همسرانه حریم زندگی💑
13.3K subscribers
14.8K photos
1.75K videos
38 files
296 links
👈مطالب زناشویی،همسرداری💑
ایده،گیف و کلیپ و متن های عاشقانه💏
زیر نظر اَبَر گروه حریم زندگی
کپی حرام
فوروارد آزاد
ورود آقایون آزاد

ایدی ادمین 👇🧚‍♀👇🧚‍♀👇
@Yakamuz230
Download Telegram
#تلنگر

+چرا ترامادول مصرف کردی؟
-میخواستم تو سکس پیش خانمم کم نیارم.

زوجی بودند که جنگ قدرتشان به سکس کشیده شده بود، جاییکه معمولا مردها شکست میخورند و تحقیر می‌شوند. در این جنگ، معمولا مردها از ترامادول برای لشگرکشی کمک می‌گیرند و خیلی زود دسته جمعی شکست میخورند و تحقیر مردانگی‌شان دوبرابر می‌شود.

وقتیکه زوجی در مورد سکس اینگونه فکر می‌کنند، معمولا در اوج تنش و اختلاف هستند و تلاش برای حل تعارضات به کمک «جنگ سکس»، جز تحقیر مرد حاصلی ندارد و در نهایت، مردان شکست خورده را زنانشان برای درمان زودانزالی می‌آورند تا به او ثابت کنند که چقدر بی‌کفایتند و اینجا

جائیست که مردان تسلیم می‌شوند و حس با شکوه پیروزی را می‌توان در کلام زنانشان عمیقا لمس کرد‌، وقتیکه از بی‌کفایتی جنسی شوهرانشان می‌گویند و مردها مثل خروسهای کتک خورده و خیس‌‌ و در خود فرورفته، به زمین خیره می‌شوند.
سکس از پیچیده‌ترین زبانهای دنیاست...

دکتر روح الله صدیق

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
#خانوما_بخونن


👈وقتی مردی از رابطه جنسی ناراضی باشه زود رنج و عصبی وار میشه و در طول هفته بسیار پرخاشگر میشه وحتی ممکنه رابطه جنسی رو برای همیشه با پارتنر خود فراموش کنه و به رابطه جدید فکر کنه

👈هیچ وقت یک مرد را از رابطه جنسی محروم نکنید
‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
⁣⁣

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
#آقایون_بخوانند


✍🏻آقایان باید بدانند که همسرشان فارغ از مخارج روزمره منزل، نیاز به دریافت مبلغی پول دارد!

و مهم اینکه نباید از همسرش درباره این مبلغ، حسابرسی کنند. تا خانم بدون دغدغه و آزادانه هر طور که صلاح می‌داند، برای خانواده‌اش، هزینه کند و یا پس‌انداز نماید.

👌🏻 میزان آن مبلغ بستگی به شرایط اقتصادی مرد دارد ولی مهم این است که این حس زن تامین شود

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#زناشویی
#آموزشی

انگشتان پا ارزش امتحان دارند. انگشتان پا هم برای مرد و هم برای زن بسیار تحریک آمیز هستند. در حقیقت انگشتان پا، پشت زانو، گوشها و انگشتان پا از محرکترین ولی کمتر کشف شده ترین نقاط بدن هستند

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
Audio
#صوتی

شکست عشقی و کنار آمدن با احساسات و خاطرات گذشته.
♻️محسن محمدی نیا (معین)
✴️روانشناس و
✴️مشاورخانواده
تحکیم روابط
@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
#ایده_متن

.ــــــــــ🍃🌸🌷🌸🍃ــــــــــ.

