#حضرت_عباس_ع_مدح
مستاند همه، ساقی و ساغر که تو باشی
از سر نپرد مستی، در سر که تو باشی
در هیچ دلی هیچ غمی راه ندارد
دلدار و دلارام و دلاور که تو باشی
تکرار اباالفضل اباالفضل اباالفضل
ذکری به من آموخته مادر، که تو باشی
از گرگ هراسی به دلی راه ندارد
بر یوسف این قوم، برادر که تو باشی
بینالحرمین امنترین جای جهان است
این سو که حسین و سوی دیگر که تو باشی
✍ #محمدحسین_ملکیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
مستاند همه، ساقی و ساغر که تو باشی
از سر نپرد مستی، در سر که تو باشی
در هیچ دلی هیچ غمی راه ندارد
دلدار و دلارام و دلاور که تو باشی
تکرار اباالفضل اباالفضل اباالفضل
ذکری به من آموخته مادر، که تو باشی
از گرگ هراسی به دلی راه ندارد
بر یوسف این قوم، برادر که تو باشی
بینالحرمین امنترین جای جهان است
این سو که حسین و سوی دیگر که تو باشی
✍ #محمدحسین_ملکیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
آسمان جلوهای اگر دارد
از نماز شب قمر دارد
شب ميلاد تو همه ديدند
نخل ام البنين ثمر دارد
كوری چشم ابتران حسود
چقدر فاطمه پسر دارد
ای رشيد علی! نظر نخوری
شهر چشمان خيره سر دارد
باب حاجات، كعبهی خيرات
بر تو و قد و قامتت #صلوات
ای نسيم پر از بهار علی
ماهِ در گردش مدار علی
چقدر مشكل است تشخيصت
تا كه تو میرسی كنار علی
با تو يک رنگ ديگری دارد
شجره نامهی تبار علی
دومين حيدر ابوطالب
صاحب غيرت و وقار علی
به شما میرسد ذخيرهی طف
همهی ارث ذوالفقار علی
ای علمدار و سر پناه حسين
حضرت حمزهی سپاه حسين
كاشف الكربی و تمنا من
دستهای هميشه بالا من
تو بر اين خاکها بكش دستی
اگر اين خاک زر نشد با من
سر سال است مرد مسكينم
مكش از دست خالیام دامن
چقدر فاصله است ای دريا
از مقام ظهور تو تا من
تو بزرگ قبيلهی آبی
تو غديری، فراتی اما من
خشكسالم، كوير بی آبم
روزگاریست تشنه میخوابم
كمرت جايگاه شمشير است
لب تو جايگاه تكبير است
سر ما را بزن همين امروز
صبح فردا برای ما دير است
هيچ كس روبه روت نيست مگر
آن كسی كه ز جان خود سير است
سيزده ساله حيدری كردی
پسر شير بيشه هم شير است
گيرم افتاده است روی زمين
دست تو باز هم علمگير است
پسر شاه لافتی عباس
ای جوانی مرتضی عباس
از نگاه كبوتری وارم
به مقام تو غبطه میبارم
سر من را اگر بگيری باز
به دو ابروی تو بدهكارم
ارمنی هم اگر حساب كنی
دست از تو بر نمیدارم
بده آن مشک پارهی خود را
تا برای خودم نگهدارم
بی سبب نيست گريهی چشمم
حسرت صبح علقمه دارم
با تمامی شور و احساسم
آرزومند كف العباسم
زلف ما را ز مشک وا نكيند
لب ما را از آن جدا نكنيد
پای ما را به جان خالی مشک
در حريم فرات وا نكنيد
دست بر زيرتان نمیآرد
آبها! اينقدر دعا نكنيد
تيرها! روی اين تن زخمی
خودتان را به زور جا نكنيد
تازه طفل رباب خوابيده
جان آقا سر و صدا نكنيد
تا كه از مشک پاره آب چكيد
رنگ از چهرهی رباب پريد
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
آسمان جلوهای اگر دارد
از نماز شب قمر دارد
شب ميلاد تو همه ديدند
نخل ام البنين ثمر دارد
كوری چشم ابتران حسود
چقدر فاطمه پسر دارد
ای رشيد علی! نظر نخوری
شهر چشمان خيره سر دارد
باب حاجات، كعبهی خيرات
بر تو و قد و قامتت #صلوات
ای نسيم پر از بهار علی
ماهِ در گردش مدار علی
چقدر مشكل است تشخيصت
تا كه تو میرسی كنار علی
با تو يک رنگ ديگری دارد
شجره نامهی تبار علی
دومين حيدر ابوطالب
صاحب غيرت و وقار علی
به شما میرسد ذخيرهی طف
همهی ارث ذوالفقار علی
ای علمدار و سر پناه حسين
حضرت حمزهی سپاه حسين
كاشف الكربی و تمنا من
دستهای هميشه بالا من
تو بر اين خاکها بكش دستی
اگر اين خاک زر نشد با من
سر سال است مرد مسكينم
مكش از دست خالیام دامن
چقدر فاصله است ای دريا
از مقام ظهور تو تا من
تو بزرگ قبيلهی آبی
تو غديری، فراتی اما من
خشكسالم، كوير بی آبم
روزگاریست تشنه میخوابم
كمرت جايگاه شمشير است
لب تو جايگاه تكبير است
سر ما را بزن همين امروز
صبح فردا برای ما دير است
هيچ كس روبه روت نيست مگر
آن كسی كه ز جان خود سير است
سيزده ساله حيدری كردی
پسر شير بيشه هم شير است
گيرم افتاده است روی زمين
دست تو باز هم علمگير است
پسر شاه لافتی عباس
ای جوانی مرتضی عباس
از نگاه كبوتری وارم
به مقام تو غبطه میبارم
سر من را اگر بگيری باز
به دو ابروی تو بدهكارم
ارمنی هم اگر حساب كنی
دست از تو بر نمیدارم
بده آن مشک پارهی خود را
تا برای خودم نگهدارم
بی سبب نيست گريهی چشمم
حسرت صبح علقمه دارم
با تمامی شور و احساسم
آرزومند كف العباسم
زلف ما را ز مشک وا نكيند
لب ما را از آن جدا نكنيد
پای ما را به جان خالی مشک
در حريم فرات وا نكنيد
دست بر زيرتان نمیآرد
آبها! اينقدر دعا نكنيد
تيرها! روی اين تن زخمی
خودتان را به زور جا نكنيد
تازه طفل رباب خوابيده
جان آقا سر و صدا نكنيد
تا كه از مشک پاره آب چكيد
رنگ از چهرهی رباب پريد
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#حضرت_عباس_ع_مدح
به لب دارند دریاهای لبتشنه سلامت را
به دل دارند امواج رها، ماه تمامت را
علی را قُرّةُالعینی، همان فی مقعد صدقی
به نفسی انتَ میداند بلندای مقامت را
به غمها کاشفالکربی، ابالغوثی، ابالفضلی
که در سختی فراوان بردهام با بغض، نامت را
شکوه دستهای تو، عمود خیمهی دین شد
رساندی تا به فرداها و فرداها پیامت را
نه آب است اینکه چون جان عزیزش دوست میداری
به دندان میبری با مشک خود حرف امامت را...
✍ #زهرا_سپهکار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
به لب دارند دریاهای لبتشنه سلامت را
به دل دارند امواج رها، ماه تمامت را
علی را قُرّةُالعینی، همان فی مقعد صدقی
به نفسی انتَ میداند بلندای مقامت را
به غمها کاشفالکربی، ابالغوثی، ابالفضلی
که در سختی فراوان بردهام با بغض، نامت را
شکوه دستهای تو، عمود خیمهی دین شد
رساندی تا به فرداها و فرداها پیامت را
نه آب است اینکه چون جان عزیزش دوست میداری
به دندان میبری با مشک خود حرف امامت را...
