#تلنگر
🚫فیلم پورن⛔️⛔️
🔴 مردان و زنان ساده لوحی که امیدوار هستند که با تماشای فیلم های پورنو گرافیک
سرشار از انحرافات جنسی و انحطاطات اخلاقی، به " هنر هم آغوشی و مهارت های آمیزشی " دست یابند کاملا در اشتباهند
❌اخطار جدی
با دیدن فیلمهای پورن نه تنها روابط جنسی شما با همسرتان بهتر نخواهد شد....
بلکه با مقایسه اندام و رفتارهای سوپر استارهای این فیلمها که صرفا جنبه تجاری دارند
با پارتنر خود...
هر روز سردی روابط ، عصبانیت و تنوع طلبی را برایتان بدنبال خواهد داشت و این نارضایتی برای زندگی مشترک تان سم است.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
🚫فیلم پورن⛔️⛔️
🔴 مردان و زنان ساده لوحی که امیدوار هستند که با تماشای فیلم های پورنو گرافیک
سرشار از انحرافات جنسی و انحطاطات اخلاقی، به " هنر هم آغوشی و مهارت های آمیزشی " دست یابند کاملا در اشتباهند
❌اخطار جدی
با دیدن فیلمهای پورن نه تنها روابط جنسی شما با همسرتان بهتر نخواهد شد....
بلکه با مقایسه اندام و رفتارهای سوپر استارهای این فیلمها که صرفا جنبه تجاری دارند
با پارتنر خود...
هر روز سردی روابط ، عصبانیت و تنوع طلبی را برایتان بدنبال خواهد داشت و این نارضایتی برای زندگی مشترک تان سم است.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#پارت_386
دست ارسلان رو کنار زد و اومد سمت منی که قلبم از استرس تند تند میتپید.....!
هیچوقت فکر نمیکردم اینجوری و به این نحو با مادر ارسلان رو به رو بشم.....
اصلا فکر نمیکردم که اون متوجه حضورم بشه...ولی شده بود...
درحالی که من تو قشنگترین حالت خودم نبودم.....صورتم کبود بود و رد مشت روی پوست سفیدم خودنمایی میکرد....!
اومد سمتم....
مقابلم ایستاد و گفت:
-ارسلان این بلارو سرت آورده!؟
یه نگاه به ارسلان انداختم.ازش میترسیدم...ممکن بود جوابی بدم که به مذاقش خوش نیاد و بعد خر بیارو باقالی بار کن....
ولی نه...فکر نکنم مقابل مادرش بتونه کاری باهام بکنه....اونقدر دیر جواب دادم که مادرش با لحن شاکی گفت:
-استخاره میگیری!؟ چرا جواب نمیدی!؟
بالاخره دهن باز کردم و گفتم:
-چیبگم!؟
-ارسلان به این روز انداختت !؟؟
آهسته جواب دادم :
-بله!
-چرا !؟
دوباره با تاخیر جواب دادم:
-بهمتوهین کرد...سکوت نکردم...جوابشو دادم...
متعجب گفت:
-بهت توهین کرد...!؟
-آره!
-عادتشه...یکمخودشیفته اس!
بعد با مکث پرسید:
ببینم....چند مدت که عقل و هوش دل پسر منو بردی!؟؟؟
عقل و هوش!؟؟؟مگه پسرش عقل و هوش هم داشت....پسرش همه رو کیسه بوکس تصور میکرد....موهامو پشت گوشم زدم و گفتم:
-دقیق نمیدونم....خیلی وقت اینجام.....
-بچه دار نشدین هنوز....!؟
بچه!؟؟هه! عمراااا.....سرمو تکون دادم:
-نه.....
ابرو بالا انداخت و گفت:
-چراااا !؟
یه نگاه زیرزیرکی به ارسلان انداختم و بعد چیزی گفتم که احتمالا بعدا بخاطرش تنبیه میشدم:
-چون من هنوز زنش نشدم....ما فقط نامزدیم....
از پاسخم جا خورد....سر چرخوند سمت ارسلان که قیافه اش حسابی برزخی شده بود و بعد گفت:
-من فکر کردم ازدواج کردین....پس هنوز نامزدین....
و بعد یه نفس نفس عمیقی کشید و ادامه داد:
-ارسلان سنش عین قدش همینطور داره هی میره بالا....تو چند سالته !؟؟ فکر نکنم سن و سال زیادی داشته باشی!؟؟ برای پسرم یه بچه بیار....نزار ریشه اش بخشک....البته بعد ازدواج
ارسلان دستپاچه اومد جلو...دست مادرش رو گرفت و گفت:
-خب دیگه....دیروقت...خسته ای بیا برو تو اتاقت بخواب....
