💠سجده شکر چیست و طرز بجا آوردن آن
چگونه است؟
✍امام زمان ارواحنافداه می فرمایند :
«سجده شکر از واجب ترین و الزامی ترین
مستحبات الهی است»بهترین اوقات برای بجا
آوردن سجده شکر بعد از نمازهای پنجگانه است.
✅ حضرت آیت الله کشمیری استاد اخلاق و
عرفان بعد از نماز سر را به سجده میگذاشتند
و میگفتند : «الحمدلله» ،سپس گونه ی راست
را بر مُهر میگذاشتند و سه مرتبه می گفتند:
«شکرا للّه» ،و سپس گونه ی چپ را بر مُهر می
گذاشتند و سه مرتبه می گفتند: « استغفرالله»
🔰از وی سؤال شد این چه سجده ای است!؟
پاسخ دادند : «حضرت ابراهیم به یاری این
سجده خلیل اللّه شد.»
📚روح و ریحان ص۱۷۰
Join🔜 @hor_zaman
چگونه است؟
✍امام زمان ارواحنافداه می فرمایند :
«سجده شکر از واجب ترین و الزامی ترین
مستحبات الهی است»بهترین اوقات برای بجا
آوردن سجده شکر بعد از نمازهای پنجگانه است.
✅ حضرت آیت الله کشمیری استاد اخلاق و
عرفان بعد از نماز سر را به سجده میگذاشتند
و میگفتند : «الحمدلله» ،سپس گونه ی راست
را بر مُهر میگذاشتند و سه مرتبه می گفتند:
«شکرا للّه» ،و سپس گونه ی چپ را بر مُهر می
گذاشتند و سه مرتبه می گفتند: « استغفرالله»
🔰از وی سؤال شد این چه سجده ای است!؟
پاسخ دادند : «حضرت ابراهیم به یاری این
سجده خلیل اللّه شد.»
📚روح و ریحان ص۱۷۰
Join🔜 @hor_zaman
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
#گذرے_بر_سیره_شهید
مهربان، با حیا ، صبور، با ایمان ، توجه و ارادت بسیار زیاد به ائمه اطهار و ولی فقیه، شوخ طبع، متبسم، دست ودلباز،توجه به فقیران، غیرتمند نسبت به نزدیکان خود و خاندان عصمت وطهارت، ارادت خاص به شهدا و در نهایت مانند مادرش حضرت زهرا (سلام الله) به شهادت رسيد ...
#فرازی_از_وصیت_نامه
من پشتيبان ولايتم و به عشق مادرم زهرا (سلام الله)، به عشق اربابم حسين(علیه السلام)، به عشق خانوم حضرت زينب(سلام الله) ميرم و به دنيا و جهان پشت كردم...
#شهید_محمد_حسین_مرادی
ولادت : ۱۳۶۰/۷/۳۰ - تهران
شهادت : ۱۳۹۲/۸/۲۸ حجیره دمشق
آرامگاه : تهران - امامزاده علی اکبر چیذر (علیه السلام)
Join🔜 @hor_zaman
#گذرے_بر_سیره_شهید
مهربان، با حیا ، صبور، با ایمان ، توجه و ارادت بسیار زیاد به ائمه اطهار و ولی فقیه، شوخ طبع، متبسم، دست ودلباز،توجه به فقیران، غیرتمند نسبت به نزدیکان خود و خاندان عصمت وطهارت، ارادت خاص به شهدا و در نهایت مانند مادرش حضرت زهرا (سلام الله) به شهادت رسيد ...
#فرازی_از_وصیت_نامه
من پشتيبان ولايتم و به عشق مادرم زهرا (سلام الله)، به عشق اربابم حسين(علیه السلام)، به عشق خانوم حضرت زينب(سلام الله) ميرم و به دنيا و جهان پشت كردم...
