#آموزشی
#زناشویی
❇️ارگاسم دروغین به معنی
نمایش دادن برخی رفتارهای صوتی،
کلامی و عملی است که حاکی از
رسیدن به ارگاسم هستند؛
👩🦰زنان راحتتر و بیشتر از مردان
به ارگاسم شدن وانمود میکنند.
❇️در صورتی که روند ارگاسم
نمایشی ادامه داشته باشد،
به تدریج به بی میلی جنسی
و سردی در روابط زوجین منجر میشود.👍
❇️ارگاسم دروغین به دلایل
مختلف میتواند روی دهد.
۱.طولانی بودن زمان رابطه جنسی
۲.جلوگیری از احساس بی کفایتی در همسر
۳.خود ارضایی
۴.دردناک بودن رابطه
۵.ناهماهنگی در زمان ارضا
❇️اگر امکان دارد با همسرتان
در مورد عدم رسیدن به ارگاسم
صحبت کنید و علل خود را بیان کنید👌.
اگر این کار برایتان
سخت است، میتوانید به
همسر خود بگویید
مدتی است که کیفیت ارگاسم هایتان
مثل قبل نیست و دوست دارید💯
با کمک او کیفیت آنها را بالا ببرید.
❇️در هنگام ارگاسم هورمون
اکسی توسین ترشح میشود
که این مسئله در زنان و مردان
میتواند باعث آرامش بیشتر شود.
در کنار آن اکسی توسین میتواند
از ابتلای آقایان به سرطان پروستات و
بیماریهای قلبی جلوگیری کند💯✅
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#زناشویی
❇️ارگاسم دروغین به معنی
نمایش دادن برخی رفتارهای صوتی،
کلامی و عملی است که حاکی از
رسیدن به ارگاسم هستند؛
👩🦰زنان راحتتر و بیشتر از مردان
به ارگاسم شدن وانمود میکنند.
❇️در صورتی که روند ارگاسم
نمایشی ادامه داشته باشد،
به تدریج به بی میلی جنسی
و سردی در روابط زوجین منجر میشود.👍
❇️ارگاسم دروغین به دلایل
مختلف میتواند روی دهد.
۱.طولانی بودن زمان رابطه جنسی
۲.جلوگیری از احساس بی کفایتی در همسر
۳.خود ارضایی
۴.دردناک بودن رابطه
۵.ناهماهنگی در زمان ارضا
❇️اگر امکان دارد با همسرتان
در مورد عدم رسیدن به ارگاسم
صحبت کنید و علل خود را بیان کنید👌.
اگر این کار برایتان
سخت است، میتوانید به
همسر خود بگویید
مدتی است که کیفیت ارگاسم هایتان
مثل قبل نیست و دوست دارید💯
با کمک او کیفیت آنها را بالا ببرید.
❇️در هنگام ارگاسم هورمون
اکسی توسین ترشح میشود
که این مسئله در زنان و مردان
میتواند باعث آرامش بیشتر شود.
در کنار آن اکسی توسین میتواند
از ابتلای آقایان به سرطان پروستات و
بیماریهای قلبی جلوگیری کند💯✅
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#تلنگر
جواب ندادن تماس ، خودش جوابه !
جواب ندادن پیام خودش جوابه !
دیر سین کردن خودش جوابه!
گاهی جواب های کوتاه و بی معنی خودش جوابه ،
آدما همیشه مستقیم حرفاشون رو نمیزنن
گاهی باید درک کنی
که دل بکنی و بری
بدون اینکه کسی به روت بیاره !
@harimezendgi👩❤️👨🦋
جواب ندادن تماس ، خودش جوابه !
جواب ندادن پیام خودش جوابه !
دیر سین کردن خودش جوابه!
گاهی جواب های کوتاه و بی معنی خودش جوابه ،
آدما همیشه مستقیم حرفاشون رو نمیزنن
گاهی باید درک کنی
که دل بکنی و بری
بدون اینکه کسی به روت بیاره !
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#پارت_486
لبهاش روی گردنم بود و دستش روی سینه ام....دستم رو روی پشت دستش گذاشتم و تکون آرومی خوردم....ارسلان بود....با اونهمه غرور نمیدونم چیشد که نتونست خودشو کنترل کنه و اینجوری تو خواب داشت منو دستمالی میکرد....
با صدای دورگه شده و خواب آلود و خسته ای گفتم:
-داری چیکار میکنی ارسلان !؟
سرش رو از توی گردنم بلند کرد وگفت:
-تو واقعا میخواستی زن اون پسره یشی!؟ اون بچه ننه...!؟
با عصبانیت دستشو از روی سینه ام برداشتمو خودمو کشیدم عقب و بعد بلند شدمو گفتم:
-نمیخوام راجبش حرف بزنم.....
بلند شد...خوشحال بودم که سعی نکرد به رابطه ی جنسی ای که فقط از طرف خودش درحال شکل گیری بود ادامه بده....
از روی تخت بلندشدم....موهای نم دارمو پشت گوشم زدم و از اتاق رفتم بیرون.....
تا چشمم به جعبه های پیتزای روی میز افتاد لبخندی روی لبهام نشست...گشنه ام بود...رفتم سمت میز ..صندلی رو عقب کشیدمو روش نشستم....
ارسلان هم از اتاق بیرون اومد...کلاه آفتابی ای که درهمه شرایط روی سرش بود و پرت کرد روی یکی از مبلها و رو به روم نشست.....
من مشغول خوردن شدم...مغز و اخلاق من ارتباط مستقیمی با شکمم داشت و ترجیح میدادم قبل هرچیزی شکمم رو پر کنم....
برخلاف من ارسلان در کمال آرامش یه تیکه از پیتزاشو دهنش گذشت و درآرامش مشغول خوردن شد....
بهش نگاه کردم...حواسش به من نبود...امیدوارم فکر نکنه از نفرتی که بهش داشتم حتی ذره ای کم شده...