مادرش رو بردسمت در...یکم عصبی گفت:
-ازت شاکی ام ارسلان...خیلی ازت شاکی ام....یعنی اگه من متوجه نمیشدم...اگه اژدر نمیگفت تو تصمیم نداشتی این دخترو به من نشون بدی درست میگم!؟؟؟
ارسلان همونطور که مادرش رو از اتاق بیرون میبرد گفت:
-بعدا برات میگم......تو که هستی فردا میبینیش.....
از اتاق بیرون رفتن...نفس حبس شده تو سینه ام رو بیرون فرستادن و دستمو رو قلبم گذاشتم....اصلا دلم نمیخواست به عنوان زن ارسلان شناخته بشم....من دلم بوراک رو میخواست..همین الان......
@harimezendgi👩❤️👨🦋
دست ارسلان رو کنار زد و اومد سمت منی که قلبم از استرس تند تند میتپید.....!
هیچوقت فکر نمیکردم اینجوری و به این نحو با مادر ارسلان رو به رو بشم.....
اصلا فکر نمیکردم که اون متوجه حضورم بشه...ولی شده بود...
درحالی که من تو قشنگترین حالت خودم نبودم.....صورتم کبود بود و رد مشت روی پوست سفیدم خودنمایی میکرد....!
اومد سمتم....
مقابلم ایستاد و گفت:
-ارسلان این بلارو سرت آورده!؟
یه نگاه به ارسلان انداختم.ازش میترسیدم...ممکن بود جوابی بدم که به مذاقش خوش نیاد و بعد خر بیارو باقالی بار کن....
ولی نه...فکر نکنم مقابل مادرش بتونه کاری باهام بکنه....اونقدر دیر جواب دادم که مادرش با لحن شاکی گفت:
-استخاره میگیری!؟ چرا جواب نمیدی!؟
بالاخره دهن باز کردم و گفتم:
-چیبگم!؟
-ارسلان به این روز انداختت !؟؟
آهسته جواب دادم :
-بله!
-چرا !؟
دوباره با تاخیر جواب دادم:
-بهمتوهین کرد...سکوت نکردم...جوابشو دادم...
متعجب گفت:
-بهت توهین کرد...!؟
-آره!
-عادتشه...یکمخودشیفته اس!
بعد با مکث پرسید:
ببینم....چند مدت که عقل و هوش دل پسر منو بردی!؟؟؟
عقل و هوش!؟؟؟مگه پسرش عقل و هوش هم داشت....پسرش همه رو کیسه بوکس تصور میکرد....موهامو پشت گوشم زدم و گفتم:
-دقیق نمیدونم....خیلی وقت اینجام.....
-بچه دار نشدین هنوز....!؟
بچه!؟؟هه! عمراااا.....سرمو تکون دادم:
-نه.....
ابرو بالا انداخت و گفت:
-چراااا !؟
یه نگاه زیرزیرکی به ارسلان انداختم و بعد چیزی گفتم که احتمالا بعدا بخاطرش تنبیه میشدم:
-چون من هنوز زنش نشدم....ما فقط نامزدیم....
از پاسخم جا خورد....سر چرخوند سمت ارسلان که قیافه اش حسابی برزخی شده بود و بعد گفت:
-من فکر کردم ازدواج کردین....پس هنوز نامزدین....
و بعد یه نفس نفس عمیقی کشید و ادامه داد:
-ارسلان سنش عین قدش همینطور داره هی میره بالا....تو چند سالته !؟؟ فکر نکنم سن و سال زیادی داشته باشی!؟؟ برای پسرم یه بچه بیار....نزار ریشه اش بخشک....البته بعد ازدواج
ارسلان دستپاچه اومد جلو...دست مادرش رو گرفت و گفت:
-خب دیگه....دیروقت...خسته ای بیا برو تو اتاقت بخواب....
مادرش رو بردسمت در...یکم عصبی گفت:
-ازت شاکی ام ارسلان...خیلی ازت شاکی ام....یعنی اگه من متوجه نمیشدم...اگه اژدر نمیگفت تو تصمیم نداشتی این دخترو به من نشون بدی درست میگم!؟؟؟
ارسلان همونطور که مادرش رو از اتاق بیرون میبرد گفت:
-بعدا برات میگم......تو که هستی فردا میبینیش.....
از اتاق بیرون رفتن...نفس حبس شده تو سینه ام رو بیرون فرستادن و دستمو رو قلبم گذاشتم....اصلا دلم نمیخواست به عنوان زن ارسلان شناخته بشم....من دلم بوراک رو میخواست..همین الان......
