#خاطرات_شهید
مادر حاج محسن حاجیحسنی کارگر:
کسی از هم صحبتی با محسن سیر و خسته نمیشد، اگر بچهها در جلسات قرآن حاج محسن که اکثرأ نوجوانان و جوانان شرکت داشتند، در کنار آموزش قرآن شوخی میکردند او هم با آنها میخندید و اجازه نمیداد که فضا خیلی خشک و خسته کننده شود، البته به رعایت اخلاق و احترام به بزرگترها در کنار انجام شوخیهای متین و مناسب تاکید داشت و حتی خودش هم اهل شوخیهای مناسب بود حتی وقتی برای تلاوت در جلسه گمنامی در منطقهای دور افتاده دعوتش میکردند میگفتم: «خستهای نرو»، میگفت: اینجا را باید حتما بروم چون برای رضای خداست...
#شهیدمحسن_حاجی_حسنی_کارگر #شهید_مظلوم_منا🌷
راوی: #مادر_شهید
@hor_zaman
مادر حاج محسن حاجیحسنی کارگر:
کسی از هم صحبتی با محسن سیر و خسته نمیشد، اگر بچهها در جلسات قرآن حاج محسن که اکثرأ نوجوانان و جوانان شرکت داشتند، در کنار آموزش قرآن شوخی میکردند او هم با آنها میخندید و اجازه نمیداد که فضا خیلی خشک و خسته کننده شود، البته به رعایت اخلاق و احترام به بزرگترها در کنار انجام شوخیهای متین و مناسب تاکید داشت و حتی خودش هم اهل شوخیهای مناسب بود حتی وقتی برای تلاوت در جلسه گمنامی در منطقهای دور افتاده دعوتش میکردند میگفتم: «خستهای نرو»، میگفت: اینجا را باید حتما بروم چون برای رضای خداست...
#شهیدمحسن_حاجی_حسنی_کارگر #شهید_مظلوم_منا🌷
راوی: #مادر_شهید
@hor_zaman
گاهے یـڪ نگاه آنقدر مهربان است که چشــم هــرگز رهایش نمی کند
گاهے یڪ #رفاقــت آنقــدر مــــــــاندگار است که زمــان حریفش نمی شود
و گاهے یڪ نفــر آنقدر عزیز است ڪه قلـب رهایش نمی کند
#شهید_حاجمحسن_حسنی_کارگر
#شهید_مظلوم_منا🌷
#قاری_قرآن
گاهے یڪ #رفاقــت آنقــدر مــــــــاندگار است که زمــان حریفش نمی شود
و گاهے یڪ نفــر آنقدر عزیز است ڪه قلـب رهایش نمی کند
#شهید_حاجمحسن_حسنی_کارگر
#شهید_مظلوم_منا🌷
#قاری_قرآن