رسیدم با تو در دنیا به عشـــق و آرزوهــایم
به عشقت سبز و زیبا شد دوباره باز دنیایم
دلم گرم است و میدانم هوای عاشقی داری
شبی با مهر می ایی به شهر عشق و رویایم
ندارم غصه ای دیگر اسیر ظلمتی باشم
تویی در اسمان دل ،چراغ صبح فردایم
چو خون جاری شدی در تن ، چو روح تازه ای در من
نباشم از دلت غافل به هر جایی و هر جایم
تو را چون اشنا دیدم به راه عشق و شیـدایی
به دنبالت به هر جا با دوچشم بسته می ایم
#اسماعیل_حاج_علیان
💧❄️
به عشقت سبز و زیبا شد دوباره باز دنیایم
دلم گرم است و میدانم هوای عاشقی داری
شبی با مهر می ایی به شهر عشق و رویایم
ندارم غصه ای دیگر اسیر ظلمتی باشم
تویی در اسمان دل ،چراغ صبح فردایم
چو خون جاری شدی در تن ، چو روح تازه ای در من
نباشم از دلت غافل به هر جایی و هر جایم
تو را چون اشنا دیدم به راه عشق و شیـدایی
به دنبالت به هر جا با دوچشم بسته می ایم
#اسماعیل_حاج_علیان
💧❄️
بغضِ مرد من و گریه ی
شعرم
در شبِ رفتن تو
هجمه ی خیالِ تو و لهِ
شدن احساسم
شبی تلخ
بسته شدن پنجره ی بودنت
ویرانی چشمان من
هراسانی دستهایم
گریه ی شانه هایم
همه و همه
مرا به دار بی تو بودن
می کشد
لعنت به این شب
شبی طغیانگر
شبی پُر از ولوله ی رفتنِ تو
میروی ، برو
من اینجا بی صدا
میشکنم در خود
هلهله ی زخم نبودنت
بر جان بی جانم
العطش نداشتنت بر کویر
بودنم
" این است غوغای من و شب های نبودنت "
#سیامک
💧❄️
شعرم
در شبِ رفتن تو
هجمه ی خیالِ تو و لهِ
شدن احساسم
شبی تلخ
بسته شدن پنجره ی بودنت
ویرانی چشمان من
هراسانی دستهایم
گریه ی شانه هایم
همه و همه
مرا به دار بی تو بودن
می کشد
لعنت به این شب
شبی طغیانگر
شبی پُر از ولوله ی رفتنِ تو
میروی ، برو
من اینجا بی صدا
میشکنم در خود
هلهله ی زخم نبودنت
بر جان بی جانم
العطش نداشتنت بر کویر
بودنم
" این است غوغای من و شب های نبودنت "
#سیامک
💧❄️
از شربت سودای تو هر جان که مزید
زان آب حیات در مزید است مزید
مرگ آمد و بو کرد مرا بوی تو دید
زان روی اجل امید از من ببرید
ُ#مولانا
💧❄️
زان آب حیات در مزید است مزید
مرگ آمد و بو کرد مرا بوی تو دید
زان روی اجل امید از من ببرید
ُ#مولانا
💧❄️
بیخیال رخ آن جان و جهان
از خود و جان و جهان بیزارم
بنده صـــورت آنم که از او
روز و شب در گل و در گلزارم
ُ#مولانا
💧❄️
از خود و جان و جهان بیزارم
بنده صـــورت آنم که از او
روز و شب در گل و در گلزارم
ُ#مولانا
💧❄️
آمد بهار جانها ای شاخ تر به رقص آ
چون یوسف اندرآمد مصر و شکر به رقص آ
ای شاه عشق پرور مانند شیر مادر
ای شیرجوش دررو جان پدر به رقص آ
ُ#مولانا
💧❄️
چون یوسف اندرآمد مصر و شکر به رقص آ
ای شاه عشق پرور مانند شیر مادر
ای شیرجوش دررو جان پدر به رقص آ
ُ#مولانا
💧❄️
هر آن چشمی که گریان است در عشق دلارامی
بشارت آیدش روزی ز وصل او به پیغامی
هر آن چشم سپیدی کو سیه کردهست تن جامه
سیاهش شد سپید آخر سپیدش شد سیه فامی
ُ#مولانا
💧❄️
بشارت آیدش روزی ز وصل او به پیغامی
هر آن چشم سپیدی کو سیه کردهست تن جامه
سیاهش شد سپید آخر سپیدش شد سیه فامی
ُ#مولانا
💧❄️
آنکس که بروی خواب او رشک پریست
آمد سحری و بر دل من نگریست
او گریه و من گریه که تا آمد صبح
پرسید کز این هر دو عجب عاشق کیست
ُ#مولانا
💧❄️
آمد سحری و بر دل من نگریست
او گریه و من گریه که تا آمد صبح
پرسید کز این هر دو عجب عاشق کیست
ُ#مولانا
💧❄️
چو افتم من ز عشق دل به پای دلربای من
از آن شادی بیاید جان نهان افتد به پای من
وگر روزی در آن خدمت کنم تقصیر چون خامان
شود دل خصم جان من کند هجران سزای من
ُ#مولانا
💧❄️
از آن شادی بیاید جان نهان افتد به پای من
وگر روزی در آن خدمت کنم تقصیر چون خامان
شود دل خصم جان من کند هجران سزای من
ُ#مولانا
💧❄️
گفتم که بنما نردبان تا برروم بر آسمان
گفتا سر تو نردبان سر را درآور زیر پا
بر آسمان و بر هوا صد رد پدید آید تو را
بر آسمان پران شوی هر صبحدم همچون دعا
ُ#مولانا
💧❄️
گفتا سر تو نردبان سر را درآور زیر پا
بر آسمان و بر هوا صد رد پدید آید تو را
بر آسمان پران شوی هر صبحدم همچون دعا
ُ#مولانا
💧❄️
سوی شورستان روان کن شاخی از آب حیات
چون گل نسرین بخندان خار غم فرسود را
بلبلان را مست گردان مطربان را شیرگیر
تا که درسازند با هم نغمه داوود را
ُ#مولانا
💧❄️
چون گل نسرین بخندان خار غم فرسود را
بلبلان را مست گردان مطربان را شیرگیر
تا که درسازند با هم نغمه داوود را
ُ#مولانا
💧❄️
ان وقت که بحر کل شود ذات مرا
روشن گردد جمال ذرات مرا
زان میسوزم چو شمع تا در ره عشق
یک وقت شود جمله اوقات مرا
ُ#مولانا
💧❄️
روشن گردد جمال ذرات مرا
زان میسوزم چو شمع تا در ره عشق
یک وقت شود جمله اوقات مرا
ُ#مولانا
💧❄️
پاییز شد و برگ دلم رو به خزان است
افسردگیش در دل عشاق عیـان است
بی شک همگان در گرو یار نشستیم
اما دل افســرده دلان را نشکستیم
#مولانـا
💧❄️
افسردگیش در دل عشاق عیـان است
بی شک همگان در گرو یار نشستیم
اما دل افســرده دلان را نشکستیم
#مولانـا
💧❄️
هر کو بگشاده گرهی میبندد
بر حال خود و حال جهان میخندد
گویند سخن ز وصل و هجران آخر
چیزیکه جدا نگشت چون پیوندد
#مولانا
💧❄️
بر حال خود و حال جهان میخندد
گویند سخن ز وصل و هجران آخر
چیزیکه جدا نگشت چون پیوندد
#مولانا
💧❄️
از آن بادٖه ندانم چـون فنایم
از آن بی جا نمی دانم کجایم
زمـانـی قـعـر دریـایـی درافـتم
دمی دیگر چو خورشیدی برآیم
#مولانا
💧❄️
از آن بی جا نمی دانم کجایم
زمـانـی قـعـر دریـایـی درافـتم
دمی دیگر چو خورشیدی برآیم
#مولانا
💧❄️
در رنٖگ یار بنگر تا رنگ زندگانی
بر روی تو نشیند ای ننگ زندگانی
هر ذرهای دوان است تا زندگی بیابد
تـو ذرهای نـداری آهـنـگ زنـدگانی
#مولانا
💧❄️
بر روی تو نشیند ای ننگ زندگانی
هر ذرهای دوان است تا زندگی بیابد
تـو ذرهای نـداری آهـنـگ زنـدگانی
#مولانا
💧❄️
در راه طلب عاقل و دیوانه یکیست
در شیوهٔ عشق خویش و بیگانه یکیست
آن را که شراب وصل جانان دادند
در مذهب او کعبه و بتخانه یکیست
ُ#مولانا
💧❄️
در شیوهٔ عشق خویش و بیگانه یکیست
آن را که شراب وصل جانان دادند
در مذهب او کعبه و بتخانه یکیست
ُ#مولانا
💧❄️
چون نیستی تو محض اقرار بود
هستی تو سرمایهٔ انکار بود
هرکس که ز نیستی ندارد بوئی
کافر میرد اگرچه دیندار بود
ُ#مولانا
💧❄️
هستی تو سرمایهٔ انکار بود
هرکس که ز نیستی ندارد بوئی
کافر میرد اگرچه دیندار بود
ُ#مولانا
💧❄️