ای فرزند آدم!
تکلیف های من بر عهده ی توست
و رزق تو بر عهده ی من.
اگر تو در تکالیف من، با من مخالفت کنی، من در روزی تو، با تو مخالفت نمی کنم.
✅@heavenly_invitation
تکلیف های من بر عهده ی توست
و رزق تو بر عهده ی من.
اگر تو در تکالیف من، با من مخالفت کنی، من در روزی تو، با تو مخالفت نمی کنم.
✅@heavenly_invitation
ای فرزند آدم!
تکلیف های من بر عهده ی توست
و رزق تو بر عهده ی من.
اگر تو در تکالیف من، با من مخالفت کنی،
من در روزی تو، با تو مخالفت نمی کنم.
(المواعظ العددیه/ کتاب گنج حکمت)
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
Oh son of Adam!
You are charged with doing the duties I have assigned to you, and I guarantee your portion. If you refuse to do your duties, I won’t refuse to bestow your portion
Source:
Book of Treasure of Wisdom
Number of sermons
#تورات #Torah
✅@heavenly_invitation
تکلیف های من بر عهده ی توست
و رزق تو بر عهده ی من.
اگر تو در تکالیف من، با من مخالفت کنی،
من در روزی تو، با تو مخالفت نمی کنم.
(المواعظ العددیه/ کتاب گنج حکمت)
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
Oh son of Adam!
You are charged with doing the duties I have assigned to you, and I guarantee your portion. If you refuse to do your duties, I won’t refuse to bestow your portion
Source:
Book of Treasure of Wisdom
Number of sermons
#تورات #Torah
✅@heavenly_invitation
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سرگذشت شهید ادواردو آنیلی که پس از مسلمان شدن توسط رژیم صهیونیستی کشته شد
#ادواردو_آنیلی
✅@heavenly_invitation
#ادواردو_آنیلی
✅@heavenly_invitation
در 6ژوئن 1954 ادواردو آنیلی در خانواده ای بسیار ثروتمند ملقب به پادشاه ایتالیا (صاحب 7کارخانه اتومبیل سازی و باشگاه فوتبال یوونتوس، باشگاه اتومبیل رانی فِراری و...) و به دنیا آمد. پدرش سناتور جی یو وانی آنیلی، ایتالیایی و مادرش زنی یهودی تبار بود. هیچکس نمی دانست بینش و بصیرت این نوزاد او را روزی از دیار غیر اسلام به سمت مذهب شیعه می کشاند. او دکتری خود را در رشته ی فلسفه ی ادیان و تمدن شرق از دانشگاه پرینستون ایالت متحده اخذ کرد. بیست ساله بود که بر حسب اتفاق در کتابخانه، چشمش به قرآن کریم افتاد. با ذهنیتی پر از پرسش ترجمه اش را مطالعه کرد. در آن متوجه آسمانی بودن این کتاب شد. بعد از این قضیه بود که ادواردو به یک مرکز اسلامی در نیویورک رفت. در آنجا درخواستش را برای مسلمان شدن ارائه نمود و نام هشام عزیز را برای خود انتخاب کرد. اولین آشنایی او با تشیع و انقلاب اسلامی از طریق یکی از مصاحبه های دکتر محمد حسن قدیری ابیانه، رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا بود.
