Forwarded from سیدمجتبی احمدی-(ققنوس)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در مراسمی که روز چهارشنبه 22 فروردین 1397 برگزار گردید از دبیرستان پسرانه امام صادق ع، دوره دوم، به عنوان مدرسه سرآمد استان تقدیر به عمل آمد.☝️☝️
همایش رایگان زیست شناسی کنکور
ویژه دانش آموزان سال چهارم رشته تجربی دبیرستان پسرانه امام صادق ع
استاد: دکتر مختاری نژاد
شنبه 8 اردیبهشت 1397 ساعت 8 صبح
مبحث همایش: آغازیان
ثبت نام ادامه این دوره در روز همایش صورت می گیرد.
محل همایش: دبیرستان پسرانه امام صادق ع
ویژه دانش آموزان سال چهارم رشته تجربی دبیرستان پسرانه امام صادق ع
استاد: دکتر مختاری نژاد
شنبه 8 اردیبهشت 1397 ساعت 8 صبح
مبحث همایش: آغازیان
ثبت نام ادامه این دوره در روز همایش صورت می گیرد.
محل همایش: دبیرستان پسرانه امام صادق ع
مراسم زیارت و توسل
به مناسبت سالروز ولادت امام سجاد (ع)
یکشنبه دوم اردیبهشت 97 ساعت هفت و بیست دقیقه صبح
سالن نمازخانه دبیرستان
به مناسبت سالروز ولادت امام سجاد (ع)
یکشنبه دوم اردیبهشت 97 ساعت هفت و بیست دقیقه صبح
سالن نمازخانه دبیرستان
به مناسبت سالروز ولادت باسعادت حضرت ابوالفضل العباس، شنبه اول اردیبهشت 1397 ☝️
اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم
قضای عهد ماضی را شبی دستی برافشانم
چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
دلم صد بار میگوید که چشم از فتنه بر هم نه
دگر ره دیده میافتد بر آن بالای فتانم
تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی
و گر نه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم
رفیقانم سفر کردند هر یاری به اقصایی
خلاف من که بگرفته است دامن در مغیلانم
به دریایی درافتادم که پایانش نمیبینم
کسی را پنجه افکندم که درمانش نمیدانم
فراقم سخت میآید ولیکن صبر میباید
که گر بگریزم از سختی رفیق سست پیمانم
مپرسم دوش چون بودی به تاریکی و تنهایی
شب هجرم چه میپرسی که روز وصل حیرانم
شبان آهسته مینالم مگر دردم نهان ماند
به گوش هر که در عالم رسید آواز پنهانم
دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
من آزادی نمیخواهم که با یوسف به زندانم
من آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت
هنوز آواز میآید به معنی از گلستانم
اول اردیبهشت روز سعدی
قضای عهد ماضی را شبی دستی برافشانم
چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
دلم صد بار میگوید که چشم از فتنه بر هم نه
دگر ره دیده میافتد بر آن بالای فتانم
تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی
و گر نه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم
رفیقانم سفر کردند هر یاری به اقصایی
خلاف من که بگرفته است دامن در مغیلانم
به دریایی درافتادم که پایانش نمیبینم
کسی را پنجه افکندم که درمانش نمیدانم
فراقم سخت میآید ولیکن صبر میباید
که گر بگریزم از سختی رفیق سست پیمانم
مپرسم دوش چون بودی به تاریکی و تنهایی
شب هجرم چه میپرسی که روز وصل حیرانم
شبان آهسته مینالم مگر دردم نهان ماند
به گوش هر که در عالم رسید آواز پنهانم
دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
من آزادی نمیخواهم که با یوسف به زندانم
من آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت
هنوز آواز میآید به معنی از گلستانم
اول اردیبهشت روز سعدی