#شهید_محمد_حسین_مرادی
ولادت : ۱۳۶۰/۷/۳۰ - تهران
شهادت : ۱۳۹۲/۸/۲۸ حجیره دمشق
آرامگاه : تهران - امامزاده علی اکبر چیذر (علیه السلام)
Join🔜 @hor_zaman
#کـلام_مولا
با آن همه بزرگواري و كرامت، هم اكنون مي نگريد كه قوانين و پيمانهاي الهي شكسته شده اما خشم نمي گيريد، در حالي كه اگر پيمان پدرانتان نقض مي شد ناراحت مي شديد،
شما مردمي بوديد كه دستورات الهي ابتدا به دست شما مي رسيد و از شما به ديگران ابلاغ مي شد و آثار آن باز به شما برمي گشت.
اما امروز جايگاه خود را به ستمگران واگذارديد، و زمام امور خود را به دست بيگانگان سپرديد، امور الهي را به آنان تسليم كرديد، آنهايي كه به شبهات عمل مي كنند، و در شهوات غوطه ورند (بني اميه)
خطبه 106
Join🔜 @hor_zaman
با آن همه بزرگواري و كرامت، هم اكنون مي نگريد كه قوانين و پيمانهاي الهي شكسته شده اما خشم نمي گيريد، در حالي كه اگر پيمان پدرانتان نقض مي شد ناراحت مي شديد،
شما مردمي بوديد كه دستورات الهي ابتدا به دست شما مي رسيد و از شما به ديگران ابلاغ مي شد و آثار آن باز به شما برمي گشت.
اما امروز جايگاه خود را به ستمگران واگذارديد، و زمام امور خود را به دست بيگانگان سپرديد، امور الهي را به آنان تسليم كرديد، آنهايي كه به شبهات عمل مي كنند، و در شهوات غوطه ورند (بني اميه)
خطبه 106
Join🔜 @hor_zaman
❤️بالاتر از عشق ❤️
✨قسمت8
برای بار آخر خودم رو توی آینه نگاه کردم
چادر دانشجویی با ساقدست و روسری سبز رنگ
بعد از دو روز بلاخره تصمیم رو گرفتم
هدفم از چادر پوشیدن هنوز نا معلوم اما میدونم پوشیدن چادر برام لازمه
تنها ترسم واکنش بچه ها توی دانشگاه بود کیفم رو برداشتم و از اتاق خارج شدم
صدیقه و رضا در حال صحبت کردن و پدر به صفحه تلوزیون خیره بود
سرفه ای کردم که متوجه حضور من بشن پدر و صدیقه با بهت زدگی به تیپ جدید من زل زده بودن
اما رضا که از همه چیز خبر داشت مثل همیشه خونسرد بود و من رو با لبخند تحسین آمیزش دنبال کرد
بعد از چند دقیقه صدیقه به سمت من دوید و من رو محکم در آغوش گرفت
آنقدر محکم که چادر از سرم کشیده شد
+آاااااای آبجی خفه شدم
از آغوش هم بیرون اومدیم
دستهام رو محکم در دستش گرفت
_مااااه شدی ماااااه
و بعد به سمت آشپزخونه دوید
_باید برا آبجیم اسفند دود کنم
پدر با چشم هایی اشک آلود به من خیره شد و گفت
_چقدر شبیه مادرت شدی
و من فقط تونستم در جواب حرف پدر به لبخندی بسنده کنم
♡♡♡
به ساعتم نگاه کردم پنج دقیقه دیگه کلاس شروع میشد
سرعتم رو بیشتر کردم آنقدر زیاد که تنه زدن یکی از پسرای دانشگاه باعث شد محکم زمین بخورم
درد شدیدی در زانوهام پیچید از جام بلند شدم و چادرم رو تکوندم
با فکر اینکه بکی از این پسرای به قولا سوسول دانشگاه جرئت همیچن کاری کرده باشه با اخم به پشت سرم برگشتم
+میخای به هراست....
