ibrahim savalan
4.03K subscribers
711 photos
94 videos
5 files
85 links
Download Telegram
تصویر ضمیمه راه‌پله کتابخانه دانشگاه البلمند یا بالامند در لبنان است که به راه‌پله علم مشهور شده است.

پله اول این راه‌پله متعلق به قدیمی‌ترین متن ادبی جهان یعنی گیلقامیش و پله دوم مربوط به جمهوریت افلاطون است و پرونده بشر ماقبل میلاد با همین دو اثر بسته می‌شود. پله سوم به اشعار ابن ابی الطیب المتنبی، شاعر دوره عباسی و پله چهارم به رساله الغفران ابوالعلا المعری اختصاص داده شده تا هزاره اول بعد از میلاد نیز با این دو اثر به پایان برسد.

بعد نوبت کمدی الهی دانته و مقدمه ابن خلدون میرسد و با گذر از شاهزاده ماکیاول، نوبت به دکارت می‌رسد تا روش درست بکار بردن عقل و جستجوی حقیقت در علوم را یاد دهد و کانت به نقد خرد ناب بپردازد.

دانشجویانی که قصد رفتن به کتابخانه را داشته باشند در پله دهم با فاوست گوته آشنا شده و با یک تغییر جهت در پاگرد اول، گام در مسیر پیچیده و خطرناکی می‌گذارند که نامش مدرنیته است و ممکن است شوم و شیطانی نیز باشد ولی اگر مانند دکتر فاوست، توسعه‌گرا باشند، راهی جز ادامه مسیر و درگیر شدن با آن را نداشته و صد البته طالب ادامه این مسیر خواهند بود.

واقعا نقاشان این راه‌پله در عین سادگی شاهکاری خلق کرده‌اند تا اهل مطالعه را پیش از رسیدن به کتابخانه، برای تداوم راهی که بشر در طول سالیان طی کرده، آماده کنند و مسیر اندیشه را به همین راحتی به دانشجویان یاد دهند.

می‌گویند راه که بیافتیم، ترسمان می‌ریزد ولی ما مشکلی به نام راه افتادن نداریم، بلکه تداوم راه را بلد نیستیم. چند سال پیش، یکی از نهادهای مردمی مشکین بر روی دیواری تصویر کتابهای نویسندگان مشکینی را نقاشی کرد که مانند همه کارهایمان ناتمام ماند و اگر این راه‌پله نیز در سرزمین ما بود، در پله آخر یا به هیچ جایی ختم نمی‌شد یا به هر جایی جز کتابخانه ختم می‌شد.

-----------
@ibrahimsavalan
حکیم نباتی در شعری می‌گوید: زینت مُلک مغان، اولتانی گؤزلر گؤزلریم.

و براستی اولتان زینت مغان است و بخشی از مغان در شمال آراز و بخشی در جنوب این رود قرار دارد و اولتان چسبیده به آراز و مانند نگینی است که سابقه تاریخی آن حداقل به دوره اشکانی برمی‌گردد ولی قلعه تاریخی این روستا بارها و بارها مورد تعدی غارتگران و سارقان میراث تاریخی ما قرار گرفته و سوراخ سمبه‌های آن، حتی در تصاویر هوایی نیز مشخص است.

از همان روزی که جاده پارس‌آباد درست از بیخ گوش این قلعه و در محوطه تاریخی آن احداث شد تا امروز که تعریض این جاده بخش دیگری از تاریخ آذربایجان را طعمه لودرها و غلطکها می‌کند، این قلعه روی آرامش ندیده است و در این چند ماه اخیر، گورهای باستانی زیادی یکی یکی خبرساز شده و زیر جاده مدفون می‌شوند.

دشت مغان بسیار هموار است و هیچ مشکلی برای احداث جاده از مسیرهای دیگر وجود نداشت و اگر دولت پهلوی جاده مزبور را یک کیلومتر به سمت جنوب شیفت می‌داد، هم قلعه اولتان محفوظ می‌ماند و هم روستاهایی در مسیر جاده قرار گرفته و از آن برخوردار می‌شدند ولی متاسفانه علاوه بر این جاده، مرکز تحقیقات کشاورزی نیز در اولتان احداث شد و بخشی از محوطه‌ی پنجاه هکتاری این قلعه را به تملک خود درآورد.

