آی قصه
👁🗨 «آیقصه» در شب افغانستان رونمایی شد ویژهبرنامهی «شب لالایی مادران افغانستان» با رونمایی «آیقصه» به مناسبت ۲۰ ژوئن، روز جهانی پناهنده در اصفهان برگزار شد. به گزارش ایسنا، ۳۱ خردادماه و همزمان با روز جهانی پناهنده، گروه فرهنگی «آیقصه»، ویژهبرنامهای…
🎯 گزارش تصویری «شب لالایی مادران افغانستان»
ویژهبرنامهی آیقصه در اصفهان |
🧚♂️ #آی_قصه #گزارش_تصویری
⭐️ https://t.me/iGhe3
ویژهبرنامهی آیقصه در اصفهان |
۳۱ خرداد ۱۳۹۸
📸 عکسها از محمدامین نوبهار🧚♂️ #آی_قصه #گزارش_تصویری
⭐️ https://t.me/iGhe3
آوا با عروسکش، الی، رفته بود به ساحل
👩🎨 تصویرگر: سوسن آذری
از قصهی «الی و الی کوچولو»
⭐️ https://t.me/iGhe3
👩🎨 تصویرگر: سوسن آذری
از قصهی «الی و الی کوچولو»
⭐️ https://t.me/iGhe3
👒 قصهی «الی و الی کوچولو»
✍️ نوشتهی معصومه پیریایی
🎙 قصهگو: شیرین خرمی
👩🎨 تصویرگر: سوسن آذری
ـــــــــــــــ
🧚♂️ #آی_قصه
⭐️ https://t.me/iGhe3
✍️ نوشتهی معصومه پیریایی
🎙 قصهگو: شیرین خرمی
👩🎨 تصویرگر: سوسن آذری
ـــــــــــــــ
🧚♂️ #آی_قصه
⭐️ https://t.me/iGhe3
👒 قصهی «الی و الی کوچولو»
✍️ نوشتهی معصومه پیریایی
آوا یه عروسک داشت به اسم الی. یه روز آوا با مامان و باباش و الی رفتن سفر و در ساحل اتفاقی افتاد...
متن کامل قصه رو اینجا بخونید
🧚♂️ #آی_قصه #متن_قصه
⭐️ https://t.me/iGhe3
✍️ نوشتهی معصومه پیریایی
آوا یه عروسک داشت به اسم الی. یه روز آوا با مامان و باباش و الی رفتن سفر و در ساحل اتفاقی افتاد...
متن کامل قصه رو اینجا بخونید
🧚♂️ #آی_قصه #متن_قصه
⭐️ https://t.me/iGhe3
Telegraph
قصهی «الی و الی کوچولو»
دختر کوچولویی به اسم آوا عروسک نازی داشت که الی صدایش میکرد. او همهجا الی را همراه خودش میبرد و همیشه دوست داشت الی کنارش باشد. موقع خواب، موقع بیداری و حتی توی مسافرت. یک روز آوا همراه پدر و مادرش به مسافرت رفتند. آوا هم طبق معمول الی را برداشت تا همراه…
💐 «شهر قشنگ» |
🎙 قصهگو: شهرزاد رنجبر
📝 خلاصه قصه:
کیمیا آرزو داشت که ساکن یه شهر قشنگ پر از گل باشه. صبح که از خواب بیدار شد، یه فرشتهی کوچولو رو دید به اسم شادونک. شادونک گفت من آرزوت رو برآورده میکنم اما یه شرط داره...
☑️ این قصه توسط مخاطبان آیقصه نوشته و ضبط شده است.
ـــــــــــــــ
🧚♂️ #آی_قصه
🧚♀️ #آی_قصهی_شما
⭐️ https://t.me/ighe3
آیقصهی شما
✍️ نویسنده: ساره سامی🎙 قصهگو: شهرزاد رنجبر
📝 خلاصه قصه:
کیمیا آرزو داشت که ساکن یه شهر قشنگ پر از گل باشه. صبح که از خواب بیدار شد، یه فرشتهی کوچولو رو دید به اسم شادونک. شادونک گفت من آرزوت رو برآورده میکنم اما یه شرط داره...
☑️ این قصه توسط مخاطبان آیقصه نوشته و ضبط شده است.