من فقط یه چیزو به خوبی فهمیدم...اینکه جز ارسلان هیچکسی رو ندارم...هیچکس.....و اگه اونو ولش کنم دوباره باید سرگردون و آواره بشم....
نگاهی بهش انداختم و گفتم:
-اگه میخوای اینجا بمونم چند تا شرط دارم....
جا خورد....قیافه اش میگفت"عجب بچه پرروئی"...دستاشو روی میز گذاشت:
-امر دیگه ملکه ی پاکدامن !
بی توجه به طعنه ی توی کلامش گفتم:
-من حرفامو میگم تو میتونی بشنوی...میتونی هم دستاتو براری رو گوشات و نشنوی.....
بهم خیره بود و پیتزاشو میخورد بدون اینکه چیزی یگه....
سس دور رهنمو با زبونم لیس زدم و بعد گفتم:
-اگه میخوای من اینجا کنارت بمونم باید محرم بشیم....صیغه....حق نداری اذیتم کنی...تحقیرم کنی...تیکه بپرونی یا دست روم بلند کنی....رو مورد اول زیادی حساسم.....
پوزخند زد و گفت:
-چیه! تریپ دوشیزه ی باکره ی پاکدامن برداشتی....
سرمو آوردم جلو و یه نگاه ترسناک بهش انداختمو گفتم:
-مثل اینکه یادت رفته اگه دوشیزه ی با کره نیستم بخاطر خودت.....
بازم پورخند زد...چقدر وقتی پوزخند میزد میرفت روی اعصابم.....سعی کردم به روی خودم نیارم که با این تیکهاش جقدر میره رو اعصابم ...
یه مکث کردمو بعد گفتم:
-و یه چیز دیگه....نمیخوام باهم رابطه جنسی داشته باشیم...
تا اینو گفتم کوتاه خندید...خنده هاش هم عین پوزخندهاش بودن....نیششو کج کرد و گفت:
-صیغه ات کنم بعد تمکین نکنی!؟؟ پیاده شو باهم بریم....کیت میدلتونی یا مگان مارکل!؟ هووم!؟ کدوموشونی!
اخم کردمو گفتم:
-هیچ کدوم...خودمم...با همه اوناییم که اسم بردی هیچ فرقی نمیکنم جز اینکه اونا ساکن لندن و با شاهزاده ها در ارتباطن و من ساکن تهرانمو با دیو ها در ارتباط.....
ابرو بالا انداخت و گفت:
-ُاه ُاه...چه زبونی....این پیتزا بود یا تخم کفتر....!؟؟؟
یکم رو صندلی خودمو کشیدم جلو و گفتم:
-اینا شرایط من....نمیخوای...باشه...از اینجا میرم.....
همیشه توی یه رابطه یه نفر خیلی عاشقتر از اون یکی...و چقدر خوشحال بودم که اینجا اون یه نفر ارسلان بود نه من....
هیچوقت نباید به روی کسی بیارین که چقدر دوستش دارین ...اونوقت که هرکاری و هر رفتاری دلشون میخواد باهاتون انجام میدن.....
عشق یه ضعف....خصوصا اگه طرف مقابلت وفادار نباشه!!!
یقه پیرهنشو گرفتمو کشیدمش سمت خودم....تو چشماش خیره شدم و بعد سرمو بردم جلو و و با بیرون آوردن زبونم دور لبشو که یکم سس قرمز بود لیس زدم.....
بدون هبچ حرف و حرکتی فقط نگاهم میکرد....
ارسلان...شاید دستهام به قویی دستات نباشن که دردهاتو تلافی کنم..اما کی گفته نمیتونم حالتو نگیرم....!؟؟
تو منو دوست داری و مقابلم سست میشی من از همین موضوع واسه آزارات استفاده میکنم حالا ببین....
نیمچه لبخندی زدمو رفتم عقب و دوباره رو صندلی نشستمو بعد گفتم:
-سس بود...پاکش کردم....
@harimezendgi👩❤️👨🦋
لبهاش روی گردنم بود و دستش روی سینه ام....دستم رو روی پشت دستش گذاشتم و تکون آرومی خوردم....ارسلان بود....با اونهمه غرور نمیدونم چیشد که نتونست خودشو کنترل کنه و اینجوری تو خواب داشت منو دستمالی میکرد....
با صدای دورگه شده و خواب آلود و خسته ای گفتم:
-داری چیکار میکنی ارسلان !؟
سرش رو از توی گردنم بلند کرد وگفت:
-تو واقعا میخواستی زن اون پسره یشی!؟ اون بچه ننه...!؟
با عصبانیت دستشو از روی سینه ام برداشتمو خودمو کشیدم عقب و بعد بلند شدمو گفتم:
-نمیخوام راجبش حرف بزنم.....
بلند شد...خوشحال بودم که سعی نکرد به رابطه ی جنسی ای که فقط از طرف خودش درحال شکل گیری بود ادامه بده....
از روی تخت بلندشدم....موهای نم دارمو پشت گوشم زدم و از اتاق رفتم بیرون.....
تا چشمم به جعبه های پیتزای روی میز افتاد لبخندی روی لبهام نشست...گشنه ام بود...رفتم سمت میز ..صندلی رو عقب کشیدمو روش نشستم....
ارسلان هم از اتاق بیرون اومد...کلاه آفتابی ای که درهمه شرایط روی سرش بود و پرت کرد روی یکی از مبلها و رو به روم نشست.....
من مشغول خوردن شدم...مغز و اخلاق من ارتباط مستقیمی با شکمم داشت و ترجیح میدادم قبل هرچیزی شکمم رو پر کنم....
برخلاف من ارسلان در کمال آرامش یه تیکه از پیتزاشو دهنش گذشت و درآرامش مشغول خوردن شد....
بهش نگاه کردم...حواسش به من نبود...امیدوارم فکر نکنه از نفرتی که بهش داشتم حتی ذره ای کم شده...
