ibrahim savalan
4.03K subscribers
711 photos
94 videos
5 files
85 links
Download Telegram
حئیوانلارین هیچ بیری ازل گوندن اهلی دئییلدی و اینسان اونلاری الینه آلیب، اهلی‌لشدیردی. اینسانین اؤزو ده ایلک گونده اهلی دئییلدی و بو ایکی آیاقلی حئیوان، سونرالار اهلى‌لشيب اينسان اولدو.

حئيوانلارین هر بیری خاص بیر زامانلار و خاص بیر یئرلرین تاثیری آلتیندا اهلی اولموشلار. اؤرنک اولاراق آت ایلک دؤنه تورکوستان کؤچری ائللرى طرفیندن اهلی اولوب و بشر حاياتينين بؤيوک انقلابينا سبب اولدو. آت مینیک وئرندن بری، اوزاق مسافه‌لر یاخینلاشدی و ال چاتماز یئرلره ال چاتدی، یوک داشیما، قوشون يوروتمه و ساواشلاردا انقلاب اوز وئردی و کیچیک خانلیقلار يئرينه بؤیوک ائمپريالار قورولدو.

سيزجه بو گونه قدر اهلی اولمامیش حئیوانلارین تکلیفی نه اولاجاق؟ اونلارین اهلی اولماق احتیمالی نه قدر دیر؟

ائشیتدیکلریمه گؤره، تولکو اهلی اولماغا چوخ هوسليدير و چؤلده آج قالماقدانسا، ائو حئیوانی اولوب دولو قارین یئمک ایسته‌ییر. کئچنلرده بیر بالالی تولکو داغدان یئنیب و تهرانین خیاوانلارینا گیرمیشدی. تبریزین رجایی شهر محله‌سینده، رجایی شهر پارکینین یانیندا بؤیوک بیر سو کانالی وار کی گئجه‌لر او کانالین ایچینده تولکولر اویناقلاییرلار.

هله چؤلده بیر تولکویه یئمک وئرنده، گئدیب آز سونرا قوهوملارینی و طایفاسینی دا گتیریر و آداما داها راحات ياخينلاشير. اونلار ساباح دا همن یئرده دوروب، یئمک گؤزله‌ییرلر. داغچی دوسلارین دئدیکلرینه گؤره، آیی دا اینساندان یئمک بکله‌ییر. آما بئله گئدرسه تولکونو اهلی حئیوانلار سيراسيندا گؤرمه‌گیمیز چوخ دا زامان آپارمایاجاق.

آما بونون ترسینه، بيزيم حيه‌طين حئیوانلاری گئری قاییدیب و وحشی کئچمیشلرینه دؤنورلر. چونکو بیز اونلارین حایاتینا قاریشمیریق و پیشکلریمیز بو گونه قدر اینسان الیندن یئمک آلماییبلار و اینساندان اوزاق گزیرلر. شکیلده گؤردویونوز کیمی، اونلار چوخ واختلار آغاج بوداغيندا بوسوب، سئرچه‌لری اوولاماقلا، اولو اجدادلارینی یاد ائدیرلر.

----------
@ibrahimsavalan
پزشکیان در پاسخ به خبرنگاری گفته است که تا الان اجازه نداده‌ام فرزندانم فارسی حرف بزنند و تُرکی حرف زدیم. آیا این کار پزشکیان ارزش خاصی برای او محسوب میشود یا اینکه عادی‌ترین عمل ممکن از طرف یک ترک است که با فرزندانش به زبان خودش صحبت کرده است؟

سال هفتاد و هشت در تهران بودیم و سری به برخی رجال سیاسی تهران می‌زدیم. آن روزها اعظم طالقانی بر سر اصطلاح "رجال دینی و سیاسی" مندرج در قانون اساسی با شورای نگهبان در افتاده بود و می‌گفت که لغت رجال در قانون اساسی به معنی جنس مرد نیست و زنان هم می‌توانند کاندیدای ریاست جمهوری شوند. برای همین اعظم طالقانی از نظر ما رجال بود و سری به او نیز زدیم.