✍ #زهرا_سپهکار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_مناجات
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
تشنگی بود ولی از طرف رود فرات
رفت سقّا برساند به لب آب، حیات
خوش به حال دل دریا که ابالفضل دو دست
بُرد در آب و نمود از لب او دفع ممات
چشم او بسته شد از بوسهی تیر اما گفت:
چشم من باد به قربان قتیل العبرات
::
وسط هلهلهها سمت حرم بازنگرد
ای که رفتی ز حرم گرم سلام و صلوات
::
دل من آب شد ای حضرت سقا تو بخواه
من نم مشک تو باشم، چه خوش است این درجات
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
تشنگی بود ولی از طرف رود فرات
رفت سقّا برساند به لب آب، حیات
خوش به حال دل دریا که ابالفضل دو دست
بُرد در آب و نمود از لب او دفع ممات
چشم او بسته شد از بوسهی تیر اما گفت:
چشم من باد به قربان قتیل العبرات
::
وسط هلهلهها سمت حرم بازنگرد
ای که رفتی ز حرم گرم سلام و صلوات
::
دل من آب شد ای حضرت سقا تو بخواه
من نم مشک تو باشم، چه خوش است این درجات
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
ناگهان بانگِ هَل اَتیٰ پیچید
در دل صورها، صدا پیچید
صوت شیرین ربَّنا پیچید
عطر سجادهی خدا پیچید
مُرشد اهل دین! سلامٌ علیک
سَیِّدُ السّاجدین! سلامٌ علیک
نغمهی چَنگ و ضَربِ دف آمد
موسمِ شادی و شعف آمد
مِی عُشّاق از نجف آمد
دادِ کعبه از آن طرف آمد:
گوشها! بشنوید فریادم
عاشقِ سینهچاکِ سجادم
ماه، نِعمَ الْبَدَل گرفت تو را
حُسن، ضربُ المثل گرفت تو را
شعر، بیتُ الغزل گرفت تو را
تا پدرجان بغل گرفت تو را
شب میلاد... کربلا رفتی
بین آغوشِ عشقِ ما رفتی
ما ذبیحِ نگاهِ دلداریم
بخدا سرسپردهی یاریم
دار بر دوش، مثلِ تَمّاریم
با علیها چه عالمی داریم
شَرَفُ الشَّمس مَشرقینی تو
دوّمین حیدر حسینی تو
عشق تزریق کرده در جانت
تا پدر کرده بوسهبارانت
عمه میگفت: ای به قربانت...
...به عمویت کشیده چشمانت
چشمهای، رو به جو نخواهی زد
با ابالفضل، مو نخواهی زد
فرشِ پشتِ درِ تو از پَرِ ماست
بامِ تو لانهی کبوترِ ماست
خانهات سرپناهِ آخرِ ماست
مادرت آبرویِ کشورِ ماست
با تو ما نیز جزءِ این ایلیم
عجمی زادهایم... فامیلیم
هر که در کویِ وحدتِ تو دوید
از همه غیر رَبِّ خویش بُرید
بال هرکه عروج را فهمید
از صحیفه به صحن عرش رسید
مَلَک وحی اگر جلیل شده
با دعایِ تو جبرئیل شده
قَطرهی نطقِ تو خودش دریاست
واژههایت عجیب بیهمتاست
منبرت بانیِ تحولهاست
خطبهات مُهرِ ثبتِ عاشوراست
از تو داریم نوحه و دم را
از تو داریم این محرم را
غمِ من را حضور تو کم کرد
عشق را بین سینهام دم کرد
گنبدت را دلم مُجَسَّم کرد
حَرَمت را درست خواهم کرد
در بقیعت به پا کنم... علنی!
اوّلین چایخانهی حسنی
کاشیاش پُر لَعاب خواهد شد
دل زُوّار آب خواهد شد
آب حوضش شراب خواهد شد
صحنها، انقلاب خواهد شد
کنج هر صحن، انجمن داری
تا خودِ صبح، سینهزن داری
در حرم عطر ناب خواهم ریخت
مثل مشهد، گلاب خواهم ریخت
مشک بر دوش... آب خواهم ریخت
یادِ طفلِ رباب خواهم ریخت
سهم جسمِ ضریح تو... تب نیست
بیحیا دور عمه زینب نیست
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
ناگهان بانگِ هَل اَتیٰ پیچید
در دل صورها، صدا پیچید
صوت شیرین ربَّنا پیچید
عطر سجادهی خدا پیچید
مُرشد اهل دین! سلامٌ علیک
سَیِّدُ السّاجدین! سلامٌ علیک
نغمهی چَنگ و ضَربِ دف آمد
موسمِ شادی و شعف آمد
مِی عُشّاق از نجف آمد
دادِ کعبه از آن طرف آمد:
گوشها! بشنوید فریادم
عاشقِ سینهچاکِ سجادم
ماه، نِعمَ الْبَدَل گرفت تو را
حُسن، ضربُ المثل گرفت تو را
شعر، بیتُ الغزل گرفت تو را
تا پدرجان بغل گرفت تو را
شب میلاد... کربلا رفتی
بین آغوشِ عشقِ ما رفتی
ما ذبیحِ نگاهِ دلداریم
بخدا سرسپردهی یاریم
دار بر دوش، مثلِ تَمّاریم
با علیها چه عالمی داریم
شَرَفُ الشَّمس مَشرقینی تو
دوّمین حیدر حسینی تو
عشق تزریق کرده در جانت
تا پدر کرده بوسهبارانت
عمه میگفت: ای به قربانت...
...به عمویت کشیده چشمانت
چشمهای، رو به جو نخواهی زد
با ابالفضل، مو نخواهی زد
فرشِ پشتِ درِ تو از پَرِ ماست
بامِ تو لانهی کبوترِ ماست
خانهات سرپناهِ آخرِ ماست
مادرت آبرویِ کشورِ ماست
با تو ما نیز جزءِ این ایلیم
عجمی زادهایم... فامیلیم
هر که در کویِ وحدتِ تو دوید
از همه غیر رَبِّ خویش بُرید
بال هرکه عروج را فهمید
از صحیفه به صحن عرش رسید
مَلَک وحی اگر جلیل شده
با دعایِ تو جبرئیل شده
قَطرهی نطقِ تو خودش دریاست
واژههایت عجیب بیهمتاست
منبرت بانیِ تحولهاست
خطبهات مُهرِ ثبتِ عاشوراست
از تو داریم نوحه و دم را
از تو داریم این محرم را
غمِ من را حضور تو کم کرد
عشق را بین سینهام دم کرد
گنبدت را دلم مُجَسَّم کرد
حَرَمت را درست خواهم کرد
در بقیعت به پا کنم... علنی!
