دشمن را گم کردهایم!
حسین رونقی
برخی از نیروهای سیاسی و مخالفان جمهوری اسلامی دشمن را گم کردهاند. ما نیاز به بازنگری و تعریف دشمن داریم. رقابتها و بازیهای کودکانه در حالیکه هنوز هیچ گام موثری در عقبراندن دشمن واقعی برنداشتیم، زمینه را برای اجرای موفق برنامههای حکومت در کنترل و سرکوب سیاسی فراهم کرد.
حکومت زمین بازی را از «سرکوب امنیتی» به «بازیهای اطلاعاتی» تغییر داد: چهرههای نفوذی در ظاهر مخالف (برای به حاشیه کشاندن اصل موضوع) و دستگاههای امنیتی، شکاف پرنشدنی میان مردم و رژیم را تبدیل به شکاف میان مخالفان با یکدیگر و مخالفان با مردم کردند.
جمهوری اسلامی توانست جنگ را به سرزمین دشمناش بکشد و با این ترفند مسأله اصلی -مبارزه با جمهوری اسلامی- را با مقابله و تخریب مخالفانش جابهجا کند و به انحراف بکشد. در این میان چهرههای امنیتی نفوذی و فعالان با چرخشهای غیرمنطقی، بدون توضیح و آنی نقش مهمی داشتند.
در چنین وضعیت گلآلود و فضای مسمومی است که لابیهای اصلاحطلبان، فائزه هاشمی را بهعنوان صدای زنان ایران جا میزنند، یا تارا سپهری فر و دیگر عوامل پروپاگاندا به ابرآروان جهت رفع تحریم کمک میکنند! و مقاله های بسیاری در رسانههای معتبر در راستای عادیسازی شرایط میبینیم.
فضای خلأ ایجاد شده در نبود اپوزیسیون متحد، برنامه منسجم و بهواسطه «مبارزه» نیروهای سیاسی مخالف با هم و با دشمنان واهی راه را برای بازگشت نیروها و لابیها حکومت باز کردهاست، در این شرایط ما به تعریف دشمن، گفتگو و سیاستورزی عملگرایانه بر اساس منافع ملی نیاز داریم.
@Hosseinronaghi
حسین رونقی
برخی از نیروهای سیاسی و مخالفان جمهوری اسلامی دشمن را گم کردهاند. ما نیاز به بازنگری و تعریف دشمن داریم. رقابتها و بازیهای کودکانه در حالیکه هنوز هیچ گام موثری در عقبراندن دشمن واقعی برنداشتیم، زمینه را برای اجرای موفق برنامههای حکومت در کنترل و سرکوب سیاسی فراهم کرد.
حکومت زمین بازی را از «سرکوب امنیتی» به «بازیهای اطلاعاتی» تغییر داد: چهرههای نفوذی در ظاهر مخالف (برای به حاشیه کشاندن اصل موضوع) و دستگاههای امنیتی، شکاف پرنشدنی میان مردم و رژیم را تبدیل به شکاف میان مخالفان با یکدیگر و مخالفان با مردم کردند.
جمهوری اسلامی توانست جنگ را به سرزمین دشمناش بکشد و با این ترفند مسأله اصلی -مبارزه با جمهوری اسلامی- را با مقابله و تخریب مخالفانش جابهجا کند و به انحراف بکشد. در این میان چهرههای امنیتی نفوذی و فعالان با چرخشهای غیرمنطقی، بدون توضیح و آنی نقش مهمی داشتند.
در چنین وضعیت گلآلود و فضای مسمومی است که لابیهای اصلاحطلبان، فائزه هاشمی را بهعنوان صدای زنان ایران جا میزنند، یا تارا سپهری فر و دیگر عوامل پروپاگاندا به ابرآروان جهت رفع تحریم کمک میکنند! و مقاله های بسیاری در رسانههای معتبر در راستای عادیسازی شرایط میبینیم.
فضای خلأ ایجاد شده در نبود اپوزیسیون متحد، برنامه منسجم و بهواسطه «مبارزه» نیروهای سیاسی مخالف با هم و با دشمنان واهی راه را برای بازگشت نیروها و لابیها حکومت باز کردهاست، در این شرایط ما به تعریف دشمن، گفتگو و سیاستورزی عملگرایانه بر اساس منافع ملی نیاز داریم.
@Hosseinronaghi
رفراندوم ۱۲ فروردین اگر تکرار شود، رای شما چیست؟
Final Results
7%
آری به جمهوری اسلامی
93%
نه به جمهوری اسلامی
Hossein Ronaghi - حسین رونقی
رفراندوم ۱۲ فروردین اگر تکرار شود، رای شما چیست؟
رفراندوم ۱۲ فروردین اگر تکرار شود، رای شما چیست؟
نتایج در اینستاگرام:
«نه به جمهوری اسلامی» ۹۹٪ (۱۵۴۳۰۳ رای)
«آری به جمهوری اسلامی» ۱٪ (۹۲۷ رای)
نتایج در تلگرام:
«نه به جمهوری اسلامی» ۹۳٪ (۱۳۱۲۳ رای)
«آری به جمهوری اسلامی» ۷٪ (۹۸۸ رای)
نتایج در توییتر:
«نه به جمهوری اسلامی» ۷۷٪ (۱۱۰۶۱۳ رای)
«آری به جمهوری اسلامی» ۲۳٪ (۳۳۰۴۱ رای)
این نظرسنجی در سه پلتفرم اینستاگرام، توییتر و تلگرام جداگانه انجام شد.
هدف از انتخاب این سه پلتفرم برای نظرسنجی، نشان دادن میزان نفوذ امنیتیها، سایبریها و سرمایهگذاری حکومت خصوصا در سالهای اخیر، روی توییتر برای پیشبرد اهداف و سیاستهای خود بود.
انتشار ضدآگاهی و گلآلود کردن فضای مجازی و سیاسی، از طریق توییتر که تا چندسال قبل، اثرگذاری جدی روی تولید محتواهای مهم سياسی و اجتماعی برای رسانهها و سایر پلتفرمها داشت، کاملا مشهود است.
فضای توییتر با پروژههای امنیتی مخرب و عادیسازی رفتارهای صرفا گروهی که قدرت منطق و استدلالهای شخصی افراد را بهتدریج دچار اضمحلال میکنند، بسترساز گسترش بیاعتمادی و جدایی میان کاربران عادی تا فعالان سیاسی و اجتماعی و سکوت یا ترک این فضا از جانب کاربران شناخته شده و اثرگذار تا همین دهه قبل شده است. متاسفانه این سرمایهگذاری حکومت تا اندازهای نتیجه دادهاست، اما فراموش نکنیم با درک و فهم یک معضل، نیمی از راه را رفتهايم و کمترین نتیجه، دقت بیشتر روی محتواهای تولیدی مجازی است.
در مواجهه با هرچیزی که مبهم، سوگیرانه یا برپایه نفرت و کینه نسبت به سایر انسانها است، حتی اگر مورد تایید گروه دوستان و اشنایان و اطرافیان ما باشد، لازم است به خود یادآوری کنیم که بهصورت مستقل دارای قوای تشخیص و توان تفکر هستیم.
توییتر که قبلا بهواسطه حضور شهروندان عادی و کاربران ناشناس تا روزمرهنویس، بیانگر دغدغهها و فضای واقعی جامعه ایران بود، در چندسال گذشته، با شروع پروژههای اطلاعاتی، با بازداشت و تهدید برخی از کاربران و فعالیت تبلیغاتی و علنی اکانتهای شناختهشده امنیتی، تبدیل به فضایی غیرمستند یا رواجدهندهی دیدگاههایی درباره موضوعات حساس، که از اساس غلط و یا در مواردی فاقد پشتوانهی تخصصی هستند، شده است! ( این موضوع، براساس نظر افراد متخصص در زمینههای متفاوت، تشخیص داده شده است و از قبل دراین باره پرسوجو شده است)
تمامی این موارد ذکر شده، با برنامهریزی دقیق اتاقهای فکر سیستم حاکم، رخ دادهاند و بیانگر حساسیت خاص حکومت، بر روی پلتفرمهای مجازی خصوصا توییتر است.
امیدوارم با هوشیاری و برنامهریزی، کنار هم بتوانیم گردش آزاد اطلاعات را تضمین کرده و فضای توییتر و هرجایی که نفوذ در آن را شاهدیم، از گروههایی که تنها بهدليل ارتباطات خود، تایید کننده مواضع نادرست سیاسی_اجتماعی یکدیگر هستند، همچنین از جریان امنیتی و سایبری، بازپس بگیریم.
