سروده‌های‌حسن‌عباسی
202 subscribers
77 photos
6 videos
1 file
262 links
Download Telegram
انگیزه‌ی شور زندگانی هستی
باران لطیف آسمانی هستی

از عاطفه و عشق چنان لبریزی
انگار خدای مهربانی هستی

#حسن_عباسی

🆔@hasan_abbasi1

تقدیم به همه‌ی مهربانان؛
نسبت به همه‌ی انسان‌ها با هر ایده و عقیده‌ای مهربان باشیم.
یادت
هر شب
از جوهر قلمم سرازیر می‌شود
و گونه‌های شعرم را
تر می‌کنند
مادر

#حسن_عباسی
#روحت_شاد_مادرجان
#اصالت_قاسم_آباد_چابکسر


🆔@hasan_abbasi1
یاران همراه و همدل
درود و هزاران درود

با آرزوی بهترین‌ها برای شما خوبان و مهربانان؛ سال نو و عید خجسته نوروز را تبریک و شادباش می‌گویم، امیدوارم که سال ۱۴۰۳ برای همه‌ی مردم ایران و همه‌ی پارسی‌زبانان و شما عزیزان و نیکان روزگار، سالی سرشار از خیر و برکت، سلامت، پیروزی و گشایش در کارهای‌تان باشد.


با درود فراوان؛
#حسن_عباسی
مانند بهار خرم و شاد شویم
از بند زمستان همه آزاد شویم

تا نعره‌ی بیداد زمان قطع شود
برخیز بیا یکسره فریاد شویم

#حسن_عباسی
#رباعی

بهارتان خرم و شاد، سال نو مبارک 🌹🌺🌹

🆔@hasan_abbasi1
به پای آرزوهامان بمانیم
خزان سرد را مهمان بدانیم

به شوق دیدن ابر بهاری
غزل با لهجه‌ی باران بخوانیم

#حسن_عباسی

🆔@hasan_abbasi1
بهاران آمده تا جان بگیریم
و از عشق و قلم فرمان بگیریم

برای زندگی سبز و آزاد
وضو از ‌چشمه‌ی باران بگیریم


#حسن_عباسی

🆔@hasan_abbasi1
مغرور ولی تابع هر حرف حسابیم
ما شیفته‌‌ و هم‌سخن شعر و کتابیم

از مرز فراتر شده افکار و صدامان
چون معتقد وسعت اندیشه‌ی نابیم

یک عده ظنین‌اند همیشه به حقایق
ما طعمه‌ی بلعیده‌ی تردید و سرابیم

هرچند به ظاهر غم و اندوه نداریم
پژمرده و درمانده‌ی مذهب نقابیم

آرامش و آسایش‌مان گم شده و باز
بیهوده شب و روز پی‌‌اش در تب و تابیم

هر شب پی روز بهتری در نوسانیم
عمری‌ست که درگیر غم و درد و عذابیم

آیینه‌ی زندگی‌مان تیره و تار است
یک پنجره‌ی بسته‌ی بی‌شیشه و قابیم

مانند لجن در کف مرداب سکونیم
ته‌مانده‌ی بی‌فایده‌ی نسل خرابیم!

