حاتمه ابراهیم زاده 📝
2.85K subscribers
1.32K photos
175 videos
8 files
24 links
Download Telegram
حاتمه ابراهیم زاده 📝
#بینظیر👌💚 #ابراهیم_جعفری @hatameh_ebrahimzadeh
هر وقت دلتنگم آواز می‌‎خوانم
پرنده می‌‎آید، پرنده می‌‎نشیند
پرنده را می‌‎بویم، پرنده را می‌‎بوسم
پرنده را‌‌ رها می‌‏کنم
و چون شکار دیگری می‌‏شود
کودکی‎ام را می‌‎بینم

در کوچه باغ‎های قدیمی
در انبوه درختان باران خورده
با بوی کاهگل و آواز پرنده
به خود می‌‎پیچد و گریه می‌‎کند
آی آواز "چقدر تو را دوست دارم"

#ابراهیم_جعفری 💚🍃
@hatameh_ebrahimzadeh
خیلی که بزرگ شوی، دلت کوچک
آرزوهایت بزرگ و دست هایت
از هرچه دلخوشی ست کوتاه میشود
من از خیلی بزرگ شدن ها میترسم ،
خیلی که بزرگ شوی راه به راه خاطره میسازی
دِلَت آشوب، چشم هایت خیس
و دست هایت دلتنگ میشود. . .

#حاتمه_ابراهیم_زاده
@hatameh_ebrahimzadeh
#قدر_دعا
دعا کُن خدا کاری کند
تمام شود یاس جای مانده از غم ها
در انتهای دلهایمان !
همانجا که هیچکس را
توان دیدن نیست جز او . . .
دعا کن خدا کاری کند
و باورکن دیگر
از دست کسی کاری ساخته نیست

دعا کن تا آرام گیرد
دیده های خیس و بیقرارمان
کمی بیشتر تاب بیاورند
عشق های خسته یمان . . !
برای آن همه شانه های به زمین خورده
ظلمتِ خاموشِ پنهان شده . . .
دعا کن خدا کاری کند

#حاتمه_ابراهیم_زاده
@hatameh_ebrahimzadeh
هرچه بیشتر فکر میکنم میبینم فرق بزرگی ست میان من و اویی که گرسنگی ونداشتن اجبارِ همیشگی اش است ! هرچقدر که ننوشم نبینم ، بازهم این ترازو هم سان نمیشود، خیال ویرانی یک شب او ، به اندازه ی تمامی سی روز من و توست که بی تشویش از فردا سحر میشود. . .
واقعیت از این قرار است، تنها فقر نیست که آدم را بی تاب میکند ، سخت است بی رویایی از فردا شب را به صبح برسانی وقتی نداشتن ، اجبار هر روز و هرسال تو باشد !
هرچه بیشتر فکر میکنم میبینم روزه ی من ، تنها روزه ی نخوردن و ننوشیدن نیست ، هرچقدر هم ننوشم حال اویی که باید ، درک کردنی نیست.دستی باید گرفت ، رویی را باید بوسید ، بلکه هوای دلهایمان هم کمی تازه شد . . .

#حاتمه_ابراهیم_زاده
@hatameh_ebrahimzadeh
تنهایی چیز عجیبی ست، گاهی آنقدر در آن غرق میشوی که حضور مداوم و همیشگی کسی برایت قابل تحمل نیست.سر میگذاری بر دامن تمام لحظه هایش، همراه دلتنگی هایت و عزیز ثانیه هایی میشود که جز او کسی راه به قلب کوچکت ندارد. تنهایی از آدم شخص دیگری میسازد تا آنجا که پس از مدتی ترس از دست دادن و خراب شدن غار امن این دوستی دیرینه تمام وجودت را دربرمیگیرد.صحبت از عادت نیست،حرف از آرامش و امنیتی ست که دچارش میشوی و شاید در هیچ کجای دیگر،دست هایت به آن نرسد. . .

