Hossein Ronaghi - حسین رونقی
27.8K subscribers
622 photos
390 videos
2 files
387 links
Download Telegram
«پریسا صالحی» روزنامه‌نگار و فعال دانشجویی که به اتهام تبلیغ علیه نظام به ۵ ماه حبس، دوسال تبعید، دوسال ممنوع‌الخروجی و دو سال ممنوعیت عضویت در شبکه‌های اجتماعی محکوم شده‌بود.

برای اجرای حکم حبس خود. به زندان کچویی منتقل شد

@Hosseinronaghi
شعار «توماج یک‌ ملته، ملتُ آزاد کنید» در تجمع اعتراضی بازنشستگان خوزستان - اهواز

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

@Hosseinronaghi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
همه خسته‌ایم، اما باید شجاعت، دلیری و آگاهی نیکا و توماج را گسترش دهیم.

یادمان نرود که اگر ناامید شدیم یا حس تنهایی و شکست کردیم به این فکر کنیم که  نوجوان ایران، نیکا، تا آخرین نفس و آخرین لحظه جنگید و تسلیم نشد. ما هم مانند نیکا نباید تسلیم شویم و باید تا آخرین توان برای حق زتدگی بجنگیم و تلاش کنیم.

این کشور برای ماست، برای همه مردم ایران است و یقین دارم روزی عاقبت ایران را از اشغالگران ضدبشر حاکم، پس می‌گیریم. نسل جدید ایران ما، کشوری خواهند ساخت که فقر و بی‌عدالتی در آن حاکم نباشد و کسی برای حرف زدن به اعدام محکوم نشود و دختربچه‌ها، برای خواستن حق بدیهی، کشته نشوند.
آگاهی شجاعت و جسارت نیکا و نیکاها را گسترش خواهيم داد....

ما سکوت نمی‌کنیم و این ظالمان حاکم، می‌توانند به شیوه همیشگی خود، همه ما را به خاطر کمترین حرف و اعتراض، بازداشت حتی محکوم به اعدام کنند اما نمی‌توانند وادار به سکوت کنند.

نسخه باکیفیت در یوتیوب
ویدیو با زیرنویس انگلیسی

@Hosseinronaghi
محمود مهرابی روز ۱۲ بهمن ۱۴۰۱ به دست نیروهای امنیتی در اصفهان بازداشت و ۲۵ اسفند همان سال با تودیع وثیقه از زندان دستگرد اصفهان آزاد شد.
او ساعاتی پس از آزادی، بار دیگر به دست نیروهای امنیتی در منزل شخصی‌اش در اصفهان بازداشت و به زندان بازگردانده شد. وی اکنون به حکم اعدام محکوم شده‌است.

مادر محمود مهرابی هر روز در آستانه در خانه خود به انتظار پسرش می‌نشیند...

@Hosseinronaghi
تا حقیقت چراغ راه آینده باشد.

برای برانداختن دروغ و خنثی کردن دستگاه پروپاگاندای حکومت هیچ‌ راهی جز پای‌بندی به «حقیقت» نداریم؛ برخی پرسش‌های ماه‌های اخیر را پاسخ می‌دهم و اگر سوالی داشتید در ادامه بپرسید.

۱- منشور جرج‌تاون و همبستگی چگونه شکل گرفت و چه شد؟

اطلاع دارم همه جلسات با محوریت «منشور جورج‌تاون» که پیش از آن با نام دیگری به فعالان ملی-مذهبی و جبهه ملی پیشنهاد شده بود، ثبت و ضبط شده‌است، با توجه به وضعیت بحرانی کشور و جامعه و لزوم پایان دادن به «غائله منشور» و سواستفاده امنیتی‌ها برای ایجاد اختلاف و آسیب زدن به اتحاد ملی و پیش بردن پروژه‌های امنیتی و خیانت برخی اشخاص، تمام مستندات مربوط به این موضوع و نام افراد درگیر در آن باید به صورت عمومی در اختیار افکار عمومی قرار گیرد تا موضوع شفاف و عمومی شده و مردم خود قضاوت کنند. تا حقیقت چراغ راه آینده باشد.

