the highs.
421 subscribers
660 photos
29 videos
3 files
53 links
Sometimes we come back to leave forever.
Download Telegram
Forwarded from Hidden Chat
امتحانو بده ،تهش کریمی یکم بیشتر یه سقف زل میزنه
the highs.
امتحانو بده ،تهش کریمی یکم بیشتر یه سقف زل میزنه
واقعاً باورم نمی‌شد که امشب، توی اوج فروپاشی روانی، نسکافه به دست پای سینک وایستم با فکر کردن به این پیام قهقهه بزنم.
عه زنده‌ام هنوز، چه بد.
از گرما متنفرم.
تو رنج می‌کشی، اما نه‌ به‌خاطر اینکه متمایزی. تو رنج می‌کشی، چون همه رنج می‌کشن و تو جزئی از همه‌ای؛ اما همه جدا جدا رنج می‌کشن. تو رنج می‌کشی تا بخوای از بقیه دور بمونی، یا بهشون نزدیک بشی. تو رنج می‌کشی، چون خودت اشتباه کردی و یا اینکه در دام اشتباه یکی دیگه افتادی. رنج می‌کشی چون سرنوشتت اینجوریه یا اینکه مقصر خودت بودی و گول واژه‌ی سرنوشت رو خوردی. رنج می‌کشی، تا در اوج نابودی بهت یادآوری بشه که وجود داری و هنوز به ازل نرسیدی.
رنج به روح و روانت اصابت می‌کنه، خردت می‌کنه، هزار تکه‌ات می‌کنه و هر هزار تکه‌ات، به شیوه‌های مجزا رنج می‌کشن، و تمام این هزار رنج غریب، به یکه‌ی تو می‌رسه. رنج می‌کشی، خیلی زیاد، بدون اینکه هرگز حقیقتِ دلیلش برات روشن بشه. تو انقدر رنج می‌بینی تا تموم بشی، و بعد خودِ این تموم شدنت آغاز یک رنج دیگریست.
حضور مرگ همه‌ی موهامات را نیست و نابود میکند. ما بچه‌ی مرگ هستیم و مرگ است که ما را از فریب‌های زندگی نجات میدهد، و در ته زندگی اوست که ما را صدا میزند و به‌سوی خودش میخواند. در سن‌هایی که ما هنوز زبان مردم را نمی‌فهمیم اگر گاهی در میان بازی مکث می‌کنیم، برای این است که صدای مرگ را بشنویم.

ــ صادق هدایت.
حداقل خوشگلم.
دستِ بید به دستانِ باد است، کاپیتان می‌بینی؟ عجب ازل‌پرست شده‌‌ام. دارد از بودن خیلی بدم می‌آید، بگذار لعنتم را به روح زندگی روا دارم. بگذار نباشم.
بر گمانم که بند نافم را با تیشه‌ی اندوه زده‌اند، ورنه این زیادِ غم را چه سبب باید بود؟
یادم هست که در بحبوحه‌ی فراغ می‌گریسم، شب شد، اینک در تاریکی می‌گریم. باریا، اگر به راستی باد هرچیز را با خود می‌برد، چرا در این سرزمین ما، باد با احزان‌گیر شدگان کاری ندارد؟
حال که باد هم وجود از ما اریب ساخته، چه ز دستان کوچکم بر می‌آید جز به آرمانِ پوچ شدن؟ چه بر می‌آید؟ جز به انتظار بر رسیدن اجل نامعلق. نامعلق، چرا که همیشه منتظرش هستم.
ای‌آقا، امید کدام است؟ من حتی در املای واژگان روشن می‌لنگم. بگذارید به‌حالِ خود، زاهدِ زهد اندوه بمانم. رهایم کن کاپیتان، رهایم کن.
می‌خواهم تا دنیا همین دنیاست، بر گور پدر آنکه زاد را آیین ساخت، لعنت کلان بفرستم. می‌خواهم نباشم، حتی به طریقت درخت و ستاره یا هر خزعبل دیگری.
اصلاً از خشت زدن بدم می‌آید، نهایت خواسته‌ام این است که بمیرم. حال هرچه زودتر، بهتر.
Forwarded from Hidden Chat
به عنوان یه دهم ریاضی خیلی وقته زنده ای
Forwarded from غریبه. (یَسنا)
the highs.
Photo
حوالیِ خواب‌های ما سال پر بارانی بود، می‌دانم همیشه حیاطِ آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نیامدن است.
شب‌هایی که می‌خوای بخوابی، از مچت در نیار ساعتت رو. بذار یادت بمونه که قربانیِ زمانی.
9.8
Forwarded from غریبه. (یَسنا)
یک تصویر غم انگیز.
و همیشه اشتباهی رخ می‌دهد که توضیح آن دشوار است.
به عنوان کسی که هشت درس نخونده و چهار درس خونده اما فراموش‌شده‌ی دینی داره، زیادی تمایل دارم به خوندن فیزیک.
پس رفتیم اون‌همه راه‌رو تا به‌ هم بگیم؛ تنِ ما نمی‌پذیره خستگی رو.