Join🔜 @hor_zaman
#مولانا_حـــسن(علیه السلام)
ُصبحِ عَلَی الطُلُوع کِه بیدار میشَویم
از واجبات ماست سَلامُ عَلَی الحَسَن
#السلام_علیک_یا_حسن_ابن_علی✋
#مولانا_حـــسن(علیه السلام)
ُصبحِ عَلَی الطُلُوع کِه بیدار میشَویم
از واجبات ماست سَلامُ عَلَی الحَسَن
#السلام_علیک_یا_حسن_ابن_علی✋
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بسم الله
#شهید_شاهرخ_ضرغام (16)
#حر
#راوی : آقای عباس شیرازی
ببينيد رفقا، ما اين همه به خاطر #امام_حسين(ع) به سر و سينه خودمان می زنيم، از آنطرف فرزند اين مولای ما يعنی #آقای_خمينی را گرفته اند. بدون دليل هم تبعيدش کرده اند. اما ما هيچ کاری نمی کنيم. مگر ايشان چه گفته، اين #سيد می گويد: #شاه نبايد پول #مملکت را اينقدر صرف عياشی و جشن و خوش گذرانی کند. می گويد #اسلام در خطر است. می گويد نبايد به #اسرائيل کمک کرد. شما ببينيد از پول مملکت اسلامی ما به اسرائيلی که کشورهای اسلامی را اشغال کرده کمک می شود. به جای بها دادن به اسلام واقعی، شخصی را نخست وزير کرده اند که مذهبش بهائی است. واقعاً آقای خمينی راست گفته که اسلام در خطر است.
اينها صحبت هایی بود که #حاج_سيد_علينقی_تهرانی در عصر #عاشورا برای ما می گفت، بعد ادامه داد:
نور ايمان را ببينيد، اين آقای خمينی بدون هيچ چيزی و فقط با توکل برخدا، با يک عبا و لباس ساده به مبارزه پرداخته، اما شاه خائن با اين همه تانک و توپ از پس او برنمی آيد.
شاهرخ که ساکت و آرام به سخنان حاج آقا گوش می کرد وارد بحث شد و گفت: اتفاقاً من هم به همين نتيجه رسيده ام. حاج آقا شما خبر نداری. نمیدانی توی اين کاباره ها و هتل های #تهران چه خبره، اکثر اينجور جاها دست يهوديهاست، نمیدونيد چقدر از دخترای مسلمون به دست اين نامسلمون ها بی آبرو میشن. شاه دنبال عياشی خودشه، مملکت هم که دست يه مشت دزدِ طرفدار #آمريکا و اسرائيلِ،اين وسط دين مردمه که داره از دست می ره.
وقتی بحث به اينجا رسيد حاج آقا داشت خيره خيره تو صورت #شاهرخ نگاه می کرد، بعد گفت: آقا شاهرخ، من شما را که میبينم ياد مرحوم #طيب می افتم.
بعد ادمه داد: طيب در روزگار خودش گنده لاتی بود، مدتی هم وابسته به دربار، حتی يکبار زده بود تو گوش ریيس پليس تهران، ولی کاری باهاش نداشتند. همين آقای طيب را بعد از پانزده خرداد گرفتند و گفتند: شرط آزادی تو، اينه که به #خمينی دشنام بدی. بعد هم بگی كه من از او پول گرفتم تا مردم را به خيابان ها بريزم، اما او عاشق امام حسين(ع) و آزادمرد بود. قبول نکرد. گفت: دروغ نمیگم. توی همين تهران هم طيب رو به رگبار بستند. بعد ادامه داد: طيب اين درس عاشورا را خوب ياد گرفته بود که؛" مرگ با لذت بهتر از زندگی با ذلت است."
#لطفا_در_نشر_زندگی_این_شهید_بزرگوار_مرا_یاری_کنید...
#ان_شاالله_عاقبت_بخیر_شید_و_شهید
#ادامه_دارد...
