#پارت_482
پلیس و پرستار بالای سرم ایستاده بودن و به جوابهای کوتاه و تک کلمه ای من گوش میدادن.....
به حد کافی خورد و خمیر بودم و حوصله این سوالهارو نداشتم اما ا نا هم ول نمیکردن....
سرم درد میکرد....
آثار مسکن از چشمای خمارم مشخص و هویدا بود....
اوایل بدنم گرم بود و نمیدونستم چه بلایی سرم اومده اما حالا کمکم میتونستم حس کنم چه قسمتهایی از بدنم درد داره....
صورتم از درد مچاله شد....پلیس سمج بود و برای چندمینبار سوالش رو تکرار کرد:
-پس نمیدونید اون شخص کی بود!؟
سرمو تکون دادمو گفتم:
-نه نمیشناسمش...
-قبلا هم ندیده بودینش!؟
-نه!؟
-از مشخصات ظاهریش برام بگید!؟
-چیز دقیقی یادم نیست....از این اراذلهای چاله میدونی بود....
-پس گفتید تاحالا ندیدینش!؟
اه....چقدر سوال میپرسید....نالونگفتم:
-نه فقط یادم که داشت تعقیبم میکرد...بعدبهم حمله کرد و سعی کرد کیفمو ازم بگیره ولی من مقاومت کردم....
چیزهایی که گفتمو یادداشت کرد...
واسه گفتن این دروغها دلایل خودمو داشتم...اولیش این بود که روزبه نفهمه چه بلایی سرم اومده تا بلکه یه مدت به کل از زندگیم بکشه بیرون...
پلیس که رفت پرستار گفت:
-کسی رو دارین که من باهاش تماس بگیرم!؟؟ هزینه های پذیرشتون تو بیمارستان هم هست که باید حتما پرداخت کنید....دکتر هم گفته باید تا فردا باشین...پس یه شماره بدین زنگ بزنم بیان اینجا پیشتون و هزینه های پذیرشتون روهم پرداخت کنه...
هیچکس جز ارسلان به ذهنم نرسید...اصلا مگه من کس دیگه ای روهم داشتم....!؟؟
به دایی هم نمیخواستم زنگ بزنم پس از سر ناچاری شدید شماره ی ارسلان رو دادم ...پرستار شماره رو یادداشت کرد و بعدهم رفت....
ملحفه سفید رو کشیدم بالا دوباره چشمامو روهم گذاشتم.....
دلم نمیخواست خودمو اینجوری تو آینه ببینم آخه میتونستم حدس بزنم چه بلایی سرم اومده....
یکی دو ساعتی گذشته بود....سرم خیلی درد میکرد...دستامو رو شقیقه هام گذاشتم و فشارشون دادم که ملحفه از رو صورتم کشیده شد و من با قیافه ی بیخیال و بی احساس ارسلان رو به رو شدم....
مثل ابولهول بالای سرم ایستاده بود و بهم نگاه میکرد.....
اگه کس دیگه ای رو داشتم هیچوقت و هیچ زمان به اون زنگ نمیزدم...اما چه کنم که اند بی کس و کاری بودم........لبهای خشکمو ازهم باز کردمو گفتم:
-اگه...اگه کس دیگه ای رو داشتم مزاحم تو نمیشدم....
سزشو کج کرد و گفت:
-کس دیگه ای رو نداشتی!؟؟ نفرما مادمازل...نفرما ملکه ....پس شوهرتون کجاست!؟ مگه نگفتی عقد کردین!؟؟ خب کجان !؟؟ چرا بهش زنگ نزدی!
باز تیکه ها و طعنه هاش شروع شده بود....و من بی حوصله و خسته و داغون.....اخم گردمو گفتم:
-اگه میخوای تیکه و طعنه بارم کنی برو...آره...برو....اشتباه کردم که بهت زنگ زدم....نباید اینکارو میکردم....نباید....
پوزخند زد...صدای پوزخندش آزار دهنده بود...با پا صندلی رو کشید جلو و روش نشست....هیچ فرقی با گذشته نکرده بود...
و حتی تیپهای خاص خودش رو داشت...از اون تیپهایی که تو خیابون میزد....یه شلوار جین سیاه پاش بود و یه سویشرت مشکی که کلاهاشو انداخته بود روی کلاه آفتابی دیگه ای که روی سرش بود....
از بررسی ظاهریش دست برداشتمو با بغض گفتم:
-خیلی خوشحالی!؟؟؟
پرسید:
-بابت !؟
-اینکه من اینجام...با این حال و روز اینکه اونقدر بدبخت بودم و هستم که جز تو کسی نبود بهش زنگ بزنم.....
خواست سیگار بکشه ولی بعد یادش اومد که توی بیمارستان....با عصبانیت پاکت سیگارو گذاشت تو جیبش و گفت:
-تویه مارمولکی هستی که فقط خدا میشناست! شیطون هفته ای سه بار میاد پیشت درس پدرسوختگی یاد مییگره....
کلافه و رنجور گفتم:
-بس ارسلان...بسه....
-شوهرت کجاست!؟؟ شوهر عقد کردت!؟؟ میدونه ناموسش اینجا آش و لاش افتاده رو تخت!؟؟؟
دستامو گذاشتم رو گوشهام تا حرفاشو نشنوم ولی اون از رو صندلی بلند شد و با عصبانیت دستهامو از روی گوشهام برداشت و با پشت دست یه تو دهنی محکم بهم زد و بعد برگشت سر جاش و گفت:
-توله سگ بازیگر....اون شرو ورها تحویلم داده بودی که چی!؟؟ که بشی همخونه ی اون بچه دماغو...!؟ ای تف به اون ذاتت دختر آخه چرا اینقدر رنگارنگی ...
دستمو رو دهنم گذاشتم و بیصدا شروع کردم گریه کردن....
شرمنده بودم و هیچ حرفی نتونستم بزنم....هیچ حرفی....
@harimezendgi👩❤️👨🦋
پلیس و پرستار بالای سرم ایستاده بودن و به جوابهای کوتاه و تک کلمه ای من گوش میدادن.....
به حد کافی خورد و خمیر بودم و حوصله این سوالهارو نداشتم اما ا نا هم ول نمیکردن....
سرم درد میکرد....
آثار مسکن از چشمای خمارم مشخص و هویدا بود....
اوایل بدنم گرم بود و نمیدونستم چه بلایی سرم اومده اما حالا کمکم میتونستم حس کنم چه قسمتهایی از بدنم درد داره....
صورتم از درد مچاله شد....پلیس سمج بود و برای چندمینبار سوالش رو تکرار کرد:
-پس نمیدونید اون شخص کی بود!؟
سرمو تکون دادمو گفتم:
-نه نمیشناسمش...
-قبلا هم ندیده بودینش!؟
-نه!؟
-از مشخصات ظاهریش برام بگید!؟
-چیز دقیقی یادم نیست....از این اراذلهای چاله میدونی بود....
-پس گفتید تاحالا ندیدینش!؟
اه....چقدر سوال میپرسید....نالونگفتم:
-نه فقط یادم که داشت تعقیبم میکرد...بعدبهم حمله کرد و سعی کرد کیفمو ازم بگیره ولی من مقاومت کردم....
چیزهایی که گفتمو یادداشت کرد...
واسه گفتن این دروغها دلایل خودمو داشتم...اولیش این بود که روزبه نفهمه چه بلایی سرم اومده تا بلکه یه مدت به کل از زندگیم بکشه بیرون...
پلیس که رفت پرستار گفت:
-کسی رو دارین که من باهاش تماس بگیرم!؟؟ هزینه های پذیرشتون تو بیمارستان هم هست که باید حتما پرداخت کنید....دکتر هم گفته باید تا فردا باشین...پس یه شماره بدین زنگ بزنم بیان اینجا پیشتون و هزینه های پذیرشتون روهم پرداخت کنه...
هیچکس جز ارسلان به ذهنم نرسید...اصلا مگه من کس دیگه ای روهم داشتم....!؟؟
به دایی هم نمیخواستم زنگ بزنم پس از سر ناچاری شدید شماره ی ارسلان رو دادم ...پرستار شماره رو یادداشت کرد و بعدهم رفت....
ملحفه سفید رو کشیدم بالا دوباره چشمامو روهم گذاشتم.....
دلم نمیخواست خودمو اینجوری تو آینه ببینم آخه میتونستم حدس بزنم چه بلایی سرم اومده....
یکی دو ساعتی گذشته بود....سرم خیلی درد میکرد...دستامو رو شقیقه هام گذاشتم و فشارشون دادم که ملحفه از رو صورتم کشیده شد و من با قیافه ی بیخیال و بی احساس ارسلان رو به رو شدم....
مثل ابولهول بالای سرم ایستاده بود و بهم نگاه میکرد.....
اگه کس دیگه ای رو داشتم هیچوقت و هیچ زمان به اون زنگ نمیزدم...اما چه کنم که اند بی کس و کاری بودم........لبهای خشکمو ازهم باز کردمو گفتم:
-اگه...اگه کس دیگه ای رو داشتم مزاحم تو نمیشدم....
سزشو کج کرد و گفت:
-کس دیگه ای رو نداشتی!؟؟ نفرما مادمازل...نفرما ملکه ....پس شوهرتون کجاست!؟ مگه نگفتی عقد کردین!؟؟ خب کجان !؟؟ چرا بهش زنگ نزدی!
باز تیکه ها و طعنه هاش شروع شده بود....و من بی حوصله و خسته و داغون.....اخم گردمو گفتم:
-اگه میخوای تیکه و طعنه بارم کنی برو...آره...برو....اشتباه کردم که بهت زنگ زدم....نباید اینکارو میکردم....نباید....