تصاویر ضمیمه، به وضوح موقعیت قلعه، جاده و رود آراز را نشان می‌دهند که چطور جاده در ضلع جنوبی این قلعه و در داخل محوطه‌ی آن احداث شده و حالا تعریض جاده چگونه گورهای باستانی را نابود می‌کند و میراث فرهنگی استان به منظور کاستن از ارزش این گورها و صدور مجوز تخریب، در مصاحبه‌ها می‌گوید که وجود چنین گورهایی در این اعماق سابقه نداشته و احتمالا مربوط به مردمان کوچرو هستند.

اگر دو قدم آن ور خط بگذاریم و از رود آراز به سمت شمال برویم، به روستاهای ایکینجی شاهوئرن و داشبورون در شهرستان بئیلقان می‌رسیم که روستای دیگری به نام شاهوئرن در شهرستان قزوین و بخش آشاغی تاریم قرار دارد. محوطه تاریخی اولتان تا اراضی روستای شاهوئرن جمهوری آذربایجان کشیده شده ولی گورها و بناهای خوابیده در آن بخش، به بهانه‌های مختلف تخریب نمی‌شوند و اشیای حفاری شده از آن منطقه، به حال و روز اجساد خفته در گورستان ضلع جنوبی آراز گریه می‌کنند.

----------
@ibrahimsavalan
دیروز فکر می‌کردم که اگر کتابخانه دانشگاه البلمند صد پله داشت و هر پله به نام اثر بزرگی مزین میشد، سهم ما چند پله بود؟ قطعا یکی از پله‌ها سهم بزرگترین رمان‌نویس قرن ۲۱ یعنی اورهان پاموک بود و امروز روز تولد آن خورشید ادبیات ترکی است.

براهنی در بحران رهبری نقد ادبی نوشته است که شاهنامه فقط در دوره محمود غزنوی خلق میشد، زیرا ساخت یک رستم در عالم خیال، نیاز به نمونه خارجی و باورپذیری از طرف عامه دارد و محمود غزنوی با فتح هندوستان خالق آن شرایط اجتماعی شد. وگرنه در دوره فتحعلیشاه شاهنامه‌ای نوشته شد، ولی کسی بعد از دو شکست پیاپی نمی‌توانست عباس میرزا را قویتر از تزار روس فرض کند.

رمانهای بالزاک فقط در فضای ناشی از ظهور ناپلئون آفریده می‌شد و شاید ناپلئون خالق آن رمانهاست که از طریق بالزاک نیز به ذهن داستایفسکی وارد شده و راسکولنیکف را تسخیر کرده تا آرزوی ناپلئون شدن را در سر بپروراند.

با این تفاسیر، رمان تاریخی محصول قرن ۱۹ و مدیون ناپلئون است و حتی در بهترین رمانهای تاریخی قرن هجده (قصر آترانتو اثر وال پل) تنها عجایب و غرایب تاریخ اهمیت دارد. ولی در رمانهای تاریخی بعد از والتر اسکات، تصور هنرمندانه و وفادارانه‌ای از یک دوره تاریخی مشخص وجود دارد که در آن فردیت شخصیتهای رمان از ورای ویژگیهای تاریخی آن دوره استخراج و اقتباس می‌شود.

انقلاب فرانسه و جنگهای ناپلئون برای اولین بار، تاریخ را به یک تجربه توده‌ای تبدیل کرد. در حالیکه پیش از آن مردم عادی متوجه جنگها نمی‌شدند و جنگ توسط ارتشهای حرفه‌ای، مزدور و اکثرا ماجراجو انجام میشد. ولی ایجاد ارتش خلقی در دوره ناپلئون دهقان مصری، ایتالیایی و روس را درگیر جنگ کرد تا تاریخ را لمس کنند و این آغاز فهم تاریخ توسط مردم و خلق رمانهای تاریخی توسط ادیبان بود.

شکست عثمانی از روسیه، انقلاب تنظیمات، جنگ اول جهانی، توهم اتحاد اسلام، فروپاشی عثمانی، ظهور ناپلئونی به نام مصطفی کمال و بسیج مردم برای حفظ استانبول، دهقان آناتولیایی را در مسیر فهم تاریخ و مواد خامی را در اختیار اورهان پاموک قرار داد تا دوره مشخص اواخر عثمانی و مکان مشخص استانبول را به هم گره زده و با ارائه فهمی که مردم آن روزگار از خود داشتند، برترین رمانهای تاریخی قرن ۲۱ را خلق کند و حتی ذهنیت تاریخی مردمش را نیز از نو بسازد.