انتصاب آیت الله هاشمی شاهرودی به ریاست قوه قضائیه بحث اصلی آن روزها بود و چون این کار با فاصله یک ماه از اعتراضات هجده تیر کوی دانشگاه صورت گرفته بود، بسیاری از چهره‌های اصلاح‌طلب با این انتصاب مخالفت کرده و در بیان دلایل مخالفتشان می‌گفتند که ایشان اصلا ایرانی نیست و یک عراقی نباید به ریاست قوه قضائیه ایران انتخاب شود.

خانم طالقانی نیز با اشاره به این بحث گفتند: ما میدانیم که ایشان ایرانی نیستند و حتی در خانه با بچه‌هایش فارسی صحبت نمیکند. ما در واکنش به چنین اظهاراتی از خانم طالقانی پرسیدیم: مگر کسی که در خانه با فرزندانش فارسی صحبت نکند ایرانی نیست؟ و ایشان گفتند که نه ایرانی نیست و ما گفتیم که با ما نیز در خانه فارسی صحبت نشده و او در توجیه سخنش گفت که شما آذریها فرق می‌کنید و شاهرودی با فرزندانش در خانه عربی صحبت میکند و ما باز پرسیدم که مگر این همه آدم در اهواز با فرزندانشان عربی صحبت میکنند، ایرانی نیستند؟ و در حالیکه او جوابی نداشت، دوستان اصلاح‌طلب قاتی بحث شده و اجازه ندادند تا ماجرا ادامه یابد.

حالا ممکن است چند روز بعد، شخصی رئیس جمهور شود که در خانه با فرزندانش فارسی صحبت نکرده و شاید بعد از رئیس جمهور شدن، لیاقت آن را داشت که زبانش را در خانه نگذارد و با خود به مدرسه و حتی به جلسه هئیت دولت نیز ببرد.

-----------
@ibrahimsavalan
اگر یادتان باشد سال ۹۸ و در زلزله شهرستانهای میانه و سراب، دو دانش‌آموز دختر در روستای ورنکش میانه به نامهای ریحانه قربانی و زهرا عابدی جان باختند که یکسال پیش از آن در جواب خبرنگار شبکه تبریز از فقدان معلم در مدرسه روستایشان گلایه کرده بودند.

در صورت امکان، دوباره به گفتگوی آن دانش‌آموز ناراضی از وضع مملکت نگاه کنید و لمس کنید شراره‌های نهفته در کلماتش را. که بعد از این همه سال همچنان آتش به قلب و روح شنونده می‌زند و به قول زینب خانلاراوا:
سیز ده منیم کیمی عشقینه یانین،
باشینا دؤندویوم آذربایجانین.

آن روزها همگان با تماشای آن فیلم می‌گفتند که هیچ یک از نمایندگان مجلس، استانداران و فرمانداران آذربایجان تا به حال دردهای ما را به این شیوایی و رسایی بیان نکرده‌اند و هیچ یک از آقایان بخور بخور، یک‌دهم فن بیان این دختر را ندارند. ولی واقعیت این بود که اگر آن دختر هم مجبور می‌شد به زبان نامادری سخن بگوید، سخنانش چنان روان و دلنشین نمی‌بود و این همان چیزی است که در صد سال گذشته ما را فلج کرده است.

در این چند روز گذشته نیز، مسئله زبان یکی از دلایل ضعف پزشکیان در مصاحبه‌ها و مناظره‌ها بوده است و او بعد از شصت سال تحصیل، تدریس و تکلم در زبانی دیگر، همچنان ترجیح می‌دهد تا نظراتش را از روی متن بخواند و اگر یادتان باشد میرحسین موسوی نیز هنگام مناظره با احمدی‌نژاد، از نظر زبانی کم آورد و پشت سر هم چیز، چیز گفت.

ولی پزشکیان در این ویدیو، پزشکیان همیشگی است، چون به زبان خودش سخن می‌گوید و مغزش درگیر یافتن کلمات نیست. پزشکیان حتی هنگام تکلم به فارسی ترسو، تکیده و شکست خورده به نظر می‌رسد ولی وقتی به سرزمین زبانی خود برمی‌گردد در قامت قهرمان ظاهر می‌شود.