پوزخند زد...صدای پوزخندش آزار دهنده بود...با پا صندلی رو کشید جلو و روش نشست....هیچ فرقی با گذشته نکرده بود...
و حتی تیپهای خاص خودش رو داشت...از اون تیپهایی که تو خیابون میزد....یه شلوار جین سیاه پاش بود و یه سویشرت مشکی که کلاهاشو انداخته بود روی کلاه آفتابی دیگه ای که روی سرش بود....
از بررسی ظاهریش دست برداشتمو با بغض گفتم:
-خیلی خوشحالی!؟؟؟
پرسید:
-بابت !؟
-اینکه من اینجام...با این حال و روز اینکه اونقدر بدبخت بودم و هستم که جز تو کسی نبود بهش زنگ بزنم.....
خواست سیگار بکشه ولی بعد یادش اومد که توی بیمارستان....با عصبانیت پاکت سیگارو گذاشت تو جیبش و گفت:
-تویه مارمولکی هستی که فقط خدا میشناست! شیطون هفته ای سه بار میاد پیشت درس پدرسوختگی یاد مییگره....
کلافه و رنجور گفتم:
-بس ارسلان...بسه....
-شوهرت کجاست!؟؟ شوهر عقد کردت!؟؟ میدونه ناموسش اینجا آش و لاش افتاده رو تخت!؟؟؟
دستامو گذاشتم رو گوشهام تا حرفاشو نشنوم ولی اون از رو صندلی بلند شد و با عصبانیت دستهامو از روی گوشهام برداشت و با پشت دست یه تو دهنی محکم بهم زد و بعد برگشت سر جاش و گفت:
-توله سگ بازیگر....اون شرو ورها تحویلم داده بودی که چی!؟؟ که بشی همخونه ی اون بچه دماغو...!؟ ای تف به اون ذاتت دختر آخه چرا اینقدر رنگارنگی ...
دستمو رو دهنم گذاشتم و بیصدا شروع کردم گریه کردن....
شرمنده بودم و هیچ حرفی نتونستم بزنم....هیچ حرفی....
@harimezendgi👩❤️👨🦋
👈 یکشنبه 👈 11 شهریور / سنبله 1403
👈27 صفر 1446 👈1 سپتامبر 2024
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
😭 خوراندن سم به امام مجتبی علیه السلام توسط جعده ملعونه " به روایتی ".
⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅خرید و فروش و معاملات.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅دیدار با قاضی و پیگیری های قضایی.
✅آغاز به کار و کسب.
✅مطالبه حق و طلب.
✅و سفر به شهرها خوب است.
🚘مسافرت : مسافرت خوب هست.
👶مناسب زایمان و نوزاد حشر و نشر و ارتباط خوبی با مردم خواهد داشت.
🔭 احکام نجوم.
🌓 امروز : قمر در برج اسد است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است:
✳️عهد و پیمان گرفتن از رقیب.
✳️فصد و خون دادن.
✳️درخواست از روسا و مسئولین.
✳️و آغاز درمان و معالجات نیک است.
🔵مناسب بستن حرز برای اولین بار و نماز آن خوب است.
👩❤️👨مباشرت امشب: شب شهادت پیامبر خدا و امام مجتبی علیهما السلام.
⚫️ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،پشیمانی دارد.
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن #خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری باعث ایمنی از ترس می شود.
😴🙄 تعبیر خواب.
خوابی که (شب دو شنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 28 سوره مبارکه " قصص " است.
قال ذالک بینی و بینک...
و مفهوم آن این است که فرد مهمی نزد خواب بیننده بیاید. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست)
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
👈27 صفر 1446 👈1 سپتامبر 2024
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
😭 خوراندن سم به امام مجتبی علیه السلام توسط جعده ملعونه " به روایتی ".
⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅خرید و فروش و معاملات.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅دیدار با قاضی و پیگیری های قضایی.
✅آغاز به کار و کسب.
✅مطالبه حق و طلب.
✅و سفر به شهرها خوب است.
🚘مسافرت : مسافرت خوب هست.
👶مناسب زایمان و نوزاد حشر و نشر و ارتباط خوبی با مردم خواهد داشت.
🔭 احکام نجوم.
🌓 امروز : قمر در برج اسد است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است:
✳️عهد و پیمان گرفتن از رقیب.
✳️فصد و خون دادن.
✳️درخواست از روسا و مسئولین.
✳️و آغاز درمان و معالجات نیک است.
🔵مناسب بستن حرز برای اولین بار و نماز آن خوب است.
👩❤️👨مباشرت امشب: شب شهادت پیامبر خدا و امام مجتبی علیهما السلام.
⚫️ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،پشیمانی دارد.
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن #خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری باعث ایمنی از ترس می شود.
😴🙄 تعبیر خواب.
خوابی که (شب دو شنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 28 سوره مبارکه " قصص " است.
قال ذالک بینی و بینک...