من فقط یه چیزو به خوبی فهمیدم...اینکه جز ارسلان هیچکسی رو ندارم...هیچکس.....و اگه اونو ولش کنم دوباره باید سرگردون و آواره بشم....
نگاهی بهش انداختم و گفتم:
-اگه میخوای اینجا بمونم چند تا شرط دارم....
جا خورد....قیافه اش میگفت"عجب بچه پرروئی"...دستاشو روی میز گذاشت:
-امر دیگه ملکه ی پاکدامن !
بی توجه به طعنه ی توی کلامش گفتم:
-من حرفامو میگم تو میتونی بشنوی...میتونی هم دستاتو براری رو گوشات و نشنوی.....
بهم خیره بود و پیتزاشو میخورد بدون اینکه چیزی یگه....
سس دور رهنمو با زبونم لیس زدم و بعد گفتم:
-اگه میخوای من اینجا کنارت بمونم باید محرم بشیم....صیغه....حق نداری اذیتم کنی...تحقیرم کنی...تیکه بپرونی یا دست روم بلند کنی....رو مورد اول زیادی حساسم.....
پوزخند زد و گفت:
-چیه! تریپ دوشیزه ی باکره ی پاکدامن برداشتی....
سرمو آوردم جلو و یه نگاه ترسناک بهش انداختمو گفتم:
-مثل اینکه یادت رفته اگه دوشیزه ی با کره نیستم بخاطر خودت.....
بازم پورخند زد...چقدر وقتی پوزخند میزد میرفت روی اعصابم.....سعی کردم به روی خودم نیارم که با این تیکهاش جقدر میره رو اعصابم ...
یه مکث کردمو بعد گفتم:
-و یه چیز دیگه....نمیخوام باهم رابطه جنسی داشته باشیم...
تا اینو گفتم کوتاه خندید...خنده هاش هم عین پوزخندهاش بودن....نیششو کج کرد و گفت:
-صیغه ات کنم بعد تمکین نکنی!؟؟ پیاده شو باهم بریم....کیت میدلتونی یا مگان مارکل!؟ هووم!؟ کدوموشونی!
اخم کردمو گفتم:
-هیچ کدوم...خودمم...با همه اوناییم که اسم بردی هیچ فرقی نمیکنم جز اینکه اونا ساکن لندن و با شاهزاده ها در ارتباطن و من ساکن تهرانمو با دیو ها در ارتباط.....
ابرو بالا انداخت و گفت:
-ُاه ُاه...چه زبونی....این پیتزا بود یا تخم کفتر....!؟؟؟
یکم رو صندلی خودمو کشیدم جلو و گفتم:
-اینا شرایط من....نمیخوای...باشه...از اینجا میرم.....
همیشه توی یه رابطه یه نفر خیلی عاشقتر از اون یکی...و چقدر خوشحال بودم که اینجا اون یه نفر ارسلان بود نه من....
هیچوقت نباید به روی کسی بیارین که چقدر دوستش دارین ...اونوقت که هرکاری و هر رفتاری دلشون میخواد باهاتون انجام میدن.....
عشق یه ضعف....خصوصا اگه طرف مقابلت وفادار نباشه!!!
یقه پیرهنشو گرفتمو کشیدمش سمت خودم....تو چشماش خیره شدم و بعد سرمو بردم جلو و و با بیرون آوردن زبونم دور لبشو که یکم سس قرمز بود لیس زدم.....
بدون هبچ حرف و حرکتی فقط نگاهم میکرد....
ارسلان...شاید دستهام به قویی دستات نباشن که دردهاتو تلافی کنم..اما کی گفته نمیتونم حالتو نگیرم....!؟؟
تو منو دوست داری و مقابلم سست میشی من از همین موضوع واسه آزارات استفاده میکنم حالا ببین....
نیمچه لبخندی زدمو رفتم عقب و دوباره رو صندلی نشستمو بعد گفتم:
-سس بود...پاکش کردم....
@harimezendgi👩❤️👨🦋
✴️ پنجشنبه 👈15 شهریور / سنبله 1403
👈1 ربیع الاول 1446👈5 سپتامبر 2024
🕋 مناسب های دینی و اسلامی.
❤️حلول ماه ربیع الاول بر همه شما عزیزان مبارکباد.
🔷 ابتدای وضع تاریخ هجری قمری.
🐪 هجرت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه.
⏺امشب شب لیله المبیت است شبی که علی علیه السلام جای پیامبر صلی الله علیه و اله خوابید.
😭 دفن بدن مطهر پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله توسط امیرالمؤمنین علیه السلام در حجره حضرت فاطمه علیها السلام.
🏴هجوم به خانه وحی.
🏴مسمومیت امام حسن عسکری علیه السلام.
🎇 امور دینی و اسلامی.
❇️ روز بسیار شایسته و خوب و خوش یُمنی است برای همه امور خصوصا :
✅خواستگاری و عقد و عروسی.
✅خرید کردن.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅داد و ستد و تجارت.
✅دیدار بزرگان و طلب حوائج.
✅و مسافرت خوب است.
🤒 مریض امروز زود خوب می شود.
👶 مناسب زایمان و نوزاد مقبول و روزی دار و مبارک است.
🚘 مسافرت: مسافرت بسیار خوب است.
🔭احکام نجوم.
🌗 امروز قمر در برج میزان است و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است.
✳️خواستگاری عقد و ازدواج.
✳️مسافرت.
✳️نو بریدن و نو پوشیدن.
✳️آغاز معالجات و درمان.
✳️خوردن دمنوش های دارویی
✳️و فروش و تبدیل جواهرات نیک است.
🟣کتابت ادعیه و احراز و نماز و بستن حرز خوب است.
💑مباشرت امشب: (شبِ جمعه) ، فرزند پس از فضیلت نماز عشاء مستحب و فرزند سخنوری نطاق و با بیانی دلربا شود.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)
در این روز ماه قمری ، باعث کوتاهی عمر می شود.
💉💉حجامت فصد خون دادن.
#خون_دادن یا #حجامت و فصد برای رگها ضرر دارد.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب جمعه دیده شود تعبیرش از ایه ی 2 سوره مبارکه "بقره" است.
الم ذالک الکتاب لاریب فیه...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده بر چیزی اطلاع یابد که قبلا نمی دانست و یا خبری در قالب نامه یا حکمی به وی برسد که باعث خوشحالی وی گردد. ان شاءالله. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
👈1 ربیع الاول 1446👈5 سپتامبر 2024
🕋 مناسب های دینی و اسلامی.
❤️حلول ماه ربیع الاول بر همه شما عزیزان مبارکباد.
🔷 ابتدای وضع تاریخ هجری قمری.
🐪 هجرت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه.
⏺امشب شب لیله المبیت است شبی که علی علیه السلام جای پیامبر صلی الله علیه و اله خوابید.
😭 دفن بدن مطهر پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله توسط امیرالمؤمنین علیه السلام در حجره حضرت فاطمه علیها السلام.
🏴هجوم به خانه وحی.
🏴مسمومیت امام حسن عسکری علیه السلام.
🎇 امور دینی و اسلامی.
❇️ روز بسیار شایسته و خوب و خوش یُمنی است برای همه امور خصوصا :
✅خواستگاری و عقد و عروسی.
✅خرید کردن.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅داد و ستد و تجارت.
✅دیدار بزرگان و طلب حوائج.
✅و مسافرت خوب است.
🤒 مریض امروز زود خوب می شود.
👶 مناسب زایمان و نوزاد مقبول و روزی دار و مبارک است.
🚘 مسافرت: مسافرت بسیار خوب است.
🔭احکام نجوم.
🌗 امروز قمر در برج میزان است و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است.
✳️خواستگاری عقد و ازدواج.
✳️مسافرت.
✳️نو بریدن و نو پوشیدن.
✳️آغاز معالجات و درمان.
✳️خوردن دمنوش های دارویی
✳️و فروش و تبدیل جواهرات نیک است.
🟣کتابت ادعیه و احراز و نماز و بستن حرز خوب است.
💑مباشرت امشب: (شبِ جمعه) ، فرزند پس از فضیلت نماز عشاء مستحب و فرزند سخنوری نطاق و با بیانی دلربا شود.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)
در این روز ماه قمری ، باعث کوتاهی عمر می شود.
💉💉حجامت فصد خون دادن.
#خون_دادن یا #حجامت و فصد برای رگها ضرر دارد.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب جمعه دیده شود تعبیرش از ایه ی 2 سوره مبارکه "بقره" است.
الم ذالک الکتاب لاریب فیه...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده بر چیزی اطلاع یابد که قبلا نمی دانست و یا خبری در قالب نامه یا حکمی به وی برسد که باعث خوشحالی وی گردد. ان شاءالله. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
#ایده_متن
صبح است و هوای با تو بودن
بر جان و دلم همیشه کوک است...🫀
#هما_کشتگر
@harimezendgi👩❤️👨🦋
صبح است و هوای با تو بودن
بر جان و دلم همیشه کوک است...🫀
#هما_کشتگر
@harimezendgi👩❤️👨🦋
♥️💫
🍁
#خانوما_بخونن
خانومی_زرنگ_باش
برای اینکه احترامتون توی خانواده همسرتون بره بالا کلا بی دعوت خونشون نرین ،همه جا رو بزارین دعوتتون کنن. وقتی بی دعوت برین خونشون اونام با خودشون فک میکنن که : فلانی که کلا بی دعوت همه جا میره، دیگه موقعه مهمونی با احترام زنگ نمیزنن بیایین.
حتی این انتظار رو داشته باشین که برای هر مهمونی به خودتون زنگ بزنن و با احترام دعوتتون کنن.
#مثلا اگر با واسطه بهتون رسوندن که شمام بیا با لبخند و احترام به واسطه بگین ."نه اینطوری من راحت نیستم بیام ..
🍁
♥️💫
@harimezendgi👩❤️👨🦋
🍁
#خانوما_بخونن
خانومی_زرنگ_باش
برای اینکه احترامتون توی خانواده همسرتون بره بالا کلا بی دعوت خونشون نرین ،همه جا رو بزارین دعوتتون کنن. وقتی بی دعوت برین خونشون اونام با خودشون فک میکنن که : فلانی که کلا بی دعوت همه جا میره، دیگه موقعه مهمونی با احترام زنگ نمیزنن بیایین.
حتی این انتظار رو داشته باشین که برای هر مهمونی به خودتون زنگ بزنن و با احترام دعوتتون کنن.
#مثلا اگر با واسطه بهتون رسوندن که شمام بیا با لبخند و احترام به واسطه بگین ."نه اینطوری من راحت نیستم بیام ..
🍁
♥️💫
@harimezendgi👩❤️👨🦋
🌱❤#تلنگر
❤
حرف اضافه نزنیم❗️
#خيلی وقت ها ديگران می توانند خوب و صميمی زندگی کنند اگر ما حرف اضافه نزنيم.
سه سال از زندگي زوج جوان ميگذرد عمه ميگويد:
چطور قابلمه هايت اينقدر زود خش برداشته ؟!
شوهر بعدا زنش را توبيخ می کند که چرا مادرت برایت جهيزيه جنس خوب نخريده ؟! يکی به شوهر می گويد:
چطور اينهمه مدت با اخلاق تند همسرت ساخته ای ؟!
#شوهر پس از شنيدن اين سوال زنش را تحمل نمی کند و کارش با او به دعوا و مرافعه می کشد.
به زن می گويندچقدر شوهرت شب ها دير به خانه می آيد ؟!
#زن پاپيچ شوهر می شود و شکاکانه می پرسد اين وقت شب کجا بودي؟! و اين شکاکيت کاذب همچون پتکی اعصاب و روان خانواده را له می کند.