#شهید_شاهرخ_ضرغام
#حر_انقلاب_اسلامی_ایران
#معاون_گروه_فداییان_اسلام
شروعی مجدد و کامل تر از داستان #حر #انقلاب_اسلامی_ایران
join🔜 @hor_zaman
#شهید_شاهرخ_ضرغام (16)
#حر
#راوی : آقای عباس شیرازی
ببينيد رفقا، ما اين همه به خاطر #امام_حسين(ع) به سر و سينه خودمان می زنيم، از آنطرف فرزند اين مولای ما يعنی #آقای_خمينی را گرفته اند. بدون دليل هم تبعيدش کرده اند. اما ما هيچ کاری نمی کنيم. مگر ايشان چه گفته، اين #سيد می گويد: #شاه نبايد پول #مملکت را اينقدر صرف عياشی و جشن و خوش گذرانی کند. می گويد #اسلام در خطر است. می گويد نبايد به #اسرائيل کمک کرد. شما ببينيد از پول مملکت اسلامی ما به اسرائيلی که کشورهای اسلامی را اشغال کرده کمک می شود. به جای بها دادن به اسلام واقعی، شخصی را نخست وزير کرده اند که مذهبش بهائی است. واقعاً آقای خمينی راست گفته که اسلام در خطر است.
اينها صحبت هایی بود که #حاج_سيد_علينقی_تهرانی در عصر #عاشورا برای ما می گفت، بعد ادامه داد:
نور ايمان را ببينيد، اين آقای خمينی بدون هيچ چيزی و فقط با توکل برخدا، با يک عبا و لباس ساده به مبارزه پرداخته، اما شاه خائن با اين همه تانک و توپ از پس او برنمی آيد.
شاهرخ که ساکت و آرام به سخنان حاج آقا گوش می کرد وارد بحث شد و گفت: اتفاقاً من هم به همين نتيجه رسيده ام. حاج آقا شما خبر نداری. نمیدانی توی اين کاباره ها و هتل های #تهران چه خبره، اکثر اينجور جاها دست يهوديهاست، نمیدونيد چقدر از دخترای مسلمون به دست اين نامسلمون ها بی آبرو میشن. شاه دنبال عياشی خودشه، مملکت هم که دست يه مشت دزدِ طرفدار #آمريکا و اسرائيلِ،اين وسط دين مردمه که داره از دست می ره.
وقتی بحث به اينجا رسيد حاج آقا داشت خيره خيره تو صورت #شاهرخ نگاه می کرد، بعد گفت: آقا شاهرخ، من شما را که میبينم ياد مرحوم #طيب می افتم.
بعد ادمه داد: طيب در روزگار خودش گنده لاتی بود، مدتی هم وابسته به دربار، حتی يکبار زده بود تو گوش ریيس پليس تهران، ولی کاری باهاش نداشتند. همين آقای طيب را بعد از پانزده خرداد گرفتند و گفتند: شرط آزادی تو، اينه که به #خمينی دشنام بدی. بعد هم بگی كه من از او پول گرفتم تا مردم را به خيابان ها بريزم، اما او عاشق امام حسين(ع) و آزادمرد بود. قبول نکرد. گفت: دروغ نمیگم. توی همين تهران هم طيب رو به رگبار بستند. بعد ادامه داد: طيب اين درس عاشورا را خوب ياد گرفته بود که؛" مرگ با لذت بهتر از زندگی با ذلت است."
#لطفا_در_نشر_زندگی_این_شهید_بزرگوار_مرا_یاری_کنید...
#ان_شاالله_عاقبت_بخیر_شید_و_شهید
#ادامه_دارد...
