ای خدا این وصل را هجران مکن
سرخوشان عشق را نالان مکن
باغ جان را تازه و سرسبز دار
قصد این مستان و این بستان مکن
#مولانا
💧❄️
سرخوشان عشق را نالان مکن
باغ جان را تازه و سرسبز دار
قصد این مستان و این بستان مکن
#مولانا
💧❄️
آفتابا بار دیگر باغ را سرسبز کن
دشت را و کشت را پرحله و پرجور کن
ای طبیب عاشقان و ای چراغ آسمان
عاشقان را دستگیر و چاره رنجور کن
#مولانا
💧❄️
دشت را و کشت را پرحله و پرجور کن
ای طبیب عاشقان و ای چراغ آسمان
عاشقان را دستگیر و چاره رنجور کن
#مولانا
💧❄️
تو مثل خندهی گل، مثل خواب پروانه
تو مثل آنچهکه ناگفتنیست زیبایی
چگونه سیر شود چشمم از تماشایت؟
که جاودانهترین لحظهی تماشایی
#حسین_منزوی
💧❄️
تو مثل آنچهکه ناگفتنیست زیبایی
چگونه سیر شود چشمم از تماشایت؟
که جاودانهترین لحظهی تماشایی
#حسین_منزوی
💧❄️
هنوز دست نشستهست غم ز خونِ دلم
چه نقشها که ازین دست مینگارندم
کدام مست، مِی از خون سایه خواهد کرد؟
که همچو خوشهی انگور میفشارندم...
#هوشنگ_ابتهاج
💧❄️
.
چه نقشها که ازین دست مینگارندم
کدام مست، مِی از خون سایه خواهد کرد؟
که همچو خوشهی انگور میفشارندم...
#هوشنگ_ابتهاج
💧❄️
.
خبر کن ای ستاره یار ما را
که دریابد دل خون خوار ما را
خبر کن آن طبیب عاشقان را
که تا شربت دهد بیمار ما را
#مولانا
💧❄️
.
که دریابد دل خون خوار ما را
خبر کن آن طبیب عاشقان را
که تا شربت دهد بیمار ما را
#مولانا
💧❄️
.
ای جان جهان جز تو کسی کیست بگو
بیجان و جهان هیچ کسی زیست بگو
من بد کنم و تو بد مکافات دهی
پس فرق میان من و تو چیست بگو
#مولانا
💧❄️
بیجان و جهان هیچ کسی زیست بگو
من بد کنم و تو بد مکافات دهی
پس فرق میان من و تو چیست بگو
#مولانا
💧❄️
در کوی خرابات نگاری دیدم
عشقش به هزار جان و دل بخریدم
بوئی ز سر دو زلف او بشنیدم
دست طمع از هر دو جهان ببریدم
#مولانا
💧❄️
عشقش به هزار جان و دل بخریدم
بوئی ز سر دو زلف او بشنیدم
دست طمع از هر دو جهان ببریدم
#مولانا
💧❄️
در وصل جمالش گل خندان منست
در هجر خیالش دل و ایمان منست
دل با من ومن با دل ازو درجنگیم
هریک گوئیم که آن صنم آن منست
#مولانا
💧❄️
در هجر خیالش دل و ایمان منست
دل با من ومن با دل ازو درجنگیم
هریک گوئیم که آن صنم آن منست
#مولانا
💧❄️
گفتم اگر نبینمت مهر فرامُشم شود
میروی و مقابلی غایب و در تصوری
جان بدهند و در زمان زنده شوند عاشقان
گر بکشی و بعد از آن بر سر کشته بگذری
#سعدی
💧❄️
میروی و مقابلی غایب و در تصوری
جان بدهند و در زمان زنده شوند عاشقان
گر بکشی و بعد از آن بر سر کشته بگذری
#سعدی
💧❄️
بعد یک عمر که با او بِوفا سر کردم
با که این دردبگویم؟ که جفاجوست هنوز
تادل ناله ی جانسوز بر آرم همه عمر
همچو چنگم سر غم بر سر زانوست هنوز
با همه زخم که سیمین بدل از اودارد
میکشد نعره که آرام دلم اوست هنوز......!!
#سیمین_بهبهانی
💧❄️
با که این دردبگویم؟ که جفاجوست هنوز
تادل ناله ی جانسوز بر آرم همه عمر
همچو چنگم سر غم بر سر زانوست هنوز
با همه زخم که سیمین بدل از اودارد
میکشد نعره که آرام دلم اوست هنوز......!!
#سیمین_بهبهانی
💧❄️
گر مِی فروش حاجت رندان روا کند
ایزد گنه ببخشد و دفع بلا کند
ساقی بجامِ عدل بده باده تا گدا
غیرت نیاورد که جهان پر بلا کند
#حافظ
💧❄️
ایزد گنه ببخشد و دفع بلا کند
ساقی بجامِ عدل بده باده تا گدا
غیرت نیاورد که جهان پر بلا کند
#حافظ
💧❄️
رسیدم با تو در دنیا به عشـــق و آرزوهــایم
به عشقت سبز و زیبا شد دوباره باز دنیایم
دلم گرم است و میدانم هوای عاشقی داری
شبی با مهر می ایی به شهر عشق و رویایم
ندارم غصه ای دیگر اسیر ظلمتی باشم
تویی در اسمان دل ،چراغ صبح فردایم
چو خون جاری شدی در تن ، چو روح تازه ای در من
نباشم از دلت غافل به هر جایی و هر جایم
تو را چون اشنا دیدم به راه عشق و شیـدایی
به دنبالت به هر جا با دوچشم بسته می ایم
#اسماعیل_حاج_علیان
💧❄️
به عشقت سبز و زیبا شد دوباره باز دنیایم
دلم گرم است و میدانم هوای عاشقی داری
شبی با مهر می ایی به شهر عشق و رویایم
ندارم غصه ای دیگر اسیر ظلمتی باشم
تویی در اسمان دل ،چراغ صبح فردایم
چو خون جاری شدی در تن ، چو روح تازه ای در من
نباشم از دلت غافل به هر جایی و هر جایم
تو را چون اشنا دیدم به راه عشق و شیـدایی
به دنبالت به هر جا با دوچشم بسته می ایم
#اسماعیل_حاج_علیان
💧❄️
بغضِ مرد من و گریه ی
شعرم
در شبِ رفتن تو
هجمه ی خیالِ تو و لهِ
شدن احساسم
شبی تلخ
بسته شدن پنجره ی بودنت
ویرانی چشمان من
هراسانی دستهایم
گریه ی شانه هایم
همه و همه
مرا به دار بی تو بودن
می کشد
لعنت به این شب
شبی طغیانگر
شبی پُر از ولوله ی رفتنِ تو
میروی ، برو
من اینجا بی صدا
میشکنم در خود
هلهله ی زخم نبودنت
بر جان بی جانم
العطش نداشتنت بر کویر
بودنم
" این است غوغای من و شب های نبودنت "
#سیامک
💧❄️
شعرم
در شبِ رفتن تو
هجمه ی خیالِ تو و لهِ
شدن احساسم
شبی تلخ
بسته شدن پنجره ی بودنت
ویرانی چشمان من
هراسانی دستهایم
گریه ی شانه هایم
همه و همه
مرا به دار بی تو بودن
می کشد
لعنت به این شب
شبی طغیانگر
شبی پُر از ولوله ی رفتنِ تو
میروی ، برو
من اینجا بی صدا
میشکنم در خود
هلهله ی زخم نبودنت
بر جان بی جانم
العطش نداشتنت بر کویر
بودنم
" این است غوغای من و شب های نبودنت "
#سیامک
💧❄️
از شربت سودای تو هر جان که مزید
زان آب حیات در مزید است مزید
مرگ آمد و بو کرد مرا بوی تو دید
زان روی اجل امید از من ببرید
ُ#مولانا
💧❄️
زان آب حیات در مزید است مزید
مرگ آمد و بو کرد مرا بوی تو دید
زان روی اجل امید از من ببرید
ُ#مولانا
💧❄️
بیخیال رخ آن جان و جهان
از خود و جان و جهان بیزارم
بنده صـــورت آنم که از او
روز و شب در گل و در گلزارم
ُ#مولانا
💧❄️
از خود و جان و جهان بیزارم
بنده صـــورت آنم که از او
روز و شب در گل و در گلزارم
ُ#مولانا
💧❄️
آمد بهار جانها ای شاخ تر به رقص آ
چون یوسف اندرآمد مصر و شکر به رقص آ
ای شاه عشق پرور مانند شیر مادر
ای شیرجوش دررو جان پدر به رقص آ
ُ#مولانا
💧❄️
چون یوسف اندرآمد مصر و شکر به رقص آ
ای شاه عشق پرور مانند شیر مادر
ای شیرجوش دررو جان پدر به رقص آ
ُ#مولانا
💧❄️
هر آن چشمی که گریان است در عشق دلارامی
بشارت آیدش روزی ز وصل او به پیغامی
هر آن چشم سپیدی کو سیه کردهست تن جامه
سیاهش شد سپید آخر سپیدش شد سیه فامی
ُ#مولانا
💧❄️
بشارت آیدش روزی ز وصل او به پیغامی
هر آن چشم سپیدی کو سیه کردهست تن جامه
سیاهش شد سپید آخر سپیدش شد سیه فامی
ُ#مولانا
💧❄️
آنکس که بروی خواب او رشک پریست
آمد سحری و بر دل من نگریست
او گریه و من گریه که تا آمد صبح
پرسید کز این هر دو عجب عاشق کیست
ُ#مولانا
💧❄️
آمد سحری و بر دل من نگریست
او گریه و من گریه که تا آمد صبح
پرسید کز این هر دو عجب عاشق کیست
ُ#مولانا
💧❄️