ـــــــــــــــ
🧚♂️ #آی_قصه
🧚♀️ #آی_قصهی_شما
⭐️ https://t.me/ighe3
Telegram
آیقصه
آی قصه via @like
💐 «شهر قشنگ» | آیقصهی شما ✍️ نویسنده: ساره سامی 🎙 قصهگو: شهرزاد رنجبر 📝 خلاصه قصه: کیمیا آرزو داشت که ساکن یه شهر قشنگ پر از گل باشه. صبح که از خواب بیدار شد، یه فرشتهی کوچولو رو دید به اسم شادونک. شادونک گفت من آرزوت رو برآورده میکنم اما یه شرط داره...…
🏰 قصهی شهر قشنگ که توسط دوستان خوبمون «ساره سامی» و «شهرزاد رنجبر» تولید شده رو بشنوید و بهمون بگید که نظرتون چیه؟
⭐️ https://t.me/ighe3
⭐️ https://t.me/ighe3
بابای فیلی براش توضیح داد که چرا خوب نمیشه!
🐘 از قصهی «فیلی از فینکردن بدش میاد»
👩🎨 تصویرگر: حسین توکلی
⭐️ https://t.me/iGhe3
🐘 از قصهی «فیلی از فینکردن بدش میاد»
👩🎨 تصویرگر: حسین توکلی
⭐️ https://t.me/iGhe3
🐘 قصهی «فیلی از فینکردن بدش میاد»
✍️ نوشتهی مرجان صادقی
👩🎨 تصویرگر: حسین توکلی
ـــــــــــــــ
🧚♂️ #آی_قصه
⭐️ https://t.me/iGhe3
✍️ نوشتهی مرجان صادقی
👩🎨 تصویرگر: حسین توکلی
ـــــــــــــــ
🧚♂️ #آی_قصه
⭐️ https://t.me/iGhe3
Telegram
آیقصه
آی قصه
🐘 قصهی «فیلی از فینکردن بدش میاد» ✍️ نوشتهی مرجان صادقی 👩🎨 تصویرگر: حسین توکلی ـــــــــــــــ 🧚♂️ #آی_قصه ⭐️ https://t.me/iGhe3
🐘 قصهی «فیلی از فینکردن بدش میاومد»
✍️ نوشتهی مرجان صادقی
فیلی در رختخواب عطسه میکرد. سردش بود و آب دماغش آویزان میشد. مامان فیلی هر بار با یک دستمال کاغذی بالای سرش میآمد و میگفت: «فیلی کوچولو باید بری دستشویی و فینات رو خالی کنی».
فیلی اما از فین کردن چندشش میشد و دایم دماغش را میکشید.
متن کامل قصه رو اینجا بخونید
🧚♂️ #آی_قصه #متن_قصه
⭐️ https://t.me/iGhe3
http://bit.ly/2XuC9Pt
✍️ نوشتهی مرجان صادقی
فیلی در رختخواب عطسه میکرد. سردش بود و آب دماغش آویزان میشد. مامان فیلی هر بار با یک دستمال کاغذی بالای سرش میآمد و میگفت: «فیلی کوچولو باید بری دستشویی و فینات رو خالی کنی».
فیلی اما از فین کردن چندشش میشد و دایم دماغش را میکشید.
متن کامل قصه رو اینجا بخونید
🧚♂️ #آی_قصه #متن_قصه
⭐️ https://t.me/iGhe3
http://bit.ly/2XuC9Pt
Telegraph
قصهی «فیلی از فینکردن بدش میاد»
آسمان سیاه شده و توی دلش ابر سیاه و تپل بود. ابرها مدام با هم شوخی میکردند و به هم تنه میزدند. فیلی اما در رختخواب عطسه میکرد. سردش بود و آب دماغش آویزان میشد. مامان فیلی هر بار با یک دستمال کاغذی بالای سرش میآمد و میگفت: «فیلی کوچولو باید بری دستشویی…
👼 ۱۸ تیر، روز ملی ادبیات کودک و نوجوان است.
روزی که به مناسبت درگذشت مهدی آذریزدی، نویسندهی قصههای خاطرهانگیز فارسی، نامگذاری شده است.
ما در آیقصه معتقدیم ادبیات و کودکان، در کنار یکدیگر نجاتگران آیندهاند و ما هرچه برای آنها وقت بگذاریم، بهواقع آیندهی خودمان را ساختهایم.
آیقصه نیز به نوبهی خود روز ملی ادبیات کودک و نوجوان را گرامی میدارد.
🧚♂️ #آی_قصه
⭐️ https://t.me/iGhe3
روزی که به مناسبت درگذشت مهدی آذریزدی، نویسندهی قصههای خاطرهانگیز فارسی، نامگذاری شده است.
ما در آیقصه معتقدیم ادبیات و کودکان، در کنار یکدیگر نجاتگران آیندهاند و ما هرچه برای آنها وقت بگذاریم، بهواقع آیندهی خودمان را ساختهایم.
آیقصه نیز به نوبهی خود روز ملی ادبیات کودک و نوجوان را گرامی میدارد.
🧚♂️ #آی_قصه
⭐️ https://t.me/iGhe3