۲- آیا نویسنده منشور یا پیشنهاد دهنده اسامی همبستگی بوده‌اید؟

نویسنده متن اولیه و اصلی منشور یا پیشنهاد دهنده اسامی همبستگی نبودم و نیستم. همچنان امیدوارم تمام مستندات مربوط به غائله منشور، بدون لحاظ کردن صلاحدید اشخاص و به‌خاطر منافع ملی منتشر شود. چرا که باور دارم وزارت اطلاعات از ابتدا در جریان همه چیز آن بوده‌است. به هر میزان در این جریان حضور داشته‌ام مسئولیت می‌پذیرم و پاسخگو هستم.

۳- آیا اصلاح‌طلبی را قبول داری؟

اصلاح‌طلبان را بخشی از حکومت و در مقابل جبهه براندازی می‌دانم و در مقابل آنها همان‌گونه که در مقابل حاکمیت، ایستاده‌ام. اصلاح‌طلبی تفکر و گفتمانی باطل و ویران‌کننده‌است. آنهایی که از دامن اصلاحات به شورای شهر یا روزنامه‌های اصلاح‌طلب راه یافتند و امروز در مقام برانداز رادیکال از آمریکا و اروپا فعالیت می‌کنند صلاحیت تعیین خط مشی برای فعالان داخل و مردم عادی را ندارند.

۴- آیا طرفدار فدرالیسم هستی؟

با وضعیت بحرانی ایران تحت هیچ شرایطی فدرالیسم را برای کشور مناسب نمی‌بینم و مخالف آن هستم.

۵- در مورد تمامیت ارضی و بحث یکپارچگی ملت ایران چه نظری دارید؟

حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی ملت ایران از اصلی‌ترین و مهم‌ترین شرایط برای کنار هم آمدن نیروهای سیاسی برای گذار از حاکمیت کنونی است.

۶- آیا پرونده شما بسته شده‌است؟ و عفو خورده‌اید؟

پرونده در مرحله دادسرا به‌دلیل صدور قرار مجرمیت و جلب به دادرسی (با تشخیص اینکه متهم مجرم است) مختومه شده و به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی (قاضی صلواتی) ارسال شده‌است. در حال حاضر و طی اعلام قوه قضاییه منتظر محاکمه و وقت رسیدگی هستم و عفو نخورده‌ام. در خصوص پرونده آرمیتا محکوم شدم.

۷- دیدار با مولوی عبدالحمید دخالت دادن دین در سیاست است؟

در دیدار با مولوی عبدالحمید علاوه بر آنکه بر اتحاد اقوام و ایرانیان در ایران گفته شد، ایشان نیز از جدایی دین و سیاست گفتند و حمایت کردند، و در مورد برابری حقوق همه شهروندان و حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی ایرانیان و آزادی زندانیان سیاسی تاکید شد.

۸- نظرتان در مورد ابرآروان چیست؟ چرا از شرکت‌های اصلی فیلترینگ نمی‌گویید؟

به هر شخص، نهاد یا شرکتی که در سانسور یا سرکوب آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات نقش دارد باید اعتراض کنیم. پروژه ابرایران را مهم‌ترین مسأله اینترنت ایران می‌دانم چرا که به هر اندازه فیلترینگ تشدید شود راهکارهای برای فرار از آن و دور زدن فیلترینگ وجود دارد. اما اگر اینترنت به واسطه ابرآروان ملی شده و شبکه جهانی قطع شود بنا به تجربه سال‌های گذشته امکانی برای اتصال به شبکه جهانی اینترنت وجود ندارد. بنابرین ابرآروان و همکارانش خطرناک‌ترین و مهم‌ترین پروژه برای قطع دسترسی مردم ایران به اینترنت است.