اوّلین چایخانهی حسنی
کاشیاش پُر لَعاب خواهد شد
دل زُوّار آب خواهد شد
آب حوضش شراب خواهد شد
صحنها، انقلاب خواهد شد
کنج هر صحن، انجمن داری
تا خودِ صبح، سینهزن داری
در حرم عطر ناب خواهم ریخت
مثل مشهد، گلاب خواهم ریخت
مشک بر دوش... آب خواهم ریخت
یادِ طفلِ رباب خواهم ریخت
سهم جسمِ ضریح تو... تب نیست
بیحیا دور عمه زینب نیست
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
ادب کنید که در خانهی علی آمد
یلِ دلاور و فرزند ماهِ امبنین
چه محشریست نگاهش، بیا بیا جبریل
چه هیبتیست شکوهش بیا بیا و ببین
بلند نام و علی هیبت و حسن شوکت
حسین قامت و احمد وقار و قرص قمر
دخیل بستهی عشقش مسیح و ابراهیم
شبیه یوسف مصریست؟ نه از آن بهتر
بلند مرتبه و غرق در جلال است او
که باب حاجت و آقای عفو بسیار است
عزیز و همدم و آرامش و قرار حسین
شفیع روز جزا اوست، او علمدار است
جهان گدا و فلک نوکر در کویش
جهان و عالمیان رفتهاند قربانش
دو دست اوست که آبآور است، ساقی اوست
تمام عالم و هستی فدای دستانش
دلیل جوشش ایمان ماست ماهِ رُخش
به لطف نوکری او نمیشوم گمراه
هنوز چشمهی شعرم اگر که میجوشد
به لطف هیچکسی نیست غیر حضرت ماه
✍ #سیدمجتبی_مشرف
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
ادب کنید که در خانهی علی آمد
یلِ دلاور و فرزند ماهِ امبنین
چه محشریست نگاهش، بیا بیا جبریل
چه هیبتیست شکوهش بیا بیا و ببین
بلند نام و علی هیبت و حسن شوکت
حسین قامت و احمد وقار و قرص قمر
دخیل بستهی عشقش مسیح و ابراهیم
شبیه یوسف مصریست؟ نه از آن بهتر
بلند مرتبه و غرق در جلال است او
که باب حاجت و آقای عفو بسیار است
عزیز و همدم و آرامش و قرار حسین
شفیع روز جزا اوست، او علمدار است
جهان گدا و فلک نوکر در کویش
جهان و عالمیان رفتهاند قربانش
دو دست اوست که آبآور است، ساقی اوست
تمام عالم و هستی فدای دستانش
دلیل جوشش ایمان ماست ماهِ رُخش
به لطف نوکری او نمیشوم گمراه
هنوز چشمهی شعرم اگر که میجوشد
به لطف هیچکسی نیست غیر حضرت ماه
✍ #سیدمجتبی_مشرف
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
چراغِ دامنِ محرابِ عشق من تا اوست
مرا به سینه نهان و به دیده پیدا اوست
دل شکستهی خود را به دست او دادم
که اوست دلبر من، اختیار من با اوست
به دیده خاک رهش میکِشم که میدانم
یگانهای که بُوَد قبلهگاه دلها اوست
امید بستهام امشب به رحمت عامش
که ماه پنجم شعبان ز چهرِ زیبا اوست
امام زهد و نماز و دعا که در عالم
به هر کجا که زند عشق خیمه، مولا اوست
مدینه را ز جمالش ستاره باران کرد
که یادگار منا و صفا و بطحا اوست
ز آسمان امامت دوباره کرد طلوع
مهی که آینهدار علی اعلا اوست
ولیّ چارم یزدان کز آدم و عالم
تمامْ بندهی فرمانبَرند و مولا اوست
فروغ دیدهی عُبّاد، حضرت سجاد
کسی که ترجمهی آیههای تقوا اوست
حدیث ماهی و نانهای خشک و دُرّ و نمک
بُوَد عجیب ولیکن بر آن توانا اوست
جمال پنج تن اَر جویی اندر او بنگر
حسن، حسین، محمد، علی و زهرا اوست
کسی که زهد از او کسب میکند "یحیی"
کسی که ناز لبش میکشد مسیحا، اوست
کسی که یوسفِ صدیّق را رهایی داد
به یک شهادتِ طفل از کف زلیخا اوست
کسی که کرد عصا را چو مار، وز نظرش
دوباره مار عصا شد به دست موسی اوست
به جز به "اشهدُ اَن لا اله الّا الله"
کسی که هیچ نیاورده بر زبان "لا" اوست
کسی که حال نمازش به نیشِ مُهلِک مار
نیافت هیچ تزلزل، نداشت پروا اوست
سفیرِ عشق در احیای انقلابِ حسین
امامِ خَلق به فرمان حق تعالی اوست
کسی که کشتی در خون نشستهی دین را
فکند باز بر امواجِ سبزِ دریا اوست
کسی که پرچم خونْ رنگِ دشتِ "ماریه" را
به دست همت خود داشته است برپا اوست
بگو خلیل که یک جا اگر در آتش رفت
خلیلِ در دلِ آتش فتاده، صد جا اوست
اگر به مصلحتی بود مدتی بیمار
حیات بخشِ قلوب و طبیبِ جانها اوست
گل عشيرهی عشق و گلاب عاشورا
که دلنوازترین عطر لالهها با اوست
گهی به اشک و دعا، گاه با نماز و پیام
نگاهداری اسرار کربلا با اوست
شنیدى اَر عظمتهای صبر زینب را
امام زینب کبری، ولی والا اوست
به قتلگاه خرید اَر چه جان او زینب
به هر بلیّه، دل عمّه را تسلّا اوست
دلیل دفن، تنِ بی سر شهیدان را
کفیلِ قافله در سایبان سرها اوست
میان آن همه مردان کربلا، مردی
که ماند و دادِ شهیدان گرفت، تنها اوست
نثار کردن خون با برادرانش بود
خراب کردن کاخ یزیدیان با اوست
بنای ظلم و ستم از کلام او بشکست
اگر اسیر ولیکن امیر دلها اوست
به رغم نرمی آهن به پنجهی "داوود"
کسی که بسته به زنجیر شد سراپا اوست
به دست، سلسله دارد که این رضای خداست
کسی که سلسله جنبان امر دنیا اوست
ز خطبه خواندن او کوفه کرد یادِ علی
کیانِ کوفه به حیرت! که این علی یا اوست؟!
هنوز از در و دیوار مسجد اُمَوی
رسد ندا که چراغ حریم طاها اوست
به وقت خطبهی او از اذان خصم چه غم!
که شامیان همه دانستهاند مولا اوست
مگو موذّن مسجد! اذان بی هنگام
که مفتخر به اذان و اقامه تنها اوست
عزا برای شهیدان، میان کاخِ ستم
کسی که کرد به شام این حماسه اجرا اوست
اگر یزید بپرسد ز چوب منبر هم
کند خروش که او بر حق است و حق با اوست
از این زیاده "مؤید" توان مدحش نیست
که طبع ما چو یکی قطره است و دریا اوست
سلام ما به حریم مقدسش به بقیع!
