🕊#نوبت_پرواز
💐برای اعزام به سوریه اقدام کرده بودم.
مدتی مشغول دورههای آموزشی بودیم
تا برای اعزام آماده بشیم. بعد از اتمامِ
دوره و آموزشهای صعب و سنگین،
انگار بالاخره وقتش رسیده بود.
چند باری برای اعزام اعلام آمادگی
کردیم اما نشد ... ؛
🖤تو جمع بچه های هیئتی قدیمی
بودیم. از اینکه چرا علیرغم چند بار
اعلام آمادگی هر دفعه پرواز کنسل
میشه، شاکی بودم. یک ریز غر غر
می کردم که دستی اومد روی دوشم
و گفت : صبر کن، زمانش می رسه ... ؛
◾️از سمت دیگه، محمد آقا دست
گذاشت روی شونه ی راستم و گفت:
منم مثل تو ام، ولی می دونم دستهای
کوچیک میتونه گره های بزرگ رو باز کنه.
متوسل شو به خانم رقیه (س) ...
شهید آژند به خانم رقیه (س)
متوسل شد و پرید ... ؛
🌹پ.ن : تصویر شهید محمد آژند
در همایش حضرت رقیه (س)
کهنز - محرم ۱۳۹۴
✍ راوی : همرزم شهید
🥀#شهید_مدافعحرم_محمد_آژند
#محرم_۱۳۹۴🏴
💐برای اعزام به سوریه اقدام کرده بودم.
مدتی مشغول دورههای آموزشی بودیم
تا برای اعزام آماده بشیم. بعد از اتمامِ
دوره و آموزشهای صعب و سنگین،
انگار بالاخره وقتش رسیده بود.
چند باری برای اعزام اعلام آمادگی
کردیم اما نشد ... ؛
🖤تو جمع بچه های هیئتی قدیمی
بودیم. از اینکه چرا علیرغم چند بار
اعلام آمادگی هر دفعه پرواز کنسل
میشه، شاکی بودم. یک ریز غر غر
می کردم که دستی اومد روی دوشم
و گفت : صبر کن، زمانش می رسه ... ؛
◾️از سمت دیگه، محمد آقا دست
گذاشت روی شونه ی راستم و گفت:
منم مثل تو ام، ولی می دونم دستهای
کوچیک میتونه گره های بزرگ رو باز کنه.
متوسل شو به خانم رقیه (س) ...
شهید آژند به خانم رقیه (س)
متوسل شد و پرید ... ؛
🌹پ.ن : تصویر شهید محمد آژند
در همایش حضرت رقیه (س)
کهنز - محرم ۱۳۹۴
✍ راوی : همرزم شهید
🥀#شهید_مدافعحرم_محمد_آژند
#محرم_۱۳۹۴🏴
بسم الله
#شهید_شاهرخ_ضرغام (11)
#ظاهر_و_باطن 1
#راوی : آقای عباس شیرازی
در پس هيکل درشت و ظاهر خشنی که #شاهرخ داشت، باطنی متفاوت وجود داشت که او را از بسياری از همرديفانش جدا می ساخت.
هيچگاه نديدم که در #محرم و #صفر لب به نجاست های #کاباره بزند.
#ماه_رمضان را هميشه #روزه می گرفت و #نماز می خواند.
به #سادات بسيار #احترام می گذاشت.
يکی از دوستانش می گفت: پدر و مادرش بسيار انسان های با ايمانی بودند. پدرش به #لقمه_حلال بسيار اهميت می داد. مادرش هم بسيار انسان مقيدی بود. اينها بی تاثير در اخلاق و رفتار شاهرخ نبود.
قلبی رئوف و مهربان داشت. هر چه پول داشت خرج ديگران می کرد. هر جائی که می رفتيم، هزينه همه را او می پرداخت. هيچ فقيری را دست خالی رد نمی کرد.
فراموش نمی کنم يکبار زمستان بسيار سردی بود. با هم در حال بازگشت به خانه بوديم. پيرمرد درشت اندامی مشغول گدایی بود و از سرما می لرزيد. شاهرخ فوری کاپشن گران قيمت خودش را در آورد و به مرد فقير داد. بعد هم دسته ای اسکناس از جيبش برداشت و به آن مرد داد و حرکت کرد.