#بياييد اينقدر از هم سوال نپرسيم، حرف اضافه نزنيم , توصيه های شخصی نکنيم
نپرسيم همسرت کو؟
چرا تنها آمده ايی؟
اين مانتو را چند سال قبل خريدی؟
#شوهرت چقدر حقوق می گيرد؟
دستپخت همسرت خوب است يا نه؟
پدر زنت چند ميليون جهيزيه داد؟
خانه تان چند متر است؟
حرف اضافه , زندگی ديگران را خراب می کند.پس حواسمان را جمع کنيم که کم ، درست و به موقع حرف بزنيم
واقعا خیلی چیزها به ما مربوط نیست.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
❤
حرف اضافه نزنیم❗️
#خيلی وقت ها ديگران می توانند خوب و صميمی زندگی کنند اگر ما حرف اضافه نزنيم.
سه سال از زندگي زوج جوان ميگذرد عمه ميگويد:
چطور قابلمه هايت اينقدر زود خش برداشته ؟!
شوهر بعدا زنش را توبيخ می کند که چرا مادرت برایت جهيزيه جنس خوب نخريده ؟! يکی به شوهر می گويد:
چطور اينهمه مدت با اخلاق تند همسرت ساخته ای ؟!
#شوهر پس از شنيدن اين سوال زنش را تحمل نمی کند و کارش با او به دعوا و مرافعه می کشد.
به زن می گويندچقدر شوهرت شب ها دير به خانه می آيد ؟!
#زن پاپيچ شوهر می شود و شکاکانه می پرسد اين وقت شب کجا بودي؟! و اين شکاکيت کاذب همچون پتکی اعصاب و روان خانواده را له می کند.
#بياييد اينقدر از هم سوال نپرسيم، حرف اضافه نزنيم , توصيه های شخصی نکنيم
نپرسيم همسرت کو؟
چرا تنها آمده ايی؟
اين مانتو را چند سال قبل خريدی؟
#شوهرت چقدر حقوق می گيرد؟
دستپخت همسرت خوب است يا نه؟
پدر زنت چند ميليون جهيزيه داد؟
خانه تان چند متر است؟
حرف اضافه , زندگی ديگران را خراب می کند.پس حواسمان را جمع کنيم که کم ، درست و به موقع حرف بزنيم
واقعا خیلی چیزها به ما مربوط نیست.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#زناشویی
🎯 رابطه جنسی ، عشق را زنده می کند”
🔻 وقتي ارتباط فیزیکی متوقف و يا كم شود عشق هم كمرنگ مي شود، هم عشق میل جنسی را تقویت می کند و هم رابطه جنسی عشق را بیشتر می کند.
🔻 سك,س ميتواند دستاویزی باشد برای پر کردن کمبودهای عاطفی میان زن و مرد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
🎯 رابطه جنسی ، عشق را زنده می کند”
🔻 وقتي ارتباط فیزیکی متوقف و يا كم شود عشق هم كمرنگ مي شود، هم عشق میل جنسی را تقویت می کند و هم رابطه جنسی عشق را بیشتر می کند.
🔻 سك,س ميتواند دستاویزی باشد برای پر کردن کمبودهای عاطفی میان زن و مرد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#آقایون_بخوانند
اگه دنبال ساختن یه "ما"ی قشنگ و یه حس عمیق همبستگی با همسرت میگردی، از اولین کارها اینه که؛
به خانوادهت اجازه ندی با زبان بیزبانی بهش طعنه بزنن. خیلی وقتها میشنویم که مثلا در مورد سبکِ فرزندپروری عروس خونواده، مادر یا خانواده همسر ازش انتقاد میکنن که:
+ زود از شیر گرفتیش!
+ باید لباس گرمتری تنش میکردی!
+ اینجوری بچه رو تربیت نمیکنن که!
خیلی مهمه که تو چنین موقعیتهایی به عنوان همسر اون زن و پدر اون بچه به خانواده اطلاع بدیم که؛
عزیزم میدونم از روی خیرخواهی این حرفها رو داری میزنی اما
+ مادر این بچه بهتر از هرکسی میدونه چی برای بچهش مناسبه و چی نیست!
به مرور خانواده این تغییر رو میپذیرن و متوجه میشن که شما به عنوان یه خانواده مجزا، سبکزندگی خودتون رو دارید و قرار نیست اونها رو تغییر بدن…
پس؛ بیا دوباره با هم تکرار کنیم که بعد از ازدواج؛
"اول همسر خوب بودن در اولویته، دوم بچه خوب پدر و مادر بودن".
+ چرا که بعد از ازدواج؛ تو اول همسر همسرتی، دوم بچه خونوادهت.
و جای این دو تا بخواد عوض بشه شروع داستانهاست
@harimezendgi👩❤️👨🦋
اگه دنبال ساختن یه "ما"ی قشنگ و یه حس عمیق همبستگی با همسرت میگردی، از اولین کارها اینه که؛
به خانوادهت اجازه ندی با زبان بیزبانی بهش طعنه بزنن. خیلی وقتها میشنویم که مثلا در مورد سبکِ فرزندپروری عروس خونواده، مادر یا خانواده همسر ازش انتقاد میکنن که:
+ زود از شیر گرفتیش!
+ باید لباس گرمتری تنش میکردی!
+ اینجوری بچه رو تربیت نمیکنن که!
خیلی مهمه که تو چنین موقعیتهایی به عنوان همسر اون زن و پدر اون بچه به خانواده اطلاع بدیم که؛
عزیزم میدونم از روی خیرخواهی این حرفها رو داری میزنی اما
+ مادر این بچه بهتر از هرکسی میدونه چی برای بچهش مناسبه و چی نیست!
به مرور خانواده این تغییر رو میپذیرن و متوجه میشن که شما به عنوان یه خانواده مجزا، سبکزندگی خودتون رو دارید و قرار نیست اونها رو تغییر بدن…
پس؛ بیا دوباره با هم تکرار کنیم که بعد از ازدواج؛
"اول همسر خوب بودن در اولویته، دوم بچه خوب پدر و مادر بودن".
+ چرا که بعد از ازدواج؛ تو اول همسر همسرتی، دوم بچه خونوادهت.
و جای این دو تا بخواد عوض بشه شروع داستانهاست
@harimezendgi👩❤️👨🦋
انتخاب سالم رفتار سالم
دکتر محسن محمدی نیا
#صوتی
چرا در تعهد و وفاداری به مشکل می خورم ⁉️
چرا با وجود اینکه در رابطه مسئولانه رفتار کردم شکست خوردم ⁉️
بشنوید از دکترـ
محمدی نیا معین ✅
✴️روانشناس و
✴️مشاورخانواده
تحکیم روابط زوجین👩❤️💋👨
@harimezendgi👩❤️👨🦋
چرا در تعهد و وفاداری به مشکل می خورم ⁉️
چرا با وجود اینکه در رابطه مسئولانه رفتار کردم شکست خوردم ⁉️
بشنوید از دکترـ
محمدی نیا معین ✅
✴️روانشناس و
✴️مشاورخانواده
تحکیم روابط زوجین👩❤️💋👨
@harimezendgi👩❤️👨🦋
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ
هر ڪــجــا بــاشــے
هســتـم
لــحــظــہ هاے بــا تــو بــودن
را نــفــس مــے ڪــشـم
چــہ در ڪــنــارت
چــہ در خــیــالــت ♥️
@harimezendgi👩❤️👨🦋
هر ڪــجــا بــاشــے
هســتـم
لــحــظــہ هاے بــا تــو بــودن
را نــفــس مــے ڪــشـم
چــہ در ڪــنــارت
چــہ در خــیــالــت ♥️
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#پارت_487
یه چیز رو در مورد ارسلان خوب میدونستم....اینکه دوستم داره و خیلی از اوقات نمیتونته شهوتش رو درمقابلم بروز نده!
میدونستم که دوستیش شبیه دوستی خاله خرسه است...میدونستم آدم اهل مراعاتی نیست....میدونستم چون از اول مایه داره بوده غرور و اعتماد به نفس بالایی داره.....من همه ی اینارو میدونستم و حتی اینکه فعلا تنها کسیه که دارم.....
چشماش مدام روی لبهام در چرخش بود....نمبدونم قیافه ام تو لباسهای ارسلان چه شکلی شده بود اما انگار خیلی هم بدش نمیومد منو این ریختی ببینی....
انگار داشت به سختی خودشو مقابلم کنترل میکرد من اینو به عنوان دختری که مردهارو خوب میشناخت ،میدونستم....
حالا ارسلان انگار حسابی این ریختی منو میپسندید....
با موهای نم دار و بهم ریخته، پیرهن گشاد و شلوارک چارخونه.....!
آخرین تیکه از پیتزامو برداشتم و پرسیدم:
-پیش خانوادت بهت خوش گذشت!؟
-هر جا که تو نباشی به آدم خوش میگذره....
پوزخندی زدم...آره کاملا مشخص بود!
-مادرت سراغی از من نگرفت!؟
خونسرد جواب داد:
-چرا....
-خب تو بهشون چیگفتی!؟
-چرت و پرت !
-مثلا !؟
-داییت اجازه نداده همراهم بیای!
-خب...واکنششون چی بود!؟
-اوه!
-فقط گفتن اوه !؟
نیمچه لبخندی زد و گفت:
-نه یه چیز دیگه هم گفتن...!
نمیدونم چرا در مورد این موضوع کنجکاو بودم چون دوباره پرسیدم:
-چی!؟
- دفعه بعد با هردونفرشون بیا....
- هردونفر !؟
-اهوم....
-یعنی چی!؟
-یعنی تو و توله سگم !
خنده ام گرفت ولی به سختی جلوی خودمو گرفتم...
دستمالی برداشتم و دور دهنمو تمیز کردم...از روی صندلی بلند شدم و رفت سمت اتاق خواب....منم بعد شستن دست و صورتم چراغارو خاموش کردم و رفتم سمت اتاق....
تیشرت و شلوارش رو از پا درآورد و درحالی که فقط یه شورت پاش بود روی تخت دراز کشید....
اومدم و روی تخت نشستم ...داشت با گوشیش عکس یه زنو نگاه میکرد...خیلی سعی کردم عکس رو ببینم اما گوشیشو کج کرد و دقیقا به همین دلیل...اینکه من نگاه نکنم.....
دراز کشیدم و به روبه رو خیره شدم...
سکوت اتاق منو به فکر فرو برد....
امیدوار بودم روزبه فکر کنه سقط شدم تا دیگه ول کنم بشه....
اصلا اون چند روز اینقدر انرژی و واکنش بد از طرف خانواده دایی گرفته بودم که دیگه دلم نمیخواست بدم سمتشون ....
با ضربه انگشت ارسلان به لپ م از فکر بیرون اومدم....دستمو رو صورتم گذاشتمو نگاهش کردم که پرسبد:
-چرا این بلا رو سرت آورد !؟
-کی ؟
-پسر داییت !؟
-مواداشو میخواست....
-اووووه....تو دقیقا تو کار چی نیستی! مواد هم میفروشی!جنست حسابی جوره!شاه دزدی دیگه....
اخم کردمو گفنم:
-اصلا با این واژه حال نمیکنم....برای هزارمینبار بهت میگم...من اون پول رو ندزدیم این یک...و دوم اینکه... آره ...اون موادا پیش من و من قایمشون کردم و حاضر شدم تا حد مرگ از روزبه کتک بخورم اما جای موادارو بهش نگم که بشم باعث و بانی بدبخت شدن چند جوون...
اینو گفتم و چشم از چشماش برداشتم.....اون اما همچنان داشت نگاهم میکرد و بالاخره پرسید:
-باهاش ارتباط جنسی نداشتی که!؟
سرمو به سمتش چرخوندم و گفتم:
-روزبه !؟
-نه...خودت خوب میدونی کی رو میگم....