که در مدینه یکی قبلهی دل ما اوست
شب بقیع به چشم فرشتگان، روز است
در آن حریم که "والشمس" و هم "ضحاها" اوست
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
چراغِ دامنِ محرابِ عشق من تا اوست
مرا به سینه نهان و به دیده پیدا اوست
دل شکستهی خود را به دست او دادم
که اوست دلبر من، اختیار من با اوست
به دیده خاک رهش میکِشم که میدانم
یگانهای که بُوَد قبلهگاه دلها اوست
امید بستهام امشب به رحمت عامش
که ماه پنجم شعبان ز چهرِ زیبا اوست
امام زهد و نماز و دعا که در عالم
به هر کجا که زند عشق خیمه، مولا اوست
مدینه را ز جمالش ستاره باران کرد
که یادگار منا و صفا و بطحا اوست
ز آسمان امامت دوباره کرد طلوع
مهی که آینهدار علی اعلا اوست
ولیّ چارم یزدان کز آدم و عالم
تمامْ بندهی فرمانبَرند و مولا اوست
فروغ دیدهی عُبّاد، حضرت سجاد
کسی که ترجمهی آیههای تقوا اوست
حدیث ماهی و نانهای خشک و دُرّ و نمک
بُوَد عجیب ولیکن بر آن توانا اوست
جمال پنج تن اَر جویی اندر او بنگر
حسن، حسین، محمد، علی و زهرا اوست
کسی که زهد از او کسب میکند "یحیی"
کسی که ناز لبش میکشد مسیحا، اوست
کسی که یوسفِ صدیّق را رهایی داد
به یک شهادتِ طفل از کف زلیخا اوست
کسی که کرد عصا را چو مار، وز نظرش
دوباره مار عصا شد به دست موسی اوست
به جز به "اشهدُ اَن لا اله الّا الله"
کسی که هیچ نیاورده بر زبان "لا" اوست
کسی که حال نمازش به نیشِ مُهلِک مار
نیافت هیچ تزلزل، نداشت پروا اوست
سفیرِ عشق در احیای انقلابِ حسین
امامِ خَلق به فرمان حق تعالی اوست
کسی که کشتی در خون نشستهی دین را
فکند باز بر امواجِ سبزِ دریا اوست
کسی که پرچم خونْ رنگِ دشتِ "ماریه" را
به دست همت خود داشته است برپا اوست
بگو خلیل که یک جا اگر در آتش رفت
خلیلِ در دلِ آتش فتاده، صد جا اوست
اگر به مصلحتی بود مدتی بیمار
حیات بخشِ قلوب و طبیبِ جانها اوست
گل عشيرهی عشق و گلاب عاشورا
که دلنوازترین عطر لالهها با اوست
گهی به اشک و دعا، گاه با نماز و پیام
نگاهداری اسرار کربلا با اوست
شنیدى اَر عظمتهای صبر زینب را
امام زینب کبری، ولی والا اوست
به قتلگاه خرید اَر چه جان او زینب
به هر بلیّه، دل عمّه را تسلّا اوست
دلیل دفن، تنِ بی سر شهیدان را
کفیلِ قافله در سایبان سرها اوست
میان آن همه مردان کربلا، مردی
که ماند و دادِ شهیدان گرفت، تنها اوست
نثار کردن خون با برادرانش بود
خراب کردن کاخ یزیدیان با اوست
بنای ظلم و ستم از کلام او بشکست
اگر اسیر ولیکن امیر دلها اوست
به رغم نرمی آهن به پنجهی "داوود"
کسی که بسته به زنجیر شد سراپا اوست
به دست، سلسله دارد که این رضای خداست
کسی که سلسله جنبان امر دنیا اوست
ز خطبه خواندن او کوفه کرد یادِ علی
کیانِ کوفه به حیرت! که این علی یا اوست؟!
هنوز از در و دیوار مسجد اُمَوی
رسد ندا که چراغ حریم طاها اوست
به وقت خطبهی او از اذان خصم چه غم!
که شامیان همه دانستهاند مولا اوست
مگو موذّن مسجد! اذان بی هنگام
که مفتخر به اذان و اقامه تنها اوست
عزا برای شهیدان، میان کاخِ ستم
کسی که کرد به شام این حماسه اجرا اوست
اگر یزید بپرسد ز چوب منبر هم
کند خروش که او بر حق است و حق با اوست
از این زیاده "مؤید" توان مدحش نیست
که طبع ما چو یکی قطره است و دریا اوست
سلام ما به حریم مقدسش به بقیع!
که در مدینه یکی قبلهی دل ما اوست
شب بقیع به چشم فرشتگان، روز است
در آن حریم که "والشمس" و هم "ضحاها" اوست
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
اذن از پدر گرفتم، تا از پسر بخوانم
با اشک شوقِ جاری، با چشم تر بخوانم
با نیت تعبد در این شب تولد
از مظهر تهجد، شب تا سحر بخوانم
در دوری از مدینه، سجادیهست سینه
با جان و دل به یادش، خَمسَ عَشَر بخوانم
دین در مقالهی او، بر لب رسالهی او
در جان خطبهاش قرآنی دگر بخوانم
روشن شود زمین از نور جبین حضرت
این نورسیده را من، قُرص قمر بخوانم
اسم علی گذارد بر بچههایش ارباب
تا از نخست امام خود بیشتر بخوانم
الگوی من کُمیت است، شعرم از اهل بیت است
حیف دو روز عمر از، کوه و کمر بخوانم
من بی فروغ ماندم؛ پس ماه هر شبم باش
نوری بده به شعرم؛ قدری مخاطبم باش
دلبر اگر تو هستی، دلداده شهربانو
از شوقْ روی پایت، افتاده شهربانو
ناز قدوم پاکت، سجادِ خانواده
با شوق پهن کرده، سجاده شهربانو
تا قسمت تو باشند، در خدمت تو باشند
آماده است ارباب، آماده شهربانو
با گیسوی کمندت، پیشانی بلندت
همواره نقش بستی، در یاد شهربانو
زیباتر از جمالت، والاتر از جلالت
هرگز به خود ندیدند، اجداد شهربانو
بعد از غزل نوشتن، نذر علیِ لیلا
مدح تو را بگویم، سجادِ شهربانو
شاعر ز مدح پاک تو دست بر ندارد
شعرم به خوبی تو، مضمون دگر ندارد
انگیزهی تغزل، ادعیهی صحیفهست
شعری که مدح او نیست، از ریشهاش ضعیف است
کی با دو دست بسته، شد از جهاد خسته؟!
دشمن تفکراتش، سرتا به پا سخیف است
بیمار خیمهها نیست؛ این حرف مشمئز چیست؟!
تخریب اساس کار ذریهی سقیفهست
فتح الفتوح او را، از کوفیان بپرسید
نسل علی که ابن مرجانه را حریف است
شعری که بی هدف نیست یعنی که بی شرف نیست
شعری که حق بگوید، نزد خدا شریف است
شعرم به وجد آمد، وقتی از او سرودم
من با سرودن از او، حال دلم ردیف است
هم شیعه مسلکم از فیض دعای سجاد
هم عاقبت بخیرم از سجدههای سجاد
شاعر به غیر از اینها حرفی دگر ندارد
امروزه شعر خنثی قطعاً ثمر ندارد
راه نجات تنها راه ولایت و بس
راهی جز این نداریم؛ اما اگر ندارد
این خاکْ پُربها شد، تا بیمهی رضا شد
غیر از نگاه حضرت، ایران سپر ندارد
ما جای ان یکاد از سلطان طوس خواندیم
وقتی که دشمن ما، جز دردسر ندارد
در سینه درد و رنج است، صد کربلای پنج است
پس توپ و تانک و ترکش، دیگر اثر ندارد
سیدعلیِ ایران، شیخ نعیمِ لبنان
خاورمیانه قطعاً کم شیر نر ندارد
یک عمر در نبردیم، از جبهه برنگردیم
شیعه از اعتقاد خود دست بر ندارد
در سایهی پیمبر، لشکر اُسامه دارد
تا انقلاب مهدی، نهضت ادامه دارد
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
اذن از پدر گرفتم، تا از پسر بخوانم
با اشک شوقِ جاری، با چشم تر بخوانم
با نیت تعبد در این شب تولد
از مظهر تهجد، شب تا سحر بخوانم
در دوری از مدینه، سجادیهست سینه
با جان و دل به یادش، خَمسَ عَشَر بخوانم
دین در مقالهی او، بر لب رسالهی او
در جان خطبهاش قرآنی دگر بخوانم
روشن شود زمین از نور جبین حضرت
این نورسیده را من، قُرص قمر بخوانم
اسم علی گذارد بر بچههایش ارباب
تا از نخست امام خود بیشتر بخوانم
الگوی من کُمیت است، شعرم از اهل بیت است
حیف دو روز عمر از، کوه و کمر بخوانم
من بی فروغ ماندم؛ پس ماه هر شبم باش
نوری بده به شعرم؛ قدری مخاطبم باش
دلبر اگر تو هستی، دلداده شهربانو
از شوقْ روی پایت، افتاده شهربانو
ناز قدوم پاکت، سجادِ خانواده
با شوق پهن کرده، سجاده شهربانو
تا قسمت تو باشند، در خدمت تو باشند
آماده است ارباب، آماده شهربانو
با گیسوی کمندت، پیشانی بلندت
همواره نقش بستی، در یاد شهربانو
زیباتر از جمالت، والاتر از جلالت
هرگز به خود ندیدند، اجداد شهربانو
بعد از غزل نوشتن، نذر علیِ لیلا
مدح تو را بگویم، سجادِ شهربانو
شاعر ز مدح پاک تو دست بر ندارد
شعرم به خوبی تو، مضمون دگر ندارد
انگیزهی تغزل، ادعیهی صحیفهست
شعری که مدح او نیست، از ریشهاش ضعیف است
کی با دو دست بسته، شد از جهاد خسته؟!