#شهید_شاهرخ_ضرغام
#حر_انقلاب_اسلامی_ایران
#معاون_گروه_فداییان_اسلام
شروعی مجدد و کامل تر از داستان #حر #انقلاب_اسلامی_ایران
join🔜 @hor_zaman
#امام_حسن
سالها گریه سالها روضه
همه ی عمر مجتبی روضه
روزگارش گذشت با روضه
کوچه،در،طشت چندتا روضه
بانی و روضه خوان و سینه زن است
سوخته نام دیگر حسن است
دوستانی چو دشمنان دارد
گله از دست این و ان دارد
کارد بر روی استخوان دارد
گرچه هرروز میهمان دارد
شان اورا کسی نفهمیده
از مدینه حسن چه ها دیده
کس نفهمید ابتلایش را
در گذر بغض بی صدایش را
جوشن زیر این عبایش را
روی پا زخم آشنایش را
غصه اش را خضاب کرد حسن
مرگ را انتخاب کرد حسن
وای اگر بی کس حرم باشی
خسته از جان به هررقم باشی
بین خانه اسیر غم باشی
روزه باشی و تشنه هم باشی
پر شکسته ز خاک پر بکشی
زهر را جای اب سر بکشی
چون حسن بی کسی به دهر نبود
شان او طعنه های شهر نبود
با کسی جز مغیره قهر نبود
جگر پاره اش ز زهر نبود
داغ ناموس بود بر جگرش
به در خانه بود هر نظرش
داغ انروز که رسیدند و
چهل نفر داد میکشیدند و
پدرش را غریب دیدند و
مادرش را زمین کشیدند و
همه قاتل شدند حتی در
بی هوا رد شدند از مادر
گرچه آماده ی جدایی بود
به لب تشنه اش نوایی بود
دلش انگار کربلایی بود
وقت گریه به روضه هایی بود
روضه ی ذبح از قفای سری
زدن خواهری بپای سری
Join🔜 @hor_zaman
سالها گریه سالها روضه
همه ی عمر مجتبی روضه
روزگارش گذشت با روضه
کوچه،در،طشت چندتا روضه
بانی و روضه خوان و سینه زن است
سوخته نام دیگر حسن است
دوستانی چو دشمنان دارد
گله از دست این و ان دارد
کارد بر روی استخوان دارد
گرچه هرروز میهمان دارد
شان اورا کسی نفهمیده
از مدینه حسن چه ها دیده
کس نفهمید ابتلایش را
در گذر بغض بی صدایش را
جوشن زیر این عبایش را
روی پا زخم آشنایش را
غصه اش را خضاب کرد حسن
مرگ را انتخاب کرد حسن
وای اگر بی کس حرم باشی
خسته از جان به هررقم باشی
بین خانه اسیر غم باشی
روزه باشی و تشنه هم باشی
پر شکسته ز خاک پر بکشی
زهر را جای اب سر بکشی
چون حسن بی کسی به دهر نبود
شان او طعنه های شهر نبود
با کسی جز مغیره قهر نبود
جگر پاره اش ز زهر نبود
داغ ناموس بود بر جگرش
به در خانه بود هر نظرش
داغ انروز که رسیدند و
چهل نفر داد میکشیدند و
پدرش را غریب دیدند و
مادرش را زمین کشیدند و
همه قاتل شدند حتی در
بی هوا رد شدند از مادر
گرچه آماده ی جدایی بود
به لب تشنه اش نوایی بود
دلش انگار کربلایی بود
وقت گریه به روضه هایی بود
روضه ی ذبح از قفای سری
زدن خواهری بپای سری
Join🔜 @hor_zaman
بعضے ها وقتے مـے روند آن قَدر #سبکبارند ڪه آدم بهشان غبطه مـے خورد..
دَر #وصیت_نامه_اش نوشته بود :
" فقط هَفت تا نماز غفیله ام قضا شده لطفاً برایم بخوانید!
#شهید_مسعودگنجےآبادی🌷
دَر #وصیت_نامه_اش نوشته بود :
" فقط هَفت تا نماز غفیله ام قضا شده لطفاً برایم بخوانید!
#شهید_مسعودگنجےآبادی🌷
🌟اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى🌟
✨یارَبَّ الحُسَینِ ، بِحَقِّ الحُسَینِ ، اشفِ صَدرَالحُسَینِ ، بظُهورِالحُجَّة✨
🏴▪️🏴▪️🏴
★امروز دوشنبه
👈6 آبان1398هجری شمسی🌞
👈29 صفر1441هجری قمری🌒
👈28 اکتبر2019 میلادی🎄
🏴▪️🏴▪️🏴
✨دوشنبه روز زیارتی
💫امام حسن علیه السلام
💫امام حسین علیه السلام
🏴▪️🏴▪️🏴
✨ذکر روز دوشنبه
100 مرتبه👈 یا قاضی الحاجات
🏴▪️🏴▪️🏴
💠 امام رضا (علیهالسلام):
🌸هرکس از خود حساب بکشد؛ سـود میبـرد
🌸و هرکس از خود غافل شود؛ زیـان میبینـد
🌸وهرکس ازآینده اش بیم داشته باشد, بـه ایمنـی دسـت مـییـابـد
🌸و هرکس ازحوادث دنیاعبرت بگیرد؛ بینـش پیـدا میکنـد .
