چه بیهنگام سنگین کرد خواب برکهها را یخ
ربودند از دل مرداب عکس ماه را آوَخ!
اگر میشد به شهر کودکیها بازگشت اینبار
نمیبستم به پای بادبادکهای خندان نخ
ز دیروزم پشیمانم، ز فردایم هراسانم
همین امروز میشد کاش بیرون رفت از این برزخ
نمیخواهم بسوزم بیش از این در کورهی دنیا
مرا تبعید کن ای مرگ از این دوزخ به آن دوزخ
به بام سربلندی ایستادن کم مقامی نیست
به پای شوق باید رفت سرمستانه در مسلخ
#فاضل_نظری
💠 @hossein_jaan
ربودند از دل مرداب عکس ماه را آوَخ!
اگر میشد به شهر کودکیها بازگشت اینبار
نمیبستم به پای بادبادکهای خندان نخ
ز دیروزم پشیمانم، ز فردایم هراسانم
همین امروز میشد کاش بیرون رفت از این برزخ
نمیخواهم بسوزم بیش از این در کورهی دنیا
مرا تبعید کن ای مرگ از این دوزخ به آن دوزخ
به بام سربلندی ایستادن کم مقامی نیست
به پای شوق باید رفت سرمستانه در مسلخ
#فاضل_نظری
💠 @hossein_jaan
اللّهمَّ العَن قَتلَة اَميرَالمُومِنين علیه السلام
.
پسرم گفت علی و پدرم گفت علی
مادرم یکسره از پشت سرم گفت علی
حکم کامل شدنم بود که یک نیمه ی من؛
گفت یا فاطمه نیم دگرم گفت علی
یاعلی گشت عصای پدرم طوری که؛
وقت برخاستن از جا پسرم گفت علی
نَفْس را از درِ تهدید به راه آوردم
دید از جان خودم می گذرم، گفت علی
شد کریم دوجهان بین خدایان کَرَم
حسن از بسکه به هنگام کَرَم گفت علی
می توانست که صرف خط وابرو بشود
ای بنازم به خودم چون هنرم گفت علی
مانده بودم چه کسی را به نجف سجده کنم
که خداوند خود ازسمت حرم گفت علی
#مهدی_رحیمی
@hossein_jaan
.
پسرم گفت علی و پدرم گفت علی
مادرم یکسره از پشت سرم گفت علی
حکم کامل شدنم بود که یک نیمه ی من؛
گفت یا فاطمه نیم دگرم گفت علی
یاعلی گشت عصای پدرم طوری که؛
وقت برخاستن از جا پسرم گفت علی
نَفْس را از درِ تهدید به راه آوردم
دید از جان خودم می گذرم، گفت علی
شد کریم دوجهان بین خدایان کَرَم
حسن از بسکه به هنگام کَرَم گفت علی
می توانست که صرف خط وابرو بشود
ای بنازم به خودم چون هنرم گفت علی
مانده بودم چه کسی را به نجف سجده کنم
که خداوند خود ازسمت حرم گفت علی
#مهدی_رحیمی
@hossein_jaan
تمام زهر اثر کرده بر تنش اما
به سینه اش اثری غیر زخم دنیا نیست
چهها به روز یتیمان کوفه آورده
همین دو روز که در بستر است و سرپا نیست
طبیب کرده جوابش نشانه اش این است
که دستمال به فرق شکسته پیدا نیست
دل شکستهی زینب شکستهتر میشد
هزار شکر که زخمِ سرِ علی وا نیست
#امیرالمومنین
#شب_قدر
#شهادت
💠 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101
به سینه اش اثری غیر زخم دنیا نیست
چهها به روز یتیمان کوفه آورده
همین دو روز که در بستر است و سرپا نیست
طبیب کرده جوابش نشانه اش این است
که دستمال به فرق شکسته پیدا نیست
دل شکستهی زینب شکستهتر میشد
هزار شکر که زخمِ سرِ علی وا نیست
#امیرالمومنین
#شب_قدر
#شهادت
💠 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101
به اذن عاشقی،
هر قبله ای تغییر خواهد کرد !