با اینهمه ما رنگ تعلق نپذیریم
خاکیم که بیزار ز هر رنگ و لعابیم

بیداری‌مان حاصل آگاهی و عشق‌ست
در عاشقی و حق‌طلبی پا به رکابیم

#حسن_عباسی

🆔@hasan_abbasi1
یک سوت عقب‌گرد تو را می‌خواند
یک زندگیِ سرد تو را می‌خواند

با آن‌که نوشتن از زمستان سخت‌ست
شاعر که شوی درد تو را می‌خواند

#حسن_عباسی

🆔@hasan_abbasi1
هر چیزی که متعلق به «تو» باشد،
دوست‌داشتنی‌ست
حتی جای خالی‌ات

#حسن_عباسی

🆔@hasan_abbasi1
اینگونه که بر چهره‌ی خود قاب زدید
از سفره‌ی ما طعمه به قلاب زديد

هی بغض نشاندید نه یک دانه‌‌ی مهر
یک عمر فقط پنجه‌ی خوناب زديد

#حسن_عباسی


🆔@hasan_abbasi1
شب منتظر لحظه‌ی دیدارم باش
دل‌دل نکن و بوسه‌ی بیدارم باش

از بس که به هم‌نشینی‌ا‌ت محتاجم
برگرد بیا محرم اسرارم باش

#حسن_عباسی

🆔@hasan_abbasi1
یک لحظه‌ی عاشقانه تقدیم شما
دلتنگیِ بی‌بهانه تقدیم شما

خورشیدِ نگاه‌تان درخشان باشد
آرامش آشیانه تقدیم شما

#حسن_عباسی

موقعیت عکس: چاله سر قاسم آباد (چابکسر گیلان)
ارسال شده توسط یکی از همراهان همیشگی کانال جناب آقای حبیب محمدحسینی عزیز

🆔@hasan_abbasi1
جهان بی‌حس انسان جان ندارد
توقف در زمان امکان ندارد

پس از جان‌کندن بسیار دیدیم
که رنج زندگی پایان ندارد

#حسن_عباسی
#دوبیتی

🆔@hasan_abbasi1
یک بوسه‌ی بی‌اراده تقدیم تو شد
عشقی‌ست که سرگشاده تقدیم تو شد

با شاخه‌ی سرخ رُز به همراه دعا
یک صبح بخیر ساده تقدیم تو شد

#حسن_عباسی

🆔@hasan_abbasi1
هرچند که در شهر دلم تاج سری
از هق هقِ دلتنگیِ من بی‌خبری

اکسیر غم و کهنگی‌اش می‌ارزد
اما تو همیشه در دلم تازه‌تری

#حسن_عباسی

🆔@hasan_abbasi1
چندی‌ست که غم شعر تو را می‌سازد
در بازیِ این زمانه، دل می‌بازد

بی‌طاقتم از لحظه‌ی بی‌هم‌نفسی
همواره غمت بر دل من می‌‌تازد

#حسن_عباسی

🆔@hasan_abbasi1
نامت به یقین عین غزل می‌ارزد
وقتی که نباشی قلمم می‌لغزد

تصویر تو در آینه‌ام تار شده‌ست
با رفتن تو پای دلم می‌لرزد

#حسن_عباسی

🆔@hasan_abbasi1
🛑🌸هرچند که در شهر دلم تاج سری

🛑🌸از هق هقِ دلتنگیِ من بی‌خبری

🛑🌸اکسیر غم و کهنگی‌اش می‌ارزد

🛑🌸اما تو همیشه در دلم تازه‌تری

🛑🌻✍️
#حسن_عباسی

🔴📚✍️🎤مجله ادبی
🔴📚✍️عصری با شعر در
🔴شبکه ی رادیو 📻 اشکور
🔴رسانه ی مجازی گیلان و مازندران
👇👇👇
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔    
@Radioashkevar
╰┅═ঊঈ🕊ঊঈ═┅╯
دیری‌ست که هم‌صحبت و همراز تویی
با خلوت دل همیشه دمساز تویی

یک عمر به انتظار تو می‌مانم
در باور من شنبه‌ی آغاز تویی

#حسن_عباسی

با درود و سپاس
امیدوارم که شنبه‌ی آغازتان مطابق با خواست و سلیقه‌ی شما باشد.

🆔@hasan_abbasi1
دلتنگی به تنگ آمده بود
از عقربه‌ی ساعتی که از زمان جا مانده
و تیک تیک تیکش
تکه تکه شده
در لحظه لحظه‌‌ای که دیگر نیست
عنکبوت
جایت را بافته بود
و من با لمس غُبار نشسته بر میزی
که آغاز لمس دستانت بود
تو را در آینه دیدم
که چشم‌هایت دلتنگی را
در کاسه‌ی چشمم ریخت و
لبریز تو شدم...

کی بر می‌گردی
تا دوباره سیراب شود چشم‌هایم
و تار و مار شود تارهای دلتنگی‌ات

#حسن_عباسی

https://t.me/hasan_abbasi1