فعالان، لازم است همانند روند سالهای، در خصوص برجسته شدن موضوعات، لایکریزی یا هشتگهای فضای توییتر، بیشتر تأمل کنند تا در دام موجهای مجازی که با واقعیت و گرفتاریهای اصلی اکثریت مردم، بیارتباط هستند، گرفتار نشوند!
حکومت از توان ارتش سایبری خود علیه مخالفان و منتقدان، با سیاست ایجاد چنددستهگی بین آنها، استفاده کرده است و چنانچه کمی دقت کنیم، همزمان سیاستهای خارجی و داخلی خود را با خیال راحت از تحت کنترل بودن فضاهای خبری توسط موضوعات انحرافی، پیش میبرد.
- نتایج در شبکههای اجتماعی مختلف
@Hosseinronaghi
نتایج در اینستاگرام:
«نه به جمهوری اسلامی» ۹۹٪ (۱۵۴۳۰۳ رای)
«آری به جمهوری اسلامی» ۱٪ (۹۲۷ رای)
نتایج در تلگرام:
«نه به جمهوری اسلامی» ۹۳٪ (۱۳۱۲۳ رای)
«آری به جمهوری اسلامی» ۷٪ (۹۸۸ رای)
نتایج در توییتر:
«نه به جمهوری اسلامی» ۷۷٪ (۱۱۰۶۱۳ رای)
«آری به جمهوری اسلامی» ۲۳٪ (۳۳۰۴۱ رای)
این نظرسنجی در سه پلتفرم اینستاگرام، توییتر و تلگرام جداگانه انجام شد.
هدف از انتخاب این سه پلتفرم برای نظرسنجی، نشان دادن میزان نفوذ امنیتیها، سایبریها و سرمایهگذاری حکومت خصوصا در سالهای اخیر، روی توییتر برای پیشبرد اهداف و سیاستهای خود بود.
انتشار ضدآگاهی و گلآلود کردن فضای مجازی و سیاسی، از طریق توییتر که تا چندسال قبل، اثرگذاری جدی روی تولید محتواهای مهم سياسی و اجتماعی برای رسانهها و سایر پلتفرمها داشت، کاملا مشهود است.
فضای توییتر با پروژههای امنیتی مخرب و عادیسازی رفتارهای صرفا گروهی که قدرت منطق و استدلالهای شخصی افراد را بهتدریج دچار اضمحلال میکنند، بسترساز گسترش بیاعتمادی و جدایی میان کاربران عادی تا فعالان سیاسی و اجتماعی و سکوت یا ترک این فضا از جانب کاربران شناخته شده و اثرگذار تا همین دهه قبل شده است. متاسفانه این سرمایهگذاری حکومت تا اندازهای نتیجه دادهاست، اما فراموش نکنیم با درک و فهم یک معضل، نیمی از راه را رفتهايم و کمترین نتیجه، دقت بیشتر روی محتواهای تولیدی مجازی است.
در مواجهه با هرچیزی که مبهم، سوگیرانه یا برپایه نفرت و کینه نسبت به سایر انسانها است، حتی اگر مورد تایید گروه دوستان و اشنایان و اطرافیان ما باشد، لازم است به خود یادآوری کنیم که بهصورت مستقل دارای قوای تشخیص و توان تفکر هستیم.
توییتر که قبلا بهواسطه حضور شهروندان عادی و کاربران ناشناس تا روزمرهنویس، بیانگر دغدغهها و فضای واقعی جامعه ایران بود، در چندسال گذشته، با شروع پروژههای اطلاعاتی، با بازداشت و تهدید برخی از کاربران و فعالیت تبلیغاتی و علنی اکانتهای شناختهشده امنیتی، تبدیل به فضایی غیرمستند یا رواجدهندهی دیدگاههایی درباره موضوعات حساس، که از اساس غلط و یا در مواردی فاقد پشتوانهی تخصصی هستند، شده است! ( این موضوع، براساس نظر افراد متخصص در زمینههای متفاوت، تشخیص داده شده است و از قبل دراین باره پرسوجو شده است)
تمامی این موارد ذکر شده، با برنامهریزی دقیق اتاقهای فکر سیستم حاکم، رخ دادهاند و بیانگر حساسیت خاص حکومت، بر روی پلتفرمهای مجازی خصوصا توییتر است.
امیدوارم با هوشیاری و برنامهریزی، کنار هم بتوانیم گردش آزاد اطلاعات را تضمین کرده و فضای توییتر و هرجایی که نفوذ در آن را شاهدیم، از گروههایی که تنها بهدليل ارتباطات خود، تایید کننده مواضع نادرست سیاسی_اجتماعی یکدیگر هستند، همچنین از جریان امنیتی و سایبری، بازپس بگیریم.
فعالان، لازم است همانند روند سالهای، در خصوص برجسته شدن موضوعات، لایکریزی یا هشتگهای فضای توییتر، بیشتر تأمل کنند تا در دام موجهای مجازی که با واقعیت و گرفتاریهای اصلی اکثریت مردم، بیارتباط هستند، گرفتار نشوند!
حکومت از توان ارتش سایبری خود علیه مخالفان و منتقدان، با سیاست ایجاد چنددستهگی بین آنها، استفاده کرده است و چنانچه کمی دقت کنیم، همزمان سیاستهای خارجی و داخلی خود را با خیال راحت از تحت کنترل بودن فضاهای خبری توسط موضوعات انحرافی، پیش میبرد.
- نتایج در شبکههای اجتماعی مختلف
@Hosseinronaghi
در توییتر، حدود ۹۶ درصد مشارکتکنندگان پس از گذشت ۵ ساعت، رای «نه به جمهوری اسلامی» دادهبودند. میانگین مشارکت در این زمان ۱۰ هزار اکانت بود.
پس از گذشت ۸ ساعت، ۴۰ درصد اکانتهای مشارکتکننده (حدود ۱۴ هزار اکانت سایبری) بهصورت سریع (طی بازه زمانی ۱ ساعت)، برای دستکاری در نتایج این نظرسنجی فعال شدند. با شروع عملیات اکانتهای درخدمت نیروهای امنیتی و اطلاعاتی، نتیجه به ۵۸ درصد «نه به جمهوری اسلامی» کاهش پیدا کرد!
اما با مشارکت بیشتر کاربران عادی یا روزمره نویس، مجددأ تغییر کرد و رای «نه به جمهوری اسلامی» به صورت قابل توجهی افزایش پیدا کرد.
با توجه به نتیجه نهایی همین نظرسنجی بهعنوان نمونه برای بررسی:
حدود ۳۳ هزار اکانت فعال سایبری، امنیتی یا به نوعی متصل به بخشی از سیستم، در فضای توییتر در پوششهای مختلف حتی منتقد، وجود دارند که در صورت لزوم، فعال میشوند و به ایجاد فضاهای غیرواقعی میپردازند، درشکلی گمراهکننده که بعضا کاربران عادی هم، جمعی و گروهی با آنها نادانسته همراهی میکنند. بیش از ۳۰۰۰ رای نیز در یک زمان واحد به نفع حکومت خریداری شدهاند.
و اینگونه پروژههای اطلاعاتی-امنیتی حکومت، پیش میرود.
اما آنچه مهم است، این است که:
«حضور مردم، اکثریت هوشیار، چه در فضای حقیقی و چه مجازی، هر شکلی از تحریف و گسترش ضداگاهی را، بیاثر میکند.»
@Hosseinronaghi
پس از گذشت ۸ ساعت، ۴۰ درصد اکانتهای مشارکتکننده (حدود ۱۴ هزار اکانت سایبری) بهصورت سریع (طی بازه زمانی ۱ ساعت)، برای دستکاری در نتایج این نظرسنجی فعال شدند. با شروع عملیات اکانتهای درخدمت نیروهای امنیتی و اطلاعاتی، نتیجه به ۵۸ درصد «نه به جمهوری اسلامی» کاهش پیدا کرد!
اما با مشارکت بیشتر کاربران عادی یا روزمره نویس، مجددأ تغییر کرد و رای «نه به جمهوری اسلامی» به صورت قابل توجهی افزایش پیدا کرد.
با توجه به نتیجه نهایی همین نظرسنجی بهعنوان نمونه برای بررسی:
حدود ۳۳ هزار اکانت فعال سایبری، امنیتی یا به نوعی متصل به بخشی از سیستم، در فضای توییتر در پوششهای مختلف حتی منتقد، وجود دارند که در صورت لزوم، فعال میشوند و به ایجاد فضاهای غیرواقعی میپردازند، درشکلی گمراهکننده که بعضا کاربران عادی هم، جمعی و گروهی با آنها نادانسته همراهی میکنند. بیش از ۳۰۰۰ رای نیز در یک زمان واحد به نفع حکومت خریداری شدهاند.