@harimezendgi👩❤️👨🦋
👈 یکشنبه 👈6 خرداد /جوزا 1403
👈17 ذی القعده 1445 👈26 می 2024
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
⭐️ احکام دینی و اسلامی.
🌕امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅خواستگاری و عقد و ازدواج.
✅خرید کردن.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅ختنه نوزاد.
✅مشارکت و امور شراکتی.
✅قرار داد مضاربه.
✅و به دیدار روسا رفتن و درخواست از آنها خوب است.
👼 مناسب زایمان و نوزاد مبارک و خوشبخت است.
🚘مسافرت :مسافرت همراه صدقه خوب است.
🔭 احکام نجوم.
🌓 امروز : قمر در برج جدی است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است :
✳️انواع عمل جراحی.
✳️آغاز درمان و معالجات.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️برداشت محصول.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️و شراکت و امور شراکتی خوب است.
🔵برای بستن حرز برای اولین بار و نماز آن خوب است.
👩❤️👨مباشرت امشب: شب دوشنبه
فرزند حافظ قران گردد.
⚫️ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، میانه است.
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن #خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری،باعث صحت بدن می شود.
😴😴تعبیر خواب.
خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 18 سوره مبارکه "کهف" است.
و تحسبهم ایقاظا و هم رقود...
و چنین استفاده میشود که کسی دوست یا دشمن خواب بیننده به وی برسد. و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست)
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله
👈17 ذی القعده 1445 👈26 می 2024
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
⭐️ احکام دینی و اسلامی.
🌕امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅خواستگاری و عقد و ازدواج.
✅خرید کردن.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅ختنه نوزاد.
✅مشارکت و امور شراکتی.
✅قرار داد مضاربه.
✅و به دیدار روسا رفتن و درخواست از آنها خوب است.
👼 مناسب زایمان و نوزاد مبارک و خوشبخت است.
🚘مسافرت :مسافرت همراه صدقه خوب است.
🔭 احکام نجوم.
🌓 امروز : قمر در برج جدی است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است :
✳️انواع عمل جراحی.
✳️آغاز درمان و معالجات.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️برداشت محصول.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️و شراکت و امور شراکتی خوب است.
🔵برای بستن حرز برای اولین بار و نماز آن خوب است.
👩❤️👨مباشرت امشب: شب دوشنبه
فرزند حافظ قران گردد.
⚫️ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، میانه است.
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن #خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری،باعث صحت بدن می شود.
😴😴تعبیر خواب.
خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 18 سوره مبارکه "کهف" است.
و تحسبهم ایقاظا و هم رقود...
و چنین استفاده میشود که کسی دوست یا دشمن خواب بیننده به وی برسد. و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست)
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله
#ایده_متن
در حوالی صبحهایت پرسه میزنم
تا به خیر شدن روزم را
در نگاه تو آغاز کنم ...
#مریم_پورقلی
#صبح_بخیر🩵
@harimezendgi👩❤️👨🦋
در حوالی صبحهایت پرسه میزنم
تا به خیر شدن روزم را
در نگاه تو آغاز کنم ...
#مریم_پورقلی
#صبح_بخیر🩵
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#خانوما_بخونن
یه مادرشوهر دارم که...🤦♀
مادرشوهرم مدام اعتراض میکنه...
🔺هیچ حرف منو قبول نمیکنه و فقط منتظره من یک کلمه بگم تا مخالفت کنه!! توی تصمیماتم دخالت میکنه و شوهرم رو علیه من پر میکنه!
موقع دعوا چادرش رو گره میزنه دور کمرش و شروع میکنه داد و بیداد. منن یک کلمه نمیتونم بگم.
ترفند مقابله با اینطور مادرشوهر ها سلاح سکوت 🤐 اسسسست!
🌀جلوی اونا هیچ چیز نباید گفت. باید سکوت کرد. حرفی اگر داشتی و تصمیمی، باید به شوهرت بگی. باید از زبون او بشنوه و تو در سایه باشی.
برای مقابله با اونا باید سکوت رو تمرین کرد. بیشتر و بیشتر.
میبینید ک زندگیییتون عالییی میشه
@harimezendgi👩❤️👨🦋
یه مادرشوهر دارم که...🤦♀
مادرشوهرم مدام اعتراض میکنه...
🔺هیچ حرف منو قبول نمیکنه و فقط منتظره من یک کلمه بگم تا مخالفت کنه!! توی تصمیماتم دخالت میکنه و شوهرم رو علیه من پر میکنه!
