Forwarded from حسین قاسمی
۲۷ فروردین ۱۳۷۶
بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان ارتش
[ماجرای میکونوس]
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2832
«سر قضیه قتلى که یک وقت در قهوهخانهاى اتّفاق افتاده بود- اسم آن قهوهخانه هم به برکت دلال بازیهاى صهیونیستها، در دنیا معروف شد؛ قهوهخانه «میکونوس»... با کمک و دلال بازی و حضور دستگاه جاسوسى صهیونیستها این خیمه شببازى را به راه انداخته است. حتماً ده سال، پانزده سال دیگر در خاطرات خودشان خواهند نوشت که بله؛ در قضیه قهوهخانه میکونوس، فلان کسِ ما رفت این کار را کرد، آن کار را کرد و یا فلان کس را دیده است. اینها بعداً رو خواهد شد. حالا فعلاً هر کس هم چیزى بگوید، قرص و محکم مىایستند و منکر مىشوند؛ اما بالاخره اندکى بعد، قضیه روشن خواهد شد. همین خودِ شما، شاید در کتابها و خاطراتى که خواهند نوشت، اینها را بخوانید.»
@hosseinghasemi57
بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان ارتش
[ماجرای میکونوس]
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2832
«سر قضیه قتلى که یک وقت در قهوهخانهاى اتّفاق افتاده بود- اسم آن قهوهخانه هم به برکت دلال بازیهاى صهیونیستها، در دنیا معروف شد؛ قهوهخانه «میکونوس»... با کمک و دلال بازی و حضور دستگاه جاسوسى صهیونیستها این خیمه شببازى را به راه انداخته است. حتماً ده سال، پانزده سال دیگر در خاطرات خودشان خواهند نوشت که بله؛ در قضیه قهوهخانه میکونوس، فلان کسِ ما رفت این کار را کرد، آن کار را کرد و یا فلان کس را دیده است. اینها بعداً رو خواهد شد. حالا فعلاً هر کس هم چیزى بگوید، قرص و محکم مىایستند و منکر مىشوند؛ اما بالاخره اندکى بعد، قضیه روشن خواهد شد. همین خودِ شما، شاید در کتابها و خاطراتى که خواهند نوشت، اینها را بخوانید.»
@hosseinghasemi57
حسین قاسمی
۲۷ فروردین ۱۳۷۶ بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان ارتش [ماجرای میکونوس] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2832 «سر قضیه قتلى که یک وقت در قهوهخانهاى اتّفاق افتاده بود- اسم آن قهوهخانه هم به برکت دلال بازیهاى صهیونیستها، در دنیا معروف…
مقام معظم رهبری در۲۷فروردین ۱۳۷۶درباره میکونوس فرموده اند:
''دستگاه جاسوسی صهیونیستها این خیمه شب بازی را به راه انداخته است.حتما ده سال،پانزده سال دیگردرخاطرات خودشان خواهند نوشت که بله؛درقضیه قهوه خانه میکونوس فلان کس مارفت این کار را کرد،ان کار را کرد و یا فلان کس را دیده است.''
نکته بسیار مهمی است این جمله رهبرفرزانه انقلاب
''دستگاه جاسوسی صهیونیستها این خیمه شب بازی را به راه انداخته است.حتما ده سال،پانزده سال دیگردرخاطرات خودشان خواهند نوشت که بله؛درقضیه قهوه خانه میکونوس فلان کس مارفت این کار را کرد،ان کار را کرد و یا فلان کس را دیده است.''
نکته بسیار مهمی است این جمله رهبرفرزانه انقلاب
تاملی بر ماجرای قتل های زنجیره ای و بحران میکونوس
●● مقام معظم رهبری ۲۷فروردین ۱۳۷۶ درباره ماجرای میکونوس فرمودند:
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2832
«سر قضیه قتلى که یک وقت در قهوهخانهاى اتّفاق افتاده بود- اسم آن قهوهخانه هم به برکت دلال بازیهاى صهیونیستها، در دنیا معروف شد؛ قهوهخانه «میکونوس»... با کمک و دلال بازی و حضور دستگاه جاسوسى صهیونیستها این خیمه شببازى را به راه انداخته است. حتماً ده سال، پانزده سال دیگر در خاطرات خودشان خواهند نوشت که بله؛ در قضیه قهوهخانه میکونوس، فلان کسِ ما رفت این کار را کرد، آن کار را کرد و یا فلان کس را دیده است. اینها بعداً رو خواهد شد. حالا فعلاً هر کس هم چیزى بگوید، قرص و محکم مىایستند و منکر مىشوند؛ اما بالاخره اندکى بعد، قضیه روشن خواهد شد. همین خودِ شما، شاید در کتابها و خاطراتى که خواهند نوشت، اینها را بخوانید.»
●●رهبر معظم انقلاب 18دیماه 1377 درباره قتل های زنجیره ای فرمودند:
'' با توجّه به تجربه خودم در زمینههای گوناگونِ اداره کشور در طول این بیست سال و آشنایی با جریانهای سیاسی داخلی و خارجی، من نمیتوانم باور و قبول کنم که این قتلهایی که اتّفاق افتاد، بدون یک سناریوی خارجی باشد؛ چنین چیزی ممکن نیست. این قتلها به ضرر ملت ایران بود، به ضرر دولت بود، به ضرر حکومت بود.
یک گروه داخلی که جزو وزارت اطّلاعات هم باشند، هرچه هم حالا فرض کنید که متعصّب باشند و بنای این کار را داشته باشند، در سطوحی از وزارت اطّلاعات که اهل تحلیلند، امکان ندارد دست به چنین قتلهایی بزنند.
... حالا شما فکر کنید، کسی که مثل فروهر را میکشد، آیا میتواند دوست نظام باشد؟! میتواند برای نظام کار کند؟! چنین چیزی معقول است؟! من این را باور نمیکنم. آشنایی من با مسائل سیاسىِ این بیست ساله و قبل از این در دوران انقلاب - آشنایی با اشخاص، آشنایی با جریانات سیاسی، آشنایی با توطئههای گوناگونی که از اطراف دنیا همیشه در جریانش بودهایم - اجازه نمیدهد که من باور کنم این کارِ عناصری است که با نظام مسألهای ندارند و نمیخواهند علیه نظام کار کنند.''
@hosseinghasemi57
●● مقام معظم رهبری ۲۷فروردین ۱۳۷۶ درباره ماجرای میکونوس فرمودند:
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2832
«سر قضیه قتلى که یک وقت در قهوهخانهاى اتّفاق افتاده بود- اسم آن قهوهخانه هم به برکت دلال بازیهاى صهیونیستها، در دنیا معروف شد؛ قهوهخانه «میکونوس»... با کمک و دلال بازی و حضور دستگاه جاسوسى صهیونیستها این خیمه شببازى را به راه انداخته است. حتماً ده سال، پانزده سال دیگر در خاطرات خودشان خواهند نوشت که بله؛ در قضیه قهوهخانه میکونوس، فلان کسِ ما رفت این کار را کرد، آن کار را کرد و یا فلان کس را دیده است. اینها بعداً رو خواهد شد. حالا فعلاً هر کس هم چیزى بگوید، قرص و محکم مىایستند و منکر مىشوند؛ اما بالاخره اندکى بعد، قضیه روشن خواهد شد. همین خودِ شما، شاید در کتابها و خاطراتى که خواهند نوشت، اینها را بخوانید.»
●●رهبر معظم انقلاب 18دیماه 1377 درباره قتل های زنجیره ای فرمودند:
'' با توجّه به تجربه خودم در زمینههای گوناگونِ اداره کشور در طول این بیست سال و آشنایی با جریانهای سیاسی داخلی و خارجی، من نمیتوانم باور و قبول کنم که این قتلهایی که اتّفاق افتاد، بدون یک سناریوی خارجی باشد؛ چنین چیزی ممکن نیست. این قتلها به ضرر ملت ایران بود، به ضرر دولت بود، به ضرر حکومت بود.
یک گروه داخلی که جزو وزارت اطّلاعات هم باشند، هرچه هم حالا فرض کنید که متعصّب باشند و بنای این کار را داشته باشند، در سطوحی از وزارت اطّلاعات که اهل تحلیلند، امکان ندارد دست به چنین قتلهایی بزنند.
... حالا شما فکر کنید، کسی که مثل فروهر را میکشد، آیا میتواند دوست نظام باشد؟! میتواند برای نظام کار کند؟! چنین چیزی معقول است؟! من این را باور نمیکنم. آشنایی من با مسائل سیاسىِ این بیست ساله و قبل از این در دوران انقلاب - آشنایی با اشخاص، آشنایی با جریانات سیاسی، آشنایی با توطئههای گوناگونی که از اطراف دنیا همیشه در جریانش بودهایم - اجازه نمیدهد که من باور کنم این کارِ عناصری است که با نظام مسألهای ندارند و نمیخواهند علیه نظام کار کنند.''
@hosseinghasemi57
چندروایت از عوامل شهادت شهید صیاد
۱-هفده سال پیش یعنی یکم تیرماه ۱۳۷۸اقای علی یونسی وزیر اطلاعات خبراز'' دستگیری قاتلان شهید صیاد شیرازی ''داد.دقت شود ازدستگیری قاتلان ونه شناسایی انها.
البته سرنوشت واسامی این ''قاتلان دستگیرشده''هیچگاه دیگراطلاع رسانی نشد.