پيرمرد که از خوشحالی نمی دانست چه بگويد، مرتب می گفت: جَوون،#خدا_عاقبت_به_خيرت_کنه!
#لطفا_در_نشر_زندگی_این_شهید_بزرگوار_مرا_یاری_کنید...
#ان_شاالله_عاقبت_بخیر_شید_و_شهید
#ادامه_دارد...
#شهید_شاهرخ_ضرغام
#حر_انقلاب_اسلامی_ایران
#معاون_گروه_فداییان_اسلام
شروعی مجدد و کامل تر از داستان #حر #انقلاب_اسلامی_ایران
join🔜 @hor_zaman
#شهید_شاهرخ_ضرغام (11)
#ظاهر_و_باطن 1
#راوی : آقای عباس شیرازی
در پس هيکل درشت و ظاهر خشنی که #شاهرخ داشت، باطنی متفاوت وجود داشت که او را از بسياری از همرديفانش جدا می ساخت.
هيچگاه نديدم که در #محرم و #صفر لب به نجاست های #کاباره بزند.
#ماه_رمضان را هميشه #روزه می گرفت و #نماز می خواند.
به #سادات بسيار #احترام می گذاشت.
يکی از دوستانش می گفت: پدر و مادرش بسيار انسان های با ايمانی بودند. پدرش به #لقمه_حلال بسيار اهميت می داد. مادرش هم بسيار انسان مقيدی بود. اينها بی تاثير در اخلاق و رفتار شاهرخ نبود.
قلبی رئوف و مهربان داشت. هر چه پول داشت خرج ديگران می کرد. هر جائی که می رفتيم، هزينه همه را او می پرداخت. هيچ فقيری را دست خالی رد نمی کرد.
فراموش نمی کنم يکبار زمستان بسيار سردی بود. با هم در حال بازگشت به خانه بوديم. پيرمرد درشت اندامی مشغول گدایی بود و از سرما می لرزيد. شاهرخ فوری کاپشن گران قيمت خودش را در آورد و به مرد فقير داد. بعد هم دسته ای اسکناس از جيبش برداشت و به آن مرد داد و حرکت کرد.
پيرمرد که از خوشحالی نمی دانست چه بگويد، مرتب می گفت: جَوون،#خدا_عاقبت_به_خيرت_کنه!
#لطفا_در_نشر_زندگی_این_شهید_بزرگوار_مرا_یاری_کنید...
#ان_شاالله_عاقبت_بخیر_شید_و_شهید
#ادامه_دارد...
#شهید_شاهرخ_ضرغام
#حر_انقلاب_اسلامی_ایران
#معاون_گروه_فداییان_اسلام
شروعی مجدد و کامل تر از داستان #حر #انقلاب_اسلامی_ایران
join🔜 @hor_zaman
بسم الله
#شهید_شاهرخ_ضرغام (11)
#ظاهر_و_باطن 1
#راوی : آقای عباس شیرازی
در پس هيکل درشت و ظاهر خشنی که #شاهرخ داشت، باطنی متفاوت وجود داشت که او را از بسياری از همرديفانش جدا می ساخت.
هيچگاه نديدم که در #محرم و #صفر لب به نجاست های #کاباره بزند.
#ماه_رمضان را هميشه #روزه می گرفت و #نماز می خواند.
به #سادات بسيار #احترام می گذاشت.
يکی از دوستانش می گفت: پدر و مادرش بسيار انسان های با ايمانی بودند. پدرش به #لقمه_حلال بسيار اهميت می داد. مادرش هم بسيار انسان مقيدی بود. اينها بی تاثير در اخلاق و رفتار شاهرخ نبود.
قلبی رئوف و مهربان داشت. هر چه پول داشت خرج ديگران می کرد. هر جائی که می رفتيم، هزينه همه را او می پرداخت. هيچ فقيری را دست خالی رد نمی کرد.
فراموش نمی کنم يکبار زمستان بسيار سردی بود. با هم در حال بازگشت به خانه بوديم. پيرمرد درشت اندامی مشغول گدایی بود و از سرما می لرزيد. شاهرخ فوری کاپشن گران قيمت خودش را در آورد و به مرد فقير داد. بعد هم دسته ای اسکناس از جيبش برداشت و به آن مرد داد و حرکت کرد.
پيرمرد که از خوشحالی نمی دانست چه بگويد، مرتب می گفت: جَوون،#خدا_عاقبت_به_خيرت_کنه!
#لطفا_در_نشر_زندگی_این_شهید_بزرگوار_مرا_یاری_کنید...
#ان_شاالله_عاقبت_بخیر_شید_و_شهید
#ادامه_دارد...
#شهید_شاهرخ_ضرغام
#حر_انقلاب_اسلامی_ایران
#معاون_گروه_فداییان_اسلام
شروعی مجدد و کامل تر از داستان #حر #انقلاب_اسلامی_ایران
join🔜 @hor_zaman
#شهید_شاهرخ_ضرغام (11)
#ظاهر_و_باطن 1
#راوی : آقای عباس شیرازی
در پس هيکل درشت و ظاهر خشنی که #شاهرخ داشت، باطنی متفاوت وجود داشت که او را از بسياری از همرديفانش جدا می ساخت.
هيچگاه نديدم که در #محرم و #صفر لب به نجاست های #کاباره بزند.
#ماه_رمضان را هميشه #روزه می گرفت و #نماز می خواند.
به #سادات بسيار #احترام می گذاشت.
يکی از دوستانش می گفت: پدر و مادرش بسيار انسان های با ايمانی بودند. پدرش به #لقمه_حلال بسيار اهميت می داد. مادرش هم بسيار انسان مقيدی بود. اينها بی تاثير در اخلاق و رفتار شاهرخ نبود.
قلبی رئوف و مهربان داشت. هر چه پول داشت خرج ديگران می کرد. هر جائی که می رفتيم، هزينه همه را او می پرداخت. هيچ فقيری را دست خالی رد نمی کرد.
فراموش نمی کنم يکبار زمستان بسيار سردی بود. با هم در حال بازگشت به خانه بوديم. پيرمرد درشت اندامی مشغول گدایی بود و از سرما می لرزيد. شاهرخ فوری کاپشن گران قيمت خودش را در آورد و به مرد فقير داد. بعد هم دسته ای اسکناس از جيبش برداشت و به آن مرد داد و حرکت کرد.
پيرمرد که از خوشحالی نمی دانست چه بگويد، مرتب می گفت: جَوون،#خدا_عاقبت_به_خيرت_کنه!
#لطفا_در_نشر_زندگی_این_شهید_بزرگوار_مرا_یاری_کنید...
#ان_شاالله_عاقبت_بخیر_شید_و_شهید
#ادامه_دارد...
#شهید_شاهرخ_ضرغام
#حر_انقلاب_اسلامی_ایران
#معاون_گروه_فداییان_اسلام
شروعی مجدد و کامل تر از داستان #حر #انقلاب_اسلامی_ایران
join🔜 @hor_zaman
بسم الله
#شهید_شاهرخ_ضرغام (14)
#سال_پنجاه_و_هفت 2
#راوی : آقای عباس شیرازی
#ناصر_کاسه_بشقابی، #اصغر_ننه_ليلا،#حسين_وحدت، #حبيب_دولابی (همه اين افراد به جرم همکاری با ساواک و کشتار مردم، بعد از انقلاب اعدام شدند) و چند تا ديگه از #گنده_لات های شرق و جنوب شرق تهران دعوت شده بودند، #شاهرخ هم بود. هر کدام از اينها با چند تا از نوچه هاشون آمده بود. من هم همراه شاهرخ بودم.
جلسه که شروع شد نماينده #ساواک #تهران گفت: چند روزی هست که در تهران شاهد اعتصاب و تظاهرات هستيم. خواهش ما از شما و آدم هاتون اينه که ما رو کمک کنيد. توی تظاهرات ها شما جلوی مردم رو بگيريد، مردم رو بزنيد. ما هم از شما همه گونه حمايت می کنيم.
پول به اندازه کافی در اختيار شما خواهيم گذاشت. جوايز خوبی هم از طرف اعلی حضرت به شما تقديم خواهد شد.
جلسه که تمام شد، همه از تعداد نوچه ها و آدم هاشون می گفتن و پول می گرفتن، اما شاهرخ گفت: بايد فکر کنم، بعداً خبر می دم.
بعد هم به من گفت: الان اوايل #محرمِ، مردم #عزادار_امام_حسين(ع) هستند. من بعد از #عاشورا خبر میدم.
#لطفا_در_نشر_زندگی_این_شهید_بزرگوار_مرا_یاری_کنید...
#ان_شاالله_عاقبت_بخیر_شید_و_شهید
#ادامه_دارد...
#شهید_شاهرخ_ضرغام
#حر_انقلاب_اسلامی_ایران
#معاون_گروه_فداییان_اسلام
شروعی مجدد و کامل تر از داستان #حر #انقلاب_اسلامی_ایران
join🔜 @hor_zaman
#شهید_شاهرخ_ضرغام (14)
#سال_پنجاه_و_هفت 2
#راوی : آقای عباس شیرازی
#ناصر_کاسه_بشقابی، #اصغر_ننه_ليلا،#حسين_وحدت، #حبيب_دولابی (همه اين افراد به جرم همکاری با ساواک و کشتار مردم، بعد از انقلاب اعدام شدند) و چند تا ديگه از #گنده_لات های شرق و جنوب شرق تهران دعوت شده بودند، #شاهرخ هم بود. هر کدام از اينها با چند تا از نوچه هاشون آمده بود. من هم همراه شاهرخ بودم.
جلسه که شروع شد نماينده #ساواک #تهران گفت: چند روزی هست که در تهران شاهد اعتصاب و تظاهرات هستيم. خواهش ما از شما و آدم هاتون اينه که ما رو کمک کنيد. توی تظاهرات ها شما جلوی مردم رو بگيريد، مردم رو بزنيد. ما هم از شما همه گونه حمايت می کنيم.
پول به اندازه کافی در اختيار شما خواهيم گذاشت. جوايز خوبی هم از طرف اعلی حضرت به شما تقديم خواهد شد.
جلسه که تمام شد، همه از تعداد نوچه ها و آدم هاشون می گفتن و پول می گرفتن، اما شاهرخ گفت: بايد فکر کنم، بعداً خبر می دم.
بعد هم به من گفت: الان اوايل #محرمِ، مردم #عزادار_امام_حسين(ع) هستند. من بعد از #عاشورا خبر میدم.
#لطفا_در_نشر_زندگی_این_شهید_بزرگوار_مرا_یاری_کنید...
#ان_شاالله_عاقبت_بخیر_شید_و_شهید
#ادامه_دارد...
#شهید_شاهرخ_ضرغام
#حر_انقلاب_اسلامی_ایران
#معاون_گروه_فداییان_اسلام
شروعی مجدد و کامل تر از داستان #حر #انقلاب_اسلامی_ایران
join🔜 @hor_zaman
بسم الله
#شهید_شاهرخ_ضرغام (15)
#محرم
#راوی : آقای عباس شیرازی
عاشق #امام_حسين(ع)بود. #شاهرخ از دوران کودکی علاقه شديدی به آقا داشت. اين محبت قلبی را از مادرش به يادگار داشت.
راه اندازی هيئت با کمک دوستان ورزشکار، عزاداری و گريه برای سالار شهيدان در سطح محل، آن هم قبل از #انقلاب از برنامه های محرم او بود.
هر سال در روز #عاشورا به هيیت جواد الائمه در ميدان قيام می آمد. بعد همراه دسته عزادار حرکت می کرد. پيرمرد عالمی به نام حاج سيد علی نقی تهرانی مسئول و سخنران هيئت بود. شاهرخ را هم خيلی دوست داشت. در عاشورای سال پنجاه و هفت، ساواک به بسياری از هيئت ها اجازه حرکت در خيابان را نمی داد. اما با صحبت های شاهرخ، دسته هيئت جوادالائمه مجوز گرفت. صبح عاشورا دسته حرکت کرد. ظهر هم به حسينيه برگشت. شاهرخ مياندار دسته بود. محکم و با دو دست سينه می زد.
نميدانم چرا اما آنروز حال و هوای شاهرخ با سال های قبل بسيار متفاوت بود.
موقع ناهار، حاج آقا تهرانی کنار شاهرخ نشسته بود. بعد از صرف غذا، مردم به خانه هايشان رفتند. حاج آقا با شاهرخ شروع به صحبت کرد.
ما چند نفر هم آمديم و در کنار حاج آقا نشستيم. صحبت های او به قدری زيبا بود که گذر زمان را حس نمی کرديم. اين صحبت ها تا اذان مغرب به طول انجاميد.
بسيار هم اثر بخش بود. من شک ندارم، اولين جرقه های هدايت ما در همان #عصر_عاشورا زده شد. آن روز، بعد از صحبت های حاج آقا و پرسش های ما، #حر ديگری متولد شد. آن هم سيزده قرن پس از عاشورا، حٌرّي به نام #شاهرخ_ضرغام برای #نهضت_عاشورایی_حضرت_امام(ره).
#لطفا_در_نشر_زندگی_این_شهید_بزرگوار_مرا_یاری_کنید...
#ان_شاالله_عاقبت_بخیر_شید_و_شهید
#ادامه_دارد...
#شهید_شاهرخ_ضرغام
#حر_انقلاب_اسلامی_ایران
#معاون_گروه_فداییان_اسلام
شروعی مجدد و کامل تر از داستان #حر #انقلاب_اسلامی_ایران
join🔜 @hor_zaman
#شهید_شاهرخ_ضرغام (15)
#محرم
#راوی : آقای عباس شیرازی
عاشق #امام_حسين(ع)بود. #شاهرخ از دوران کودکی علاقه شديدی به آقا داشت. اين محبت قلبی را از مادرش به يادگار داشت.
راه اندازی هيئت با کمک دوستان ورزشکار، عزاداری و گريه برای سالار شهيدان در سطح محل، آن هم قبل از #انقلاب از برنامه های محرم او بود.
هر سال در روز #عاشورا به هيیت جواد الائمه در ميدان قيام می آمد. بعد همراه دسته عزادار حرکت می کرد. پيرمرد عالمی به نام حاج سيد علی نقی تهرانی مسئول و سخنران هيئت بود. شاهرخ را هم خيلی دوست داشت. در عاشورای سال پنجاه و هفت، ساواک به بسياری از هيئت ها اجازه حرکت در خيابان را نمی داد. اما با صحبت های شاهرخ، دسته هيئت جوادالائمه مجوز گرفت. صبح عاشورا دسته حرکت کرد. ظهر هم به حسينيه برگشت. شاهرخ مياندار دسته بود. محکم و با دو دست سينه می زد.
نميدانم چرا اما آنروز حال و هوای شاهرخ با سال های قبل بسيار متفاوت بود.
موقع ناهار، حاج آقا تهرانی کنار شاهرخ نشسته بود. بعد از صرف غذا، مردم به خانه هايشان رفتند. حاج آقا با شاهرخ شروع به صحبت کرد.
ما چند نفر هم آمديم و در کنار حاج آقا نشستيم. صحبت های او به قدری زيبا بود که گذر زمان را حس نمی کرديم. اين صحبت ها تا اذان مغرب به طول انجاميد.
بسيار هم اثر بخش بود. من شک ندارم، اولين جرقه های هدايت ما در همان #عصر_عاشورا زده شد. آن روز، بعد از صحبت های حاج آقا و پرسش های ما، #حر ديگری متولد شد. آن هم سيزده قرن پس از عاشورا، حٌرّي به نام #شاهرخ_ضرغام برای #نهضت_عاشورایی_حضرت_امام(ره).
#لطفا_در_نشر_زندگی_این_شهید_بزرگوار_مرا_یاری_کنید...
#ان_شاالله_عاقبت_بخیر_شید_و_شهید
#ادامه_دارد...
#شهید_شاهرخ_ضرغام
#حر_انقلاب_اسلامی_ایران
#معاون_گروه_فداییان_اسلام
شروعی مجدد و کامل تر از داستان #حر #انقلاب_اسلامی_ایران
join🔜 @hor_zaman
#سلام_اےگل_فاطمه🍃
پای طومار دلم از ڪرم امضا بدهید
این شب جمعه به ما ڪرب و بلا رابدهید
یا ڪه از لطف ڪریمانه زهرای بتول
اذن شبهای #محرم به گداها بدهید
#شب_زیارتی_ارباب✨
Join🔜 @hor_zaman
پای طومار دلم از ڪرم امضا بدهید
این شب جمعه به ما ڪرب و بلا رابدهید
یا ڪه از لطف ڪریمانه زهرای بتول
اذن شبهای #محرم به گداها بدهید
#شب_زیارتی_ارباب✨
Join🔜 @hor_zaman
#سلام_اےگلِ_فاطمه🍃
پای طومار دلم از ڪرم امضا بدهید
این شب جمعه به ما ڪرب و بلا رابدهید
یا ڪه از لطف ڪریمانه زهرای بتول
اذن شبهای #محرم به گداها بدهید
#شب_زیارتی_ارباب✨
پای طومار دلم از ڪرم امضا بدهید
این شب جمعه به ما ڪرب و بلا رابدهید
یا ڪه از لطف ڪریمانه زهرای بتول
اذن شبهای #محرم به گداها بدهید
#شب_زیارتی_ارباب✨
Forwarded from شهید شاهرخ ضرغام 🥀حــُـر زمان 🇮🇷
.
تلنگر
🔴 اُمُّل بودن جسارت میخواد...
✅ اینکه وسط یه عده بی نماز، #نماز بخونی!!
✅ اینکه وسط یه عده بی حجاب تو گرمای تابستون #حجاب داشته باشی!!.
✅ اینکه حد و حدود #محرم و نامحرم و رعایت کنی!!
✅ اينکه تو فاطميه مشکى بپوشى و مردم عروسى بگيرن!!
✅ اينکه به جاى آهنگ و ترانه ، #قرآن گوش کنى!!
🌺ناراحت نباش خواهر و برادرم، دوره #آخر_الزمان است،
🌟 به خودت افتخار کن،
⇦تو خاصی..
⇦تو فرزند زهرايى..
⇦تو #شيعه على هستى..
⇦تو منتظر فرجى..
⇦تو گريه کن حسينى.. ❌ نه اُمُّل
🌟 بگذار تمام دنیا بد وبیراهه بگویند!
⇦به خودت...
⇦به محاسنت..
⇦به چادرت...
⇦به عزاداریت... به سیاه بودنت...
🌹 می ارزد به یک لبخند رضایت مهدی فاطمه سلام الله
🌟باافتخار قدم بزن خواهر!
🌟با افتخار قدم بزن برادر...
#تلنگر
#سبک_زندگی_اسلامی
Join🔜 @hor_zaman
تلنگر
🔴 اُمُّل بودن جسارت میخواد...
✅ اینکه وسط یه عده بی نماز، #نماز بخونی!!
✅ اینکه وسط یه عده بی حجاب تو گرمای تابستون #حجاب داشته باشی!!.
✅ اینکه حد و حدود #محرم و نامحرم و رعایت کنی!!
✅ اينکه تو فاطميه مشکى بپوشى و مردم عروسى بگيرن!!
✅ اينکه به جاى آهنگ و ترانه ، #قرآن گوش کنى!!
🌺ناراحت نباش خواهر و برادرم، دوره #آخر_الزمان است،
🌟 به خودت افتخار کن،
⇦تو خاصی..
⇦تو فرزند زهرايى..
⇦تو #شيعه على هستى..
⇦تو منتظر فرجى..
⇦تو گريه کن حسينى.. ❌ نه اُمُّل
🌟 بگذار تمام دنیا بد وبیراهه بگویند!
⇦به خودت...
⇦به محاسنت..
⇦به چادرت...
⇦به عزاداریت... به سیاه بودنت...
🌹 می ارزد به یک لبخند رضایت مهدی فاطمه سلام الله
🌟باافتخار قدم بزن خواهر!
🌟با افتخار قدم بزن برادر...
#تلنگر
#سبک_زندگی_اسلامی
Join🔜 @hor_zaman
Forwarded from شهید شاهرخ ضرغام 🥀حــُـر زمان 🇮🇷