او پس از گرویدن به مذهب تشیع نام مهدی را انتخاب کرد. مهدی چندین بار به ایران سفر کرد. دیدار با امام خمینی (ره) در فروردین ماه سال 1360 نقطه ی عطفی در زندگی وی بود. مهدی آنیلی در حمایت از مظلومان، جنایات صهیونیست ها را محکوم می کرد. او برای دفاع از مردم مظلوم فلسطین حتی با نخست وزیر ایتالیا تماس تلفنی می گرفت. بیداری اسلامی در فردی با چنین خانواده ای که از نظر ثروت و نفوذ سیاسی جزء ضرب المثلهای جهان بود برای یهود و صهیونیسم گران تمام می شد. به طوری که او مرگ خود را پیش بینی می کرد. مهدی آنیلی می دانست که آنها او را به خاطر اسلام آوردنش خواهند کشت. سرانجام در ماجرای ساختگی جسد او در کنار رودخانه زیر پل رومانو پیدا شد. صهیونیست ها نمی خواستند او الگوی زنده ای برای حقیقت روشن اسلام باشد. بنابراین او را کشتند تا بمیرد اما غافل از آنکه شهید تا ابد زنده است.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
On June 6, 1954, Edoardo Agnelli was born in a very wealthy family named the King of Italy (owning seven automobile factories and a Juventus club, Ferrari car club and ...).Her father was Senator Gianni Agnelli, Italian, and his mother was a Jewish woman.No one knew the insight of this baby brought him a day from a non-Islam to a Shiite religion.He received his Ph.D. in Eastern Philosophy of Religion and Civilization from Princeton University in the United States. He was twenty years old, according to the incident in the library, his eyes fell on the Holy Quran. He studied its translation With a questionable mindset. He found that the book was heavenly. After this, Eduardo went to an Islamic center in New York. There, he presented his request for Muslims and chose the name of Hesham Aziz for himself. His first acquaintance with the Shiism and Islamic Revolution was one of the interviews of Dr. Mohammad Hassan Ghadiri Abyaneh, the press correspondent of the Iranian embassy in Italy. After turning to the Shia religion, he chose the name Mahdi. Mahdi traveled to Iran several times. Meeting with Imam Khomeini in the year 1360 was the turning point in his life. Mehdi Agnelli condemned the Zionist crimes in support of the oppressed. He was in contact with the Italian Prime Minister to defend the oppressed Palestinian people. Islamic awakening was persecutor to Jews and Zionists in a person with such a family who, in terms of wealth and political influence, was one of the proverbs of the world. So that he predicted his death. Mahdi Agnelli knew that they would kill him for the sake of Islam. Finally, in a fictional story, his body found along the river under the Romanno Bridge. The Zionists did not want him to be a living pattern for the clear truth of Islam. So they killed him to die, but unaware that the martyr is alive forever.
#ادواردو_آنیلی #Edoardo_Agnelli
✅@heavenly_invitation
او پس از گرویدن به مذهب تشیع نام مهدی را انتخاب کرد. مهدی چندین بار به ایران سفر کرد. دیدار با امام خمینی (ره) در فروردین ماه سال 1360 نقطه ی عطفی در زندگی وی بود. مهدی آنیلی در حمایت از مظلومان، جنایات صهیونیست ها را محکوم می کرد. او برای دفاع از مردم مظلوم فلسطین حتی با نخست وزیر ایتالیا تماس تلفنی می گرفت. بیداری اسلامی در فردی با چنین خانواده ای که از نظر ثروت و نفوذ سیاسی جزء ضرب المثلهای جهان بود برای یهود و صهیونیسم گران تمام می شد. به طوری که او مرگ خود را پیش بینی می کرد. مهدی آنیلی می دانست که آنها او را به خاطر اسلام آوردنش خواهند کشت. سرانجام در ماجرای ساختگی جسد او در کنار رودخانه زیر پل رومانو پیدا شد. صهیونیست ها نمی خواستند او الگوی زنده ای برای حقیقت روشن اسلام باشد. بنابراین او را کشتند تا بمیرد اما غافل از آنکه شهید تا ابد زنده است.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