۲- فرزند شهید صیادشیرازی درمصاحبه ای که درتاریخ ۱۹فروردین ۱۳۸۹درتابناک به نقل ازپایگاه اینترنتی قربانیان ترورمنتشرشده درباره پیگیری پرونده ترور ایشان می گوید:
''* در مورد پيگيري پرونده ايشان چه مراحلي توسط خانواده، وكلاي شما و دولت طي شده است؟
در حال حاضر پرونده ترور شهيد صياد شيرازي در حال بررسي است و بنده نيز به عنوان شاكي و شاهد دنبال اين كار هستم و همه نهادهاي قضايي از جمله قوه قضائيه،زحمت كشيدهاند.
در حال حاضر اين پرونده به فضاي بينالمللي و در يك دادگاه بيطرف در كشور فرانسه پيگير ميشود و طرح دعوا و شكايت خانواده را مطرح كردم و چگونگي به وقوع پيوستن را هم براي مسئولان اين دادگاه شرح دادم و اسناد و مداركي را در اختيار آنها گذاشتم ولي همچنان نتيجه قطعي براي بيان حاصل نشده است.''
درادامه ازایشان درباره برخورد و حرفهایش با قاتل شهید درصورت مواجه می گوید:
''* اگر روزي با ضارب شهيد صياد شيرازي مواجه شويد چه حرفهايي ميزنيد؟
ما همين روحيهاي كه امروز داريم، در همان روز هم تلاش ميكنيم با روحيه تعقل از اين فرد اهدافش را سوال كنيم و از رفتارهاي غيرمنطقي خودداري خواهيم كرد و تنها به دنبال اجراي حكم قانون شرع و اسلام مانند امروز خواهيم بود و اينگونه برخورد كردن اشتباهات فرد را به وي متذكر ميشود.''
۳-دوازده شهریور ۱۳۹۲رسانه ها خبراز هلاکت مسول عملیات ترور شهید صیاد شیرازی دادند:
'' طی حملهای که عصر روز ۱۰ شهریور توسط گروهی از شیعیان جنوب عراق به پادگان اشرف صورت گرفت، ۵۲ تن از اعضای گروهک تروریستی منافقین به هلاکت رسیدند.
زهره قائمی مسول عملیات ترور سپهبد شهید علی صیاد شیرازی نیز جزکشته شدگان بوده است.''
@hosseinghasemi57
۱-هفده سال پیش یعنی یکم تیرماه ۱۳۷۸اقای علی یونسی وزیر اطلاعات خبراز'' دستگیری قاتلان شهید صیاد شیرازی ''داد.دقت شود ازدستگیری قاتلان ونه شناسایی انها.
البته سرنوشت واسامی این ''قاتلان دستگیرشده''هیچگاه دیگراطلاع رسانی نشد.
۲- فرزند شهید صیادشیرازی درمصاحبه ای که درتاریخ ۱۹فروردین ۱۳۸۹درتابناک به نقل ازپایگاه اینترنتی قربانیان ترورمنتشرشده درباره پیگیری پرونده ترور ایشان می گوید:
''* در مورد پيگيري پرونده ايشان چه مراحلي توسط خانواده، وكلاي شما و دولت طي شده است؟
در حال حاضر پرونده ترور شهيد صياد شيرازي در حال بررسي است و بنده نيز به عنوان شاكي و شاهد دنبال اين كار هستم و همه نهادهاي قضايي از جمله قوه قضائيه،زحمت كشيدهاند.
در حال حاضر اين پرونده به فضاي بينالمللي و در يك دادگاه بيطرف در كشور فرانسه پيگير ميشود و طرح دعوا و شكايت خانواده را مطرح كردم و چگونگي به وقوع پيوستن را هم براي مسئولان اين دادگاه شرح دادم و اسناد و مداركي را در اختيار آنها گذاشتم ولي همچنان نتيجه قطعي براي بيان حاصل نشده است.''
درادامه ازایشان درباره برخورد و حرفهایش با قاتل شهید درصورت مواجه می گوید:
''* اگر روزي با ضارب شهيد صياد شيرازي مواجه شويد چه حرفهايي ميزنيد؟
ما همين روحيهاي كه امروز داريم، در همان روز هم تلاش ميكنيم با روحيه تعقل از اين فرد اهدافش را سوال كنيم و از رفتارهاي غيرمنطقي خودداري خواهيم كرد و تنها به دنبال اجراي حكم قانون شرع و اسلام مانند امروز خواهيم بود و اينگونه برخورد كردن اشتباهات فرد را به وي متذكر ميشود.''
۳-دوازده شهریور ۱۳۹۲رسانه ها خبراز هلاکت مسول عملیات ترور شهید صیاد شیرازی دادند:
'' طی حملهای که عصر روز ۱۰ شهریور توسط گروهی از شیعیان جنوب عراق به پادگان اشرف صورت گرفت، ۵۲ تن از اعضای گروهک تروریستی منافقین به هلاکت رسیدند.
زهره قائمی مسول عملیات ترور سپهبد شهید علی صیاد شیرازی نیز جزکشته شدگان بوده است.''
@hosseinghasemi57
Forwarded from عدل و داد
#پارس /🔴🔴چندروایت از عوامل شهادت شهید صیاد
حسین قاسمی- ۱- بیست ویکم فروردین ۱۳۷۸علی صیاد شیرازی ازفرماندهان عالیرتبه نیروهای مسلح درمقابل منزلش ودرمقابل دیدگان فرزندش ترور و به شهادت رسید.۴۰روز بعد وزیراطلاعات خبرازدستگیری قاتلان این امیرپرافتخارداد.
۲- یکم تیرماه ۱۳۷۸اقای علی یونسی وزیر اطلاعات خبراز'' دستگیری قاتلان شهید صیاد شیرازی ''داد.دقت شود ازدستگیری قاتلان ونه شناسایی انها.
البته سرنوشت واسامی این ''قاتلان دستگیرشده''هیچگاه دیگراطلاع رسانی نشد.
روایت های مختلف درباره دستگیری یا هلاکت یا...قاتلان شهید صیاد شیرازی دراین سالها نیازمند اطلاع رسانی دقیق درباره عامل یا عوامل سپهبد شهید صیادشیرازی می باشد.
متن كامل در:
http://www.parsnews.com/fa/tiny/news-371961
@parsnews
https://telegram.me/joinchat/BhwBEjwQ-a7ngMgi1pOijg
حسین قاسمی- ۱- بیست ویکم فروردین ۱۳۷۸علی صیاد شیرازی ازفرماندهان عالیرتبه نیروهای مسلح درمقابل منزلش ودرمقابل دیدگان فرزندش ترور و به شهادت رسید.۴۰روز بعد وزیراطلاعات خبرازدستگیری قاتلان این امیرپرافتخارداد.
۲- یکم تیرماه ۱۳۷۸اقای علی یونسی وزیر اطلاعات خبراز'' دستگیری قاتلان شهید صیاد شیرازی ''داد.دقت شود ازدستگیری قاتلان ونه شناسایی انها.
البته سرنوشت واسامی این ''قاتلان دستگیرشده''هیچگاه دیگراطلاع رسانی نشد.
روایت های مختلف درباره دستگیری یا هلاکت یا...قاتلان شهید صیاد شیرازی دراین سالها نیازمند اطلاع رسانی دقیق درباره عامل یا عوامل سپهبد شهید صیادشیرازی می باشد.
متن كامل در:
http://www.parsnews.com/fa/tiny/news-371961
@parsnews
https://telegram.me/joinchat/BhwBEjwQ-a7ngMgi1pOijg
پارس نیوز
چندروایت از عوامل شهادت شهید صیاد
روایت های مختلف درباره دستگیری یا هلاکت یا...قاتلان شهید صیاد شیرازی دراین سالها نیازمند اطلاع رسانی دقیق درباره عامل یا عوامل سپهبد شهید صیادشیرازی می باشد.
حجاریان و تخریب جایگاه امام خمینی ره
اقای حجاریان درمصاحبه ای که باسایت جماران داشته است به نام دفاع از امام ،به تخریب و نفی جایگاه حوزوی و فقهی حضرت امام خمینی ره درسال ۱۳۴۲پرداخته است.ای کاش اقای سید حسن خمینی درمقابل این شیطنت ها سکوت نمی کرد.سعید حجاریان اظهارداشته است:
«اساساً چرا آمریکا باید در آن مقطع (سال ۱۳۴۲) با امام ارتباط میگرفت؟ در آن زمان مراجع تقلید طراز اولی در حوزه علمیه حضور داشتند و آمریکا اگر مایل به ارتباط گرفتن بود باید با مراجع تقلید وقت تماس برقرار میکرد.»
@hosseinghasemi57
اقای حجاریان درمصاحبه ای که باسایت جماران داشته است به نام دفاع از امام ،به تخریب و نفی جایگاه حوزوی و فقهی حضرت امام خمینی ره درسال ۱۳۴۲پرداخته است.ای کاش اقای سید حسن خمینی درمقابل این شیطنت ها سکوت نمی کرد.سعید حجاریان اظهارداشته است:
«اساساً چرا آمریکا باید در آن مقطع (سال ۱۳۴۲) با امام ارتباط میگرفت؟ در آن زمان مراجع تقلید طراز اولی در حوزه علمیه حضور داشتند و آمریکا اگر مایل به ارتباط گرفتن بود باید با مراجع تقلید وقت تماس برقرار میکرد.»
@hosseinghasemi57
http://www.jahannews.com/fa/doc/news/496704/%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D9%82%D8%AF%D9%85%DB%8C-%D8%B9%D9%88%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%AC%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D9%87%D9%85%DA%AF%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%A8%D8%AA%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D9%85%DB%8C-%D8%B1%D8%B3%D8%AF-%D9%88%D9%84%DB%8C
@hosseinghasemi57
@hosseinghasemi57
جهان نيوز
وقتی سعید امامی تا یک قدمی شناسایی عوامل انفجارهای سهمگین ابتدای انقلاب می رسد ولی. . .