-----------
@ibrahimsavalan
این فیلم مربوط به ترکیه است و به نوعی حیوان دوستی مردم آن کشور را نشان میدهد و حیواناتی که در نهایت آرامش و امنیت روزگار می‌گذرانند. این فیلم همچنین یادآور رابطه گربه و موسیقی در فرهنگ شفاهی ماست که در آن گربه نوازنده مجالس اجنه و حیوانات است.

موجودی به نام آل، اصلیترین کاراکتر مربوط به اجنه در فرهنگ ماست که با نامهای آل آروادی، آلئیبانی، قولئیبانی، آل‌یابان، قول‌یابان، آلبیس و... شناخته می‌شود. آل در تفکر ما همان خدای شر است که در برابر خدای خیر یا اومای قرار دارد. اومای‌آنا، آی‌سیت‌آنا و مای‌گیل‌آنا به زنان نازا نوزاد داده و مسئولیت حفاظت از نوزادان را بر عهده دارند و آل نوزاد زنان زائو را دزدیده و گاهی جگر زن زائو را برداشته و باعث مرگ او می‌شود. اومای خدای تداوم نسل و آل خدای انقطاع نسل است.

آل از آهن می‌ترسد، برای همین هنگام تولد من، عمه‌ی مادرم با یک آهن سرکج (ارسین) دور تا دور دیوار خانه را خط انداخته و ارسین را کنار آن گذاشته تا آل وارد نشود و من این واقعه را در شعر «دیب دام» بازگو کرده‌ام و سیدحیدر بیات نیز سالها پیش با اشاره به آن ماجرا، متنی با عنوان نقش ارسین بر دیوار نوشته بود.

آل‌ها، شبها در دره برای خود جشن برپا میکنند و لباسهای زنان را برای پوشیدن در جشنهایشان می‌برند. برای همین قدیمی‌ها، روی یقه لباس زنان سکه‌ای چسبانده یا روی بقچه لباس زنان سنجاقی می‌زدند تا آل به آنها دست نزند.

می‌گویند مردی که شبهای مدیدی برای آبیاری مزرعه در دشت و دره مانده بود با آلها دوست شده و به جشن آنها می‌رفته است که متوجه لباس زن خودش در تن یک آل می‌شود و یواشکی مقداری روغن به آن لباس زده و فردا همان لباس روغنی را در بقچه لباسهای زنش می‌بیند.

آلها برای شروع جشن، تا آمدن نوازنده‌ای به نام زیرناچی صبر می‌کنند و مرد با تعجب می‌بیند که گربه زرد خودش از راه می‌رسد و زورنا می‌زند تا آل‌ها برقصند. آن مرد چند روز بعد گربه خودش را با نام زیرناچی صدا می‌کند و گربه که می‌فهمد رازش برملا شده، به صورت مرد پریده و با چنگ یک چشم او را کور کرده و برای همیشه از آنجا می‌رود.

-----------
@ibrahimsavalan
در آمریکا برای روسای جمهور سابق نیز از لغت پرزیدنت استفاده میشود و ترامپ و اوباما همچنان پرزیدنت هستند. پرزیدنت در آنجا معادل دکتر، مهندس و حاجی در فرهنگ ماست که بخشی از هویت فرد میشود و با یکبار حاجی، پرزیدنت یا مهندس شدن، همیشه مهندس، پرزیدنت و حاجی می‌مانی.

در ایران نه تنها به روسای جمهور سابق پرزیدنت نمی‌گویند بلکه عناوین قدیمی حجت‌الاسلام یا دکتر را نیز گرفته و او را به یک حسن روحانی یا احمدی‌نژاد خالی تبدیل میکنند. زیرا زبان در ناخودآگاه خود آنها را به قول خاتمی تدارکاتچی میداند و یک تدارکاتچی بازنشسته حق استفاده از عناوین حجت‌الاسلام یا دکتر را ندارد.