On June 6, 1954, Edoardo Agnelli was born in a very wealthy family named the King of Italy (owning seven automobile factories and a Juventus club, Ferrari car club and ...).Her father was Senator Gianni Agnelli, Italian, and his mother was a Jewish woman.No one knew the insight of this baby brought him a day from a non-Islam to a Shiite religion.He received his Ph.D. in Eastern Philosophy of Religion and Civilization from Princeton University in the United States. He was twenty years old, according to the incident in the library, his eyes fell on the Holy Quran. He studied its translation With a questionable mindset. He found that the book was heavenly. After this, Eduardo went to an Islamic center in New York. There, he presented his request for Muslims and chose the name of Hesham Aziz for himself. His first acquaintance with the Shiism and Islamic Revolution was one of the interviews of Dr. Mohammad Hassan Ghadiri Abyaneh, the press correspondent of the Iranian embassy in Italy. After turning to the Shia religion, he chose the name Mahdi. Mahdi traveled to Iran several times. Meeting with Imam Khomeini in the year 1360 was the turning point in his life. Mehdi Agnelli condemned the Zionist crimes in support of the oppressed. He was in contact with the Italian Prime Minister to defend the oppressed Palestinian people. Islamic awakening was persecutor to Jews and Zionists in a person with such a family who, in terms of wealth and political influence, was one of the proverbs of the world. So that he predicted his death. Mahdi Agnelli knew that they would kill him for the sake of Islam. Finally, in a fictional story, his body found along the river under the Romanno Bridge. The Zionists did not want him to be a living pattern for the clear truth of Islam. So they killed him to die, but unaware that the martyr is alive forever.
#ادواردو_آنیلی #Edoardo_Agnelli
✅@heavenly_invitation
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شاه پناهم بده
خسته راه آمدم
آه نگاهم نکن
غرق گناه آمدم...
میلاد با سعادت امام علی بن موسی الرضا (ع) مبارک باد🌺🌺
#امام_رضا #شاه_پناهم_بده #مشهد
✅@heavenly_invitation
خسته راه آمدم
آه نگاهم نکن
غرق گناه آمدم...
میلاد با سعادت امام علی بن موسی الرضا (ع) مبارک باد🌺🌺
#امام_رضا #شاه_پناهم_بده #مشهد
✅@heavenly_invitation
حدیث سلسلة الذهب:
در سفر حضرت رضا علیه السلام به خراسان، کجاوهی امام وارد نیشابور شد و در حال عبور از بازار بود که دو نفر از راویان احادیث به نامهای «ابوذرعه» و «محمد بن اسلم طوسی» جلو آمدند و به امام عرض کردند:«ای امام و فرزند امامان، حدیثی از جد بزرگوارت را برای ما بگو!»
امام دستور داد کجاوه را متوقف کنند. سپس سایبان را کنار زد و چشم مسلمانان به جمال نورانیش منور شد.
بیست و چهار هزار قلم و دوات آماده شد تا حدیث امام را بنویسند. این حدیث شریف بعدها به «حدیث سلسلة الذهب»
امام رضا علیه السلام این چنین آغاز کرد:« پدرم، موسی بن جعفر الکاظم، برای من روایت کرد از قول پدرش، جعفر بن محمد الصادق، از قول پدرش، محمد بن الباقر، از قول پدرش، علی بن الحسین زین العابدین، از قول پدرش، حسین بن علیکه در سرزمین کربلا شهید شد، از قول پدرش، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب که درکوفه شهید شد، از قول برادر و پسر عمویش، محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، از قول جبرئیل، که خداوند فرمود:« کلمه لا اله الا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی»
(کلمه توحید (لا اله الا الله) دژ و حصار محکم من است. هر کس آن را بگوید، داخل حصار من شده و هر کس داخل قلعه و حصار من شود، از عذاب من در امان است.)
در این هنگام کجاوه امام به راه افتاد.
ولی امام اشاره کرد کجاوه را نگه دارند و ندا کرد:« بشرطها و انا من شروطها »
(اما در صورتی که به شرطهای آن عمل شود، و من یکی از آن شرطها هستم.)
