جمعیت امام علی
⭕️ خانه دوست کجاست؟ بودن یا نبودن مسئله این است ✳️ سومین نوشته از سلسله یادداشتهای هفتگی شارمین میمندینژاد، مؤسس جمعیت امام علی، در روزنامه شرق بود. وقتی که شهر رنگ صبح نگرفته بود. از خانه زمستان ٦٦ بیرون میزدم و با بههمریختگی نوجوانیام برای گشودن راز…
⭕️ هبوط اشکها بر بودن بیدلیل
✳️ چهارمین نوشته از سلسله یادداشتهای هفتگی شارمین میمندینژاد، مؤسس جمعیت امام علی، در روزنامه شرق
از جادههای مرگبار نوروزی، شاعری بر بستر درد افتاده بود. به بالین قیصر امینپور رفته بودم. چند پرستار در کشوقوسش بودند. نخستین چیزی که نظرم را گرفت، سر تراشیده و بخیههای درشتی بود که از پیشانی تا پشت گردنش کشیده شده بود. تا که مرا دید، بعد از خوشوبشی ساده، شاعرانه پرسید: «من به چه کسی زدم که به من میزنند؟!». مظلومانه منظورش این بود که این همه درد، بازتاب کدام کردار من است؟ آن زخمهای درشت زیربخیه مرا به سر شکسته کودکی با سینی دمرشده بامیه در تاریکی شب گذری میبرد. تیرماه ٦٥ بود. در سوزان تابستان، پشهای رؤیای نمرودیام را گوش میگزید و من به شبکُشی از خواب برمیخاستم. تن بیجانشدهام را به خیابان میکشیدم تا کمی تازه شوم. قدمهایم ناآگاه مرا در دهان کوچههای تنگ فرو میبرد. میترسیدم. خصوصا از بازی وهم سایههایم که در شب بازیگوشانه در پشتسرم جان میگرفت. هیچکس نبود در خلوت آن خیابانهای وقت خواب، چه توقع است از بودن یکی کودک گریان نشسته بر سر سینی دمرشده بامیه؟ ناگهان در خلوت خیابان، پسربچهای دیدم با سری بیمو که بخیههایی درشت و بیرحم بر آن، دلخراش میآمد. پسربچه ضجه میزد و به خود دشنام میداد. مگر میتوانستی از او عبور کنی؟! فقط یک قدم مردد، از او فاصله گرفتم. بعد از آن بهسرعت کنارش نشستم و پرسیدم که چه شده. در بیتابی تمام، مثل اسفند بر آتش، از گوشهای به گوشه دیگر جهید و فقط فریاد و ناله تحویلم داد. اصرارم بیشتر شد که چه شده. هیچ نمیگفت. فقط ناله و رعشهای که بر تمام اندامش افتاده بود. شانههایش را گرفتم و سعی کردم سؤالم را در جان بیقرار او بنشانم. در این گیرودار بودم که پسربچهای کوچک و نحیفتر از بامیهفروش گریان، از گوشهای میانمان راه گشود و نشست. حیرت کردم. بیهیچ مقدمهای گفت: «آقا! یه بار مثل الان حواسش نبوده، بامیه رو ریخته زمین، شب بیپول رفته خونه، باباش سرش رو شکسته. الانم میترسه بره خونه». با گفتن این جمله، بامیهفروش بیشتر گریه و فریاد کرد. جای شکستگی درشت سر پسربچه و این داستان تلخ، هر دلی را ریش میکرد. تو به چه کسی زدی که تو را اینچنین زدهاند؟! ! گیج شدم. میخواستم هرطور شده آن پدر را ببینم و سؤالی که همه وجودم شده بود، از او بپرسم. از من اصرار و از آن کودکان، فریاد درد و گریه. آنقدر گریستند که تسلیم شدم و برای پایان گریهها، پول کل بامیههای بر زمین ریخته را که کم هم نبود، به آن دو کودک دادم. به محض آنکه پول را گرفتند، اشکهایشان و التماس و احساسشان، ناگهان خشک شد و با نفرت تمام، دست محبت مرا پس زدند و از آغوشم برخاستند و بهسرعت، بامیههای ریخته را از کف زمین جمع کردند و بر سینی گذاشتند و مرا در خیابان، با پرسشهای سختی تنها گذاشتند. بهاجبار باید در این تنهایی و پرسش، راهم را میگرفتم و میرفتم. به شبهای دیگری، خواب را بر خود حرام کردم و در همان کوچه شدم. پسربچه به همانگونه در همان نقطه با هاشور بخیههای درشت سرش و سینی دمرشده بامیههایش، نشسته بود و زاری میکرد. خودش را به نشناختن من میزد؛ سختتر از هر شب دیگر. میگریست. هبوط اشکها بربودن بیدلیل. لحظه تحویل سال ٩٦، با همان سین سؤالم بر سفره هفتسین در کنار ٨٠٠ کودک پردردم که از کوچههای بیسرانجامی در پناه جمعیت امامعلی(ع) گردهم آوردهام، نشستهام و از خود میپرسم: مگر میشود پدری پناه فرزندانش نباشد؟!
➡️ http://www.sharghdaily.ir/News/118369/
〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
✳️ چهارمین نوشته از سلسله یادداشتهای هفتگی شارمین میمندینژاد، مؤسس جمعیت امام علی، در روزنامه شرق
از جادههای مرگبار نوروزی، شاعری بر بستر درد افتاده بود. به بالین قیصر امینپور رفته بودم. چند پرستار در کشوقوسش بودند. نخستین چیزی که نظرم را گرفت، سر تراشیده و بخیههای درشتی بود که از پیشانی تا پشت گردنش کشیده شده بود. تا که مرا دید، بعد از خوشوبشی ساده، شاعرانه پرسید: «من به چه کسی زدم که به من میزنند؟!». مظلومانه منظورش این بود که این همه درد، بازتاب کدام کردار من است؟ آن زخمهای درشت زیربخیه مرا به سر شکسته کودکی با سینی دمرشده بامیه در تاریکی شب گذری میبرد. تیرماه ٦٥ بود. در سوزان تابستان، پشهای رؤیای نمرودیام را گوش میگزید و من به شبکُشی از خواب برمیخاستم. تن بیجانشدهام را به خیابان میکشیدم تا کمی تازه شوم. قدمهایم ناآگاه مرا در دهان کوچههای تنگ فرو میبرد. میترسیدم. خصوصا از بازی وهم سایههایم که در شب بازیگوشانه در پشتسرم جان میگرفت. هیچکس نبود در خلوت آن خیابانهای وقت خواب، چه توقع است از بودن یکی کودک گریان نشسته بر سر سینی دمرشده بامیه؟ ناگهان در خلوت خیابان، پسربچهای دیدم با سری بیمو که بخیههایی درشت و بیرحم بر آن، دلخراش میآمد. پسربچه ضجه میزد و به خود دشنام میداد. مگر میتوانستی از او عبور کنی؟! فقط یک قدم مردد، از او فاصله گرفتم. بعد از آن بهسرعت کنارش نشستم و پرسیدم که چه شده. در بیتابی تمام، مثل اسفند بر آتش، از گوشهای به گوشه دیگر جهید و فقط فریاد و ناله تحویلم داد. اصرارم بیشتر شد که چه شده. هیچ نمیگفت. فقط ناله و رعشهای که بر تمام اندامش افتاده بود. شانههایش را گرفتم و سعی کردم سؤالم را در جان بیقرار او بنشانم. در این گیرودار بودم که پسربچهای کوچک و نحیفتر از بامیهفروش گریان، از گوشهای میانمان راه گشود و نشست. حیرت کردم. بیهیچ مقدمهای گفت: «آقا! یه بار مثل الان حواسش نبوده، بامیه رو ریخته زمین، شب بیپول رفته خونه، باباش سرش رو شکسته. الانم میترسه بره خونه». با گفتن این جمله، بامیهفروش بیشتر گریه و فریاد کرد. جای شکستگی درشت سر پسربچه و این داستان تلخ، هر دلی را ریش میکرد. تو به چه کسی زدی که تو را اینچنین زدهاند؟! ! گیج شدم. میخواستم هرطور شده آن پدر را ببینم و سؤالی که همه وجودم شده بود، از او بپرسم. از من اصرار و از آن کودکان، فریاد درد و گریه. آنقدر گریستند که تسلیم شدم و برای پایان گریهها، پول کل بامیههای بر زمین ریخته را که کم هم نبود، به آن دو کودک دادم. به محض آنکه پول را گرفتند، اشکهایشان و التماس و احساسشان، ناگهان خشک شد و با نفرت تمام، دست محبت مرا پس زدند و از آغوشم برخاستند و بهسرعت، بامیههای ریخته را از کف زمین جمع کردند و بر سینی گذاشتند و مرا در خیابان، با پرسشهای سختی تنها گذاشتند. بهاجبار باید در این تنهایی و پرسش، راهم را میگرفتم و میرفتم. به شبهای دیگری، خواب را بر خود حرام کردم و در همان کوچه شدم. پسربچه به همانگونه در همان نقطه با هاشور بخیههای درشت سرش و سینی دمرشده بامیههایش، نشسته بود و زاری میکرد. خودش را به نشناختن من میزد؛ سختتر از هر شب دیگر. میگریست. هبوط اشکها بربودن بیدلیل. لحظه تحویل سال ٩٦، با همان سین سؤالم بر سفره هفتسین در کنار ٨٠٠ کودک پردردم که از کوچههای بیسرانجامی در پناه جمعیت امامعلی(ع) گردهم آوردهام، نشستهام و از خود میپرسم: مگر میشود پدری پناه فرزندانش نباشد؟!
