Hossein Ronaghi - حسین رونقی
27.8K subscribers
622 photos
390 videos
2 files
387 links
Download Telegram
امنیت خود را جدی بگیرید.

از فیلترشکن‌ها و وی‌پی‌ان‌های که از داخل ایران و با درگاه‌های پرداخت آنلاین می‌خرید استفاده نکنید. فیلترشکن‌های غیررسمی و تایید نشده را نیز نصب نکنید.

نگویید اطلاعات مهم یا خاصی ندارید، حریم خصوصی، اطلاعات و امنیت شما مهم است و نباید آن را به‌خطر بیندازید.

اگر از سرویس وی‌پی‌ان 20Speed استفاده می‌کنید هرچه سریع‌تر آن‌را پاک کنید به گزارش بیت دیفندر این VPN‌ حاوی بدافزار و کی‌لاگر است. این جاسوس‌افزار ایرانی در پوشش وی‌پی‌ان، اطلاعات خصوصی شامل عکس‌ها، اسناد و گذرواژه‌ها را می‌دزد.

گزارش بیت‌دیفندر

@Hosseinronaghi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مانده‌ام
علی‌اکبر یاغی‌تبار

مانده‌ام تا از شما پروازپرپرکن‌ترین قوم جهان ته‌ماندهٔ بال و پرم را پس بگیرم

مانده‌ام تا از شما خفاش‌های بی‌بصیرت سوی چشمان ترم را پس بگیرم

مانده‌ام من
مانده‌ام تا پشت این تکرارهای نامکرر
از شما ناماندنی‌ها
باورم را باورم را باورم را پس بگیرم

مانده‌ام تا از شما اصوات گوش‌آزار موهن
حق آواز زنان کشورم را پس بگیرم

من در «اینجا ریشه در خاکم» فریدون گفت و خوش گفت
من همینجا «تا نفس باقی است می‌مانم»
رفتنی‌جان! گرچه سرتاپا دهانی
گوش کن:
هر سر که بر دار شمایان رفت از من بود
من بودم
هر جوانی که شما بهر طناب خویش دنبال سرش بودید
مانده‌ام تا از شما سی‌پاره‌خوانان برادرکش سرم را پس بگیرم

من نخواهم رفت از اینجا
من نخواهم رفت می‌مانم که یک‌روز
بعد مرگم هم که باشد
از شما آتش‌فروزان
ماندهٔ خاکسترم را پس بگیرم

از اینستاگرام علی‌اکبر یاغی‌تباز

@Hosseinronaghi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای کیان (محمد) حسینی...

با صدای بی‌صدا
مثل یه کوه بلند

مثل یه خواب کوتاه
یه مرد بود یه مرد
با دستای فقیر
با چشمای محروم
با پاهای خسته
یه مرد بود، یه مرد
شب با تابوت سیاه
نشست توی چشماش
خاموش شد ستاره
افتاد روی خاک
سایه‌شم نمی‌موند
هرگز پشت سرش
غمگین بود و خسته
تنهای تنها...

شعر از شهیار قنبری
آهنگ و ویدیو از اینستاگرام مهدی یراحی

@Hosseinronaghi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای احمد رئیسی که می‌گوید: «پیروز این نبرد ملتی است که خواست او آزادی و زندگیست؛

زندگی بر مرگ پیروز می‌شود…

ما روایت کشته‌شدگان و ستم‌دیدگان را به یاد می‌آوریم… ما آرزوهای در خاک خفته را فراموش نخواهیم کرد».

@hosseinronaghi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای شهاب نظری که می‌گوید: ‏«زندان هیچوقت انتخاب من نبوده اما مسأله اینجاست که این زندگی ماست که در تضاد و تعارض با ایدئولوژی و منافع حکومت قرار گرفته پس من دو تا راه بیشتر نداشتم یا سکوت کنم و دیگه شهاب نظری نباشم، یا این که با وجدانی آسوده به زندگی خودم ادامه بدم، من ترجیح می‌دم که خودم باشم...».

«من مفهوم وطن را نه در کتاب‌ها و مقالات که در رنج مشترکی که همه باهم می‌بریم شناختم»

@Hosseinronaghi
‏سیستان و بلوچستان چشم و چراغ ایران است؛ و همه به یقین می‌دانیم ‎#زاهدان تنها نیست، قلب تپنده این روزهایِ همه‌ی ماست.
مگر از گفتگو سخن نمی‌گویید؟ گفتار مولوی عبدالحمید که بازتاب دردها، رنج‌ها و مشکلات جامعه و مردم ایران است را بشنوید. مردم آگاه، شجاع و رنج‌کشیده زاهدان را ببینید.