اما با دیدن محسن که سرش رو شرمگین پایین انداخته بود حرف توی دهنم موند
محسن_خانوم حواستون رو بیشتر جمع کنید چیزیتون که نشد
نمیخاستم این فرصت طلایی رو مثل دفعه قبل از دست بدم
الکی دست روی زانوم گذاشتم و شروع کردم به ناله و شیون
+آییی زانوم شما حواستون رو جمع کنید و خودم رو روی زانوم خم کردم
صدای آشنایی از پشت سر باعث شد همه نقشه هام رو فراموش کنم و به سمت صدا برگشتم
زهرا_فاطمه تویی!؟!
وااای خدا اینو کجای دلم بزارم خاستم چیزی بگم که زهرا زودتر از من ادامه داد
+چقدر عوض شدی
مصنوعی خندیدم
+من عوض نشدم... م..من همیشه همینجوری بودم
زهرا با بهت زدگی به من خیره شد
_مطمعنی؟؟؟
محسن بلند طوری که زهرا بشنوه گفت
+زهرا جان تو ماشین منتظرم
_چشم داداش
زهرا آروم خداحافظی کرد و خاست بره که با دستام جلوشو گرفتم و مانعش شدم
+زهرا فامیلیت چیه؟؟؟
_محمودی چطور مگه؟؟
+هیچی.... همینطوری من نباید فامیلی دوست گلم رو بدونم؟؟؟
خندم گرفت
حتما الان تو دلش میگه چقد زود دختر خاله شدی
لبخند زد و گفت
_خوشحال میشم فامیلی تو رو هم بدونم
+پرور!
_آهان خب با اجازت داداشم منتظره
+فی امان الله
📝ادامه دارد ......
✨قسمت8
برای بار آخر خودم رو توی آینه نگاه کردم
چادر دانشجویی با ساقدست و روسری سبز رنگ
بعد از دو روز بلاخره تصمیم رو گرفتم
هدفم از چادر پوشیدن هنوز نا معلوم اما میدونم پوشیدن چادر برام لازمه
تنها ترسم واکنش بچه ها توی دانشگاه بود کیفم رو برداشتم و از اتاق خارج شدم
صدیقه و رضا در حال صحبت کردن و پدر به صفحه تلوزیون خیره بود
سرفه ای کردم که متوجه حضور من بشن پدر و صدیقه با بهت زدگی به تیپ جدید من زل زده بودن
اما رضا که از همه چیز خبر داشت مثل همیشه خونسرد بود و من رو با لبخند تحسین آمیزش دنبال کرد
بعد از چند دقیقه صدیقه به سمت من دوید و من رو محکم در آغوش گرفت
آنقدر محکم که چادر از سرم کشیده شد
+آاااااای آبجی خفه شدم
از آغوش هم بیرون اومدیم
دستهام رو محکم در دستش گرفت
_مااااه شدی ماااااه
و بعد به سمت آشپزخونه دوید
_باید برا آبجیم اسفند دود کنم
پدر با چشم هایی اشک آلود به من خیره شد و گفت
_چقدر شبیه مادرت شدی
و من فقط تونستم در جواب حرف پدر به لبخندی بسنده کنم
♡♡♡
به ساعتم نگاه کردم پنج دقیقه دیگه کلاس شروع میشد
سرعتم رو بیشتر کردم آنقدر زیاد که تنه زدن یکی از پسرای دانشگاه باعث شد محکم زمین بخورم
درد شدیدی در زانوهام پیچید از جام بلند شدم و چادرم رو تکوندم
با فکر اینکه بکی از این پسرای به قولا سوسول دانشگاه جرئت همیچن کاری کرده باشه با اخم به پشت سرم برگشتم
+میخای به هراست....
اما با دیدن محسن که سرش رو شرمگین پایین انداخته بود حرف توی دهنم موند
محسن_خانوم حواستون رو بیشتر جمع کنید چیزیتون که نشد
نمیخاستم این فرصت طلایی رو مثل دفعه قبل از دست بدم
الکی دست روی زانوم گذاشتم و شروع کردم به ناله و شیون
+آییی زانوم شما حواستون رو جمع کنید و خودم رو روی زانوم خم کردم
صدای آشنایی از پشت سر باعث شد همه نقشه هام رو فراموش کنم و به سمت صدا برگشتم
زهرا_فاطمه تویی!؟!