این دقیقا همان دردی است که ما به خاطر اعتراض به آن، گاهی قومگرا و گاهی پانترک نامیده می‌شویم و این روزها خود پزشکیان نیز با اتهام قومگرا مواجه شده ولی برخی از اعضای ستاد او همچنان ما را پانترک خطاب می‌کنند.

----------
@ibrahimsavalan
اورمیه مشکل آب شرب داشت. یکی از نمایندگان تبریز این موضوع را در مجلس مطرح کرد ولی مدیر جلسه گفت که اورمیه حوزه انتخابی شما نیست و نباید درباره آنجا صحبت کنید. آن نماینده در پاسخ گفت: مگر غزه حوزه انتخابی شماست که هر جلسه درباره‌اش صحبت میکنید.

حالا مجری تلویزیون نظر پزشکیان را درباره برچیدن مجسمه فردوسی از شهر سلماس می‌پرسد و نمی‌گوید که پزشکیان نماینده تبریز بود و سلماس حتى جزء آذربایجان شرقی نیز نیست. در ضمن آن اقدام به نیت خانه تکانی عید، با تصمیم شورای شهر و توسط شهردار سلماس در اسفند ۹۵ صورت گرفته بود و نباید پزشکیان را مسئول آن واقعه دانست. در حالیکه مجسمه‌های گرانقیمت زیادی زیر نظر شهرداران تهران (خالیباف و زاکانی) به سرقت رفت و مجری از آنها نمی‌پرسد.

حذف مجسمه فردوسی از سلماس عملی مترقی بود و خیلی زود با استقبال قربانیان نژادپرستی در سایر کشورها مواجه شد. در آمریکا مجسمه كريستف کلمب (نماد استعمار و نسل کشی بومیان) و در نیوزلند مجسمه چارلز هامیلتون را از جا کندند. در بلژیک مجسمه لئوپلد دوم را برچیدند و به روی مجسمه بودوئن رنگ پاشیدند تا پلیس مجبور شود آن را بردارد. در شهر بریستول انگلستان، مجسمه ادوارد کولستون را کنده و به رودخانه انداختند و دانشجویان دانشگاه آکسفورد نیز به مجسمه سیسیل رودز حمله کردند.

ولی به خاطر قدرتمند بودن نژادپرستی در ایران، وقایع در کشورمان به طرز دیگری رقم خورد. شهردار سلماس عزل و شورای شهر توبیخ شد. شهردار ماکو نیز مجسمه فردوسی را برداشته بود ولی کسی از آن خبر نداشت تا اینکه ماکو تایم این خبر را مخابره کرد. فشارها بر روی شهردار ماکو افزایش یافت و او گفت که ما این مجسمه را برای مرمت برداشته بودیم و یاور سلطانی خبرنگار ماکو تایم گزارش کذب داده و آن خبرنگار به یک سال زندان محکوم شد.

در شهرهای ما نمادهای زیادی با مضامین عید غدیر و ذوالفقار علی (ع) وجود دارد که اگر شهرداری آنها را تغییر دهد، مانند مورد مجسمه فردوسی مورد غضب قرار نمی‌گیرد و بعد از سالها نیز به موضوع گفتگوی کاندیدای ریاست جمهوری تبدیل نمی‌شود. زیرا خودشان خوب میدانند که طرح یک تخم مرغ مربوط به عید نوروز نیز می‌تواند همه رشته‌های آنها را پنبه کند و در صورت تحقق یک فضای نیمه باز، همه این شپیر شوپورها از آذربایجان برچیده خواهد شد. برای همین به خیال خود علاج واقعه قبل از وقوع می‌کنند.

-----------
@ibrahimsavalan
دؤردونجو آیین ایکیسی صمد بهرنگی‌نین دوغوم گونودور و او گون امامیه قبریستانینا گئده‌جکدیم. آما امامیه قبریستانی فقط پنجشنبه‌لر آچیق اولور و من دونن او مزارلیغا باش ووردوم.

تبریزین قبریستانلاری دا پیس گونه قالیب. او قبریستانین سوروملولاری، اوردا بیتن تیکانلاری تمیزله‌مک اوچون قبریستانا اود ووروموشدولار و قبریستان آلوو آلوو یانیردی. مظفرالدین شاهین کوره‌کنی و بو قبریستانین واقیفی اولان میرزا کاظم سید امامی بیر بوجاغا سیخیلیب، خیسین خیسین آغلاییردی. البته بیلمه‌دیم میرزا کاظم قبریستانین حالینا آغلاییردی یوخسا نوه‌سی کاووس سیدامامی‌نین ائوین بازداشتگاهیندا اؤلومونه.