۹- شغل و منابع درآمد شما چیست؟

در حوزه آی‌تی تا حدودی تخصص دارم و فعال هستم. پیش از این در چند شرکت خصوصی گردشگری و درمانی کار می‌کردم اما بعد از فشار نهادهای امنیتی از محل اجباراً استعفا دادم (شکلی از اخراج)‌ و بیمه‌ام قطع شد. در شرایط کنونی بیمه‌ام توسط یکی از آشنایان پرداخت می‌شود و کارهای خصوصی در حوزه طراحی وب، آی‌تی و تعمییرات نرم‌افزار و سخت‌افزار انجام می‌دهم.

۱۰- نایاک و لابی‌های حکومت را چگونه می‌بینید؟

نایاک و لابی‌های حکومت پس از رسوا شدن کارکرد گذشته را نداشته‌اند و با توجه به این موضوع سیستم اطلاعاتی حکومت پروژه‌های جدیدی را پیش گرفته‌است از آن جمله می‌توان به نفوذ نیروهای حکومتی، اصلاح‌طلب و امنیتی با عنوان ملی‌گرا و برانداز به اپوزیسیون نام برد. برای خنثی کردن این عمل نیز نیاز است هوشمندانه و کنش‌های سیاسی درست رفتار کنیم. ضمن اینکه عواملی دیگری چون تارا سپهری فر یا امیر رشیدی نیز همچنان با نفوذ در نهادهای حقوق بشری و سیاسی سعی می‌کنند مثلا با سفیدشویی ابرآروان، راه را برای سیستم سرکوب هموار کنند.

@Hosseinronaghi
در پاسخ به کاربران بسیجی، ارزشی و حکومتی: «تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد».

بچه‌های این مملکت رو می‌کشید، این‌قدر بزدل هستید بعدش به هزاران یاوه و دروغ رو میارید تا گردن نگیرید! وجودشو ندارید بگید «بخاطر حفظ حکومت نامشروعمون کشتیم» انتظار داشته باشم شکستن پای من یا آسیب به زندانیان دیگر رو گردن بگیرید؟

اما جهت پاسخ به یاوه‌های یک سال اخیرتون، این تصویر وضعیت پای من بعد از جراحی بود. پای چپ از چند جا شکستگی و ترک‌خوردگی داشته، آسیب به زانوی چپم جدی بوده (پارگی رباط صلیبی، خونریزی داخلی زانو و آسیب به مینیسک زانو) هنوز پس از گذشت ۱۹ ماه درگیر فیزیوتراپی روزانه هستم، عضلات پای چپ بازسازی و ترمیم نشده است.

حدود ۷ ماه پیش عمل جراحی کردم. ترک‌خوردگی روی کشکک و مفصل زانو خوب نشده و این وضعیت منتهی به آرتروز شدید هر دو زانوی چپ و راستم شده‌. همچنان نمی‌تونم پله بالا یا پایین برم، در سربالایی و شیب نمی‌تونم راه برم.

گردن و کتف چپ به‌خاطر ضربات حین بازداشت جلوی دادسرا دچار آسیب شده، ستون فقرات مهره‌های کمر و پشت آسیب دیده و دچار تنگی کانال نخاعی به صورت جزیی شدم.

در مورد اعتصاب و رشد پای قطع شده‌ام از روز اول بازداشت تا روز آزادی همه چی رو ضبط کردند همه رو عمومی منتشر کنند «تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد».
Hossein Ronaghi - حسین رونقی
«اینک ماییم شناسنامه‌یِ تاریخِ» سال‌های سیاه... می‌گويند: آرمیتا «درگذشت»! نه، او کشته شد. چراکه اینجا به مرگ طبیعی درگذشتن انسان‌ها، مدتهاست غیرطبیعی شده‌است. «مردن‌ها و درگذشتن‌هایی» که با بسته بودن راه اطلاع‌رسانی دقیق و فقدان شفافیت، به یک جمله و تصویر…
‏برای اجرای حکم جریمه نقدی و اعاده حیثیت در خصوص پرونده «آرمیتا گراوند» به اجرای احکام احضار شدم.
اعلام کردم که هیچ جریمه‌ای را شخصاً و با میل خود پرداخت نخواهم کرد، می‌توانید حساب‌ها را مسدود یا اموال را توقیف یا بازداشت کنید، احکام قوه قضاییه‌ای که مبنای آن بی‌عدالتی است را مشروع و درست نمی‌دانم و به آن تن نمی‌دهم.
همچنان گفتم: «بر اساس مستندات آرمیتا گراوند به‌خاطر حجاب توسط شخص یا اشخاصی کشته شده‌است» و اگر این کذب است ویدیوهای مربوط به داخل کابین مترو و زوایای دیگر ایستگاه متروی شهدا را عمومی منتشر کنید.