دشمن تفکراتش، سرتا به پا سخیف است
بیمار خیمهها نیست؛ این حرف مشمئز چیست؟!
تخریب اساس کار ذریهی سقیفهست
فتح الفتوح او را، از کوفیان بپرسید
نسل علی که ابن مرجانه را حریف است
شعری که بی هدف نیست یعنی که بی شرف نیست
شعری که حق بگوید، نزد خدا شریف است
شعرم به وجد آمد، وقتی از او سرودم
من با سرودن از او، حال دلم ردیف است
هم شیعه مسلکم از فیض دعای سجاد
هم عاقبت بخیرم از سجدههای سجاد
شاعر به غیر از اینها حرفی دگر ندارد
امروزه شعر خنثی قطعاً ثمر ندارد
راه نجات تنها راه ولایت و بس
راهی جز این نداریم؛ اما اگر ندارد
این خاکْ پُربها شد، تا بیمهی رضا شد
غیر از نگاه حضرت، ایران سپر ندارد
ما جای ان یکاد از سلطان طوس خواندیم
وقتی که دشمن ما، جز دردسر ندارد
در سینه درد و رنج است، صد کربلای پنج است
پس توپ و تانک و ترکش، دیگر اثر ندارد
سیدعلیِ ایران، شیخ نعیمِ لبنان
خاورمیانه قطعاً کم شیر نر ندارد
یک عمر در نبردیم، از جبهه برنگردیم
شیعه از اعتقاد خود دست بر ندارد
در سایهی پیمبر، لشکر اُسامه دارد
تا انقلاب مهدی، نهضت ادامه دارد
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
در اشکهایش چلچراغ روشنیها بود
هر جمله از نجوای او روح مسیحا بود
داماد حُسن یوسف و فرزند یاس عشق
تصویری از آرامش و موج دو دریا بود
رود «حیات طیبه» در اشک و نجوایش
از چشمه میگفت و نگاهش رو به دریا بود
تسبیح اشکش دانهدانه ابر رحمت شد
او در پی تطهیر روح اهل دنیا بود
موج ملائک صف به صف محو مناجاتش
سجادهی او جلوهای از عرش اعلا بود
او لیلةالقدر عبادت، جلوهی مادر
مثل امیرالمؤمنین...، او هم معما بود
او در حضیض خاک، سیر آسمان میکرد
آیینهای غرق خدا، محو تماشا بود
سجاد، زین العابدین، زین العباد، آری
نامش همیشه زینت عرش مُعلّا بود
او قبلهی کروبیان عالم بالا
مولای جن و انس بود... افسوس تنها بود
از سورهی انسانیت میخواند با امت
کفر و نفاق و شرک هم در فکر حاشا بود
او مثل ابراهیم ِدر نزد خدا تسلیم
غرق تکلم با خدا مانند موسی بود
در آزمون «البلاءُ لِلولا» هر بار
تعبیر حُسنش «ما رأیت، الّا جمیلا» بود
بر خاک، بر سجاده، در زنجیر، در آتش،
حسّ رضایت در نگاهش خوب پیدا بود
فرزند مکه گفت از راز منای عشق
گویا علی گرم شکست لات و عزی بود
هر بیت از شعر «فرزدق» شد سپاه او
یک بیت شعرم کاشکی سرباز مولا بود
::
تو مسجد و محراب مردم میشدی هرجا
هرجا که میرفتی، عبادتگاه آنجا بود
روح اذان، روح دعا، روح خدا بودی
نجوای تو فریادهایی آشکارا بود
محراب سر در آسمان دارد به دنبالت
یک عمر در آیینهی اشکت مصفّا بود...
تیغ دودم بوده سکوت و اشکهای تو
میدان رزم تو تولا و تبرا بود
✍ #سایه_رحیمیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
در اشکهایش چلچراغ روشنیها بود
هر جمله از نجوای او روح مسیحا بود
داماد حُسن یوسف و فرزند یاس عشق
تصویری از آرامش و موج دو دریا بود
رود «حیات طیبه» در اشک و نجوایش
از چشمه میگفت و نگاهش رو به دریا بود
تسبیح اشکش دانهدانه ابر رحمت شد
او در پی تطهیر روح اهل دنیا بود
موج ملائک صف به صف محو مناجاتش
سجادهی او جلوهای از عرش اعلا بود
او لیلةالقدر عبادت، جلوهی مادر
مثل امیرالمؤمنین...، او هم معما بود
او در حضیض خاک، سیر آسمان میکرد
آیینهای غرق خدا، محو تماشا بود
سجاد، زین العابدین، زین العباد، آری
نامش همیشه زینت عرش مُعلّا بود
او قبلهی کروبیان عالم بالا
مولای جن و انس بود... افسوس تنها بود
از سورهی انسانیت میخواند با امت
کفر و نفاق و شرک هم در فکر حاشا بود
او مثل ابراهیم ِدر نزد خدا تسلیم
غرق تکلم با خدا مانند موسی بود
در آزمون «البلاءُ لِلولا» هر بار
تعبیر حُسنش «ما رأیت، الّا جمیلا» بود
بر خاک، بر سجاده، در زنجیر، در آتش،
حسّ رضایت در نگاهش خوب پیدا بود
فرزند مکه گفت از راز منای عشق
گویا علی گرم شکست لات و عزی بود
هر بیت از شعر «فرزدق» شد سپاه او
یک بیت شعرم کاشکی سرباز مولا بود
::
تو مسجد و محراب مردم میشدی هرجا
هرجا که میرفتی، عبادتگاه آنجا بود
روح اذان، روح دعا، روح خدا بودی
نجوای تو فریادهایی آشکارا بود
محراب سر در آسمان دارد به دنبالت
یک عمر در آیینهی اشکت مصفّا بود...
تیغ دودم بوده سکوت و اشکهای تو
میدان رزم تو تولا و تبرا بود
✍ #سایه_رحیمیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
فوج ملائک بربشر، تعظیم کردند
شادی دل را بین هم، تقسیم کردند
رو بر بهشت و کوثر و تسنیم کردند
زیباترین گُل را به گُل تقدیم کردند
امشب حسین بن علی دردانه دارد
زیباترین گُل را دراین گلخانه دارد
دارد چه جلوه، جلوهی توحید خلقت
در روز میلادش به خود بالید خلقت
مثل شکوفه بر رُخش خندید خلقت
زیباترین لحظهها را دید خلقت
آیا فرشته یا که آدم، خلق کردند؟!