#حاتمه_ابراهیم_زاده
@hatameh_ebrahimzadeh
آدمی که معنای واقعی درد و رنج و فهمیده به راحتی از غم و رنج تو عبور نمیکنه چون اونارو لمس کرده زخمهای نیمه جونشو با دستهای خودش بغل گرفته و شب و روز پای ناله هاش ایستاده.اونی که برای اندوهِ تو سراپا گوش شد و چشمهاشو از گونه های خیست برنداشت معنای واقعی درد و رنج و درک کرده. رنجی که ازت یه آدمِ خودخواه و ناشکیب بسازه که اسمش رنج نیست معنای واقعی رنج تو پذیرفتن و گذشتن از روزها و شب های بعد از اونه،تو فهمیدن و اهمیت دادن رنج های دیگران به همون اندازه ای که رنج کشیدی و بغض کردی و دلتنگ شدی. . .

#حاتمه_ابراهیم_زاده
@hatameh_ebrahimzadeh
زندگی، همیشه آواز " رسیدن " را سر نمیدهد ، همه وقت که حالِ دل ، حال دلدادگی نیست ، گاه گداری هم پیش می آید که باید برای تمام شدن رابطه ای لحظه شماری کرد وقتی دل شکسته ات نمی خواهد دوباره بازگردی! هرکجا که حرف عشق به میان بیاید دست و دلت نلرزد بیفتی به جان خودت و بایستی برای دیدار پایانی یک اشتباه.
کنار آمدن با درد یک عشق بی فرجام بهتر از رسیدنی ست که طعم کَزَش تمام عمر از یادت نرود !
زندگی همیشه آواز رسیدن را سر نمی دهد اما هر نرسیدنی هم هرچند تلخ ، به معنای پایان رابطه با روزگار نیست ، بعضی از تلخی ها را باید قورت داد تا ناخوشی اش خاطرت را آزرده تر از این ها نکند . . .

#حاتمه_ابراهیم_زاده
@hatameh_ebrahimzadeh
جمعه ها
بیشتر از هر روزِ دیگر،نگرانت می شوم
می ترسم دلت بگیرد
و کسی را نداشته باشی
تا غصه هایت را به جان بخرد
می ترسم دلت بگیرد
و غم هایت تازه شود. .!
جمعه ها
بیشتر از هر روزِ دیگر،نگرانت می شوم. . .

#حاتمه_ابراهیم_زاده
@hatameh_ebrahimzadeh
یادش بخیر پدربزرگ همیشه میگفت:زمانی نان و نمک حرمتی داشت و صداقت رفیق دیرینه ی این مردم،سادگی بالاترین و زیباترین جایگاه را ازآنِ خود میکرد و قسم به کلام درست،پایان تمام نگرانی هایمان.آشنایان آتش در دل و جان هم نمی انداختند و تنهایی،انتهای بی مروتی و نامردی نام میگرفت.رفاقت ها به تار مویی بند نبود،آدم ها از حال همدیگر باخبر بودند و به هر بهانه ای جویای خیسی چشم های یکدیگر میشدند.عشق ها ساده بودند اما عمیق و پر از آرامش،آنقدر که دلتنگی پررنگ بود ترسِ ازدست دادن معنایی نداشت.پدربزرگ میگفت:نبین این روزها و شب ها را عزیزِ من، زمانی دور عشق،انسانیت،اعتماد معنای دیگری داشت چیزی متفاوت تر از آنچه پیش روی نگاه من و تو پیداست. . .

#حاتمه_ابراهیم_زاده
@hatameh_ebrahimzadeh
ولی من تموم اون لحظه هایی که باید از عمق وجود دلزده و متنفر میشدم دلتنگ بودم،تظاهر به بی خیالی از هرچیزی سخت تره،نشستم و لبخند زدم به تماشای آدمایی که ازم عبور میکردن.من تموم اون ثانیه هایی که باید دوست نداشتن و یادِ خودم میدادم بازم دوست داشتم و بازهم چشم به راهِ جاده ی محبت بودم...

#حاتمه_ابراهیم_زاده
@hatameh_ebrahimzadeh