و اینگونه پروژههای اطلاعاتی-امنیتی حکومت، پیش میرود.
اما آنچه مهم است، این است که:
«حضور مردم، اکثریت هوشیار، چه در فضای حقیقی و چه مجازی، هر شکلی از تحریف و گسترش ضداگاهی را، بیاثر میکند.»
@Hosseinronaghi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رضا داوودنژاد، از نسل هنرمندانی بود که تلاش کردند به شيوهای نو، گاهی لبخندی بر چهره مردم بنشانند، اما همواره تلاش آنها کم دیده شد و به انزوا رفتند. او درکنار انتخاب این سبک فعالیت هنری، سمت مردم را در دیدگاه سیاسی و اجتماعي خود انتخاب کرد. از مهسا امینی، قربانیان هواپیمای اوکراین تا کیان پیرفلک و هرآنچه دغدغهی جامعهاش بود، گفت.
رنج این سالها، وسعتی به اندازه تاریخ دارد...
@Hosseinronaghi
رنج این سالها، وسعتی به اندازه تاریخ دارد...
@Hosseinronaghi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تولد «متین منانی» مبارک. او از آسیبدیدگان خیزش زن، زندگی، آزادیست که بینایی هر دو چشمش را از دست دادهاست. او نوشته: «دومین ساله که تولدم بدون نور بود».
@Hosseinronaghi
@Hosseinronaghi
«سپیده قلیان» مجددا بهاتهام تبلیغ علیه نظام به «یک سال حبس تعزیری» دیگر محکوم شده و در اعتراض به عدم انتقالش به استان محل سکونت خود (خوزستان) در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زد.
سپیده قلیان زندانی سیاسی، که در حال حاضر در حال سپریکردن حکم خود در زندان اوین است با خواسته انتقال خود به زندان محل سکونت خود و خانوادهاش دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است.
@Hosseinronaghi
سپیده قلیان زندانی سیاسی، که در حال حاضر در حال سپریکردن حکم خود در زندان اوین است با خواسته انتقال خود به زندان محل سکونت خود و خانوادهاش دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است.
@Hosseinronaghi
Hossein Ronaghi - حسین رونقی
شرکت ابرآروان و همکارانش دارن زیرساختهای شبکه ملی اطلاعات (اینترانت ملی) رو فراهم میکنند، این امر منجر میشه حکومت به راحتی بتونه اینترنت ایران رو قطع کنه، خیلی از کاربران به این موضوع معترض شدند و ابر آروان با فرافکنی این موضوع رو رد میکنه! حالا در ادامه…
ابرآروان همچنان در فهرست تحریمهای ایالات متحده آمریکا و بریتانیا قرار دارد.
درباره موضوع رفع تحریم «ابرآروان» توسط اتحادیه اروپا، ضمن اینکه نباید کوتاه بیاییم، ضرورت دارد برای بازگرداندن این مجموعهی ضدمردمی، به لیست تحریمهای اروپا، تمام ایرانیان، خصوصا در خارج از کشور، همراهی کنند، اما مهمترین چیزی که در حال حاضر باید هوشمندانه بر آن تمرکز کنیم و مدنظر داشته باشیم، این است که:
«ابرآروان همچنان در فهرست تحریمهای ایالات متحده آمریکا و بریتانیا قرار دارد؛ و این مسأله مهم است، چون تلاش میکنند با خبرسازی رفع تحریم در یک نقطه، بقیه را هم با این سیاست و بازیهای رسانهای، قانع کنند و از سایر تحریمها نیز خارج شوند.»
در عمل «ابرآروان» همچنان بهخاطر مشارکت در گسترش شبکه ملی اطلاعات (اینترنت ملی)، کنترل و سانسور ترافیک دادهها و مسدود کردن برخی وبسایتها و همکاری با نهادهای امنیتی ـ اطلاعاتی جمهوری اسلامی بهعنوان یکی از شرکتهای ناقض حقوق بشر شناخته میشود و امکان حضور در عرصه جهانی یا استفاده از تجهیزات شرکتهای بینالمللی را ندارد.
فعالان سیاسی، رسانهای، فعالان حوزه آزادی بیان و آزادی گردش اطلاعات و اپوزیسیون خارج از کشور، میتوانستند خیلی زودتر در مقابل این اقدامات خزندهی عوامل جمهوری اسلامی بایستند و به نفع مردم داخل کشور حرکت کنند، که متاسفانه اکثریت ترجیح دادهاند، به جنگهای بیهوده با یکدیگر بپردازند و با دشمنان خیالی و در واقع با هم، مبارزهی مجازی و رسانهای کنند!
اینکه طی یک سال گذشته، اپوزیسیون خارج از ایران، حتی با شرکتهای مختلف ارائهدهنده فیلترشکن و ویپیان وارد گفتگوهای جدی نشدند و همین کار ساده، از جانب مدعیان مبارزه سیاسی و رسانهای که امکانش را داشتند، انجام نشده است، سوالی است که قطعا ذهن مردم داخل کشور را درگیر و در آینده درگیرتر خواهد کرد و گریزی از پاسخدهی نخواهد بود.
اما جدای تمام این موارد، یادمان نرود که هنوز دیر نشده است. ما بارها با تمام قوای رسانهای سیستم، تا سلاحهای جنگی داخل خیابان، سرکوب شدهایم، هر بار تعداد زیادی را از دست دادهایم و دقیقا با تجربههای بیشتر و قویتر، با خشم از این از دست دادنها، بلند شدهایم.
با توجه به اسناد منتشر شده، هزینههای وکالت و دادرسی شرکت ابرآروان توسط حکومت و از سرمایه و پولی که متعلق به همه مردم ایران است، تامین شده است، به همین سبب، شکی در دولتی و حکومتی بودن این مجموعه با مأموریتهای خاص در بزنگاه نیست، و اینکه خود را با عنوان شرکت خصوصی در زمینه فنآوری معرفی میکنند، اما در راستای محدودسازی اینترنت و کنترل گردش اطلاعات مردم ایران کار میکنند، آن هم در بدترین دوران و روزهای سرکوب سنگین و خونبار مردم بیصدای داخل کشور، بهتنهایی برای محکومیت آنها بهدست داشتن در جنایت علیه نوع بشر کافی است و حتی نیازی به مدارک و اثبات، که قبلا البته انجام شد، نبود و نیست.
«خونشوری» تکنولوژیک در جهان امروز، در فضای اینترنت و رسانهای، از چشم کسی نمیتواند پنهان بماند، نمیتواند نادیده گرفته شود، مگر با زدوبندهای پشت پرده (که هنوز ابعادش روشن نیست و قطعا روزی شفاف خواهد شد) و حمایت علنی کشورهای غربی، از نظام حاکم در ایران، که این مسأله هم سوال مردم ایران از تمام دولتهای مدعی دموکراسی در غرب باید باشد.
بیشتر بخوانید:
- ابرآروان چه کار میکند؟ (ویدیوی توضیحات جادی)
- مشارکت چین در سرکوب ایرانیان و نقض آزادی دسترسی به اینترنت و اطلاعات
- شَر رو توجیه نکنید! (درباره ابرآروان)
- شبکه ملی اطلاعات برای چیست؟
- ابرایران، شبکه ملی اطلاعات (نام دیگر اینترانت ملی)
@Hosseinronaghi
درباره موضوع رفع تحریم «ابرآروان» توسط اتحادیه اروپا، ضمن اینکه نباید کوتاه بیاییم، ضرورت دارد برای بازگرداندن این مجموعهی ضدمردمی، به لیست تحریمهای اروپا، تمام ایرانیان، خصوصا در خارج از کشور، همراهی کنند، اما مهمترین چیزی که در حال حاضر باید هوشمندانه بر آن تمرکز کنیم و مدنظر داشته باشیم، این است که:
«ابرآروان همچنان در فهرست تحریمهای ایالات متحده آمریکا و بریتانیا قرار دارد؛ و این مسأله مهم است، چون تلاش میکنند با خبرسازی رفع تحریم در یک نقطه، بقیه را هم با این سیاست و بازیهای رسانهای، قانع کنند و از سایر تحریمها نیز خارج شوند.»
در عمل «ابرآروان» همچنان بهخاطر مشارکت در گسترش شبکه ملی اطلاعات (اینترنت ملی)، کنترل و سانسور ترافیک دادهها و مسدود کردن برخی وبسایتها و همکاری با نهادهای امنیتی ـ اطلاعاتی جمهوری اسلامی بهعنوان یکی از شرکتهای ناقض حقوق بشر شناخته میشود و امکان حضور در عرصه جهانی یا استفاده از تجهیزات شرکتهای بینالمللی را ندارد.
فعالان سیاسی، رسانهای، فعالان حوزه آزادی بیان و آزادی گردش اطلاعات و اپوزیسیون خارج از کشور، میتوانستند خیلی زودتر در مقابل این اقدامات خزندهی عوامل جمهوری اسلامی بایستند و به نفع مردم داخل کشور حرکت کنند، که متاسفانه اکثریت ترجیح دادهاند، به جنگهای بیهوده با یکدیگر بپردازند و با دشمنان خیالی و در واقع با هم، مبارزهی مجازی و رسانهای کنند!
اینکه طی یک سال گذشته، اپوزیسیون خارج از ایران، حتی با شرکتهای مختلف ارائهدهنده فیلترشکن و ویپیان وارد گفتگوهای جدی نشدند و همین کار ساده، از جانب مدعیان مبارزه سیاسی و رسانهای که امکانش را داشتند، انجام نشده است، سوالی است که قطعا ذهن مردم داخل کشور را درگیر و در آینده درگیرتر خواهد کرد و گریزی از پاسخدهی نخواهد بود.
اما جدای تمام این موارد، یادمان نرود که هنوز دیر نشده است. ما بارها با تمام قوای رسانهای سیستم، تا سلاحهای جنگی داخل خیابان، سرکوب شدهایم، هر بار تعداد زیادی را از دست دادهایم و دقیقا با تجربههای بیشتر و قویتر، با خشم از این از دست دادنها، بلند شدهایم.
با توجه به اسناد منتشر شده، هزینههای وکالت و دادرسی شرکت ابرآروان توسط حکومت و از سرمایه و پولی که متعلق به همه مردم ایران است، تامین شده است، به همین سبب، شکی در دولتی و حکومتی بودن این مجموعه با مأموریتهای خاص در بزنگاه نیست، و اینکه خود را با عنوان شرکت خصوصی در زمینه فنآوری معرفی میکنند، اما در راستای محدودسازی اینترنت و کنترل گردش اطلاعات مردم ایران کار میکنند، آن هم در بدترین دوران و روزهای سرکوب سنگین و خونبار مردم بیصدای داخل کشور، بهتنهایی برای محکومیت آنها بهدست داشتن در جنایت علیه نوع بشر کافی است و حتی نیازی به مدارک و اثبات، که قبلا البته انجام شد، نبود و نیست.
«خونشوری» تکنولوژیک در جهان امروز، در فضای اینترنت و رسانهای، از چشم کسی نمیتواند پنهان بماند، نمیتواند نادیده گرفته شود، مگر با زدوبندهای پشت پرده (که هنوز ابعادش روشن نیست و قطعا روزی شفاف خواهد شد) و حمایت علنی کشورهای غربی، از نظام حاکم در ایران، که این مسأله هم سوال مردم ایران از تمام دولتهای مدعی دموکراسی در غرب باید باشد.
بیشتر بخوانید:
- ابرآروان چه کار میکند؟ (ویدیوی توضیحات جادی)
- مشارکت چین در سرکوب ایرانیان و نقض آزادی دسترسی به اینترنت و اطلاعات
- شَر رو توجیه نکنید! (درباره ابرآروان)
- شبکه ملی اطلاعات برای چیست؟
- ابرایران، شبکه ملی اطلاعات (نام دیگر اینترانت ملی)
@Hosseinronaghi
آزادی فعالان محیط زیست، که حدود هفت سال، با اتهامات سنگین و واهی، در زندان بودند، برای جامعه ایرانی، اتفاق خوبی است.
نماد شکست تمام دستگاه امنیتی و حکومت است که بیشرمانه نام «عفو» برآن گذاشتهاند تا ظلمی که به این افراد شده را کمرنگ نشان دهند، حتی بخشی از شاغلان و صاحب مقامهای نظام، وقاحت را بهحدی رساندهاند که آزادی این عزیزان را تبریک میگویند!
براساس مستندات در حالیکه کل سیستم امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی، با ابزار شکنجه و بهکاربستن تمام روشهای غیرانسانی، تلاش کرد، از آنها اعترافگیری کند و انوع اتهامات دروغین را به آنها نسبت دهد، ولی ناکام ماند.
مقاومت این گروه، ستودنی است. آنها با زیربار نرفتن، هرجا که توانستند صدایی بلند کنند، افشاگری کردند، تا پای جان خود، مقابل دستگاه شکنجه و زور ایستادند.
باشد که روزی را شاهد باشیم که عاملان این ستم و اشکال مشابه آن، همگی مجازات شوند.
یاد زندهیاد «کاووس سید امامی» گرامی و جایش خالی.
او از سرمایههای ارزشمند انسانی ایران بود. هم از اهالی اندیشه و دانشگاه بود هم از دغدغهمندان عملگرای عرصهی مهم محیط زیست، اما در فرایند بازداشت و بازجویی گروهی و بیگناه اولیه، کشتهشد.
نیلوفر بیانی، سپیده کاشانی، هومن جوکار، طاهر قدیریان، سام رجبی و امیرحسین خالقی عزیز خوش آمدید.
@Hosseinronaghi
نماد شکست تمام دستگاه امنیتی و حکومت است که بیشرمانه نام «عفو» برآن گذاشتهاند تا ظلمی که به این افراد شده را کمرنگ نشان دهند، حتی بخشی از شاغلان و صاحب مقامهای نظام، وقاحت را بهحدی رساندهاند که آزادی این عزیزان را تبریک میگویند!
براساس مستندات در حالیکه کل سیستم امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی، با ابزار شکنجه و بهکاربستن تمام روشهای غیرانسانی، تلاش کرد، از آنها اعترافگیری کند و انوع اتهامات دروغین را به آنها نسبت دهد، ولی ناکام ماند.
مقاومت این گروه، ستودنی است. آنها با زیربار نرفتن، هرجا که توانستند صدایی بلند کنند، افشاگری کردند، تا پای جان خود، مقابل دستگاه شکنجه و زور ایستادند.
باشد که روزی را شاهد باشیم که عاملان این ستم و اشکال مشابه آن، همگی مجازات شوند.
یاد زندهیاد «کاووس سید امامی» گرامی و جایش خالی.
او از سرمایههای ارزشمند انسانی ایران بود. هم از اهالی اندیشه و دانشگاه بود هم از دغدغهمندان عملگرای عرصهی مهم محیط زیست، اما در فرایند بازداشت و بازجویی گروهی و بیگناه اولیه، کشتهشد.
نیلوفر بیانی، سپیده کاشانی، هومن جوکار، طاهر قدیریان، سام رجبی و امیرحسین خالقی عزیز خوش آمدید.
@Hosseinronaghi
«گاهی کلمات کشندهتر از گلوله میشن...»
این جمله بخشی از یادداشت «وفادار» است، بهزودی دادگاه این خواننده رپ تشکیل میشه و معتقدم «وفادار»، «توماج صالحی»، «سامان یاسین»، «مهدی یراحی»، «شروین» و خیلی از هنرمندان که صدای مردم و جامعه هستند سزاوار تقدیر و ستایش هستند، نه آزار و زندان و...
وفادار در یادداشتش از حس تنهایی، انزوا و غربت بعد از آزادی موقتش حرف زده و از سختی و مشکلات این روزهاش گفته، رنجی که همه مردم ایران به شکلی تجربهاش میکنیم. حس و حالش رو قلبا میفهمم و امیدوارم همچنان برای گذار از این سیاهیها و سختیها کنار هم بمونیم و بایستیم تا بتونیم روزهای روشن و آزادی رو بهدست بیاریم.
او در مطلبی نوشته است:
« ۲۶فروردین ۱۴ آوریل روز دادگاهیم » ⚖️
« کمی درد و دل»
هیچ وقت انقدر احساس تنهایی و غربت
تو سرزمینم ایران، توشهرم تهران نمیکردم.
سالها خوندم به عشق شما عزیزان بیمنت،
ولی از یه جایی به بعد میشنیدم که میگفتن چرا دستگیر نمیشی چرا نمیگیرنت حتما وصلی به حکومت، دستگیر شدم، اوین رفتم، با سند خونه، موقت آزاد شدم،
کی میدونه اون لحظه که خودمو تحویل دادم
چه حس و حالی داشتم
تواون لحظه استرس، ترس، نگرانی،
چطوری مثل خوره داشت تمام وجودم رو میخورد، بگذریم که چی بمن گذشت.
نگاهها ، برخوردها و رفتارهایی که عوض شد و گفتن جریان چیه چقدر زود آزاد شدی حتما وصلی به حکومت، چقدر راحت برچسب خوردم...