موقع دعوا چادرش رو گره میزنه دور کمرش و شروع میکنه داد و بیداد. منن یک کلمه نمیتونم بگم.
ترفند مقابله با اینطور مادرشوهر ها سلاح سکوت 🤐 اسسسست!
🌀جلوی اونا هیچ چیز نباید گفت. باید سکوت کرد. حرفی اگر داشتی و تصمیمی، باید به شوهرت بگی. باید از زبون او بشنوه و تو در سایه باشی.
برای مقابله با اونا باید سکوت رو تمرین کرد. بیشتر و بیشتر.
میبینید ک زندگیییتون عالییی میشه
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#آقایون_بخوانند
💫 حدود ۹۰٪ از موارد بی میلی جنسی در زنان به مسائل عاطفی برمیگرد!
👈 اگر مرد روابط جنسی را فقط وسيله ای برای ارضای خود تصور كرده و قبل از سـکس برای تحريک همسر خود كوشش نكند يا نتواند برای مدتی نعوظ خود را نگاه دارد و زود به اوج لذت جنسی برسد، زن ممكن است كاملا تحريک نشده و قبل از اتمام نزديكی به اوج لذت جنسی نرسيده باشد.
👈 در چنین صورتی عمل مقاربت می تواند برای زن دردناک باشد و تجربه بد از رابطه جنسی در ذهن او باقی بماند. و این خود می شود ریشه ناخودآگاه بی میلی جنسی!
@harimezendgi👩❤️👨🦋
💫 حدود ۹۰٪ از موارد بی میلی جنسی در زنان به مسائل عاطفی برمیگرد!
👈 اگر مرد روابط جنسی را فقط وسيله ای برای ارضای خود تصور كرده و قبل از سـکس برای تحريک همسر خود كوشش نكند يا نتواند برای مدتی نعوظ خود را نگاه دارد و زود به اوج لذت جنسی برسد، زن ممكن است كاملا تحريک نشده و قبل از اتمام نزديكی به اوج لذت جنسی نرسيده باشد.
👈 در چنین صورتی عمل مقاربت می تواند برای زن دردناک باشد و تجربه بد از رابطه جنسی در ذهن او باقی بماند. و این خود می شود ریشه ناخودآگاه بی میلی جنسی!
@harimezendgi👩❤️👨🦋
حد و مرز بندی در عشق های مجازی
دکتر محسن محمدی نیا
#صوتی
♻️زوج درمانگر و روانشناس رابطه
عشق درست را بشناس 🌾🌷
♻️دکترمحسن محمدی نیا
✴️روانشناس و
✴️مشاورخانواده
تحکیم روابط زوجین👩❤️💋👨
@harimezendgi👩❤️👨🦋
♻️زوج درمانگر و روانشناس رابطه
عشق درست را بشناس 🌾🌷
♻️دکترمحسن محمدی نیا
✴️روانشناس و
✴️مشاورخانواده
تحکیم روابط زوجین👩❤️💋👨
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#تلنگر
🦋↴
هر ۵ دقیقه یکبار نگویید «دوستت دارم»
افتادن در دام این اشتباه خیلی ساده است، این که بخواهید تند و تند به طرف تان بگویید که چقدر برای تان ارزش دارد و چقدر دوستش دارید. خسته کردن طرف تان با «دوستت دارم» ها چندان کار رمانتیکی نیست.
احساسات قوی شما ممکن است تنها چیزی باشد که طرف تان را از شما دور کرده است، چون نشان می دهد که گدای عشق و محبت هستید
@harimezendgi👩❤️👨🦋
🦋↴
هر ۵ دقیقه یکبار نگویید «دوستت دارم»
افتادن در دام این اشتباه خیلی ساده است، این که بخواهید تند و تند به طرف تان بگویید که چقدر برای تان ارزش دارد و چقدر دوستش دارید. خسته کردن طرف تان با «دوستت دارم» ها چندان کار رمانتیکی نیست.
احساسات قوی شما ممکن است تنها چیزی باشد که طرف تان را از شما دور کرده است، چون نشان می دهد که گدای عشق و محبت هستید
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#آموزشی
درمان کاهش #میل_جنسی بانوان :
استشمام عطر شبانگاه
ارده با شیره انگور 5وعده در صبح
شبی یک لیوان عرق رازیانه همراه با 1ق.م عسل به غیر زمان پریودی(4تا6ماه)
@harimezendgi👩❤️👨🦋
درمان کاهش #میل_جنسی بانوان :
استشمام عطر شبانگاه
ارده با شیره انگور 5وعده در صبح
شبی یک لیوان عرق رازیانه همراه با 1ق.م عسل به غیر زمان پریودی(4تا6ماه)
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#خانوما_بخونن
👈 لباس مردها مستقم به احساسشون وصله!