متن حکم: درباره اعتراض به کشته‌شدن «آرمیتا گراوند» علاوه بر جریمه نقدی به اعاده حیثیت و بازگرداندن آبروی جمهوری اسلامی محکوم شده‌ام.

مطلب نوشته شده در مورد آرمیتا: «اینک ماییم شناسنامه‌یِ تاریخِ» سال‌های سیاه...
می‌گويند: آرمیتا «درگذشت»! نه، او کشته شد.


@Hosseinronaghi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏چند مامور بی‌شرف به دختربچه‌ای به بهانه حجاب در بروجرد حمله می‌کنند و او را تا مرز سکته و مرگ می‌برند، این رفتار قابل تحمل نیست. در مقابل این برخوردهای قرون وسطایی بی‌تفاوت نباشیم.

زنان را نشانه گرفته‌اند و جنگی تمام عیار علیه‌شان راه انداخته‌اند، اما مسأله حجاب نیست آنچه اتفاق می‌افتد تحقیر همه شهروندان با محوریت زنان است. «بحث بر سر موجودیت ایران و ایرانیان است». نتیجه این تحقیر عمومی و رفتارهای غیرانسانی خشم مردم است و این ظالمان عاقبتش را می‌بینند و پاسخگو خواهند بود.

«دست خون‌آلود را در پیش چشم خلق پنهان می‌کنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمی‌دارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان می‌کنند»

@Hosseinronaghi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ساکنان روستای آرو دماوند به بحران آب در این منطقه اعتراض کرده‌اند به‌جای توجه به بحران موجود، یک لشکر نیروی سرکوب اعزام شده و با باتون و سنگ و... به‌جان اهالی روستا افتاده‌اند؛ علاوه بر ضرب و شتم، بسیاری از آنها را به صورت خانوادگی بازداشت کرده‌اند.

ویدیو از کانال دهیاری آرو

@Hosseinronaghi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گردنمان شکست...

زن فریاد می‌زند: «گردنم شکست»، اما مامور امنیتی با برخورد وحشیانه و غیرانسانی، زن را با شالش و از موهایش می‌کشد، به او سیلی می‌زند، او را پرتاب می‌کند. همچنان تنها یک صدا می‌شنویم: «گردنم شکست».
آن چیزی که مشخص است ماموران انتظامی-امنیتی عامل ناامنی جامعه و شهروندان شده‌اند نه عامل تامین امنیت. همین افراد مدعی هستند که به مهسا امینی، آرمیتا، سارینا و زنان و فرزندان این کشور آسیبی وارد نکرده‌اند. و وقتی هم مردم به آنها می‌گویند «سرکوبگر»، «مزدور» یا «اوباش»، فرمانده‌شان گِله می‌کند و می‌گوید مردم به ما زخم زبان می‌زنند!
مسأله اینجاست در غیاب قانون و نهادهای نظارتی و پاسخگو، آیا مردم در قبال چنین رفتارهای متوحشانه‌ای حق دفاع از خود را دارند؟ آن هم در مقابل اشخاصی با لباس نیروی انتظامی یا لباس شخصی که به مثابه خفت‌گیر با مردم برخورد می‌کنند.

آن زن فریاد می‌زند ولی در واقع با دیدن چنین صحنه‌ای گردن ماست که می‌شکند...

@Hosseinronaghi
‏از ظهر شروع کردن به آزار و اذیت و تمسخر از طریق شماره‌های ناشناس.
اگر می‌خواهید بگیرید پاشید کفن منم بردارید بیایید؛ اگر نه! آدرس بدین من میام.
این تماس‌ها از نظر من تهدید و آزار و اذیت سازمان یافته است. قرار نیست جایی برم! هر کاری کنید همین‌جا توی ایران می‌مونم و می‌مونیم.

