گر توان بود که دور فلک از سر گیرند
تو دگر نادرهی دور زمانش باشی
چون تحمل نکند بار فراق تو کسی ؟
با همه درد دل ، آسایش جانش باشی
ُ#سعدی
💧❄️
تو دگر نادرهی دور زمانش باشی
چون تحمل نکند بار فراق تو کسی ؟
با همه درد دل ، آسایش جانش باشی
ُ#سعدی
💧❄️
بیار ساقی سرمست جام باده عشق
بده به رغم مناصح که میدهد پندم
من آن نیم که پذیرم نصیحت عقلا
پدر بگوی که من بیحساب فرزندم
ُ#سعدی
💧❄️
بده به رغم مناصح که میدهد پندم
من آن نیم که پذیرم نصیحت عقلا
پدر بگوی که من بیحساب فرزندم
ُ#سعدی
💧❄️
وقت آن آمد که خوش باشد کنار سبزه جوی
گر سر صحرات باشد سروبالایی بجوی
ور به خلوت با دلارامت میسر میشود
در سرایت خود گل افشان است سبزی گو مروی
ُ#سعدی
💧❄️
گر سر صحرات باشد سروبالایی بجوی
ور به خلوت با دلارامت میسر میشود
در سرایت خود گل افشان است سبزی گو مروی
ُ#سعدی
💧❄️
همه غمهای جهان هیچ اثر مینکند
در من از بس که به دیدار عزیزت شادم
خرم آن روز که جان میرود اندر طلبت
تا بیایند عزیزان به مبارک بادم
#سعدی
💧❄️
در من از بس که به دیدار عزیزت شادم
خرم آن روز که جان میرود اندر طلبت
تا بیایند عزیزان به مبارک بادم
#سعدی
💧❄️
صنما به خاک پایت، که به کنج بیت احزان
به ضــرورتم نشــیند، نـه بـه اختیار بـیتو
اگـرم به سوی دوزخ، ببرند بـاز خوش خوش
بـروم ولــی به جنــت، نـکنم گــذار بـیتو
#سعدی
💧❄️
به ضــرورتم نشــیند، نـه بـه اختیار بـیتو
اگـرم به سوی دوزخ، ببرند بـاز خوش خوش
بـروم ولــی به جنــت، نـکنم گــذار بـیتو
#سعدی
💧❄️
صنما به خاک پایت، که به کنج بیت احزان
به ضــرورتم نشــیند، نـه بـه اختیار بـیتو
اگـرم به سوی دوزخ، ببرند بـاز خوش خوش
بـروم ولــی به جنــت، نـکنم گــذار بـیتو
#سعدی
💧❄️
به ضــرورتم نشــیند، نـه بـه اختیار بـیتو
اگـرم به سوی دوزخ، ببرند بـاز خوش خوش
بـروم ولــی به جنــت، نـکنم گــذار بـیتو
#سعدی
💧❄️
گر توان بود که دور فلک از سر گیرند
تو دگر نادرهی دور زمانش باشی
چون تحمل نکند بار فراق تو کسی ؟
با همه درد دل ، آسایش جانش باشی
ُ#سعدی
💧❄️
تو دگر نادرهی دور زمانش باشی
چون تحمل نکند بار فراق تو کسی ؟
با همه درد دل ، آسایش جانش باشی
ُ#سعدی
💧❄️
هر که را در خاک غربت پای در گل ماند ماند
گو دگر در خواب خوش بینی دیار خویش را
عافیت خواهی نظر در منظر خوبان مکن
ور کنی بدرود کن خواب و قرار خویش را
#سعدی
💧❄️
گو دگر در خواب خوش بینی دیار خویش را
عافیت خواهی نظر در منظر خوبان مکن
ور کنی بدرود کن خواب و قرار خویش را
#سعدی
💧❄️
دل از جفای تو گفتم به دیگری بدهم
کَسم به حسن تو ای دلستان نداد نشان
اگر هزار جراحت کنی تو بر دل ریش
دوای درد مَنست آن دهان مرهم دان...
#سعدی
💧❄️
کَسم به حسن تو ای دلستان نداد نشان
اگر هزار جراحت کنی تو بر دل ریش
دوای درد مَنست آن دهان مرهم دان...
#سعدی
💧❄️
گفتم اگر نبینمت مهر فرامُشم شود
میروی و مقابلی غایب و در تصوری
جان بدهند و در زمان زنده شوند عاشقان
گر بکشی و بعد از آن بر سر کشته بگذری
#سعدی
💧❄️
میروی و مقابلی غایب و در تصوری
جان بدهند و در زمان زنده شوند عاشقان
گر بکشی و بعد از آن بر سر کشته بگذری
#سعدی
💧❄️
نه سرو توان گفت و نه خورشید و نه ماه
آه از تو که در وصف نمی آیی آه
هرکس به رهی می رود اندر طلبت
گر ره به تو بودی نبدی اینهمه راه
#سعدی
💧❄️
آه از تو که در وصف نمی آیی آه
هرکس به رهی می رود اندر طلبت
گر ره به تو بودی نبدی اینهمه راه
#سعدی
💧❄️
نشستم تا برون آیی خرامان
تو بیرون آمدی من رفتم از هوش
تو در عالم نمی گنجی ز خوبی
مرا هرگز کجا گنجی در آغوش
#سعدی
💧❄️
تو بیرون آمدی من رفتم از هوش
تو در عالم نمی گنجی ز خوبی
مرا هرگز کجا گنجی در آغوش
#سعدی
💧❄️
نخواهم رفتن از دنیا مگر در پای دیوارت
که تا در وقت جان دادن سرم بر آستان باشد
گر از رای تو برگردم بخیل و ناجوانمردم
روان از من تمنا کن که فرمانت روان باشد
#سعدی
💧❄️
که تا در وقت جان دادن سرم بر آستان باشد
گر از رای تو برگردم بخیل و ناجوانمردم
روان از من تمنا کن که فرمانت روان باشد
#سعدی
💧❄️