یعنی به کسی که لباسشون رو مرتب میکنه ناخودآگاه وابستگی عاطفی پیدا میکنن .حواستون باشه خانوما
@harimezendgi👩❤️👨🦋
👈 لباس مردها مستقم به احساسشون وصله!
یعنی به کسی که لباسشون رو مرتب میکنه ناخودآگاه وابستگی عاطفی پیدا میکنن .حواستون باشه خانوما
@harimezendgi👩❤️👨🦋
👸 #خانوما_بخونن
#ایده_دلبری
خیلی از آقایون وقتی میخوان بیان خونه،زنگ میزنن میگن: خانم من دارم میام خونه،چیزی لازم داری؟؟؟
در جواب دلبری کنید و بگید: بعـــــله.۲۰عدد ماچ آبدار و یه بغل محکم 🙈🙈
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#ایده_دلبری
خیلی از آقایون وقتی میخوان بیان خونه،زنگ میزنن میگن: خانم من دارم میام خونه،چیزی لازم داری؟؟؟
در جواب دلبری کنید و بگید: بعـــــله.۲۰عدد ماچ آبدار و یه بغل محکم 🙈🙈
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#زنان
علت تیرگی کشاله ران
مرطوب بودن محیط اندام تناسلی و کشاله ران
شاید برایتان جالب باشد که بدانید، از آن جایی که ناحیه تناسلی و کشاله ران در اکثر اوقات پوشیده است و امکان تهویه هوای مناسب در این ناحیه وجود ندارد، در صورت جمع شدن رطوبت زیادی در این ناحیه تغییراتی در رنگ پوست بوجود می آید که منجر به تیره شدن کشاله ران و ناحیه تناسلی خواهد شد
@harimezendgi👩❤️👨🦋
علت تیرگی کشاله ران
مرطوب بودن محیط اندام تناسلی و کشاله ران
شاید برایتان جالب باشد که بدانید، از آن جایی که ناحیه تناسلی و کشاله ران در اکثر اوقات پوشیده است و امکان تهویه هوای مناسب در این ناحیه وجود ندارد، در صورت جمع شدن رطوبت زیادی در این ناحیه تغییراتی در رنگ پوست بوجود می آید که منجر به تیره شدن کشاله ران و ناحیه تناسلی خواهد شد
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#تلنگر
تهدید کردن هم رابطه عاشقانه را تخریب
می کند
بعضی از افراد دائما طرف مقابل را تهدید
میکنند و امنیت روانی او را به هم میریزند.
کسی که طرف مقابلش را تهدید به جدایی
یا تهدید به آسیب رساندن میکند آسایش او
را میگیرد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
تهدید کردن هم رابطه عاشقانه را تخریب
می کند
بعضی از افراد دائما طرف مقابل را تهدید
میکنند و امنیت روانی او را به هم میریزند.
کسی که طرف مقابلش را تهدید به جدایی
یا تهدید به آسیب رساندن میکند آسایش او
را میگیرد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#مهربانی
↴
قدر لحظه لحظه ی عشق های دو طرفه ی تان را،
قدر روزهای عاشقانه ی تان را .
قدر همین منتظر ماندن هایتان برای جواب یک پیام را .
قدر همین حسادت های عاشقانه ی تان را،
حتی قدر همین قهر کردن ها و کم آوردن هرباره ی یکنفرتان و پا پیش گذاشتن هایتان را بدانید
از یک روزی،
از یک جایی به بعد؛
عشق چنان بی رحم میشود که حسرت خیلی از همین تلخی و شیرینی ها را به دلتان میگذارد ...
@harimezendgi👩❤️👨🦋
↴
قدر لحظه لحظه ی عشق های دو طرفه ی تان را،
قدر روزهای عاشقانه ی تان را .
قدر همین منتظر ماندن هایتان برای جواب یک پیام را .
قدر همین حسادت های عاشقانه ی تان را،
حتی قدر همین قهر کردن ها و کم آوردن هرباره ی یکنفرتان و پا پیش گذاشتن هایتان را بدانید
از یک روزی،
از یک جایی به بعد؛
عشق چنان بی رحم میشود که حسرت خیلی از همین تلخی و شیرینی ها را به دلتان میگذارد ...
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#پارت_386
مثل ماتم زده ها زل زده بودم به زمین که در باز شد و ارسلان اومد داخل....باخشم نگاهش کردمو دندوناموروهم سابیدم....بلند شدمو رفتمسمتش....