➡️ http://www.sharghdaily.ir/News/118369/
〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
روزنامه شرق
هبوط اشکها بر بودن بیدلیل
شارمین میمندینژاد
📎 مروری بر تحقیق ها
🔸 شیوع خشونت فیزیکی و روانی در دوران بارداری
به #خشونت_علیه_زنان پایان دهیم
📌 به زودی چهارمین همایش "مادرانه": با محوریت خشونت علیه زنان
#صدای_زنان_خشونت_دیده
🆔 @imamalisociety
🔸 شیوع خشونت فیزیکی و روانی در دوران بارداری
به #خشونت_علیه_زنان پایان دهیم
📌 به زودی چهارمین همایش "مادرانه": با محوریت خشونت علیه زنان
#صدای_زنان_خشونت_دیده
🆔 @imamalisociety
🔹 فواید اقتصادی سرمایهگذاری بر کودکان طی مطالعات گسترده نشان داده شده است. سرمایهگذاری کامل بر روی کودکانِ امروز، خوشبختی و توانمندی را برای نسلهای فردا تضمین خواهد کرد.
🔹 از طرف دیگر، آسیبهای جسمی، عاطفی و فکری که فقر بر کودکان تحمیل میکند به معنای یک عمر رنج و نیاز برای خود آنان و میراثی از فقر برای نسلهای آینده است.
👤 کارول بلامی
📸 عکس: کلاس سوادآموزی برای نوجوانان محروم از تحصیل خانه ایرانی مولوی جمعیت امام علی
goo.gl/yShrqb
〰〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
🔹 از طرف دیگر، آسیبهای جسمی، عاطفی و فکری که فقر بر کودکان تحمیل میکند به معنای یک عمر رنج و نیاز برای خود آنان و میراثی از فقر برای نسلهای آینده است.
👤 کارول بلامی
📸 عکس: کلاس سوادآموزی برای نوجوانان محروم از تحصیل خانه ایرانی مولوی جمعیت امام علی
goo.gl/yShrqb
〰〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
عکس «زبالهدان سیندرلا» مربوط به کودک هندی که جایزه بزرگ HIPA awards را بُرد.
🌐 منبع: شبکه های اجتماعی
🆔 @imamalisociety
#زباله_گردی_حق_کودکان_نیست
🌐 منبع: شبکه های اجتماعی
🆔 @imamalisociety
#زباله_گردی_حق_کودکان_نیست
🔷 کفش هایی برای تغییر یک زندگی!
🔹 دست های دخترش را گرفته و منتظر است نوبت شان شود.
منشی دکتر می پرسد: چند ساله است؟
می گوید: ۲۵ ...
به چهره ی شکسته اش نگاه می کنم و یک عالمه سوال در ذهنم چرخ می خورد.
یعنی زنی که تا دقیقه ای پیش با مادرم مقایسه اش می کردم از خود من هم کوچکتر است؟!
هر طور حساب می کنم نمی توانم این معادله را حل کنم...
تا این که برایم از ازدواج زودهنگامش حرف می زند و از دو کودکی که با مشکلات فراوان به دنیا آورده؛
از شوهری که گرفتار اعتیاد است و هنوز نتوانسته ترک کند،
از زحمتی که یک تنه دارد برای تربیت فرزندانش می کشد،
از دست هایی که خستگی نمی شناسند و بی وقفه برای آینده ی کودکانش کار می کنند...
🔹 چسبی که از قبل به کنار انگشتش چسبیده را با خنده پاک می کند و با شوقی عجیب می گوید:
چند روز پیش در کارگاه چرم، دوختن کفش را هم یاد گرفتیم!
برای عید خودم کفش دوخته ام...
و عکسش را نشانم می دهد.
غرور و اعتماد به نفس در صدایش موج می زند...
با خودم می گویم همین یک تغییر برای ساختن آینده ی خانواده اش کافی است
و می بینم که چهره اش با لبخند چقدر زیباتر از پیش می شود!
🏚 خانه ایرانی فرحزاد جمعیت امام علی
📞 ۰۹۳۵۴۷۴۸۰۹۵
➖➖➖➖➖➖
yon.ir/Ztlei
〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
🔹 دست های دخترش را گرفته و منتظر است نوبت شان شود.
منشی دکتر می پرسد: چند ساله است؟
می گوید: ۲۵ ...
به چهره ی شکسته اش نگاه می کنم و یک عالمه سوال در ذهنم چرخ می خورد.
یعنی زنی که تا دقیقه ای پیش با مادرم مقایسه اش می کردم از خود من هم کوچکتر است؟!
هر طور حساب می کنم نمی توانم این معادله را حل کنم...
تا این که برایم از ازدواج زودهنگامش حرف می زند و از دو کودکی که با مشکلات فراوان به دنیا آورده؛
از شوهری که گرفتار اعتیاد است و هنوز نتوانسته ترک کند،
از زحمتی که یک تنه دارد برای تربیت فرزندانش می کشد،
از دست هایی که خستگی نمی شناسند و بی وقفه برای آینده ی کودکانش کار می کنند...
🔹 چسبی که از قبل به کنار انگشتش چسبیده را با خنده پاک می کند و با شوقی عجیب می گوید:
چند روز پیش در کارگاه چرم، دوختن کفش را هم یاد گرفتیم!
برای عید خودم کفش دوخته ام...
و عکسش را نشانم می دهد.
غرور و اعتماد به نفس در صدایش موج می زند...
با خودم می گویم همین یک تغییر برای ساختن آینده ی خانواده اش کافی است
و می بینم که چهره اش با لبخند چقدر زیباتر از پیش می شود!
🏚 خانه ایرانی فرحزاد جمعیت امام علی
📞 ۰۹۳۵۴۷۴۸۰۹۵
➖➖➖➖➖➖
yon.ir/Ztlei
〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میلیون ها کودک در یمن به خاطر نبرد و کشمکش آواره و بی خانمان شده اند.
عمار تنها یکی از آنهاست...
#نه_به_جنگ
🆔 @imamalisociety
عمار تنها یکی از آنهاست...
#نه_به_جنگ
🆔 @imamalisociety
عاملهای خطر در بروز #خشونت_خانگی:
(قسمت دوم)
🔹 طبقه اجتماعی: خشونت خانگی هیچ مرز فرهنگی نمی شناسد و هر کسی میتواند قربانی آن باشد؛ اما در میان فقرا و مهاجران رایج تر است.
♦️ رابطهی بین زوج: خشونت خانگی در میان زوجهایی که «صرفا با یکدیگر زندگی میکنند» نسبت به زوجهایی که با هم ازدواج کردهاند شایعتر است.
🔸 ویژگیهای زوج: تناسب نداشتن میزان قدرت دو طرف در هر رابطه -به عنوان مثال درآمد بیشتر زن- موجب بروز زمینههای خطر بیشتری برای اعمال خشونت از جانب مرد است. همچنین تطابق نداشتن دیدگاهها نسبت به نقش جنسیتها -به عنوان مثال اعتقاد مرد به نقش سنتی زن در رابطه و عدم باور زن به چنین مسالهای- میتواند زمینهساز بروز خشونت از جانب مرد بشود.
🌐 منبع: دانشنامه بزهدیدهشناسی و پیشگیری از جرم ، آلیسون سی. کرس
📌 به زودی چهارمین همایش "مادرانه": با محوریت #خشونت_علیه_زنان توسط جمعیت امام علی برگزار خواهد شد.
🔆 #صدای_زنان_خشونت_دیده
yon.ir/tiLcq
〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
(قسمت دوم)
🔹 طبقه اجتماعی: خشونت خانگی هیچ مرز فرهنگی نمی شناسد و هر کسی میتواند قربانی آن باشد؛ اما در میان فقرا و مهاجران رایج تر است.
