ديدبان آزار
Video
🔹ویدئو از دانشگاه سنندج
از متن «آن لابی کوچک مملو»:دانشجوها این روزها با فضای دانشگاه همان کاری را میکنند که انقلابیون با فضای شهری. دانشجوها در حال اشغال دانشگاه خودشان هستند. اگر پیش ازین تنها کاربران معمولی آن بودند، امروز آنها مانند انقلابیونی که خیابانها را می بندند یا مراکز دولتی را تسخیر میکنند، در حال بازپسگیری و بارتعریف کاربری محیطهای هرروزه ترددشان هستند. چه سلف باشد چه پای پلههای دانشکده. چه با تجمع در لابی دانشگاهها باشد و چه با غیبشدن از کلاسها و گذاشتن آن برای استادانی که به ارواح درس میدهند. امروز فضای دانشگاه همپای خیابان بحرانی شده و در حال خلق کاربریهای جدید برای خودش است. همانطور که در آبان ۹۸ مردم اتوبانها را بند آورده و وسط اتوبان زیلو انداخته و مشغول قلیان و فوتبال و ورقبازی و پیکنیک شدند. دانشجویان شگفتآورترین اجرای حرفهای خودشان را در دانشگاهها انجام دادند و مردم معترض در خیابان را احضار کردند. خوشا این فضاهای مملو از ارواح شورشی و جانهای شرور شاد مردم.
@harasswatch
از متن «آن لابی کوچک مملو»:دانشجوها این روزها با فضای دانشگاه همان کاری را میکنند که انقلابیون با فضای شهری. دانشجوها در حال اشغال دانشگاه خودشان هستند. اگر پیش ازین تنها کاربران معمولی آن بودند، امروز آنها مانند انقلابیونی که خیابانها را می بندند یا مراکز دولتی را تسخیر میکنند، در حال بازپسگیری و بارتعریف کاربری محیطهای هرروزه ترددشان هستند. چه سلف باشد چه پای پلههای دانشکده. چه با تجمع در لابی دانشگاهها باشد و چه با غیبشدن از کلاسها و گذاشتن آن برای استادانی که به ارواح درس میدهند. امروز فضای دانشگاه همپای خیابان بحرانی شده و در حال خلق کاربریهای جدید برای خودش است. همانطور که در آبان ۹۸ مردم اتوبانها را بند آورده و وسط اتوبان زیلو انداخته و مشغول قلیان و فوتبال و ورقبازی و پیکنیک شدند. دانشجویان شگفتآورترین اجرای حرفهای خودشان را در دانشگاهها انجام دادند و مردم معترض در خیابان را احضار کردند. خوشا این فضاهای مملو از ارواح شورشی و جانهای شرور شاد مردم.
@harasswatch
🔹گزارشی از بند ۲۰۹ زندان اوین(بخش دوم)
🔹«بازجو میگفت اگر در اینجا به شما تجاوز شود حق اعتراض ندارید، دنبال عریانی هستید و باید تاوانش را بدهید»
بازجو میگفت شما با تحریک مردم باعث کشتار گسترده میشوید. میگفت دشمنان میخواهند ایران چندپاره شود و شما در زمین دشمن بازی میکنید. میگفت باید آنقدر در اینجا بمانی که موهایت به سایز اولش برگردد. میگفت بعد از حجاب خواسته بعدی مردم، ازدواج با محارم و سکس با حیوانات است. میگفت ما حکومت اسلامی هستیم نمیتوانیم خواست مردم که خلاف حکم خداست را اجرا کنیم. اما یک جا هم گفت: «اگر به شما در اینجا تجاوز شود نمیتوانید اعتراض کنید! دنبال عریانی هستید و باید تاوانش را بدهید!»
بازجوها همگی مرد بودند و با تصاویر خصوصی گوشیهایمان، ما را آزار میدادند. نه همه ولی بعضی از دخترها کتک خورده بودند. روز بازپرسی همراه با چند پسر به دادسرا رفتم. لباس چند نفرشان پاره بود و صورتشان زخمی؛ پسرها را راحتتر کتک میزدند و تحقیر و فحاشی نسبت به آنها شدیدتر بود.
بازجوییها چه با زجر جسمی چه با رنج روانی، آنقدر دشوار بود که ترجیح میدادیم به بند عمومی اوین یا قرچک برویم فقط بازجوییها پایان یابد. به هر حال ما بازداشت بودیم. ما هر چقدر هم جرایم تفهیمی را کذایی و ساختگی بدانیم، در نگاه آنها متهم بودیم و اسیر. دشواری شرایط تا حدی طبیعی و ذاتیِ زندان و اسارت بود. برای پر کردن زمان و وادار کردنش به گذر، بازی میکردیم و یا در مورد موضوعی خاص ساعتها بحث و جدل داشتیم.