وااای خدا اینو کجای دلم بزارم خاستم چیزی بگم که زهرا زودتر از من ادامه داد
+چقدر عوض شدی
مصنوعی خندیدم
+من عوض نشدم... م..من همیشه همینجوری بودم
زهرا با بهت زدگی به من خیره شد
_مطمعنی؟؟؟
محسن بلند طوری که زهرا بشنوه گفت
+زهرا جان تو ماشین منتظرم
_چشم داداش
زهرا آروم خداحافظی کرد و خاست بره که با دستام جلوشو گرفتم و مانعش شدم
+زهرا فامیلیت چیه؟؟؟
_محمودی چطور مگه؟؟
+هیچی.... همینطوری من نباید فامیلی دوست گلم رو بدونم؟؟؟
خندم گرفت
حتما الان تو دلش میگه چقد زود دختر خاله شدی
لبخند زد و گفت
_خوشحال میشم فامیلی تو رو هم بدونم
+پرور!
_آهان خب با اجازت داداشم منتظره
+فی امان الله
📝ادامه دارد ......
✍ #خاطرات
همسرم خيلي مهربان و دلسوز بود. ما عاشقانه در كنار هم زندگي كرديم. من واقعاً نميدانم حجت چطور توانست دخترش را بگذارد و برود. ميدانم كه زيبايي كارشان در همين گذر از تعلقات دنيايي است اما باز هم ميگويم همت ميخواهد كه همسرم به لطف خدا چنين همتي داشت. النا يك ماهه بود، وقتي گريه ميكرد و من او را روي سينه پدرش ميگذاشتم، آرام ميشد. حجتالله ارادت خاصي به اهل بيت داشت و همين ايمان و اراده او را به ميدان جنگ كشاند. عشق به بيبي و حضرت رقيه (س) و حضرت زينب (س) او را رزمنده كرد. در اعزام آخر وقتي خواهرش از حجتالله پرسيد ميگويند به شما پول ميدهند، گفت نه آبجي ما فقط براي دفاع از حرم ميرويم. حجت ارادت خاصي به ولايت فقيه داشت.
🌹 #شهید_حجتالله_نوچمنی
Join🔜 @hor_zaman
همسرم خيلي مهربان و دلسوز بود. ما عاشقانه در كنار هم زندگي كرديم. من واقعاً نميدانم حجت چطور توانست دخترش را بگذارد و برود. ميدانم كه زيبايي كارشان در همين گذر از تعلقات دنيايي است اما باز هم ميگويم همت ميخواهد كه همسرم به لطف خدا چنين همتي داشت. النا يك ماهه بود، وقتي گريه ميكرد و من او را روي سينه پدرش ميگذاشتم، آرام ميشد. حجتالله ارادت خاصي به اهل بيت داشت و همين ايمان و اراده او را به ميدان جنگ كشاند. عشق به بيبي و حضرت رقيه (س) و حضرت زينب (س) او را رزمنده كرد. در اعزام آخر وقتي خواهرش از حجتالله پرسيد ميگويند به شما پول ميدهند، گفت نه آبجي ما فقط براي دفاع از حرم ميرويم. حجت ارادت خاصي به ولايت فقيه داشت.
🌹 #شهید_حجتالله_نوچمنی
Join🔜 @hor_zaman
#معرفی_کتاب
کتاب شهر خدا، نوشتهای است دربارۀ رازهای روزهداری در ماه مبارک رمضان، که به ابعاد تربیتی و برخی از زیباییهای معنوی این مهمانی الهی میپردازد؛ نکات سودمندی که کمتر به آنها توجه شده است.
🔰عنوان: شهر خدا (رمضان و رازهای روزه داری)
🔰موضوع: روزه
🔰نویسنده : علیرضا پناهیان
🔰ناشر: بیان معنوی
Join🔜 @hor_zaman
کتاب شهر خدا، نوشتهای است دربارۀ رازهای روزهداری در ماه مبارک رمضان، که به ابعاد تربیتی و برخی از زیباییهای معنوی این مهمانی الهی میپردازد؛ نکات سودمندی که کمتر به آنها توجه شده است.