🌸و هرکس بینش پیدا کند؛ مسـائـل را مـیفهـمد
🌸و هـرکس مسـائل را بفهـمد؛عــالـم اســت .
📚بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۵۲
🏴▪️🏴▪️🏴
💫خداوندا؛
گرچه بنده مطیعی نبودم ولی دوستانی دارم که به ذکر تو مشغولند پس بخاطر دلهای پاکشان بر من رحم کن و مرا مورد عفو و رحمت خود قرار بده✨
🏴▪️🏴▪️🏴
حـُــر زمــان *شهید شاهرخ ضرغام*
Join🔜 @hor_zaman
🏴یا ولی الله الاعظم🏴
✨یارَبَّ الحُسَینِ ، بِحَقِّ الحُسَینِ ، اشفِ صَدرَالحُسَینِ ، بظُهورِالحُجَّة✨
🏴▪️🏴▪️🏴
★امروز دوشنبه
👈6 آبان1398هجری شمسی🌞
👈29 صفر1441هجری قمری🌒
👈28 اکتبر2019 میلادی🎄
🏴▪️🏴▪️🏴
✨دوشنبه روز زیارتی
💫امام حسن علیه السلام
💫امام حسین علیه السلام
🏴▪️🏴▪️🏴
✨ذکر روز دوشنبه
100 مرتبه👈 یا قاضی الحاجات
🏴▪️🏴▪️🏴
💠 امام رضا (علیهالسلام):
🌸هرکس از خود حساب بکشد؛ سـود میبـرد
🌸و هرکس از خود غافل شود؛ زیـان میبینـد
🌸وهرکس ازآینده اش بیم داشته باشد, بـه ایمنـی دسـت مـییـابـد
🌸و هرکس ازحوادث دنیاعبرت بگیرد؛ بینـش پیـدا میکنـد .
🌸و هرکس بینش پیدا کند؛ مسـائـل را مـیفهـمد
🌸و هـرکس مسـائل را بفهـمد؛عــالـم اســت .
📚بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۵۲
🏴▪️🏴▪️🏴
💫خداوندا؛
گرچه بنده مطیعی نبودم ولی دوستانی دارم که به ذکر تو مشغولند پس بخاطر دلهای پاکشان بر من رحم کن و مرا مورد عفو و رحمت خود قرار بده✨
🏴▪️🏴▪️🏴
حـُــر زمــان *شهید شاهرخ ضرغام*
Join🔜 @hor_zaman
🏴یا ولی الله الاعظم🏴
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from شهید شاهرخ ضرغام 🥀حــُـر زمان 🇮🇷
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بسم الله
#شهید_شاهرخ_ضرغام (17)
#مشهد
#توبه
#راوی : آقای رضا کیانپور
سه روز از #عاشورا گذشته. #شاهرخ خيلی جدی تصميم گرفته بود. کار در #کاباره را رها کرد. عصر بود که آمد خانه. بی مقدمه گفت: پاشين!پاشين وسايلتون رو جمع کنيد می خوايم بريم مشهد!
مادر با تعجب پرسيد: مشهد! جدی میگی! گفت: آره بابا، بليط گرفتم. دو ساعت ديگه بايد حرکت کنيم.
باور کردنی نبود. دو ساعت بعد داخل اتوبوس بوديم. در راه مشهد. مادر خيلی خوشحال بود. خيلی شاهرخ را دعا کرد. چند سالی بود که مشهد نرفته بوديم.
در راه اتوبوس برای شام توقف کرد. جلوی رستوران جوان ديوانه ای نشسته بود. چند نفری هم او را اذيت می کردند. شاهرخ جلو رفت و کنار جوان ديوانه نشست. ديگر کسی جرات نمی کرد که او را اذيت کند!
بعد شروع کرد با آن ديوانه صحبت کردن. يکی از همان جوان های هرزه با کنايه گفت: ديوانه چو ديوانه ببيند خوشش آيد! شاهرخ هم بلند داد زد؛ آره من ديوانه ام! ديوانه! بعد با دست اشاره کرد و گفت: اين بابا عقل نداره اما من #ديوانه_خمينی_ام!
فردا صبح رسيديم مشهد. مستقيم رفتيم حرم. شاهرخ سريع رفت جلو، با آن هيکل همه را کنار زد و خودش را چسباند به ضريح! بعد هم آمد عقب و يک پيرمرد را که نمی توانست جلو برود را بلند کرد و آورد جلوی ضريح.
عصر همان روز از مسافرخانه حرکت کردم به سوی حرم. شاهرخ زودتر از من رفته بود. می خواستم وارد #صحن_اسماعيل_طلایی شوم، يکدفعه ديدم کنار درب ورودی شاهرخ روی زمين نشسته. رو به سمت گنبد. آهسته رفتم و پشت سرش نشستم. شانه هايش مرتب تکان می خورد. حال خوشی پيدا کرده بود. خيره شده بود به گنبد و داشت با آقا حرف می زد.
مرتب می گفت: #خدا، من بد کردم. من غلط کردم، اما می خوام #توبه کنم. خدايا منو ببخش! #يا_امام_رضا(ع) به دادم برس. من عمرم رو تباه کردم. اشک از چشمان من هم جاری شد. شاهرخ يک ساعتی به همين حالت بود.
توی حال خودش بود و با آقا حرف می زد.
دو روز بعد برگشتيم #تهران، شاهرخ در مشهد واقعاً توبه کرد. همه خلافکاری های گذشته را رها کرد.
#لطفا_در_نشر_زندگی_این_شهید_بزرگوار_مرا_یاری_کنید...
#ان_شاالله_عاقبت_بخیر_شید_و_شهید
#ادامه_دارد...
#شهید_شاهرخ_ضرغام
#حر_انقلاب_اسلامی_ایران
#معاون_گروه_فداییان_اسلام
شروعی مجدد و کامل تر از داستان #حر #انقلاب_اسلامی_ایران
join🔜 @hor_zaman
#شهید_شاهرخ_ضرغام (17)
#مشهد
#توبه
#راوی : آقای رضا کیانپور
سه روز از #عاشورا گذشته. #شاهرخ خيلی جدی تصميم گرفته بود. کار در #کاباره را رها کرد. عصر بود که آمد خانه. بی مقدمه گفت: پاشين!پاشين وسايلتون رو جمع کنيد می خوايم بريم مشهد!
مادر با تعجب پرسيد: مشهد! جدی میگی! گفت: آره بابا، بليط گرفتم. دو ساعت ديگه بايد حرکت کنيم.
باور کردنی نبود. دو ساعت بعد داخل اتوبوس بوديم. در راه مشهد. مادر خيلی خوشحال بود. خيلی شاهرخ را دعا کرد. چند سالی بود که مشهد نرفته بوديم.
در راه اتوبوس برای شام توقف کرد. جلوی رستوران جوان ديوانه ای نشسته بود. چند نفری هم او را اذيت می کردند. شاهرخ جلو رفت و کنار جوان ديوانه نشست. ديگر کسی جرات نمی کرد که او را اذيت کند!
بعد شروع کرد با آن ديوانه صحبت کردن. يکی از همان جوان های هرزه با کنايه گفت: ديوانه چو ديوانه ببيند خوشش آيد! شاهرخ هم بلند داد زد؛ آره من ديوانه ام! ديوانه! بعد با دست اشاره کرد و گفت: اين بابا عقل نداره اما من #ديوانه_خمينی_ام!
فردا صبح رسيديم مشهد. مستقيم رفتيم حرم. شاهرخ سريع رفت جلو، با آن هيکل همه را کنار زد و خودش را چسباند به ضريح! بعد هم آمد عقب و يک پيرمرد را که نمی توانست جلو برود را بلند کرد و آورد جلوی ضريح.