کاور پیرهنش رو تو چنگم گرفتمو گفتم:
-چرا بهش گفتی منزنتم!؟؟؟؟ چراااااا.....من نیستم....منزن تو نیستم....من نمیخوام زن تو باشم....نمیخواااام......
مثل یه سرو ایستاده بود و از بالا نگاممیکرد. سرشو کج کرد....زل زد تو چشمام...چشمایی که اشک توشون حلقه زده بود...بعد چند لحظه سکوت گفت:
-تو صیغه ی منی!!! اینکارو کردم که اگه توله پس انداختی بش نگن حرومزاده...وگرنه تو عین....عین..
چرخید و دستشو سمت میزی که مابین مبلها بود دراز کرد و گفت:
-وگرنه تو عین این میزی....یکی از وسایل این خونه....کهنه بشه میندازمش دور....قاطی آشغالا....پس ....
انگشتشو چندبار به سرم زد و گفت:
-پس اینقدر گُه نخور.....اینقدر هارت و پورت نکن....که بد میبینی ....که میفتی دست همون شیخ خیکی که تقسیمت کنه با صدتا احمق مثل خودش....
تو چشمای بی رحمش نگاه کردم....بی رحم بود...خیلی بی رحم...بی رحم و بی احساس.....بغض کردم....گناه کبیر من چی بود که گیر این افتادم آخه...!؟؟؟
بازومو گرفت....فشارش داد و آهسته کنار گوشم گفت:
-لباساتو دربیار و برو رو تخت دراز بکش....فقط به درد این میخوری که زیر من جون بدی...برو.....
هلم داد سمت تخت...افتادمروی زمین...بی توجه رفت سمت سرویس بهداشتی....دستامو رو زمینگذاشتمو از جا بلند شدم....اشکامو با پشت دست کنار زدم...یه حس بد داشتم...حس نومیدی...حس یاس....حس دلسرد شدن از دنیا....
چقدر سخت و تلخ....چقدر وحشتناک...اونی که دوستش داری یکی دو اتاق باهات فاصله داشته باشه ولی نتونی صداش بزنی....نتونی بری پیشش....نتونی به آغوشش پناه ببری!
حتی نتونی صداشو بشنوی....یا لیخندشو ببینی..
ارسلان از سرویس اومد بیرون و یه راست اومد سمتم....با خشونت زد رو شونه ام و گفت:
-داری چی رو نگاه میکنی توله سگ....بهت گفتم لخت شو و برو رو تخت....
پشت پیرهنمو گرفت و بدون اینکه ولم کنه به سمت تخت هلم داد....چونه ام از بغض و از خشم می لرزید....پرت شدم روی تخت....یعنی اون وحشی پرتم کرد و بعد هم بالای سرم ایستاد و شروع کرد به باز کردن دکمه های پیرهنش ....
نمیخواستم باهاش رابطه داشته باشم...نمیخواستم...ای خدا....نمیخواستم...نمیخواستم....بلند شدم و نشستم رو تخت....چشمام رو تن لخت و بدون مو ورزیدش به گردش در اومد....
قبل اینکه بیاد سمتم گفتم:
-نیا جلو....نیا سمتم.....
خشمگین نگاهم کرد..عقب تر رفتم:
-تورو خدا نیا سمتم....نیا لعنتی...
زل زد تو چشمامو بعد یه سکوت تلخ و کوتاه پرسید:
-تو چه مرگت شده شانار....؟ چرا هر وقت خواستم باهات خوب باشم یه کاری کردی که همه چیز بهم بریزه.....خره....بیشعور.....دخترا آرزشونو جای تو باشن....دلت پی چیه که دل به دلم نمیدی!؟؟؟؟
انگار که تمام منتظر شنیدن همین یه سوال باشم با چنان بغضی لب به سخن گفتن کردم که دلم خودمم به حال خودم سوخت:
-تو اذیتم میکنی....اذیتم میکنی
نمیدونم قیافه ام موقع گفتن این حرف چقدر مظلوم بود که بهم نزدیک شد و بی هوا بغلم کرد....
دستاش دور بدنم حلقه شده بود...سفت و سخت و محکم...عین اینکه یه نفرو نگه داری که از یه پرتگاه پرت نشه پایین....
و من...و من اون لحظه یه آغوش میخواستم که بهش پناه ببرمو اصلا مهم نبود اون یه نفر همون کسیه که خودش اذیتم کرده....تو بغلش شروع کردم گریه کردن...دستامو گذاشتم رو شونه هاش و بیصدا اشک ریختم....