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
Hadis-e-Silsila-Tuz-Zahab:
Imam Ali Raza (as) once passed from the city of Nisha Pur on his way to Toos. The Caliph Mamun Rashid had summoned the Imam with the intention of getting him killed. Nisha pur was the centre of knowledge, jurisprudence, theology and hadith those days, so some of the famous hadith collectors came out to see the son of the Prophet, they entreated the Imam to come out of his caravan and narrate for them a hadith of the Holy Prophet, which they could write down and remember, they took the chance of meeting the son of the Holy Prophet(saw) as a blessing.
After much insistence the Imam(as) showed the light of his face and narrated a tradition known as Hadis-e-Silsila-Tuz-Zahab. In Arabic, “Zahab” means gold. And this hadith is named “The Hadith with the Chain of Gold” because all the narrators in the chain of this hadith are infallibles.
The Imam said “My father Musa Al Kazim heard from his father Jaffar us Sadiq.. who heard from his father Muhammad Al-Baqir, who narrated from his father Zain-ul-Abideen who narrated from his father Sayyed us Shuhada Imam Hussein(as) who narrated from Amir ul Momineen Imam Ali(as) that Rasool Allah said “Gibrael said to me that Allah says .. My kalima La illaha il lallah is my fort.. whoever says it enters my fort.. and whoever enters my fort shall be safe”
The Imam paused for a while, then said the famous words:
But there are certain conditions for this, and I am one of the conditions.
Meaning that in the time of the Prophet saying that you believed in God and his Prophet was enough to enter Allah’s fort and find amaan, now it was not, the acceptance of Wilayat had become a necessary element for the completion of faith.
#حدیث_سلسلة_الذهب
#Hadis_e_Silsila_Tuz_Zahab
✅@heavenly_invitation
در سفر حضرت رضا علیه السلام به خراسان، کجاوهی امام وارد نیشابور شد و در حال عبور از بازار بود که دو نفر از راویان احادیث به نامهای «ابوذرعه» و «محمد بن اسلم طوسی» جلو آمدند و به امام عرض کردند:«ای امام و فرزند امامان، حدیثی از جد بزرگوارت را برای ما بگو!»
امام دستور داد کجاوه را متوقف کنند. سپس سایبان را کنار زد و چشم مسلمانان به جمال نورانیش منور شد.
بیست و چهار هزار قلم و دوات آماده شد تا حدیث امام را بنویسند. این حدیث شریف بعدها به «حدیث سلسلة الذهب»
امام رضا علیه السلام این چنین آغاز کرد:« پدرم، موسی بن جعفر الکاظم، برای من روایت کرد از قول پدرش، جعفر بن محمد الصادق، از قول پدرش، محمد بن الباقر، از قول پدرش، علی بن الحسین زین العابدین، از قول پدرش، حسین بن علیکه در سرزمین کربلا شهید شد، از قول پدرش، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب که درکوفه شهید شد، از قول برادر و پسر عمویش، محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، از قول جبرئیل، که خداوند فرمود:« کلمه لا اله الا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی»
(کلمه توحید (لا اله الا الله) دژ و حصار محکم من است. هر کس آن را بگوید، داخل حصار من شده و هر کس داخل قلعه و حصار من شود، از عذاب من در امان است.)
در این هنگام کجاوه امام به راه افتاد.
ولی امام اشاره کرد کجاوه را نگه دارند و ندا کرد:« بشرطها و انا من شروطها »
(اما در صورتی که به شرطهای آن عمل شود، و من یکی از آن شرطها هستم.)
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
Hadis-e-Silsila-Tuz-Zahab:
Imam Ali Raza (as) once passed from the city of Nisha Pur on his way to Toos. The Caliph Mamun Rashid had summoned the Imam with the intention of getting him killed. Nisha pur was the centre of knowledge, jurisprudence, theology and hadith those days, so some of the famous hadith collectors came out to see the son of the Prophet, they entreated the Imam to come out of his caravan and narrate for them a hadith of the Holy Prophet, which they could write down and remember, they took the chance of meeting the son of the Holy Prophet(saw) as a blessing.