در آمریکا برای تمایز پرزیدنت فعلی با پرزیدنت‌های سابق، برای فعلی از عنوان رئیس‌جمهور مستقر استفاده میشود و السابقون همچنان پرزیدنت می‌مانند. این عنوان در ایران رایج نیست زیرا دهها رئيس مستقر وجود دارد که هر تک تکشان چیزی در حد رئیس‌جمهور هستند و ما روسای زیادی داریم. شوراهایی با پیشوند «شورای عالی» داریم که هر کدام اختیارات قوه مقننه و مجریه را یکجا دارند و می‌توانند قانون تصویب کرده و به مرحله اجرا بگذراند. حسن روحانی گفت که نصف بودجه در اختیار دولت است و نصف دیگر در اختیار دولتی است که در معرض انتخاب شهروندان قرار نمی‌گیرد، همیشه هست و تغییر هم نمی‌کند.

ولی تعیین همین تدارکاتچی در ایران تشریفات زیادی به همراه دارد زیرا ایران در نبود رسانه‌های آزاد و احزاب مستقل شبیه گورستانی شده که مراسم تشییع جنازه نهایت آمال ساکنان آن است و نوای فاتحه و ياسين باعث تنوع و نشاطش میشود و حالا کاندیداتوری پزشکیان اصلیترین دلیل این هیاهوست که باید به آن پرداخته شود.

از همین ابتدا این کاندیداتوری برای ترکهای ایران بابرکت بوده و زیر پستهای منوتو و ایران اینترنشنال، اکانت‌های زیادی خودشان را ترک معرفی میکنند. تحريمی‌ها مینویسند: من ترکم ولی رای نمیدهم و مشارکتی‌ها مینویسند: من ترکم و به پزشکیان رای میدهم که البته تحریمی‌ها از پیشوند من ترکم بیشتر استفاده میکنند. ولی اگر ترکها فکر میکنند با ریاست جمهوری پزشکیان وضعیت اقتصادی و صنعتی آذربایجان بهبود خواهد یافت، سخت در اشتباهند. زیرا در سالهایی که پزشکیان نماینده تبریز بوده وضعیت این شهر بدتر نیز شده و طبق آمار رسمی، ۲۳٪ قطعات لازم برای صنعت خودروسازی ایران و صنایع مرتبط با آن در سال ۸۶ در آذربایجان شرقی تولید میشد که این رقم در سال ۹۷ به ۷٪ کاهش یافته است.

-----------
@ibrahimsavalan
سبد رای پزشکیان برآورد دو عنصر ترک بودن و اصلاح‌طلبی و تفاوت او با پت و متهای مقابلش است که در این میان عنصر ترک بودن و دفاع گاه و بیگاه‌اش از آذربایجان بر عنصر اصلاح‌طلبی می‌چربد و شور بوجود آمده حول ایشان، بیشتر به این نکته برمی‌گردد. زیرا اگر بجای پزشکیان، عباس آخوندی یا اسحاق جهانگیری صلاحیت می‌گرفت، شاهد چنین هیجانی نبودیم.

دشمنان پزشکیان نیز کاری با وجه اصلاح‌طلبی او ندارند و فقط اظهارات ترک‌گرایانه وی را مورد هجمه قرار می‌دهند. حتی برخی از مخالفان پزشکیان هیچ مشکلی با خود وی نداشته و به خاطر دشمنی با آذربایجان به او حمله می‌کنند که حسین دهباشی از این دسته است.

دهباشی در توییتی پزشکیان را به پیشه‌وری و عارف تشبیه کرده و به خیال خود تفی بر چهره پزشکیان انداخته است. می‌دانیم که تشبیه پزشکیان به عارف بار معنایی مثبت با منفی خاصی ندارد و مهم تشبیه پزشکیان به پیشه‌وری است و دهباشی دانسته یا ندانسته با تشبیه پزشکیان به پیشه‌وری، مدال افتخاری را بر گردن پزشکیان انداخته و پزشکیان را چنان به عرش اعلا برده که به احتمال زیاد خود پزشکیان نیز فکرش را نمی‌کرد.

سال ۸۶ در نمایشگاه کتاب تهران ناشری برایم گفت که از اداره ارشاد برایش نامه داده‌اند که حق نشر هیچگونه کتابی درباره بابک و پیشه‌وری، چه موافق و چه مخالف، را ندارید و نام پیشه‌وری هرگز نباید به میان بیاید و اگر تنها نتیجه کاندیداتوری پزشکیان تا امروز درخشیدن آن نام ممنوعه در فضا و گفتمانی به وسعت انتخابات ریاست جمهوری ایران باشد، توفیق درخوری است.