♦️ رابطهی بین زوج: خشونت خانگی در میان زوجهایی که «صرفا با یکدیگر زندگی میکنند» نسبت به زوجهایی که با هم ازدواج کردهاند شایعتر است.
🔸 ویژگیهای زوج: تناسب نداشتن میزان قدرت دو طرف در هر رابطه -به عنوان مثال درآمد بیشتر زن- موجب بروز زمینههای خطر بیشتری برای اعمال خشونت از جانب مرد است. همچنین تطابق نداشتن دیدگاهها نسبت به نقش جنسیتها -به عنوان مثال اعتقاد مرد به نقش سنتی زن در رابطه و عدم باور زن به چنین مسالهای- میتواند زمینهساز بروز خشونت از جانب مرد بشود.
🌐 منبع: دانشنامه بزهدیدهشناسی و پیشگیری از جرم ، آلیسون سی. کرس
📌 به زودی چهارمین همایش "مادرانه": با محوریت #خشونت_علیه_زنان توسط جمعیت امام علی برگزار خواهد شد.
🔆 #صدای_زنان_خشونت_دیده
yon.ir/tiLcq
〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸اولین تمرین گروه سرود خانه ایرانی لبخط برای اجرا در جشن روز پدرِ جمعیت امام علی
🔸ولادت امام علی (ع) و روز پدر بر همگان مبارک باد.
🆔 @imamalisociety
🔸ولادت امام علی (ع) و روز پدر بر همگان مبارک باد.
🆔 @imamalisociety
🌀 برای علی؛ پناه تنهایی کودکان
سال ۴۰ هجری بود
کودکی هفت ساله بودم به کوفه
به بالین مادر نشسته در شب های تنهایی
و پدری که نبود
اما تو بودی
با کوله باری از عشق و محبت
خلافتت را بر زمین ساییدی
بر کولت نشستم و مرا به آسمان بردی
در آسمانها سیر کردیم و به قرن بیستم آمدیم
سال ۸۶ شمسی بود
پدرم در یک تصادف جان داد
آنچنان که پیشتر در صفین
و پدری که نبود
اما تو بودی
نقش بسته بر لوحی فلزی:
"گواهی می دهم که علی منزل اول عشق است"
"گواهی می دهم که علی منزل آخر عشق است"
همچنان همراهم بودی
آنچنان که از پس قرن ها
سال ۹۲ شمسی بود
و تو رفتی
اگرچه تنهایم نگذاشتی
مرا به آغوش خودم افکندی
در چهارراه های تنهایی کودکان لب خط
دروازه غار و فرحزاد
بندرعباس و شیراز و مشهد
به میان همه ی این پدران کوچکم
همه ی این مادران هفت ساله ام
که نان حقیقت به من می دهند
که آموزگاران عشق بی انتهایند
📸 عکس: کودکان خانه ایرانی مولوی جمعیت امام علی در کنار نقاشی معروف از آن حضرت یکدیگر را در آغوش گرفته اند.
goo.gl/qoEfaI
〰〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
سال ۴۰ هجری بود
کودکی هفت ساله بودم به کوفه
به بالین مادر نشسته در شب های تنهایی
و پدری که نبود
اما تو بودی
با کوله باری از عشق و محبت
خلافتت را بر زمین ساییدی
بر کولت نشستم و مرا به آسمان بردی
در آسمانها سیر کردیم و به قرن بیستم آمدیم
سال ۸۶ شمسی بود
پدرم در یک تصادف جان داد
آنچنان که پیشتر در صفین
و پدری که نبود
اما تو بودی
نقش بسته بر لوحی فلزی:
"گواهی می دهم که علی منزل اول عشق است"
"گواهی می دهم که علی منزل آخر عشق است"
همچنان همراهم بودی
آنچنان که از پس قرن ها
سال ۹۲ شمسی بود
و تو رفتی
اگرچه تنهایم نگذاشتی
مرا به آغوش خودم افکندی
در چهارراه های تنهایی کودکان لب خط
دروازه غار و فرحزاد
بندرعباس و شیراز و مشهد
به میان همه ی این پدران کوچکم
همه ی این مادران هفت ساله ام
که نان حقیقت به من می دهند
که آموزگاران عشق بی انتهایند
📸 عکس: کودکان خانه ایرانی مولوی جمعیت امام علی در کنار نقاشی معروف از آن حضرت یکدیگر را در آغوش گرفته اند.
goo.gl/qoEfaI
〰〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
همراهان عزیز جمعیت امام علی
پیش از هر چیز از اینکه با حضور خود در کانال جمعیت، حامی اقشار آسیب پذیر جامعه بخصوص کودکان کار هستید از شما صمیمانه تشکر می کنیم.