و مفهوم آن این است که فرد مهمی نزد خواب بیننده بیاید. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست)
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
عاشق نور و آفتابم
من دوست دارم
صبح چایی ام را
مقابل پنجره ای بنوشم که
آفتاب آن را تسخیر کرده... 🌞
@harimezendgi👩❤️👨🦋
من دوست دارم
صبح چایی ام را
مقابل پنجره ای بنوشم که
آفتاب آن را تسخیر کرده... 🌞
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#ایده_متن
صبح شد
پهـن ڪن سفـرهے آغـوشت را
ڪنار تـو
جرعہاے نڪَاه
حبہاے لبخند
و چند لقمہ بوسہ خوردن دارد ..
#نرگـس_نوروزپور
@harimezendgi👩❤️👨🦋
صبح شد
پهـن ڪن سفـرهے آغـوشت را
ڪنار تـو
جرعہاے نڪَاه
حبہاے لبخند
و چند لقمہ بوسہ خوردن دارد ..
#نرگـس_نوروزپور
@harimezendgi👩❤️👨🦋
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آموزشی
#زناشویی
🎼 تاثیر موسیقی بر سـکس
✔️ موسیقی میتواند در رسیدن به ارگاسم به شما کمک کند
❓امشب برنامه رابطه جنسی دارید؟ جَو را با موسیقی در هم آمیزید. به گفته محققان موسیقی این قدرت را دارد که شما را به اوج لذت جنسی برساند. موسیقی باعث ارگاسم پوست میشود، که می تواند یک احساس شدید در سراسر بدن ایجاد کند، که منجر به تعریق و در برخی موارد، انگیختگی است.
← بسیار لذت بخش و خاطرانگیز می شود اگر حرکات خود را با ریتم آهنگ انجام دهید طوری که همخوانی داشته باشد.
← طبق تحقیقات حدود 70% از زوجین گوش دادن به موسیقی را در افزایش لذت رابطه موثر دانسته اند و 30% بقیه موسیقی را بر هم زننده تمرکز و کاهنده لذت میدانند.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#زناشویی
🎼 تاثیر موسیقی بر سـکس
✔️ موسیقی میتواند در رسیدن به ارگاسم به شما کمک کند
❓امشب برنامه رابطه جنسی دارید؟ جَو را با موسیقی در هم آمیزید. به گفته محققان موسیقی این قدرت را دارد که شما را به اوج لذت جنسی برساند. موسیقی باعث ارگاسم پوست میشود، که می تواند یک احساس شدید در سراسر بدن ایجاد کند، که منجر به تعریق و در برخی موارد، انگیختگی است.
← بسیار لذت بخش و خاطرانگیز می شود اگر حرکات خود را با ریتم آهنگ انجام دهید طوری که همخوانی داشته باشد.
← طبق تحقیقات حدود 70% از زوجین گوش دادن به موسیقی را در افزایش لذت رابطه موثر دانسته اند و 30% بقیه موسیقی را بر هم زننده تمرکز و کاهنده لذت میدانند.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#تلنگر
#همسرانه
💢مشکلات زندگی خودتون و برای هر کسی بازگو نکنید.
به این دلیل که:
1. در این صورت اون فرد فقط بخشی از شما رو میبینه که خیلی بده و پر از مشکلات هست و همیشه شمارو اونجوری به خاطر میاره و این روی روابط تأثیر منفی میذاره!
2. ممکنه قضاوت هایی درباره شما داشته باشه که روی نظری که به شما میده تأثیر بذاره و به شما مسیر اشتباه بده.
3. با تکرار هر چی بیشتر مشکلات اونا نه تنها کوچک نمیشن، بلکه بزرگ تر هم میشن چون تعداد زیادی آدم از اون اتفاق خبر دارن.
کلا هر چی دیگران کمتر از شما بدونن بهتره...
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#همسرانه
💢مشکلات زندگی خودتون و برای هر کسی بازگو نکنید.
به این دلیل که:
1. در این صورت اون فرد فقط بخشی از شما رو میبینه که خیلی بده و پر از مشکلات هست و همیشه شمارو اونجوری به خاطر میاره و این روی روابط تأثیر منفی میذاره!
2. ممکنه قضاوت هایی درباره شما داشته باشه که روی نظری که به شما میده تأثیر بذاره و به شما مسیر اشتباه بده.
3. با تکرار هر چی بیشتر مشکلات اونا نه تنها کوچک نمیشن، بلکه بزرگ تر هم میشن چون تعداد زیادی آدم از اون اتفاق خبر دارن.
کلا هر چی دیگران کمتر از شما بدونن بهتره...
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#آقایون_بخوانند
زمانی که خانومتون نسبت به شما بیاعتماد میشه؛ بعد از ریشهیابی بیاعتمادیش، سعی کنید اعتمادش رو جلب کنید. پنهانکاری به ریشههای روابطتون آسیب جدی وارد میکنه.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
زمانی که خانومتون نسبت به شما بیاعتماد میشه؛ بعد از ریشهیابی بیاعتمادیش، سعی کنید اعتمادش رو جلب کنید. پنهانکاری به ریشههای روابطتون آسیب جدی وارد میکنه.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#مجردا_بخونن
ازدواج تعهدی بزرگ است
بزرگترین کار برای اثبات عشق خود به طرف مقابل درخواست ازدواج با او است و از این اثباتی بزرگتر برای عشق خود نسبت به او نیست. بخاطر داشته باشید که هرگز به ازدواج به مانند قفلی بدون کلید نگاه نکنید بلکه آن را بعنوان بزرگترین تعهدی تلقیکنید که میتوان به عشقتان بدهید و عشق خود را به او ثابت کنید.
تعهد یعنی هر دو طرف بخواهند زندگی مشترک خود را با هم شروع کنند و در زمان سختی و آسانی در کنار هم باشند. این نوع از نگرش به زندگی مشترک، باعث میشود زن و شوهر در یک محیط ایمن و سالم، برای آینده خود برنامهریزی کنند. در روابطی که هیچ تعهدی در آن نباشد، معمولا احساس امنیت کمرنگ میشود و به تبع آن تلاش برای حفظ و وفاداری به آن رابطه کاهش پیدا می کند
@harimezendgi👩❤️👨🦋
ازدواج تعهدی بزرگ است
بزرگترین کار برای اثبات عشق خود به طرف مقابل درخواست ازدواج با او است و از این اثباتی بزرگتر برای عشق خود نسبت به او نیست. بخاطر داشته باشید که هرگز به ازدواج به مانند قفلی بدون کلید نگاه نکنید بلکه آن را بعنوان بزرگترین تعهدی تلقیکنید که میتوان به عشقتان بدهید و عشق خود را به او ثابت کنید.
تعهد یعنی هر دو طرف بخواهند زندگی مشترک خود را با هم شروع کنند و در زمان سختی و آسانی در کنار هم باشند. این نوع از نگرش به زندگی مشترک، باعث میشود زن و شوهر در یک محیط ایمن و سالم، برای آینده خود برنامهریزی کنند. در روابطی که هیچ تعهدی در آن نباشد، معمولا احساس امنیت کمرنگ میشود و به تبع آن تلاش برای حفظ و وفاداری به آن رابطه کاهش پیدا می کند
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#تلنگر
خیانت میکنی و میری
اما اونی که بهش خیانت میشه ماه و سالها دنبال جواب چراهاش میگرده ... مگه چم بود؟ مگه چی براش کم گذاشتم؟ کجا رو اشتباه رفتم؟ زندگی آدما رو بیخودی خراب نکنید
شرف داشته باشید.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
خیانت میکنی و میری
اما اونی که بهش خیانت میشه ماه و سالها دنبال جواب چراهاش میگرده ... مگه چم بود؟ مگه چی براش کم گذاشتم؟ کجا رو اشتباه رفتم؟ زندگی آدما رو بیخودی خراب نکنید
شرف داشته باشید.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#همسرانه
همسرانی که نمیتوانند با صحبت کردن مشکلاتشان را حل کنند، وارد محدوده خطر میشوند و بیرون از خودشان دنبال پناهگاهی میگردند.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
همسرانی که نمیتوانند با صحبت کردن مشکلاتشان را حل کنند، وارد محدوده خطر میشوند و بیرون از خودشان دنبال پناهگاهی میگردند.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
عجول های بازنده
دکتر محسن محمدی نیا
#صوتی
🌷 عجول های بازنده.
روی من به تمام کسانیست که خیلی زود دل میدن و وابسته میشن.
استراتژی سکوت، شناخت، برخورد
باید سرلوحه آشنایی شما باشه.
✴️دکترمحسن محمدی نیا
💠روانشناس و
💠مشاورخانواده
تحکیم روابط زوجین👩❤️👨
@harimezendgi👩❤️👨🦋
🌷 عجول های بازنده.
روی من به تمام کسانیست که خیلی زود دل میدن و وابسته میشن.
استراتژی سکوت، شناخت، برخورد
باید سرلوحه آشنایی شما باشه.
✴️دکترمحسن محمدی نیا
💠روانشناس و
💠مشاورخانواده
تحکیم روابط زوجین👩❤️👨
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#خانوما_بخونن
#زناشویی
چگونه شوهرم را تحریک کنم؟
بیائید نگاهی بیاندازیم به سه نوع لمس کردن با دست : نوازش ، ماساژ و مشکل تر از همه تحریک و ماساژ اندام تناسلی شوهر . هر چند این تکنیک ها معمولا هر دوی شما را برای آمیزش سر حال می کند , اما هیچ یک در رسیدن به ارگاسم هدف اصلی نیستند . بلکه این ها روش هایی حسی هستند برای ایجاد احساسی خوب و تبدیل معاشقه به یک تجربه دل انگیز و پر حرارت برای هردوی شما
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#زناشویی
چگونه شوهرم را تحریک کنم؟
بیائید نگاهی بیاندازیم به سه نوع لمس کردن با دست : نوازش ، ماساژ و مشکل تر از همه تحریک و ماساژ اندام تناسلی شوهر . هر چند این تکنیک ها معمولا هر دوی شما را برای آمیزش سر حال می کند , اما هیچ یک در رسیدن به ارگاسم هدف اصلی نیستند . بلکه این ها روش هایی حسی هستند برای ایجاد احساسی خوب و تبدیل معاشقه به یک تجربه دل انگیز و پر حرارت برای هردوی شما
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#همسرانه
چند راستی كه نبايد به همسرتان بگوييد!👇
"فلانی که اومده بود خواستگاریم خیلی مهربون بود.": هر عاقلی می گوید، حرف شما درست است چون هر آدمی حسنی دارد اما زخم این سخن در وجود شوهر شما التیام ناپذیر است.
"بدم میاد ازت": طبیعی است که هر رابطه ای پستی و بلندی دارد، اما وقتی حالتان بد می شود جملاتی از این قبیل فقط رابطه شما را برای مدتی خراب می کند و دیگر هیچ.
" به گذشته ام چکار داری؟": بیان گذشته، آن هم با جزئیات و موبه مو، آن هم برای آدم مو از ماست کش، کاری کشنده است؛ اما پنهان کردن گذشته و سانسور آن هم زندگی خراب کن!
"از اون خواهرت متنفرم" : افکار منفی خود را درباره افراد برای خود نگه دارید. بخصوص اگر این افکار درباره دوستان یا بستگان شوهرتان باشد. سودی که ندارد هیچ، زندگیتان را هم تلخ می کند.
البته دروغ گفتن حتی اگر کوچک باشد بنیان خانواده را نابود می کند.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
چند راستی كه نبايد به همسرتان بگوييد!👇
"فلانی که اومده بود خواستگاریم خیلی مهربون بود.": هر عاقلی می گوید، حرف شما درست است چون هر آدمی حسنی دارد اما زخم این سخن در وجود شوهر شما التیام ناپذیر است.
"بدم میاد ازت": طبیعی است که هر رابطه ای پستی و بلندی دارد، اما وقتی حالتان بد می شود جملاتی از این قبیل فقط رابطه شما را برای مدتی خراب می کند و دیگر هیچ.
" به گذشته ام چکار داری؟": بیان گذشته، آن هم با جزئیات و موبه مو، آن هم برای آدم مو از ماست کش، کاری کشنده است؛ اما پنهان کردن گذشته و سانسور آن هم زندگی خراب کن!
"از اون خواهرت متنفرم" : افکار منفی خود را درباره افراد برای خود نگه دارید. بخصوص اگر این افکار درباره دوستان یا بستگان شوهرتان باشد. سودی که ندارد هیچ، زندگیتان را هم تلخ می کند.
البته دروغ گفتن حتی اگر کوچک باشد بنیان خانواده را نابود می کند.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#ایده_متن
هر ڪــجــا بــاشــے
هســتـم
لــحــظــہ هاے بــا تــو بــودن
را نــفــس مــے ڪــشـم
چــہ در ڪــنــارت
چــہ در خــیــالــت ♥️
@harimezendgi👩❤️👨🦋
هر ڪــجــا بــاشــے
هســتـم
لــحــظــہ هاے بــا تــو بــودن
را نــفــس مــے ڪــشـم
چــہ در ڪــنــارت
چــہ در خــیــالــت ♥️
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#پارت_483
اشک از چشمام سرازیر شد و بین لبهام موند...طعم شورش رو مزه کردم...حال و روز من این روزا دقیقا به شوری همین اشک بود.....
چقدر خر بودم که اسم و آدرس ارسلان رو8 دادم.....که بیاد اینجا و تیکه بارم کنه.....
فین عین کنان گفتم:
-اشتباه کردم اسم و آدرس تورو دادم...برو....برو و راحتم بزار....
به پهلو دراز کشیدمو زیر همون ملحفه ی سفسد شروع کردم گریه کردن....اونقدر تو اون حالت موندم تا بالاخره صدای باز و بسته شدن در اومد....
ملحفهورو آوردمپایین و نگاهی به سمت در انداختم....پس رفته بود....
بغض بدی به گلومچنگ انداخت....عینپنجه های یه دست که چنگ بندازه به خرخره ....
اینبار دیگه نتونستم جلکی خودمو بگیرم...سرمو فرو بردم تو بالش تا صدای گریه هامو خفه کنم.....
****
جز بدترین شبای زندگیمبود ...اما از اونشبهایی که دلمنمیخواست صبح بشه.... داغ بی کسی یه طرف داغ بی پولی یه طرف دیگه!!!!
در باز شد و پرستار همراه دکتر اومد داخل....
دکتر وضعیتم رو چک کرد....عکسهارو نگاه کرد و بعد گفت:
-ایشون از نظر من مشکلی ندارن و میتونن مرخص بشن....
بعد رو کرد سمت خودم و گفت:
-اگه اصرار داشتم بمونی به این خاطر بود که میخواستم از سالمبودن عکسهایی که از سرتونگرفته بودن مطمئن بشم.... میتونین مرخص بشین.....
دکتر رفت و پرستار مشغول نوشتن شد....
نیم خیز شدم...همونطور که سُرم رو از دستمجدا میکرد گفت:
-سر گیجه نداری!؟؟
-نه....
-رفتی بیرون حتما یه آبمیوه ای چیزی....بخور....
با ناراحتی گفتم:
-ببخشید ولی....ولی هزینه ها چی میشن...!؟من واقعا نمیتونم پرداختش کنم...هیچیپول ندارم....
چسب و پنبه رو پرت کرد تو سطل آشغال و گفت:
-شوهرتون پرداخت کردن....
متعجب پرسیدم:
-شوهرم!؟
-آره دیگه...مگه اون آقایی که پشت در شوهرتون نیست!؟؟؟
یکمسرمو خم کردم...بعد چشمم به ارسلان افتاد که داشت با تلفنش حرف میزد....پس نرفته بود....پوزخندی زدم.....
از دشمنت به دشمنت پناه ببری....چه مسخره!
آه عمیقی کشیدمو بعد از رفتن پرستار بلند شدم....کاش میتونستم برم حموم...دوش بگیرم....
با قدمهایی آروم ودرحالی که خودمو بو میکردماز اتاق رفتمبیرون...
گوشیشو گذاشت تو جیبشو دست به سینه نگام کرد....از لباساش مشخص بود که شب همینجا بوده....آخه همونایی تنش بود که دیشب تنش بودن.....
سر بلند کردمو پرسیدم:
-چرا نرفتی!؟
خونسرد گفت:
-فکر کن دلم به حالت سوخت....
-مگه تو دل هم داری!؟
-شیطونی مثل تو داره بعد من نداشته باشم...
-چقدر پول دادی!؟
-حالا هرچی....همیشه ضرری....
با دلخوری گفتم:
-پَست میدم....هر چقدر هم که بشه.....
پوزخندی زد و گفت:
-آره جون عمه ات....بیا بریم که زیادی بخاطرت اینجا معطل شدم....
به راه افتاد و منم پشت سرش آهسته راه افتادم.....
بعید بود....از ارسلان بعید بود....
@harimezendgi👩❤️👨🦋
اشک از چشمام سرازیر شد و بین لبهام موند...طعم شورش رو مزه کردم...حال و روز من این روزا دقیقا به شوری همین اشک بود.....
چقدر خر بودم که اسم و آدرس ارسلان رو8 دادم.....که بیاد اینجا و تیکه بارم کنه.....
فین عین کنان گفتم:
-اشتباه کردم اسم و آدرس تورو دادم...برو....برو و راحتم بزار....
به پهلو دراز کشیدمو زیر همون ملحفه ی سفسد شروع کردم گریه کردن....اونقدر تو اون حالت موندم تا بالاخره صدای باز و بسته شدن در اومد....
ملحفهورو آوردمپایین و نگاهی به سمت در انداختم....پس رفته بود....
بغض بدی به گلومچنگ انداخت....عینپنجه های یه دست که چنگ بندازه به خرخره ....
اینبار دیگه نتونستم جلکی خودمو بگیرم...سرمو فرو بردم تو بالش تا صدای گریه هامو خفه کنم.....
****
جز بدترین شبای زندگیمبود ...اما از اونشبهایی که دلمنمیخواست صبح بشه.... داغ بی کسی یه طرف داغ بی پولی یه طرف دیگه!!!!
در باز شد و پرستار همراه دکتر اومد داخل....
دکتر وضعیتم رو چک کرد....عکسهارو نگاه کرد و بعد گفت:
-ایشون از نظر من مشکلی ندارن و میتونن مرخص بشن....
بعد رو کرد سمت خودم و گفت:
-اگه اصرار داشتم بمونی به این خاطر بود که میخواستم از سالمبودن عکسهایی که از سرتونگرفته بودن مطمئن بشم.... میتونین مرخص بشین.....
دکتر رفت و پرستار مشغول نوشتن شد....
نیم خیز شدم...همونطور که سُرم رو از دستمجدا میکرد گفت:
-سر گیجه نداری!؟؟
-نه....
-رفتی بیرون حتما یه آبمیوه ای چیزی....بخور....
با ناراحتی گفتم:
-ببخشید ولی....ولی هزینه ها چی میشن...!؟من واقعا نمیتونم پرداختش کنم...هیچیپول ندارم....
چسب و پنبه رو پرت کرد تو سطل آشغال و گفت:
-شوهرتون پرداخت کردن....