گاهی صدای جیغ و خبر اقدام به خودکشی بازداشتیها، گاهی صدای التماس و هقهق مادران برای تماس با فرزندانشان، گاهی صدای فریاد ممتد بازداشتیهای خارجی و زندانبانهایی که به فارسی آرامش میکردند و گاهی ناله و گریه آدمها از دردهای جسمیشان، دلمان را خالی میکرد و از خواب بیخوابمان میکرد. یک بار زندانبان آمد و حال مشوشمان را از صدای دردناک اتاقهای دیگر دید و گفت: «اسراییل اینجا رو جوری ساخته که صدای ناله توش بپیچه!»
متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2072/%A7%D9%84-%D8%B9%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%87%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%AA%D8%A7%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%AF%D9%87%DB%8C%D8%AF-
@harasswatch
🔹«بازجو میگفت اگر در اینجا به شما تجاوز شود حق اعتراض ندارید، دنبال عریانی هستید و باید تاوانش را بدهید»
بازجو میگفت شما با تحریک مردم باعث کشتار گسترده میشوید. میگفت دشمنان میخواهند ایران چندپاره شود و شما در زمین دشمن بازی میکنید. میگفت باید آنقدر در اینجا بمانی که موهایت به سایز اولش برگردد. میگفت بعد از حجاب خواسته بعدی مردم، ازدواج با محارم و سکس با حیوانات است. میگفت ما حکومت اسلامی هستیم نمیتوانیم خواست مردم که خلاف حکم خداست را اجرا کنیم. اما یک جا هم گفت: «اگر به شما در اینجا تجاوز شود نمیتوانید اعتراض کنید! دنبال عریانی هستید و باید تاوانش را بدهید!»
بازجوها همگی مرد بودند و با تصاویر خصوصی گوشیهایمان، ما را آزار میدادند. نه همه ولی بعضی از دخترها کتک خورده بودند. روز بازپرسی همراه با چند پسر به دادسرا رفتم. لباس چند نفرشان پاره بود و صورتشان زخمی؛ پسرها را راحتتر کتک میزدند و تحقیر و فحاشی نسبت به آنها شدیدتر بود.
بازجوییها چه با زجر جسمی چه با رنج روانی، آنقدر دشوار بود که ترجیح میدادیم به بند عمومی اوین یا قرچک برویم فقط بازجوییها پایان یابد. به هر حال ما بازداشت بودیم. ما هر چقدر هم جرایم تفهیمی را کذایی و ساختگی بدانیم، در نگاه آنها متهم بودیم و اسیر. دشواری شرایط تا حدی طبیعی و ذاتیِ زندان و اسارت بود. برای پر کردن زمان و وادار کردنش به گذر، بازی میکردیم و یا در مورد موضوعی خاص ساعتها بحث و جدل داشتیم.
گاهی صدای جیغ و خبر اقدام به خودکشی بازداشتیها، گاهی صدای التماس و هقهق مادران برای تماس با فرزندانشان، گاهی صدای فریاد ممتد بازداشتیهای خارجی و زندانبانهایی که به فارسی آرامش میکردند و گاهی ناله و گریه آدمها از دردهای جسمیشان، دلمان را خالی میکرد و از خواب بیخوابمان میکرد. یک بار زندانبان آمد و حال مشوشمان را از صدای دردناک اتاقهای دیگر دید و گفت: «اسراییل اینجا رو جوری ساخته که صدای ناله توش بپیچه!»
متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2072/%A7%D9%84-%D8%B9%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%87%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%AA%D8%A7%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%AF%D9%87%DB%8C%D8%AF-
@harasswatch
هرس واچ | دیدبان آزار
«اگر به شما در اینجا تجاوز شود نمیتوانید اعتراض کنید، دنبال عریانی هستید و باید تاوانش را بدهید»
این روایتی شخصی از بازداشت در بند 209 وزارت اطلاعات زندان اوین بود؛ طولانی بود و مفصل اما همچنان عقیم و ناتوان از آنچه بر تکتک بازداشتیها میرود. حقیقت این است که گاهی برای شرح رنج کلمه کم میآید.
ديدبان آزار
Photo
🔹متن ارسالی
کشتار ایذه و قتل #کیان_پیرفلک بار دیگر نام اين شهر کوچک و حاشیهای را به متن اخبار و شبکههای اجتماعی وارد کرده است. شهری کوچک و محروم در استان خوزستان که در سالهای اخیر یکی از کانونهای مهم اعتراضات بوده و به دلیل مقاومت دلیرانه مردمش شهرت یافته است. زنی درباره این تصویر که از یکی از خیابانهای ایذه برداشت شده در اینستاگرامش نوشته است: «جز این زن که چون تمام خواهران دیده و نادیدهام در ایران هر روز مقاومت را زندگی میکند، چیز دیگری جلب توجه میکند: تصویر تانکرهای آب و تابلوی تانکرسازی که نماد نابرابری میان حاشیه و مرکز است.»
اما چرا تانکر؟ تانکر یا همان مخزن آب محفظهای است برای ذخیره آب و استفاده از آن در مناطقی که آب لولهکشی جیرهبندی است و/یا فشار کمی دارد، ضروری است. در ایذه تانکر یکی از ضروریترین اشیا برای زندگیست چرا که با وجود قرار داشتن این شهر در پرآبترین استان ایران به دلیل سیاستهای مرکزگرایانه و پروژههای تبعیضآمیز و ضد محیطزیستی انتقال آب کارون به استانهای مرکزی سالهاست که آب در ایذه سهمیهبندی است. در این تصویر تانکرها نقشی نمادین ایفا میکنند و بازنمای نظمی سرکوبگر و نابرابرند. ممکن است عدهای با نقد سیاستهای آبی مرکزگرایانهای چون انتقال آب مخالف باشند با این توجیه کلاسیک که "الان وقت این حرفها نیست" و چنین استدلال کنند که نقد این سیاستها در میانه جنبشی فراگیر در سراسر کشور ممکن است منجر به آسیب به اتحاد مردم شود. از قضا دقیقا در همین لحظه اکنون انقلابی است که نقد مرکزگرایی، همچون دیگر اشکال ستم و تبعیض، ضرورت دارد.
نه گفتن به پروژههای انتقال آب که بخشی از دههها مرکزگرایی و تبعیض سیستماتیک است نه در تقابل با جنبش «زن، زندگی، آزادی» که اتفاقا بخشی از آن است. زن، زندگی آزادی خیزشی علیه تمام نظامهای درهمتنیده ستم و نابرابری است و تلاشی برای خلق فرمهایی متفاوت از بودن و تخیل درباره امکان آفرینش جهانی برابر که در آن فرودست امکان سخن گفتن داشته باشد نه آنکه صدایش با تمسک به برداشتی پدرسالار از اتحاد سرکوب شود. اتحاد رهاییبخش و انقلابی، اتحادی است خودنقاد و مبتنی بر تکثر و چندصدایی و در غیر این صورت به جای مبارزهای رهاییبخش برای خلق بدیلهایی انقلابی به تلاشی محافظهکارانه برای پاسداری از نظم موجود تبدیل میشود. بیعدالتی آبی، آسیب به محیط زیست، مرکزگرایی و تبعیض اتنیکی بخشی از نظم سرکوبگر و نابرابر موجود و علیه زن، زندگی و آزادی است و اعتراض به آن لازمه همبستگی فراگیر و متکثر است.
@harasswatch
کشتار ایذه و قتل #کیان_پیرفلک بار دیگر نام اين شهر کوچک و حاشیهای را به متن اخبار و شبکههای اجتماعی وارد کرده است. شهری کوچک و محروم در استان خوزستان که در سالهای اخیر یکی از کانونهای مهم اعتراضات بوده و به دلیل مقاومت دلیرانه مردمش شهرت یافته است. زنی درباره این تصویر که از یکی از خیابانهای ایذه برداشت شده در اینستاگرامش نوشته است: «جز این زن که چون تمام خواهران دیده و نادیدهام در ایران هر روز مقاومت را زندگی میکند، چیز دیگری جلب توجه میکند: تصویر تانکرهای آب و تابلوی تانکرسازی که نماد نابرابری میان حاشیه و مرکز است.»
اما چرا تانکر؟ تانکر یا همان مخزن آب محفظهای است برای ذخیره آب و استفاده از آن در مناطقی که آب لولهکشی جیرهبندی است و/یا فشار کمی دارد، ضروری است. در ایذه تانکر یکی از ضروریترین اشیا برای زندگیست چرا که با وجود قرار داشتن این شهر در پرآبترین استان ایران به دلیل سیاستهای مرکزگرایانه و پروژههای تبعیضآمیز و ضد محیطزیستی انتقال آب کارون به استانهای مرکزی سالهاست که آب در ایذه سهمیهبندی است. در این تصویر تانکرها نقشی نمادین ایفا میکنند و بازنمای نظمی سرکوبگر و نابرابرند. ممکن است عدهای با نقد سیاستهای آبی مرکزگرایانهای چون انتقال آب مخالف باشند با این توجیه کلاسیک که "الان وقت این حرفها نیست" و چنین استدلال کنند که نقد این سیاستها در میانه جنبشی فراگیر در سراسر کشور ممکن است منجر به آسیب به اتحاد مردم شود. از قضا دقیقا در همین لحظه اکنون انقلابی است که نقد مرکزگرایی، همچون دیگر اشکال ستم و تبعیض، ضرورت دارد.