در صورتیکه تمایل دارید می توانید گزارش ها، نوشته ها، عکس ها و کلیپ های صوتی و تصویری خود را در زمینه ی کار کودکان و مسایلی که اقشار محروم جامعه با آن درگیرند، با هشتگ #نگاه_شما برای ما از طریق اکانت @IASadmin بفرستید و در آگاهی بخشی به جامعه سهم بیشتری داشته باشید.
مطالب ارسالی با هشتگ #نگاه_شما در کانال جمعیت امام علی کار خواهند شد.
با تشکر و احترام فراوان
کانال جمعیت امام علی
پیش از هر چیز از اینکه با حضور خود در کانال جمعیت، حامی اقشار آسیب پذیر جامعه بخصوص کودکان کار هستید از شما صمیمانه تشکر می کنیم.
در صورتیکه تمایل دارید می توانید گزارش ها، نوشته ها، عکس ها و کلیپ های صوتی و تصویری خود را در زمینه ی کار کودکان و مسایلی که اقشار محروم جامعه با آن درگیرند، با هشتگ #نگاه_شما برای ما از طریق اکانت @IASadmin بفرستید و در آگاهی بخشی به جامعه سهم بیشتری داشته باشید.
مطالب ارسالی با هشتگ #نگاه_شما در کانال جمعیت امام علی کار خواهند شد.
با تشکر و احترام فراوان
کانال جمعیت امام علی
دونه ی انارُم، دونه ی انارم، شکوفه ی بهارُم
نَتَرُم بَنگِت کنُم، نه خوت اییایی چه کنُم ...
🎨 تصویرگری از گروه سرود بچه های خانه ایرانی دروازه غار در جشن روز پدر جمعیت امام علی
🆔 @imamalisociety
نَتَرُم بَنگِت کنُم، نه خوت اییایی چه کنُم ...
🎨 تصویرگری از گروه سرود بچه های خانه ایرانی دروازه غار در جشن روز پدر جمعیت امام علی
🆔 @imamalisociety
🔺چهارمین همایش "مادرانه"
با محوریت خشونت علیه زنان در محلات حاشیه
📌 سالن دکتر شریعتی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
📅 سه شنبه ٢٩ فروردین، ساعت ١۶ الی ١٨
🆔 @imamalisociety
با محوریت خشونت علیه زنان در محلات حاشیه
📌 سالن دکتر شریعتی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
📅 سه شنبه ٢٩ فروردین، ساعت ١۶ الی ١٨
🆔 @imamalisociety
امام علی (ع) نامیرا شد چون مسئولیتی آگاهانه و عاشقانه برای خود تعریف کرد.
👤 شارمین میمندی نژاد
🆔 @imamalisociety
👤 شارمین میمندی نژاد
🆔 @imamalisociety
💢 نقش یادگیری اجتماعی در بروز خشونت خانگی
بر اساس مطالعات تاریخی میتوان گفت که نظریه یادگیری اجتماعی، اولین نظریه در مورد خشونت است.
آلبرت باندورا یادگیری خشونت را از طریق مشاهده و تقلید میداند. او در نظریه خود با تاکید بر نقش خانواده در آموزش نقشهای جنسیتی اینطور مینویسد: «تصور دختران این است که زنان موجوداتی فرودست و وابسته هستند و پسران در خانواده میآموزند که مردان موجودات برتر خانواده هستند». این یادگیری اولیه در ذهن و نگرش کلی فرد تاثیرگذار است، بنابراین برای شروع اصلاح، باید کار را از خانوادهها آغاز کنیم.
🔺چهارمین همایش "مادرانه"
با محوریت خشونت علیه زنان در محلات حاشیه
📌 سالن دکتر شریعتی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
📅 سه شنبه ٢٩ فروردین، ساعت ١۶ الی ١٨
#صدای_زنان_خشونت_دیده
🆔 @imamalisociety
〰〰〰〰〰〰
yon.ir/DGL9K
بر اساس مطالعات تاریخی میتوان گفت که نظریه یادگیری اجتماعی، اولین نظریه در مورد خشونت است.