فشاری به کمرم آورد و گفت :
-گریه نکن لامصب....چرا همیشه تا تقی به توقی میخوری زودی آبغوره میگیری...نه به زبون تند و تیزت نه یه این اشکی که دم مشکت.....
چیزی نگفتم...حرفی نزدم...فقط اشکمی ریختم.....وقتی دیدم اینگریه ها قصد بند اومدن ندارن با لحن شوخ طبعی گفت:
-اگه اینکارارو میکنی که من از خیر کرد*نت بگذرم عزیزم....قشنگم....خر زبون نفهمم...سخت دراشتباهی...من از تو نمیگذرم.....
بعد هم تو همون حالت درازم کرد رو تخت و خیمه زد رو تنم....
@harimezendgi👩❤️👨🦋
مثل ماتم زده ها زل زده بودم به زمین که در باز شد و ارسلان اومد داخل....باخشم نگاهش کردمو دندوناموروهم سابیدم....بلند شدمو رفتمسمتش....
کاور پیرهنش رو تو چنگم گرفتمو گفتم:
-چرا بهش گفتی منزنتم!؟؟؟؟ چراااااا.....من نیستم....منزن تو نیستم....من نمیخوام زن تو باشم....نمیخواااام......
مثل یه سرو ایستاده بود و از بالا نگاممیکرد. سرشو کج کرد....زل زد تو چشمام...چشمایی که اشک توشون حلقه زده بود...بعد چند لحظه سکوت گفت:
-تو صیغه ی منی!!! اینکارو کردم که اگه توله پس انداختی بش نگن حرومزاده...وگرنه تو عین....عین..
چرخید و دستشو سمت میزی که مابین مبلها بود دراز کرد و گفت:
-وگرنه تو عین این میزی....یکی از وسایل این خونه....کهنه بشه میندازمش دور....قاطی آشغالا....پس ....
انگشتشو چندبار به سرم زد و گفت:
-پس اینقدر گُه نخور.....اینقدر هارت و پورت نکن....که بد میبینی ....که میفتی دست همون شیخ خیکی که تقسیمت کنه با صدتا احمق مثل خودش....
تو چشمای بی رحمش نگاه کردم....بی رحم بود...خیلی بی رحم...بی رحم و بی احساس.....بغض کردم....گناه کبیر من چی بود که گیر این افتادم آخه...!؟؟؟
بازومو گرفت....فشارش داد و آهسته کنار گوشم گفت:
-لباساتو دربیار و برو رو تخت دراز بکش....فقط به درد این میخوری که زیر من جون بدی...برو.....
هلم داد سمت تخت...افتادمروی زمین...بی توجه رفت سمت سرویس بهداشتی....دستامو رو زمینگذاشتمو از جا بلند شدم....اشکامو با پشت دست کنار زدم...یه حس بد داشتم...حس نومیدی...حس یاس....حس دلسرد شدن از دنیا....
چقدر سخت و تلخ....چقدر وحشتناک...اونی که دوستش داری یکی دو اتاق باهات فاصله داشته باشه ولی نتونی صداش بزنی....نتونی بری پیشش....نتونی به آغوشش پناه ببری!
حتی نتونی صداشو بشنوی....یا لیخندشو ببینی..
ارسلان از سرویس اومد بیرون و یه راست اومد سمتم....با خشونت زد رو شونه ام و گفت:
-داری چی رو نگاه میکنی توله سگ....بهت گفتم لخت شو و برو رو تخت....
پشت پیرهنمو گرفت و بدون اینکه ولم کنه به سمت تخت هلم داد....چونه ام از بغض و از خشم می لرزید....پرت شدم روی تخت....یعنی اون وحشی پرتم کرد و بعد هم بالای سرم ایستاد و شروع کرد به باز کردن دکمه های پیرهنش ....
نمیخواستم باهاش رابطه داشته باشم...نمیخواستم...ای خدا....نمیخواستم...نمیخواستم....بلند شدم و نشستم رو تخت....چشمام رو تن لخت و بدون مو ورزیدش به گردش در اومد....
قبل اینکه بیاد سمتم گفتم:
-نیا جلو....نیا سمتم.....
خشمگین نگاهم کرد..عقب تر رفتم:
-تورو خدا نیا سمتم....نیا لعنتی...