🔰عنوان: شهر خدا (رمضان و رازهای روزه داری)
🔰موضوع: روزه
🔰نویسنده : علیرضا پناهیان
🔰ناشر: بیان معنوی
Join🔜 @hor_zaman
⭕️ نحوه ثبت نام کارت سوخت خودروهای فاقد کارت شناسایی
🔺مالکان خودروهای نو شماره و تعویض پلاکهای جدید که تاکنون موفق به دریافت کارت شناسایی خودرو نشدهاند، هنگام ثبت نام کارت سوخت در سامانه میتوانند با استفاده از شماره VIN (شناسه ۱۶ رقمی) مندرج در شناسنامه مالکیت خودرو برای دریافت کارت هوشمند سوخت در سامانه دولت همراه، اپلیکیشن دولت همراه و یا از طریق کد دستوری #۴* ثبتنام کنند./ایلنا
Join🔜 @hor_zaman
🔺مالکان خودروهای نو شماره و تعویض پلاکهای جدید که تاکنون موفق به دریافت کارت شناسایی خودرو نشدهاند، هنگام ثبت نام کارت سوخت در سامانه میتوانند با استفاده از شماره VIN (شناسه ۱۶ رقمی) مندرج در شناسنامه مالکیت خودرو برای دریافت کارت هوشمند سوخت در سامانه دولت همراه، اپلیکیشن دولت همراه و یا از طریق کد دستوری #۴* ثبتنام کنند./ایلنا
Join🔜 @hor_zaman
این پنجشنبه هم گذشت
پنج شنبه و ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ
پنج شنبه و ﺍﻧﺪﻭﻩ رفته ﻫﺎ
پنج شنبه و ﺷﻮﺭﯼ ﺍﺷﮏﻫﺎ
پنج شنبه و یاد شهدا ....
یادی کنیم از شهدای بی مزار #خانطومان و دعا کنیم برای بازگشت تکه ای از پیکر آن ها...
#پنجشنبههای_دلتنگی
Join🔜 @hor_zaman
پنج شنبه و ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ
پنج شنبه و ﺍﻧﺪﻭﻩ رفته ﻫﺎ
پنج شنبه و ﺷﻮﺭﯼ ﺍﺷﮏﻫﺎ
پنج شنبه و یاد شهدا ....
یادی کنیم از شهدای بی مزار #خانطومان و دعا کنیم برای بازگشت تکه ای از پیکر آن ها...
#پنجشنبههای_دلتنگی
Join🔜 @hor_zaman
🌟اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى🌟
✨یارَبَّ الحُسَینِ ، بِحَقِّ الحُسَینِ ، اشفِ صَدرَالحُسَینِ ، بظُهورِالحُجَّة✨
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
★امروز جمعه
👈 13اردیبهشت1398 هجری شمسی 🌞
👈 27شعبان 1440هجری قمری 🌒
👈 3 مه 2019 میلادی 🎄
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
✨جمعه روز زیارتی
💫حضرت حجت ابن الحسن العسکری ارواحنا فداه
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
✨ذکر روز جمعه
100 مرتبه👈اللهم صل علی محمد وآل محمد
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
✨امام باقر علیه السّلام فرمودند:
🔹صدقه دادن در روز جمعه ، به دليل فضيلت جمعه بر روزهاى ديگر ، دو برابر میشود .
