شعر: #سترون
#قطعهها
آه در باغ بی درختی ما
این تبر را به جای گل که نشاند
چه تبر؟
اژدهایی از دوزخ
که به هر سو دوید و ریشه دواند
بشنو از من که این سترون شوم
تا ابد بی بهار خواهد ماند
هیچ گل از برش نخواهد رست
هیچ بلبل بر او نخواهد خواند
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
#قطعهها
آه در باغ بی درختی ما
این تبر را به جای گل که نشاند
چه تبر؟
اژدهایی از دوزخ
که به هر سو دوید و ریشه دواند
بشنو از من که این سترون شوم
تا ابد بی بهار خواهد ماند
هیچ گل از برش نخواهد رست
هیچ بلبل بر او نخواهد خواند
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
دل ز غم های گلوگیر گره در گره است
سایه آن زمزمه ی گریه گشای تو کجاست
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehha
یلدا ابتهاج🖤
سایه آن زمزمه ی گریه گشای تو کجاست
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehha
یلدا ابتهاج🖤
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ارغوان..
خوشه خون
بامدادان که کبوترها
بر لب پنجره باز سحر غلغله میآغازند
جان گلرنگ مرا
بر سر دست بگیر
به تماشاگه پرواز ببر
آه!
بشتاب که همپروازان
نگران غم هم پروازند
@hoshang_ebtehhaj
#هوشنگ_ابتهاج
خوشه خون
بامدادان که کبوترها
بر لب پنجره باز سحر غلغله میآغازند
جان گلرنگ مرا
بر سر دست بگیر
به تماشاگه پرواز ببر
آه!
بشتاب که همپروازان
نگران غم هم پروازند
@hoshang_ebtehhaj
#هوشنگ_ابتهاج
بنگرید ای خام جوشان بنگرید
این چنین چون خوابگردان مگذرید
آه اگر این خواب افسون بگسلد
از ندامت خارها در جان خلَد
چشمهاتان باز خواهد شد ز خواب
سر فرو افکنده از شرم جواب
آن چه بود؟ آن دوست دشمن داشتن
سینه ها از کینه ها انباشتن
آن چه بود؟ آن جنگ و خونها ریختن
آن زدن، آن کشتن، آن آویختن
پرسشی کان هست همچون دشنه تیز
پاسخی دارد همه خونابه ریز
آن همه فریاد آزادی زدید
فرصتی افتاد و زندانبان شدید
آن که او امروز در بند شماست
در غم فردای فرزند شماست
راه می جستید و در خود گم شدید
مردمید، اما چه نامردم شدید
کجروان با راستان در کینه اند
زشت رویان دشمن آیینه اند
آی آدمها این صدای قرن ماست
این صدا از وحشت غرق شماست
دیده در گرداب کی وا میکنید؟
وه که غرق خود تماشا میکنید
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
این چنین چون خوابگردان مگذرید
آه اگر این خواب افسون بگسلد
از ندامت خارها در جان خلَد
چشمهاتان باز خواهد شد ز خواب
سر فرو افکنده از شرم جواب
آن چه بود؟ آن دوست دشمن داشتن
سینه ها از کینه ها انباشتن
آن چه بود؟ آن جنگ و خونها ریختن
آن زدن، آن کشتن، آن آویختن
پرسشی کان هست همچون دشنه تیز
پاسخی دارد همه خونابه ریز
آن همه فریاد آزادی زدید
فرصتی افتاد و زندانبان شدید
آن که او امروز در بند شماست
در غم فردای فرزند شماست
راه می جستید و در خود گم شدید
مردمید، اما چه نامردم شدید
کجروان با راستان در کینه اند
زشت رویان دشمن آیینه اند
آی آدمها این صدای قرن ماست
این صدا از وحشت غرق شماست
دیده در گرداب کی وا میکنید؟
وه که غرق خود تماشا میکنید
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj