بودی و به دنبال "سارای" خود را به آبها سپردی!
"سارای" در آن سوی آبها چشم انتظار توست!
goo.gl/d3jIxl
⚠️ پی نوشت: "سارای" داستانی عاشقانه در فرهنگ آذربایجان است. "سارای" زیباترین دختر ایل مغان که با پسری (خان چوپان) نامزد می کند. "خان چوپان" زمستان در میان ایل نیست. خان ایل در این فاصله، سارای را می بیند و به اجبار می خواهد او را تصاحب کند. در روز عروسی سارای و خان، سارای خود را به دست آبهای خروشان می سپرد!
〰〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
(برای پدری که در سیل عجب شیر در روستای چنار، خود را به آب افکند؛ به دنبال شش عضو خانواده اش)
🔹 قدم به قدم بوی خاک بود و گِل و درماندگی!
روستایی در دامنه ی کوه ها؛ از ظاهر روستا پیداست بی پناهست! میان کوه های شاخ و شانه کشیده ی اطراف که سیل و خشم خود را روانه ساختند تا چنار را از پای بیفکند.
می گفتند هفت نفری با هم از میان ما رفته اند؛ شش نفر بر اثر سیل و پدر خانواده بدنبال آن ها دل به سیل زده بود؛ از دست هجمه و سیل بی مهری این زندگی!
نگاه های پدر را نمی توان متصور شد! نگاهی در اوج خشم! اوج دلشوره، اوج حسرت و آه و اوج غیرت! نمی دانم دیشبش به سیل اشک ره خواب می زده ست و یا نقشی به یاد طفلش به آب می زده ست!
"خان چوپان" تو بودی و به دنبال "سارای" خود را به آبها سپردی!
"سارای" در آن سوی آبها چشم انتظار توست!
goo.gl/d3jIxl
⚠️ پی نوشت: "سارای" داستانی عاشقانه در فرهنگ آذربایجان است. "سارای" زیباترین دختر ایل مغان که با پسری (خان چوپان) نامزد می کند. "خان چوپان" زمستان در میان ایل نیست. خان ایل در این فاصله، سارای را می بیند و به اجبار می خواهد او را تصاحب کند. در روز عروسی سارای و خان، سارای خود را به دست آبهای خروشان می سپرد!
〰〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety