کانال حسن قریبی
در شورای فرهنگستان! دوشنبه، هفدهم دی ماه ۱۳۹۷، چهارصد و شصت و هفتمین نشست شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی، با حضور اعضای پیوستۀ شورای فرهنگستان، به ریاست دکتر غلامعلی حداد عادل در تالار دکتر شهیدی برگزار شد. در آغاز نشست دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان،…
پیوست: با استاد #بهاءالدین_خرمشاهی در شورای فرهنگستان!
خط نیاکان!
🔹اینکه لغتنامهها چه تعریفی از #نیاکان آوردهاند یک بحث است، اما وقتی صحبت از نیاکان میشود من شخصاً یاد کاروان قبیلههای آریاییها میافتم... حتی به سختی میتوانم سربازان خستهء داریوش سوم را جزء نیاکان خود به شمار آورم، حکومت #صفویه و #قاجار که جای خود دارد...
آنچه گفتم بیشتر یک گزارهء عاطفی است تا علمی ...!
آباء، اجداد، اسلاف، پدران، نیا، نیاگان و همه و همه، ذهن آدم را به گوشههای ناشناخته تاریخ میبرد.
«نیاکانتان پهلوانان بدند
ز تخم بزرگان و شاهان بدند».
#فردوسی
قطعاً الفونون در نیاکان، اگرچه به جهت دستوری علامت جمع است، ولی بیشتر افادهء کثرت میکند و به قول دهخدا، مثل #پدران علامت #جمع_منطقی است...!
🔹اما بعد...
در تاجیکستان به خط فارسی، خط #عربیاساس یا #خط_نیاکان میگویند... از چند نفر پرسیدم اولین بار چه کسی اصطلاح نیاکان را جایگزین #فارسی کرد؟
استاد #عبدالنبی_ستارزاده از حافظه گفت: به نظرم خانم #مکرمه_قاسم_اوا در سالهای ۱۹۷۰ بود و البته این یک نام قرادادی بود در دوران #شوروی!
اوایل از این اصطلاح ترکیبی خوشم میآمد؛ تا اینکه چندی پیش خانم #رخشانه_عینی (نوهء استاد صدرالدین عینی) دستنوشتههایی به خط #فارسی از خالهاش خانم #خالده_عینی را به دستم سپرد!
با توجه به آنچه در ابتدا گفتم، انصافاً زبانم نمیچرخد به خطِّ خانمِ خالده عینی، خطِّ «نیاکان» بگویم!
خود صدرالدین عینی_ به جز #امضای بعد از انقلاب بلشویکیاش_ یک سطر به خط سیریلیک ندارد و همهوقت به فارسی نوشته است آن وقت چطور میشود خط دخترش #نیاکانی باشد؟!
تا یادم نرفته بگویم که خانم خالده عینی اوایل سالهای ١٩٨٠ درگذشت، یعنی۶۰ سال بعد از آن همه تلاش برای محو خط و زبان فارسی در مناطق تاجیکنشین!
دوست داشتم بدانم در چه شرایطی این نامگذاری انجام شده است و حکام آن دوره چه مشکلی با نام و نشان #فارسی داشتهاند؟!
اما به خاطر آوردم در دوران دانشجویی، یک استاد مهربان عربی داشتیم. هر وقت از او سؤالی میشد که خودش میدانست در امتحان نمیآید ... دستش را در هوا تکان میداد و میگفت: «ولش کنید... در این بحث خُرد نشوید»!
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
🔹اینکه لغتنامهها چه تعریفی از #نیاکان آوردهاند یک بحث است، اما وقتی صحبت از نیاکان میشود من شخصاً یاد کاروان قبیلههای آریاییها میافتم... حتی به سختی میتوانم سربازان خستهء داریوش سوم را جزء نیاکان خود به شمار آورم، حکومت #صفویه و #قاجار که جای خود دارد...
آنچه گفتم بیشتر یک گزارهء عاطفی است تا علمی ...!
آباء، اجداد، اسلاف، پدران، نیا، نیاگان و همه و همه، ذهن آدم را به گوشههای ناشناخته تاریخ میبرد.
«نیاکانتان پهلوانان بدند
ز تخم بزرگان و شاهان بدند».
#فردوسی
قطعاً الفونون در نیاکان، اگرچه به جهت دستوری علامت جمع است، ولی بیشتر افادهء کثرت میکند و به قول دهخدا، مثل #پدران علامت #جمع_منطقی است...!
🔹اما بعد...
در تاجیکستان به خط فارسی، خط #عربیاساس یا #خط_نیاکان میگویند... از چند نفر پرسیدم اولین بار چه کسی اصطلاح نیاکان را جایگزین #فارسی کرد؟
استاد #عبدالنبی_ستارزاده از حافظه گفت: به نظرم خانم #مکرمه_قاسم_اوا در سالهای ۱۹۷۰ بود و البته این یک نام قرادادی بود در دوران #شوروی!
اوایل از این اصطلاح ترکیبی خوشم میآمد؛ تا اینکه چندی پیش خانم #رخشانه_عینی (نوهء استاد صدرالدین عینی) دستنوشتههایی به خط #فارسی از خالهاش خانم #خالده_عینی را به دستم سپرد!
با توجه به آنچه در ابتدا گفتم، انصافاً زبانم نمیچرخد به خطِّ خانمِ خالده عینی، خطِّ «نیاکان» بگویم!
خود صدرالدین عینی_ به جز #امضای بعد از انقلاب بلشویکیاش_ یک سطر به خط سیریلیک ندارد و همهوقت به فارسی نوشته است آن وقت چطور میشود خط دخترش #نیاکانی باشد؟!
تا یادم نرفته بگویم که خانم خالده عینی اوایل سالهای ١٩٨٠ درگذشت، یعنی۶۰ سال بعد از آن همه تلاش برای محو خط و زبان فارسی در مناطق تاجیکنشین!
دوست داشتم بدانم در چه شرایطی این نامگذاری انجام شده است و حکام آن دوره چه مشکلی با نام و نشان #فارسی داشتهاند؟!
اما به خاطر آوردم در دوران دانشجویی، یک استاد مهربان عربی داشتیم. هر وقت از او سؤالی میشد که خودش میدانست در امتحان نمیآید ... دستش را در هوا تکان میداد و میگفت: «ولش کنید... در این بحث خُرد نشوید»!
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
دکتر #سلیم_نیساری، عضو پیوستهء فرهنگستان زبان و ادب فارسی، امروز ۲۲ دی ماه ۱۳۹۷ به رحمت حق شتافت!
روحش شاد
https://t.me/hassangharibi
روحش شاد
https://t.me/hassangharibi
از حافظپژوهی تا حافظشناسی!
گفتگوی #حسن_قریبی با استاد دكتر #سليم_نيساری در هفتهنامهء #كتاب_هفته، شنبه 22 فروردين 1388، شماره 176، پياپي 827،
http://www.ketab.org.ir/KetabHaftePdf/176g.pdf
یادش گرامی
https://t.me/hassangharibi
گفتگوی #حسن_قریبی با استاد دكتر #سليم_نيساری در هفتهنامهء #كتاب_هفته، شنبه 22 فروردين 1388، شماره 176، پياپي 827،
http://www.ketab.org.ir/KetabHaftePdf/176g.pdf
یادش گرامی
https://t.me/hassangharibi
به مناسبت برگزاری هشتمین جایزهء دکتر مجتبائی!
«به جز خاندان پدری، #دکتر_مجتبائی در دامان مادری پرورش یافتهاست که تا هفتسالگی خواندن و نوشتن خط فارسی و قرائت #قرآن و پارههایی از #گلستان و #بوستان را از او فرا گرفته بود.
#حاجیه_بیبی (؟_۱۳۷۱) مادری بلندنظر که نه تنها برای تربیت فرزند از هیچ کوششی فروگذار نکرد، بلکه برای کمکهزینهء تحصیلی دانشجویان #تفرشی و #فراهانی در پایتخت نیز مبلغی را سالانه اختصاص داده بود تا مگر گره از کار فروبستهای بگشاید.
اندوختهء بازماندهای که امروز همچنان به کار است و هرساله در برگزاری مراسم «جایزهء دکتر مجتبائی» به برترین پایاننامهها در حوزهء زبان و ادبیات فارسی، تاریخ ادیان و عرفان اهداء میشود».
ضمن طلب آمرزش برای آن مادر بزرگوار و آرزوی سلامت برای دکتر مجتبائی عزیز و داوران محترم و البته آقای محمدخانی و مؤسسهء #شهرکتاب که امسال #هشتمین محفل معتبر جایزهء مجتبائی را برگزار میکنند؛ چند بیت از غزلی که سال ۱۹۶۷، دکتر مجتبائی در بُستون آمریکا خطاب به مادر سروده است را ضمیمهء این یادداشت میکنم:
توی ای عزیزتر از جان، دلم هوای تو دارد
نشان رحمت رحمان، دلم هوای تو دارد
تویی که چشم مرا بر کتاب عشق گشودی
تو ای معلم قرآن، دلم هوای تو دارد
نسیم جان تو وزیدی به شاخ تازهء عمرم
ز بوستان و گلستان، دلم هوای تو دارد
نشسته بر سر سجاده بینمت همه شبها
نهاده سبحه به دامان،
دلم هوای تو دارد
جدایی از تو نه دلخواه من که حکم قضا بود
تو ای شکستهء هجران، دلم هوای تو دارد...!!
#مجتبائی_شاعر؛
#حسن_قریبی؛
#جشننامهء_دکتر_مجتبائی؛
#نشر_فرهنگستان
#تهران_۱۳۹۴ ص۴۴۵.
https://t.me/hassangharibi
«به جز خاندان پدری، #دکتر_مجتبائی در دامان مادری پرورش یافتهاست که تا هفتسالگی خواندن و نوشتن خط فارسی و قرائت #قرآن و پارههایی از #گلستان و #بوستان را از او فرا گرفته بود.
#حاجیه_بیبی (؟_۱۳۷۱) مادری بلندنظر که نه تنها برای تربیت فرزند از هیچ کوششی فروگذار نکرد، بلکه برای کمکهزینهء تحصیلی دانشجویان #تفرشی و #فراهانی در پایتخت نیز مبلغی را سالانه اختصاص داده بود تا مگر گره از کار فروبستهای بگشاید.
اندوختهء بازماندهای که امروز همچنان به کار است و هرساله در برگزاری مراسم «جایزهء دکتر مجتبائی» به برترین پایاننامهها در حوزهء زبان و ادبیات فارسی، تاریخ ادیان و عرفان اهداء میشود».
ضمن طلب آمرزش برای آن مادر بزرگوار و آرزوی سلامت برای دکتر مجتبائی عزیز و داوران محترم و البته آقای محمدخانی و مؤسسهء #شهرکتاب که امسال #هشتمین محفل معتبر جایزهء مجتبائی را برگزار میکنند؛ چند بیت از غزلی که سال ۱۹۶۷، دکتر مجتبائی در بُستون آمریکا خطاب به مادر سروده است را ضمیمهء این یادداشت میکنم:
توی ای عزیزتر از جان، دلم هوای تو دارد
نشان رحمت رحمان، دلم هوای تو دارد
تویی که چشم مرا بر کتاب عشق گشودی
تو ای معلم قرآن، دلم هوای تو دارد
نسیم جان تو وزیدی به شاخ تازهء عمرم
ز بوستان و گلستان، دلم هوای تو دارد
نشسته بر سر سجاده بینمت همه شبها
نهاده سبحه به دامان،
دلم هوای تو دارد
جدایی از تو نه دلخواه من که حکم قضا بود
تو ای شکستهء هجران، دلم هوای تو دارد...!!
#مجتبائی_شاعر؛
#حسن_قریبی؛
#جشننامهء_دکتر_مجتبائی؛
#نشر_فرهنگستان
#تهران_۱۳۹۴ ص۴۴۵.
https://t.me/hassangharibi
آخر این قصه!
بار باروت تو خشک است، به آن پا نزنی
آتش آنقدر بیفروز که سرما نزنی!
سیل میآید و تقدیر به گَردَش نرسد
بهتر آن است که خود را به تماشا نزنی
بر حذر باش که چون رستم در بستر شوق
دست بر پیکر بانوی پسرزا نزنی
مرد، یعنی که ببینی نفست تنگ شده است
انتظار فرجی نیست ولی جا نزنی!
جرئت آن است که هنگام پریشانی موج
دل بگوید که به دریا بزن اما نزنی!
میشود آخر این قصه به جایی نرسید
گاه خوب است که برگردی و درجا نزنی!!
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
بار باروت تو خشک است، به آن پا نزنی
آتش آنقدر بیفروز که سرما نزنی!
سیل میآید و تقدیر به گَردَش نرسد
بهتر آن است که خود را به تماشا نزنی
بر حذر باش که چون رستم در بستر شوق
دست بر پیکر بانوی پسرزا نزنی
مرد، یعنی که ببینی نفست تنگ شده است
انتظار فرجی نیست ولی جا نزنی!
جرئت آن است که هنگام پریشانی موج
دل بگوید که به دریا بزن اما نزنی!
میشود آخر این قصه به جایی نرسید
گاه خوب است که برگردی و درجا نزنی!!
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
زبان مادر یا زبان مادری در تاجیکستان!
پس از #انقلاب_۱۹۱۷ شوروی، سیاستهای حزب مرکزی به بخش #فرهنگ نیز سرایت کرد که از اساسیترین آنها، طرح #سادهسازی زبان به منظور نزدیک کردن آثار ادبی به زبان #خلقها بود.
اگرچه استاد #صدرالدین_عینی، یکی از پیشروان اجرای این نظریه بود و و زبان را برای خلقی که هشتاد درصد آن در دوران حکومت امیران منغیت اهل سواد نبودند، ساده کرد؛ ولی عدم به روزرسانی و متعاقب آن نفوذ زبان روسی و سیاست تغییر خط باعث نتایج زیانباری شد.
از این سبب باید بررسی شود که آیا این سیاست از آغاز ناسنجیده بوده، یا برعکس به طور حسابشده به قصد از بین بردن زبان اقوام جمهوریها، با هدف یکسانسازی زبان واحد در اتحادیه انجام گرفت؟!
توضیح اینکه با سیاستهای زبانی شوروی در تاجیکستان (که به سختی هم پیگیری میشد)، وضع زبان به جایی رسید که آثار و به اصطلاح #ایجادیات سادهء استاد عینی، اکنون جزء ادبیات فاخر معاصر به شمار آید و به همین قیاس #نوادرالوقایع اثر #احمد_دانش، که #صدر_ضیاء در #نوادر_ضیائیه از آن به عنوان شاهکار سادهنویسی یاد کرده نیز امروزه متنی دشوار، چیزی شبیه به #تاریخ_وصاف برای تاجیکان این روزگار است...
عیب کار این بود که این سادهنویسی از روی دست کسانی چون استاد عینی و لاهوتی و الغزاده انتخاب نشد بلکه از روی نظام آموزشی شوروی ادامه یافت و در آن قالب، از جلوههای هنری و بدیعی زبان تا حد امکان کاسته شد.
قطعاً یکی از عواملی که به اجرای این طرح یاری رساند، از دست رفتن محوریت شهرهای بزرگ فرهنگی تاجیکنشین (سمرقند و بخارا) بود که باعث شد #زبان_معیار کمرنگ شود و در نتیجه هر شاعر یا نویسنده با آزادی کامل، زبان محل و منطقهء خود را به #متن درآورد و باعث فدرالیزم گویشی شود، چنانکه هر کس زبان مادر خود را #زبان_مادری حساب کرد و نتیجهاش تضعیف #مادرزبانِ تاجیکان در تاجیکستان پیش از استقلال شد که معلوم نیست اگر تلاش اهل فرهنگ و قانون زبان دولتی به داد آن نمیرسید، این زبان به چه حال و روزی میافتاد!
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
پس از #انقلاب_۱۹۱۷ شوروی، سیاستهای حزب مرکزی به بخش #فرهنگ نیز سرایت کرد که از اساسیترین آنها، طرح #سادهسازی زبان به منظور نزدیک کردن آثار ادبی به زبان #خلقها بود.
اگرچه استاد #صدرالدین_عینی، یکی از پیشروان اجرای این نظریه بود و و زبان را برای خلقی که هشتاد درصد آن در دوران حکومت امیران منغیت اهل سواد نبودند، ساده کرد؛ ولی عدم به روزرسانی و متعاقب آن نفوذ زبان روسی و سیاست تغییر خط باعث نتایج زیانباری شد.
از این سبب باید بررسی شود که آیا این سیاست از آغاز ناسنجیده بوده، یا برعکس به طور حسابشده به قصد از بین بردن زبان اقوام جمهوریها، با هدف یکسانسازی زبان واحد در اتحادیه انجام گرفت؟!
توضیح اینکه با سیاستهای زبانی شوروی در تاجیکستان (که به سختی هم پیگیری میشد)، وضع زبان به جایی رسید که آثار و به اصطلاح #ایجادیات سادهء استاد عینی، اکنون جزء ادبیات فاخر معاصر به شمار آید و به همین قیاس #نوادرالوقایع اثر #احمد_دانش، که #صدر_ضیاء در #نوادر_ضیائیه از آن به عنوان شاهکار سادهنویسی یاد کرده نیز امروزه متنی دشوار، چیزی شبیه به #تاریخ_وصاف برای تاجیکان این روزگار است...
عیب کار این بود که این سادهنویسی از روی دست کسانی چون استاد عینی و لاهوتی و الغزاده انتخاب نشد بلکه از روی نظام آموزشی شوروی ادامه یافت و در آن قالب، از جلوههای هنری و بدیعی زبان تا حد امکان کاسته شد.
قطعاً یکی از عواملی که به اجرای این طرح یاری رساند، از دست رفتن محوریت شهرهای بزرگ فرهنگی تاجیکنشین (سمرقند و بخارا) بود که باعث شد #زبان_معیار کمرنگ شود و در نتیجه هر شاعر یا نویسنده با آزادی کامل، زبان محل و منطقهء خود را به #متن درآورد و باعث فدرالیزم گویشی شود، چنانکه هر کس زبان مادر خود را #زبان_مادری حساب کرد و نتیجهاش تضعیف #مادرزبانِ تاجیکان در تاجیکستان پیش از استقلال شد که معلوم نیست اگر تلاش اهل فرهنگ و قانون زبان دولتی به داد آن نمیرسید، این زبان به چه حال و روزی میافتاد!
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
غلط ننویسیم!
(به مناسبت دوم بهمن، سومین سالگرد درگذشت استاد #ابوالحسن_نجفی).
🔹زبانشناسان میگویند زبان یک موجود زنده است، متولّد میشود، رشد میکند و حتّی میمیرد. اگر زبان موجود زنده است، طبیعی است که بیمار شود و نیاز به درمان داشته باشد. زبان فارسی در طول تاریخ با چالشهای مختلفی روبهرو بوده و در دوران معاصر نیز به آسیبهایی دچار شده است که ناچار به درمان بود.
🔹مرحوم استاد #ابوالحسن_نجفی بهعنوان یکی از مجرّبترین پزشکان زبان فارسی بود که پیش از وخامت حال بیمار، آن را معاینه کرد، درد را تشخیص داد، نسخه پیچید و تا آنجا که در توانش بود، سعی بر آن داشت تا از آن مراقبت کند.
اعضای شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی، شاهدند که استاد نجفی بارها با چه غمی از نگرانی خود دربارۀ بدنویسیها میگفت و دیگران را به یاری میطلبید.
🔹استاد نجفی در حوزۀ مراقبت از زبان فارسی، تنها یک نویسنده یا ویراستار نبود، بلکه در مقابله با بیاعتنایی به قواعد و ظرایف زبان فارسی، یک جریانساز بود و #غلط_ننویسیم او از حجم کتاب فراتر رفت و بهعنوان یک #مکتب معرّفی شد. مکتبی تأثیرگذار که حتّی از مرزهای ایران فراتر رفت و در کشورهای فارسیزبان نیز مورد توجّه قرار گرفت.
برگرداندن غلط ننویسیم به خط سیریلیک توسّط استاد #لایق_شیرعلی، شاعر ملّی تاجیکستان، در همان سالها و کتاب #غلط_مینویسیم، فرهنگ دشواریهای زبان فارسی تاجیکی (2000 م) اثر اُکتَم_خالقنظر، و تألیف کتابی با عنوان #درست_بنویسیم در موضوع درستنویسی، در فارسی تاجیکی امروز توسّط #رستم_وهّابزاده در سال ۲۰۱۵ م. نشانگر آن است که «غلط ننویسیم» تنها یک کتاب نبود، بلکه یک طرح کلان سالمسازی زبان فارسی بود که اجرای آن همچنان ادامه دارد. روحش شاد!!
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
(به مناسبت دوم بهمن، سومین سالگرد درگذشت استاد #ابوالحسن_نجفی).
🔹زبانشناسان میگویند زبان یک موجود زنده است، متولّد میشود، رشد میکند و حتّی میمیرد. اگر زبان موجود زنده است، طبیعی است که بیمار شود و نیاز به درمان داشته باشد. زبان فارسی در طول تاریخ با چالشهای مختلفی روبهرو بوده و در دوران معاصر نیز به آسیبهایی دچار شده است که ناچار به درمان بود.
🔹مرحوم استاد #ابوالحسن_نجفی بهعنوان یکی از مجرّبترین پزشکان زبان فارسی بود که پیش از وخامت حال بیمار، آن را معاینه کرد، درد را تشخیص داد، نسخه پیچید و تا آنجا که در توانش بود، سعی بر آن داشت تا از آن مراقبت کند.
اعضای شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی، شاهدند که استاد نجفی بارها با چه غمی از نگرانی خود دربارۀ بدنویسیها میگفت و دیگران را به یاری میطلبید.
🔹استاد نجفی در حوزۀ مراقبت از زبان فارسی، تنها یک نویسنده یا ویراستار نبود، بلکه در مقابله با بیاعتنایی به قواعد و ظرایف زبان فارسی، یک جریانساز بود و #غلط_ننویسیم او از حجم کتاب فراتر رفت و بهعنوان یک #مکتب معرّفی شد. مکتبی تأثیرگذار که حتّی از مرزهای ایران فراتر رفت و در کشورهای فارسیزبان نیز مورد توجّه قرار گرفت.
برگرداندن غلط ننویسیم به خط سیریلیک توسّط استاد #لایق_شیرعلی، شاعر ملّی تاجیکستان، در همان سالها و کتاب #غلط_مینویسیم، فرهنگ دشواریهای زبان فارسی تاجیکی (2000 م) اثر اُکتَم_خالقنظر، و تألیف کتابی با عنوان #درست_بنویسیم در موضوع درستنویسی، در فارسی تاجیکی امروز توسّط #رستم_وهّابزاده در سال ۲۰۱۵ م. نشانگر آن است که «غلط ننویسیم» تنها یک کتاب نبود، بلکه یک طرح کلان سالمسازی زبان فارسی بود که اجرای آن همچنان ادامه دارد. روحش شاد!!
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
فرشتگان شیرینزبان!
«شخصی در حالت نزع افتاد، وصیت کرد که در شهر کرباس پارههای کهنه و پوسیده طلبند و کفن او سازند. گفتند: غرض از این چیست؟ گفت: تا نکیر و منکر بیایند، پندارند که من مردهء کهنهام و زحمت من ندهند»! (رسالهء دلگشا، عبید زاکانی).
«مدرنیسم یک حرکت انقلابی برای تغییر فلسفهء #کلام_محوری از زمان افلاطون بود. به عنوان مثال نیچه با زیر سؤال بردن حقیقت متعالی، کل فلسفهء کلام_محوری را واژگون ساخت و از این رو میتوان ادعا کرد که مدرنیستها تمام پایههای فلسفه و باورهای سنتی غرب را منقلب کردند تا امیدی برای ساختن جامعهای نوین داشته باشند»! (عاطفی، آشوری: ۲۰، فصلنامهء جستارهای ادبی، پیاپی ۳۸)؛
این دو مقدمه را آوردم که بگویم چنانکه پیشتر اشاره شد #تاجیکستان در عصر عُسرت زبان فارسی، در دوران شوروی، از انواع هنرهای معانی و بیان، دور شد و زبان تنها به عنوان ابزار انتقال پیام به کار گرفته شد.
اما بعد!
دربارهء این نکتهء نازک و ظاهراً کماهمیت که اکنون جامعهء سنتی تاجیکستان از جهت لطیفهسازی به سبک ایرانی و تولید و توزیع به اصطلاح انواع جُک در مضیقه است، موضوعی نیست که از چشم یابندگان آن پنهان بماند...!
از یک سو میراث طرح #سادهسازی زبان، آنها را از کاربرد امکانات کلامی مانند صنعت استخدام، تجاهل، اسلوبالحکیم و نظایر آن، که هستهء اصلی لطیفهها را تشکیل میدهند؛ کمنصیب کرد و از سوی دیگر به دلیل حاکمیت سنت، یا سنتهای حاکم بر بافت جامعه، به جهت محتوا نیز لطیفههای دندانگیری که به دایرهء باورها نفوذ کرده باشد، خلق نشد...
از این جهت در روزگاری که تفکر #تکفیری تاجیکستان را تهدید میکرد و در عصر نفوذ اندیشههای سختگیرانهء #سلفی، که در آن لابهلا یافت میشود، توجه به برگزیدهء آثار #فرشتگان_شیرینزبان، مُدرنیست و تأثیرگذازی چون #عبید_زاکانی و نمونههای متأخر آن، مغتنم است که هم میتواند ابزار تمرین بازیافت زبان شود و هم یادآور این پیام #نیچه باشد که «اگر هنر نبود حقیقت ما را از پا در میآورد»!!
به خاطر دارم شبی از شبهای #دوشنبه، به خواهش دوستی رفتم تا سیگار بخرم، فروشندهء تاجیک با دلخوری و البته معترضانه زیر لب گفت: «ما از این چیزهای حرام خرید و فروش نمیکنیم»!
با تعجب و به شوخی گفتم: سیگار که از شیر مادر حلالتر است!
برافروخته شد با غیظ گفت: «هی اَکااا (آقا، برادر بزرگ)! از این خیل گپها نزن»!!
شک ندارم اگر خارجی نبودم و البته اگر قانون دست و پایش را نبسته بود، قطعاً جور دیگری هدایتم میکرد!
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibiا
«شخصی در حالت نزع افتاد، وصیت کرد که در شهر کرباس پارههای کهنه و پوسیده طلبند و کفن او سازند. گفتند: غرض از این چیست؟ گفت: تا نکیر و منکر بیایند، پندارند که من مردهء کهنهام و زحمت من ندهند»! (رسالهء دلگشا، عبید زاکانی).
«مدرنیسم یک حرکت انقلابی برای تغییر فلسفهء #کلام_محوری از زمان افلاطون بود. به عنوان مثال نیچه با زیر سؤال بردن حقیقت متعالی، کل فلسفهء کلام_محوری را واژگون ساخت و از این رو میتوان ادعا کرد که مدرنیستها تمام پایههای فلسفه و باورهای سنتی غرب را منقلب کردند تا امیدی برای ساختن جامعهای نوین داشته باشند»! (عاطفی، آشوری: ۲۰، فصلنامهء جستارهای ادبی، پیاپی ۳۸)؛
این دو مقدمه را آوردم که بگویم چنانکه پیشتر اشاره شد #تاجیکستان در عصر عُسرت زبان فارسی، در دوران شوروی، از انواع هنرهای معانی و بیان، دور شد و زبان تنها به عنوان ابزار انتقال پیام به کار گرفته شد.
اما بعد!
دربارهء این نکتهء نازک و ظاهراً کماهمیت که اکنون جامعهء سنتی تاجیکستان از جهت لطیفهسازی به سبک ایرانی و تولید و توزیع به اصطلاح انواع جُک در مضیقه است، موضوعی نیست که از چشم یابندگان آن پنهان بماند...!
از یک سو میراث طرح #سادهسازی زبان، آنها را از کاربرد امکانات کلامی مانند صنعت استخدام، تجاهل، اسلوبالحکیم و نظایر آن، که هستهء اصلی لطیفهها را تشکیل میدهند؛ کمنصیب کرد و از سوی دیگر به دلیل حاکمیت سنت، یا سنتهای حاکم بر بافت جامعه، به جهت محتوا نیز لطیفههای دندانگیری که به دایرهء باورها نفوذ کرده باشد، خلق نشد...
از این جهت در روزگاری که تفکر #تکفیری تاجیکستان را تهدید میکرد و در عصر نفوذ اندیشههای سختگیرانهء #سلفی، که در آن لابهلا یافت میشود، توجه به برگزیدهء آثار #فرشتگان_شیرینزبان، مُدرنیست و تأثیرگذازی چون #عبید_زاکانی و نمونههای متأخر آن، مغتنم است که هم میتواند ابزار تمرین بازیافت زبان شود و هم یادآور این پیام #نیچه باشد که «اگر هنر نبود حقیقت ما را از پا در میآورد»!!
به خاطر دارم شبی از شبهای #دوشنبه، به خواهش دوستی رفتم تا سیگار بخرم، فروشندهء تاجیک با دلخوری و البته معترضانه زیر لب گفت: «ما از این چیزهای حرام خرید و فروش نمیکنیم»!
با تعجب و به شوخی گفتم: سیگار که از شیر مادر حلالتر است!
برافروخته شد با غیظ گفت: «هی اَکااا (آقا، برادر بزرگ)! از این خیل گپها نزن»!!
شک ندارم اگر خارجی نبودم و البته اگر قانون دست و پایش را نبسته بود، قطعاً جور دیگری هدایتم میکرد!
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibiا
جشنوارهء بینالمللی فارابی
دکتر #صفر_عبدالله، استاد تاجیک مقیم قزاقستان و عضو پیوستهء فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ امروز یکشنبه، هفتم بهمن ۱۳۹۷، در جشنوارهء بینالمللی فارابی، موفق به کسب مقام #پژوهشگر_برتر حوزهء #ایرانشناسی شد!
این موفقیت را به استاد عزیز و دوست نازنینم دکتر صفر عبدالله تبریک عرض میکنم.
بر آنم که این بیت #حافظ زبان حال او باشد:
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست!
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibiا
دکتر #صفر_عبدالله، استاد تاجیک مقیم قزاقستان و عضو پیوستهء فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ امروز یکشنبه، هفتم بهمن ۱۳۹۷، در جشنوارهء بینالمللی فارابی، موفق به کسب مقام #پژوهشگر_برتر حوزهء #ایرانشناسی شد!
این موفقیت را به استاد عزیز و دوست نازنینم دکتر صفر عبدالله تبریک عرض میکنم.
بر آنم که این بیت #حافظ زبان حال او باشد:
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست!
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibiا
Forwarded from interdisciplinary
پیوندهای کهن ایران و آسیای مرکزی
با حضور و سخنرانی
صفر عبدالله (برگزیده دهمین جشنواره بین المللی فارابی)
غلامحسین زرگری نژاد
ناصر تکمیل همایون
زمان: چهارشنبه ١٠ بهمن ساعت ١٥:٣٠
مکان: خ ١٦ آذر جنب کلینیک دانشگاه، باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران
#دانشگاه_تهران
با حضور و سخنرانی
صفر عبدالله (برگزیده دهمین جشنواره بین المللی فارابی)
غلامحسین زرگری نژاد
ناصر تکمیل همایون
زمان: چهارشنبه ١٠ بهمن ساعت ١٥:٣٠
مکان: خ ١٦ آذر جنب کلینیک دانشگاه، باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران
#دانشگاه_تهران
همهٔ زبانهای دری!
اگر یکی از معانی عبارت #زبان_دری منسوب بودن آن به دربار باشد؛ با مروری بر زبانهای کارآمد دنیا این نتیجهگیری شاعرانه حاصل میشود که تمام زبانهای قدرتمند جهان اگرچه نامشان دری نیست اما به نوعی زبان «دری» هستند، به این معنا که قطعأ این زبانها را #دربارهای یا دولتهای مقتدر حمایت کردهاند که در نتیجه، روزگارانی توانستهاند در جوامع بشری ابزار ارتباطجمعی شوند.
هرچند به جز مدیریت و حمایت دولتها، امکانات و قابلیتهای ذاتی زبان و در نتیجه تولیدات علمی و ادبی نیز در رشد و گسترش زبان نقش اساسی دارد، اما باید اعتراف کرد که #زبان_علم و ادبیات تنها در سایهٔ حمایت دولتها ایجاد و به قول تاجیکها انکشاف مییابد.
یقیناً ظهور سخنوران تأثیرگذاری چون استاد رودکی، شهید بلخی، ابوحفص سغدی و دانشمندانی چون ابن سینا و ابوریحان بیرونی و دیگران، بدون استقرار نخستین حکومتهای استوار ملی، مانند طاهریان و صفاریان و سامانیان در خراسان و #فرارود، امکان ظهور و حضور نمییافتند و راه توسعهٔ #زبان_فارسی هموار نمیشد.
در روزگار ما نیز اگر #زبان_انگلیسی، زبان مادری حدود چهارصد میلیون نفر در جهان است و به عنوان یکی از پرمخاطبترین زبانهای #بینالمللی دنیا شناخته شده؛ محصول سیاستهای #دربار_بریتانیا در حوزهٔ مدیریت و توسعهٔ زبان بودهاست که در نتیجه اکنون در سراسر جهان بیش از چهار میلیارد سخنور دارد.
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
اگر یکی از معانی عبارت #زبان_دری منسوب بودن آن به دربار باشد؛ با مروری بر زبانهای کارآمد دنیا این نتیجهگیری شاعرانه حاصل میشود که تمام زبانهای قدرتمند جهان اگرچه نامشان دری نیست اما به نوعی زبان «دری» هستند، به این معنا که قطعأ این زبانها را #دربارهای یا دولتهای مقتدر حمایت کردهاند که در نتیجه، روزگارانی توانستهاند در جوامع بشری ابزار ارتباطجمعی شوند.
هرچند به جز مدیریت و حمایت دولتها، امکانات و قابلیتهای ذاتی زبان و در نتیجه تولیدات علمی و ادبی نیز در رشد و گسترش زبان نقش اساسی دارد، اما باید اعتراف کرد که #زبان_علم و ادبیات تنها در سایهٔ حمایت دولتها ایجاد و به قول تاجیکها انکشاف مییابد.
یقیناً ظهور سخنوران تأثیرگذاری چون استاد رودکی، شهید بلخی، ابوحفص سغدی و دانشمندانی چون ابن سینا و ابوریحان بیرونی و دیگران، بدون استقرار نخستین حکومتهای استوار ملی، مانند طاهریان و صفاریان و سامانیان در خراسان و #فرارود، امکان ظهور و حضور نمییافتند و راه توسعهٔ #زبان_فارسی هموار نمیشد.
در روزگار ما نیز اگر #زبان_انگلیسی، زبان مادری حدود چهارصد میلیون نفر در جهان است و به عنوان یکی از پرمخاطبترین زبانهای #بینالمللی دنیا شناخته شده؛ محصول سیاستهای #دربار_بریتانیا در حوزهٔ مدیریت و توسعهٔ زبان بودهاست که در نتیجه اکنون در سراسر جهان بیش از چهار میلیارد سخنور دارد.
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
Forwarded from اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی
📷 برگزاری نشست پیوندهای کهن ایران و آسیای مرکزی
🔖 عصر امروز در باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران
▫️ از راست تصویر:
#حسن_قریبی
#صفر_عبدالله (برگزیده دهمین جشنواره بین المللی فارابی)
#ناصر_تکمیل_همایون
#غلامحسین_زرگری_نژاد
#علی_شبستری
و عباس صفایی مهر که با همکاری دوستان، دست اندرکار برگزاری این نشست مفید بودهاند.
✅ #اکوتا
اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی
@CUIIC
T.me/CUIIC
🔖 عصر امروز در باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران
▫️ از راست تصویر:
#حسن_قریبی
#صفر_عبدالله (برگزیده دهمین جشنواره بین المللی فارابی)
#ناصر_تکمیل_همایون
#غلامحسین_زرگری_نژاد
#علی_شبستری
و عباس صفایی مهر که با همکاری دوستان، دست اندرکار برگزاری این نشست مفید بودهاند.
✅ #اکوتا
اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی
@CUIIC
T.me/CUIIC
دوشنبه هشتم، بهمن ۱۳۹۷، #بهادر_عبداللهیف، سفیر #ازبکستان در ایران، در دیدار با رئیس و مدیران #فرهنگستان زبان و ادب فارسی و #بنیاد_سعدی در موضوع تحکیم روابط علمی و فرهنگی.
http://apll.ir
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
http://apll.ir
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
چند واحد زمان و اندازهگیری در فارسی تاجیکی!
اَوسری: (سحر)؛
بر وقت: (زود)؛
بعدِ پیشین، بعد نیمروزی، بعد اَبید: (بعد از ظهر)؛
بیگاه: (سرِ شب)؛
پگاه: (فردا)؛
پگاهی: (صبح)؛
پگاهی بر وقت: (صبح زود)؛
پَنصد: (پانصد)؛
پیش از پیشین: (پیش از ظهر)؛
پیشین، نیمروز: (ظهر)؛
تیرهماه: (پائیز)؛
چاریک، از چهار یک حصه: (ربع)؛
چکره: (قطره)؛
حاضر: (حالا)؛
دوصد: (دویست)؛
دهیک، از ده یک حصه: (یکدهم)؛
دینه: (دیروز)؛
دینهشب: (دیشب)؛
ساتیخ: (واحد شمارش زمین، ۱۰ متر مربع)؛
سحر: (صبح)؛
سه در خانه: (سه خوابه، خانهء سه اتاقه)؛
سهصد: (سیصد)؛
سهیک، از سه یک حصه: (ثلث)؛
سینزده: (سیزده)؛
صدیک، از صد یک حصه: (یک صدم)؛
طناب: (واحد زمین، نزدیک یک هکتار)؛
عصر: (قرن)؛
کلابه: (کلاف)؛
کس: (نفر)؛
کله: (رأس)؛
گاو گُم: (گرگ و میش)؛
مَنَک: (کیله، پیمانه)؛
نال [روسی]: (صفر)؛
هَبده: (هفده)؛
هَژده: (هیجده)؛
یک دم: (یک لحظه)؛
هزار یک، از هزار یک حصه: (یک هزارم)؛
برآمدن آفتاب: (طلوع)؛
آفتابشین: (غروب)؛
آفتاب سوخت: (شفق)؛
نیمهشب: (نصف شب)؛
همهوقت: (همیشه)؛
همین روز: (امروز)؛
همین شب: (امشب).
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
اَوسری: (سحر)؛
بر وقت: (زود)؛
بعدِ پیشین، بعد نیمروزی، بعد اَبید: (بعد از ظهر)؛
بیگاه: (سرِ شب)؛
پگاه: (فردا)؛
پگاهی: (صبح)؛
پگاهی بر وقت: (صبح زود)؛
پَنصد: (پانصد)؛
پیش از پیشین: (پیش از ظهر)؛
پیشین، نیمروز: (ظهر)؛
تیرهماه: (پائیز)؛
چاریک، از چهار یک حصه: (ربع)؛
چکره: (قطره)؛
حاضر: (حالا)؛
دوصد: (دویست)؛
دهیک، از ده یک حصه: (یکدهم)؛
دینه: (دیروز)؛
دینهشب: (دیشب)؛
ساتیخ: (واحد شمارش زمین، ۱۰ متر مربع)؛
سحر: (صبح)؛
سه در خانه: (سه خوابه، خانهء سه اتاقه)؛
سهصد: (سیصد)؛
سهیک، از سه یک حصه: (ثلث)؛
سینزده: (سیزده)؛
صدیک، از صد یک حصه: (یک صدم)؛
طناب: (واحد زمین، نزدیک یک هکتار)؛
عصر: (قرن)؛
کلابه: (کلاف)؛
کس: (نفر)؛
کله: (رأس)؛
گاو گُم: (گرگ و میش)؛
مَنَک: (کیله، پیمانه)؛
نال [روسی]: (صفر)؛
هَبده: (هفده)؛
هَژده: (هیجده)؛
یک دم: (یک لحظه)؛
هزار یک، از هزار یک حصه: (یک هزارم)؛
برآمدن آفتاب: (طلوع)؛
آفتابشین: (غروب)؛
آفتاب سوخت: (شفق)؛
نیمهشب: (نصف شب)؛
همهوقت: (همیشه)؛
همین روز: (امروز)؛
همین شب: (امشب).
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
زادروز پدر ویراستاری ایران!
استاد #احمد_سمیعیگیلانی، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، که از او به عنوان #پدر_ویراستاری_ایران یاد میشود، ۹۸ ساله شد.
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
استاد #احمد_سمیعیگیلانی، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، که از او به عنوان #پدر_ویراستاری_ایران یاد میشود، ۹۸ ساله شد.
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
#احمد_سمیعی_گیلانی در محفل زادروز ۹۸ سالگی:
برای #قدردانی از کسی، نخست باید #قدرشناس بود، بنابراین قدرشناسی مقدمهء قدردانی است؛ یعنی تا کسی دانش شناخت کسی را نداشته باشد؛ نمیتواند آداب قدردانی از او را به جا آورد!
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
برای #قدردانی از کسی، نخست باید #قدرشناس بود، بنابراین قدرشناسی مقدمهء قدردانی است؛ یعنی تا کسی دانش شناخت کسی را نداشته باشد؛ نمیتواند آداب قدردانی از او را به جا آورد!
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
این قند پارسی به کجاها که میرود!!
بعضی خاطرهها قالبش از روایتش جالبتر است. برای مثال چندی پیش، یک عزیز افغانستانی، تماس گرفت، و از من که در #دوشنبه_تاجیکستان بودم؛ شعری خواست که سال گذشته در محفل #روز_فردوسی در #آلماتی_قزاقستان شنیدهبود...!
برایش ارسال کردم اما گفت: «این یکی را نمیخواهم».
گفتم: «کلیدواژه بده»!
کلماتی را بهخاطر آورد و فرستاد!
از نشانیها دریافتم که شعر درخواستیاش از شاعر بزرگواری از اهالی #اصفهان است...
پس تا اینجا شد یک شهروند #کابلی به #دوشنبه تماس میگیرد و از یک #کاشانی سراغ شعری را میگیرد که از یک شاعر #اصفهانی در #آلماتی شنیدهاست.
در پاسخ شاعر کاشانی، تماس میگیرد به دوست یزدیاش و نشانیهای آن شعر منتشر نشده را میدهد و آن دوست #یزدی، ۴۸ ساعت بعد عکسی از شعر مذکور را، از صفحه رایانهٔ شاعر اصفهانی، به دوشنبه ارسال میکند که از آنجا راهی افغانستان میشود و بعدش را خدا میداند...!
واقعاً جالب نیست؟
تازه فراموش نکنید آنچه گفتم مربوط به یک شعر منتشر نشدهٔ دوستانه بود!
چند بیت از شعر مذکور:
زندهرود از جگر تشنه فرستاد مرا
تا به آمویه مگر آتش دل بنشانم
بزمی آراسته شد از سخن و ساز و سرود
جان و دل مست شد از نغمهٔ تاجیکانم
سخن از دُرّ دری بود و زبان پدری
فارسی، مایهٔ پیوستگی ایرانم
مست صهبای سخن گشتم و شوریدهٔ شعر
خوش شد از یاد سمرقند و بخارا جانم!
...
شعر از استاد ادیب، دکتر #مهدی_نوریان
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
بعضی خاطرهها قالبش از روایتش جالبتر است. برای مثال چندی پیش، یک عزیز افغانستانی، تماس گرفت، و از من که در #دوشنبه_تاجیکستان بودم؛ شعری خواست که سال گذشته در محفل #روز_فردوسی در #آلماتی_قزاقستان شنیدهبود...!
برایش ارسال کردم اما گفت: «این یکی را نمیخواهم».
گفتم: «کلیدواژه بده»!
کلماتی را بهخاطر آورد و فرستاد!
از نشانیها دریافتم که شعر درخواستیاش از شاعر بزرگواری از اهالی #اصفهان است...
پس تا اینجا شد یک شهروند #کابلی به #دوشنبه تماس میگیرد و از یک #کاشانی سراغ شعری را میگیرد که از یک شاعر #اصفهانی در #آلماتی شنیدهاست.
در پاسخ شاعر کاشانی، تماس میگیرد به دوست یزدیاش و نشانیهای آن شعر منتشر نشده را میدهد و آن دوست #یزدی، ۴۸ ساعت بعد عکسی از شعر مذکور را، از صفحه رایانهٔ شاعر اصفهانی، به دوشنبه ارسال میکند که از آنجا راهی افغانستان میشود و بعدش را خدا میداند...!
واقعاً جالب نیست؟
تازه فراموش نکنید آنچه گفتم مربوط به یک شعر منتشر نشدهٔ دوستانه بود!
چند بیت از شعر مذکور:
زندهرود از جگر تشنه فرستاد مرا
تا به آمویه مگر آتش دل بنشانم
بزمی آراسته شد از سخن و ساز و سرود
جان و دل مست شد از نغمهٔ تاجیکانم
سخن از دُرّ دری بود و زبان پدری
فارسی، مایهٔ پیوستگی ایرانم
مست صهبای سخن گشتم و شوریدهٔ شعر
خوش شد از یاد سمرقند و بخارا جانم!
...
شعر از استاد ادیب، دکتر #مهدی_نوریان
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
Forwarded from فرهنگستان زبان و ادب فارسی
@theapll
جستارهای ادبی ــ شمارۀ ۳۸
سی و هشتمین شمارۀ مجلۀ جستارهای ادبی، فصلنامۀ علمی ــ پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، با موضوع و محتوای ادبیات تعلیمی منتشر شد.
در این شماره از مجلۀ جستارهای ادبی این عناوین دیده میشود:
«بررسی تطبیقی نگرش فلسفی افلاطونی و اشعار وطنی (وطنیات) در دورۀ مشروطه»، هنگامه عاشوری ــ سمیرا عاطفی؛ «درآمدی بر تاریخچۀ ادبیات تطبیقی در غرب و ایران»، حمیدرضا شایگانفر؛ «حوزههای سکوت در شعر پروین»، سیروس شمیسا؛ «سهم ابوریحان بیرونی در راهیابی واژگان فارسی به متون علمی و ادبی»، حسن قریبی؛ «بررسی جنبههای فانتزی شخصیت رودابه در شاهنامۀ فردوسی بر اساس رویکرد تطبیقی»، مریم مجیدی ــ زهرا حاجیان؛ «بررسی اوزان عروضی شعر نیمایی»، مهدی میرزارسولزاده.
http://apll.ir/1397/11/17/جستارهای-ادبی-ــ-شمارۀ-۳۸/
http://apll.ir/wp-content/uploads/2019/02/B171197-1200x675.jpg
جستارهای ادبی ــ شمارۀ ۳۸
سی و هشتمین شمارۀ مجلۀ جستارهای ادبی، فصلنامۀ علمی ــ پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، با موضوع و محتوای ادبیات تعلیمی منتشر شد.
در این شماره از مجلۀ جستارهای ادبی این عناوین دیده میشود:
«بررسی تطبیقی نگرش فلسفی افلاطونی و اشعار وطنی (وطنیات) در دورۀ مشروطه»، هنگامه عاشوری ــ سمیرا عاطفی؛ «درآمدی بر تاریخچۀ ادبیات تطبیقی در غرب و ایران»، حمیدرضا شایگانفر؛ «حوزههای سکوت در شعر پروین»، سیروس شمیسا؛ «سهم ابوریحان بیرونی در راهیابی واژگان فارسی به متون علمی و ادبی»، حسن قریبی؛ «بررسی جنبههای فانتزی شخصیت رودابه در شاهنامۀ فردوسی بر اساس رویکرد تطبیقی»، مریم مجیدی ــ زهرا حاجیان؛ «بررسی اوزان عروضی شعر نیمایی»، مهدی میرزارسولزاده.
http://apll.ir/1397/11/17/جستارهای-ادبی-ــ-شمارۀ-۳۸/
http://apll.ir/wp-content/uploads/2019/02/B171197-1200x675.jpg
عسکیهگویی در تاجیکستان!
تاریخ وفات گرگ جیم است
آش شب چلهاش حلیم است
#ساممیرزا
پریشانگویی یا مهملسرایی که در تاجیکستان به آن #عسکیهگویی، (تحریفشدهٔ عکسیهگویی) یا #قافیهزنی میگویند؛ شیوهای است از خانوادهٔ صنعت #نقیضهگویی و #تزریق_ادبی!
تفننی در شعر، که اگرچه چندان شناخته شده نیست و جای خود را در انواع ادبی باز نکرده، اما سابقهٔ رواج آن به عصر صفویه در ایران میرسد و دوام آن همچنان در بعضی مناطق تاجیکستان، مانند: حصار، کولاب، درواز و بدخشان به چشم میآید.
شیوهای که شاعران آن، برای گریز از هنجار و دهنکجی به ادبیات رسمی و «یک دم آسودن از دنیا و شر و شورش» در محفلهای ادبی، جشنها و نشستهای دوستانه (به تعبیر تاجیکان آش حریفانه)، بنا به موضوع و اغلب بداهتاً، شعرهای بیمعنی و سخنان بیسر و ته میخواندند تا درشتیهای روزگار را فراموش، و اسباب نشاط خود و حاضران را فراهم کنند.
ماجرای #میرزا_حسین_مشرف، شاعر شوخطبع اصفهانی و ساختن پنج مثنوی به شیوه پنج گنج نظامی که ادعا کرده بود همه ابیات آن بیمعنی است؛ به نظرم حکایت معروفی در همین بحث باشد.
روایت است که در چهار بیت از آن گنجینهٔ مذکور، «معنی» یافتند و شاعر به ناچار شرط را به ممدوح باخت.
این است دو بیت از آن چهار بیت، که مثلاً معنیدار بود:
اگر عاقلی بخیه بر مو مزن
به جز پنبه بر نعل آهو مزن
ز افسار زنبور و شلوار ببر
قفس میتوان ساخت اما به صبر
...
#شوکت_بخارایی (۱۱۰۷-۱۰۵۳)
از شاعران همان دوره است که تجربههایی در تزریقگویی دارد و #ملایار_ونجی (ونج)، #سعیدعلی_ولیزاده (کولاب)، #میلیبای_کشتودی (پنجکت)، #نغزیبک (بدخشان) از نامهای آشنا در عسکیهگویی یا #قافیهزنی در تاجیکستان معاصراند.
با این توضیح که عسکیهگویی در دورهٔ معاصر بیشتر شفاهی است و کمتر ثبت و ضبط شده است!
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi
تاریخ وفات گرگ جیم است
آش شب چلهاش حلیم است
#ساممیرزا
پریشانگویی یا مهملسرایی که در تاجیکستان به آن #عسکیهگویی، (تحریفشدهٔ عکسیهگویی) یا #قافیهزنی میگویند؛ شیوهای است از خانوادهٔ صنعت #نقیضهگویی و #تزریق_ادبی!
تفننی در شعر، که اگرچه چندان شناخته شده نیست و جای خود را در انواع ادبی باز نکرده، اما سابقهٔ رواج آن به عصر صفویه در ایران میرسد و دوام آن همچنان در بعضی مناطق تاجیکستان، مانند: حصار، کولاب، درواز و بدخشان به چشم میآید.
شیوهای که شاعران آن، برای گریز از هنجار و دهنکجی به ادبیات رسمی و «یک دم آسودن از دنیا و شر و شورش» در محفلهای ادبی، جشنها و نشستهای دوستانه (به تعبیر تاجیکان آش حریفانه)، بنا به موضوع و اغلب بداهتاً، شعرهای بیمعنی و سخنان بیسر و ته میخواندند تا درشتیهای روزگار را فراموش، و اسباب نشاط خود و حاضران را فراهم کنند.
ماجرای #میرزا_حسین_مشرف، شاعر شوخطبع اصفهانی و ساختن پنج مثنوی به شیوه پنج گنج نظامی که ادعا کرده بود همه ابیات آن بیمعنی است؛ به نظرم حکایت معروفی در همین بحث باشد.
روایت است که در چهار بیت از آن گنجینهٔ مذکور، «معنی» یافتند و شاعر به ناچار شرط را به ممدوح باخت.
این است دو بیت از آن چهار بیت، که مثلاً معنیدار بود:
اگر عاقلی بخیه بر مو مزن
به جز پنبه بر نعل آهو مزن
ز افسار زنبور و شلوار ببر
قفس میتوان ساخت اما به صبر
...
#شوکت_بخارایی (۱۱۰۷-۱۰۵۳)
از شاعران همان دوره است که تجربههایی در تزریقگویی دارد و #ملایار_ونجی (ونج)، #سعیدعلی_ولیزاده (کولاب)، #میلیبای_کشتودی (پنجکت)، #نغزیبک (بدخشان) از نامهای آشنا در عسکیهگویی یا #قافیهزنی در تاجیکستان معاصراند.
با این توضیح که عسکیهگویی در دورهٔ معاصر بیشتر شفاهی است و کمتر ثبت و ضبط شده است!
#حسن_قریبی
https://t.me/hassangharibi