عصر همان روز از مسافرخانه حرکت کردم به سوی حرم. شاهرخ زودتر از من رفته بود. می خواستم وارد #صحن_اسماعيل_طلایی شوم، يکدفعه ديدم کنار درب ورودی شاهرخ روی زمين نشسته. رو به سمت گنبد. آهسته رفتم و پشت سرش نشستم. شانه هايش مرتب تکان می خورد. حال خوشی پيدا کرده بود. خيره شده بود به گنبد و داشت با آقا حرف می زد.
مرتب می گفت: #خدا، من بد کردم. من غلط کردم، اما می خوام #توبه کنم. خدايا منو ببخش! #يا_امام_رضا(ع) به دادم برس. من عمرم رو تباه کردم. اشک از چشمان من هم جاری شد. شاهرخ يک ساعتی به همين حالت بود.
توی حال خودش بود و با آقا حرف می زد.
دو روز بعد برگشتيم #تهران، شاهرخ در مشهد واقعاً توبه کرد. همه خلافکاری های گذشته را رها کرد.
#لطفا_در_نشر_زندگی_این_شهید_بزرگوار_مرا_یاری_کنید...
#ان_شاالله_عاقبت_بخیر_شید_و_شهید
#ادامه_دارد...
#شهید_شاهرخ_ضرغام
#حر_انقلاب_اسلامی_ایران
#معاون_گروه_فداییان_اسلام
شروعی مجدد و کامل تر از داستان #حر #انقلاب_اسلامی_ایران
join🔜 @hor_zaman
#امام_رضا
جگرم پاره شد از زهر کجایی پسرم
چشم من مانده به در تا تو بیایی پسرم
از عبایی که کشیدم به سرم معلوم است
کار ما و تو کشیده به جدایی پسرم
حسرت بوسه بابا به دلت می ماند
تو به بالینم اگر دیر بیایی پسرم
مثل یک مار گزیده به خودم می پیچم
جگر سوخته را نیست دوایی پسرم
بسکه در کوچه زمین خوردم و برخاسته ام
نه توانی به تنم مانده نه نایی پسرم
هی زمین خوردم و هی ناله زدم وااماه
دارم از کوچه عجب خاطره هایی پسرم
مثل آن چادر خاکی شد عبایم خاکی
مثل زهرا سرم آمد چه بلایی پسرم
مادرم را پسرش برد سوی خانه ولی
من سوی خانه روم با چه عصایی پسرم
سر نهادم به روی خاک که از جدم حسین
برده ام ارث غریب الغربایی پسرم
آب هم گر بدهی باز دلم میسوزد
شده این حجره عجب کرببلایی پسرم
جگرم پاره شد اما بدنم پاره نشد
کس نزد بر سر من سنگ جفایی پسرم
دست و پا میزنم و سینه من نیست دگر
زیر پا و لگد بی سر و پایی پسرم
گریه بر بی کفن کرببلا کن در قبر
چونکه بند کفنم را بگشایی پسرم
Join🔜 @hor_zaman
جگرم پاره شد از زهر کجایی پسرم
چشم من مانده به در تا تو بیایی پسرم
از عبایی که کشیدم به سرم معلوم است
کار ما و تو کشیده به جدایی پسرم
حسرت بوسه بابا به دلت می ماند
تو به بالینم اگر دیر بیایی پسرم
مثل یک مار گزیده به خودم می پیچم
جگر سوخته را نیست دوایی پسرم
بسکه در کوچه زمین خوردم و برخاسته ام
نه توانی به تنم مانده نه نایی پسرم
هی زمین خوردم و هی ناله زدم وااماه
دارم از کوچه عجب خاطره هایی پسرم
مثل آن چادر خاکی شد عبایم خاکی
مثل زهرا سرم آمد چه بلایی پسرم
مادرم را پسرش برد سوی خانه ولی
من سوی خانه روم با چه عصایی پسرم
سر نهادم به روی خاک که از جدم حسین
برده ام ارث غریب الغربایی پسرم
آب هم گر بدهی باز دلم میسوزد
شده این حجره عجب کرببلایی پسرم
جگرم پاره شد اما بدنم پاره نشد
کس نزد بر سر من سنگ جفایی پسرم
دست و پا میزنم و سینه من نیست دگر