After much insistence the Imam(as) showed the light of his face and narrated a tradition known as Hadis-e-Silsila-Tuz-Zahab. In Arabic, “Zahab” means gold. And this hadith is named “The Hadith with the Chain of Gold” because all the narrators in the chain of this hadith are infallibles.
The Imam said “My father Musa Al Kazim heard from his father Jaffar us Sadiq.. who heard from his father Muhammad Al-Baqir, who narrated from his father Zain-ul-Abideen who narrated from his father Sayyed us Shuhada Imam Hussein(as) who narrated from Amir ul Momineen Imam Ali(as) that Rasool Allah said “Gibrael said to me that Allah says .. My kalima La illaha il lallah is my fort.. whoever says it enters my fort.. and whoever enters my fort shall be safe”
The Imam paused for a while, then said the famous words:
But there are certain conditions for this, and I am one of the conditions.
Meaning that in the time of the Prophet saying that you believed in God and his Prophet was enough to enter Allah’s fort and find amaan, now it was not, the acceptance of Wilayat had become a necessary element for the completion of faith.
#حدیث_سلسلة_الذهب
#Hadis_e_Silsila_Tuz_Zahab
✅@heavenly_invitation
من یک بانوی مسلمانم
اﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﭘﺪﺭﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﺸﺪ هرچه خریده بود اول به ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺳﻔﺎﺭﺵ پیامبر ﺍﺳﺖ. ﺍﻭﻝ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺒﻮﺳﯿﺪ ﺳﭙﺲ به ﺳﺮﺍﻍ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺳﻨﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺠﺎ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ. ﻃﺒﻖ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ، ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺵ ﻗﺪﻡ و سعادتمند ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﭼﻮﻥ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ گل ﺧﻄﺎﺏ می کرد. وقتی ازدواج کردم،وظیفه ی سنگین جهاد از دوش من برداشته شد و دادن یک لیوان آب به همسرم اجر جهاد در راه خدا را برایم داشت. خداوند برایم حق مهریه و نفقه قرار داده تا استقلال مالی داشته باشم و دستم جلو هیچ کس دراز نباشد. از طرفی می توﺍﻧﻢ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﺑﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻭ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻡ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻏﺪﻏﻪﯼ ﺍﻣﺮﺍﺭ ﻣﻌﺎﺵ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ؛ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﯾﻦ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﺩﻥ ﭘﺪﺭ ﯾﺎ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﻬﺎﺩﻩ است.
پدرم همیشه مواظب بود تا دلم نشکند و آزاری نبینم چراکه پیامبرش گفته است: زنان مانند بلور اند حساس و شکننده، آنها را نیازارید. وقتی مادر شدم خدای مهربان از محبت و عشق خودش در من دمید تا نسل آینده بشر را تربیت کنم و به پاداش آن بهشت ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯾﻢ قرار داد. ﺩﯾﻪ ﯼ ﭘﺪﺭ ﻭﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ اگر ﺑﻪ ﻧﺎﺣﻖ، ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﺎﻟﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﺎﻓﺎﺕ ﺷﻮﺩ. به مسلمان بودنم افتخار میکنم که پیامبرش گفته است: چه فرزند خوبی است دختر. پرمحبت، کمک کار، مونس و همدم، پاک و علاقه مند به پاکیزگی.
(معنی ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﻫﺒﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻡ)
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
I am a Muslim lady.
Since my childhood, my father used to give everything he had bought first to me, saying this is the Holy Prophet’s recommendation.In order to follow the Prophet’s tradition, he used to kiss me first before turning to my brother. According to Islamic narrations, he considered my mother blissful and propitious because her first child was a girl whom he called a flower. When I got married, I was released of the heavy task of jihad: now I could give a glass of water to my husband only to be held as my jihad. The Almighty God has given me the right of dowry and alimony to get financial independence. On the other hand, I can study, investigate and practice art throughout my life without being worried about my sustenance, since the Almighty God has assigned this task to my father or my husband.