تمام سجده ها را رو به روی حیدر آوردم
#احمد_بابایی
@hossein_jaan
هر قبله ای تغییر خواهد کرد !
تمام سجده ها را رو به روی حیدر آوردم
#احمد_بابایی
@hossein_jaan
اِقرار میکنم به گناه و بعید نیست
مُنکر شود خدا و بگوید کجا؟ چه بود؟
#سجاد_سامانی
#شب_قدر
#التماس_دعا
💠 @hossein_jaan
مُنکر شود خدا و بگوید کجا؟ چه بود؟
#سجاد_سامانی
#شب_قدر
#التماس_دعا
💠 @hossein_jaan
آنچه از تو بردهایم، این زخمهای کهنه است
آنچه از ما بردهای ای عشق!عمری آبروست
#حسین_زحمتکش
💠 @hossein_jaan
آنچه از ما بردهای ای عشق!عمری آبروست
#حسین_زحمتکش
💠 @hossein_jaan
پای کوه عفو تو کوه خطا آورده ام
دست من خالی است پیش تو ترا آورده ام
ای که پوشاندی مرا وقت گناه و معصیت
کوله بار جرم خود را بیصدا آورده ام
دست و پاگیرم بکش روی سرم دستی فقط
بر سرم با دست خود خیلی بلا آورده ام
دل شکستم، آمدم حالا دلم را بشکنی
زیر و روکن این بنا را، ربنا آورده ام
قول دادی که ضرر کردم خودت جبران کنی
ظرف خالی را به امّید عطا آورده ام
هر کسی را که کسی را هم ندارد میخری
من ضمانت نامه از سوی رضا آورده ام
چادر خاکی زهرا را گرفتم آمدم
مادرم را واسطه پیش شما آورده ام
از شب قدر تو جاماندم خجالت می کشم
آبروی رفته پیش مرتضا آورده ام
حسرت چای نجف در سفره افطارم است
خواب دیدم که رطب از کربلا آورده ام
اربعین قبل از حسین، عباس دستم را گرفت
باز حاجت زیر ایوان طلا آورده ام
گفت باران که نیامد، تیرباران شد تنم
چند سوغاتی برای بچه ها آورده ام
هر دو مشکم پاره شد بین دوتا دست قلم
از همه شرمنده ام، فرق دوتا آورده ام
#دخیلک_یاعباس
#ماه_خدا
#نجف
#کربلا
💠 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101
دست من خالی است پیش تو ترا آورده ام
ای که پوشاندی مرا وقت گناه و معصیت
کوله بار جرم خود را بیصدا آورده ام
دست و پاگیرم بکش روی سرم دستی فقط
بر سرم با دست خود خیلی بلا آورده ام
دل شکستم، آمدم حالا دلم را بشکنی
زیر و روکن این بنا را، ربنا آورده ام
قول دادی که ضرر کردم خودت جبران کنی
ظرف خالی را به امّید عطا آورده ام
هر کسی را که کسی را هم ندارد میخری
من ضمانت نامه از سوی رضا آورده ام
چادر خاکی زهرا را گرفتم آمدم
مادرم را واسطه پیش شما آورده ام
از شب قدر تو جاماندم خجالت می کشم
آبروی رفته پیش مرتضا آورده ام
حسرت چای نجف در سفره افطارم است
خواب دیدم که رطب از کربلا آورده ام
اربعین قبل از حسین، عباس دستم را گرفت
باز حاجت زیر ایوان طلا آورده ام
گفت باران که نیامد، تیرباران شد تنم
چند سوغاتی برای بچه ها آورده ام
هر دو مشکم پاره شد بین دوتا دست قلم
از همه شرمنده ام، فرق دوتا آورده ام
#دخیلک_یاعباس
#ماه_خدا
#نجف
#کربلا
💠 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101
حزينٌ جداً
إن هذه المدينة التي أسكنها
لا تشبه المدينة التي تسكنني
خیلی غمگینم
شهری که در آن ساکنم
شبیه شهری نیست
که درونم سکنی دارد...