از توییتر

@Hosseinronaghi
خدای رنگین کمان
جانم فدای ایران

#زاهدان

@Hosseinronaghi
ندا...

ندا سال ۱۴۰۱، ۴۰ سالش شد.
ندا سال ۱۴۰۰، ۳۹ سالش شد.
ندا سال ۱۳۹۹، ۳۸ سالش شد.
ندا سال ۱۳۹۸، ۳۷ سالش شد.
ندا سال ۱۳۹۷، ۳۶ سالش شد.
ندا سال ۱۳۹۶، ۳۵ سالش شد.
ندا سال ۱۳۹۵، ۳۴ سالش شد.
ندا سال ۱۳۹۴، ۳۳ سالش شد.
ندا سال ۱۳۹۳، ۳۲ سالش شد.
ندا سال ۱۳۹۲، ۳۱ سالش شد.
ندا سال ۱۳۹۱، ۳۰ سالش شد.
ندا سال ۱۳۹۰، ۲۹ سالش شد.
ندا سال ۱۳۸۹، ۲۸ سالش شد.
ندا سال ۱۳۸۸، جاودانه شد.

راه #ندا_آقاسلطان پررهرو باد.

در این تاریکی آور شب
چه اندیشه ولیکن، که چه خواهد بود با ما صبح؟
چو صبح از کوه سر بر کرد، می پوشد ازین طوفان رخ آیا صبح؟

#نیما_یوشیج

سوم بهمن زادروز #نداآقاسلطان گرامی باد.

@Hosseinronaghi
مردم زلزله‌زده بی‌پناه رها شده‌اند، مثل همه این سال‌ها که مردم و منافع ملی برای حکومت اهمیتی نداشته‌است؛ به‌جای اینکه برای مردم عزیز «خوی» ماشین آب‌پاش، باتون و نیروی یگان ویژه بفرستید تا سرکوب بر امداد و نجات اولویت یابد، حداقل لوازم زیست اولیه را بفرستید تا مردم از گرسنگی، یخ‌زدگی و بی‌پناهی نمیرند.

این وظیفه حکومت است که رنج مردم را التیام دهد، شما نه تنها مرهم نیستید که درد و رنج مضاعفید برای مردم و ایران، باید پول بیت‌المال را برای مردم آسیب‌دیده و زلزله‌زده هزینه کنید، نه برای زیاده‌خواهی‌هایتان. شما خدمتگزار مردم هستید، به‌جای بازداشت زلزله‌زدگان، سربه‌زیر و شرمسار از عملکردتان به حرف‌ها و دردهایشان گوش دهید.

طرح از فهیم کارتون

@Hosseinronaghi
زلزله خوی و بازخوانی یک پرونده قدیمی؛
هر زلزله ما را دوچندان ویران و اندوهگین می‌کند.

مرداد ماه سال ۱۳۹۱ که زلزله، ورزقان، اهر و هریس را لرزاند و تعداد زیادی از هم‌میهنانمان کشته شدند، جمعی از ما جمع شدیم و در فیس‌بوک و شبکه‌های اجتماعی فراخوان کمک به زلزله‌زدگان دادیم (من در دوران مرخصی درمانی از زندان به‌سر می‌بردم) و برای کمک به زلزله‌زدگان که حکومت بی‌پناه ول‌شان کرده بود به آنجا رفتیم، از همه جای ایران آمده‌بودیم. میلیاردها تومان کمک جمع‌آوری شده بود، پزشکان، مهندسان، درمانگران، متخصصان و بسیاری از انسان‌های شریف در کمپی که نامش را «کمپ سرند» گذاشته بودیم جمع شدیم. تنها کاری که از دستمان برمی‌آمد را انجام می‌دادیم یعنی کمک می‌کردیم و همراه و همدل مردم زلزله‌زده شده‌بودیم؛ این انسان‌های شریف به‌عنوان امدادگر روزها بی‌خوابی، سرما، و شرایط سخت را تحمل می‌کردند تا کمی از رنج مردم بکاهند. اما شرایط زمانی که صدها مامور یگان ویژه و لباس شخصی با اسپری، باتون و... در داخل کمپ ریختد، زدند، گرفتند، بردند سخت‌تر شد.