شانلی فریدون ابراهیمی‌نین ده قبرینه باش ووردوم. اونون سینداشی آلوودان قیپ قیرمیزی اولموشدو. قیشین سویوق بیر گئجه‌سینده تبریزده اعدام اولان فدایی‌لرین ده قبرینه باش ووردوم. قبیر داشلاری اود ساچیردی و سوموکلری هله ده اوشویوردو. مقدس سیدلرین ده مزاری یانیردی و نئچه دؤولت آدامینین مزاری باتمیشدی.

اؤولادیمیزین مسکنی و اجدادیمیزین مدفنی اولان بو تورپاق، اود توتوب یانارسا، آغاسی دا یاناجاق قاراسی دا یاناجاق و کیمسه گله‌جک فاجیعه‌لردن یاخاسینی قورتارماغا ناییل اولمایاجاق. ان آزی امامیه‌ده یاتان فداییلرین روحلاری آزاددیر، بئله گئدرسه بیزیم کیمی وطنی داغیلمیشلارین، روحلاری دا سرگردان قالاجاق.

-----------
@ibrahimsavalan
بعد از خروج رهبران و اعضای ارشد فرقه دموکرات از ایران، چند سالی طول کشید تا بازماندگان فرقه از شوک آن وقایع خارج شده، همدیگر را پیدا کرده و جهت ادامه راه فرقه دست به فعالیت بزنند. اکثر فعالان سیاسی دهه سی توسط همین بازماندگان فرقه سازماندهی و رهبری می‌شدند. ماشالله رزمی حکم‌آبادی در مقاله «انزوای باشکوه» می‌نویسد که «اغلب دوستان چرندابی ما از جمله صمد بهرنگی که چند سالی از من بزرگتر بودند، آنان را خوب می‌شناختند و بعضی از آنها هم اولین جزوه‌های سیاسی را از طریق آنها بدست آورده و بعد از خواندن، رونویسی و پخش کرده بودند.»

ولی سال 1338 صدها نفر از بازماندگان فرقه دموکرات توسط ساواک دستگیر شدند و بعد از ماه‌ها بازجویی و شکنجه، صد نفر از آنها به حبس‌های پنج الی ده سال و بیست نفر نیز به زندان‌های پانزده سال تا ابد محکوم شدند و کادر رهبری آنها شامل ایوب کلانتری، جواد فروغی، علی عظیمی، حسن زهتاب و علی کلاهی‌آذری در چهاردهم اردیبهشت 1339 در تبریز اعدام شدند.

اکثر فعالان دهه چهل و پنجاه آذربایجان، ستم ملی را با پوست و گوشت خود احساس و سختی آموزش اجباری به زبان فارسی را در دوره ابتدایی تجربه کرده و با انگیزه‌های ملی به مبارزه روی آوردند ولی دستگیر شدگان معروف به ایوب کلانتری، ده‌ها سال در زندان ماندند و مشتاقان هویت، جایی برای اتصال نیافتند و آن «حلقه‌ی رابط» محو شد تا نسلی دیگری از فعالان آذربایجان مانند بهروز، اوختای، کاظم، مفتون، عباد، مناف و... شکل بگیرد که بیشتر با نام نامی صمد بهرنگی شناخته میشوند.

صمد در چنان فضایی ظهور کرد و مانند ققنوسی از زیر خروارها خاکستر زاده شد. او مرکز همسالان خود بود و با بازماندگان فرقه نیز دیدار میکرد. اما آنها بر این باور بودند که این جوان احتیاط لازم را ندارد و دیر یا زود سر خود و اطرافیانش را به باد خواهد داد. آنها همچنین همراهی و همکاری با نیروهای سراسری را تجویز نکرده و فعالیت برای آذربایجان و در چارچوب تشکیلاتی آذربایجانی را توصیه می‌کردند ولی صمد همکاری و همراهی با نیروهای سراسری را نیز مد نظر داشت و عجیب آنکه با گذشته پنجاه سال از آن روزها، همچنان بخشی از فعالان آذربایجان استفاده از فرصتهای سراسری را تجویز کرده و بخش دیگر نیز عطای این نمایشهای بی‌مزه را به لقایش می‌بخشند.