محبوب خلّاق دوعالم، خلق کردند
وقت شکفتن سجدهی او دیدنی بود
ذکرخدا از غنچهای بشنیدنی بود
عطرش بهشتی بود و بس بوئیدنی بود
گلبوسه از رخسارهی او چیدنی بود
وقتی پدر دل را به او پیوند میزد
آهسته بر روی پسر لبخند میزد
دربندگی، او جان و قلبی حق طلب داشت
در پای محراب دعا سوز و تعب داشت
بر زینت سجدهگذاران او لقب داشت
از نسل زهرا بود و از حیدر نسب داشت
محراب او طور عبادت نام دارد
او با خدایش خاطری آرام دارد
ایمان فروغی از رخ تابان او بود
تقوا گُلی از گلشن ایمان او بود
اخلاص، مثل چشمهای در جان او بود
آزادگی یک لاله از بستان اوبود
دیباچهی اوصاف او زرّین کلام است
او مظهر ایثار و ایمان و قیام است
عشق و امید و معرفت، آئینهی اوست
علم الهی از ازل در سینهی اوست
ایمان و تقوا گوهر گنجینهی اوست
شورآفرینی پیشهی دیرینهی اوست
بعد قیام کربلا شوری به پا کرد
با خطبهی خود شام را کربوبلا کرد
کی میتوان از وصف او در انجمن گفت؟!
باید فرزدق بود و از مدحش سخن گفت
او با همه از کربلا، از سوختن گفت
از لالههای بی سر و گلگون بدن گفت
تنها اشاره بر حسین آباد، کافیست
بس کن «وفایی» در شب میلاد، کافیست
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
فوج ملائک بربشر، تعظیم کردند
شادی دل را بین هم، تقسیم کردند
رو بر بهشت و کوثر و تسنیم کردند
زیباترین گُل را به گُل تقدیم کردند
امشب حسین بن علی دردانه دارد
زیباترین گُل را دراین گلخانه دارد
دارد چه جلوه، جلوهی توحید خلقت
در روز میلادش به خود بالید خلقت
مثل شکوفه بر رُخش خندید خلقت
زیباترین لحظهها را دید خلقت
آیا فرشته یا که آدم، خلق کردند؟!
محبوب خلّاق دوعالم، خلق کردند
وقت شکفتن سجدهی او دیدنی بود
ذکرخدا از غنچهای بشنیدنی بود
عطرش بهشتی بود و بس بوئیدنی بود
گلبوسه از رخسارهی او چیدنی بود
وقتی پدر دل را به او پیوند میزد
آهسته بر روی پسر لبخند میزد
دربندگی، او جان و قلبی حق طلب داشت
در پای محراب دعا سوز و تعب داشت
بر زینت سجدهگذاران او لقب داشت
از نسل زهرا بود و از حیدر نسب داشت
محراب او طور عبادت نام دارد
او با خدایش خاطری آرام دارد
ایمان فروغی از رخ تابان او بود
تقوا گُلی از گلشن ایمان او بود
اخلاص، مثل چشمهای در جان او بود
آزادگی یک لاله از بستان اوبود
دیباچهی اوصاف او زرّین کلام است
او مظهر ایثار و ایمان و قیام است
عشق و امید و معرفت، آئینهی اوست
علم الهی از ازل در سینهی اوست
ایمان و تقوا گوهر گنجینهی اوست
شورآفرینی پیشهی دیرینهی اوست
بعد قیام کربلا شوری به پا کرد
با خطبهی خود شام را کربوبلا کرد
کی میتوان از وصف او در انجمن گفت؟!
باید فرزدق بود و از مدحش سخن گفت
او با همه از کربلا، از سوختن گفت
از لالههای بی سر و گلگون بدن گفت
تنها اشاره بر حسین آباد، کافیست
بس کن «وفایی» در شب میلاد، کافیست
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#امام_سجاد_ع_مدح_و_مناجات
بستهست همه پنجرهها رو به نگاهم
چندیست که گمگشتۀ در نیمۀ راهم
حس میکنم آیینۀ من تیره و تار است
بر روی مفاتیح دلم گرد و غبار است
از بس که مناجات سحر را نسرودم
سجادۀ بارانی خود را نگشودم
پای سخن عشق دلم را ننشاندم
یعنی چه سحرها که ابوحمزه نخواندم
ای کاش کمی کم کنم این فاصلهها را
با خمسهعشر طی کنم این مرحلهها را
بر آن شدهام تا که صدایت کنم امشب
تا با غزلی عرض ارادت کنم امشب
ای زینت تسبیح و دعا زمزمههایت
در حیرتم آخر بنویسم چه برایت؟
اعجاز کلام تو مزامیر صحیفهست
جوشیده زبور از دل قرآن به دعایت
در پردۀ عشاق تو یک گوشه نشستهست
صد حنجره داوود در آغوش صدایت
از بس که ملک دور و برت پر زده گشتهست
«پیراهن افلاک پر از عطر عبایت»
تنها نه فقط آینه در وصف تو حیران
باشد حجرالاسود، الکن به ثنایت
من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم
عالم شده سجاده و افتاده به پایت
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
بستهست همه پنجرهها رو به نگاهم
چندیست که گمگشتۀ در نیمۀ راهم
حس میکنم آیینۀ من تیره و تار است
بر روی مفاتیح دلم گرد و غبار است
از بس که مناجات سحر را نسرودم
سجادۀ بارانی خود را نگشودم
پای سخن عشق دلم را ننشاندم
یعنی چه سحرها که ابوحمزه نخواندم
ای کاش کمی کم کنم این فاصلهها را
با خمسهعشر طی کنم این مرحلهها را
بر آن شدهام تا که صدایت کنم امشب
تا با غزلی عرض ارادت کنم امشب
ای زینت تسبیح و دعا زمزمههایت
در حیرتم آخر بنویسم چه برایت؟
اعجاز کلام تو مزامیر صحیفهست
جوشیده زبور از دل قرآن به دعایت
در پردۀ عشاق تو یک گوشه نشستهست
صد حنجره داوود در آغوش صدایت
از بس که ملک دور و برت پر زده گشتهست
«پیراهن افلاک پر از عطر عبایت»
تنها نه فقط آینه در وصف تو حیران
باشد حجرالاسود، الکن به ثنایت
من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم
عالم شده سجاده و افتاده به پایت
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
🥀بهمناسبت #روز_جانباز 🥀
جنگ یک جدول تناسب بود
تا جوابش همیشه این باشد
پدرم ضرب در چهل درصد
حاصلش بخش بر زمین باشد
عدهای را ضریب منفی داد
عدهای را به هیچ قسمت کرد
تا هرآنکس که سوء نیّت داشت
تا ابد زیر ذرهبین باشد
یک نفر فکر آب و خاک که نه
در پی نان و آب بود از جنگ
خطر جبهه را خرید به جان
تا پس از جنگ خوشنشین باشد
یک نفر پشت خاکریز خودی
لشکرش را که در محاصره دید
سر خود را گذاشت روی زمین
تا دعاگوی سرزمین باشد
یک نفر فارغ از معادلهها
بیخیال تمام مشغلهها
روی میدان مین قدم زد تا
ته این سطر نقطهچین باشد
در جواب کسی که میگوید
پدر از جنگ دستپُر برگشت
هر دو تا آستین او خالیست
تا جوابش در آستین باشد
همقطار پدر که عکاس است
گفت در هشت سال جبهه و جنگ
حسرتش ماند بر دلم یک بار
پدرت رو به دوربین باشد
✍ #محمدحسین_ملکیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
جنگ یک جدول تناسب بود
تا جوابش همیشه این باشد
پدرم ضرب در چهل درصد
حاصلش بخش بر زمین باشد
عدهای را ضریب منفی داد
عدهای را به هیچ قسمت کرد
تا هرآنکس که سوء نیّت داشت
تا ابد زیر ذرهبین باشد
یک نفر فکر آب و خاک که نه