My father was always careful not to break my heart because the Holy Prophet has declared: “Women are as sensitive and fragile as crystals, do not aggrieve them.” When I became a mother, the Almighty God kindly bestowed his love and affection on me so that I can bring up the next generation; He set paradise under my feet as a reward. He doubled my father, my brother and my husband‘s diya to compensate for me their unrightful absence. I am proud of being a Muslim whose Prophet has declared:Such a good spring are girls. Loving, helper, caring, companion, clean and interested in cleanliness.
(The meaning of all this is that I'm different)
#بانوی_مسلمان
✅@heavenly_invitation
اﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﭘﺪﺭﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﺸﺪ هرچه خریده بود اول به ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺳﻔﺎﺭﺵ پیامبر ﺍﺳﺖ. ﺍﻭﻝ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺒﻮﺳﯿﺪ ﺳﭙﺲ به ﺳﺮﺍﻍ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺳﻨﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺠﺎ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ. ﻃﺒﻖ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ، ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺵ ﻗﺪﻡ و سعادتمند ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﭼﻮﻥ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ گل ﺧﻄﺎﺏ می کرد. وقتی ازدواج کردم،وظیفه ی سنگین جهاد از دوش من برداشته شد و دادن یک لیوان آب به همسرم اجر جهاد در راه خدا را برایم داشت. خداوند برایم حق مهریه و نفقه قرار داده تا استقلال مالی داشته باشم و دستم جلو هیچ کس دراز نباشد. از طرفی می توﺍﻧﻢ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﺑﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻭ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻡ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻏﺪﻏﻪﯼ ﺍﻣﺮﺍﺭ ﻣﻌﺎﺵ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ؛ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﯾﻦ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﺩﻥ ﭘﺪﺭ ﯾﺎ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﻬﺎﺩﻩ است.
پدرم همیشه مواظب بود تا دلم نشکند و آزاری نبینم چراکه پیامبرش گفته است: زنان مانند بلور اند حساس و شکننده، آنها را نیازارید. وقتی مادر شدم خدای مهربان از محبت و عشق خودش در من دمید تا نسل آینده بشر را تربیت کنم و به پاداش آن بهشت ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯾﻢ قرار داد. ﺩﯾﻪ ﯼ ﭘﺪﺭ ﻭﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ اگر ﺑﻪ ﻧﺎﺣﻖ، ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﺎﻟﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﺎﻓﺎﺕ ﺷﻮﺩ. به مسلمان بودنم افتخار میکنم که پیامبرش گفته است: چه فرزند خوبی است دختر. پرمحبت، کمک کار، مونس و همدم، پاک و علاقه مند به پاکیزگی.
(معنی ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﻫﺒﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻡ)
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
I am a Muslim lady.
Since my childhood, my father used to give everything he had bought first to me, saying this is the Holy Prophet’s recommendation.In order to follow the Prophet’s tradition, he used to kiss me first before turning to my brother. According to Islamic narrations, he considered my mother blissful and propitious because her first child was a girl whom he called a flower. When I got married, I was released of the heavy task of jihad: now I could give a glass of water to my husband only to be held as my jihad. The Almighty God has given me the right of dowry and alimony to get financial independence. On the other hand, I can study, investigate and practice art throughout my life without being worried about my sustenance, since the Almighty God has assigned this task to my father or my husband.
My father was always careful not to break my heart because the Holy Prophet has declared: “Women are as sensitive and fragile as crystals, do not aggrieve them.” When I became a mother, the Almighty God kindly bestowed his love and affection on me so that I can bring up the next generation; He set paradise under my feet as a reward. He doubled my father, my brother and my husband‘s diya to compensate for me their unrightful absence. I am proud of being a Muslim whose Prophet has declared:Such a good spring are girls. Loving, helper, caring, companion, clean and interested in cleanliness.