-----------
@ibrahimsavalan
شورای نگهبان محبوب تغییرخواهان ایرانی نیست و آنها تصمیمات ریز و درشت شورای نگهبان را به باد انتقاد می‌گیرند و فریاد وامصیبتای آنها به عیوق می‌رسد که این شورا در تقابل با نظرات نمایندگان مردم و آرای مردم بوده و مغایر مردمسالاری است. ولی هرگاه همین شورا در صیانت از زبان فارسی آستین بالا زده و مصوبات مجلس را وتو میکند، دوستداران مردمسالاری آرام از کنار آن گذشته و چیزی در مخالفت با آن تصمیم نمی‌گویند.

علت حمایت تمام قد شورای نگهبان از زبان فارسی این است که نگهبانی از قانون اساسی وظیفه شورای نگهبان است و رسمیت زبان فارسی نیز مدیون همین قانون اساسی می‌باشد و آن شورا وظیفه دارد در چارچوب نگهبانی از قانون اساسی، از زبان فارسی نیز نگهبانی کنید.

عباسعلی کدخدایی گفته است که اصل پانزده قانون اساسی، فارسی بودن تمام متون و اسناد رسمی را مقرر کرده و شورای نگهبان به عنوان صیانت کننده و نگهبان قانون اساسی، مصوبات مجلس را با اصل پانزده قانون اساسی که در رابطه با زبان فارسی است، تطبیق می‌دهد. این شورا از سال ۱۳۶۰ حدود نود مصوبه مجلس را به دلیل مغایرت با اصل پانزده قانون اساسی به مجلس ارجاع داده است.

یعنی آنها به خاطر نگهبانی از فارسی نود مصوبه مجلس را وتو کرده‌اند و هواداران ولایت مطلقه زبان فارسی یا سلطنت مطلقه زبان فارسی نیز از کنار آن تصمیمات گذشته و اعتراضی در قبال رد نود مصوبه مجلس در شورای نگهبان نکرده و نگفته‌اند که این کارتان غیر دموکراتیک و در تقابل با آرای ملت است. چون نیک می‌دانند که تحمیل اجباری این زبان به ساکنان غیرفارس این مملکت، تماما مغایر مردمسالاری است و خوبیت ندارد که اصل را رها کرده و بر سر فرع مجادله کنند.

پزشکیان نیز سالها در مجلس بوده و می‌فهمد که شورای نگهبان با مخالفان سلطنت مطلقه زبان فارسی تعارف ندارد. ولی کاش این نکته را لحاظ میکرد که شورای نگهبان، فارسی بودن اسناد و مکاتبات را الزامی دانسته و الزامی به فارسی بودن مکالمات ندارد و به اندازه ناصر همتی و محسن مهرعلیزاده جنم نشان داده و در مناظره، با تلاوت جملات یا ابیاتی ترکی، باعث روسفیدی هوادارانش می‌شد. اما مثل اینکه هواداران سلطنت مطلقه فارسی بیش از شورای نگهبان بر اعمال پزشکیان نظارت دارند.

----------
@ibrahimsavalan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شنبه ۴ تیر ۱۳۸۴، مصادف با ۲۵ ژوئن ۲۰۰۵ کاظم کویونجو؛ آهنگساز و هنرمند ترکیه‌ای درگذشت. او از لازهای ترکیه بود و توانست با سنتز موسیقی سنتی لاز و موسیقی راک آثار ماندگاری خلق کرده و فرهنگ قومی خودش را نیز به قله‌های هنر برساند.

با آنکه کاظم کویونجو در ۳۴ سالگی و آغاز آفرینش‌های هنری خود درگذشت ولی توجه او به فرهنگ قومی و هویت زبانی خودش، او را نه تنها در میان لازها بلکه در میان همه هنردوستان ترکیه ماندگار کرد و در این ویدیو دو نوجوان با نامهای اوغوزهان اؤز و برکان آک‌یورک با آهنگی لازی یاد و خاطره کویونجو را گرامی می‌دارند.