زیر پا و لگد بی سر و پایی پسرم
گریه بر بی کفن کرببلا کن در قبر
چونکه بند کفنم را بگشایی پسرم
Join🔜 @hor_zaman
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💛آیت الله بهجت (ره) :
🌼ما باید باب توجیهِ خطا
🍃و اشتباه را به روی خود
🌼ببندیم و برای هر خطا
🍃زبان به استغفار بگشائیم
🌼و اگر قابل جبران باشد
🍃جبران کنیم
@hor_zaman
🌼ما باید باب توجیهِ خطا
🍃و اشتباه را به روی خود
🌼ببندیم و برای هر خطا
🍃زبان به استغفار بگشائیم
🌼و اگر قابل جبران باشد
🍃جبران کنیم
@hor_zaman
🔸انقلاب، سر کارگر جنوبی قرار داشتیم. با پرایدش اومد. سوار شدم و راه افتادیم سمت اسلامشهر.
همیشه مینشستم توی ماشین بعد روبوسی میکردیم. موقع روبوسی دیدم چشمهاش خون هست و سر و ریشش پر از خاک.
🔹از زور خواب به سختی حرف میزد. گفتم چرا اینطوری هستی؟ گفت چهار روزه خونه نرفتم.
گفتم بیابان بودی؟ گفت آره! گفتم چرا خونه نمیری؟ گفت چند تا از بچهها اومدن آموزش،
خیلی مستضعفن؛ یکیشون کاپشنش رو فروخته اومده. به خاطر چنین آدمهایی شب و روز نداشت.
🔻یکبار گفت من یک چیزی فهمیدم؛ خدا شهادت رو همیشه به آدمهایی داده که در کار سختکوش بودن.
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#درس_اخلاق
همیشه مینشستم توی ماشین بعد روبوسی میکردیم. موقع روبوسی دیدم چشمهاش خون هست و سر و ریشش پر از خاک.
🔹از زور خواب به سختی حرف میزد. گفتم چرا اینطوری هستی؟ گفت چهار روزه خونه نرفتم.
گفتم بیابان بودی؟ گفت آره! گفتم چرا خونه نمیری؟ گفت چند تا از بچهها اومدن آموزش،
خیلی مستضعفن؛ یکیشون کاپشنش رو فروخته اومده. به خاطر چنین آدمهایی شب و روز نداشت.
🔻یکبار گفت من یک چیزی فهمیدم؛ خدا شهادت رو همیشه به آدمهایی داده که در کار سختکوش بودن.
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#درس_اخلاق
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیت الله مجتهدی (رحمه الله):
✨🌷روزی در حرم امام رضا (علیه السلام) جوانی نزد من آمد و پرسید:
اگر بخواهم زنگار دلم
را پاک کنم باید چه کنم؟
گفتم دوکار:
① قرائت قرآن در سحر
② بسیار استغفار کردن
Join🔜 @hor_zaman
✨🌷روزی در حرم امام رضا (علیه السلام) جوانی نزد من آمد و پرسید:
اگر بخواهم زنگار دلم
را پاک کنم باید چه کنم؟
گفتم دوکار:
① قرائت قرآن در سحر
② بسیار استغفار کردن
Join🔜 @hor_zaman
🌟اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى🌟
✨یارَبَّ الحُسَینِ ، بِحَقِّ الحُسَینِ ، اشفِ صَدرَالحُسَینِ ، بظُهورِالحُجَّة✨
🏴▪️🏴▪️🏴
★امروز سه شنبه
👈7 آبان1398هجری شمسی🌞
👈30صفر1441هجری قمری🌒
👈29 اکتبر2019 میلادی🎄
🏴▪️🏴▪️🏴
✨سه شنبه روز زیارتی
💫امام زین العابدین علیه السلام
💫امام محمدباقر علیه السلام
💫امام جعفرصادق علیه السلام
🏴▪️🏴▪️🏴
✨ذکر روز سه شنبه
100 مرتبه👈 یاارحم الراحمین
🏴▪️🏴▪️🏴
✨ خیردر برابر خیر
از امام رضا (علیه السلام) روایت شده است که در بنی اسرائیل قحطی شدید پی در پی اتفاق افتاد.