از یک خط تلفن همراه دوبار زنگ نمی‌زنن، همه شماره‌های جدید هستند!‌ هزینه اینا رو کی میده؟

@Hosseinronaghi
که ما همچنان در اینجا می‌مانیم...

اگر فکر می‌کنید با ایجاد فشار و محدودیت و با تهدید به زندان و اعدام می‌تونید شرایطی پیش بیارید که ترک میهن کنم سخت در اشتباهید، با این رفتارهاتون سرسخت‌تر و مقاوم‌ترم می‌کنید. می‌تونید منو بکشید اما نمی‌تونید مجبور به ترک وطنم کنید. ایران و مردمانش برای من تمام زندگی و آنچه که می‌خوام هستن، جایی که قلبم با بودن در اون می‌تپه و آزادیش تمام آرزوها و رویاهام رو شکل میده.

مساله‌ای که باید بدونید اینه: کسی دیگه از شما نمی‌ترسه! زنان و نسل جدید ایران رو می‌بینید چگونه با سربلندی در مقابل شما ایستادند؟ با قلدری و اوباشگری هم نمی‌تونید کاری از پیش ببرید. همین‌جا می‌مونم و می‌مونیم. تمام سختی‌ها رو کنار هم تحمل می‌کنیم. دوشادوش مردان و زنان شجاع این سرزمین، ایران رو پس می‌گیریم و کشوری رو می‌سازیم که آرزوی همه ایرانیانه.

ختم سخن اینه: اونی که باید جل و پلاسش رو جمع کنه شما اهریمن‌های بزدل و حقیر هستید نه ما که به قدمت تاریخ ایران ریشه در این خاک داریم.

شعر واگویه #محمد_مختاری:

بنویس اکنون کجاست، رویامان کجاست؟ کجاست بند بند استخوان‌هامان، کجاست؟ کجاست حرف‌های گمشده که می‌خواست گوش دنیا را کر کند؟

بنویس آزادی رویایِ ساده‌ایی است که خاک، هر شب در اعماق ناپیدایش فرو می‌رود و صبح از حواشی پیدایش بر می‌آید و این زبان اگر چه به تلفظش عادت نکرده است‌، صدای هجی کردنش را آن سوی سکوت شنیده است.

 بنویس عشق اسم شبی است هنوز، که ما را در ورطه‌های دنیا حق حضور داده‌است و سایه‌هامان را از دیوارهای کهنه گذرانده است، و می‌گذراند اگر چه بوی کهنگی اکنون مشام‌مان را بیازارد و از چهار جانب، خو گیریم و اُخت شویم و شک کنیم و شک و یقین بیامیزند و میخکوبمان کنند و بر آشوبیم و باز بنویسیم،

که ما همچنان می‌نویسیم،
که ما همچنان در اینجا ماندیم،
مثل درخت که مانده است،
مثل گرسنگی که اینجا مانده است
و مثل سنگ‌ها که مانده‌اند
و مثل درد که مانده است
و مثل خاک که مانده است
و مثل شب که هنوز مثل روز مانده است
و مثل ساعت و نبض و خاموشی،
مثل شعر و فراموشی،
مثل وهن و
مثل دوست داشتن،
مثل پرنده،
مثل فقر،
مثل شک،
مثل یقین،
مثل آتش،
مثل فکر،
مثل برق،
مثل تنهایی،
مثل فن،
مثل شبنم،
مثل خشونت،
مثل دانایی،
مثل نسبیت،
مثل ترس،
مثل تهور،
مثل قتل،
مثل سلول،
مثل میکرب،
مثل آرزو،
مثل عدم حتمیت،
مثل آزادی
و مثل استبداد
و مثل هر چیزی که از ما نشانه ای دارد و ما از آن نشانه ای داریم.