در پی نان و آب بود از جنگ
خطر جبهه را خرید به جان
تا پس از جنگ خوشنشین باشد
یک نفر پشت خاکریز خودی
لشکرش را که در محاصره دید
سر خود را گذاشت روی زمین
تا دعاگوی سرزمین باشد
یک نفر فارغ از معادلهها
بیخیال تمام مشغلهها
روی میدان مین قدم زد تا
ته این سطر نقطهچین باشد
در جواب کسی که میگوید
پدر از جنگ دستپُر برگشت
هر دو تا آستین او خالیست
تا جوابش در آستین باشد
همقطار پدر که عکاس است
گفت در هشت سال جبهه و جنگ
حسرتش ماند بر دلم یک بار
پدرت رو به دوربین باشد
✍ #محمدحسین_ملکیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق
درسها یاد گرفتیم از این منبر عشق
کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق
عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق
عشق با عاشق دلدادهی تو همزاد است
عشق در آینهی مکتب ما ”سجاد” است
مرد شبهای مناجات، علی بن حسین
ای برآوردهی حاجات، علی بن حسین
نوهی مادر سادات، علی بن حسین
ذکر ما درهمه اوقات، علی بن حسین
ای به قربان تو و سفرهی با اکرامت
خورده بر سر در قلب همهی ما نامت
شده شب شیفتهی طرز دعاخوانی تو
اثر خوف خدا هست به پیشانی تو
و زمین تشنهلبِ گونهی بارانی تو
عزت ماست همان یک رگ ایرانی تو
ای مسیحای همه! هُرم تبت را عشق است
پسر بانوی ایران، نسبت را عشق است
تو چه سوزی و چه حالی به عبادت داری
زینت سجده! به سجاده ارادت داری
به روی شانهی خود شال سیادت داری
گفتنی نیست چه اندازه رشادت داری
مصلحت بود که شمشیر نگیری آقا
ورنه اندازهی حیدر تو دلیری آقا
قسمتت بود پیامآور قرآن باشی
دور از معرکه و ورطهی میدان باشی
با صحیفه همهی عمر رجزخوان باشی
سالها گریه کن داغ شهیدان باشی
کربلا بود ولی شام امانت را بُرد
خندههای سر بازار دلت را آزرد
✍ #محمدحسن_بیات_لو
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق
درسها یاد گرفتیم از این منبر عشق
کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق
عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق
عشق با عاشق دلدادهی تو همزاد است
عشق در آینهی مکتب ما ”سجاد” است
مرد شبهای مناجات، علی بن حسین
ای برآوردهی حاجات، علی بن حسین
نوهی مادر سادات، علی بن حسین
ذکر ما درهمه اوقات، علی بن حسین
ای به قربان تو و سفرهی با اکرامت
خورده بر سر در قلب همهی ما نامت
شده شب شیفتهی طرز دعاخوانی تو
اثر خوف خدا هست به پیشانی تو
و زمین تشنهلبِ گونهی بارانی تو
عزت ماست همان یک رگ ایرانی تو
ای مسیحای همه! هُرم تبت را عشق است
پسر بانوی ایران، نسبت را عشق است
تو چه سوزی و چه حالی به عبادت داری
زینت سجده! به سجاده ارادت داری
به روی شانهی خود شال سیادت داری
گفتنی نیست چه اندازه رشادت داری
مصلحت بود که شمشیر نگیری آقا
ورنه اندازهی حیدر تو دلیری آقا
قسمتت بود پیامآور قرآن باشی
دور از معرکه و ورطهی میدان باشی
با صحیفه همهی عمر رجزخوان باشی
سالها گریه کن داغ شهیدان باشی
کربلا بود ولی شام امانت را بُرد
خندههای سر بازار دلت را آزرد
✍ #محمدحسن_بیات_لو
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
Forwarded from تک بیتی،دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
سجاده و تسبیح، فرستد #صلوات
آیینه به تلمیح فرستد صلوات
میلاد صحیفههای سجادیه است
قرآن و مفاتیح فرستد صلوات
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
↳ @dobeity_robaey
سجاده و تسبیح، فرستد #صلوات
آیینه به تلمیح فرستد صلوات
میلاد صحیفههای سجادیه است
قرآن و مفاتیح فرستد صلوات
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
↳ @dobeity_robaey
Forwarded from تک بیتی،دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
خدا امشب ولیّش را ولی داد
جمالی منجلی، نوری جَلی داد
حسین بن علی! چشم تو روشن
که امشب بَر تو ذات حق، "علی" داد
✍ #غلامرضا_سازگار
↳ @dobeity_robaey
خدا امشب ولیّش را ولی داد
جمالی منجلی، نوری جَلی داد
حسین بن علی! چشم تو روشن
که امشب بَر تو ذات حق، "علی" داد
✍ #غلامرضا_سازگار
↳ @dobeity_robaey
#امام_سجاد_ع_مدح_و_مناجات
چه دستهای قنوتی، رسیدهاند به ماه
دعا بخوان که جهان با تو میشود همراه
تویی نماز، تویی لحظههای راز و نیاز
که هرکجا بروی میشود عبادتگاه
تو راز خلقت سجادههای مهر به لب
تو اشتیاق اذان، ظهر و عصر و شام و پگاه
جماعتی به نماز تو اقتدا کردند
نسیم، کوه، بیابان، درخت، رود، گیاه
چه سر به مهر شده رازهای پیشانیت
چه آتشیست در این گریههای گاه به گاه...
علی شدی که بجنگی ولی به تیغ سخن
تویی ادامۀ اعجاز سرخ ثارالله
دعا سلاح تو و واژهها سپاه توأند
امام عشق نماندهست بیسلاح و سپاه
قیامِ واژه تو بودی در آن سکوت عمیق
تمام کوفه سکوت و تمام شام نگاه
تو با زبان دعا با جهان سخن گفتی
جهانِ با تو امید و جهانِ بی تو تباه
بگیر دست مرا و به آسمان برسان
که سقف عشق بلند است و قدّ من کوتاه
بخوان صحیفه که ما در هجوم دلهرهها
به دستهای دعای تو میبریم پناه
دعا بخوان که دعای تو مستجاب شود
در انتظار نشسته، جهانِ چشم به راه...
✍ #فائزه_امجدیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
چه دستهای قنوتی، رسیدهاند به ماه
دعا بخوان که جهان با تو میشود همراه
تویی نماز، تویی لحظههای راز و نیاز
که هرکجا بروی میشود عبادتگاه
تو راز خلقت سجادههای مهر به لب
تو اشتیاق اذان، ظهر و عصر و شام و پگاه
جماعتی به نماز تو اقتدا کردند
نسیم، کوه، بیابان، درخت، رود، گیاه
چه سر به مهر شده رازهای پیشانیت
چه آتشیست در این گریههای گاه به گاه...
علی شدی که بجنگی ولی به تیغ سخن
تویی ادامۀ اعجاز سرخ ثارالله
دعا سلاح تو و واژهها سپاه توأند
امام عشق نماندهست بیسلاح و سپاه
قیامِ واژه تو بودی در آن سکوت عمیق
تمام کوفه سکوت و تمام شام نگاه
تو با زبان دعا با جهان سخن گفتی
جهانِ با تو امید و جهانِ بی تو تباه
بگیر دست مرا و به آسمان برسان
که سقف عشق بلند است و قدّ من کوتاه
بخوان صحیفه که ما در هجوم دلهرهها
به دستهای دعای تو میبریم پناه
دعا بخوان که دعای تو مستجاب شود
در انتظار نشسته، جهانِ چشم به راه...