بله، ما را به‌دلیل امدادگری و کمک به زلزله‌زدگان با ضرب و شتم و فحاشی بازداشت کرده و به زندان و جریمه محکوم شدیم. یکی از آقایان مصاحبه کرده بود گفته بود: «معاندان وابسته به بیگانگان را در پوشش امدادگر دستگیر کردیم»، آن دیگری گفته بود: «عده‌ای از مبلغان وهابیت و بهایت را بازداشت کردیم»؛ هزار تهمت و افترا زدند، از خرابکار تا دزد، گفتند اینها النگوی زنان زلزله‌زده را بعد از بریدن دست‌هایشان دزدید، گفتند گوسفندهای زلزله‌زدگان را دزدید، و در نهایت نوشتند که اینها (امدادگران) به‌دلیل پخش نان‌کپک زده و برای تهدید بهداشت عمومی، پخش لوازم پیشگیری از بارداری، و پخش مشروبات الکی در بین زلزله‌زدگان و... بازداشت شدند. حرف‌شان این بود شما حق ندارید به مردم کمک کنید یا کمک‌های مردمی را جمع‌آوری کنید و باید کمک‌ها را تحویل هلال احمر جمهوری اسلامی بدهید. که هیچ‌وقت تن به این خواسته ندادیم.

حال که به گذشته نگاه می‌کنم زمانی که زلزله، بم را لرزاند و ایران را در غم و اندوه برد، بعدها زمانی که زرند، بروجرد، ورزقان، ازگله، سرپل‌ذهاب و... لرزیدند و مردم زیر آوار بی‌کفایتی و بی‌لیاقتی حکومتی‌ها جان سپردند. آنچه از نزدیک شاهد بودیم، یک امر تا امروز ثابت و بدون تغییر مانده‌است اینکه جان مردم برای حکومت مهم نیست. تقریبا در عمده این زلزله‌ها از بم تا آذربایجان و کرمانشاه، به یاری مردم شتافتیم، اما نه تنها نگذاشتند، که هزار‌ و یک مانع چیدند تا از رنج مردم کاسته نشود، و ما همراه و همدل مردم زلزله‌زده و رنج‌کشیده نشویم.

زلزله ورزقان هر چند با تجربه بازداشت تلخ‌تر شد اما باعث شد افرادی را بشناسیم که توانایی ساماندهی و امدادرسانی مردمی به زلزله‌زدگان را دارند! امیدوارم روزی و به‌زودی این افراد شایسته باتوجه به زلزله‌خیز بودن کشور، امکان همراهی و کمک به مردم شریف و شجاع ایران را داشته‌باشند. این روزها شرایط مردم خوی و رنج‌های که پس از زلزله متحمل می‌شوند مرا اندوهگین می‌کند، که مسئولان، نه خودشان کاری و کمکی را پیش می‌برند، و نه می‌گذارند آنها که مردم و کشورشان را دوست دارند دست هم‌میهنان آسیب‌دیده‌شان را بگیرند. مردم خوی را در این وضعیت تاسف‌بار و سرمای سخت نباید تنها بگذاریم، درد و رنج آنها درد و رنج ماست.

مطلب مرتبط: تصاویر امدادگران و کمپ سرند

@Hosseinronaghi
به‌یاد زلزله ورزقان، اهر و هریس

تصویر یک: امدادگران کمپ سرند در ورزقان قبل از بازداشت سال ۱۳۹۱

تصویر دو: کمپ سرند ورزقان پس از پلمپ و تعطیلی در زلزله مرداد‌ ماه سال ۱۳۹۱

مطلب مرتبط: زلزله خوی و بازخوانی یک پرونده قدیمی؛ هر زلزله ما را دوچندان ویران و اندوهگین می‌کند.

مرداد ماه سال ۱۳۹۱ که زلزله، ورزقان، اهر و هریس را لرزاند و تعداد زیادی از هم‌میهنانمان کشته شدند، جمعی از ما جمع شدیم و در فیس‌بوک و شبکه‌های اجتماعی فراخوان کمک به زلزله‌زدگان دادیم (من در دوران مرخصی درمانی از زندان به‌سر می‌بردم) و برای کمک به زلزله‌زدگان که حکومت بی‌پناه ول‌شان کرده بود به آنجا رفتیم، از همه جای ایران آمده‌بودیم.