(The meaning of all this is that I'm different)
#بانوی_مسلمان
✅@heavenly_invitation
زیور ببندید آسمان ها و زمین را💕
آذین کنید از یاس ها عرش برین را💕
سالگرد ازدواج امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها مبارک
#امام_علی
#حضرت_فاطمه
✅@Heavenly_Invitation
آذین کنید از یاس ها عرش برین را💕
سالگرد ازدواج امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها مبارک
#امام_علی
#حضرت_فاطمه
✅@Heavenly_Invitation
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فرا رسیدن ایام الله حج گرامی باد🌺
غرقی تو دریایی از خون
با دستهای خشک و بی جون
مشغول ذکر خدایی
لبیک اللهم لبیک
"یاحسین"
#حج #کعبه #کربلا
✅@heavenly_invitation
غرقی تو دریایی از خون
با دستهای خشک و بی جون
مشغول ذکر خدایی
لبیک اللهم لبیک
"یاحسین"
#حج #کعبه #کربلا
✅@heavenly_invitation
🌷 میلاد امام هادی علیه السلام مبارک 🌷
امشب ای دل، مرا شب شادی است
در کف ما برات آزادی است
باب رحمت ز هر طرف شد باز
شب میلاد حضرت هادی است
✅@Heavenly_Invitation
امشب ای دل، مرا شب شادی است
در کف ما برات آزادی است
باب رحمت ز هر طرف شد باز
شب میلاد حضرت هادی است
✅@Heavenly_Invitation
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بر خلق عالم این چنین، از حق عنایت آمده
ای شیعیان مژده دهید، عید ولایت آمده
عید ولایت بر تمام شیعیان مبارک باد🌺🌺
#غدیر_خم #عید_ولایت
✅@Heavenly_Invitation
ای شیعیان مژده دهید، عید ولایت آمده
عید ولایت بر تمام شیعیان مبارک باد🌺🌺
#غدیر_خم #عید_ولایت
✅@Heavenly_Invitation
🌸میلاد باب الحوائج امام موسی کاظم علیه السلام مبارک باد
أفضَلُ العِبادَةِ بَعدِ المَعرِفَةِ إِنتِظارُ الفَرَجِ
بهترین عبادت بعد از شناختن خداوند ، انتظار فرج و گشایش است.
✅@Heavenly_Invitation
أفضَلُ العِبادَةِ بَعدِ المَعرِفَةِ إِنتِظارُ الفَرَجِ
بهترین عبادت بعد از شناختن خداوند ، انتظار فرج و گشایش است.
✅@Heavenly_Invitation
🌷 حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم :
علی با حق و حق با على است
و هرگز از هم جدا نمى شوند
تا در روز قيامت كنار حوض(كوثر)
نزدم آيند...
📚تاريخ دمشق:4 /44 / 9025
#امام_علی #حضرت_محمد #حق
✅@Heavenly_Invitation
علی با حق و حق با على است
و هرگز از هم جدا نمى شوند
تا در روز قيامت كنار حوض(كوثر)
نزدم آيند...
📚تاريخ دمشق:4 /44 / 9025
#امام_علی #حضرت_محمد #حق
✅@Heavenly_Invitation
پس هر کس با تو درباره عیسی در مقام مجادله برآید بعد از آنکه به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم.(۶۱ آل عمران)
رویداد مباهله از رویدادهای صدر اسلام است. هنگامی که پیامبر اسلام و اهل بیتش در یکسو و مسیحیان نجران در دیگر سو آمادهٔ مباهله یا نفرین طرف دروغگو شدند. مسیحیان نجران که به مدینه آمده بودند تا در مورد درستی دعوت پیامبر پژوهش کنند با او به محاجه (دلیل آوردن) پرداخته، سرانجام بحث شان به جایی کشید که محمد خواست تا با آنها مباهله کند. هر یک از دو طرف با افراد خود به محل مباهله رفتند. مسیحیان وقتی دیدند که محمد با عزیزترین کسانش یعنی علی، فاطمه، حسن وحسین میخواهد آنها را به چالش بکشد مطمئن شدند که محمد اگر به خودش مطمئن نبود جان خانواده اش را به خطر نمیانداخت. پس از مباهله کناره گرفتند.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
«إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ
أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»
خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت (علی، فاطمه، حسن، حسین) دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.