متعجب پرسیدم:
-شوهرم!؟
-آره دیگه...مگه اون آقایی که پشت در شوهرتون نیست!؟؟؟
یکمسرمو خم کردم...بعد چشمم به ارسلان افتاد که داشت با تلفنش حرف میزد....پس نرفته بود....پوزخندی زدم.....
از دشمنت به دشمنت پناه ببری....چه مسخره!
آه عمیقی کشیدمو بعد از رفتن پرستار بلند شدم....کاش میتونستم برم حموم...دوش بگیرم....
با قدمهایی آروم ودرحالی که خودمو بو میکردماز اتاق رفتمبیرون...
گوشیشو گذاشت تو جیبشو دست به سینه نگام کرد....از لباساش مشخص بود که شب همینجا بوده....آخه همونایی تنش بود که دیشب تنش بودن.....
سر بلند کردمو پرسیدم:
-چرا نرفتی!؟
خونسرد گفت:
-فکر کن دلم به حالت سوخت....
-مگه تو دل هم داری!؟
-شیطونی مثل تو داره بعد من نداشته باشم...
-چقدر پول دادی!؟
-حالا هرچی....همیشه ضرری....
با دلخوری گفتم:
-پَست میدم....هر چقدر هم که بشه.....
پوزخندی زد و گفت:
-آره جون عمه ات....بیا بریم که زیادی بخاطرت اینجا معطل شدم....
به راه افتاد و منم پشت سرش آهسته راه افتادم.....
بعید بود....از ارسلان بعید بود....
@harimezendgi👩❤️👨🦋
✴️ دوشنبه 👈12 شهریور/ سنبله 1403
👈28 صفر 1446👈2 سپتامبر 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🌑شهادت جانسوز سرور کائنات عالم حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و قطع شدن وحی از جانب خداوند بر بشر.
🌑شهادت سبط اکبر رسول خاتم حضرت امام حسن بن علی صلوات الله علیهم اجمعین.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی.
🚘 سفر: مسافرت همراه صدقه باشد.
🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود).
👶مناسب زایمان و نوزاد زیبا و خوشرو و محبوب است.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج سنبله و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️شرکت در مجالس عزای سرور کائنات عالم و امام مجتبی و امام رضا علیهم السلام در این روزها مطلوب و سبب خوشحالی قلب محزون فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
✳️و امور یادگیری و زراعی نیک است.
🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب نیست.
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت:
مباشرت امشب: امکان سقط شدن چنین فرزندی می رود.
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،خوب نیست.
🔴 حجامت:
#خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث قوت دل می شود.
🔵ناخن گرفتن:
دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕دوخت و دوز لباس:
دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن).
✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه.
✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴😴 تعبیر خواب.
تعبیر خوابی که امشب شبِ سه شنبه دیده شود طبق ایه ی 29 سوره مبارکه "عنکبوت " است.
قال رب انصرنی علی القوم المفسدین...
و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده مامور شود به اصلاح گروهی که اگر با انها جنگ و ستیز کند پیروز شود و همه احوالات او شاید نیک شود . و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
👈28 صفر 1446👈2 سپتامبر 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🌑شهادت جانسوز سرور کائنات عالم حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و قطع شدن وحی از جانب خداوند بر بشر.
🌑شهادت سبط اکبر رسول خاتم حضرت امام حسن بن علی صلوات الله علیهم اجمعین.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی.
🚘 سفر: مسافرت همراه صدقه باشد.
🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود).
👶مناسب زایمان و نوزاد زیبا و خوشرو و محبوب است.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج سنبله و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️شرکت در مجالس عزای سرور کائنات عالم و امام مجتبی و امام رضا علیهم السلام در این روزها مطلوب و سبب خوشحالی قلب محزون فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
✳️و امور یادگیری و زراعی نیک است.
🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب نیست.
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت:
مباشرت امشب: امکان سقط شدن چنین فرزندی می رود.
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،خوب نیست.
🔴 حجامت:
#خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث قوت دل می شود.
🔵ناخن گرفتن:
دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕دوخت و دوز لباس:
دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن).
✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه.
✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴😴 تعبیر خواب.
تعبیر خوابی که امشب شبِ سه شنبه دیده شود طبق ایه ی 29 سوره مبارکه "عنکبوت " است.
قال رب انصرنی علی القوم المفسدین...
و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده مامور شود به اصلاح گروهی که اگر با انها جنگ و ستیز کند پیروز شود و همه احوالات او شاید نیک شود . و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
هیچکس انقدر سرش شلوغ نیست که زمان ازدستش دربره و توروازیادببره همه چیز برمیگرده به الویت ذهن آدمها اگر کسی انقدری که تومیخای نیست فقط یک دلیل داره "توجزالویتهاش نیستی "
بفرمایید صبحانه ❤️😍
@harimezendgi👩❤️👨🦋
بفرمایید صبحانه ❤️😍
@harimezendgi👩❤️👨🦋