@Hosseinronaghi
جعفر پناهی: «امروز مانند بسیاری از مردم گرفتار ایران چاره‌ای ندارم جز با عزیزترین دارایی‌ام، یعنی جانم، به این رفتارهای غیرانسانی اعتراض کنم.»

اعتصاب غذای خشک، انتخاب مرگ برای تن ندادن به ظلم و ستم و ایستادگی برای زندگی و آزادی است.

Jafar Panahi: "Today, like many people trapped in Iran, I have no choice but to protest against these inhumane behaviors with my dearest possession, that is, my life."

Dry hunger strike, Choosing death to stand against oppression, Resistance for life and freedom.

@Hosseinronaghi
‏چهار ماه اعتصاب غذا و ایستادگی بر اصولی که آن را درست و ارزشمند می‌دانی امری ستودنی، سخت و گاهی ناشدنی است.
فرهاد میثمی با هر عقیده و هر نوع کنشگری، مطلقاً سزاوار‌ زندان و چنین‌ شرایط اسفناک و غیرانسانی نیست، وضعیت او بغرنج، دردناک و مسئولیت جانش برعهده جمهوری اسلامی است.

@Hosseinronaghi
سیاست ارجع بر جان آدمی نیست؛ ما معذرت می‌خواهیم که زنده ماندیم.

سیستم پروپاگاندایِ (تبلیغات) وابسته به اصلاح‌طلبان حکومتی و امنیتی شروع به‌فعالیت کرده‌است: «که اعتصاب فلان زندانی سیاسی، زنده ماندن فلان معترض، آزاد شدن فلان زندانی باعث شد که اعتصاب غذای فرهاد میثمی دیده نشود!»

در ابتدا برخی به‌ظاهر دوستان فرهاد میثمی که امروز منتقد سکوت در قبال او هستند باید پاسخ دهند که به‌عنوان نزدیکان او که عموما از اصلاح‌طلبان و مخالفان براندازی هستند چرا با آگاهی از وضعیت او تا امروز سکوت کرده بودند؟ چرا پس از چهارماه اعتصاب غذا و پس از انتشار تصاویر دردناک او یادشان افتاده که فرهاد میثمی وجود دارد و در اعتصاب غذاست و در شرایط بدی به‌سر می‌برد؟ اتفاقا اگر کسی غیر از حکومت باید پاسخگوی وضعیت امروز میثمی باشد، کسانی هستند که با عنوان اصلاح‍طلبی، زندانیان را به خودی و غیرخودی تقسیم کردند، مگر جز این است که سیاست برای شما بر جان آدمی ارجحیت داشته‌است؟ حتی ارجمندتر از جان همفکرانتان!

ما عضوی از مردم تحت ستم و سرکوب ایران هستیم، از کف جامعه‌ایم، رسانه‌های شما اصلاح‌طلبان را نداریم! عرصه سیاست و قدرت حاکم به روی‌مان گشوده نیست، ما روزنامه و نشریات شما را نداریم! ما اجازه برگزاری همایش و جلسه نداریم! ما حزب سیاسی نداریم! ما را به صداوسیما راه نمی‌دهند! ما ردیف بودجه و اقتصاد رانتی نداریم! ما جز مردم کسی را نداشتیم و نداریم، همین شبکه‌های اجتماعی را داریم که حکومتی که شما می‌خواستید و می‌خواهید اصلاحش کنید آن‌ها را قلع وقمع کرده‌است. اگر امروز صدایمان بلند شده، چون در امتداد صدای مردم بوده، چون همرهانِ مردمِ خواهان زن، زندگی، آزادی هستیم نه سرسپردگان منادیان مرگ و نیستی! از شما که ما را مُرده می‌خواستید و می‌خواهید، عذر می‌خواهم که ما هنوز نفس می‌کشیم و زنده مانده‌ایم.

به‌جای آنکه از حکومت رفع مسئولیت کنید و قربانیان حکومت را در مقابل هم قرار بدهید و آب را گل‌آلود کنید تا ماهی خود را بگیرید، بگویید مسئولیت جان فرهاد میثمی و هر زندانی که در اعتصاب غذا به‌سر می‌برد از جمله جعفر پناهی، برعهده حکومت است که آن‌ها را به‌خاطر کنشگری‌ یا عقیده و سیاست بازداشت و زندانی کرده‌است. همیشه سیاست و پروپاگاندای «مردم مقصرند» جواب نمی‌دهد، ما همیشه برای حقوق بشر و ارزش‌های انسانی ایستادیم، شما اصلاح‌طلبان مگر جز این بوده که به‌جای دفاع از انسان‌ها و حق آزادی‌شان در تمام این سال‌ها، همراه با حکومت ده‌ها برچسب امنیتی و تهمت بار مخالفان کرده‌اید؟ به‌عنوان کسی که تجربه اعتصاب غذا دارم، باید بگویم کنار ستمی که حکومت بر فرهاد میثمی روا داشته‌است و تصمیمی که او برای ادامه مبارزه‌اش گرفته، عملکرد اصلاح‌طلبان در بی‌خبر گذاشتن جامعه و سکوت در مقابل این فاجعه را که منتهی به ذره ذره نابود شدن تن عزیز فرهاد میثمی شده نباید نادیده گرفت، هر زندانی سیاسی-عقیدتی که اعتصاب غذا می‌کند و از جان می‌گذرد باید حمایت اخلاقی جامعه و مردم را داشته‌باشد.

جامعه ایران محل امید است، این مردم شریف و شجاع، حیرت‌انگیز و آینده ایران هستند، که اینگونه برای جان انسان‌ها فارغ از عقیده‌شان ایستادند و بی‌تفاوت از کنارشان رد نمی‌شوند. ما وظیفه‌مان است از جان انسان‌ها و ارزش‌های انسانی دفاع کنیم حتی اگر مخالف ما و عقیده‌مان باشد. عامل اصلی وضعیت وخیم فرهاد میثمی حکومت است و در امتداد آن اصلاح‌طلبانی که با آگاهی از وضعیت وی سکوت کرده و او را قربانی سیاست‌های نابخردانه و منفعت‌طلبانه خود کرده‌اند. برای فرهاد میثمی هنوز دیر نشده هرچند آسیب‌های غیرقابل جبرانی به بدنش وارد شده‌است، به او نمی‌گویم اعتصاب غذایش را بشکند، تصمیم، اراده و شکل مبارزه او قابل احترام است، آزادی حق اوست، زندگی عادی، شرافتمندانه و باعزت حق او است؛ او و دیگر زندانیان سیاسی-عقیدتی باید آزاد شوند.

@Hosseinronaghi
حکومتی‌هایِ اصلاح‌طلب و اصولگرا، نایاکی و ابرآروانی باید بدانند: این که ما هنوز زنده‌ایم،‌ نفس می‌کشیم، می‌جنگیم، می‌خندیم، می‌رقصیم، می‌بوسیم و مهم‌تر از همه زندگی می‌کنیم و به آینده پیش‌رو، بیش از هر دوره‌ای امیدواریم. ما مقابل شما دشمنان‌ زن، زندگی‌ و آزادی ایستادیم.

هر چه بیشتر بزنید، هر چه رنج‌مان دهید، محکم‌تر می‌ایستیم و ایران را عزیزتر و مردمش را بیشتر دوست می‌داریم، هر چه گلوی‌مان را فشار دهید، صدای‌مان را رساتر می‌کنیم؛ مسیر سخت آزادی و آبادی ایران را که خستگی دارد ادامه می‌دهیم اما ناامیدی در دلمان نمی‌کاریم. این ماییم،‌ مردم ایران.

‏به‌یاد شهاب نظری که می‌گفت:«هدف آنها ایجاد ترس و ناامیدی‌ست، مبادا اجازه دهیم آنها به هدف‌شان برسند» و به‌یاد احمد رئیسی که می‌گفت: «زندگی بر مرگ پیروز است».

@Hosseinronaghi
Baraye ...
Shervin
شروین حاجی‌پور ممنونیم.