📚ثواب الأعمال ، ص 220
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
💫خداوندا؛
گرچه بنده مطیعی نبودم ولی دوستانی دارم که به ذکر تو مشغولند پس بخاطر دلهای پاکشان بر من رحم کن و مرا مورد عفو و رحمت خود قرار بده✨
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
حـُــر زمــان *شهید شاهرخ ضرغام*
Join🔜 @hor_zaman
💠یا ولی الله الاعظم💠
✨یارَبَّ الحُسَینِ ، بِحَقِّ الحُسَینِ ، اشفِ صَدرَالحُسَینِ ، بظُهورِالحُجَّة✨
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
★امروز جمعه
👈 13اردیبهشت1398 هجری شمسی 🌞
👈 27شعبان 1440هجری قمری 🌒
👈 3 مه 2019 میلادی 🎄
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
✨جمعه روز زیارتی
💫حضرت حجت ابن الحسن العسکری ارواحنا فداه
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
✨ذکر روز جمعه
100 مرتبه👈اللهم صل علی محمد وآل محمد
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
✨امام باقر علیه السّلام فرمودند:
🔹صدقه دادن در روز جمعه ، به دليل فضيلت جمعه بر روزهاى ديگر ، دو برابر میشود .
📚ثواب الأعمال ، ص 220
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
💫خداوندا؛
گرچه بنده مطیعی نبودم ولی دوستانی دارم که به ذکر تو مشغولند پس بخاطر دلهای پاکشان بر من رحم کن و مرا مورد عفو و رحمت خود قرار بده✨
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
حـُــر زمــان *شهید شاهرخ ضرغام*
Join🔜 @hor_zaman
💠یا ولی الله الاعظم💠
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلام ماه پنهانم!
سلام امام خوب زمانم!
🍃 پنهان مکن جمال خود از عاشقان رویت...
☀️ خورشید را برایظهور آفریدهاند...
#سلام_امام_زمانم🌺🌷
👉 @hor_zaman 👈
سلام امام خوب زمانم!
🍃 پنهان مکن جمال خود از عاشقان رویت...
☀️ خورشید را برایظهور آفریدهاند...
#سلام_امام_زمانم🌺🌷
👉 @hor_zaman 👈
گاهی یک تلنگر کافیست ....
🔸میترسم_از_خودم ...
•زمانی که عکس شهدا رو به دیوار اتاقم چسبوندم،
ولی به دیوار دلم نه!⚜
🔹میترسم_از_خودم ...
•زمانی که اتیکت خادم الشهدا و...رو به سینه ام میچسبونم،
اما خادم پدر و مادر خودم نیستم! ⚜
🔸میترسم_از_خودم ...
•زمانی که اسمم توی لیست تمام اردو های جهادی هست،
ولی توی خونه خودمون هیچ کاری انجام نمیدم! ⚜
🔹میترسم_از_خودم ...
•زمانی که برای مادرای شهدا اشک میریزم،
اما حرمت مادر خودم رو حفظ نمیکنم! ⚜
🔸میترسم_از_خودم ...
•زمانی که فقط رفتن شهدا رو میبینم،
ولی شهیدانه زیستنشون رو نه! ⚜
شهداشرمندهایم
@hor_zaman
🔸میترسم_از_خودم ...
•زمانی که عکس شهدا رو به دیوار اتاقم چسبوندم،
ولی به دیوار دلم نه!⚜
🔹میترسم_از_خودم ...
•زمانی که اتیکت خادم الشهدا و...رو به سینه ام میچسبونم،
اما خادم پدر و مادر خودم نیستم! ⚜
🔸میترسم_از_خودم ...
•زمانی که اسمم توی لیست تمام اردو های جهادی هست،
ولی توی خونه خودمون هیچ کاری انجام نمیدم! ⚜
🔹میترسم_از_خودم ...
•زمانی که برای مادرای شهدا اشک میریزم،
اما حرمت مادر خودم رو حفظ نمیکنم! ⚜
🔸میترسم_از_خودم ...
•زمانی که فقط رفتن شهدا رو میبینم،
ولی شهیدانه زیستنشون رو نه! ⚜
شهداشرمندهایم
@hor_zaman
روزی از عارفی سؤال شد: چرا ما امام زمان را نمیبینیم؟
عارف گفت: لطفا برگردید و پشت به من بنشینید. شاگرد این کار را انجام داد. آیا الان میتوانید مرا ببینید؟ شاگرد عرض کرد خیر، نمیتوانم ببینم. عارف فرمود: چرا نمیتوانی من را ببینی؟ شاگرد گفت: چون پشت من به شماست. عارف فرمود: حالا متوجه شدید چرا نمیتوانید امام زمان را بینید؟!