اینکه پیشه‌وری چه جایگاهی در سپهر اندیشه ما دارد بر کسی پوشیده نیست. ولی می‌خواهم امثال دهباشی را با نظر یکی از برترین روزنامه‌نگاران و نویسندگان ایران و ناله‌اش از بایکوت سنگین پیشه‌وری آشنا کنم.

محمد قائد از معدود افرادی است که در موارد بسیاری توانسته پیله تنگ و تاریک تنیده شده بر ذهن و زبان اکثر اندیشمندان ایرانی را پاره کرده و در محیطی عاری از پیش‌فرض‌های ایرانی پرواز کند. این نادره دوران در ص ۱۶۴ کتاب «دفترچه خاطرات و فراموشی» می‌نویسد: ماجرای آذربایجان و دولت پیشه‌وری چنان سنگین و گران بود که نه تنها حزب توده همواره و با دقت از آن فاصله می‌گرفت، بلکه کمتر محقق ایرانی مستقلی توانست درست به آن نزدیک شده و به ارزیابی دقیقی از دولت یکساله پیشه‌وری دست بزند، هرچند که آن دوره می‌تواند تجربه‌ای گرانبها در حکومت مردمی و خودگردان به حساب آید و خود آن اشخاص نمونه‌هایی از دولتمردان مردمخواه، باسواد و کاردان بودند که نظیر آن در پایتخت مملکت کمتر پیدا می‌شد.

-----------
@ibrahimsavalan
اوباما اقدام خاصی برای بهبود وضع همتباران خود نکرد ولی ریاست او بر آمریکا باعث افزایش اعتماد به نفس سیاهان آن کشور شد و حتی تارامپ تورومپهای ترامپ هم نتوانست آنها را سر جایشان بنشاند و سیاهان در ماجرای جورج فلوید، بزرگترین اعتراضات تاریخ خودشان را رقم زدند که محصول همان افزایش اعتماد به نفس بود. یعنی موفقیت عضوی از یک گروه حذف شده، باعث بالا رفتن اعتماد به نفس آن گروه میشود و تاثیر موفقیت یک زن در بالا رفتن اعتماد به نفس عمومی زنان، موضوع تحقیقاتی بوده است. هرچند آن عضو موفق، هیچ نفعی به گروه خود نداشته باشد.

گاهی آن افراد کارهایی نیز به نفع گروه خود انجام می‌دهند. برای مثال خانم کاندوليزا رايس قبل از وزارت سابقه فعالیت در زمینه حقوق زنان را نداشت. ولی در دوره وزارتش از سفیران آمریکا در سایر کشورها خواست، هر کدام زنی از کشور محل خدمتشان را معرفی کنند تا وزارت خارجی آمریکا سالانه به ده نفر آنها «جایزه بین‌المللی زنان شجاع» را اعطا کند و از آن زمان، این جایزه به زنانی که با رهبری، دلیری، کاردانی، فداکاری و به ویژه در زمینه بهبود حقوق زنان فعالیت کرده‌اند، اهدا میشود.

تا امروز از کشورهای آذربایجان، ایران و ترکیه هفت زن با نامهای شهلا هومبت‌اوا؛ وكيل و فعال حقوق بشر، شادی صدر؛ وکیل و فعال حقوق زنان، فريبا بلوچ؛ فعال حقوق بشر، شهره بیات؛ ورزشکار و داور بین‌المللی، شافاک پاوی؛ روزنامه نگار و سیاستمدار، سعادت اؤزکان؛ فعال حقوق کودکان و جانان گوللو؛ فعال حقوق زنان برنده آن جایزه شده و امسال ادا اردم کاندیدای دریافت آن جایزه است.

ادا اردم کاپیتان تیم والیبال زنان ترکیه و رهبر بلامنازع زنان آن کشور است که به دختر آتاتورک معروف شده و برای همین به تیم والیبال زنان ترکیه نیز دختران آتاتورک میگویند. زیرا در روزهای اوجگیری واليبال زنان ترکیه، عالمان دینی اعتراض کردند که «برای دختران اسلام ورزش لازم نیست، عصمت لازم است» و اردم در برابر آنها ایستاده و گفت ما دختران آتاتورکیم و در حرکاتش از فیقوری استفاده کرد که آتاتورک هنگام خطاب قرار دادن تهی‌مغزان از آن استفاده کرده بود. دختران دیگری جسارت یافته و در کنار اردم تیمی را تشکیل دادند که سال گذشته با درو کردن همه رقبا، قهرمان اروپا و جهان شد و در صد سالگی جمهوریت آتا، مجسمه ادا اردم در ترکیه برپا شد.