پس نمیتونست اتابک رو از سرش بندازه بیرون....جوابی ندادم تا رنج بکشه....دوباره گفت:
-با توام ...چرا ساکت شدی!؟؟ گفتم باهاش ارتباط داشتی!؟
گفتم "نه" ولی این "نه" جوری بود که بدتر از صدتا جواب بله بود...اونموحساس تر شد...یعنی چیزی که من میخواستم....عصبی گفت:
-توی هفت خط با یه مرد تنها باشی و کاری نکنی!؟؟ تو شیطونی....غضبی...عایشه ای....بگو ببینم....تا چه حد باهاش پیش رفتی!؟؟؟ سکس داشتی!؟؟ آره دیگه...حتما داشتی....من کارتو راحت کردم دیگه...عین خط شکن .راه رو باز کردم....
فقط یه نگاه بهش انداختم...بعد یه لبخمد حرص درار تحویلش دادمو گفتم:
-شبت بخیر .....
پتو رو کشیدم رو صورتم تا بسوزه....
@harimezendgi👩❤️👨🦋
یه چیز رو در مورد ارسلان خوب میدونستم....اینکه دوستم داره و خیلی از اوقات نمیتونته شهوتش رو درمقابلم بروز نده!
میدونستم که دوستیش شبیه دوستی خاله خرسه است...میدونستم آدم اهل مراعاتی نیست....میدونستم چون از اول مایه داره بوده غرور و اعتماد به نفس بالایی داره.....من همه ی اینارو میدونستم و حتی اینکه فعلا تنها کسیه که دارم.....
چشماش مدام روی لبهام در چرخش بود....نمبدونم قیافه ام تو لباسهای ارسلان چه شکلی شده بود اما انگار خیلی هم بدش نمیومد منو این ریختی ببینی....
انگار داشت به سختی خودشو مقابلم کنترل میکرد من اینو به عنوان دختری که مردهارو خوب میشناخت ،میدونستم....
حالا ارسلان انگار حسابی این ریختی منو میپسندید....
با موهای نم دار و بهم ریخته، پیرهن گشاد و شلوارک چارخونه.....!
آخرین تیکه از پیتزامو برداشتم و پرسیدم:
-پیش خانوادت بهت خوش گذشت!؟
-هر جا که تو نباشی به آدم خوش میگذره....
پوزخندی زدم...آره کاملا مشخص بود!
-مادرت سراغی از من نگرفت!؟
خونسرد جواب داد:
-چرا....
-خب تو بهشون چیگفتی!؟
-چرت و پرت !
-مثلا !؟
-داییت اجازه نداده همراهم بیای!
-خب...واکنششون چی بود!؟
-اوه!
-فقط گفتن اوه !؟
نیمچه لبخندی زد و گفت:
-نه یه چیز دیگه هم گفتن...!
نمیدونم چرا در مورد این موضوع کنجکاو بودم چون دوباره پرسیدم:
-چی!؟
- دفعه بعد با هردونفرشون بیا....
- هردونفر !؟
-اهوم....
-یعنی چی!؟
-یعنی تو و توله سگم !
خنده ام گرفت ولی به سختی جلوی خودمو گرفتم...
دستمالی برداشتم و دور دهنمو تمیز کردم...از روی صندلی بلند شدم و رفت سمت اتاق خواب....منم بعد شستن دست و صورتم چراغارو خاموش کردم و رفتم سمت اتاق....
تیشرت و شلوارش رو از پا درآورد و درحالی که فقط یه شورت پاش بود روی تخت دراز کشید....
اومدم و روی تخت نشستم ...داشت با گوشیش عکس یه زنو نگاه میکرد...خیلی سعی کردم عکس رو ببینم اما گوشیشو کج کرد و دقیقا به همین دلیل...اینکه من نگاه نکنم.....
دراز کشیدم و به روبه رو خیره شدم...
سکوت اتاق منو به فکر فرو برد....
امیدوار بودم روزبه فکر کنه سقط شدم تا دیگه ول کنم بشه....
اصلا اون چند روز اینقدر انرژی و واکنش بد از طرف خانواده دایی گرفته بودم که دیگه دلم نمیخواست بدم سمتشون ....
با ضربه انگشت ارسلان به لپ م از فکر بیرون اومدم....دستمو رو صورتم گذاشتمو نگاهش کردم که پرسبد:
-چرا این بلا رو سرت آورد !؟
-کی ؟
-پسر داییت !؟
-مواداشو میخواست....
-اووووه....تو دقیقا تو کار چی نیستی! مواد هم میفروشی!جنست حسابی جوره!شاه دزدی دیگه....
اخم کردمو گفنم:
-اصلا با این واژه حال نمیکنم....برای هزارمینبار بهت میگم...من اون پول رو ندزدیم این یک...و دوم اینکه... آره ...اون موادا پیش من و من قایمشون کردم و حاضر شدم تا حد مرگ از روزبه کتک بخورم اما جای موادارو بهش نگم که بشم باعث و بانی بدبخت شدن چند جوون...
اینو گفتم و چشم از چشماش برداشتم.....اون اما همچنان داشت نگاهم میکرد و بالاخره پرسید:
-باهاش ارتباط جنسی نداشتی که!؟
سرمو به سمتش چرخوندم و گفتم:
-روزبه !؟
-نه...خودت خوب میدونی کی رو میگم....
پس نمیتونست اتابک رو از سرش بندازه بیرون....جوابی ندادم تا رنج بکشه....دوباره گفت:
-با توام ...چرا ساکت شدی!؟؟ گفتم باهاش ارتباط داشتی!؟
گفتم "نه" ولی این "نه" جوری بود که بدتر از صدتا جواب بله بود...اونموحساس تر شد...یعنی چیزی که من میخواستم....عصبی گفت:
-توی هفت خط با یه مرد تنها باشی و کاری نکنی!؟؟ تو شیطونی....غضبی...عایشه ای....بگو ببینم....تا چه حد باهاش پیش رفتی!؟؟؟ سکس داشتی!؟؟ آره دیگه...حتما داشتی....من کارتو راحت کردم دیگه...عین خط شکن .راه رو باز کردم....