----------
@ibrahimsavalan
شعبه اول دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب مشکین شهر با صدور کیفرخواستی دفاعیات مرا در خصوص اتهامهای تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی، منطبق با ماده 500 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 و نشر اکاذیب بوسیله سامانه های رایانه ای به قصد تشویش اذهان عمومی، منطبق با ماده 18 قانون جرائم رایانه ای مصوب 1388 را بلاوجه و غیرموثر دانسته و وقوع بزه و انتساب آن به اینجانب را محرز و مسلم دانسته است و پرونده مربوط به اتهام تبلیغ علیه نظام را به دادگاه انقلاب شهرستان مشکین شهر و پرونده مربوط به اتهام نشر اکاذیب را به دادگاه کیفری مشکین شهر ارسال کرده است.

علاوه بر اینکه به دفاعیات بنده در جلسه اخذ آخرین دفاع، هیچ توجهی نشده، نکته دردناک دیگری در این کیفرخواست موجود است که صادر کننده کیغر خواست، بازداشت بنده از تاریخ نهم دی تا سوم اسفند را «به جهت عجز از تودیع وثیقه» قلمداد کرده و فراموش کرده است که در همه آن روزها، برادر و مادر من در حالیکه وثیقه مورد نظر را در دست داشتند، در راهروی دادگستری مشکین منتظر ماندند ولی آنها از قبول وثیقه خودداری کردند.

----------
@ibrahimsavalan
رئیس دادگستری شهرستان مشکین شهر پرونده اینجانب با اتهام "نشر اکاذیب بوسیله سامانه های رایانه ای به قصد تشویش اذهان عمومی" را به شعبه 103 دادگاه کیفری 2 ارجاع داده و رئیس آن شعبه نیز یکشنبه دهم تیر ماه را جلسه دادگاه تعیین کرده و از اینجانب خواسته در وقت مقرر جهت رسیدگی در آن شعبه حاضر شوم.

----------
@ibrahimsavalan
مسیر ۱۲۰ ساله آذربایجان و ترکهای ایران همواره با انتخابات گره خورده است. ابتدا انجمن آذربایجان افرادی را به مجلس مشروطه فرستاد، ولى لياخوف روسی مجلس را به توپ بست تا ستارخان و باقرخان برای بازگشایی مجلس برخیزند و روانه تهران شوند.

در پرده دوم شیخ محمد خیابانی نماینده آذربایجان در مجلس بود که با نطق آتشینی مجلس را ترک کرده به تبریز بازگشت تا زمام امور مردم و وطنش را در دست بگیرد و بر سرزمین خود حکومت کند. در گام سوم نیز همه مردم آذربایجان (نزدیک به صددرصد رای دهندگان) پیشه‌وری را به مجلس فرستادند ولی نمایندگان آن مجلس با ایستادن در برابر رای مردم، اعتبارنامه او را رد کردند و او نیز با بازگشت به تبریز حکومت یکساله خودمختار آذربایجان را بنیان نهاد.

آذربایجان بعد از پیروزی انقلاب انتظار داشت تا شاهد تبعیض‌های گذشته نباشد و این خواست در قالب نهضت طرفداران شریعتمداری و حزب خلق مسلمان ظهور کرد که مرکز ثقل آن نیز رای ندادن در انتخابات آذر بود. سال ۷۴ و در پنجاه سالگی نهضت ۲۱ آذر، دکتر چهرگانی کاندیدای مجلس شد و با وجود استقبال بی‌نظیر مردم به در بسته خورد. کاندیداتوری دکتر اعلمی نیز فرصت مناسبی برای بیان خواستهای مردم بود ولی اعلمی یا نتوانست یا نخواست که به آرزوهای این مردم رنگ حقیقت بزند و ایستگاه فعلی مردم آذربایجان به نام دکتر پزشکیان زده شده است.

خیابانی خودش از مجلس ناتوان آن روزگار خارج شد و پیشه‌وری را از مجلس اخراج کردند. طرفداران شریعتمداری رای ندادن را مسیر مخالفت یافتند و به چهرگانی اجازه ادامه مسیر ندادند. ولی امکان تکرار آن اتفاقات برای پزشکیان وجود ندارد و شاید گامی بسوی آرزوهای ما برداشته شود، مگر اینکه خود او نیز مانند اعلمی یا نخواهد و یا نتواند.