---------
@ibrahimsavalan
حئیوانلارین هیچ بیری ازل گوندن اهلی دئییلدی و اینسان اونلاری الینه آلیب، اهلی‌لشدیردی. اینسانین اؤزو ده ایلک گونده اهلی دئییلدی و بو ایکی آیاقلی حئیوان، سونرالار اهلى‌لشيب اينسان اولدو.

حئيوانلارین هر بیری خاص بیر زامانلار و خاص بیر یئرلرین تاثیری آلتیندا اهلی اولموشلار. اؤرنک اولاراق آت ایلک دؤنه تورکوستان کؤچری ائللرى طرفیندن اهلی اولوب و بشر حاياتينين بؤيوک انقلابينا سبب اولدو. آت مینیک وئرندن بری، اوزاق مسافه‌لر یاخینلاشدی و ال چاتماز یئرلره ال چاتدی، یوک داشیما، قوشون يوروتمه و ساواشلاردا انقلاب اوز وئردی و کیچیک خانلیقلار يئرينه بؤیوک ائمپريالار قورولدو.

سيزجه بو گونه قدر اهلی اولمامیش حئیوانلارین تکلیفی نه اولاجاق؟ اونلارین اهلی اولماق احتیمالی نه قدر دیر؟

ائشیتدیکلریمه گؤره، تولکو اهلی اولماغا چوخ هوسليدير و چؤلده آج قالماقدانسا، ائو حئیوانی اولوب دولو قارین یئمک ایسته‌ییر. کئچنلرده بیر بالالی تولکو داغدان یئنیب و تهرانین خیاوانلارینا گیرمیشدی. تبریزین رجایی شهر محله‌سینده، رجایی شهر پارکینین یانیندا بؤیوک بیر سو کانالی وار کی گئجه‌لر او کانالین ایچینده تولکولر اویناقلاییرلار.

هله چؤلده بیر تولکویه یئمک وئرنده، گئدیب آز سونرا قوهوملارینی و طایفاسینی دا گتیریر و آداما داها راحات ياخينلاشير. اونلار ساباح دا همن یئرده دوروب، یئمک گؤزله‌ییرلر. داغچی دوسلارین دئدیکلرینه گؤره، آیی دا اینساندان یئمک بکله‌ییر. آما بئله گئدرسه تولکونو اهلی حئیوانلار سيراسيندا گؤرمه‌گیمیز چوخ دا زامان آپارمایاجاق.

آما بونون ترسینه، بيزيم حيه‌طين حئیوانلاری گئری قاییدیب و وحشی کئچمیشلرینه دؤنورلر. چونکو بیز اونلارین حایاتینا قاریشمیریق و پیشکلریمیز بو گونه قدر اینسان الیندن یئمک آلماییبلار و اینساندان اوزاق گزیرلر. شکیلده گؤردویونوز کیمی، اونلار چوخ واختلار آغاج بوداغيندا بوسوب، سئرچه‌لری اوولاماقلا، اولو اجدادلارینی یاد ائدیرلر.

----------
@ibrahimsavalan
پزشکیان در پاسخ به خبرنگاری گفته است که تا الان اجازه نداده‌ام فرزندانم فارسی حرف بزنند و تُرکی حرف زدیم. آیا این کار پزشکیان ارزش خاصی برای او محسوب میشود یا اینکه عادی‌ترین عمل ممکن از طرف یک ترک است که با فرزندانش به زبان خودش صحبت کرده است؟

سال هفتاد و هشت در تهران بودیم و سری به برخی رجال سیاسی تهران می‌زدیم. آن روزها اعظم طالقانی بر سر اصطلاح "رجال دینی و سیاسی" مندرج در قانون اساسی با شورای نگهبان در افتاده بود و می‌گفت که لغت رجال در قانون اساسی به معنی جنس مرد نیست و زنان هم می‌توانند کاندیدای ریاست جمهوری شوند. برای همین اعظم طالقانی از نظر ما رجال بود و سری به او نیز زدیم.