فقط یه نگاه بهش انداختم...بعد یه لبخمد حرص درار تحویلش دادمو گفتم:
-شبت بخیر .....
پتو رو کشیدم رو صورتم تا بسوزه....
@harimezendgi👩❤️👨🦋
✴️ جمعه 👈 16 شهریور / سنبله 1403
👈2 ربیع الاول 1446👈6 سپتامبر 2024
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅مسافرت.
✅خواستگاری عقد و ازدواج.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅جابجایی و نقل و انتقال.
✅خرید و فروش.
✅قرض و وام دادن و گرفتن.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅قرار داد و قولنامه نوشتن.
✅و طلب حوائج خوب است.
🚘مسافرت: مسافرت خوب است.
👶زایمان خوب و نوزاد شایسته تربیت و خوش قدم است.
👩❤️👨مباشرت امروز:
مباشرت پس از فضیلت نماز عصر مستحب و فرزند حاصل دانشمندی مشهور گردد و شهرتش جهانگیر شود. ان شاءالله.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج میزان و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️خواستگاری عقد و ازدواج.
✳️مسافرت.
✳️لباس نو بریدن ، دوختن و پوشیدن.
✳️آغاز معالجات و درمان.
✳️خوردن دمنوش های دارویی.
✳️و فروش و تبدیل جواهرات نیک است.
🟣نگارش ادعیه و حرز و برای نماز حرز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
مباشرت امشب شب شنبه: مباشرت منعی ندارد.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث حاجت روایی می شود.
💉💉 حجامت.
فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،خوب نیست.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب شنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی 3 سوره مبارکه " آل عمران" است.
نزل علیک بالحق مصدقا لما بین یدیه...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که سه چیز خوب و پی در پی به خواب بیننده برسد. ان شاءالله. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن.
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود...
✴️️ وقت استخاره.
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
❇️️ ذکر روز جمعه.
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
👈2 ربیع الاول 1446👈6 سپتامبر 2024
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅مسافرت.
✅خواستگاری عقد و ازدواج.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅جابجایی و نقل و انتقال.
✅خرید و فروش.
✅قرض و وام دادن و گرفتن.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅قرار داد و قولنامه نوشتن.
✅و طلب حوائج خوب است.
🚘مسافرت: مسافرت خوب است.
👶زایمان خوب و نوزاد شایسته تربیت و خوش قدم است.
👩❤️👨مباشرت امروز:
مباشرت پس از فضیلت نماز عصر مستحب و فرزند حاصل دانشمندی مشهور گردد و شهرتش جهانگیر شود. ان شاءالله.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج میزان و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️خواستگاری عقد و ازدواج.
✳️مسافرت.
✳️لباس نو بریدن ، دوختن و پوشیدن.
✳️آغاز معالجات و درمان.
✳️خوردن دمنوش های دارویی.
✳️و فروش و تبدیل جواهرات نیک است.
🟣نگارش ادعیه و حرز و برای نماز حرز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
مباشرت امشب شب شنبه: مباشرت منعی ندارد.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث حاجت روایی می شود.
💉💉 حجامت.
فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،خوب نیست.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب شنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی 3 سوره مبارکه " آل عمران" است.
نزل علیک بالحق مصدقا لما بین یدیه...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که سه چیز خوب و پی در پی به خواب بیننده برسد. ان شاءالله. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن.
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود...
✴️️ وقت استخاره.
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
❇️️ ذکر روز جمعه.
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
#ایده_متن
صبح یعنی
بتپد قلب عزیزت با تو
مثل کوهی
که به خورشید دلش
پابند است
#لیلا_بهادری
@harimezendgi👩❤️👨🦋
صبح یعنی
بتپد قلب عزیزت با تو
مثل کوهی
که به خورشید دلش
پابند است
#لیلا_بهادری
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#آقایون_بخوانند
اگر شما یک هفته در منزل بمانید و همه امور خانه داری و بچه داری را بر عهده بگیرید....
به فداکاری همسرتان آگاه می شوید.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
اگر شما یک هفته در منزل بمانید و همه امور خانه داری و بچه داری را بر عهده بگیرید....
به فداکاری همسرتان آگاه می شوید.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#خانوما_بخونن
از دنیای دخترونه خودتون فاصله نگیرین
گاهی خانوما به علت مشاغل مختلف مثل خانه داری مثل بچه داری یا کارمندبودن دیگه وقتی برای خودشون نمیمونه
سعی کنید با یه برنامه ریزی گاهی از این دنیای شلوغ کمی فاصله بگیرید و برای خودتونم وقت بزارین
🍃خریدن یه لاک قرمز
🍃یه برس و آینه دخترونه
🍃یه کافی شاپ رفتن با دوستتون
میتونه کمکتون کنه به دنیای رنگارنگدخترونه بودنتون برگردین
این خودش یکی از جذابیت هاییه که هر آقایی هم دنبالشه
@harimezendgi👩❤️👨🦋
از دنیای دخترونه خودتون فاصله نگیرین
گاهی خانوما به علت مشاغل مختلف مثل خانه داری مثل بچه داری یا کارمندبودن دیگه وقتی برای خودشون نمیمونه
سعی کنید با یه برنامه ریزی گاهی از این دنیای شلوغ کمی فاصله بگیرید و برای خودتونم وقت بزارین
🍃خریدن یه لاک قرمز
🍃یه برس و آینه دخترونه
🍃یه کافی شاپ رفتن با دوستتون
میتونه کمکتون کنه به دنیای رنگارنگدخترونه بودنتون برگردین
این خودش یکی از جذابیت هاییه که هر آقایی هم دنبالشه
@harimezendgi👩❤️👨🦋