بیتـــــ بیتـــــ عشــق رامعنـــــا فــقط آغـــوش
توستــــــ...
#امیــرعـباس_خالقــوردے

@harimezendgi 👩‍❤️‍👨🦋
#پارت_448


از حرفهای نوشین به فکر فرو رفتم....
یه زن مسن و یه پسر خوشتیپ!؟
یعنی کی بودن!؟؟.....
غرق در فکر پرسیدم:
-شاید با دایی کار داشتن هان !؟؟
نوشین کاملا مطمئن گفت:
-نه نه .....با تو کار داشتن....خوب یادم....همش سراغ تو رو میگرفت....از سرو وضعشم پیدا بود از این آدمای پولدار...ماشینشونم از این شاسی بلندای سفید بود....یه پسر خوشتیپ هم همراهش بود که مامان صداش میزد...
در این مورد هیچ حدسی نتونستم بزنم واسه همین پرسیدم:
-این قضیه مربوط به چه زمانیه!؟
نوشین کیسه های خریدش رو تو دست جا به جا کرد و گفت:
-هوووو....واسه خیلی وقت پیش....
-بعد از اون دیگه ندیدیشون....؟
-چرا فکر کنم کلا دوبار دیگه هم اومدن اما حتی تا داخل خونه داییت هم نمیرفتن....فکر کنم داییت همچی یگی نگی خوب باهاشون تا نمیکرد.....خب دیگه....من زورتر برم خونه....باید واسه شامشون یه چیزی درست کنم....تو با من کار نداری!؟
اونقدر تو فکر بودم که نفهمیدم نوشین کی ازم جدا شد و کی رسیدم جلوی در خونه ی دایی‌..
در که زدم زن دایی طلعت درو به روم باز کرد..‌
با سری به تاسف برام تکون داد و گفت:
-جون به جونت کنن ولگرد و بی بندوباری! دخترو چه به اینورو اونور رفتن...دختر باس بشینه تو خونه آفتاب مهتاب نبینه بلکه بختش وابشه.....تو رو اگه کسی گرفت من اسممو میزارم گل پری!
واسه حرفهای زن دایی طلعت خیلی وقت که یه گوشم در بود و یه گوشم دروازه.....
اون که در هر صورت از این حرفها بارم میکرد پس چرا باید بیخودی خودمو می رنجوندم !؟
از کنارش گذشتمو رو لبه حوض نشستم....دستمو تو آب فرو بردم....زن دایی نگاه تیز و طعنه داری بهم انداخت و بعد رفت سراغ سبزه های عیدش....
هی باخودش میگفت یکی واسه فائزه..یکی واسه فهمیه...یکی واسه خودمون....حسابی سرش با سبزه های که درست کرده بود سرگرم بود...ازش پرسیدم:
-زن دایی!؟
با ناملایمتی که همیشه توی لحنش بود گفت:
-هان !؟چیه؟باز چته!؟
-وقتی من نبودم...یه زن مسن اومد اینجا و سراغمو گرفت...درست!؟ اون زن کی بود زن دایی!؟
سرشو بالا گرفت و نگاهی بهم انداخت....یکم قیافه اش درهم شد و بعد گفت:
-کی همچین حرفی زد!؟
-نوشین....
کنج لبشو داد بالا و گفت:
-هه...نوشین....اون دختره مگه عقل درست و حسابی داره ...از بس کلفتی کرده مغزش قات زده...نه جونم‌....جز پلیس هیچکس اینجا نیومد و سراغتو نگرفت.....هع!
نمیدونم چرا حس کردم دروغ میگه....نمیدونم....شایدم حسم اشتباه باشه!
بلند شدمو رفتم سمت زیر زمین....اما بعد متوجه شدم کل اونجا بهم ریخته شده....عصبانی اومدم بیرون و گفتم:
-زن دایی که اینجارو بهم ریخته!؟
چرخید سمتمو گفت:
-روزبه!
با حرص گفتم:
-آخه واسه چی!؟؟؟
-واسه چیشو نمیدونم....حتما باز یه غلطی کردی....ایششش!
رفتم داخل....بی شعور همه چیزو بهم ریخته بود همه چی رو....شک نداشتم داشته دنبال موادا میگشته....عجب کله خراب زبون نفهمیه....حالا خوبه باهاش توافق کردم بعد از ثابت شدن بی گناهیم موادارو بهش میدم...
کلافه و عصبی دوباره شروع کردم به مرتب کردن اتاق....این روزبه عوضی گاهی با کاراش حال آدمو بهم میزنه......
داشتم شکستنی هارو جمع میکردم‌که زن دایی صدام زد و گفت:
-اوی دختر گیس بریده یکی دم در کارت داره...
از زیر زمین اومدم بیرون....پرسیدم:
-با من،!؟ کیه!؟
پشت چشمی نازک کرد و گفت:
-تا حالا هرکی با تو کار داشته از جنس نر جماعت بوده...ایششش....مجتبی کچل!
مجتبی کچل یا من کار داره!؟ چه عجیب...رفتم سمت در....حالا خوب هنوز نوجون هم نمیشد بهش گفت اما رفتاراش عین لاتای سر کوچه بود ....پرسیدم:
-چیه مجتبی!؟ چیکارم داری!؟
یه نگاه به داخل اتداخت بعد وقتی فهمید حواس زن دایی پی من نیست یه تیکه کاغذ داد دستمو گفت:
-یه یارویی پنجاااآااااااه تومن بهم داد که این کاغذو بهت برسونم....عزت زیادددد.....