زل زد تو چشمامو بعد یه سکوت تلخ و کوتاه پرسید:
-تو چه مرگت شده شانار....؟ چرا هر وقت خواستم باهات خوب باشم یه کاری کردی که همه چیز بهم بریزه.....خره....بیشعور.....دخترا آرزشونو جای تو باشن....دلت پی چیه که دل به دلم نمیدی!؟؟؟؟
انگار که تمام منتظر شنیدن همین یه سوال باشم با چنان بغضی لب به سخن گفتن کردم که دلم خودمم به حال خودم سوخت:
-تو اذیتم میکنی....اذیتم میکنی
نمیدونم قیافه ام موقع گفتن این حرف چقدر مظلوم بود که بهم نزدیک شد و بی هوا بغلم کرد....
دستاش دور بدنم حلقه شده بود...سفت و سخت و محکم...عین اینکه یه نفرو نگه داری که از یه پرتگاه پرت نشه پایین....
و من...و من اون لحظه یه آغوش میخواستم که بهش پناه ببرمو اصلا مهم نبود اون یه نفر همون کسیه که خودش اذیتم کرده....تو بغلش شروع کردم گریه کردن...دستامو گذاشتم رو شونه هاش و بیصدا اشک ریختم....
فشاری به کمرم آورد و گفت :
-گریه نکن لامصب....چرا همیشه تا تقی به توقی میخوری زودی آبغوره میگیری...نه به زبون تند و تیزت نه یه این اشکی که دم مشکت.....
چیزی نگفتم...حرفی نزدم...فقط اشکمی ریختم.....وقتی دیدم اینگریه ها قصد بند اومدن ندارن با لحن شوخ طبعی گفت:
-اگه اینکارارو میکنی که من از خیر کرد*نت بگذرم عزیزم....قشنگم....خر زبون نفهمم...سخت دراشتباهی...من از تو نمیگذرم.....
بعد هم تو همون حالت درازم کرد رو تخت و خیمه زد رو تنم....
@harimezendgi👩❤️👨🦋
✴️ دوشنبه 👈7 خرداد / جوزا 1403
👈18 ذی القعده 1445👈27 می 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی.
❇️امروز برای امور زیر خوب است:
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅خرید دکان و محل کسب.
✅اقدامات قضایی.
✅استقراض وام دادن و گرفتن.
✅خواستگاری عقد و ازدواج.
✅و خون دادن خوب است.
🚘 سفر: مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود).
👶زایمان مناسب و نوزاد هرگز فقیر نشود و زندگی خوبی خواهد داشت.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج جدی و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️عمل جراحی.
✳️آغاز درمان و معالجه.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️برداشت محصولات زراعی.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️و مشارکت و امور شراکتی نیک است.
🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت:
مباشرت امشب: فرزند چنین شبی زبانش از دروغ و تهمت پاک شود.
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه باعث غم و اندوه می شود.
🔴 حجامت:
#خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، باعث قوت بدن می شود.
🔵ناخن گرفتن:
دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕دوخت و دوز لباس:
دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن).
✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه.
✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴😴 تعبیر خواب
تعبیر خوابی که امشب شبِ سه شنبه دیده شود طبق ایه ی 19 سوره مبارکه "مریم علیها السلام" است.
قال انما انا رسول ربک لاهب لک غلاما...
و از معنای آن استفاده می شود که فرستاده ای از جانب فرد بزرگی نزد خواب بیننده بیاید و خبرهای دلپسند و خاطر خواه به او برسد و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
👈18 ذی القعده 1445👈27 می 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی.
❇️امروز برای امور زیر خوب است:
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅خرید دکان و محل کسب.
✅اقدامات قضایی.
✅استقراض وام دادن و گرفتن.
✅خواستگاری عقد و ازدواج.
✅و خون دادن خوب است.
🚘 سفر: مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود).
👶زایمان مناسب و نوزاد هرگز فقیر نشود و زندگی خوبی خواهد داشت.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج جدی و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️عمل جراحی.
✳️آغاز درمان و معالجه.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️برداشت محصولات زراعی.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️و مشارکت و امور شراکتی نیک است.
🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت:
مباشرت امشب: فرزند چنین شبی زبانش از دروغ و تهمت پاک شود.
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه باعث غم و اندوه می شود.
🔴 حجامت:
#خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، باعث قوت بدن می شود.
🔵ناخن گرفتن:
دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕دوخت و دوز لباس:
دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن).
✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه.
✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴😴 تعبیر خواب
تعبیر خوابی که امشب شبِ سه شنبه دیده شود طبق ایه ی 19 سوره مبارکه "مریم علیها السلام" است.
قال انما انا رسول ربک لاهب لک غلاما...
و از معنای آن استفاده می شود که فرستاده ای از جانب فرد بزرگی نزد خواب بیننده بیاید و خبرهای دلپسند و خاطر خواه به او برسد و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.