ما شاهد شعارها و شعرهای خویشتنیم و شاهد یقین و تردید خویشتنیم و شاهد فساد و رشد خویشتنیم و با همین شعاع که آسان می‌نماید، قوس دوام را تا اینجا پیموده‌ایم و دایره هر دم بزرگتر شده‌است
تا ذره ذره‌یِ خویشتن را گرد آوریم
و باز به پا شود
و باز گرد آوریم
و باز حنجره به حنجره بخوانیم و خاموش شویم
و باز بخوانیم
و لحظه به لحظه رویامان را بنویسیم و خط زنند و باز بنویسیم و باز خط زنیم و باز بخوانیم و باز بنویسیم و باز خط زنند و باز حرف به حرف بنویسیم و باز بنویسیم و باز...

@Hosseinronaghi
که ما همچنان در اینجا می‌مانیم...

که ما همچنان می‌نویسیم،
که ما همچنان در اینجا ماندیم،
مثل درخت که مانده است،
مثل گرسنگی که اینجا مانده است
و مثل سنگ‌ها که مانده‌اند
و مثل درد که مانده است
و مثل خاک که مانده است
و مثل شب که هنوز مثل روز مانده است
و مثل ساعت و نبض و خاموشی،
مثل شعر و فراموشی،
مثل وهن و
مثل دوست داشتن،
مثل پرنده،
مثل فقر،
مثل شک،
مثل یقین،
مثل آتش،
مثل فکر،
مثل تنهایی،
مثل شبنم،
مثل خشونت،
مثل دانایی،
مثل ترس،
مثل آرزو،
مثل عدم حتمیت،
مثل آزادی
و مثل استبداد
و مثل هر چیزی که از ما نشانه‌ای دارد و ما از آن نشانه ای داریم.

ادامه مطلب...

@Hosseinronaghi 
Our Iran: Toomaj Salehi
Space
ایران ما؛ توماج صالحی

فایل صوتی اسپیس توییتری در خصوص «توماج صالحی»، با توضیحات وکیل او «امیر رئیسیان» و ادمین صفحات توماج «نگین نیکنام» در مورد وضعیت پرونده.
این فایل شامل صحبت‌های «امیر رئیسیان» (از دقیقه ۲۶)، «نگین نیکنام» (از ابتدا) و «حسین رونقی» است.
اسپیس را به‌صورت کامل در یوتیوب گوش کنید.

Our Iran; Toumaj Salehi

An audio file from a Twitter Space about "Toumaj Salehi", with explanations from his lawyer "Amir Raisian" and Toumaj's page admin "Negin Nikknam" about the status of the case.
This file includes speeches by "Amir Raisian" (from minute 26), "Negin Nikknam" (from the beginning) and "Hossein Ronaghi".
Listen to the Space in its entirety on YouTube.

@hosseinronaghi
جنگل‌های ارسباران، سرزمین قله‌ها و قلعه‌های همیشه در مه.
سرزمین بابک خرمدین

آذربایجان زیبای ایران.

@Hosseinronaghi
به‌یاد زلزله ورزقان، اهر و هریس

تصویر یک: امدادگران کمپ سرند در ورزقان قبل از بازداشت سال ۱۳۹۱

تصویر دو: کمپ سرند ورزقان پس از پلمپ و تعطیلی در زلزله مرداد‌ ماه سال ۱۳۹۱

مطلب مرتبط: زلزله خوی و بازخوانی یک پرونده قدیمی؛ هر زلزله ما را دوچندان ویران و اندوهگین می‌کند.

مرداد ماه سال ۱۳۹۱ که زلزله، ورزقان، اهر و هریس را لرزاند و تعداد زیادی از هم‌میهنانمان کشته شدند، جمعی از ما جمع شدیم و در فیس‌بوک و شبکه‌های اجتماعی فراخوان کمک به زلزله‌زدگان دادیم (من در دوران مرخصی درمانی از زندان به‌سر می‌بردم) و برای کمک به زلزله‌زدگان که حکومت بی‌پناه ول‌شان کرده بود به آنجا رفتیم، از همه جای ایران آمده‌بودیم.

@Hosseinronaghi