علی فلاحیان وزیر اسبق اطلاعات در گفت و گویی که با رضا گلپور داشته (کتابی که اجازه انتشار پیدا نکرده است) در تاریخ ۱۳۷۹/۸/۳درباره مسعود کشمیری و کلاهی می گوید: ''کشمیری را فکر می کنم در اروپاست. حتی همین سعید اسلامی خانه های آنها را در آلمان پیدا کرده بود.…
کلاهی وکشمیری کجا هستند؟
۳۵سال از شهادت شهید بهشتی و یارانش درحزب جمهوری اسلامی در۷تیرو انفجار نخست وزیری که منجربه شهادت شهیدان رجایی وباهنردر۸شهریورگردید و ترور شهید قدوسی در۱۴شهریور می گذرد،دراین مدت اخبار وروایت های متعددی ازمکان زندگی و استقرار نفوذی های عامل این انفجارگفته شده است.بالاخره اینها کجا هستند؟درچه شرایطی نگه داری شده اند که از انتقام نیروهای انقلاب درامان مانده اند؟
۱-علی فلاحیان وزیر اسبق اطلاعات درگفتگویی که با رضا گلپور داشته (کتابی که اجازه انتشارپیدا نکرده است) در تاریخ ۱۳۷۹/۸/۳درباره مسعود کشمیری وکلاهی می گوید:
''کشمیری را فکرمی کنم دراروپاست.حتی همین سعید اسلامی خانه های انهارادرالمان پیدا کرده بود.انگیزه داشت...''
البته اقای فلاحیان توضیحی نداده است که چرا اگرمحل زندگی این افراد توسط سعید اسلامی کشف شده بود،اقدامی به منظور مجازات انهاتوسط معاون امنیت او انجام نشده است؟
۲- یکم دیماه ۱۳۹۲خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) به نقل ازیک مقام اگاه خبرداده است:
''مسعود كشميري عامل انفجار نخست وزيري و محمدرضا كلاهي صمدي عامل انفجار حزب جمهوري اسلامي در آلمان رويت شده اند...
وي كه خواست نامش فاش نشود، در گفت و گو با خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران گفت: نامبردگان كه از اعضا و هواداران فعال گروهك تروريستي منافقين و خط نفوذ فرقه رجوي در نهادهاي حياتي، حساس و مهم جمهوري اسلامي بودند، هنگام خوردن غذا در رستوراني در شهر كلن و هنگام رانندگي در شهر هامبورگ آلمان مشاهده شده اند.''
۳- سردار سعید منتظرالمهدی سخنگوی ناجا درتاریخ ۲۵اردیبهشت ۱۳۹۵درگفتگوباخبرنگاران ضمن اشاره به تلاش پلیس ایران و همکاری اینترپل از بازداشت یکی از عوامل انفجارحزب خبرداد:
''به دنبال همکاریهای پلیس اینترپل و پیگیریهای پلیس ایران، یکی از عناصر گروهک تروریستی منافقین که در انفجار حزب جمهوری دست داشت در کشور آلبانی شناسایی و دستگیر شد.''
۴-دوروز بعدیعنی ۲۷اردیبهشت ۱۳۹۵ فرمانده ناجا ازعدم استرداد این فرد خبرداد:
''کشور آلبانی برای استرداد عامل انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی همکاری نمی کند.''
۵-پس ازمصاحبه سخنگوی ناجا،رسانه هااسامی مختلفی رادرباره فرددستگیرشده منتشر کردند ازجمله : مسعودکشمیری،محمدرضاکلاهی،زهره عطریانفرو فهیمه اروانی
۶- مباحث هفته های اخیردرباره کشمیری وکلاهی مسعود ازعوامل انفجار۸شهریورو۷تیر این سوال را ایجاد می کند که انها کجازندگی می کنند؟یکی ازکارشناسان قدیمی اطلاعاتی وامنیتی معتقد است:
''هرجا که جناب "مهدی" خان یا همان سعید شاهسوندی اسکان دارند کشمیری و کلاهی و ... در همان مکان زندگی می کنند.
جناب "مهدی" خان در زمانی که در تهران خیابان عباس آباد (بقول خودشان ) تشریف داشتند منزل ایشان ستاد فرماندهی انفجارساختمان حزب جمهوری اسلامی در 7 تیر سال 60 بود.
فردای انفجار که ایشان به کردستان رفت تا در پناه قاسملو و "شرفکندی"
به ادامه توطئه هایش بپردازد محمد رضا کلاهی هم در جوار ایشان بود. زمانی که شاهسوندی ساکن استانبول ترکیه می شود
مسعود کشمیری (که روزگاری قرار بود جنازه قلابی اش بعنوان شهید سوم در جوار شهیدان رجائی و باهنر دفن شود )هم منزل ایشان است.
البته محمد رضا کلاهی نیز در استانبول به شاهسوندی چسبیده و تکان نمیخورد .
در بغداد نیز سرهنگ بهزاد معزی بهائی عامل فرار رجوی و بنی صدر هم منزل جناب شاهسوندی بوده است و...
اکنون که شاهسوندی ساکن آلمان است پیدا کردن منزل کشمیری و... کار چندان سختی نیست.''
۷-انتظار جامعه ازمجموعه اطلاعاتی وامنیتی مقتدرجمهوری اسلامی با اشراف گسترده اطلاعاتی ان است که بعد از۳۵سال عوامل انفجار حزب،انفجارنخست وزیری و عامل شهادت شهید قدوسی را مجازات نماید.باید باضربه سخت وسنگین به چنین عناصری،به سایزنفوذیها هم یک پیام واضع داد:هیچ جا برای نفوذی ها امن نیست.تاخیردربرخورد وضربه محکم به چنین افرادی، می تواندباعث دلگرمی سایر افراد شبکه نفوذ باشد.
@hosseinghasemi57
۳۵سال از شهادت شهید بهشتی و یارانش درحزب جمهوری اسلامی در۷تیرو انفجار نخست وزیری که منجربه شهادت شهیدان رجایی وباهنردر۸شهریورگردید و ترور شهید قدوسی در۱۴شهریور می گذرد،دراین مدت اخبار وروایت های متعددی ازمکان زندگی و استقرار نفوذی های عامل این انفجارگفته شده است.بالاخره اینها کجا هستند؟درچه شرایطی نگه داری شده اند که از انتقام نیروهای انقلاب درامان مانده اند؟
۱-علی فلاحیان وزیر اسبق اطلاعات درگفتگویی که با رضا گلپور داشته (کتابی که اجازه انتشارپیدا نکرده است) در تاریخ ۱۳۷۹/۸/۳درباره مسعود کشمیری وکلاهی می گوید:
''کشمیری را فکرمی کنم دراروپاست.حتی همین سعید اسلامی خانه های انهارادرالمان پیدا کرده بود.انگیزه داشت...''
البته اقای فلاحیان توضیحی نداده است که چرا اگرمحل زندگی این افراد توسط سعید اسلامی کشف شده بود،اقدامی به منظور مجازات انهاتوسط معاون امنیت او انجام نشده است؟
۲- یکم دیماه ۱۳۹۲خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) به نقل ازیک مقام اگاه خبرداده است:
''مسعود كشميري عامل انفجار نخست وزيري و محمدرضا كلاهي صمدي عامل انفجار حزب جمهوري اسلامي در آلمان رويت شده اند...
وي كه خواست نامش فاش نشود، در گفت و گو با خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران گفت: نامبردگان كه از اعضا و هواداران فعال گروهك تروريستي منافقين و خط نفوذ فرقه رجوي در نهادهاي حياتي، حساس و مهم جمهوري اسلامي بودند، هنگام خوردن غذا در رستوراني در شهر كلن و هنگام رانندگي در شهر هامبورگ آلمان مشاهده شده اند.''
۳- سردار سعید منتظرالمهدی سخنگوی ناجا درتاریخ ۲۵اردیبهشت ۱۳۹۵درگفتگوباخبرنگاران ضمن اشاره به تلاش پلیس ایران و همکاری اینترپل از بازداشت یکی از عوامل انفجارحزب خبرداد:
''به دنبال همکاریهای پلیس اینترپل و پیگیریهای پلیس ایران، یکی از عناصر گروهک تروریستی منافقین که در انفجار حزب جمهوری دست داشت در کشور آلبانی شناسایی و دستگیر شد.''
۴-دوروز بعدیعنی ۲۷اردیبهشت ۱۳۹۵ فرمانده ناجا ازعدم استرداد این فرد خبرداد:
''کشور آلبانی برای استرداد عامل انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی همکاری نمی کند.''
۵-پس ازمصاحبه سخنگوی ناجا،رسانه هااسامی مختلفی رادرباره فرددستگیرشده منتشر کردند ازجمله : مسعودکشمیری،محمدرضاکلاهی،زهره عطریانفرو فهیمه اروانی
۶- مباحث هفته های اخیردرباره کشمیری وکلاهی مسعود ازعوامل انفجار۸شهریورو۷تیر این سوال را ایجاد می کند که انها کجازندگی می کنند؟یکی ازکارشناسان قدیمی اطلاعاتی وامنیتی معتقد است:
''هرجا که جناب "مهدی" خان یا همان سعید شاهسوندی اسکان دارند کشمیری و کلاهی و ... در همان مکان زندگی می کنند.
جناب "مهدی" خان در زمانی که در تهران خیابان عباس آباد (بقول خودشان ) تشریف داشتند منزل ایشان ستاد فرماندهی انفجارساختمان حزب جمهوری اسلامی در 7 تیر سال 60 بود.