#غياث_المدهون
@hossein_jaan
إن هذه المدينة التي أسكنها
لا تشبه المدينة التي تسكنني
خیلی غمگینم
شهری که در آن ساکنم
شبیه شهری نیست
که درونم سکنی دارد...
#غياث_المدهون
@hossein_jaan
نه تو را سرِ شنیدن، نه مرا مجالِ گفتن
به شمار چون درآرم، غمِ بیشمارِ خود را؟
#رفیع_مشهدی
@hossein_jaan
به شمار چون درآرم، غمِ بیشمارِ خود را؟
#رفیع_مشهدی
@hossein_jaan
پس از تو همنشین دیگری جز غم نخواهم داشت
نخواهم مُرد اما زندگانی هم نخواهم داشت...
#محمد_عزیزی
💠 @hossein_jaan
نخواهم مُرد اما زندگانی هم نخواهم داشت...
#محمد_عزیزی
💠 @hossein_jaan
قاب عکس حرم فاطمه هم رویائی است
با همه بی حرمی گفت حسن؛ ای مادر
#حضرت_زهرا_س
#امام_حسن_ع
#تخریب_بقیع
💠 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101
با همه بی حرمی گفت حسن؛ ای مادر
#حضرت_زهرا_س
#امام_حسن_ع
#تخریب_بقیع
💠 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101
کاش قدری بیشتر وصل تو را میخواستم
حیف تسبیحی که تنها صرف استغفار شد
#حسین_دهلوی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💠 @hossein_jaan
حیف تسبیحی که تنها صرف استغفار شد
#حسین_دهلوی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💠 @hossein_jaan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در غمت گر جان به دشواری دهم، معذور دار
زان که دل تنگ است و آسان بر نمیآید نفس
#هلالی_جغتایی
#حسین_جان
#حرم
💠 @hossein_jaan
زان که دل تنگ است و آسان بر نمیآید نفس
#هلالی_جغتایی
#حسین_جان
#حرم
💠 @hossein_jaan
هر روز میپرسی که: آیا دوستم داری؟
من جای پاسخ بر نگاهت خیره میمانم
تو در نگاه من، چه میخوانی، نمیدانم
اما به جای من، تو پاسخ میدهی: آری
ما هر دو میدانیم
چشم و زبان، پنهان و پیدا، رازگویانند
و آنها که دل با یکدیگر دارند
حرف ضمیر دوست را ناگفته میدانند
ننوشته میخوانند
من «دوست دارم» را
پیوسته در چشم تو میخوانم
ناگفته میدانم
من آنچه را احساس باید کرد
یا از نگاه دوست باید خواند
هرگز نمیپرسم
هرگز نمیپرسم که: آیا دوستم داری
قلب من و چشم تو میگوید به من: آری!
#فریدون_مشیری
💠 @hossein_jaan
من جای پاسخ بر نگاهت خیره میمانم
تو در نگاه من، چه میخوانی، نمیدانم
اما به جای من، تو پاسخ میدهی: آری
ما هر دو میدانیم
چشم و زبان، پنهان و پیدا، رازگویانند
و آنها که دل با یکدیگر دارند
حرف ضمیر دوست را ناگفته میدانند
ننوشته میخوانند
من «دوست دارم» را
پیوسته در چشم تو میخوانم
ناگفته میدانم
من آنچه را احساس باید کرد
یا از نگاه دوست باید خواند
هرگز نمیپرسم
هرگز نمیپرسم که: آیا دوستم داری
قلب من و چشم تو میگوید به من: آری!
#فریدون_مشیری
💠 @hossein_jaan