انتصاب آیت الله هاشمی شاهرودی به ریاست قوه قضائیه بحث اصلی آن روزها بود و چون این کار با فاصله یک ماه از اعتراضات هجده تیر کوی دانشگاه صورت گرفته بود، بسیاری از چهره‌های اصلاح‌طلب با این انتصاب مخالفت کرده و در بیان دلایل مخالفتشان می‌گفتند که ایشان اصلا ایرانی نیست و یک عراقی نباید به ریاست قوه قضائیه ایران انتخاب شود.

خانم طالقانی نیز با اشاره به این بحث گفتند: ما میدانیم که ایشان ایرانی نیستند و حتی در خانه با بچه‌هایش فارسی صحبت نمیکند. ما در واکنش به چنین اظهاراتی از خانم طالقانی پرسیدیم: مگر کسی که در خانه با فرزندانش فارسی صحبت نکند ایرانی نیست؟ و ایشان گفتند که نه ایرانی نیست و ما گفتیم که با ما نیز در خانه فارسی صحبت نشده و او در توجیه سخنش گفت که شما آذریها فرق می‌کنید و شاهرودی با فرزندانش در خانه عربی صحبت میکند و ما باز پرسیدم که مگر این همه آدم در اهواز با فرزندانشان عربی صحبت میکنند، ایرانی نیستند؟ و در حالیکه او جوابی نداشت، دوستان اصلاح‌طلب قاتی بحث شده و اجازه ندادند تا ماجرا ادامه یابد.

حالا ممکن است چند روز بعد، شخصی رئیس جمهور شود که در خانه با فرزندانش فارسی صحبت نکرده و شاید بعد از رئیس جمهور شدن، لیاقت آن را داشت که زبانش را در خانه نگذارد و با خود به مدرسه و حتی به جلسه هئیت دولت نیز ببرد.

-----------
@ibrahimsavalan
اگر یادتان باشد سال ۹۸ و در زلزله شهرستانهای میانه و سراب، دو دانش‌آموز دختر در روستای ورنکش میانه به نامهای ریحانه قربانی و زهرا عابدی جان باختند که یکسال پیش از آن در جواب خبرنگار شبکه تبریز از فقدان معلم در مدرسه روستایشان گلایه کرده بودند.

در صورت امکان، دوباره به گفتگوی آن دانش‌آموز ناراضی از وضع مملکت نگاه کنید و لمس کنید شراره‌های نهفته در کلماتش را. که بعد از این همه سال همچنان آتش به قلب و روح شنونده می‌زند و به قول زینب خانلاراوا:
سیز ده منیم کیمی عشقینه یانین،
باشینا دؤندویوم آذربایجانین.

آن روزها همگان با تماشای آن فیلم می‌گفتند که هیچ یک از نمایندگان مجلس، استانداران و فرمانداران آذربایجان تا به حال دردهای ما را به این شیوایی و رسایی بیان نکرده‌اند و هیچ یک از آقایان بخور بخور، یک‌دهم فن بیان این دختر را ندارند. ولی واقعیت این بود که اگر آن دختر هم مجبور می‌شد به زبان نامادری سخن بگوید، سخنانش چنان روان و دلنشین نمی‌بود و این همان چیزی است که در صد سال گذشته ما را فلج کرده است.

در این چند روز گذشته نیز، مسئله زبان یکی از دلایل ضعف پزشکیان در مصاحبه‌ها و مناظره‌ها بوده است و او بعد از شصت سال تحصیل، تدریس و تکلم در زبانی دیگر، همچنان ترجیح می‌دهد تا نظراتش را از روی متن بخواند و اگر یادتان باشد میرحسین موسوی نیز هنگام مناظره با احمدی‌نژاد، از نظر زبانی کم آورد و پشت سر هم چیز، چیز گفت.

ولی پزشکیان در این ویدیو، پزشکیان همیشگی است، چون به زبان خودش سخن می‌گوید و مغزش درگیر یافتن کلمات نیست. پزشکیان حتی هنگام تکلم به فارسی ترسو، تکیده و شکست خورده به نظر می‌رسد ولی وقتی به سرزمین زبانی خود برمی‌گردد در قامت قهرمان ظاهر می‌شود.

این دقیقا همان دردی است که ما به خاطر اعتراض به آن، گاهی قومگرا و گاهی پانترک نامیده می‌شویم و این روزها خود پزشکیان نیز با اتهام قومگرا مواجه شده ولی برخی از اعضای ستاد او همچنان ما را پانترک خطاب می‌کنند.

----------
@ibrahimsavalan