زنی بیش از یک لقمه نان نداشت، آنرا در دهان گذاشت تا بخورد، فقیری فریاد زد ای کنیز خدا، وای از گرسنگی.
👈زن گفت در چنین زمان سختی، صدقه دادن روا است.
لقمه را از دهان بیرون آورد و به فقیر داد.
👈زن، فرزندی کوچک داشت که در صحرا هیزم جمع میکرد، گرگی رسید و طفل صغیر را با خود برداشت و برد، مادر به دنبال گرگ دوید.
خداوند جبرئیل را مأمور نجات طفل فرمود.
🌹جبرئیل پسربچه را از دهان گرگ گرفت و به سوی مادرش انداخت و به مادر گفت ای کنیز خدا، از نجات فرزندت راضی شدی، لقمه ای در برابر لقمه ای.
📚منبع: ثواب الاعمال، صفحه 126
🏴▪️🏴▪️🏴
💫خداوندا؛
گرچه بنده مطیعی نبودم ولی دوستانی دارم که به ذکر تو مشغولند پس بخاطر دلهای پاکشان بر من رحم کن و مرا مورد عفو و رحمت خود قرار بده✨
🏴▪️🏴▪️🏴
حـُــر زمــان *شهید شاهرخ ضرغام*
Join🔜 @hor_zaman
یا ولی الله الاعظم
✨یارَبَّ الحُسَینِ ، بِحَقِّ الحُسَینِ ، اشفِ صَدرَالحُسَینِ ، بظُهورِالحُجَّة✨
🏴▪️🏴▪️🏴
★امروز سه شنبه
👈7 آبان1398هجری شمسی🌞
👈30صفر1441هجری قمری🌒
👈29 اکتبر2019 میلادی🎄
🏴▪️🏴▪️🏴
✨سه شنبه روز زیارتی
💫امام زین العابدین علیه السلام
💫امام محمدباقر علیه السلام
💫امام جعفرصادق علیه السلام
🏴▪️🏴▪️🏴
✨ذکر روز سه شنبه
100 مرتبه👈 یاارحم الراحمین
🏴▪️🏴▪️🏴
✨ خیردر برابر خیر
از امام رضا (علیه السلام) روایت شده است که در بنی اسرائیل قحطی شدید پی در پی اتفاق افتاد.
زنی بیش از یک لقمه نان نداشت، آنرا در دهان گذاشت تا بخورد، فقیری فریاد زد ای کنیز خدا، وای از گرسنگی.
👈زن گفت در چنین زمان سختی، صدقه دادن روا است.
لقمه را از دهان بیرون آورد و به فقیر داد.
👈زن، فرزندی کوچک داشت که در صحرا هیزم جمع میکرد، گرگی رسید و طفل صغیر را با خود برداشت و برد، مادر به دنبال گرگ دوید.
خداوند جبرئیل را مأمور نجات طفل فرمود.
🌹جبرئیل پسربچه را از دهان گرگ گرفت و به سوی مادرش انداخت و به مادر گفت ای کنیز خدا، از نجات فرزندت راضی شدی، لقمه ای در برابر لقمه ای.
📚منبع: ثواب الاعمال، صفحه 126
🏴▪️🏴▪️🏴
💫خداوندا؛
گرچه بنده مطیعی نبودم ولی دوستانی دارم که به ذکر تو مشغولند پس بخاطر دلهای پاکشان بر من رحم کن و مرا مورد عفو و رحمت خود قرار بده✨
🏴▪️🏴▪️🏴
حـُــر زمــان *شهید شاهرخ ضرغام*
Join🔜 @hor_zaman
یا ولی الله الاعظم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from شهید شاهرخ ضرغام 🥀حــُـر زمان 🇮🇷
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM