Hossein Ronaghi - حسین رونقی
28K subscribers
623 photos
390 videos
2 files
387 links
Download Telegram
«هیچ مسأله‌ای بالاتر از ایران و مردمانش برای من وجود ندارد»

در روزهای پایانی سال آنچه برایم مسلم است ایران و منافع ملی این خاک و مردمانش را فدای امنیت و منافع شخصی خود، نمی‌کنم.
پاسخگویی و مسئولیت‌پذیری، وظیفه هر مدعی کنشگری است و نمی‌توانیم این هویت خود را که شامل فعالیت‌هایمان است، به‌خاطر واهمه از بازداشت، زندان و محرومیت‌های مختلف، انکار کنیم.
«هیچ مسأله‌ای بالاتر از ایران و مردمانش برای من وجود ندارد»

همواره جوابگوی کنش‌های درست و حتی غلط خود، در پیشگاه مردمی که حقيقتا پرسش‌گر هستند، خواهم بود. قطعا گروه‌های سازمان‌یافته‌، برای اقدام تخریبی به نفع نظام، فاقد هرنوع اهمیتی برای گفتگو یا توضیح هستند، چراکه نفع آنها در تحریف حقیقت است. اما، فریب و حرکات پوچ اشخاص به ظاهر مخالف و مدعی سیاسی را باید با حقیقت برچید. اگرچه حقیقت تا ابد پنهان نمانده و نخواهد ماند. (آنچه این افراد را می‌ترساند آشکار شدن حقیقت و نقش آنها در خیانت به کشور و جریان منشور است)

پیش از این، نیروهای امنیتی که حمله‌های سال اخیر را با هدایت برخی از نیروهای‌شان سازمان داده‌ بودند وثیقه‌گذار مرا تحت فشار قراردادند تا وثیقه را بردارد و به زندان بازگردم. امروز، به‌نوع دیگری ادامه می‌دهند. اما من همچنان در مقابل اتهام‌ها، افتراها و آزارها خواهم ایستاد و تمام آنها که در سال‌های اخیر، با هدایت ضابطان، یا همراهی با موج‌های امنیتی خاص، به ایران و مردم خیانت کردند را پاسخگو خواهیم کرد.
خصوصا آن افرادی که اگر دستمزد فریادهای مخالفت و ایران‌دوستی‌شان، در خارج از کشور، پرداخت نشود، به راحتی تبدیل به دشمن کشور و مردم می‌شوند!

در راستای شفافیت برای اطلاع از پرونده‌های من، می‌توانید نام «سيد حسين رونقي ملكي» یا کد ملی «5079845147» را در سایت عدالت ایران متعلق به گروه هکری عدالت علی جستجو کنید.

متاسفانه در حمله‌های سازمان‌یافته علیه فعالان و چهره‌های داخل ایران از توماج صالحی تا مهدی یراحی و دیگران و اخیرا من شکل گرفته برخی از اعضای حزبی تازه تاسیس و اصطلاحا ایران‌دوست در آمریکا حضور فعالانه داشته‌اند.

پرسش من از این افراد این است: آیا آزار و حذف و مجازات‌های حکومت برای فعالان داخل را کافی نمی‌بینید؟ آیا بیش از یک سال رفت و آمد به مراکز درمانی وبازتوانی، برای جراحی‌های مختلف، مصرف داروهای ضد تشنج، اخراج از کار، قطع بیمه، جریمه، احضار و بازخواست، تهدید و درگیری در خیابان و...کافی نیست برای شما؟ آیا به کمتر از مرگ ما راضی نمی‌شوید؟

تنها راهی که به ذهنم می‌رسد این است زندگی سخت و رنج‌آور خود در آمریکا و اروپا را رها کنید به ایران بازگردید و آنگونه که سزاوار می‌دانید همراه حکومت و دستگاه امنیتی‌اش ما را مجازات کنید! رودرو چشم درچشم ما! بیانیه رسمی بدهید و به مقام‌های قوه‌قضاییه و نهادهای امنیتی بگویید که از زنده بودن برخی معترضان داخل ایران خوشحال نیستید و خواستار اشد مجازاتشان هستید.


امیدوارم این اقدام برخی از افراد با ظاهر مخالف و ایران‌دوست، با هدف تخریب و بی‌اعتبار کردن همه نیروها و فعالان سیاسی و اجتماعی جز خودشان، برای لحظه فروپاشی صورت نگرفته باشد، که در آن‌صورت به کل ایران قراراست ضربه زده شود و قطعا ابعاد گسترده‌تری دارد و خواهد داشت.

پرونده برخی از معترضان و اشخاص بازداشت شده در سال ۱۴۰۱ همچنان در حال رسیدگی است پرونده توماج صالحی، سامان یاسین، بچه‌های اکباتان و شروین حاجی‌پور و من‌هم همینطور.

پرونده‌های متعددی داشته‌ام که در ادامه برخی از آنها را توضیح می‌دهم و قبل از آن جا دارد که بدیهیاتی را تکرار کنم نه برای آنانکه می‌دانند و آگاهانه فضای مجازی را مسموم می‌کنند:

پرونده در مرحله دادسرا به‌چند صورت می‌تواند به صدور قرار نهایی مختومه شود:

۱- صدور «قرار منع تعقیب» یعنی متهم مجرم نیست، پرونده در همان مرحله دادسرا مختومه و بسته شده و متهم در صورت بازداشت بودن آزاد می‌شود.
۲- صدور «قرار جلب به دادرسی یا قرار مجرمیت» به منزله مجرم دانستن متهم در آن عنوان اتهامی و صدور کیفرخواست دادسرا است. به عبارتی تحقیقات در دادسرا خاتمه یافته و مختوم شده و پس از آن به دادگاه جهت محاکمه ارسال می‌شود.
۳- صدور «قرار موقوفی تعقیب» در شرایطی رخ می‌دهد که شاکی رضایت دهد یا متهم بمیرد یا شامل عفو و بخشش شود یا پرونده شامل مرور زمان شود.
۴- صدور «قرار ترک تعقیب» به این معنا است که پروسه‌ی تعقیب متهم و تحقیق پیرامون پرونده و اتهامات تو به درخواست شاکی متوقف می‌گردد.

بیشتر بخوانید:

اول: پرونده مربوط به بازداشت خیزش «زن، زندگی آزادی» با عنوان مهسا در سایت عدالت ایران
دوم: پرونده مربوط به بازداشت اسفند ۱۴۰۰ توسط اطلاعات سپاه ثارالله (بازداشتگاه ۱-الف شرق تهران)
سوم: پرونده سال ۱۳۸۸ با موضوع کمیته مبارزه با سانسور
چهارم: موضوع انتحار مورد اشاره در دادنامه

@Hosseinronaghi
سال نو مبارک و نوروز پیروز

سالی که گذشت، سال سخت و دردآوری برای مردم ایران بود. سالی که عزیزان بسیاری را از دست دادیم و بسیاری از شهروندان ایران کشته شدند و برای همگان بیش از پیش عیان شد که هدف حکومت، کنترل جامعه معترض و مردم مخالف با ترس‌افکنی، تهدید، سرکوب و اعدام است.
اما آنچه شاهد بودیم شجاعت زنان و مردان، یکپارچگی مردم و فرو ریختن دیوار ترس به بهای تجارب تلخ و سنگین بود.

سالی را پشت سرگذاشتیم که گاهی بعد از واقعه‌ای تلخ، نام قهرمانان گمنام را شنیدیم و قربانیان، مبارزان و زندانیان گمنامی را شناختیم که باوجود تنها ماندن، استوار ایستادند و دست از مبارزه برای ایران و آزادی نکشیدند. گرچه نتوانستیم پیش از این از آنها سراغی بگیریم یا کنارشان باشیم، اما آنها باید بدانند که مورد احترام قلبی تک‌تک مردم ایران هستند.
و امروز اگر امیدی به تغییر در سال جدید داریم بخش بزرگی از آن را مدیون این قهرمانان گمنام، ایستادگی و مبارزات آنها هستیم.

هر کدام از ما به‌عنوان عضوی از جامعه و ملت ایران وظیفه داریم که از همه‌ی این قهرمانان گمنام، دادخواهان و آسیب‌دیدگان حمایت کنیم.
وظیفه داریم از زندانیان سیاسی-عقیدتی با هرنوع نگرش سیاسی حمایت کنیم و خواهان آزادی همه‌ی آنها، بدون تفتیش عقیده و دیدگاه‌شان باشیم.
وظیفه داریم در شرایطی که سیاست سرکوب حکومت، ایجاد بی‌اعتمادی عمومی، شک و ابهام و مخدوش کردن حقیقت و خاکسپاری آن است،‌حقیقت را پاس بداریم و آن را بیان کنیم.
وظیفه داریم در شرایطی که فقر، عمومی شده و فشار اقتصادی در سایه ناکارآمدی حکومت رنج بسیاری به مردم تحمیل کرده و حتی منجر به تغییر زندگی و سرنوشت بسیاری از ایرانیان شده، هوای همدیگر را داشته باشیم و بی‌تفاوت از کتار یکدیگر عبور نکنیم.

در شرایط کنونی ما با نوعی شبه قحطی مواجه هستیم. هزینه‌های سنگین و دشواری‌های تحمیلی، به‌نوعی موجب قحطی روابط و زندگی اجتماعی در ایران شده‌است که نهایتا منتهی به قطع ارتباطات انسانی، اجتماعی و حتی فامیلی گشته‌است.

اما باوجود همه‌ی این سختی‌ها، جامعه‌ی هوشیار ایران، راه خود را خواهد رفت و با تمام ضربه‌هایی که به آن وارد شده‌است، نیروی پیش‌برنده‌ای که در قلب مردم، نهفته است اجازه تسلیم شدن به آنها نخواهد داد و عاقبت سرنوشت این کشور را رقم خواهند زد.

در سالی که گذشت، سیل سیستان و بلوچستان و تنهایی مردم، عدم مدیریت، ناکارآمدی سیستم و نادیده گرفتن حقوق شهروندان را عیان‌تر کرد و با توجه به هشدارهای محیط زیستی و سیل در روزهای پیش رو و اینکه دولت و هلال‌احمر به کاری جز وظیفه ذاتی خود مشغول هستند، لازم است احتیاط کنیم و شهروندان آسیب‌دیده را تنها نگذاریم.

اگر بفهمیم کجا ایستاده‌ایم، کاستی‌ها و مشکلات کجاست، نقدها و نظرها را بشنویم، درک خواهیم کرد که چه کنیم و در نهایت به کدام سو برویم.

هر کاری که تصور می‌کنیم در توان ماست اما به‌نظر کوچک است را دست‌کم نگیریم و فراموش نکنیم که ما قرار است ادامه داشته باشیم. و نوروز نوید همین ادامه دادن ماست. هر چقدر توان و وقت‌مان کم باشد همان اقدامات به‌ظاهر کوچک ما در کنار هم موجی بزرگ و راهگشاست.

از شما درخواست می‌کنم امسال را به‌نام زندانیان، آسیب‌دیدگان و دادخواهان گمنام مهر بزنیم و کنارشان بایستیم و باور کنیم تک‌تک ما شهروندان، پیر و جوان، در هر شهر و روستایی، امکان همراهی با این قهرمانان را داریم.

این اندک اعتبار و محبتی که جامعه نسبت به من دارد را مدیون شما هستم و اینکه امروز نفس می‌کشم و با افتخار کنار شما ایستاده‌ام به‌خاطر حضور شماست. همچنان که پیش از این گفته‌ام، از ایران نخواهم رفت و مردمی را که قلبا دوست دارم را ترک نخواهم کرد و کنار شما با همه سختی‌ها و مشکلات برای زندگی و آزادی خواهم ایستاد. مگر به مرگ و نیستی. که در آن‌صورت هم در خاک عزیز میهنم آرام خواهم گرفت.

به امید سالی که با حُسن نیت، حس مسئولیت و شفافیت کنار مردم باشیم و بپذیریم برای رهایی از وضعیت کنونی راهی جز اتحاد نداریم و باید دست یکدیگر را بگیریم.
به امید آزادی ایران و مردم ایران و برچیده شدن تمام حصارها، سالی بدون سرکوب، سانسور، فقر و تحقیر را برای مردم آرزو می‌کنم.

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن

ارادتمند و مخلص همه شما هستم.

🎬 در یوتیوب ببینید

@HosseinRonaghi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سال نو مبارک، نوروز پیروز.

به امید سالی که با حُسن نیت، حس مسئولیت و شفافیت کنار مردم باشیم و بپذیریم برای رهایی از وضعیت کنونی راهی جز اتحاد نداریم و باید دست همدیگر را بگیریم. به امید آزادی ایران و مردم ایران و برچیده شدن تمام حصارها، سالی بدون سرکوب، سانسور، فقر و تحقیر را برای مردم آرزو می‌کنم.

این اندک اعتبار و محبتی که جامعه نسبت به من دارد را مدیون شما هستم و اینکه امروز نفس می‌کشم و با افتخار کنار شما ایستاده‌ام به‌خاطر حضور شماست. همچنان که پیش از این گفتم از ایران نخواهم رفت و مردمی را که قلبا دوست دارم ترک نخواهم کرد و کنار شما با همه سختی‌ها و مشکلات برای زندگی و آزادی خواهم ایستاد. مگر به مرگ و نیستی که در آن‌صورت در خاک عزیز میهنم آرام خواهم گرفت.

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن

ارادتمند و مخلص همه شما هستم.

متن
🎬 کیفیت بالا را در یوتیوب ببینید

@HosseinRonaghi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاپور بختیار: آنچه که ما را، ما ایرانیان را به هم پیوند می‌دهد، ایرانی بودنِ ماست. و آنچه که ما را به انسان‌های دیگر در ورای مرزِ کشور ایران به هم پیوند می‌دهد، انسانیت ماست. آنچه را که ما از نظر فرهنگ ملی در اعصار و قرون داشته‌ایم، موجب مباهات ماست. و اگر ما این هویت ملی را از دست بدهیم، همه چیز خود را از دست داده‌ایم.
ما باید فرهنگ ملی خود را هم با تمام قوا حفظ کنیم. آنچه که در مملکت ما می‌گذرد یک بازگشت به قرون وسطاست

@Hosseinronaghi
«‏فرامرز اصلانی» با ترانه‌ها و موسیقی‌اش بخشی از حافظه و خاطرات جمعی ما را شکل داد؛ هنرمندی ایران‌دوست و مردمی که تمام این سال‌ها کنار مردم ایستاد و برای سرزمینش و مردم خواند هیچگاه از یادها نخواهد رفت.

آنگونه که خودش گفت: «هیچگاه شما از یادها نخواهید رفت.
روزیکه آزادی را در آغوش کشیم، شما نیز با ما خواهید بود.»

@Hosseinronaghi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«مهران اکرامی» قهرمان تکواندوی کشوری آبان ۱۴۰۱ در جریان خیزش زن، زندگی، آزادی در سقز بازداشت می‌شود.
او در زندان سقز نگهداری می‌شد و پس از مدت‌ها اواخر اسفند ۱۴۰۲ با خانواده او تماس می‌گیرند و می‌گویند برای تحویل پیکر پسرشان به بیمارستان سقز مراجعه کنند. مهران متولد ۱۳۶۸ و اهل تکاب بود.

@Hosseinronaghi
ملت ایران یک خانواده بزرگ هستند، خانواده‌ای متشکل از اقوام مختلف با گرایش‌های سیاسی، فکری و مذهبی مختلف که در تمام طول تاریخ بر اساس منافع مشترک جمعی و ملی کنار هم زیست مسالمت‌آمیز داشته‌ و دارند.

اگرچه روندی که در ۴۵ سال گذشته شاهد بوده‌ایم و در سال‌های اخیر، برجسته‌تر شده است، تلاش برنامه‌ریزی شده‌ی حکومت و عواملش برای دور کردن اعضای این پیکره از هم بوده است، ولی علی‌رغم تفرقه‌افکنی‌ها و باوجود تمام فراز و فرودها، افزایش آگاهی‌ در جامعه موجب شده که این فاصله‌ها، کم‌تر شوند. ایرانیان گویی دوباره همدیگر را پیدا کرده‌اند.

در دیدار با مولوی عبدالحمید، درباره‌ی این موضوع صحبت شد؛ که ما مردم ایران، با هر زبان، قوم، دین، آیین، گرایش و تفکری که داریم، چاره‌ای جز کنار یکدیگر بودن براساس اصول مشترک و ملی، نداریم.‌
ما هیچ راهی جز اتحاد و گفتگو، برای دستیابی به آزادی، برابری و تغییر سرنوشت خود و ایران، نداریم.

جهان در این سال‌ها، تماشاگر مبارزات مداوم و خستگی‌ناپذیر مردم سیستان و بلوچستان و زاهدان، برای مطالبات گروه‌های مختلف مردم در سرتاسر ایران بود، نه فقط برای کاستی‌های بسیار و خاصی که خود از آن رنج می‌برند، آنجا رنج عمومی ملت ایران را فریاد زده‌اند.

در زمانی که به وضوح، خشن‌ترین چهره‌ی فقر، در این استان و شهرهایش، نمایان است، این مردم و همراهی آنها با دیگران در سرتاسر ایران، می‌تواند نمونه‌ای درخشان از اتحاد، ایستادگی و مبارزه برای منافع جمعی کل ایران باشد. در چهره رنج‌کشیده بلوچ‌های عزیز ایران، امید نمایان بود آنچنان که خودشان نیز می‌گفتند: «ما کنار هم پیروزیم»

از بلوچستان تا آذربایجان، از هرمزگان تا کردستان، از خراسان تا خوزستان همه برای هم و برای ایران.

@Hosseinronaghi
دِشتارے داشت و لوٹتیت کہ گِس بِکنت (یعنی خدانور نامزد داشت و قرار بود عروسی بگیرن)

صنوبری که به‌هیچ قیمتی، تن به ذلت و تحقیر نمی‌دهد.

صنوبر خانم مادر خدانور می‌گفت: «شبا با یاد خدانور قلبم درد می‌گیره و اون موقع عکسشو می‌ذارم رو قلبم تا آروم بگیرم.»

هر وقت اسم فرزندش رو به زبان می‌آورد، میشد درد عمیقش را دید، می‌گفت:
«هر بار اسمش میاد یادش برام زنده می‌شه و انگار داغش همین الانه!»

کمتر اینطور دیده بودم کسی در فراق عزیزش بسوزه، زجر بکشه و آب بشه، اما مادر خدانور اینطور بود، اصلا نمی‌تونستم حرف بزنم، واژه‌ای برای همدردی پیدا نمی‌کردم، سرم رو انداخته بودم پایین، صدای صنوبر خانم رو می‌شنیدم که به زبان بلوچی و با اشک می‌گفت: «تا حالا یک‌بار ندیدم خدانورم اخم کنه، یک بار ندیدم خشمگین باشه همیشه لبخند به لب و خنده‌رو بود، به همه کمک می‌کرد»

وقتی گفت: «هر چی می‌گردم هیچ بچه‌ای مثل خدانور پیدا نمی‌کنم.»، دیگه هیچی نمی‌شنیدم، فقط خدانور رو جلو چشمم می‌دیدم که با لبخندی به لب، می‌رقصید.

صنوبر خانم با غمی که از چشم‌هایش با اشک‌هاش سرازیر می‌شد از تنها سرپرست خانواده بودن خدانور می‌گفت: «یتیم که شدن، فقط او کار می‌کرد و ۸ تا خواهراش رو با من بزرگ کرد، برای چندتاشون عروسی گرفت جهاز خرید، یک‌بار به خواهراش اخم نکرد، یک بار صداشو براشون بالا نبرد».

نمی‌تونستم به چشم‌های صنوبر خانم نگاه کنم، شنیدن این واقعیت‌ها خیلی سخت بود، با خودم می‌گفتم یعنی مادر و خواهرش چطور دارن این وضع را تحمل می‌کنند، که گفت:
«دِشتارے داشت و لوٹتیت کہ گِس بِکنت» یعنی: «خدانور نامزد داشت و قرار بود عروسی بگیرن، «نامزدش هنوز منتظرشه، می‌گه کسی رو نمی‌خواد».
سرم رو انداختم پایین و اشک ریختم.

«بهم گفتن بیا پول بدیم، بیا هر چی می‌خوای میدیم، ولی من گفتم من با خون بچه‌ام معامله نمی‌کنم، اینای هم که به‌عنوان قاتل معرفی کردید اینا قاتل نیستن اصل کاری‌ها رو بگید» داشت اینا رو می‌گفت، نگاهی به وضعیت زندگیشون و اطرافم انداختم، فقیر بودند اما شریف، از آن دسته آدم‌هایی که بیش ازحد انتظار، عزت نفس دارند.‌ آنها که به‌هیچ قیمتی، تن به ذلت و تحقیر نمی‌دهند.

وظیفه ماست که از تک‌تک دادخواهان، قربانیان، آسیب‌دیدگان و زندانیان گمنام حمایت کنیم تا بیش از این آسیب نبینند.

#خدانور_لجعی
#خدانور_لجه‌ای
#زن_زندگی_آزادی


@Hosseinronaghi
«اینک ماییم شناسنامه‌یِ تاریخِ» سال‌های سیاه...

سارا تبریزی، جوان ۲۰ ساله‌ای است که طی روزهای گذشته توسط ماموران امنیتی تحت فشار بوده و به افشای تصاویر و چت خصوصی و بازداشت مجدد تهدید شده بوده است.
پیکر او ۵ فروردین پس از احضار و تهدید مجدد در خانه پدری و مادری‌اش در تهران پیدا شده‌است.

مرگ سارا نیز مرگ طبیعی نبوده و براساس شواهد او نیز به قتل رسیده‌است.
در یک کلام، همواره باید به این موضوع تاکید کرد که: «مرگ هیچکدام از ما ایرانیان، درتمام این سالها، مرگ طبیعی، نبوده‌ و نیست».

@Hosseinronaghi
دشمن را گم کرده‌ایم!
حسین رونقی

برخی از نیروهای سیاسی و مخالفان جمهوری اسلامی دشمن را گم کرده‌اند. ما نیاز به بازنگری و تعریف دشمن داریم. رقابت‌ها و بازی‌های کودکانه در حالی‌که هنوز هیچ گام موثری در عقب‌راندن دشمن واقعی برنداشتیم، زمینه را برای اجرای موفق برنامه‌های حکومت در کنترل و سرکوب سیاسی فراهم کرد.

حکومت زمین بازی را از «سرکوب امنیتی» به «بازی‌های اطلاعاتی» تغییر داد: چهره‌های نفوذی در ظاهر مخالف (برای به حاشیه کشاندن اصل موضوع) و دستگاه‌های امنیتی، شکاف پرنشدنی میان مردم و رژیم را تبدیل به شکاف میان مخالفان با یکدیگر و مخالفان با مردم کردند.

جمهوری اسلامی توانست جنگ را به سرزمین دشمن‌اش بکشد و با این ترفند مسأله اصلی -مبارزه با جمهوری اسلامی- را با مقابله و تخریب مخالفانش جابه‌جا کند و به انحراف بکشد. در این میان چهره‌های امنیتی نفوذی و فعالان با چرخش‌های غیرمنطقی، بدون توضیح و آنی نقش مهمی داشتند.

در چنین وضعیت گل‌آلود و فضای مسمومی است که لابی‌های اصلاح‌طلبان، فائزه هاشمی را به‌عنوان صدای زنان ایران جا می‌زنند، یا تارا سپهری فر و دیگر عوامل پروپاگاندا به ابرآروان جهت رفع تحریم کمک می‌کنند! و مقاله های بسیاری در رسانه‌های معتبر در راستای عادی‌سازی شرایط می‌بینیم.

فضای خلأ ایجاد شده در نبود اپوزیسیون متحد، برنامه منسجم و به‌واسطه «مبارزه» نیروهای سیاسی مخالف با هم و با دشمنان واهی راه را برای بازگشت نیروها و لابی‌ها حکومت باز کرده‌است، در این شرایط ما به تعریف دشمن، گفتگو و سیاست‌ورزی عمل‌گرایانه بر اساس منافع ملی نیاز داریم.

@Hosseinronaghi
رفراندوم ۱۲ فروردین اگر تکرار شود، رای شما چیست؟
Final Results
7%
آری به جمهوری اسلامی
93%
نه به جمهوری اسلامی