چون شما پشتتان به امام زمان است، با گناه کردنها و نافرمانیها به امام زمان پشت کردهایم و در عین حال تقاضای دیدار امام زمان را داریم
@hor_zaman
عارف گفت: لطفا برگردید و پشت به من بنشینید. شاگرد این کار را انجام داد. آیا الان میتوانید مرا ببینید؟ شاگرد عرض کرد خیر، نمیتوانم ببینم. عارف فرمود: چرا نمیتوانی من را ببینی؟ شاگرد گفت: چون پشت من به شماست. عارف فرمود: حالا متوجه شدید چرا نمیتوانید امام زمان را بینید؟!
چون شما پشتتان به امام زمان است، با گناه کردنها و نافرمانیها به امام زمان پشت کردهایم و در عین حال تقاضای دیدار امام زمان را داریم
@hor_zaman
❤️بالاتر از عشق ❤️
✨قسمت 9
توی ذهنم تکرار میکنم
+محسن محمودی محسن محمودی
حتما باید ترم پنجم باشه یا شایدم شیشم
بعد از اتمام کلاس به سمت در اتاقک میرم تا ته توی کلاس محسن رو دربیارم
حتما اینجا درس میخونه وگرنه هرروز اینجا نبود
همینطور به سمت در خروجی میرم که خوردن چیز نسبتا محکمی به سرم باعث توقفم میشه
جامدادی بنفشی جلوی پام افتاده با خشونت به پشت سرم برمیگردم که ببینم کار کدوم واحمقیه؟
که ستاره یکی از دخترای به قول خودش باکلاس اما به نظر من بی ارزش کلاس روبروم میبنم
جامدادی رو برمیدارن و با خشونت پرت میکنم توی بغلش
+چته روانی
_میبنم که چادر میپوششی!!رفتی قاطی املا
نفس عمیقی میکشم
+فعلا که امل تویی...
_بهت پیشنهاد میکنم برش داری وگرنه دید همه نسبت بهت عوض میشه
+به حرف تو نپوشیدم که بخام به حرف تو درش بیارم
فورا از کلاس خارج میشم توی آینه دانشگاه خودم رو نگاه میکنم
چادرم رو محکم تر ازقبل میگیرم
+ حتی اگه قرار به زیباتر بودنه من با چادرم زیباترم
آقای حمیدی رو از توی آینه میبینم که داره به سمت مدیریت میره
مرد خوبیه و شاید تنها کسی که میتونه منو تو پیداکردن محسن یاری کنه سریع به سمتش میرم
+سلام آقای حمیدی
_سلام بفرمایید
+ببخشید میشه تو پیدا کردن یه نفر کمکم کنید
ابروهاش به نشانه تعجب بالا میاره
+اسمش محسن محمودی فقط میخام ببینم تو این دانشگاهه یا نه؟؟
سرش رو انداخت پایین بعد از چند لحظه گفت
+همرام بیا
باهم داخل دفتر مدیریت شدیم
پشت میز نشست و کامپیوتر رو روشن کرد
بعد از چند دقیقه گشتن توی کامپیوتر گفت
_متاسفانه همچین کسی اینجا نیست....
📝ادامه دارد .......
✨قسمت 9
توی ذهنم تکرار میکنم
+محسن محمودی محسن محمودی
حتما باید ترم پنجم باشه یا شایدم شیشم
بعد از اتمام کلاس به سمت در اتاقک میرم تا ته توی کلاس محسن رو دربیارم
حتما اینجا درس میخونه وگرنه هرروز اینجا نبود
همینطور به سمت در خروجی میرم که خوردن چیز نسبتا محکمی به سرم باعث توقفم میشه
جامدادی بنفشی جلوی پام افتاده با خشونت به پشت سرم برمیگردم که ببینم کار کدوم واحمقیه؟
که ستاره یکی از دخترای به قول خودش باکلاس اما به نظر من بی ارزش کلاس روبروم میبنم
جامدادی رو برمیدارن و با خشونت پرت میکنم توی بغلش
+چته روانی
_میبنم که چادر میپوششی!!رفتی قاطی املا
نفس عمیقی میکشم
+فعلا که امل تویی...
_بهت پیشنهاد میکنم برش داری وگرنه دید همه نسبت بهت عوض میشه
+به حرف تو نپوشیدم که بخام به حرف تو درش بیارم
فورا از کلاس خارج میشم توی آینه دانشگاه خودم رو نگاه میکنم
چادرم رو محکم تر ازقبل میگیرم
+ حتی اگه قرار به زیباتر بودنه من با چادرم زیباترم
آقای حمیدی رو از توی آینه میبینم که داره به سمت مدیریت میره
مرد خوبیه و شاید تنها کسی که میتونه منو تو پیداکردن محسن یاری کنه سریع به سمتش میرم
+سلام آقای حمیدی
_سلام بفرمایید
+ببخشید میشه تو پیدا کردن یه نفر کمکم کنید
ابروهاش به نشانه تعجب بالا میاره
+اسمش محسن محمودی فقط میخام ببینم تو این دانشگاهه یا نه؟؟
سرش رو انداخت پایین بعد از چند لحظه گفت
+همرام بیا
باهم داخل دفتر مدیریت شدیم
پشت میز نشست و کامپیوتر رو روشن کرد
بعد از چند دقیقه گشتن توی کامپیوتر گفت
_متاسفانه همچین کسی اینجا نیست....
📝ادامه دارد .......
#واقعا_ما_گم_شدیم_یا_امام_زمان؟
#غائب شده
امام زمان آمدنی نیست، آوَردَنیست...
از #حضرت_زهرا روایت شده که پیامبر اکرم فرمودند: امام همچون کعبه است که (مردم) باید به سویش روند، نه آن که (منتظر باشند تا) او به سوی آنها بیاید.
بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۳۵۳
#حاج_اسماعیل_دولابی میفرماید:
ظاهرا میگوییم آقا می آید ولی در حقیقت ما به خدمت حضرت میرویم. ما به پشت دیوار دنیا رفتیم و گم شدیم، باید از پشت دیوار بیرون بیاییم تا ببینیم که حضرت از همان ابتدا حاضر بودند. #امام_زمان گم و غائب نشده است. ما گم و غائب شده ایم.
مصباح الهُدی ص ۳۱۹
تا ما نخواهیم، او نمی آید...
کافیست از خودمان شروع کنیم...
Join🔜 @hor_zaman
#غائب شده
امام زمان آمدنی نیست، آوَردَنیست...
از #حضرت_زهرا روایت شده که پیامبر اکرم فرمودند: امام همچون کعبه است که (مردم) باید به سویش روند، نه آن که (منتظر باشند تا) او به سوی آنها بیاید.
بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۳۵۳
#حاج_اسماعیل_دولابی میفرماید:
ظاهرا میگوییم آقا می آید ولی در حقیقت ما به خدمت حضرت میرویم. ما به پشت دیوار دنیا رفتیم و گم شدیم، باید از پشت دیوار بیرون بیاییم تا ببینیم که حضرت از همان ابتدا حاضر بودند. #امام_زمان گم و غائب نشده است. ما گم و غائب شده ایم.
مصباح الهُدی ص ۳۱۹
تا ما نخواهیم، او نمی آید...
کافیست از خودمان شروع کنیم...
Join🔜 @hor_zaman
کلیپ_زیبای_کار_کردن_برای_امام_زمان.mp4
14.7 MB
🌸🍃چقدر امام زمانت را میشناسی؟🌸🍃
🌸🍃وقتی شناختید، هم عاشقید ، هم عاشقانه خدمتگزاری می کنید🌸🍃
🌿@hor_zaman☘
🌸🍃وقتی شناختید، هم عاشقید ، هم عاشقانه خدمتگزاری می کنید🌸🍃
🌿@hor_zaman☘