This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک روز ، یک روز بیدار میشی مسواک میزنی ، صبحانتو میخوری و یهو متوجه میشی امروز بهش. فکر نکردی…
بعد اونروز همه چی آسونتر میشه …
بعد اونروز همه چی آسونتر میشه …
ما که از عشق فقط زخم زبان فهمیدیم
نوشجان دلبر شیرینسخنی گر دارید.
•صادق_هوشیار
نوشجان دلبر شیرینسخنی گر دارید.
•صادق_هوشیار
با تو یک شب بنشینیم و شرابی بخوریم
آتش آلود و جگر سوخته آبی بخوریم
در کنار تو بیفتیم چو گیسوی تو مست
دست در گردنت آویخته تابی بخوریم
•هوشنگ_ابتهاج
آتش آلود و جگر سوخته آبی بخوریم
در کنار تو بیفتیم چو گیسوی تو مست
دست در گردنت آویخته تابی بخوریم
•هوشنگ_ابتهاج
من به دنیا آمدم اما نیامد او به من
وصلهٔ ناجور بودیم از همان اول به هم.
•مرتضی_طباطبایی
وصلهٔ ناجور بودیم از همان اول به هم.
•مرتضی_طباطبایی
تو به اندازهِ تنهایی من ، خوشبختی...
من به اندازهِ زیبایی تو ، غمگینم...
•حمید_مصدق
من به اندازهِ زیبایی تو ، غمگینم...
•حمید_مصدق
ولی ادیب نیشابوری چقد قشنگ میگه:
جُز تو یاری نگرفتیم
و نخواهیم گرفت...
بر همان عهد که بودیم
بر آنیم هنوز...
جُز تو یاری نگرفتیم
و نخواهیم گرفت...
بر همان عهد که بودیم
بر آنیم هنوز...
یک نفر گفت : خدا، کاش که عاشق بشوم
شد و در پیچ و خم عشق خدا را گم کرد.
سید تقی سیدی
شد و در پیچ و خم عشق خدا را گم کرد.
سید تقی سیدی
اونجا که اخوان ثالث تنهایی رو تعبیر میکنه و میگه :
"چنان تنهای تنهایم که حتی نیستم با خود"
اخوان_ثالث
"چنان تنهای تنهایم که حتی نیستم با خود"
اخوان_ثالث