جنگ جهانی اول شرایط جهانی دوره خیابانی بود و جنگ جهانی دوم شرایط جهانی دوره پیشه‌وری. انقلاب بهمن زمینه تشکیل حزب خلق مسلمان بود و فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان شرایط منطقه‌ای دوره چهرگانی. حالا کدام عامل خارجی زمینه‌ساز ظهور پزشکیان شده و حکومتمان را محتاج این گشایش کرده است؟ آزادی قاراباغ و قدرت‌یابی اتحادیه توران یا تنگنای به وجود آمده در خاورمیانه و جهان؟

----------
@ibrahimsavalan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیز اؤیرنجی اولدوغوموز ایللرده، بیر خبر یاییلدی کی آمریکادا یاشایان ماراغالی بیر پروفسور، اؤز هزینه‌سیله ماراغادا چوخ بؤیوک و مجهز بیمارستان تیکمک ایسته‌میشدی آما ایران رژیمی اونا اجازه وئرمه‌دی.

او محتشم اینسان، پروفسور شاپور انصاری‌دی و کئچن گونلرده پزشکیان‌دان حمایت ائتدیگینه گؤره، اونون آدینا تبریزده و ماراغادا یازیلی بنرلر نصب ائدیلدی. بو ویدیودا او اونودولماز اینسانلا داها آرتیق تانیش اولابیلریک.

----------
@ibrahimsavalan
بالای ۷۰٪ آرای تبریز، ارومیه و اردبیل به پزشکیان داده شده ولی جلیلی در هیچ منطقه‌ای چنین رایی ندارد. زیرا مولفه موثر در آرای این مناطق، متفاوت از مولفه‌های سیاسی رایج در ایران بوده و ترک بودن پزشکیان و ترکگرایی رای دهندگان این منطقه عامل شکل‌گیری چنین رایی شده است.

بالای ۶۰٪ آرای قم، اصفهان، سمنان و بیرجند به جلیلی داده شده که آرای قم نشانگر هویت قومی آن شهر نبوده و ریشه در حوزه علمیه آن شهر دارد. ولی فارس‌نشین بودن سه منطقه دیگر، باعث دوری آنها از پزشکیان شد و در برابرش، سنندج و زاهدان غیرفارس بالای ۶۰٪ به پزشکیان رای داد.

مشهد، یزد و اراک بالای ۵۰٪ به جلیلی و رشت، زنجان، کرمانشاه و ایلام بالای ۵۰٪ به پزشکیان رای داده‌اند که گویای فارس و غیرفارس بودن رای دهندگان آن مناطق است. ترکهای گیلان عامل رای بالای پزشکیان در آن منطقه است و چون مناطق غیرفارسی مانند زنجان، ایلام و کرمانشاه بیشتر در معرض تفریس (فارسلاشما) قرار گرفته‌اند، رویکردشان همانند رویکرد زاهدان، سنندج، تبریز، اردبیل و ارومیه نبوده است.

استان گلستان نزدیک ۵۰٪ به پزشکیان رای داده که ترکمنها عنصر موثر این آرا بوده‌اند. شیراز نزدیک ۵۰٪ به جلیلی رای داده که کاهش آرای جلیلی در آن منطقه نسبت به یزد، اصفهان و سمنان بدلیل حمایت ترکهای قشقایی از پزشکیان است.

در تهران، بجنورد، یاسوج، شهرکرد، خرم‌آباد، کرج، کرمان، ساری، همدان، بندرعباس، بوشهر، اهواز و قزوین هیچ کاندیدایی صاحب ۵۰٪ آرا نشده است. زیرا در میان رای دهندگان این مناطق، کفه ترازو به سمت هیچ یک از گروه‌های فارس و غیرفارس سنگینی نمیکند و رای دهندگان آن مناطق، بسته به هویت و تبارشان جذب کاندیداها شده‌اند و تفاوت رویکرد خراسان شمالی از خراسانهای رضوی و جنوبی، تنها بدلیل ترکهای آن منطقه است.