برای توی کوچه رقصیدن
برای ترسیدن به وقت بوسیدن
برای خواهرم خواهرت خواهرامون
برای تغییر مغزها که پوسیدن
برای شرمندگی برای بی پولی
برای حسرت یک زندگی معمولی
برای کودک زباله گرد آرزوهاش
برای این اقتصاد دستوری
برای این هوای آلوده
برای ولیعصر و درخت های فرسوده
برای پیروز و احتمال انقراضش
برای سگ های بی گناه ممنوعه
برای گریه های بی وقفه
برای تصویر تکرار این لحظه
برای چهرهی که میخنده
برای دانش آموزا برای آینده
برای این بهشت اجباری
برای نخبه های زندانی
برای کودکان افغانی
برای این همه برای غیر تکراری
برای این همه شعارهای توخالی
برای آوار خونه های پوشالی
برای احساس آرامش
برای خورشید پس از شبای طولانی
برای قرص های اعصاب و بی خوابی
برای مرد میهن آبادی
برای دختری که آرزو داشت پسر بود
برای زن زندگی آزادی
برای آزادی
برای آزادی
برای آزادی

شروین حاجی‌پور و آهنگ «برای»، برنده‌ی جایزه‌ی گرمی برای بهترین آهنگ برای تغییر اجتماعی

@Hosseinronaghi
شروین ممنونیم؛ انتهای این مسیر سخت ما برنده‌ایم.
برای زن، زندگی، آزادی...

@Hosseinronaghi
به‌یاد شهاب نظری که می‌گفت:«هدف آنها ایجاد ترس و ناامیدی‌ست، مبادا اجازه دهیم آنها به هدف‌شان برسند» و به‌یاد احمد رئیسی که می‌گفت: «زندگی بر مرگ پیروز است».

احمد رئیسی و شهاب نظری از ۲۱ دی در بازداشت به‌سر می‌برند.

@Hosseinronaghi
شکستن پای راست، ضداطلاعاتی برای کتمان حقیقت.

پخش ضداطلاعات برای ناامید و گمراه کردن مردم و جامعه است. زمانی که خبر یا گزارشی از یک واقعه منتشر می‌شود، سیستم پروپاگاندای (تبلیغات) امنیتی حکومت سعی می‌کند با تزریق و انتشار ضداطلاعات (اطلاعات هدفمند نادرست) افکار عمومی را گمراه کرده تا با سلب اعتماد عمومی، مردم را نسبت به خبرنگاران، اخبار و رسانه‌ها بی‌اعتماد کند.

بزرگترین کمپین پخش‌ ضداطلاعات در ساقط کردن هواپیمایی اوکراین با موشک رخ داد که ناموفق بود؛ عوامل پروپاگاندای حکومت سعی می‌کردند با انتشار اطلاعات هدفمند نادرست (از جمله نقص فنی هواپیما، حمل بنزین در چمدان مسافران و...) مخاطبان را گمراه و حقیقت را (که شلیک موشک به هواپیما بود) پنهان کنند.

انتشار خبر آسیب دیدن پای راستم پس از انتشار خبر آسیب دیدن پای‌ چپم که در پی ضرب و شتم توسط لباس شخصی‌ها اتفاق افتاده بود، نمونه‌ی دیگری از پخش‌ ضداطلاعات برای کتمان حقیقت، انحراف افکاری عمومی و بی‌اعتماد کردن مردم به خبرنگاران و رسانه‌ها بود. زمانی که این خبر را شنیدم گفتم «پخش یک ضداطلاعات برای آینده‌است.» شروع خبر از سمت فردی منتسب به جریان اصلاح‌طلب تحول‌خواه از داخل ایران بوده‌است (که احتمالا عمدی نبوده و او نیز فریب ضداطلاعات را خورده‌است). پروژه را به‌صورتی پیش می‌برند که خانواده و خبرنگاری که پیگیر وضعیت من بوده‌است را براساس اظهارات شاهدان غیرواقعی قانع می‌کنند که شکستن دوپای حسین‌رونقی صحت دارد! و آنها را مجاب به انتشار این خبر می‌کنند، آن روزها که خانواده، اطرافیان و مردم که این خبر را می‌شنوند بسیار آزار می‌بینند. اما هدف همان لحظه و همان روز نیست، بلکه برای بی‌اعتماد کردن افکار عمومی در آینده برنامه‌ریزی شده‌است.

پس از انتشار ضداطلاعات (اطلاعات هدفمند‌ نادرست) در خصوص شکستن پای راست، تا ۳۹ روز بعد برای مخفی نگه‌داشتن این موضوع تمام راه‌های ارتباطی با خانواده و بیرون از زندان را مسدود می‌کنند تا من نتوانم به خانواده بگویم که فقط پای چپم آسیب دیده و پای راستم سالم است. چرا؟ چون انتشار حقیقت و اطلاعات درست باعث نابودی ضداطلاعات شده و راه را برای سوءاستفاده‌های آتی می‌گرفت و امکان تخریب و حمله به خانواده، خبرنگار و رسانه را نداشتند.

به بازجوی وزارت اطلاعات گفتم خانواده‌ام در این وضعیت بی‌خبری‌ و پخش اطلاعات و اخبار نادرست شکنجه می‌شوند، شما باید به‌طریقی به خانواده بگویید فقط پای چپم آسیب دیده‌است و نه هر دو پایم، با عنوان اینکه (تماس متهم با خانواده مخرب است) اجازه تماس ندادند و اصرار می‌کردند‌ جلوی دوربین وزارت اطلاعات قرار بگیرم و ویدیوی ضبط کنند و به‌دست خانواده برسانند تا بگویند پای راست من سالم است. که من تن به این موضوع ندادم.

چرا در داخل زندان در مقابل دوربین قرار نگرفتم؟ چون بلافاصله آن را به‌عنوان اعتراف منتشر می‌کردند و مدام با نشر مجدد آن، اطلاعات نادرست و اخبار دروغی را که خودشان منبعش بودند را به خانواد نسبت می‌دادند تا مردم را به مخالفان و رسانه‌های دوران سانسور بی‌اعتماد کنند. آنچه پس از گذشت چندماه می‌توانم بگویم پخش این ضداطلاعات یک بازی امنیتی بوده که خانواده و برخی از دوستانم به‌دلیل عدم دسترسی و تماس نداشتن با من، در دام آن افتادند. مهمتر آنکه مقصر این ماجرا در هر صورتی حکومت جمهوری اسلامی است که پس از آسیب زدن به پای‌چپم که هنوز درگیر آن هستم، اجازه تماس با خانواده را نداد و باعث آزار و اذیت و شکنجه خانواده و پخش ضداطلاعات اینچنینی برای بهره‌برداری در آینده شد.

در یک کلام: «آب را گل‌آلود می‌کنند تا ماهی خودشان را بگیرند.»

تفاوت اطلاعات غلط و ضداطلاعات را بدانیم:

اطلاعات غلط (میس‌اینفورمیشن) به هر باور یا موضوع نادرستی می‌گویند که افراد آن را بدون آنکه بدانند غلط است منتشر می‌کنند.


ضداطلاعات (دیس‌اینفورمیشن) به اطلاعات نادرست منتشر شده در کمپین‌ها یا پروژه‌های می‌گویند که افراد منتشرکننده از قبل می‌دانند اخبار و اطلاعات دروغ و نادرست هستند ولی به‌صورت هماهنگ‌شده و عامدانه، اطلاعات غلط را برای هدف خاصی منتشر می‌کنند.

پی‌نوشت: این موضوع و هر مساله‌ای دیگری را باید توضیح دهیم چرا که باور دارم دانستن حق مردم است و باید در مقابل مردم پاسخگو و شفاف باشیم.

@Hosseinronaghi
چرا دروغ‌ شکستن پای راست در کنار حقیقت آسیب دیدن پای چپ منتشر شد؟

ساده‌ترین توضیح این است که در آینده (پس‌ از آزادی) رنج‌ها و آسیب‌های وارده دیگر (از ضرب و شتم مقابل دادسرا توسط لباس شخصی‌ها تا شکستن و آسیب دیدن پای چپ و اعتصاب غذا) را با اتکا به آن خبر دروغ انکار کرده و مردم را نسبت به اخبار زندانیان سیاسی بی‌اعتماد کنند.

کارکرد ضداطلاعات (اطلاعات هدفمند نادرست) همین است مخدوش کردن حقیقت با اتکا به دروغ، که با توجه به هدفمند بودن و سازمان‌یافتگی آن، می‌تواند هر شخصی را هدف قرار دهد یا افکاری عمومی را فریب داده و از آن سلب اعتماد کند.

بیشتر بخوانید: شکستن پای راست، ضداطلاعاتی برای کتمان حقیقت.

در دوران بازداشت اجازه درمان، آتل بستن یا گچ گرفتن پای چپ را با تمام دردی که داشت ندادم، و همچنان درگیر آسیب پای چپ هستم. (تصویر وضعیت پای چپ پس از چند ماه)

بازگو کردن این مسائل از این بابت است که در مقابل سیستم دروغ و فریب بایستیم و بدانیم که پروپاگاندا و ضداطلاعات چگونه کار می‌کند.

@Hosseinronaghi