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📆تقویم نجومی
✴️ دوشنبه
8 مرداد/ اسد 1403
23 محرم 1446
29  ژوئیه 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
😭 تخریب حرم عسگریین علیهما السلام با بمب توسط ایادی استکبار " 1427 هجری ".
👌😵 بیداری اصحاب کهف بعد از خواب 309 ساله.
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی
.
❇️امروز برای امور زیر خوب است:
جابجایی و نقل وانتقال.
خرید و فروش.
دیدار با بزرگان.
و مقدمات ازدواج خوب است.
🚘 سفر: مسافرت همراه صدقه باشد.

🤕 مریض مراقبت
بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود).
👶زایمان مناسب و نوزاد زیبا و محبوب  و خوشبخت و آسوده حال است.

🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در ثور  دلو و از نظر نجومی  مناسب برای امور زیر است:
✳️امور ازدواجی.
✳️خرید طلا و جواهرات.
✳️شراکت و امور شراکتی.
✳️رفتن به تفریحات سالم.
✳️دیدار دوستان.
✳️خرید املاک.
✳️ارسال کالا به مشتری.
✳️جابجایی و نقل و انتقال.
✳️آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✳️و فروش احشام نیک است.


🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است.
👩‍❤️‍👨 مباشرت و مجامعت:

مباشرت امشب: مباشرت برای سلامتی مفید و فرزند زبانش از غیبت و تهمت پاک است.  


💇‍♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه باعث روبراه شدن امور می شود.
🔴 حجامت:
#خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، باعث شادی دل  می شود.

🔵ناخن گرفتن:
دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕دوخت و دوز لباس
دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️استخاره:
وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن).
✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه.
✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.

💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.

😴😴 تعبیر خواب
تعبیر خوابی که امشب شبِ سه شنبه دیده شود طبق ایه ی 24 سوره مبارکه "نور"  است.
یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم...
و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده  را با شخصی دعوا یا خصومتی پیش آید دلیل و شاهد بیاورد و بر وی غلبه کند و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دور افتادم
از آشیوونم

صبحتون بخیر
@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
#ایده_متن


.ــــــــــ🍃🌸🌷🌸🍃ــــــــــ.

باران هم ببارد ،

صبح ِ من از
پاشویه ی بوسه های تو
خیس می شود ...!

