کاش تهیونگ تک تک عکس هایی که از پاریس رفتنش می گیره رو پست کنه! من با همشون آبسسدم‌ (((( :

دلم برات تنگ شده. این دلتنگی یه روزی منو میکشه. میدونم. ولی تو هیچ وقت نمی فهمی. مثل یه ماهیه توی تنگ که همیشه ی خدا به دریا فکر می کنه و قدِ یه دریا دلش تنگه! و بالاخره یه روز، ماهی با خیالِ دریا چشم هاش رو می بنده. ولی دریا عین خیالش هم نیست، دریا یادش نمیاد پولکای ماهی رو، یادش نمیاد اشک های ماهی رو. دریا یادش نمیاد که یه روزی، به خاطر همین اشک های ماهی بود که دریا شد.

در نهایت اکتبر هم داره میره و من هنوزم fell in love in October نشدم. یک اکتبر حیف، یک اکتبر اندوه.

دلم خواست براش یه قصه بنویسم

به گل فروشی رفتم اما تو زیباترین گلی بودی که دیدم. گلی که نه می تونستم بچینم و نه می تونستم از دستش بدم! برای همین فقط بهش خیره شدم. با هر بهانه ای به گل فروشی میومدم و هربار، با چند شاخه گل بر می گشتم. یه روز بهم گفتی: فکر کنم باید خیلی عاشق باشی! چون همیشه داری گل میخری، انگار بخوای به کسی هدیه بدی! توی دلم گفتم: "خیلی، خیلی عاشقم. هر روز میام و گل می خرم فقط به خاطر اینکه بتونم تورو ببینم! ولی تنها چیزی که نسیبم میشه خارهای دردناکِ دلتنگیه. کاش می تونستم بهت بگم از تمامِ گل های دنیا زیباتری.کاش می تونستم لمست کنم، کاش می تونستم عطرت رو با تمام وجود وارم ریه هام کنم. کاش می تونستم..." کلی حرف برای گفتن بهت داشتم ولی تنها کاری که کردم، سکوت و خریدن چند شاخه گلِ رز غمگین بود.

؛ #راحین، یک وانشاتِ نیمه شبی؟
@Heartree

یکی بیاد غصه رو از قصه های من بکشه بیرون!

I gave you everything and it's a beautiful crime.

بعضی‌جاها ایکیگای رو”دلیلی برای بیدار شدن از خواب صبح“ معنی کردن؛ و ایکیگای امروز من هرچه زودتر برگشتن به آغوش تختمه!

ولی‌ ما زندگیمون ۲۴/۷ هالووینه.

برای ما کلمه ای فراتر از درد، وسیع تر از غم و سنگین تر از رنج بسازید! این الفبا کفافِ این همه اندوه رو نمی دهد.