Allah intends only to remove from you the impurity [of sin], O people of the [Prophet's] household, and to purify you with [extensive] purification.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
Then whoever argues with you about it after [this] knowledge has come to you - say, "Come, let us call our sons and your sons, our women and your women, ourselves and yourselves, then supplicate earnestly [together] and invoke the curse of Allah upon the liars [among us]." (Al-i-Imran : 61)
The Mobahele event is one of the early events of Islam. Najran Christians came to Medina to study the correctness of the Prophet's call. Eventually, the Prophet Muhammad (PBUH) wanted to Mobahele (curse the liar) with them .
Each of the two sides went to Mobahele place. When Christians saw that Muhammad Come with his dearest family (Ali, Fatima, Hasan and Husayn) for challenged them, was sure that Muhammad, if he was not sure, would not endanger his family. They demit Mobahele.
#مباهله
#Mobahele
✅@heavenly_invitation
رویداد مباهله از رویدادهای صدر اسلام است. هنگامی که پیامبر اسلام و اهل بیتش در یکسو و مسیحیان نجران در دیگر سو آمادهٔ مباهله یا نفرین طرف دروغگو شدند. مسیحیان نجران که به مدینه آمده بودند تا در مورد درستی دعوت پیامبر پژوهش کنند با او به محاجه (دلیل آوردن) پرداخته، سرانجام بحث شان به جایی کشید که محمد خواست تا با آنها مباهله کند. هر یک از دو طرف با افراد خود به محل مباهله رفتند. مسیحیان وقتی دیدند که محمد با عزیزترین کسانش یعنی علی، فاطمه، حسن وحسین میخواهد آنها را به چالش بکشد مطمئن شدند که محمد اگر به خودش مطمئن نبود جان خانواده اش را به خطر نمیانداخت. پس از مباهله کناره گرفتند.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
«إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ
أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»
خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت (علی، فاطمه، حسن، حسین) دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.
Allah intends only to remove from you the impurity [of sin], O people of the [Prophet's] household, and to purify you with [extensive] purification.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
Then whoever argues with you about it after [this] knowledge has come to you - say, "Come, let us call our sons and your sons, our women and your women, ourselves and yourselves, then supplicate earnestly [together] and invoke the curse of Allah upon the liars [among us]." (Al-i-Imran : 61)
The Mobahele event is one of the early events of Islam. Najran Christians came to Medina to study the correctness of the Prophet's call. Eventually, the Prophet Muhammad (PBUH) wanted to Mobahele (curse the liar) with them .
Each of the two sides went to Mobahele place. When Christians saw that Muhammad Come with his dearest family (Ali, Fatima, Hasan and Husayn) for challenged them, was sure that Muhammad, if he was not sure, would not endanger his family. They demit Mobahele.
#مباهله
#Mobahele
✅@heavenly_invitation
🌼 امام علی علیه السلام می فرمایند:
خشم خود را فرو خور،که من جرعه ای شیرین تر از آن ننوشیدم و پایانی گواراتر از آن ندیده ام.
#امام_علی
✅@Heavenly_invitation
خشم خود را فرو خور،که من جرعه ای شیرین تر از آن ننوشیدم و پایانی گواراتر از آن ندیده ام.
#امام_علی
✅@Heavenly_invitation
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ
خیمه ماه محرم زده شد بر دل ما
باز نام تو شده زینت هر محفل ما
#امام_حسین
✅@Heavenly_Invitation
خیمه ماه محرم زده شد بر دل ما
باز نام تو شده زینت هر محفل ما
#امام_حسین
✅@Heavenly_Invitation