#مریم_رضایی_حامی

@harimezendgi 👩‍❤️‍👨🦋
#پوزیشن جنسے

نام: Mermaid - پری دریایی
درجه سختی: دشوار
طرف فعال: مرد و زن

مرد به کمر دراز کشیده و زانو های خود را کمی خم و متمایل به بیرون قرار میدهد.مطابق تصویر زن بالای آلت مرد میخوابد و از ساق،پاهای خود را بالا میگیرد.مرد برای کنترل بیشتر سینه های زن را گرفته و دخول را شروع میکند.

دخول عمیقتر
تحریک مناسب نقطه G
ویژه افراد دیرانزال

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
#زناشویی
#آموزشی

یکی از رایج ترین آسیب های جنسی پاره شدن واژن است که با خونریزی و درد هنگام نزدیکی همراه است‼️

علت پارگی واژن هنگام دخول خشک بودن این قسمت از بدن و داشتن سکس خشن است. بنابراین برای اینکه واژن پاره نشود باید رابطه جنسی آرامتری داشته باشیم و یا از روان کننده استفاده نماییم.

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
#آقایون_بخوانند

وقتی به همسرتان شب بخیرمی گویید،

خواب خوشی رابرایش آرزوکرده وبه اوبگویید
که دوتش دارید.
لحظه ای بالبخندبه چشمهایش نگاه کنید
تابداندکه ازبودن بااوخوشحال هستید.
خانمهاچه احساسی دارند:
شب بخیرگفتن عاشقانه،برای مامعانی مختلفی دارد:
دوستت دارم،من اینجاهستم وازتو
مراقبت می کنم.و......
کلمات شماباعث خوشحالی وآسودگی خاطرمی شود.

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
#مجردا_بخونن


ازدواج تجارت مهریه در برابر خدمات آشپزخانه نیست!
ادامه خیالات و توهمات مجردی نیست!
روابط سطحی گذشته نیست!
علاقه کم کم خودش پیدا میشه نیست!
سه روز آشنایی و سی سال زندگی مشترک نیست!
وظیفشه نیست، چون من میگم نیست!
آرایشگاه ۳ میلیونی و مراسم ۱۰۰ میلیونی نیست
ازدواج یعنی : صداقت، شناخت، آزادی، آگاهی، اعتماد،
انعطاف و قوانین صحیح
یعنی زندگی بدون خیانت و توام با تعهد،
ازدواج یعنی آزادانه عاشق باشی..


@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ

پریود این شکلیه!
شما شاید فقط درد شکم و کمر رو می‌بینید، یه چیزی که خیلی مهم‌تره، افسردگی توو این دورانه که دیدنی نیست.
این فیلم رو برای همسر یا پارتنرتون بفرستید.

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
#آموزشی


📜 توی شرایط سخت رابطه ٬ چیکار کنیم که تنش کمتر بشه ؟

- سریع تو خودتون نرین و گارد نگیرین . سعی کنین صمیمیت رو حفظ کنین و سریع توی  لاک خودتون نرین .
- مشکل رو از دید شخص سوم ببینین . اگه یه نفر میومد پیشتون و می گفت این مشکل پیش اومده٬چطور کمکش میکردین ؟ بنظرتون این مسئله چقدر جدی و اساسی بود ؟
- اگه دیدین اوضاع داره از کنترل خارج میشه.زمانی رو به تنهایی همدیگه اختصاص بدین تا آرامشتون رو دوباره به دست بیارین
- حتی وقتیکه از همدیگه ناراحتین ٬ تلاش های طرف مقابل رو نادیده نگیرین .
- اتفاقات رو خیلی تفسیر نکنین و ادامه ندین
- و در نهایت٬ حتی تو همین دوران پرتنش٬ اگه یه اتفاق مثبت برای پارتنرتون میفته٬ براش خوشحال باشین و نشون بدین براتون با ارزشه
+ همین کارهای کوچیک رابطه رو زنده نگه میداره و تنش ها رو کم می کنه .