محمدرضا نیکفر در مقاله‌ای می‌نویسد که از نظر کسروی، تشیع چسب اجتماعی ایران و ماده نگهدارنده‌ای است که به محتویات این بطری زده شده و چون کسروی نگران بوده که اگر زمانی این کیش پس زده شود یا خود از رونق افتد، پیوند میان ترک و فارس سست شده و ستون اصلی این کشور فرو خواهد پاشید. برای همین سعی کرد تا هویت ترکها را جعل کرده و آنها را همتبار فارسها قلمداد کند.

مثل اینکه به لحظه‌ی کسروی رسیده‌ایم و فارس شیعه به خاطر نهج‌البلاغه خوانی به پزشکیان رای نداد ولی غیرفارس سنی او را کاندیدای خودش دید و حمایت خاتمی و روحانی برای پزشکیان در شهرهای یزد و سمنان رای نشد. زیرا این ملیت و هویت است که می‌ماند و بقیه دود شده و به هوا می‌رود.

-----------
@ibrahimsavalan
این متن فقط خاطره‌ای است که طرح بلوز دکتر پزشکیان آن را برایم زنده کرد.

دکتر رشید برناک تحصیلکرده دانشگاههای فرانسه، استاد علوم اجتماعی دانشگاه تهران و از فعالان تاریخ و فرهنگ آذربایجان است که تالیفاتی نیز دارد. ایشان به همراه دکتر یوسف مولایی (اهل محله زنجیر اورمیه، تحصیلکرده بلژیک و استاد حقوق دانشگاه تهران) کتابی درباره حقوق بین‌الملل نوشته و اثر دیگر ایشان ترجمه کتاب اورارتوها (تالیف بوريس پیوتروفسکی) می‌باشد.

این کتاب پیشتر توسط عنایت‌اله رضا به فارسی ترجمه شده بود. ولی رضا بخشهایی از کتاب را که از زبان التصاقى اورارتوها بحث کرده بود، یواشکی رد کرده و در متن فارسی نیاورده بود. برای همین دکتر برناک آن کتاب را از روی متن فرانسه به فارسی ترجمه کرده و سال ۸۱ به کمک آقای فرزانه (نشر اندیشه) چاپ کرد.

در دوره دانشجویی دیدارهایی با دکتر برناک داشتیم و اتفاقا همان سال ۸۱ ایشان مهمان ما در دانشگاه اورمیه شد و چند جلد از آن کتاب را نیز به ما هدیه داد. من بلوزی مشابه همین بلوز پزشکیان داشتم و دکتر برناک با اشاره به طرح روی آن و با خنده گفت: شما حتما ترک هستید. وقتی علت را پرسیدم، گفت که سی سال پیش من مشابه همین بلوز را داشتم. در فرانسه یک فرهنگ‌شناس و مردم‌شناس مکزیکی با اشاره به طرح پیراهنم، به من گفت که شما حتما ترک هستید و من حالا آن جمله را تکرار کردم.

آن استاد مکزیکی مباحثی درباره این طرح لوزی- لوزی که ما به آن زول- زول میگوییم، مطرح کرده و افزوده بود که این طرح علاوه بر ترکها، در میان بومیان آمریکا نیز وجود دارد و ما برای همین روی آن کار کرده‌ایم.

بعد از آن واقعه، جستجویی در میان بافته‌ها و سمبلهای خودمان کرده و دیدم که طرح زول- زول بخشی از میراث کهن ماست که یکی از کهنترین نمونه‌های آن را نیز ضمیمه همین متن کرده‌ام و قطعا حضور این طرح در روی بافته‌های امروزی ما نیز مرهون همان ذهنیت اساطیری بوده است.

در یکی از جستجوهایم، یک بافنده و طراح قدیمی لباس گفت که این طرح در دنیای مد و لباس ایران بیشتر با محصولات کارخانه تریکوبافی سهند رونق و عمومیت یافته و عجیب آنکه تریکوبافی سهند نیز متعلق به شاعر ملی آذربایجان؛ بولود قاراچورلو بود و شاید او با علم به قدمت و خواستگاه این طرح، باعث عمومیت و اشتهار آن شده است.

----------
@ibrahimsavalan