آلبرت باندورا یادگیری خشونت را از طریق مشاهده و تقلید میداند. او در نظریه خود با تاکید بر نقش خانواده در آموزش نقشهای جنسیتی اینطور مینویسد: «تصور دختران این است که زنان موجوداتی فرودست و وابسته هستند و پسران در خانواده میآموزند که مردان موجودات برتر خانواده هستند». این یادگیری اولیه در ذهن و نگرش کلی فرد تاثیرگذار است، بنابراین برای شروع اصلاح، باید کار را از خانوادهها آغاز کنیم.
🔺چهارمین همایش "مادرانه"
با محوریت خشونت علیه زنان در محلات حاشیه
📌 سالن دکتر شریعتی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
📅 سه شنبه ٢٩ فروردین، ساعت ١۶ الی ١٨
#صدای_زنان_خشونت_دیده
🆔 @imamalisociety
〰〰〰〰〰〰
yon.ir/DGL9K
🔸 فوتبال فرصتیه برای بچهها برای تخلیهی انرژی، بیشتر شدن روحیهی همکاری و یه تفریح خیلی خوب.
هر جلسه با یهسری مشغله و فکر زیاد میری سر تمرین. ولی وقتی انگیزه و اشتیاق بچهها رو برای تمرین میبینی همهچی رو اونجا یادت میره.
وقتی بچههایی رو میبینی که قبلش کاری به کار هم نداشتن یا حتی با هم مشکل داشتن ولی الان توی تیم شدن دوستهای خوب...
وقتی بچههای کوچیک رو میبینی که قبلش تفریح خاصی نداشتن ولی الان، از اول هفته ذوق این رو دارن که آخر هفته میرن سر تمرین فوتبال..
🔸 وقتی بچههایی رو میبینی که روزها و حتی ماهها دم زمین منتظرن تا ظرفیت تیم اضافه بشه و اونا هم بتونن عضوی از تیم باشن..
وقتی بچههایی رو میبینی که توی برف و بارون، سرما و گرما خودشون رو میرسونن به تمرین...
وقتی بچههایی رو میبینی که اگه یهجلسه تمرین کنسل بشه تا یه هفته ناراحتن و بهت انگیزه میدن که حتی روزهای تعطیل هم بیای سر تمرین..
وقتی بچههایی رو میبینی که به خاطر تیم و فوتبال خیلی اخلاقهای بد و عادتهای غلطشون رو میذارن کنار...
مگه میشه عاشق این بچهها و فوتبال نبود؟!
🏚 خانه ایرانی فرحزاد جمعیت امام علی
📞۰۹۳۵۴۷۴۸۰۹۵
yon.ir/1UhlU
〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety
هر جلسه با یهسری مشغله و فکر زیاد میری سر تمرین. ولی وقتی انگیزه و اشتیاق بچهها رو برای تمرین میبینی همهچی رو اونجا یادت میره.
وقتی بچههایی رو میبینی که قبلش کاری به کار هم نداشتن یا حتی با هم مشکل داشتن ولی الان توی تیم شدن دوستهای خوب...
وقتی بچههای کوچیک رو میبینی که قبلش تفریح خاصی نداشتن ولی الان، از اول هفته ذوق این رو دارن که آخر هفته میرن سر تمرین فوتبال..
🔸 وقتی بچههایی رو میبینی که روزها و حتی ماهها دم زمین منتظرن تا ظرفیت تیم اضافه بشه و اونا هم بتونن عضوی از تیم باشن..
وقتی بچههایی رو میبینی که توی برف و بارون، سرما و گرما خودشون رو میرسونن به تمرین...
وقتی بچههایی رو میبینی که اگه یهجلسه تمرین کنسل بشه تا یه هفته ناراحتن و بهت انگیزه میدن که حتی روزهای تعطیل هم بیای سر تمرین..
وقتی بچههایی رو میبینی که به خاطر تیم و فوتبال خیلی اخلاقهای بد و عادتهای غلطشون رو میذارن کنار...
مگه میشه عاشق این بچهها و فوتبال نبود؟!
🏚 خانه ایرانی فرحزاد جمعیت امام علی
📞۰۹۳۵۴۷۴۸۰۹۵
yon.ir/1UhlU
〰〰〰〰〰
🆔 @imamalisociety