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
#همسرانه
#تلنگر


دکتر مصطفی عرفی چه حرف خوبی رو می‌زنه، یه تلنگر برای وقتاییه که ارزش خودمون رو یادمون می‌ره، می‌گه:
"با چک کردن های دَم به دقیقه، دنبال چی هستی؟
که مراقب باشی کسی مخشو نزنه؟
که مراقب باشی مخِ کسیو نزنه؟
یعنی انقدر سطح پایین شدی که وقت و زندگیتو بزاری و به این چیزا فکر کنی؟
رها کن لطفا!
کسی که واقعا بهت علاقه داشته باشه، نه کسی مخشو میزنه و نه اونقدر سطح پایین هست که وقتی باهاته به یه نفر  دیگه ی فکر کنه.و اگه اینطور نباشه چک کردن و نکردنش بی فایده اس. عاقل باش.”...

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
#همسرانه


دلیل جدایی زوج ها ، تعداد دعوا ها نیست ، بلکه نوع دعوا و روش حل تعارض شماست ، پایداری رابطه رو ( حرف زدن سازنده ) تضمین میکنه نه قهر کردن!

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
#ایده_متن
#ایده_دلبری

مشترک گرامی!
با توجه به اینکه شما
جگر گوشهِ قلب من هستید
بدون قرعه کشی برنده دو بوسه ی
آبدار روی هر گونه
و یک بوسه ی عمیق روی پیشانی
و یک بغلِ گرم برای همیشه
شده اید،
جهت دریافت جایزه عدد 1 را
به همین آیدی ارسال نمایید
با تشکر فراوان
همراه همیشگیت :)

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋
#پارت_449



مجتبی یه نگاه به داخل انداخت بعد وقتی فهمید حواس زن دایی پی من نیست یه تیکه کاغذ داد دستمو گفت:
-یه یارویی پنجاااآااااااه تومن بهم داد که این کاغذو بهت برسونم....عزت زیادددد.....
قبل اینکه بره پشت پیرهنشو کشیدمو گفت:
-اووووی وایسا ببینم.....
وایستاد و دماغشو بالا کشید و با خاروندن کله کچلش گفت:
-هان ؟ چیه!؟
-اون‌ی که اینو بهت داده کیه!؟ زن؟مرد؟ پیر؟جوون!؟ عجوزه؟مجوزه!؟ کیه!
شونه بالا انداخت و گفت:
-چمیدونم...اینو داد و گفت بدم‌به تو....من دیگه باس برم....میخوایم گل کوچیک بازی کنیم با برو بچ.....
وقتی رفت درو بستمو اومدم تو حیاط...
کاغذ تا خورده رو باز کردمو متنشو با چشمام خوندم:

" سر خیابون تو ماشین منتظرم. ارسلان "