✍ #فائزه_امجدیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#امام_سجاد_ع_مدح_و_مناجات
من آمدم کلماتت به من زبان بدهند
زبان سادۀ رفتن به آسمان بدهند
من آمدم کلماتت مرا فرو ریزند
و مثل زلزله روح مرا تکان بدهند
به من که کور و کر و لال هستم و تاریک
مسیر چشمۀ نوری ز کهکشان بدهند
به من که گوشهای از دوزخ خودم هستم
به قدرِ یک سرِ سوزن کمی امان بدهند
به من مجال ملاقات با خدا در شب
به من زبان سخن گفتن و بیان بدهند...
کجاست تا کلماتت مرا منا ببرند
برات مرقد ششگوشۀ جهان بدهند؟
بریدهام... کلماتت کجاست ای باران!
که قدر تشنگیام لحظهای توان بدهند؟
✍ #مریم_سقلاطونی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
من آمدم کلماتت به من زبان بدهند
زبان سادۀ رفتن به آسمان بدهند
من آمدم کلماتت مرا فرو ریزند
و مثل زلزله روح مرا تکان بدهند
به من که کور و کر و لال هستم و تاریک
مسیر چشمۀ نوری ز کهکشان بدهند
به من که گوشهای از دوزخ خودم هستم
به قدرِ یک سرِ سوزن کمی امان بدهند
به من مجال ملاقات با خدا در شب
به من زبان سخن گفتن و بیان بدهند...
کجاست تا کلماتت مرا منا ببرند
برات مرقد ششگوشۀ جهان بدهند؟
بریدهام... کلماتت کجاست ای باران!
که قدر تشنگیام لحظهای توان بدهند؟
✍ #مریم_سقلاطونی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#امام_سجاد_ع_مدح
آرزوی کوهها یک سجدۀ طولانیاش
آرزوی آسمان یک بوسه بر پیشانیاش
دستهایش شاخهٔ طوباست مشغول دعاست
ماه و خورشید و فلک در سایهٔ نورانیاش
تا که شد یک شب عروس خانۀ آل عبا
شهربانوی جهان شد مادر ایرانیاش
میوزد از منبرش فریادهای «یاحسین»
شامها ویرانهٔ هر خطبهٔ طوفانیاش
در کلامش ضربت شمشیر حقّ حیدر است
عبدوَدها کشته، از شور حماسیخوانیاش
اوست فرزند منا و مکه، فرزند صفا
چشمهها میجوشد از هر واژهٔ قرآنیاش
✍ #اعظم_سعادتمند
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
آرزوی کوهها یک سجدۀ طولانیاش
آرزوی آسمان یک بوسه بر پیشانیاش
دستهایش شاخهٔ طوباست مشغول دعاست
ماه و خورشید و فلک در سایهٔ نورانیاش
تا که شد یک شب عروس خانۀ آل عبا
شهربانوی جهان شد مادر ایرانیاش
میوزد از منبرش فریادهای «یاحسین»
شامها ویرانهٔ هر خطبهٔ طوفانیاش
در کلامش ضربت شمشیر حقّ حیدر است
عبدوَدها کشته، از شور حماسیخوانیاش
اوست فرزند منا و مکه، فرزند صفا
چشمهها میجوشد از هر واژهٔ قرآنیاش
✍ #اعظم_سعادتمند
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#امام_سجاد_ع_مدح
با سجدههاش زینت سجّادهها شدهست
سجّادهاش ادامهی عرش خدا شدهست
مجموعهی تمام صفات پیمبری
آئینهی تمامقد مرتضی شدهست
هم افتخار قوم بنیهاشم عرب
هم افتخار مردم ایران ما شدهست
ارباب بوده است، ولی از فروتنی
همسفره با یتیم و اسیر و گدا شدهست
محصول کیسهای که همهشب بهشانه داشت
آب و غذای خانهی هر بینوا شدهست
از برکت صحیفهی او سالهای سال
باب نجات بر همهی خلق وا شدهست
بیمار مصلحت شده، اما بهلطف خویش
بیماری تمام جهان را دوا شدهست
در معرکه نبوده، ولی کفر دشمنان
با ذوالفقار خطبهی او برملا شدهست
امضای اوست پای برات زیارتش
هرکس مسافر حرم کربلا شدهست
دلهای ما به نیّت تعجیل در فرج
با این امام همسخن و همصدا شدهست
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
با سجدههاش زینت سجّادهها شدهست
سجّادهاش ادامهی عرش خدا شدهست
مجموعهی تمام صفات پیمبری
آئینهی تمامقد مرتضی شدهست
هم افتخار قوم بنیهاشم عرب
هم افتخار مردم ایران ما شدهست
ارباب بوده است، ولی از فروتنی
همسفره با یتیم و اسیر و گدا شدهست
محصول کیسهای که همهشب بهشانه داشت
آب و غذای خانهی هر بینوا شدهست
از برکت صحیفهی او سالهای سال
باب نجات بر همهی خلق وا شدهست
بیمار مصلحت شده، اما بهلطف خویش
بیماری تمام جهان را دوا شدهست
در معرکه نبوده، ولی کفر دشمنان
با ذوالفقار خطبهی او برملا شدهست
امضای اوست پای برات زیارتش
هرکس مسافر حرم کربلا شدهست
دلهای ما به نیّت تعجیل در فرج
با این امام همسخن و همصدا شدهست
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#مناجات_شعبانیه
#مناجات_با_خدا
همیشه در میان شادی و غم دوستت دارم
چه شعبانالمعظم، چه محرّم دوستت دارم
دلم با عشق، خویشاوندی دیرینهای دارد
از آغاز جهان، از عهد آدم دوستت دارم
وضوی گریه میگیرم در استغفار و میریزم
به پایت جان که ای جانان! دمادم دوستت دارم
برای این دل بیچاره همدم، عاشقت هستم
برای زخمهای سینه مرهم، دوستت دارم
نگو از چشم من افتادهای! من چشم در راهم
که از تو بشنوم یکبار من هم: دوستت دارم
خودم را بین آغوش تو میبینم شبیه حُر
که با اشک خودش میگفت نمنم دوستت دارم
در این دنیا نبردی آبرویم را؛ در آن دنیا
چه خواهی کرد؟! من در هر دو عالم دوستت دارم
مرا حتی اگر در آتش خشمت بسوزانی
زنم فریاد در بین جهنّم دوستت دارم
دل دلواپسی دارم، دلی از غصهها سرشار
ولی «یا کاشِفَ الهَم! کاشِفَ الغَم!» دوستت دارم
فراز آخر شعر است و یک اقرار بیپایان
مرا بسیار میخواهی و من کم دوستت دارم
✍ #رضا_خورشیدی_فرد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#مناجات_با_خدا
همیشه در میان شادی و غم دوستت دارم
چه شعبانالمعظم، چه محرّم دوستت دارم
دلم با عشق، خویشاوندی دیرینهای دارد
از آغاز جهان، از عهد آدم دوستت دارم
وضوی گریه میگیرم در استغفار و میریزم
به پایت جان که ای جانان! دمادم دوستت دارم
برای این دل بیچاره همدم، عاشقت هستم
برای زخمهای سینه مرهم، دوستت دارم
نگو از چشم من افتادهای! من چشم در راهم
که از تو بشنوم یکبار من هم: دوستت دارم
خودم را بین آغوش تو میبینم شبیه حُر
که با اشک خودش میگفت نمنم دوستت دارم
در این دنیا نبردی آبرویم را؛ در آن دنیا
چه خواهی کرد؟! من در هر دو عالم دوستت دارم
مرا حتی اگر در آتش خشمت بسوزانی
زنم فریاد در بین جهنّم دوستت دارم
دل دلواپسی دارم، دلی از غصهها سرشار
ولی «یا کاشِفَ الهَم! کاشِفَ الغَم!» دوستت دارم
فراز آخر شعر است و یک اقرار بیپایان
مرا بسیار میخواهی و من کم دوستت دارم
✍ #رضا_خورشیدی_فرد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg