گاهۍ چقدر زیـــباست حرف دل را نمایان ڪرد گاهۍ عده اۍ... چقدر زیبا بہ هربهانه اۍ لحظههای نابشان را با نام #شهدا پیوند میزنند💞
روزتون منور به نور شهدا🌹
Join🔜 @hor_zaman
روزتون منور به نور شهدا🌹
Join🔜 @hor_zaman
🥀🕊ای که بر تربت من ؛
می گذری روضـه بخوان ،
نام زینب شنوم زیرِ لحد گریه کنم
"شهید دهقان سرِمزار شهید خلیلی"
🌹#پنجشنبههای_دلتنگی
#شهدا_را_یاد_ڪنید
#با_ذڪر_صلوات🕊
Join🔜 @hor_zaman
می گذری روضـه بخوان ،
نام زینب شنوم زیرِ لحد گریه کنم
"شهید دهقان سرِمزار شهید خلیلی"
🌹#پنجشنبههای_دلتنگی
#شهدا_را_یاد_ڪنید
#با_ذڪر_صلوات🕊
Join🔜 @hor_zaman
✅ #همکاری_شهدا
🌸 بعد از #یادواره_شهدا سید رو دیدم و ازش تشکر کردم. گفت: ما کاری نکردیم. زحمت کار به دوش بچههای مسجد و خود #شهدا بود.
🌺 گفتم: سید ماجرایی رو برات تعریف می کنم که دیگه احساس خستگی نکنی!
🌼 گفتم: سال قبل تو یکی از یادواره های شهدا مسئول فرهنگی مسجد خیلی تلاش میکرد اما کارها خوب پیش نمیرفت تا اینکه یکدفعه همه چیز مرتب شد. سخنران، قاری، مداح و... مراسم از آنچه فکر میکرد بهتر برگزار شد.
🔸 من میگفتم و سید با تعجب گوش میکرد.
🌸 گفتم: همون شب یکی از شهدای مسجد اومد به خوابش و ازش تشکر کرد و گفت:
🔹 "فکر نکن مراسم را شما هماهنگ کردی! قرار بود #حضرت_زهرا سلام الله علیها تشریف بیاورند. ما هم برنامه را هماهنگ کردیم."😭
💠 حرفم که تموم شد دیدم سید منقلب شده و چشمانش هم پر از اشک...
🔰 برگرفته از کتاب #همسفر_شهدا خاطرات #شهبد_سید_علیرضا_مصطفوی
🌸 بعد از #یادواره_شهدا سید رو دیدم و ازش تشکر کردم. گفت: ما کاری نکردیم. زحمت کار به دوش بچههای مسجد و خود #شهدا بود.
🌺 گفتم: سید ماجرایی رو برات تعریف می کنم که دیگه احساس خستگی نکنی!
🌼 گفتم: سال قبل تو یکی از یادواره های شهدا مسئول فرهنگی مسجد خیلی تلاش میکرد اما کارها خوب پیش نمیرفت تا اینکه یکدفعه همه چیز مرتب شد. سخنران، قاری، مداح و... مراسم از آنچه فکر میکرد بهتر برگزار شد.
🔸 من میگفتم و سید با تعجب گوش میکرد.
🌸 گفتم: همون شب یکی از شهدای مسجد اومد به خوابش و ازش تشکر کرد و گفت:
🔹 "فکر نکن مراسم را شما هماهنگ کردی! قرار بود #حضرت_زهرا سلام الله علیها تشریف بیاورند. ما هم برنامه را هماهنگ کردیم."😭
💠 حرفم که تموم شد دیدم سید منقلب شده و چشمانش هم پر از اشک...
🔰 برگرفته از کتاب #همسفر_شهدا خاطرات #شهبد_سید_علیرضا_مصطفوی
✅ #همکاری_شهدا
🌸 بعد از #یادواره_شهدا سید رو دیدم و ازش تشکر کردم. گفت: ما کاری نکردیم. زحمت کار به دوش بچههای مسجد و خود #شهدا بود.
🌺 گفتم: سید ماجرایی رو برات تعریف می کنم که دیگه احساس خستگی نکنی!
🌼 گفتم: سال قبل تو یکی از یادواره های شهدا مسئول فرهنگی مسجد خیلی تلاش میکرد اما کارها خوب پیش نمیرفت تا اینکه یکدفعه همه چیز مرتب شد. سخنران، قاری، مداح و... مراسم از آنچه فکر میکرد بهتر برگزار شد.
🔸 من میگفتم و سید با تعجب گوش میکرد.
🌸 گفتم: همون شب یکی از شهدای مسجد اومد به خوابش و ازش تشکر کرد و گفت:
🔹 "فکر نکن مراسم را شما هماهنگ کردی! قرار بود #حضرت_زهرا سلام الله علیها تشریف بیاورند. ما هم برنامه را هماهنگ کردیم."😭
💠 حرفم که تموم شد دیدم سید منقلب شده و چشمانش هم پر از اشک...
🔰 برگرفته از کتاب #همسفر_شهدا خاطرات #شهید_سید_علیرضا_مصطفوی
Join🔜 @hor_zaman
🌸 بعد از #یادواره_شهدا سید رو دیدم و ازش تشکر کردم. گفت: ما کاری نکردیم. زحمت کار به دوش بچههای مسجد و خود #شهدا بود.
🌺 گفتم: سید ماجرایی رو برات تعریف می کنم که دیگه احساس خستگی نکنی!
🌼 گفتم: سال قبل تو یکی از یادواره های شهدا مسئول فرهنگی مسجد خیلی تلاش میکرد اما کارها خوب پیش نمیرفت تا اینکه یکدفعه همه چیز مرتب شد. سخنران، قاری، مداح و... مراسم از آنچه فکر میکرد بهتر برگزار شد.
🔸 من میگفتم و سید با تعجب گوش میکرد.
🌸 گفتم: همون شب یکی از شهدای مسجد اومد به خوابش و ازش تشکر کرد و گفت:
🔹 "فکر نکن مراسم را شما هماهنگ کردی! قرار بود #حضرت_زهرا سلام الله علیها تشریف بیاورند. ما هم برنامه را هماهنگ کردیم."😭
💠 حرفم که تموم شد دیدم سید منقلب شده و چشمانش هم پر از اشک...
🔰 برگرفته از کتاب #همسفر_شهدا خاطرات #شهید_سید_علیرضا_مصطفوی
Join🔜 @hor_zaman
✍ #برگی_از_خاطرات
میگفت: «با فرماندهان سپاه رسیدم خدمت آیتالله بهاءالدینی. وقتی از مشکلات ادارهی امور جنگ گفتم آقا فرمودند ما توی ایران یک طبیب داریم که همهی دردها رو شفا میده؛ همه چیز رو از ایشون بخواین. این طبیب حضرت امام رضا (علیه السلامه) چرا حاجاتتون رو از امام رضا(ع) نمیخواین؟
یک روز بعد این ملاقات رفتیم مشهد زیارت امام رضا(ع)، وقتی وارد حرم شدم، یک حالی بهم دست داد. سرم رو گذاشتم روی ضریح مطهر و حسابی با آقا درد دل کردم. یاد جملهی آیتالله بهاءالدینی افتادم. فکر کردم که از امام رضا(ع) چی بخوام، دیدم هیچ چیز ارزشمندتر و بالاتر از #شهادت نیست؛ «از آقا طلب شهادت کردم.»
یک هفته بیشتر از این جریان نگذشته بود که دعای حسن مستجاب شد. امام رضا(ع) همان چیزی را بر آورده کرد که حسن خواسته بود؛ پیوستن به کاروان سرخ شهادت...
#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
میگفت: «با فرماندهان سپاه رسیدم خدمت آیتالله بهاءالدینی. وقتی از مشکلات ادارهی امور جنگ گفتم آقا فرمودند ما توی ایران یک طبیب داریم که همهی دردها رو شفا میده؛ همه چیز رو از ایشون بخواین. این طبیب حضرت امام رضا (علیه السلامه) چرا حاجاتتون رو از امام رضا(ع) نمیخواین؟
یک روز بعد این ملاقات رفتیم مشهد زیارت امام رضا(ع)، وقتی وارد حرم شدم، یک حالی بهم دست داد. سرم رو گذاشتم روی ضریح مطهر و حسابی با آقا درد دل کردم. یاد جملهی آیتالله بهاءالدینی افتادم. فکر کردم که از امام رضا(ع) چی بخوام، دیدم هیچ چیز ارزشمندتر و بالاتر از #شهادت نیست؛ «از آقا طلب شهادت کردم.»
یک هفته بیشتر از این جریان نگذشته بود که دعای حسن مستجاب شد. امام رضا(ع) همان چیزی را بر آورده کرد که حسن خواسته بود؛ پیوستن به کاروان سرخ شهادت...
#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
🌹 #شهيد_محمد_حسين_آينده
برادران و خواهرانم و تمامي دوستانم، از شما خواهش ميكنم پشت به رهبر نكنيد و حامي ولايت فقيه باشيد؛ شما ميتوانيد در هر سنگري كه هستيد، از آن سنگر به خوبي دفاع كنيد.
🌷 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
برادران و خواهرانم و تمامي دوستانم، از شما خواهش ميكنم پشت به رهبر نكنيد و حامي ولايت فقيه باشيد؛ شما ميتوانيد در هر سنگري كه هستيد، از آن سنگر به خوبي دفاع كنيد.
🌷 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
✨
نمک شناسی حق شهدا این است که...
در راهی که آن ها باز کرده اند،حرکت کنیم.
🌷امام خامنه ای 🌷
#شهدا_را_فراموش_نکنیم
Join🔜 @hor_zaman
نمک شناسی حق شهدا این است که...
در راهی که آن ها باز کرده اند،حرکت کنیم.
🌷امام خامنه ای 🌷
#شهدا_را_فراموش_نکنیم
Join🔜 @hor_zaman
#دلنوشته ❤️
#شهـــدا 🌷
مانده ام از کدامتان
★بنویسم..
★بخوانم..
★بشنوم..
↫هر کدامتان را صفتی ست
که شُهره شدهاید به آن
↫هر کدامتان را اخلاقی ست
که جادوانه شدهاید به آن..
دعا کنید ما را تا خادم شویم
دعا_کنید..
#شهدا_همیشه_نگاهی
Join🔜 @hor_zaman
#شهـــدا 🌷
مانده ام از کدامتان
★بنویسم..
★بخوانم..
★بشنوم..
↫هر کدامتان را صفتی ست
که شُهره شدهاید به آن
↫هر کدامتان را اخلاقی ست
که جادوانه شدهاید به آن..
دعا کنید ما را تا خادم شویم
دعا_کنید..
#شهدا_همیشه_نگاهی
Join🔜 @hor_zaman
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
خاطرات_شهید
روای :همسر شهید
« می خواهم مثل حر باشم »
همسر شهید محمد جعفر سعیدی نقل می کند که در یکی از روزها با شهید نشسته بودیم که یک خاطره بسیار زیبا برایم نقل کرد و گویا می خواست که مرا نیز آماده کند که در شهادتم صبر و حوصله داشته باشم . او گفت در یکی از جبههها جوانی خوش سیما بنام شهید حر خسروی که از بندر گناوه اعزام شده بود را دیدم به او گفتم : که آقای خسروی شما خوب است سری به گناوه بزنید و با پدر و مادر خود ملاقاتی داشته باشید و بعدا بیایید جبهه که ایشان در جواب می گوید من دلم نمی خواهد به پشت جبهه بروم .می خواهم مثل شهید کربلا حر باشم و تا می توانم لشکر امام حسین (علیه السلام) را یاری نمایم و این خاطره ای بود که شهید محمد جعفر سعیدی از شهید حر خسروی برایم گفت.
#شهید_محمدجعفر_سعیدی🌷
#شهدا_را_یاد_کنیم_باذکر_صلوات
Join🔜 @hor_zaman
خاطرات_شهید
روای :همسر شهید
« می خواهم مثل حر باشم »
همسر شهید محمد جعفر سعیدی نقل می کند که در یکی از روزها با شهید نشسته بودیم که یک خاطره بسیار زیبا برایم نقل کرد و گویا می خواست که مرا نیز آماده کند که در شهادتم صبر و حوصله داشته باشم . او گفت در یکی از جبههها جوانی خوش سیما بنام شهید حر خسروی که از بندر گناوه اعزام شده بود را دیدم به او گفتم : که آقای خسروی شما خوب است سری به گناوه بزنید و با پدر و مادر خود ملاقاتی داشته باشید و بعدا بیایید جبهه که ایشان در جواب می گوید من دلم نمی خواهد به پشت جبهه بروم .می خواهم مثل شهید کربلا حر باشم و تا می توانم لشکر امام حسین (علیه السلام) را یاری نمایم و این خاطره ای بود که شهید محمد جعفر سعیدی از شهید حر خسروی برایم گفت.
#شهید_محمدجعفر_سعیدی🌷
#شهدا_را_یاد_کنیم_باذکر_صلوات
Join🔜 @hor_zaman