ارسلان!؟؟ اومده بود اینجا!باورم نمیشد...! ولی آخه چرا....آهان...پس بالاخره به صدق بودن حرفهای من رسید.بالاخره فهمید که چقدر ظالمانه و با نامردی اون بلاهارو سر من آورد...کاغذ رو جلوی دماغم گرفتم و بو کشیدم....بوی عطرشو میداد...یه عطر خیلی خوش بو و خاص!
از فکر بیرون اومدم و رفتم‌سمت زیر زمین تا یه چیزی روی بلوزم بپوشم‌...موقع بیرون اومدن زن دایی درحالی که سبزه هاشو آب میپاشید گفت:
-چیکارت داشت!؟
پرسشی نگاش کردمو وقتی انتظارشو واسه جواب دیدم گفتم:
-کی!؟ مجتبی!؟؟ هیچ...گفت نوشین باهام کار داره.....من میرم پیشش الان میام....
نیششو کج کرد و با تلخی روشو ازم برگردوند.
با عجله از خونه زدم بیرون.....
از اینکه میدونستم قراره ته این قدمها به ارسلان ختم بشه حس و حال عجیبی بهم دست داده بود....
که حتی نمیدونستم ترکیبش چیه!
از کنار بچه هایی که داشتن گل کوچبک بازی میکردن گذشتم و اونقدر جلو رفتم تا بالاخره رسیدم سر خیابون.....
اما هر چقدر چپ و راستم رو نگاه کردم ماشبنی که ارسلان سرنشبنش باشه توجه ام رو جلب نکرد....!
چند دقیقه ای همینطور معطل داشتم اطراف رو نگاه میکردم تا اینکه بالاخره بوی عطرش به مشامم رسید.....!
ناخواداگاه چرخیدم و پشت سرم رو نگاه کردم.....
ظاهرش متفاوت تر از همیشه بود....یه تیشرت مشکی پوشیده بود و یه کلاه آفتابی لبه دار و یه شلوار حین مشکی!
سیگارشو پرت کرد زیر پاش و بعد کفششو روش گذاشت و مچاله اش کرد....
به همدیگه خیره شدیم....اون به چشمای من و من به ظاهرش.....
منتظر بودم تا خودش به حرف بیاد....
بیاد جلو بگه ببخشید که اونهمه بله سرت آوردم....ببخشبد که بیخود و بیجهت افتاد به حونم و روزگارمو سیاه کرد....اما اونقدر هیچ نگفت تا بالاخره خودم پرسیدم:
-بالاخره فهمیدی!؟ فهمیدی که من پول لعنتیتو نبردم!؟؟ فهمیدی که بیخودی اذیتم کردی!؟ بیخودی آبندمو تباه کردی!
اومدی که معذرت بخوای آره....!؟ اومدی که ببخشمت!؟؟؟
خندید و بعد سرش رو تکون داد....
نور خورشید به صورتم تابید...چشمامو تنگ کردم و نگاش کردم...
خب من از آدمی مثل ارسلان توقع معذرت خواهی نداشتم اما همینکه هم بدون من اون پول رو نبردم خودش خیلی بود‌....
اما اون در کمال تعجبم گفت:
-اونی که آمارشو دادی و ادعا کردی پول رو دزدیده هیچ خبری از اون پول نداره....
بهت زده نگاهش کردم.....
امکان نداشت....برداشتن چک و نقد کردنش کار برزوئه و قطعا هیچ شکی هم توش نیست......من اونهمه مدرک بهش دادم....
با نفرت ‌و خشم گفتم:
-دروغ میگی‌.....دروغ میگی..‌.تو اونقدر مغرور و خود شیفته ای و همیشه دلت میخواد فقط اون‌چیزی درست باشه که خودت میخوای‌....
اینم بهونه ات....چون نمیخوای بپذیری بی گناه منو عذاب دادی این حرفو میزنی....
فقط نگام میکرد....حتی وسط کلامم نمی پرید...فقط نگاهم میکرد درحالی که یه پوزخند کمرنگ گوشه لبش نشسته بود.....!
بنظر نمیومد دروغ بگه....یعنی یه جورایی ارسلان خودش هم اهل دروغ گفتن نبود.... سر به سر میذاشت ،دبه میکرد، فریب میداد اما دروغ نمیگفت.....
وااااای....دلم میخواست کله امو از تنم جدا کنم بعدش مغزمو دربیارمو بندازم دور.....
اگه کار برزو نبود پس کار کیه!؟؟
با همون حالت گیج و شوکه زده گفتم:
-اگه کار برزو نیست پس کار کیه!؟؟
چیزی نگفت...و فقط بازم‌نگام کرد......انگار داشت با نگاهش بهم میگفت این وسط اونکه دروغ میگه منم....
یک قدم عقب رفتم....خیره شدم تو چشماش و پرسیدم:
-تو که فکر نمیکنی من دروغ میگم!؟؟؟
همون پوزخند هم از گوشه لبش پر کشید و گفت:
-برام مهم نیست....یعنی دیگه نیست.....من برای چیز دیگه ای اینجام....
اومدم که قبل رفتنم حرف آخرمو بهت بزنم...

@harimezendgi👩‍❤️‍👨🦋