«گاهی کلمات کشنده تراز گلوله میشه»
و درنهایت همون اتفاقی افتاد که حکومت میخواست، و اونم ترد شدن من، گوشه گیر شدنم، زیر تیغ قضاوت رفتنم، نه تنها من بلکه بعضی از خواننده ها، فعالین مدنی و یاهرکسی که قلبش به عشق ایران میتپه.
امروز تنهاتر از همیشه لحظه شماری میکنم برای روز دادگاهم که چه حکمی قراره صادر بشه
از طرفی پرونده سازی توسط اطلاعات
از طرفی فشار اطرافیانم برای نخوندن
از طرفی بی کاری و مشکلات معیشتی
و صاحبخونه ای که تو این شرایط گفته ۱۵۰ میلیون بذار روی پول پیش خونه و منی که آه در بساط ندارم و باید تک و تنها هزینه انتخابهایی که داشتم رو پرداخت کنم.
من با وجود پیشنهاداتی که داشتم از همکاری، از مهاجرت، از هرچیزی که فکرش رو کنید ولی نه گفتم و ترجیح دادم بمونم و با خوندنم همینجا مبارزه کنم با ظلم، ستم، گرونی ،تبعیض، نابرابری، ناعدالتی و...
شاید یه عده از شرایط امروز من خوشحال باشن، اینو بگم زمین گرده روزگار دیر یا زود اونارو تو شرایط من قرار میده بیشک.
بگذریم...
فارغ از هرحکمی که برام صادر بشه
پشیمون نیستم از راهی که اومدم
من به مسیرم پرقدرت ادامه میدم
الان زمان این رسیده که موزیک «برمیگردیم»
رو که خوندم خودم دوباره گوش بدم.
من همه این اتفاقات رو میذارم پای هزینه های توی مسیر و هدفم که سربلندی و آزادی سرزمینمون ایرانه 🗽
«صحبت پایانی»
هر وقت ناامید میشم به یاد میارم که در طول تاریخ حقیقت و عشق همیشه پیروز شدن...
زنده باد ایران❤️🤍💚
@vafadar_official
@Hosseinronaghi
این جمله بخشی از یادداشت «وفادار» است، بهزودی دادگاه این خواننده رپ تشکیل میشه و معتقدم «وفادار»، «توماج صالحی»، «سامان یاسین»، «مهدی یراحی»، «شروین» و خیلی از هنرمندان که صدای مردم و جامعه هستند سزاوار تقدیر و ستایش هستند، نه آزار و زندان و...
وفادار در یادداشتش از حس تنهایی، انزوا و غربت بعد از آزادی موقتش حرف زده و از سختی و مشکلات این روزهاش گفته، رنجی که همه مردم ایران به شکلی تجربهاش میکنیم. حس و حالش رو قلبا میفهمم و امیدوارم همچنان برای گذار از این سیاهیها و سختیها کنار هم بمونیم و بایستیم تا بتونیم روزهای روشن و آزادی رو بهدست بیاریم.
او در مطلبی نوشته است:
« ۲۶فروردین ۱۴ آوریل روز دادگاهیم » ⚖️
« کمی درد و دل»
هیچ وقت انقدر احساس تنهایی و غربت
تو سرزمینم ایران، توشهرم تهران نمیکردم.
سالها خوندم به عشق شما عزیزان بیمنت،
ولی از یه جایی به بعد میشنیدم که میگفتن چرا دستگیر نمیشی چرا نمیگیرنت حتما وصلی به حکومت، دستگیر شدم، اوین رفتم، با سند خونه، موقت آزاد شدم،
کی میدونه اون لحظه که خودمو تحویل دادم
چه حس و حالی داشتم
تواون لحظه استرس، ترس، نگرانی،
چطوری مثل خوره داشت تمام وجودم رو میخورد، بگذریم که چی بمن گذشت.
نگاهها ، برخوردها و رفتارهایی که عوض شد و گفتن جریان چیه چقدر زود آزاد شدی حتما وصلی به حکومت، چقدر راحت برچسب خوردم...
«گاهی کلمات کشنده تراز گلوله میشه»
و درنهایت همون اتفاقی افتاد که حکومت میخواست، و اونم ترد شدن من، گوشه گیر شدنم، زیر تیغ قضاوت رفتنم، نه تنها من بلکه بعضی از خواننده ها، فعالین مدنی و یاهرکسی که قلبش به عشق ایران میتپه.
امروز تنهاتر از همیشه لحظه شماری میکنم برای روز دادگاهم که چه حکمی قراره صادر بشه
از طرفی پرونده سازی توسط اطلاعات
از طرفی فشار اطرافیانم برای نخوندن
از طرفی بی کاری و مشکلات معیشتی
و صاحبخونه ای که تو این شرایط گفته ۱۵۰ میلیون بذار روی پول پیش خونه و منی که آه در بساط ندارم و باید تک و تنها هزینه انتخابهایی که داشتم رو پرداخت کنم.
من با وجود پیشنهاداتی که داشتم از همکاری، از مهاجرت، از هرچیزی که فکرش رو کنید ولی نه گفتم و ترجیح دادم بمونم و با خوندنم همینجا مبارزه کنم با ظلم، ستم، گرونی ،تبعیض، نابرابری، ناعدالتی و...
شاید یه عده از شرایط امروز من خوشحال باشن، اینو بگم زمین گرده روزگار دیر یا زود اونارو تو شرایط من قرار میده بیشک.
بگذریم...
فارغ از هرحکمی که برام صادر بشه
پشیمون نیستم از راهی که اومدم
من به مسیرم پرقدرت ادامه میدم
الان زمان این رسیده که موزیک «برمیگردیم»
رو که خوندم خودم دوباره گوش بدم.
من همه این اتفاقات رو میذارم پای هزینه های توی مسیر و هدفم که سربلندی و آزادی سرزمینمون ایرانه 🗽
«صحبت پایانی»
هر وقت ناامید میشم به یاد میارم که در طول تاریخ حقیقت و عشق همیشه پیروز شدن...
زنده باد ایران❤️🤍💚
@vafadar_official
@Hosseinronaghi
سانسور را نمیتوان با فرار و تن دادن به آن شکست داد.
شفافسازی پیرامون حواشی ایجاد شده در مورد یکی از مدیران سابق ویکیپدیا
بیش از ۱۹ سال است که در ویکیپدیا فعالم. این روزها اسکرینشاتهای جعلی از سمت همان همکاران و هدایتشدگان دستگاه امنیتی و ضابطان منتشر میشود که پیش از این به دروغ ادعای «۳ میلیارد اختلاس به اسم آسیبدیدگان انقلاب» را مطرح کرده بودند و زمانی که از آنها مدرک کافی و مستدل مبنی بر اختلاس یا دزدی خواسته شدهبود، بهجای پاسخگویی و ارائه مستندات، سکوت کرده و یا منکر طرح و ترویج اتهام شدند.
با یکی از مدیران سابق ویکیپدیا که اخیرا از طرف بنیاد ویکیمدیا بهصورت جهانی مسدود و طرد شدهاست ارتباط دوستی یا مالی ندارم. روابط کاربران ویکیپدیا، بهدلیل قوانین بیطرفی و سختگیرانه که این روزها شاهد آن هستیم، یک رابطهی حرفهای و محترمانهست.
معتقدم سانسور را نمیتوان با فرار و تن دادن به آن شکست داد، باید در مقابل آن مقاومت و ایستادگی کرد و خوشحالم که ویکیمدینها در ویکیپدیای فارسی توانستهاند در مقابل جریانهای حکومتی بایستند و با نشر اطلاعات درست، سانسور حاکمیت را به چالش بکشند و گردش آزاد اطلاعات را تضمین کنند.
مقالههای مربوط به تاریخ ایران، اعتراضات سالهای اخیر، جانباختگان و زندانیان سیاسی-عقیدتی و... بخشی از تاریخ ثبت شده بدون سانسور و تحریف حکومتی برای افکار عمومی و آیندگان در ویکیپدیایِ فارسی است. باور دارم باید همه در ویکیپدیا مشارکت کنیم چرا که مقالههای ویکی پدیا، بهدلیل اینکه اولین نتیجهی جستجوگرها هستند مهمند.
در ویکیپدیا و دیگر پروژههای ویکیمدیا همه میتوانند فعال باشند و بر اساس کیفیت و کمیت ایجاد مقاله یا ویرایشها دسترسی کاربران افزوده یا کاسته میشود و اگر مسالهای یا شکایتی پیش بیاید توسط مدیران به آن مورد رسیدگی میشود و از سویی هیئت نظارت ناظر بر عملکرد مدیران ویکیفا است و در موارد مهم خود بنیاد ویکیمدیا بهصورت مستقیم در آن ورود میکند، کما اینکه این روزها شاهد آنیم. این نکته لازم به توضیح است که گرداندن حساب کاربری در ویکیمدیا، شغل نیست. «مدیر ویکیپدیا»، اصطلاحی (غلط) است که فقط در ویکیپدیای فارسی به کار میرود و معادل System Operator میباشد، نه یک سمت شغلی.
در شرایطی که کاربران بسیاری از داخل ایران با شرایط سخت به گسترش ویکیپدیا و مقابله با سانسور کمک میکنند تلاش برای ربط دادن تمام کاربران ویکیپدیای فارسی به حکومت، در واقع کمک به حکومت برای تخلیه فضا توسط مخالفان از ترس اتهام نارواست.
@Hosseinronaghi
شفافسازی پیرامون حواشی ایجاد شده در مورد یکی از مدیران سابق ویکیپدیا
بیش از ۱۹ سال است که در ویکیپدیا فعالم. این روزها اسکرینشاتهای جعلی از سمت همان همکاران و هدایتشدگان دستگاه امنیتی و ضابطان منتشر میشود که پیش از این به دروغ ادعای «۳ میلیارد اختلاس به اسم آسیبدیدگان انقلاب» را مطرح کرده بودند و زمانی که از آنها مدرک کافی و مستدل مبنی بر اختلاس یا دزدی خواسته شدهبود، بهجای پاسخگویی و ارائه مستندات، سکوت کرده و یا منکر طرح و ترویج اتهام شدند.
با یکی از مدیران سابق ویکیپدیا که اخیرا از طرف بنیاد ویکیمدیا بهصورت جهانی مسدود و طرد شدهاست ارتباط دوستی یا مالی ندارم. روابط کاربران ویکیپدیا، بهدلیل قوانین بیطرفی و سختگیرانه که این روزها شاهد آن هستیم، یک رابطهی حرفهای و محترمانهست.
معتقدم سانسور را نمیتوان با فرار و تن دادن به آن شکست داد، باید در مقابل آن مقاومت و ایستادگی کرد و خوشحالم که ویکیمدینها در ویکیپدیای فارسی توانستهاند در مقابل جریانهای حکومتی بایستند و با نشر اطلاعات درست، سانسور حاکمیت را به چالش بکشند و گردش آزاد اطلاعات را تضمین کنند.
مقالههای مربوط به تاریخ ایران، اعتراضات سالهای اخیر، جانباختگان و زندانیان سیاسی-عقیدتی و... بخشی از تاریخ ثبت شده بدون سانسور و تحریف حکومتی برای افکار عمومی و آیندگان در ویکیپدیایِ فارسی است. باور دارم باید همه در ویکیپدیا مشارکت کنیم چرا که مقالههای ویکی پدیا، بهدلیل اینکه اولین نتیجهی جستجوگرها هستند مهمند.
در ویکیپدیا و دیگر پروژههای ویکیمدیا همه میتوانند فعال باشند و بر اساس کیفیت و کمیت ایجاد مقاله یا ویرایشها دسترسی کاربران افزوده یا کاسته میشود و اگر مسالهای یا شکایتی پیش بیاید توسط مدیران به آن مورد رسیدگی میشود و از سویی هیئت نظارت ناظر بر عملکرد مدیران ویکیفا است و در موارد مهم خود بنیاد ویکیمدیا بهصورت مستقیم در آن ورود میکند، کما اینکه این روزها شاهد آنیم. این نکته لازم به توضیح است که گرداندن حساب کاربری در ویکیمدیا، شغل نیست. «مدیر ویکیپدیا»، اصطلاحی (غلط) است که فقط در ویکیپدیای فارسی به کار میرود و معادل System Operator میباشد، نه یک سمت شغلی.
در شرایطی که کاربران بسیاری از داخل ایران با شرایط سخت به گسترش ویکیپدیا و مقابله با سانسور کمک میکنند تلاش برای ربط دادن تمام کاربران ویکیپدیای فارسی به حکومت، در واقع کمک به حکومت برای تخلیه فضا توسط مخالفان از ترس اتهام نارواست.
@Hosseinronaghi
مردم حق دارند در مورد جنگ حرف بزنند.
وضعیت تاسفبار و آشفتهای حاکم است، مردم در رنج و سختی هستند، دهههاست این کشور و مردمانش زیرسایه جنگ هستند. ملت ایران، زیر سلطه یک حکومت اشغالگر زیست میکنند و نفرت از حکومت بهخاطر شکل تمامیتخواهانه و ضدمردمیاش، ایرانیان را بهجائی رسانده که بخش قابل توجهی، از حمله نظامی به کشورشان استقبال میکنند و این دلیلی ندارد، جز ناامیدی عمومی، از هر نوع تغییر در بهبود زندگی خود. در حقیقت استقبال از حمله نظامی نتیجه ناامیدی مطلق جامعه از هر نوع تغییر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.
مسأله، شکاف عمیقی است که بین مردم و حکومت ایجاد شده است و این شکاف با تهدید و ارعاب مردم خصوصا زنان در خیابان، وادار کردن فعالان به سکوت یا بستن راههای مخالفت، انتقاد و اعتراض پر نمیشود، بلکه هر روز بهخاطر این عملکرد مخرب و نگاه امنیتی-نظامی به جامعه، عمیقتر میشود. مردم حق دارند در مورد همه مسائل کشور، حتی جنگ، حرف بزنند و نظرشان را بگویند، آگاه شوند و تبعات آن و شیوههای مراقبت از خود را، بدانند آن هم زمانی که اساساً حکومت به فکر مردم نیست.
این وضعیت فراتر از غیرطبیعی است، که اگر هر شخصی مخالفت یا انتقاد یا ابراز نگرانی درباره جنگ کند، او را با احضار و بازداشت تهدید کنید!
ایران، بهدلیل بیتدبیری و جنگافروزی حاکمیت، در حالیکه مردم داخل کشور، با مشکلات متعدد اقتصادی و انواع سرکوب اجتماعی و سیاسی، بهصورت مدام درگیر هستند، در نهایت وارد فضای جنگ شدهاست.
تجربه ۸ سال جنگ ایران و عراق در کنار شرایط اسفناک اقتصادی و اجتماعی که مردم چند دهه است، درگیرش هستند، نشان از روزهای به مراتب سختتری برای افراد عادی و غیرنظامی دارد.
نقطه امید ما، کودکان و جوانانی هستند که آینده ایران را رقم خواهند زد.
در این شرایط که متأسفانه راهی جز تحمل و عبور سلامت از آن نداریم، ناچاریم خودمان مواظب یکدیگر باشیم. تا جای ممکن کودکان را از این فضایی که زندگی و سلامت نسلهای قبل را براساس آنچه در گذشته دیدیم، گرفت، دور کنیم. بدانیم و تکرار کنیم که اوضاع، تاهمیشه اینطور نمیماند و عاقبت، این جنگافروزیها روزی تمام میشوند، حاکمیت عوض میشود و از این بحرانها هم عبور خواهیم کرد.
آن روز ایران با کودکان و جوانانش میماند، که آینده را رقم خواهند زد و این نقطه امید، مشترک بین همهی ما، برای گذر از این روزهاست.
در شرایطی که بهدلیل آگاهی تاریخی و تجربی، مردم ایران بهصورت مستقل از حکومت، توان تعریف هویت ملی و سرزمینی خود را دارند؛ امیدوارم این جنگی که در ورطهاش افتادهایم، پایانی باشد بر دوران سایه انداختن جهل و ستم و فقر و آزار انسانها و این، آخرین رفتار غلطی باشد که حکومتی در ایران بدون در نظر گرفتن اوضاع مردم و منافع جمعی، انجام دادهاست.
ضرورت دارد که جامعه جهانی، درک کند که آنچه امروز رخ میدهد نتیجه عملکرد و مماشات آنهاست و در نهایت امیدوارم مردم ایران و خاورمیانه، از تمام این تاریکی و بحرانهایی که شاهدیم، بهزودی رها شوند.
@Hosseinronaghi
وضعیت تاسفبار و آشفتهای حاکم است، مردم در رنج و سختی هستند، دهههاست این کشور و مردمانش زیرسایه جنگ هستند. ملت ایران، زیر سلطه یک حکومت اشغالگر زیست میکنند و نفرت از حکومت بهخاطر شکل تمامیتخواهانه و ضدمردمیاش، ایرانیان را بهجائی رسانده که بخش قابل توجهی، از حمله نظامی به کشورشان استقبال میکنند و این دلیلی ندارد، جز ناامیدی عمومی، از هر نوع تغییر در بهبود زندگی خود. در حقیقت استقبال از حمله نظامی نتیجه ناامیدی مطلق جامعه از هر نوع تغییر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.
مسأله، شکاف عمیقی است که بین مردم و حکومت ایجاد شده است و این شکاف با تهدید و ارعاب مردم خصوصا زنان در خیابان، وادار کردن فعالان به سکوت یا بستن راههای مخالفت، انتقاد و اعتراض پر نمیشود، بلکه هر روز بهخاطر این عملکرد مخرب و نگاه امنیتی-نظامی به جامعه، عمیقتر میشود. مردم حق دارند در مورد همه مسائل کشور، حتی جنگ، حرف بزنند و نظرشان را بگویند، آگاه شوند و تبعات آن و شیوههای مراقبت از خود را، بدانند آن هم زمانی که اساساً حکومت به فکر مردم نیست.
این وضعیت فراتر از غیرطبیعی است، که اگر هر شخصی مخالفت یا انتقاد یا ابراز نگرانی درباره جنگ کند، او را با احضار و بازداشت تهدید کنید!
ایران، بهدلیل بیتدبیری و جنگافروزی حاکمیت، در حالیکه مردم داخل کشور، با مشکلات متعدد اقتصادی و انواع سرکوب اجتماعی و سیاسی، بهصورت مدام درگیر هستند، در نهایت وارد فضای جنگ شدهاست.
تجربه ۸ سال جنگ ایران و عراق در کنار شرایط اسفناک اقتصادی و اجتماعی که مردم چند دهه است، درگیرش هستند، نشان از روزهای به مراتب سختتری برای افراد عادی و غیرنظامی دارد.
نقطه امید ما، کودکان و جوانانی هستند که آینده ایران را رقم خواهند زد.
در این شرایط که متأسفانه راهی جز تحمل و عبور سلامت از آن نداریم، ناچاریم خودمان مواظب یکدیگر باشیم. تا جای ممکن کودکان را از این فضایی که زندگی و سلامت نسلهای قبل را براساس آنچه در گذشته دیدیم، گرفت، دور کنیم. بدانیم و تکرار کنیم که اوضاع، تاهمیشه اینطور نمیماند و عاقبت، این جنگافروزیها روزی تمام میشوند، حاکمیت عوض میشود و از این بحرانها هم عبور خواهیم کرد.
آن روز ایران با کودکان و جوانانش میماند، که آینده را رقم خواهند زد و این نقطه امید، مشترک بین همهی ما، برای گذر از این روزهاست.
در شرایطی که بهدلیل آگاهی تاریخی و تجربی، مردم ایران بهصورت مستقل از حکومت، توان تعریف هویت ملی و سرزمینی خود را دارند؛ امیدوارم این جنگی که در ورطهاش افتادهایم، پایانی باشد بر دوران سایه انداختن جهل و ستم و فقر و آزار انسانها و این، آخرین رفتار غلطی باشد که حکومتی در ایران بدون در نظر گرفتن اوضاع مردم و منافع جمعی، انجام دادهاست.
ضرورت دارد که جامعه جهانی، درک کند که آنچه امروز رخ میدهد نتیجه عملکرد و مماشات آنهاست و در نهایت امیدوارم مردم ایران و خاورمیانه، از تمام این تاریکی و بحرانهایی که شاهدیم، بهزودی رها شوند.
@Hosseinronaghi
Ye Zan
Minoram
برای زنان شجاع و آزادیخواه ایران که در صف اول مبارزه و مقاومت این روزها ایستادهاند.
با صدای بیصدا
مثل یه کوه بلند
مثل یه خواب کوتاه
یه زن بود، یه زن
با دستای فقیر
با چشمای محروم
با پاهای خسته
یه زن بو، یه زن
شب با تابوت سیاه
نشست توی چشماش
خاموش و ستاره
افتاد روی خاک
خواننده: مینورام
@Hosseinronaghi
با صدای بیصدا
مثل یه کوه بلند
مثل یه خواب کوتاه
یه زن بود، یه زن
با دستای فقیر
با چشمای محروم
با پاهای خسته
یه زن بو، یه زن
شب با تابوت سیاه
نشست توی چشماش
خاموش و ستاره
افتاد روی خاک
خواننده: مینورام
@Hosseinronaghi
باید کنار زنان بایستیم و نگذاریم در راه دشوار آزادی، تنها بمانند.
این روزها، آزار هدفمند زنان ایران با عنوان حجاب در عرصه عمومی، آخرین تلاشهای حکومت برای کمرنگ نشان دادن ناتوانی خود در عرصههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و با هدف کنترل جامعهای در آستانه انفجار است.
دربارهی برخوردهای خشونتبار اخیر از جانب نیروهای انتظامی، امنیتی و لباس شخصیها، که زنان را هدف قراردادهاست، نمیتوان در سکوت نظارهگر بود، اگر شاهد آزار دختران و زنان باشم، هرگز نمیگذارم به اسم قانون در خیابان ضرب و شتم و ربوده شوند.
این وظیفه تکتک ماست که هر کدام بهنوعی مانع عادی شدن این صحنهها و گسترش موج وحشتآفرینی و جنگ علیه زنان و جامعه باشیم.
آنچه شاهدیم دزدها، متجاوزها، قاتلها و همه مجرمها آزاد در کشور میچرخند و جولان میدهند و نیروهای سرکوب با تمام توان علیه زنان جنگی راه انداختهاند و در مصاحبهها از فتوحات خود میگویند. با این اوصاف نیروهای انتظامی-امنیتی نه تنها حافظ امنیت نیست که مخل آسایش و امنیت روانی جامعه خصوصا ناامنی زنان شدهاست. برخورد وحشیانه نیروهای مدعی نظم، که گاهی صحنههایی از آنها منتشر میشود، با مردم خسته و تحت انواع اضطراب و فشار، خصوصا با زنان که به دنبال سادهترین حق خود در زندگی روزمره هستند، یادآور «خفتگیری اوباش» است و شباهت بسیاری به حملههای ناگهانی و شبیخون راهزنان دارد.
یورش در مکانهای خلوت، ضرب و شتم، ایجاد مزاحمت، با پتو پوشاندن و ربودن، هماهنگ با اشخاصی که با لباس شخصی و موتور سیکلت در سطح شهر ایجاد ارعاب میکنند، تکلیفش مشخص است، آزار گروهی از شهروندان، در هیچ قانونی تا به امروز ثبت نشده بوده، که حال به اسم اجرای قانون به آزارگری خود مشروعیت بدهند. آزار زنان، چیزی جز انباشت خشم عمومی درپی ندارد. در پس این رفتارها و سیاستها، حکومت علاوه بر آنکه مردم را در مقابل مردم قرار میدهند، اعضای خانوادهها را نیز با جدال و چالش مواجه میکند. در چنین شرایطی مهم است که بهعنوان عضو خانواده با سیستم سرکوب همراهی نکرده و پشتیبان آن زن یا دختر سرکوب شده عضو خانوادهمان باشیم. وظیفه شهروندان معتقد به حجاب و دین در مواجه با چنین ظلمهایی نیز دوچندان است.
نیروهای مدعی نظم و قانون، هر روز بیشتر از قبل، در حال انجام انواع خلاف و ایجاد بینظمی و تشویش اذهان عمومی هستند و نمیتوان تصور کرد تمام این وقایع بهصورت اتفاقی صورت میگیرند! این همزمانی با شرایط خاص سیاسی ج.ا در منطقه و آینده مبهم ایران در پی آتشافروزیهای اخیر در منطقه، قطعا مرتبط است! این رفتارها، شیوه قدیمی و همیشگی حکومت هستند، اما موقتی و نفرتافزا.
آن شخصی که با قلدری راه زنان را سد میکند نماد بیوجدانی و علیه مردم بودن است، شما موجب شرم مردم ایران هستید، نه عوامل ایجاد امنیت، که خود مخل آسایش عمومی حتی در رفت و آمدهای سادهی شهروندان ایرانی در کشور خودشان هستید.
شهروندانی که میلیاردها از مال و سرمایه عمومی متعلق به آنها را بهراحتی و بدون رضایت آنها، برای اهداف مدنظر خود و قدرتطلبی، در هر جایی که منافعتان تامین شود، خرج میکنید و در سوی دیگر، وقیحانه موجب آزار آنها هم میشوید.
در این روزهای مهم ولی مبهم تاریخی در ایران، باید کنار زنان بایستیم و نگذاریم در راه دشوار آزادیخواهی، تنها بمانند و رنج بیشتری متحمل شوند.
#زن_زندگی_آزادی
@Hosseinronaghi
این روزها، آزار هدفمند زنان ایران با عنوان حجاب در عرصه عمومی، آخرین تلاشهای حکومت برای کمرنگ نشان دادن ناتوانی خود در عرصههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و با هدف کنترل جامعهای در آستانه انفجار است.
دربارهی برخوردهای خشونتبار اخیر از جانب نیروهای انتظامی، امنیتی و لباس شخصیها، که زنان را هدف قراردادهاست، نمیتوان در سکوت نظارهگر بود، اگر شاهد آزار دختران و زنان باشم، هرگز نمیگذارم به اسم قانون در خیابان ضرب و شتم و ربوده شوند.
این وظیفه تکتک ماست که هر کدام بهنوعی مانع عادی شدن این صحنهها و گسترش موج وحشتآفرینی و جنگ علیه زنان و جامعه باشیم.
آنچه شاهدیم دزدها، متجاوزها، قاتلها و همه مجرمها آزاد در کشور میچرخند و جولان میدهند و نیروهای سرکوب با تمام توان علیه زنان جنگی راه انداختهاند و در مصاحبهها از فتوحات خود میگویند. با این اوصاف نیروهای انتظامی-امنیتی نه تنها حافظ امنیت نیست که مخل آسایش و امنیت روانی جامعه خصوصا ناامنی زنان شدهاست. برخورد وحشیانه نیروهای مدعی نظم، که گاهی صحنههایی از آنها منتشر میشود، با مردم خسته و تحت انواع اضطراب و فشار، خصوصا با زنان که به دنبال سادهترین حق خود در زندگی روزمره هستند، یادآور «خفتگیری اوباش» است و شباهت بسیاری به حملههای ناگهانی و شبیخون راهزنان دارد.
یورش در مکانهای خلوت، ضرب و شتم، ایجاد مزاحمت، با پتو پوشاندن و ربودن، هماهنگ با اشخاصی که با لباس شخصی و موتور سیکلت در سطح شهر ایجاد ارعاب میکنند، تکلیفش مشخص است، آزار گروهی از شهروندان، در هیچ قانونی تا به امروز ثبت نشده بوده، که حال به اسم اجرای قانون به آزارگری خود مشروعیت بدهند. آزار زنان، چیزی جز انباشت خشم عمومی درپی ندارد. در پس این رفتارها و سیاستها، حکومت علاوه بر آنکه مردم را در مقابل مردم قرار میدهند، اعضای خانوادهها را نیز با جدال و چالش مواجه میکند. در چنین شرایطی مهم است که بهعنوان عضو خانواده با سیستم سرکوب همراهی نکرده و پشتیبان آن زن یا دختر سرکوب شده عضو خانوادهمان باشیم. وظیفه شهروندان معتقد به حجاب و دین در مواجه با چنین ظلمهایی نیز دوچندان است.
نیروهای مدعی نظم و قانون، هر روز بیشتر از قبل، در حال انجام انواع خلاف و ایجاد بینظمی و تشویش اذهان عمومی هستند و نمیتوان تصور کرد تمام این وقایع بهصورت اتفاقی صورت میگیرند! این همزمانی با شرایط خاص سیاسی ج.ا در منطقه و آینده مبهم ایران در پی آتشافروزیهای اخیر در منطقه، قطعا مرتبط است! این رفتارها، شیوه قدیمی و همیشگی حکومت هستند، اما موقتی و نفرتافزا.
آن شخصی که با قلدری راه زنان را سد میکند نماد بیوجدانی و علیه مردم بودن است، شما موجب شرم مردم ایران هستید، نه عوامل ایجاد امنیت، که خود مخل آسایش عمومی حتی در رفت و آمدهای سادهی شهروندان ایرانی در کشور خودشان هستید.
شهروندانی که میلیاردها از مال و سرمایه عمومی متعلق به آنها را بهراحتی و بدون رضایت آنها، برای اهداف مدنظر خود و قدرتطلبی، در هر جایی که منافعتان تامین شود، خرج میکنید و در سوی دیگر، وقیحانه موجب آزار آنها هم میشوید.
در این روزهای مهم ولی مبهم تاریخی در ایران، باید کنار زنان بایستیم و نگذاریم در راه دشوار آزادیخواهی، تنها بمانند و رنج بیشتری متحمل شوند.
#زن_زندگی_آزادی
@Hosseinronaghi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باید کنار زنان بایستیم و نگذاریم در راه دشوار آزادی، تنها بمانند.
دربارهی برخوردهای خشونتبار اخیر از جانب نیروهای انتظامی، امنیتی و لباس شخصیها، که زنان را هدف قراردادهاست، نمیتوان در سکوت نظارهگر بود، اگر شاهد آزار دختران و زنان باشم، هرگز نمیگذارم به اسم قانون در خیابان ضرب و شتم و ربوده شوند.
وظیفه تکتک ماست که هر کدام بهنوعی مانع عادی شدن این صحنهها و گسترش موج وحشتآفرینی و جنگ علیه زنان و جامعه باشیم.
برخورد وحشیانه نیروهای مدعی نظم، که گاهی صحنههایی از آنها منتشر میشود، با مردم خسته و تحت انواع اضطراب و فشار، خصوصا با زنان که به دنبال سادهترین حق خود در زندگی روزمره هستند، یادآور «خفتگیری اوباش» است و شباهت بسیاری به حملههای ناگهانی و شبیخون راهزنان دارد.
آزار زنان، چیزی جز انباشت خشم عمومی درپی ندارد. در پس این رفتارها و سیاستها، حکومت علاوه بر آنکه مردم را در مقابل مردم قرار میدهند، اعضای خانوادهها را نیز با جدال و چالش مواجه میکند. در چنین شرایطی مهم است که بهعنوان عضو خانواده با سیستم سرکوب همراهی نکرده و پشتیبان آن زن یا دختر سرکوب شده عضو خانوادهمان باشیم. وظیفه شهروندان معتقد به حجاب و دین در مواجه با چنین ظلمهایی نیز دوچندان است.
آن شخصی که با قلدری راه زنان را سد میکند نماد بیوجدانی و علیه مردم بودن است، شما موجب شرم مردم ایران هستید، نه عوامل ایجاد امنیت، که خود مخل آسایش عمومی حتی در رفت و آمدهای سادهی شهروندان ایرانی در کشور خودشان هستید.
در این روزهای مهم ولی مبهم تاریخی در ایران، باید کنار زنان بایستیم و نگذاریم در راه دشوار آزادیخواهی، تنها بمانند و رنج بیشتری متحمل شوند.
ادامه مطلب...
@Hosseinronaghi
دربارهی برخوردهای خشونتبار اخیر از جانب نیروهای انتظامی، امنیتی و لباس شخصیها، که زنان را هدف قراردادهاست، نمیتوان در سکوت نظارهگر بود، اگر شاهد آزار دختران و زنان باشم، هرگز نمیگذارم به اسم قانون در خیابان ضرب و شتم و ربوده شوند.
وظیفه تکتک ماست که هر کدام بهنوعی مانع عادی شدن این صحنهها و گسترش موج وحشتآفرینی و جنگ علیه زنان و جامعه باشیم.
برخورد وحشیانه نیروهای مدعی نظم، که گاهی صحنههایی از آنها منتشر میشود، با مردم خسته و تحت انواع اضطراب و فشار، خصوصا با زنان که به دنبال سادهترین حق خود در زندگی روزمره هستند، یادآور «خفتگیری اوباش» است و شباهت بسیاری به حملههای ناگهانی و شبیخون راهزنان دارد.
آزار زنان، چیزی جز انباشت خشم عمومی درپی ندارد. در پس این رفتارها و سیاستها، حکومت علاوه بر آنکه مردم را در مقابل مردم قرار میدهند، اعضای خانوادهها را نیز با جدال و چالش مواجه میکند. در چنین شرایطی مهم است که بهعنوان عضو خانواده با سیستم سرکوب همراهی نکرده و پشتیبان آن زن یا دختر سرکوب شده عضو خانوادهمان باشیم. وظیفه شهروندان معتقد به حجاب و دین در مواجه با چنین ظلمهایی نیز دوچندان است.
آن شخصی که با قلدری راه زنان را سد میکند نماد بیوجدانی و علیه مردم بودن است، شما موجب شرم مردم ایران هستید، نه عوامل ایجاد امنیت، که خود مخل آسایش عمومی حتی در رفت و آمدهای سادهی شهروندان ایرانی در کشور خودشان هستید.
در این روزهای مهم ولی مبهم تاریخی در ایران، باید کنار زنان بایستیم و نگذاریم در راه دشوار آزادیخواهی، تنها بمانند و رنج بیشتری متحمل شوند.
ادامه مطلب...
@Hosseinronaghi