فردای انفجار که ایشان به کردستان رفت تا در پناه قاسملو و "شرفکندی"
به ادامه توطئه هایش بپردازد محمد رضا کلاهی هم در جوار ایشان بود. زمانی که شاهسوندی ساکن استانبول ترکیه می شود
مسعود کشمیری (که روزگاری قرار بود جنازه قلابی اش بعنوان شهید سوم در جوار شهیدان رجائی و باهنر دفن شود )هم منزل ایشان است.
البته محمد رضا کلاهی نیز در استانبول به شاهسوندی چسبیده و تکان نمیخورد .
در بغداد نیز سرهنگ بهزاد معزی بهائی عامل فرار رجوی و بنی صدر هم منزل جناب شاهسوندی بوده است و...
اکنون که شاهسوندی ساکن آلمان است پیدا کردن منزل کشمیری و... کار چندان سختی نیست.''
۷-انتظار جامعه ازمجموعه اطلاعاتی وامنیتی مقتدرجمهوری اسلامی با اشراف گسترده اطلاعاتی ان است که بعد از۳۵سال عوامل انفجار حزب،انفجارنخست وزیری و عامل شهادت شهید قدوسی را مجازات نماید.باید باضربه سخت وسنگین به چنین عناصری،به سایزنفوذیها هم یک پیام واضع داد:هیچ جا برای نفوذی ها امن نیست.تاخیردربرخورد وضربه محکم به چنین افرادی، می تواندباعث دلگرمی سایر افراد شبکه نفوذ باشد.
@hosseinghasemi57
هدی صابر و سازمان جهنمی رجوی
دراواخرابان واوایل اذر ۱۳۶۷بخشی ازشبکه نفوذی سازمان دردولت، توسط وزارت اطلاعات دستگیرشد.درجریان این ضربه وزارت اطلاعات،سید حسین سید تفرشی ها و مصطفی خانبانی نیزجزدستگیرشدگان بودند.
مهندس سید حسین سید تفرشی ها معاون ومشاور وزارت صنایع وحتی یکی ازکاندیداهای تصدی این وزارتخانه بود.
مصطفی خانبانی و سیدحسین تفرشی ها در سالهای اولیه دهه شصت به جریانی که بعدها «جناح اصفهان» کارگزاران سازندگی (عطریانفر، مهاجرانی، نوربخش و …) را تشکیل دادند نزدیک شدند.
در نشستهایی که مصطفی و سیدحسین با این افراد داشتند اطلاعات اقتصادی، امنیتی و سیاسی رژیم را کسب و همراه با اطلاعاتی که خود داشتند از طریق نامهنویسی با جوهر نامرئی به مجاهدین منتقل میکردند. آنها همچنین ارتباط نزدیکی با ابراهیم یزدی و عزتالله سحابی و … داشتند.
مهندس سحابی درباره ارتباط خودبا بخشی ازاین شبکه نفوذی نوشته است:
''پس ازسال ۱۳۶۱جلساتی باسه تن ازافرادی که از ''امت''فاصله گرفته بودندداشتیم.این سه تن حسین تفرشی ها،مصطفی خانبانی ورضوانی بودند.حرف انان این بود که دکترپیمان درکارهاونظریات فرهنگی پیشرو است ولی ازنظرسیاسی،تحلیل های وی را قبول نداشتند.انان می گفتندکه تحلیل های دکترپیمان دراغازپیروزی انقلاب درست نبوده است.چراکه درسال های ۵۸و۵۹دکترپیمان لیبرالیسم رابه عنوان پایگاه امپریالیسم عمده کرد.
درحالی که خطراصلی دران زمان ارتجاع بود ونظرمجاهدین دراین رابطه صحیح تربود.
درون جنبش مسلمانان مبارزبحث های زیادی درگرفته بودوتعدادی ازاعضاگفته بودند که امت باید منحل شودودکترپیمان به بحث های فرهنگی خودادامه دهد.گروه های دیگری نیزازجنبش فاصله گرفتند.رشتیان،درودی،میرزاده وعلی توکل نیزبی ان که لزوماموضع تفرشی ها ودوستانش راتاییدکنند،جداشدند.دکترپیمان تصورمی کردکه اینان به تحریک مجاهدین خلق چنین بحثی را مطرح می کنند.درحالی که اگرچه این موضوع به نفل مجاهدین بود،ولی ارتباط واقعی تفرشی ها با مجاهدین درسال های بعد اتفاق افتاد.
حسین تفرشی ها برای من جایگاه دیگری داشت.اززندان شیرازخاطرات و سوابقی بااوداشتم که وی رابرایم گرامی ومورد اعتمادمی نمود.درزندان شیرازبه مدت سه سال بااو کارایدئولوژیکی و مکتبی وهمچنین بحث وتحلیل سیاسی داشتم...باحسین صحبت کردن واقعا برای من پرفایده بود...
بااین وصف سابقه ی حسین تفرشی هابامابه سال های پیش وزمان زندان برمی گشت،درحالی که مابا مصطفی خانبانی ورضوانی به احترام حسین رابطه ای داشتیم وشناخت کاملی ازانان نداشتیم.غیرازجلسات مشترک،هردو هفته یک بارجلسات خاصی نیزباحسین داشتیم که بحث وتحلیل سیاسی ودینی وتوحیدی محتوای ان ها را تشکیل می داد.''
مهندس سحابی درادامه دستگیری انهارا اینگونه شرح داده است:
''یکی ازافراد این گروه های سیاسی که نزدیک به مجاهدین بوددستگیرشد.اودرزندان نام سه تن را که مجاهدین روی ان ها کارمی کرده اندبرده بود.بنابراین خانبانی وحسین را دستگیر کردند ورضوانی هم دردرگیری دربلوچستان کشته شد.این درحالی بود که نزدیک شدن حسین به مجاهدین بنابرگفته ی خوداو،دریکی ازسفرهای کاری اش به خارج پیش امدوتنهابرای ازمودن ان گروه سیاسی بوده است.ولیکن انان ازوی اطلاعاتی به دست اورده
بودند وان هارا گرو نگه د اشته بودند تاروی اوکارکنند وانچه می خواستند ازاوبگیرند!
حسین دربازجویی ها اعتراض زیادی به حکومت می نماید ومحکم برخورد می کند،برای همین به عنوان سرموضع به شمار می اید.ازاوخواسته بودند که چندبن صفحه درباره من بنویسد.اوهم بیشترشناخت تحلیلی خودرا که شامل تعریف هایی می شددرباره بنده نوشته بود.اقایان این کلمات را به عنوان پرونده علیه مابه کارمی گرفتند!
حسین را چندماه پس ازدستگیری درسال ۱۳۶۸اعدام کردند ومارا ازفقدان چنین جوان باارزشی اندوهگین ساختند.
پس ازاعدام حسین بود که باهدی صابر،دوست نزدیک وی بیشتراشناشدم.صابردرمرگ حسین مدت ها لباس سیاه برتن می کرد.حسین به لحاظ اخلاقی برجسته بود ودرمحیط خود امنیت وجاذبه ایجادمی کردوبه همین دلیل دوستان وی نیزبه او وابسته بودند...
حسین تفرشی ها درباره کارهای وزارت صنایع با من مشورت می کردولی ازرابطه خود بامجاهدین به من چیزی نگفته بودودراین باره مشورت هم نکرد.''
(عزت الله سحابی،نیم قرن خاطره وتجربه،جلددوم،صفحه ۱۴۶و۱۴۷)
براساس انچه مهندس سحابی دربالا گفته است،اقای هدی صابرهم ازدوستان همین شبکه بوده است که به سید حسین سید تفرشی ها وابسته بوده است.
درضمن درتوضیحات مهندس سحابی نوع ارتباط این سه نفرباایشان تبیین شده و میزان تاثیرپذیری ونزدیکی انها به ایشان.
هم چنین براساس انچه در کیفرخواست ملی مذهبی ها امده است: مصطفی خانبانی دراعترافات خود که درپرونده اش موجود می باشد اظهار داشته است شاخصهای قیمت و مسائل مربوط به سانسورتلویزیون راازهدی صابرمی گرفتم.
همچنین سهیلا خاکبازنژادهمسرمصطفی خانبانی درپرونده اش می گوید مد
دراواخرابان واوایل اذر ۱۳۶۷بخشی ازشبکه نفوذی سازمان دردولت، توسط وزارت اطلاعات دستگیرشد.درجریان این ضربه وزارت اطلاعات،سید حسین سید تفرشی ها و مصطفی خانبانی نیزجزدستگیرشدگان بودند.
مهندس سید حسین سید تفرشی ها معاون ومشاور وزارت صنایع وحتی یکی ازکاندیداهای تصدی این وزارتخانه بود.
مصطفی خانبانی و سیدحسین تفرشی ها در سالهای اولیه دهه شصت به جریانی که بعدها «جناح اصفهان» کارگزاران سازندگی (عطریانفر، مهاجرانی، نوربخش و …) را تشکیل دادند نزدیک شدند.
در نشستهایی که مصطفی و سیدحسین با این افراد داشتند اطلاعات اقتصادی، امنیتی و سیاسی رژیم را کسب و همراه با اطلاعاتی که خود داشتند از طریق نامهنویسی با جوهر نامرئی به مجاهدین منتقل میکردند. آنها همچنین ارتباط نزدیکی با ابراهیم یزدی و عزتالله سحابی و … داشتند.
مهندس سحابی درباره ارتباط خودبا بخشی ازاین شبکه نفوذی نوشته است:
''پس ازسال ۱۳۶۱جلساتی باسه تن ازافرادی که از ''امت''فاصله گرفته بودندداشتیم.این سه تن حسین تفرشی ها،مصطفی خانبانی ورضوانی بودند.حرف انان این بود که دکترپیمان درکارهاونظریات فرهنگی پیشرو است ولی ازنظرسیاسی،تحلیل های وی را قبول نداشتند.انان می گفتندکه تحلیل های دکترپیمان دراغازپیروزی انقلاب درست نبوده است.چراکه درسال های ۵۸و۵۹دکترپیمان لیبرالیسم رابه عنوان پایگاه امپریالیسم عمده کرد.
درحالی که خطراصلی دران زمان ارتجاع بود ونظرمجاهدین دراین رابطه صحیح تربود.
درون جنبش مسلمانان مبارزبحث های زیادی درگرفته بودوتعدادی ازاعضاگفته بودند که امت باید منحل شودودکترپیمان به بحث های فرهنگی خودادامه دهد.گروه های دیگری نیزازجنبش فاصله گرفتند.رشتیان،درودی،میرزاده وعلی توکل نیزبی ان که لزوماموضع تفرشی ها ودوستانش راتاییدکنند،جداشدند.دکترپیمان تصورمی کردکه اینان به تحریک مجاهدین خلق چنین بحثی را مطرح می کنند.درحالی که اگرچه این موضوع به نفل مجاهدین بود،ولی ارتباط واقعی تفرشی ها با مجاهدین درسال های بعد اتفاق افتاد.
حسین تفرشی ها برای من جایگاه دیگری داشت.اززندان شیرازخاطرات و سوابقی بااوداشتم که وی رابرایم گرامی ومورد اعتمادمی نمود.درزندان شیرازبه مدت سه سال بااو کارایدئولوژیکی و مکتبی وهمچنین بحث وتحلیل سیاسی داشتم...باحسین صحبت کردن واقعا برای من پرفایده بود...
بااین وصف سابقه ی حسین تفرشی هابامابه سال های پیش وزمان زندان برمی گشت،درحالی که مابا مصطفی خانبانی ورضوانی به احترام حسین رابطه ای داشتیم وشناخت کاملی ازانان نداشتیم.غیرازجلسات مشترک،هردو هفته یک بارجلسات خاصی نیزباحسین داشتیم که بحث وتحلیل سیاسی ودینی وتوحیدی محتوای ان ها را تشکیل می داد.''
مهندس سحابی درادامه دستگیری انهارا اینگونه شرح داده است:
''یکی ازافراد این گروه های سیاسی که نزدیک به مجاهدین بوددستگیرشد.اودرزندان نام سه تن را که مجاهدین روی ان ها کارمی کرده اندبرده بود.بنابراین خانبانی وحسین را دستگیر کردند ورضوانی هم دردرگیری دربلوچستان کشته شد.این درحالی بود که نزدیک شدن حسین به مجاهدین بنابرگفته ی خوداو،دریکی ازسفرهای کاری اش به خارج پیش امدوتنهابرای ازمودن ان گروه سیاسی بوده است.ولیکن انان ازوی اطلاعاتی به دست اورده
بودند وان هارا گرو نگه د اشته بودند تاروی اوکارکنند وانچه می خواستند ازاوبگیرند!
حسین دربازجویی ها اعتراض زیادی به حکومت می نماید ومحکم برخورد می کند،برای همین به عنوان سرموضع به شمار می اید.ازاوخواسته بودند که چندبن صفحه درباره من بنویسد.اوهم بیشترشناخت تحلیلی خودرا که شامل تعریف هایی می شددرباره بنده نوشته بود.اقایان این کلمات را به عنوان پرونده علیه مابه کارمی گرفتند!
حسین را چندماه پس ازدستگیری درسال ۱۳۶۸اعدام کردند ومارا ازفقدان چنین جوان باارزشی اندوهگین ساختند.
پس ازاعدام حسین بود که باهدی صابر،دوست نزدیک وی بیشتراشناشدم.صابردرمرگ حسین مدت ها لباس سیاه برتن می کرد.حسین به لحاظ اخلاقی برجسته بود ودرمحیط خود امنیت وجاذبه ایجادمی کردوبه همین دلیل دوستان وی نیزبه او وابسته بودند...
حسین تفرشی ها درباره کارهای وزارت صنایع با من مشورت می کردولی ازرابطه خود بامجاهدین به من چیزی نگفته بودودراین باره مشورت هم نکرد.''
(عزت الله سحابی،نیم قرن خاطره وتجربه،جلددوم،صفحه ۱۴۶و۱۴۷)
براساس انچه مهندس سحابی دربالا گفته است،اقای هدی صابرهم ازدوستان همین شبکه بوده است که به سید حسین سید تفرشی ها وابسته بوده است.
درضمن درتوضیحات مهندس سحابی نوع ارتباط این سه نفرباایشان تبیین شده و میزان تاثیرپذیری ونزدیکی انها به ایشان.
هم چنین براساس انچه در کیفرخواست ملی مذهبی ها امده است: مصطفی خانبانی دراعترافات خود که درپرونده اش موجود می باشد اظهار داشته است شاخصهای قیمت و مسائل مربوط به سانسورتلویزیون راازهدی صابرمی گرفتم.
همچنین سهیلا خاکبازنژادهمسرمصطفی خانبانی درپرونده اش می گوید مد
ارکی راصابربه مصطفی می داد.
هدی رضازاده صابر درخصوص تماس وملاقات مخفیانه بانماینده اعزامی منافقین ازعراق درابتدای مرداد ۶۷اظهار می دارد:
''درپایان دوره اموزشی ام درشیراز وقتی همسرم درمنزل مادرم بود تلفن زدم اوگفت یکنفربنام صالح امده است وباتوکارداشته،من گفتم اورا نمی شناسم.وقتی به تهران بازگشتم یک روز صالح امد،من ازپشت چشمی در اورا دیدم به همسرم گفتم بگو نیست،برود بعدا بیاید.باتوجه به قیافه او گفتم یاازاطلاعات است یاازطرف سازمان''
صابرادامه می دهد:
''بارسوم بعد ازچندروز امد ومادراتاق نشستیم واو بی مقدمه گفت ازطرف سازمان امده ام وشماباتوجه به کارتان در رادیو وتلویزیون وارتش می توانید درجمع اوری اخباربه ماکمک کنید.من به او گفتم:من زن و بچه دارم نمی توانم باشما همکاری نمایم.اوگفت شما فرد خودخوری هستی،بارژیم مخالفی امامخالفت خودرا درمبارزه خرج نمی کنی.''
همسر صابردراظهارات خود می گوید بعد ازملاقات صالح وصابر،وقتی صالح می خواست برود انها همدیگر رابغل کردند وصابرهیجان زده بود.
درکیفرخواست به نقل از صابرامده است:
''او[مصطفی خانبانی ]ازعملیات فروغ جاویدان صحبت می کردونام فرماندهان انهارا تاتهران می گفت،اوخیلی باحرارت صحبت می کرد.''
یعنی صابر قبل ازعملیات ازطریق سازمان نسبت به عملیات توجیه ومطلع شده است.
صابردرباره کدرادیویی ارتباط باسازمان نیز می گوید:
''صالح[عضوسازمان منافقین]درملاقات بامن کد علی رستمی را که بنابه قول خودش یکی از افسران وظیفه ای بوده که به سازمان پیوسته ودریکی ازعملیاتهای سازمان کشته شده است را به من داد.''
@hosseinghasemi57
هدی رضازاده صابر درخصوص تماس وملاقات مخفیانه بانماینده اعزامی منافقین ازعراق درابتدای مرداد ۶۷اظهار می دارد:
''درپایان دوره اموزشی ام درشیراز وقتی همسرم درمنزل مادرم بود تلفن زدم اوگفت یکنفربنام صالح امده است وباتوکارداشته،من گفتم اورا نمی شناسم.وقتی به تهران بازگشتم یک روز صالح امد،من ازپشت چشمی در اورا دیدم به همسرم گفتم بگو نیست،برود بعدا بیاید.باتوجه به قیافه او گفتم یاازاطلاعات است یاازطرف سازمان''
صابرادامه می دهد:
''بارسوم بعد ازچندروز امد ومادراتاق نشستیم واو بی مقدمه گفت ازطرف سازمان امده ام وشماباتوجه به کارتان در رادیو وتلویزیون وارتش می توانید درجمع اوری اخباربه ماکمک کنید.من به او گفتم:من زن و بچه دارم نمی توانم باشما همکاری نمایم.اوگفت شما فرد خودخوری هستی،بارژیم مخالفی امامخالفت خودرا درمبارزه خرج نمی کنی.''
همسر صابردراظهارات خود می گوید بعد ازملاقات صالح وصابر،وقتی صالح می خواست برود انها همدیگر رابغل کردند وصابرهیجان زده بود.
درکیفرخواست به نقل از صابرامده است:
''او[مصطفی خانبانی ]ازعملیات فروغ جاویدان صحبت می کردونام فرماندهان انهارا تاتهران می گفت،اوخیلی باحرارت صحبت می کرد.''
یعنی صابر قبل ازعملیات ازطریق سازمان نسبت به عملیات توجیه ومطلع شده است.
صابردرباره کدرادیویی ارتباط باسازمان نیز می گوید:
''صالح[عضوسازمان منافقین]درملاقات بامن کد علی رستمی را که بنابه قول خودش یکی از افسران وظیفه ای بوده که به سازمان پیوسته ودریکی ازعملیاتهای سازمان کشته شده است را به من داد.''
@hosseinghasemi57
هاشمی و سپاه قدس
از کتاب روایتی از زندگی و زمانه آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی، نشرسایان، ص ۵۵۲(مصاحبه منتشرنشده آقای جعفر شیرعلینیا با هاشمی رفسنجانی در سال ۹۴):
''به هاشمی میگویم اگر ادغام{سپاه و ارتش} انجام میشد اکنون نیروی بانفوذی مانند سپاه قدس در منطقه نداشتیم اما او نظر دیگری دارد و معتقد است اگر چنین نیرویی نداشتیم وزارت خارجه فعالتر و مؤثرتر کار میکرد؛«الآن ان یک اشکال واقعی دارد و اشکالش اینست که وزارت خارجه را از اعمال مسئولیت خودش در حساسترین نقاطی که به ما مربوط میشود محروم کرده است. در عراق، سوریه، لبنان،افغانستان، یمن و هرجایی که اینگونه میشود ما حقیقتاً مشکل داریم. کسی نمیتواند در این کشورها سفیری را بدون موافقت سپاه قدس بگذارد.''
@hosseinghasemi57
از کتاب روایتی از زندگی و زمانه آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی، نشرسایان، ص ۵۵۲(مصاحبه منتشرنشده آقای جعفر شیرعلینیا با هاشمی رفسنجانی در سال ۹۴):
''به هاشمی میگویم اگر ادغام{سپاه و ارتش} انجام میشد اکنون نیروی بانفوذی مانند سپاه قدس در منطقه نداشتیم اما او نظر دیگری دارد و معتقد است اگر چنین نیرویی نداشتیم وزارت خارجه فعالتر و مؤثرتر کار میکرد؛«الآن ان یک اشکال واقعی دارد و اشکالش اینست که وزارت خارجه را از اعمال مسئولیت خودش در حساسترین نقاطی که به ما مربوط میشود محروم کرده است. در عراق، سوریه، لبنان،افغانستان، یمن و هرجایی که اینگونه میشود ما حقیقتاً مشکل داریم. کسی نمیتواند در این کشورها سفیری را بدون موافقت سپاه قدس بگذارد.''
@hosseinghasemi57
✅ بازخوانی جامعه اسلامی از نگاه شهید مظلوم دکتر بهشتی
❌آقا بالا بروی یا پائین بیائی، جامعهای را اصلا بالای سرش قرآن پهن كنید، مادامی كه در آن جامعه در یك سو گرسنه بیچاره ای از سرما بلرزد و در سوی دیگر متنعمان، برخوردار از همه چیز باشند، این جامعه لجن است، تمام چهرهاش را هم با قرآن بپوشانید، باز لجن است!
آیا كسی در دنیا منتظر این مینشیند كه ببیند این جامعه، جامعه قرآنی است یا انجیلی یا توراتی یا بودائی یا اوستائی، یا مائوئیست است؟
نگاه میكند میبیند اگر در جامعه، به همه انسانها به چشم انسان نگاه میشود، ضرورتهای زندگی آنها تامین میشود و در جامعهای دیگر انسانهایش به آنها به چشم انسان نگاه نمیشود، احتیاجات آنها بیارزش است، یك طرف شهرش خیابانهایش گلكاری دارد و طرف دیگرش چندین سال است كه چاله چولههایش تبدیل به دره و ماهور شده، این جامعه هر برچسبی میخواهد داشته باشد. آیا مردم سالم دنیا در ردهبندی این دو نوع جامعه و خوب و بد كردن آن حالت انتظار پیدا میكنند؟ تا ببینیم آیا قرآن در این زمینه چه میگوید؟ انجیل در این باره چه گفته؟ به خصوص اوستا چه میفرماید؟ اوپانیشادهای آئین هندی چه سخنی میگویند؟ كتاب مائو در این باره چه آورده؟ لنین در این زمینه چه گفته؟ ماركس چه گفته؟ این حرفها نیست، منتظر اینها نیستیم آقا، بلكه این جامعه بد این جامعه ناقص و این جامعه دارای كمبود است و در این شكی نیست، اینقدر بحث نمیخواهد!
از کتاب باید ها و نباید ها (امر به معروف و نهی از منکر در دیدگاه قرآن)
تفسیر آیات 102 تا 110 سوره آل عمران
#فیشهای_نجومی
#عدالت
#غصۀ_ناتمام
#پاشنه_آشیل_جمهوری_اسلامی
@hosseinghasemi57
❌آقا بالا بروی یا پائین بیائی، جامعهای را اصلا بالای سرش قرآن پهن كنید، مادامی كه در آن جامعه در یك سو گرسنه بیچاره ای از سرما بلرزد و در سوی دیگر متنعمان، برخوردار از همه چیز باشند، این جامعه لجن است، تمام چهرهاش را هم با قرآن بپوشانید، باز لجن است!
آیا كسی در دنیا منتظر این مینشیند كه ببیند این جامعه، جامعه قرآنی است یا انجیلی یا توراتی یا بودائی یا اوستائی، یا مائوئیست است؟
نگاه میكند میبیند اگر در جامعه، به همه انسانها به چشم انسان نگاه میشود، ضرورتهای زندگی آنها تامین میشود و در جامعهای دیگر انسانهایش به آنها به چشم انسان نگاه نمیشود، احتیاجات آنها بیارزش است، یك طرف شهرش خیابانهایش گلكاری دارد و طرف دیگرش چندین سال است كه چاله چولههایش تبدیل به دره و ماهور شده، این جامعه هر برچسبی میخواهد داشته باشد. آیا مردم سالم دنیا در ردهبندی این دو نوع جامعه و خوب و بد كردن آن حالت انتظار پیدا میكنند؟ تا ببینیم آیا قرآن در این زمینه چه میگوید؟ انجیل در این باره چه گفته؟ به خصوص اوستا چه میفرماید؟ اوپانیشادهای آئین هندی چه سخنی میگویند؟ كتاب مائو در این باره چه آورده؟ لنین در این زمینه چه گفته؟ ماركس چه گفته؟ این حرفها نیست، منتظر اینها نیستیم آقا، بلكه این جامعه بد این جامعه ناقص و این جامعه دارای كمبود است و در این شكی نیست، اینقدر بحث نمیخواهد!
از کتاب باید ها و نباید ها (امر به معروف و نهی از منکر در دیدگاه قرآن)
تفسیر آیات 102 تا 110 سوره آل عمران
#فیشهای_نجومی
#عدالت
#غصۀ_ناتمام
#پاشنه_آشیل_جمهوری_اسلامی
@hosseinghasemi57
تصفیه درون گروهی؛باروش حل کردن درون اسید
''پرویز صدری (متولد ۱۳۲۱) که در کنار مصطفی شعاعیان و بهزاد نبوی به فعالیت چریکی و مسلحانه گرایش پیدا کرد، در اواخر دهۀ چهل، به همراه آن دو رفیق دوران دانشجویی، در مرکزیت گروهی چریکی قرار گرفت؛ گروهی که با هدف مبارزۀ چریک شهری، قصد سازماندهیِ جبههایِ جمعی از جوانان مسلمان و مارکسیست را داشت....
با لو رفتن شاخۀ بهزاد نبوی پس از طرح بلندپروازانۀ از کار انداختن ذوبآهن اصفهان و بازداشت اعضای آن شاخه در تابستان ۵۱، پرویز صدری و مصطفی شعاعیان وارد زندگی مخفی شدند....
پس از انقلاب ۵۷ و بازداشت بازجو تهرانی، او به مادر پرویز گفت که ساواک به دنبال پرویز صدری بوده ولی هیچ نشانی از او نیافته بود و پرویز باید در تصفیههای سازمانی از بین رفته باشد.
تکان دهندهترین روایت کتاب[ پیمان وهاب زاده، پرویز صدری: نمایی از یک زندگی سیاسی، ]دربارۀ سرنوشت پرویز صدری، روایتی است به نقل از خواهر او، و آنچه او دربارۀ برادرش پرویز در یک مهمانی در سال ۵۸ شنیده است:
«شخصی که نمیدانم نامش چه بود از من سؤال کرد: شما خواهر پرویز هستی؟ پس از تأیید من گفت: میدانی او چگونه از بین رفت؟ گفتم نه. او گفت: پرویز برای توضیحاتی دعوت شد و سپس تصفیۀ گروهی گردید. من دگرگون شدم و با مکث کوتاهی پرسیدم چه کسی این را به شما گفت؟ گفت که من آنجا بودم. سؤال کردم پیکر او چه شد؟ گفت در اسید حل شد. من آنقدر در این فاجعه غرق شدم که هیچ نفهمیدم. پس از دقایقی که به خود آمدم نشانی از او (راوی این خبر) نیافتم. و هنوز نمیدانم که او کِه بود. کسی هم نمیداند».''
منبع:نشریه اندیشه پویا شماره ۳۵
@hosseinghasemi57
''پرویز صدری (متولد ۱۳۲۱) که در کنار مصطفی شعاعیان و بهزاد نبوی به فعالیت چریکی و مسلحانه گرایش پیدا کرد، در اواخر دهۀ چهل، به همراه آن دو رفیق دوران دانشجویی، در مرکزیت گروهی چریکی قرار گرفت؛ گروهی که با هدف مبارزۀ چریک شهری، قصد سازماندهیِ جبههایِ جمعی از جوانان مسلمان و مارکسیست را داشت....
با لو رفتن شاخۀ بهزاد نبوی پس از طرح بلندپروازانۀ از کار انداختن ذوبآهن اصفهان و بازداشت اعضای آن شاخه در تابستان ۵۱، پرویز صدری و مصطفی شعاعیان وارد زندگی مخفی شدند....
پس از انقلاب ۵۷ و بازداشت بازجو تهرانی، او به مادر پرویز گفت که ساواک به دنبال پرویز صدری بوده ولی هیچ نشانی از او نیافته بود و پرویز باید در تصفیههای سازمانی از بین رفته باشد.
تکان دهندهترین روایت کتاب[ پیمان وهاب زاده، پرویز صدری: نمایی از یک زندگی سیاسی، ]دربارۀ سرنوشت پرویز صدری، روایتی است به نقل از خواهر او، و آنچه او دربارۀ برادرش پرویز در یک مهمانی در سال ۵۸ شنیده است:
«شخصی که نمیدانم نامش چه بود از من سؤال کرد: شما خواهر پرویز هستی؟ پس از تأیید من گفت: میدانی او چگونه از بین رفت؟ گفتم نه. او گفت: پرویز برای توضیحاتی دعوت شد و سپس تصفیۀ گروهی گردید. من دگرگون شدم و با مکث کوتاهی پرسیدم چه کسی این را به شما گفت؟ گفت که من آنجا بودم. سؤال کردم پیکر او چه شد؟ گفت در اسید حل شد. من آنقدر در این فاجعه غرق شدم که هیچ نفهمیدم. پس از دقایقی که به خود آمدم نشانی از او (راوی این خبر) نیافتم. و هنوز نمیدانم که او کِه بود. کسی هم نمیداند».''
منبع:نشریه اندیشه پویا شماره ۳۵
@hosseinghasemi57
شکسپیرواخروعاقبت خادمان صدیق
«اوه! آقا، خاطر آسوده دارید؛ من در خدمت او برای آنم که مجال پیشرفتی بیابم. ما همه نمیتوانیم فرمانده باشیم. و همه فرماندهان نمیتوانند از زیردستان امید خدمت صادقانه داشته باشند.
چهبسا چاکران خوشخدمت چاپلوس میبینید که به رغبت سر به بندگی فرود میآورند؛ و درست مانند خر عمر خود را برای مشتی کاه در راه خدمت صرف میکنند، و همین که پیری در رسد، رانده میشوند. این دسته نوکران صدیق در خور تازیانهاند.
اما دیگرانی هم هستند که هرچند شکل و ظاهر وظیفهشناسی به خود میدهند تنها در پی سود خویشند، و با خدمتنمایی نزد سرور خود به حساب او پوستی نو میکنند، و پس از آن که تریج قبایشان زربفت شد، اگر کرنشی هست به خودشان میکنند.»
ویلیام شکسپیر، کتاب اتللو، ترجمه م.ا.بهآذین، نشر دات، چاپ هفتم، ص ص ۱۳و۱۴.
@hosseinghasemi57
«اوه! آقا، خاطر آسوده دارید؛ من در خدمت او برای آنم که مجال پیشرفتی بیابم. ما همه نمیتوانیم فرمانده باشیم. و همه فرماندهان نمیتوانند از زیردستان امید خدمت صادقانه داشته باشند.
چهبسا چاکران خوشخدمت چاپلوس میبینید که به رغبت سر به بندگی فرود میآورند؛ و درست مانند خر عمر خود را برای مشتی کاه در راه خدمت صرف میکنند، و همین که پیری در رسد، رانده میشوند. این دسته نوکران صدیق در خور تازیانهاند.
اما دیگرانی هم هستند که هرچند شکل و ظاهر وظیفهشناسی به خود میدهند تنها در پی سود خویشند، و با خدمتنمایی نزد سرور خود به حساب او پوستی نو میکنند، و پس از آن که تریج قبایشان زربفت شد، اگر کرنشی هست به خودشان میکنند.»
ویلیام شکسپیر، کتاب اتللو، ترجمه م.ا.بهآذین، نشر دات، چاپ هفتم، ص ص ۱۳و۱۴.
@hosseinghasemi57
نفوذی های سازمان منافقین وترور محسن رضایی
محسن رضایی اولین مسول واحد اطلاعات سپاه درگفتگوباچندتن از مدیران و مسولین وقت اطلاعات سپاه اسامی و اقدامات چندتن ازنفوذی های سازمان منافقین دراطلاعات سپاه که قصد ترور اورا داشتند راچنین بازگو کرده است:
[محسن رضایی] :یکی از این نفوذیهای منافقین در حلقه محافظین من بود که قصد بمبگذاری در اتاق کار من را داشت.
[مصاحبه کننده]: آقا محسن، اسمش چه بود؟
[محسن رضایی]: آقای حسین رنجبر بود که عضو سپاه پاسداران شده بود.
[عبداللهی]: او مسئول پیگیری امور مربوط به همه کارهای آقا محسن بود و همهجا با آقا محسن بود.
دکتر رضایی: بله، ظاهراً دختری از منافقین همسر وی شده و ازاینطریق ایشان را جذب کرده بودند.
شبیه بمبی که برای ترور شهید قدوسی تهیه کرده بودند را هم به آقای رنجبر داده بودند تا در اتاقِ کارِ من جاسازی کند. او نیز بمب را تا نزدیک اتاق من آورده بود. بعداً در اعترافاتش به این نکته اشاره کرد که من برای چند لحظه چهرة برادر محسن جلویم مجسم شد و بهسبب رابطه عاطفی که با ایشان داشتم، دیگر نتوانستم کار بمبگذاری را به اتمام برسانم.
[مصاحبه کننده]: چگونه بمب را به داخل ساختمان آورده بود؟
[محسن رضایی]: از در اصلی ستاد سپاه بمب را وارد کرده و تا نزدیک اتاق من آمده بود.
عبداللهی: او قادر بود همه چیز بیاورد و ببرد...
[محسن رضایی]: ما در واحد اطلاعات سپاه فقط حسین رنجبر را [بهعنوان منافق نفوذی] داشتیم.
[عبداللهی]: نه. منظورم در سپاه تهران است، آقای [عباس]زریباف.
[محسن رضایی]: بله. منافقین در تشکیلات ما یک فرد نفوذی به نام عباس زریباف داشتند که پانزده دقیقه قبل از اینکه به محل کار من حمله شود، به داخل اتاق آمد و پس از احوالپرسی در را بست و رفت. ربع ساعت بعد، به محل کار من در ساختمان ستاد مرکزی حمله شد. ما در قسمت شمالی ستاد جایی مستقر شده بودیم که دیوار دور ساختمانها با ساختمان ستاد کمتر از ده متر فاصله داشت. منافقین از دو کوچة بنبست منتهی به این دیوار با دو وانت و دو تیم عملیاتی مجموعاً نه نفر ـ با آر.پی.جی7 محل اقامت من را از دو نقطه شمال به جنوب و ازسمت غرب به شرق هدف قرار دادند و درمجموع، پنج گلوله آر.پی.جی7 بهصورت ضربدری به اتاق من شلیک کردند.
من اول فکر کردم خمپاره است و زیر میز رفتم، بعد متوجه شدم خمپاره نیست و اگر در اتاق بمانم چون هدف گرفته شده، ممکن است باز گلولههای بیشتری بیاید. لذا از طبقة سوم و راهپلهها پایین آمدم و به حیاط رفتم، درحالیکه ترکشها دست و پاهایم را مجروح کرده بود. بااینحال، مرتب فریاد میکشیدم حمله کنید، نگذارید فرار کنند. این حس به من دست داده بود که احتمالاً باید در کوچههای اطراف و کنار ستاد مرکزی باشند. به همین دلیل، مرتب فریاد میکشیدم که حمله کنید، نگذارید اینها فرار کنند. البته آنها توانستند فرار کنند، ولی در حملاتی که در مردادماه به اکیپهای نظامی منافقین داشتیم، چند نفر از آنهایی که به ساختمان اطلاعات حمله کرده بودند، کشته و چند نفری هم دستگیر شدند.
[جمالی]: من میدانم چرا به اتاق شما آمده بود. او بهبهانه گلهگذاری به اتاق شما آمده بود. اگر یادتان باشد حمله زمانی رخ داد که شما به اتاق من آمده بودید. در زمان شروع حمله در اتاق بزرگ جلسه داشتیم. شما آن سر میز نشسته بودید و من هم این سر میز که حمله با آر.پی.جی7 آغاز شد. بچههای ضداطلاعات یا حفاظت اطلاعات سپاه به عباس زریباف بهخاطر خانمش که از توابین و منافقین بود، مشکوک شده و دو یا سه روز قبل از حمله قصد داشتند او را دستگیر کنند، ولی او خیلی سروصدا کرده و نزد شما برای شکایت آمده و گفته بود که این بچهها به من مشکوک هستند و میخواهند من را بگیرند. به این بهانه پیش شما آمده بود. حتی روز قبل از حمله بچههای حفاظت اطلاعات سپاه به عباس مشکوک شده بودند.
[محسن رضایی]: درست است.
[جمالی]: میخواستند او را دستگیر کنند. ظاهراً با همین ژستهای احساسی و حالتهای عاطفی قصد فریب داشت، و میخواست وانمود کند کار وی درست است و جاسوس نیست.
[مصاحبه کننده]: آقای دکتر، این عملیات سازمان علیه واحد اطلاعات نشان میدهد سازمان منافقین روی شما حساب ویژهای باز کرده بود. ظاهراً آقای رنجبران هم یک عملیات ترور دیگر شبیه ترور شهید قدوسی طراحی کرده بود.
[محسن رضایی]: حسین رنجبران همیشه همراه من بود. من دوتا همراه داشتم؛ راننده و همراه دیگر که نقش محافظ هم داشت آقای حسین رنجبران بود که ازطریق یک خانم [منافق] ایشان را به تور انداخته بودند یا حالا خانم خودش بود یا بعد آمد همسر او شد، نمیدانم. او را جذب کرده بودند.
یک بار بمبی شبیه آن چیزی که شهید قدوسی را شهید کردند، به رنجبران داده بودند که زیر میز من بگذارد. یک بار هم ساک [همراه وی را] بمبگذاری کرده بودند تا آن را بیاورد در اتاق من بگذارد که در هر دو بار این کار را
محسن رضایی اولین مسول واحد اطلاعات سپاه درگفتگوباچندتن از مدیران و مسولین وقت اطلاعات سپاه اسامی و اقدامات چندتن ازنفوذی های سازمان منافقین دراطلاعات سپاه که قصد ترور اورا داشتند راچنین بازگو کرده است:
[محسن رضایی] :یکی از این نفوذیهای منافقین در حلقه محافظین من بود که قصد بمبگذاری در اتاق کار من را داشت.
[مصاحبه کننده]: آقا محسن، اسمش چه بود؟
[محسن رضایی]: آقای حسین رنجبر بود که عضو سپاه پاسداران شده بود.
[عبداللهی]: او مسئول پیگیری امور مربوط به همه کارهای آقا محسن بود و همهجا با آقا محسن بود.
دکتر رضایی: بله، ظاهراً دختری از منافقین همسر وی شده و ازاینطریق ایشان را جذب کرده بودند.
شبیه بمبی که برای ترور شهید قدوسی تهیه کرده بودند را هم به آقای رنجبر داده بودند تا در اتاقِ کارِ من جاسازی کند. او نیز بمب را تا نزدیک اتاق من آورده بود. بعداً در اعترافاتش به این نکته اشاره کرد که من برای چند لحظه چهرة برادر محسن جلویم مجسم شد و بهسبب رابطه عاطفی که با ایشان داشتم، دیگر نتوانستم کار بمبگذاری را به اتمام برسانم.
[مصاحبه کننده]: چگونه بمب را به داخل ساختمان آورده بود؟
[محسن رضایی]: از در اصلی ستاد سپاه بمب را وارد کرده و تا نزدیک اتاق من آمده بود.
عبداللهی: او قادر بود همه چیز بیاورد و ببرد...
[محسن رضایی]: ما در واحد اطلاعات سپاه فقط حسین رنجبر را [بهعنوان منافق نفوذی] داشتیم.
[عبداللهی]: نه. منظورم در سپاه تهران است، آقای [عباس]زریباف.
[محسن رضایی]: بله. منافقین در تشکیلات ما یک فرد نفوذی به نام عباس زریباف داشتند که پانزده دقیقه قبل از اینکه به محل کار من حمله شود، به داخل اتاق آمد و پس از احوالپرسی در را بست و رفت. ربع ساعت بعد، به محل کار من در ساختمان ستاد مرکزی حمله شد. ما در قسمت شمالی ستاد جایی مستقر شده بودیم که دیوار دور ساختمانها با ساختمان ستاد کمتر از ده متر فاصله داشت. منافقین از دو کوچة بنبست منتهی به این دیوار با دو وانت و دو تیم عملیاتی مجموعاً نه نفر ـ با آر.پی.جی7 محل اقامت من را از دو نقطه شمال به جنوب و ازسمت غرب به شرق هدف قرار دادند و درمجموع، پنج گلوله آر.پی.جی7 بهصورت ضربدری به اتاق من شلیک کردند.
من اول فکر کردم خمپاره است و زیر میز رفتم، بعد متوجه شدم خمپاره نیست و اگر در اتاق بمانم چون هدف گرفته شده، ممکن است باز گلولههای بیشتری بیاید. لذا از طبقة سوم و راهپلهها پایین آمدم و به حیاط رفتم، درحالیکه ترکشها دست و پاهایم را مجروح کرده بود. بااینحال، مرتب فریاد میکشیدم حمله کنید، نگذارید فرار کنند. این حس به من دست داده بود که احتمالاً باید در کوچههای اطراف و کنار ستاد مرکزی باشند. به همین دلیل، مرتب فریاد میکشیدم که حمله کنید، نگذارید اینها فرار کنند. البته آنها توانستند فرار کنند، ولی در حملاتی که در مردادماه به اکیپهای نظامی منافقین داشتیم، چند نفر از آنهایی که به ساختمان اطلاعات حمله کرده بودند، کشته و چند نفری هم دستگیر شدند.
[جمالی]: من میدانم چرا به اتاق شما آمده بود. او بهبهانه گلهگذاری به اتاق شما آمده بود. اگر یادتان باشد حمله زمانی رخ داد که شما به اتاق من آمده بودید. در زمان شروع حمله در اتاق بزرگ جلسه داشتیم. شما آن سر میز نشسته بودید و من هم این سر میز که حمله با آر.پی.جی7 آغاز شد. بچههای ضداطلاعات یا حفاظت اطلاعات سپاه به عباس زریباف بهخاطر خانمش که از توابین و منافقین بود، مشکوک شده و دو یا سه روز قبل از حمله قصد داشتند او را دستگیر کنند، ولی او خیلی سروصدا کرده و نزد شما برای شکایت آمده و گفته بود که این بچهها به من مشکوک هستند و میخواهند من را بگیرند. به این بهانه پیش شما آمده بود. حتی روز قبل از حمله بچههای حفاظت اطلاعات سپاه به عباس مشکوک شده بودند.
[محسن رضایی]: درست است.
[جمالی]: میخواستند او را دستگیر کنند. ظاهراً با همین ژستهای احساسی و حالتهای عاطفی قصد فریب داشت، و میخواست وانمود کند کار وی درست است و جاسوس نیست.
[مصاحبه کننده]: آقای دکتر، این عملیات سازمان علیه واحد اطلاعات نشان میدهد سازمان منافقین روی شما حساب ویژهای باز کرده بود. ظاهراً آقای رنجبران هم یک عملیات ترور دیگر شبیه ترور شهید قدوسی طراحی کرده بود.
[محسن رضایی]: حسین رنجبران همیشه همراه من بود. من دوتا همراه داشتم؛ راننده و همراه دیگر که نقش محافظ هم داشت آقای حسین رنجبران بود که ازطریق یک خانم [منافق] ایشان را به تور انداخته بودند یا حالا خانم خودش بود یا بعد آمد همسر او شد، نمیدانم. او را جذب کرده بودند.
یک بار بمبی شبیه آن چیزی که شهید قدوسی را شهید کردند، به رنجبران داده بودند که زیر میز من بگذارد. یک بار هم ساک [همراه وی را] بمبگذاری کرده بودند تا آن را بیاورد در اتاق من بگذارد که در هر دو بار این کار را
نکرده بود.
بار اول بمب را تا در اتاق آورده بود، بعد خودش در بازجوییها گفته بود بهمحض اینکه در اتاق ایشان رسیدم، چهرة آقا محسن به ذهنم آمد و بهدلیل رابطة عاطفی که با ایشان داشتم منصرف شدم. بار دوم هم کیف پر از مواد منفجره را نتوانسته بود به داخل ستادبیاورد.
[جمالی]: من یک نکته درباره حسین رنجبران بگویم. رنجبران با من روابط عاطفی داشت. ایشان یک ساک آبی داشت که آن را به گردن میانداخت. آقا محسن یادش هست. بعد از اینکه دستگیر شد، به او گفتم حسین آخر این چه کاری بود؟! گفت: جانِ جواد ساک را تجهیز کردند، ولی به قرآن من نگذاشتم. این غیر از کیف بود، ساک را با شما داخل ماشین میآورد. من همان موقع احساس کردم دنبال این بوده که ساک را در ماشین بگذارد و چند لحظه بیرون بیاید. چون ساک همیشه همراهش بود و آقا محسن هیچوقت به ساک شک نمیکرد.
[محسن رضایی]: درست است. از این ساک خوشش میآمد.
[عبداللهی]: آقای دکتر، الماس هم که در ستاد خبری سپاه تهران نفوذی بود، میگفت به او ماشین بمب داده بودند که برود و زیر سپاه تهران بگذارد. الماس میگفت، گفتم رانندگی بلد نیستم. ظرف یک هفته به من رانندگی یاد دادند، ولی من ان بمب رانبردم.
@hosseinghasemi57
بار اول بمب را تا در اتاق آورده بود، بعد خودش در بازجوییها گفته بود بهمحض اینکه در اتاق ایشان رسیدم، چهرة آقا محسن به ذهنم آمد و بهدلیل رابطة عاطفی که با ایشان داشتم منصرف شدم. بار دوم هم کیف پر از مواد منفجره را نتوانسته بود به داخل ستادبیاورد.
[جمالی]: من یک نکته درباره حسین رنجبران بگویم. رنجبران با من روابط عاطفی داشت. ایشان یک ساک آبی داشت که آن را به گردن میانداخت. آقا محسن یادش هست. بعد از اینکه دستگیر شد، به او گفتم حسین آخر این چه کاری بود؟! گفت: جانِ جواد ساک را تجهیز کردند، ولی به قرآن من نگذاشتم. این غیر از کیف بود، ساک را با شما داخل ماشین میآورد. من همان موقع احساس کردم دنبال این بوده که ساک را در ماشین بگذارد و چند لحظه بیرون بیاید. چون ساک همیشه همراهش بود و آقا محسن هیچوقت به ساک شک نمیکرد.
[محسن رضایی]: درست است. از این ساک خوشش میآمد.
[عبداللهی]: آقای دکتر، الماس هم که در ستاد خبری سپاه تهران نفوذی بود، میگفت به او ماشین بمب داده بودند که برود و زیر سپاه تهران بگذارد. الماس میگفت، گفتم رانندگی بلد نیستم. ظرف یک هفته به من رانندگی یاد دادند، ولی من ان بمب رانبردم.
@hosseinghasemi57