نه گفتن به پروژههای انتقال آب که بخشی از دههها مرکزگرایی و تبعیض سیستماتیک است نه در تقابل با جنبش «زن، زندگی، آزادی» که اتفاقا بخشی از آن است. زن، زندگی آزادی خیزشی علیه تمام نظامهای درهمتنیده ستم و نابرابری است و تلاشی برای خلق فرمهایی متفاوت از بودن و تخیل درباره امکان آفرینش جهانی برابر که در آن فرودست امکان سخن گفتن داشته باشد نه آنکه صدایش با تمسک به برداشتی پدرسالار از اتحاد سرکوب شود. اتحاد رهاییبخش و انقلابی، اتحادی است خودنقاد و مبتنی بر تکثر و چندصدایی و در غیر این صورت به جای مبارزهای رهاییبخش برای خلق بدیلهایی انقلابی به تلاشی محافظهکارانه برای پاسداری از نظم موجود تبدیل میشود. بیعدالتی آبی، آسیب به محیط زیست، مرکزگرایی و تبعیض اتنیکی بخشی از نظم سرکوبگر و نابرابر موجود و علیه زن، زندگی و آزادی است و اعتراض به آن لازمه همبستگی فراگیر و متکثر است.
@harasswatch
Forwarded from دانشجویان متحد
🔰 اطلاعیه دانشآموختگان دانشگاه دامغان
گروهی از دانشآموختگان دانشگاه دامغان در اطلاعیهی از سایر دانشجویان و اساتید دانشگاههای کشور درخواست کردند که نسبت به شرایط پیش آمده و سرکوب دانشجویان در محیط خوابگاه و دانشگاه اعتراض خود را اعلام کرده و اجازه ندهند چنین اتفاقاتی در حریم مقدس دانشگاه تکرار شود.
🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
گروهی از دانشآموختگان دانشگاه دامغان در اطلاعیهی از سایر دانشجویان و اساتید دانشگاههای کشور درخواست کردند که نسبت به شرایط پیش آمده و سرکوب دانشجویان در محیط خوابگاه و دانشگاه اعتراض خود را اعلام کرده و اجازه ندهند چنین اتفاقاتی در حریم مقدس دانشگاه تکرار شود.
🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
🔹برای مرضیه امیری
نویسندگان: ح، الف، ف
مرضیه؛
در این سههفتهای که تو در بندی، لحظهای نبوده که همراهمان نباشی. دلتنگیم. خیلی دلتنگیم. میدانیم تو از پس خود برمیآیی. اما قرار نیست و نبوده که هیچکس در چنین موقعیتی قرار بگیرد که ثابت کند قوی است. اساسا نباید ثابتکردنی باشد. این زخمهایی که بر تن زندانیان و کشتهشدگان و باتومخوردگان و عزیزانشان و خانوادههایشان رخنه میکند، و معلوم نیست ما را چه خواهد شد، هرگز نباید وجود میداشت. ما نباید چنین زخمخورده تاریخ باشیم. اما چارهای نیست. باید جنگید و مقاومت کرد و زندگی کرد و برای زندگی مقاومت کرد و جنگید. و این چیزی بود که ما از تو و باهم یاد گرفتیم؛ مقاومت و زندگی، توامان باهم. ذهن تو لحظهای از نقد و تحلیل مناسبات نابرابرانه باز نمیایستد. چه در سطحی که به قولی کوچک میشمریم چه در سطوح کلانتر. مناسبات نابرابر خانه، گروه دوستی، مدرسه، خیابان و جهان را توامان باهم میبینی؛ نه یکی بر دیگری ارجح. این که انقلاب یک لحظه و دو لحظه نیست؛ شورشی مدام است در جهت ساختن زندگی و آزادی.
تصویر تو در ذهن من و در ذهن ما، تصویری از آزادی و زندگی است. انگار خیلی طبیعی یک شورشی تمامعیار به دنیا آمدهای، آنقدر سرشار از زندگی که در تن خودت جا نمیشوی، شگفتیهای زندگی تو را به وجد میآورند و تو، مثل خود زندگی، بیقرار و همیشه در حرکتی. این را از همان برخورد اول با تو میشود فهمید. اما شاید اینقدر راحت نتوان فهمید که اینجور بودنِ تو آسان به دست نیامده، آنچه تو را تو کرده، جنگ و مقاومتی عمیق و دائمی در همه عرصههای زندگی است. تو برای آزاد شدن از بندها، به پرسش کشیدن و بهمریختن مناسبات سلطه، حد و مرزی قائل نیستی و این خیلی اوقات درد دارد. ما تو را با لبخندهای به پهنای صورتت، به زیباییت، به عشقت به درختها و حیوانات، به رودخانه و دریا و موسیقی، به میل بیحدو مرزت به ساختن، باهم بودن، و خواهرانگی میشناسیم، اما اینها از خشم تو، از صراحتِ بُرَنده و شوریدنهای هرلحظهات جداشدنی نیستند. بار قبل که از زندان بیرون آمدی جایی گفتی که بعد از تجربه زندان، قدر دو چیز را خیلی بیشتر میدانی: دیدن افق بیانتهای آسمان و گوش دادن به موسیقی حین راه رفتن در خیابان. حالا آنها تو را به بند کشیدهاند و تو را از موسیقی و آسمان، و ما را از حضورت محروم کردهاند. اما آنها نمیدانند که تو یک درختی، هرجا باشی ریشه میدهی، دیوارها را میشکافی و شاخههایت به آسمان خواهند رسید.
دویدن و روییدن؛ این تصویر توست. درختی زیبا با ریشههایی دوانده شده در زندگی ما. تو مثل یک درخت لور زیبایی که ریشههایش را از خاک بیرون میکشد، آنها را در میان زمین و آسمان میدواند و از آن جوانههای تازه سبز میشود. حالا حتما ریشههای تازهای در خاک اوین میگسترانی و ما همه درهم تنیده میشویم و از نو جوانه میزنیم، به روی زخمهای قدیمی که بر تن مشترکمان نقش بسته. نقشی از زن،
https://harasswatch.com/news/2076/
@harasswatch
نویسندگان: ح، الف، ف
مرضیه؛
در این سههفتهای که تو در بندی، لحظهای نبوده که همراهمان نباشی. دلتنگیم. خیلی دلتنگیم. میدانیم تو از پس خود برمیآیی. اما قرار نیست و نبوده که هیچکس در چنین موقعیتی قرار بگیرد که ثابت کند قوی است. اساسا نباید ثابتکردنی باشد. این زخمهایی که بر تن زندانیان و کشتهشدگان و باتومخوردگان و عزیزانشان و خانوادههایشان رخنه میکند، و معلوم نیست ما را چه خواهد شد، هرگز نباید وجود میداشت. ما نباید چنین زخمخورده تاریخ باشیم. اما چارهای نیست. باید جنگید و مقاومت کرد و زندگی کرد و برای زندگی مقاومت کرد و جنگید. و این چیزی بود که ما از تو و باهم یاد گرفتیم؛ مقاومت و زندگی، توامان باهم. ذهن تو لحظهای از نقد و تحلیل مناسبات نابرابرانه باز نمیایستد. چه در سطحی که به قولی کوچک میشمریم چه در سطوح کلانتر. مناسبات نابرابر خانه، گروه دوستی، مدرسه، خیابان و جهان را توامان باهم میبینی؛ نه یکی بر دیگری ارجح. این که انقلاب یک لحظه و دو لحظه نیست؛ شورشی مدام است در جهت ساختن زندگی و آزادی.
تصویر تو در ذهن من و در ذهن ما، تصویری از آزادی و زندگی است. انگار خیلی طبیعی یک شورشی تمامعیار به دنیا آمدهای، آنقدر سرشار از زندگی که در تن خودت جا نمیشوی، شگفتیهای زندگی تو را به وجد میآورند و تو، مثل خود زندگی، بیقرار و همیشه در حرکتی. این را از همان برخورد اول با تو میشود فهمید. اما شاید اینقدر راحت نتوان فهمید که اینجور بودنِ تو آسان به دست نیامده، آنچه تو را تو کرده، جنگ و مقاومتی عمیق و دائمی در همه عرصههای زندگی است. تو برای آزاد شدن از بندها، به پرسش کشیدن و بهمریختن مناسبات سلطه، حد و مرزی قائل نیستی و این خیلی اوقات درد دارد. ما تو را با لبخندهای به پهنای صورتت، به زیباییت، به عشقت به درختها و حیوانات، به رودخانه و دریا و موسیقی، به میل بیحدو مرزت به ساختن، باهم بودن، و خواهرانگی میشناسیم، اما اینها از خشم تو، از صراحتِ بُرَنده و شوریدنهای هرلحظهات جداشدنی نیستند. بار قبل که از زندان بیرون آمدی جایی گفتی که بعد از تجربه زندان، قدر دو چیز را خیلی بیشتر میدانی: دیدن افق بیانتهای آسمان و گوش دادن به موسیقی حین راه رفتن در خیابان. حالا آنها تو را به بند کشیدهاند و تو را از موسیقی و آسمان، و ما را از حضورت محروم کردهاند. اما آنها نمیدانند که تو یک درختی، هرجا باشی ریشه میدهی، دیوارها را میشکافی و شاخههایت به آسمان خواهند رسید.
دویدن و روییدن؛ این تصویر توست. درختی زیبا با ریشههایی دوانده شده در زندگی ما. تو مثل یک درخت لور زیبایی که ریشههایش را از خاک بیرون میکشد، آنها را در میان زمین و آسمان میدواند و از آن جوانههای تازه سبز میشود. حالا حتما ریشههای تازهای در خاک اوین میگسترانی و ما همه درهم تنیده میشویم و از نو جوانه میزنیم، به روی زخمهای قدیمی که بر تن مشترکمان نقش بسته. نقشی از زن،
https://harasswatch.com/news/2076/
@harasswatch
هرس واچ | دیدبان آزار
انقلاب، شورشی مدام است در جهت ساختن زندگی و آزادی
در این سههفتهای که تو در بندی، لحظهای نبوده که همراهمان نباشی. دلتنگیم. خیلی دلتنگیم. میدانیم تو از پس خود برمیآیی. اما قرار نیست و نبوده که هیچکس در چنین موقعیتی قرار بگیرد که ثابت کند قوی است. اساسا نباید ثابتکردنی باشد. این زخمهایی که بر ت
ديدبان آزار
Photo
🔹اطلاعیه جمعی از فعالان حقوق زنان در داخل کشور
این روزها در حالی به ٢٥ نوامبر (روز جهانی منع خشونت علیه زنان) نزدیک میشویم که قیام سراسری ملت ایران (قیام ژینا) وارد سومین ماه خود شده است. قیامی که شعله آن با قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی در بازداشتگاه برافروخته شد و در ادامه جلوههای بینظیری از همبستگی ملتها/ قومیتها و گروههای در حاشیه و اقلیتها را آفرید. قیامی که به گستردهترین شکل مساله زنان و ستم جنسی را به یکی از مسائل اصلی جنبش ملی تبدیل کرد.
ما در روزهای پرشکوه قیامی به سر میبریم که شعار اصلیاش «زن، زندگی آزادی» از کردستان سرداده شد و در سرتاسر ایران گسترش یافت؛ روزهای پرشکوهی که یاد #خدانور و ستمی که بر او رفت بارها در خیابانها و دانشگاههای سراسر ایران گرامی داشته میشود و #فایزه_براهویی، خواهر بلوچ ما دیگر یک زن گمنام در زاهدان نیست. روزهایی که برای همهی جانهای عزیزی که از دست دادهایم، برای #ژینا #نیکا #حدیث #سارینا #کیان گریستهایم و عهد کردهایم که این مسیر را تا پیروزی قیام پیش ببریم. روزهایی که تمام جهان شاهد خشونت افسارگسیختهای است که حکومت در تقلا برای بقای خود در کوچه و خیابان و دانشگاه علیه زن و مرد و کودک و جوان اعمال میکند.
ما در حالی این روزهای پرشکوه قیام و انقلاب را به روز جهانی منع خشونت علیه زنان (٢٥ نوامبر) پیوند میزنیم که زنان بیش از همیشه قربانی خشونت سیستماتیک حکومتی شدهاند. ماموران سرکوب با وقاحت اقدام به #آزار_جنسی زنان معترض در خیابان و بازداشتگاه میکنند و به آنها ناسزاهای جنسی میدهند با این توهم که آنها را از حضور در خیابان بازدارند. شیوهای که سابقهای طولانی در جمهوری اسلامی دارد و از همان ابتدای حکومت، زنانِ مخالف حجاب اجباری را با الفاظ رکیک و خشونت خیابانی سرکوب کردهاند. اما این خشونت مستمر سیستماتیک نه تنها زنان را از خیابان نرانده که آنها را مصممتر به صفوف اعتراض و انقلاب کشانده است.
زنانی که امروز در کوچه و خیابان حجاب از سر برمیگیرند و آن را پایکوبان در آتش میافکنند، فراتر از اعتراض به حجاب اجباری و خواست آزادی پوشش، به بیش از چهل سال سرکوب سیستماتیک، تبعیض، نابرابری و اجبار معترضند. گرچه اعتراض به حجاب اجباری عریانترین جلوه آن است، اما تنها خشونتی نیست که زنان به آن معترضند. زنان را در تمام این سالها به طور سیستماتیک از عرصههای مختلفی حذف یا حضورشان را محدود کردهاند. دسترسی نابرابر زنان به فرصتهای شغلی، شکاف دستمزدی دو رقمی میان زنان و مردان، ترویج کودکهمسری، محدود و محرومسازی دسترسی به وسایل پیشگیری از بارداری، جرمانگاری سقط جنین، مدارای قانونی با قتلهای ناموسی، حذف زنان از بسیاری از مسابقات ورزشی یا ورزشگاهها یا اجبار آنها به داشتن پوشش محدودکننده؛ و دیگر قوانین تبعیضآمیزی که به گسترش خشونت علیه زنان از خانه تا خیابان و محیط کار انجامیده بخشی از خشونت سیستماتیکی است که زنان در این سالها متحمل شدهاند. بدیهی است زنان بسته به خاستگاه طبقاتی، قومی/ملی و دینی خود سهم متفاوتی از این خشونت متحمل شدهاند.
در آستانه ٢٥ نوامبرـروزی که نام خود را از کشتار زنانی دارد که علیه دیکتاتوری جنگیده و کشته شدند- همگام با خواهرانمان در تمام کشوراز از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب در میانه خیابان یک بار دیگر عهد میبندیم تا رسیدن به جامعهای عادلانه و برابر و تا محو هر گونه خشونت و تبعیض علیه زنان از پا ننشینیم.
- برای جامعهای که در آن همه اشکال تبعیض، اعم از تبعیض طبقاتی، جنسیتی، جنسی، قومی/ ملی، دینی و تبعیض به دلیل معلولیت محو شده باشد.
- جامعهای سکولار که در آن دین، طایفه یا حکومت هیچ آمریتی در زندگی ما نداشته باشد و همه ادیان بیهیچ برتری و امتیازی نسبت به دیگری، به دور از حوزه عمومی بوده و دینداری امری فردی تلقی شده و هیچ نقشی در قانونگذاری نداشته باشد.
- جامعهای عاری از مناسبات سودجویانه سرمایهداری و فارغ از غارت و مصرف بیرویه منابع زیست محیطی.
- جامعهای که در آن آموزش و پرورش رایگان و با کیفیت در همه مقاطع و برای همه موجود باشد.
- جامعهای که در آن همگان از خدمات اجتماعی با کیفیت و رایگان (مهدکودک، آشپزخانه، خدمات بهداشتی و پزشکی، …) برخوردار باشند.
- جامعهای که در آن برای همه افراد شغلی مناسب و برخوردار از شرایط کار ایمن و انسانی، با دستمزد مکفی وجود داشته باشد، همه افراد برخوردار از بیمه درمانی مناسب و رایگان باشند و در آن افراد جویای کار، از کارافتاده، [نا]توان و زنان تحت عنوان «خانهدار» که خود نقش بزرگی در تولید دارند از بیمه بیکاری و رفاه برخوردار باشند.
- جامعهای که حق تشکل، سازماندهی و اعتراض در آن به رسمیت شناخته شده باشد.
ما همچنان در میانه نبرد و مبارزهایم.
جمعی از فعالان زنان داخل کشور- ۲۹ آبان ۱۴۰۱
@harasswatch
این روزها در حالی به ٢٥ نوامبر (روز جهانی منع خشونت علیه زنان) نزدیک میشویم که قیام سراسری ملت ایران (قیام ژینا) وارد سومین ماه خود شده است. قیامی که شعله آن با قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی در بازداشتگاه برافروخته شد و در ادامه جلوههای بینظیری از همبستگی ملتها/ قومیتها و گروههای در حاشیه و اقلیتها را آفرید. قیامی که به گستردهترین شکل مساله زنان و ستم جنسی را به یکی از مسائل اصلی جنبش ملی تبدیل کرد.
ما در روزهای پرشکوه قیامی به سر میبریم که شعار اصلیاش «زن، زندگی آزادی» از کردستان سرداده شد و در سرتاسر ایران گسترش یافت؛ روزهای پرشکوهی که یاد #خدانور و ستمی که بر او رفت بارها در خیابانها و دانشگاههای سراسر ایران گرامی داشته میشود و #فایزه_براهویی، خواهر بلوچ ما دیگر یک زن گمنام در زاهدان نیست. روزهایی که برای همهی جانهای عزیزی که از دست دادهایم، برای #ژینا #نیکا #حدیث #سارینا #کیان گریستهایم و عهد کردهایم که این مسیر را تا پیروزی قیام پیش ببریم. روزهایی که تمام جهان شاهد خشونت افسارگسیختهای است که حکومت در تقلا برای بقای خود در کوچه و خیابان و دانشگاه علیه زن و مرد و کودک و جوان اعمال میکند.
ما در حالی این روزهای پرشکوه قیام و انقلاب را به روز جهانی منع خشونت علیه زنان (٢٥ نوامبر) پیوند میزنیم که زنان بیش از همیشه قربانی خشونت سیستماتیک حکومتی شدهاند. ماموران سرکوب با وقاحت اقدام به #آزار_جنسی زنان معترض در خیابان و بازداشتگاه میکنند و به آنها ناسزاهای جنسی میدهند با این توهم که آنها را از حضور در خیابان بازدارند. شیوهای که سابقهای طولانی در جمهوری اسلامی دارد و از همان ابتدای حکومت، زنانِ مخالف حجاب اجباری را با الفاظ رکیک و خشونت خیابانی سرکوب کردهاند. اما این خشونت مستمر سیستماتیک نه تنها زنان را از خیابان نرانده که آنها را مصممتر به صفوف اعتراض و انقلاب کشانده است.
زنانی که امروز در کوچه و خیابان حجاب از سر برمیگیرند و آن را پایکوبان در آتش میافکنند، فراتر از اعتراض به حجاب اجباری و خواست آزادی پوشش، به بیش از چهل سال سرکوب سیستماتیک، تبعیض، نابرابری و اجبار معترضند. گرچه اعتراض به حجاب اجباری عریانترین جلوه آن است، اما تنها خشونتی نیست که زنان به آن معترضند. زنان را در تمام این سالها به طور سیستماتیک از عرصههای مختلفی حذف یا حضورشان را محدود کردهاند. دسترسی نابرابر زنان به فرصتهای شغلی، شکاف دستمزدی دو رقمی میان زنان و مردان، ترویج کودکهمسری، محدود و محرومسازی دسترسی به وسایل پیشگیری از بارداری، جرمانگاری سقط جنین، مدارای قانونی با قتلهای ناموسی، حذف زنان از بسیاری از مسابقات ورزشی یا ورزشگاهها یا اجبار آنها به داشتن پوشش محدودکننده؛ و دیگر قوانین تبعیضآمیزی که به گسترش خشونت علیه زنان از خانه تا خیابان و محیط کار انجامیده بخشی از خشونت سیستماتیکی است که زنان در این سالها متحمل شدهاند. بدیهی است زنان بسته به خاستگاه طبقاتی، قومی/ملی و دینی خود سهم متفاوتی از این خشونت متحمل شدهاند.
در آستانه ٢٥ نوامبرـروزی که نام خود را از کشتار زنانی دارد که علیه دیکتاتوری جنگیده و کشته شدند- همگام با خواهرانمان در تمام کشوراز از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب در میانه خیابان یک بار دیگر عهد میبندیم تا رسیدن به جامعهای عادلانه و برابر و تا محو هر گونه خشونت و تبعیض علیه زنان از پا ننشینیم.
- برای جامعهای که در آن همه اشکال تبعیض، اعم از تبعیض طبقاتی، جنسیتی، جنسی، قومی/ ملی، دینی و تبعیض به دلیل معلولیت محو شده باشد.
- جامعهای سکولار که در آن دین، طایفه یا حکومت هیچ آمریتی در زندگی ما نداشته باشد و همه ادیان بیهیچ برتری و امتیازی نسبت به دیگری، به دور از حوزه عمومی بوده و دینداری امری فردی تلقی شده و هیچ نقشی در قانونگذاری نداشته باشد.
- جامعهای عاری از مناسبات سودجویانه سرمایهداری و فارغ از غارت و مصرف بیرویه منابع زیست محیطی.
- جامعهای که در آن آموزش و پرورش رایگان و با کیفیت در همه مقاطع و برای همه موجود باشد.
- جامعهای که در آن همگان از خدمات اجتماعی با کیفیت و رایگان (مهدکودک، آشپزخانه، خدمات بهداشتی و پزشکی، …) برخوردار باشند.
- جامعهای که در آن برای همه افراد شغلی مناسب و برخوردار از شرایط کار ایمن و انسانی، با دستمزد مکفی وجود داشته باشد، همه افراد برخوردار از بیمه درمانی مناسب و رایگان باشند و در آن افراد جویای کار، از کارافتاده، [نا]توان و زنان تحت عنوان «خانهدار» که خود نقش بزرگی در تولید دارند از بیمه بیکاری و رفاه برخوردار باشند.
- جامعهای که حق تشکل، سازماندهی و اعتراض در آن به رسمیت شناخته شده باشد.
ما همچنان در میانه نبرد و مبارزهایم.
جمعی از فعالان زنان داخل کشور- ۲۹ آبان ۱۴۰۱
@harasswatch
Forwarded from شهرِ زنان، شهرِ امن
گزارش تحقیقاتی تکاندهنده #سیانان در مورد #تجاوز به معترضین بازداشتی
سیانان #یازده مورد خشونت و تعرض جنسی (برخی با چند قربانی) را ثبت کرده است.
لباس شخصیها آرمیتا عباسی ۲۰ ساله رو در ۱۷ اکتبر در حالیکه سرش تراشیده بوده و به شدت میلرزیده به بیمارستان امام علی کرج بردند. گفتن که بهش تجاوز شده و اصرار داشتن که قبل دستگیری بوده. منتها بعد از اینکه حقیقت مشخص شده سعی کردن قصه را عوض کنند. سیانان تایید میکنه که ۴-۵ دکتر
قضیه رو منتشر کردن و همگی معتقدن در بازداشت بهش تجاوز شده. {در گزارش اسکرینشاتهایی از مسیجهای دکترها منتشر شده.}
در نهايت هم قبل از رسیدن خانوادهش از در پشتی بیمارستان خارجش میکنند و الان در زندان فردیس کرج زندانیست.
دختر دیگری، با نام مستعار «حنا» در گزارش، در بازداشتگاهی در ارومیه بازداشت بوده، بازداشتگاهی که سیانان با توصيفات حنا تونسته مکانش رو در منطقه اسلامآباد در حوالی ارومیه شناسایی کند.
حنا گفته مامورها دخترهای «خوشگل» رو جدا میکردن و در اتاقی دیگه در خلوت بهشون تعرض میکردن.
حنا قاچاقی از کشور خارج شده و در منطقه کردنشین عراق با خبرنگار CNN صحبت کرده. خودش شالی دور گردنش بوده که کبودی جای تعرض مامور که به زور میخواسته ببوسدش رو بپوشونه. حنا میگه بیرون اتاقی که مامور پلیس سعی داشته با وعده آزادی ازش باجخواهی جنسی کنه دعوایی شروع میشه که حواس ماموره رو پرت میکنه: دختری رو بردن تو یه اتاق دیگه و برادرش که وحشت کرده چه بلایی سرش میاد درخواست میکنه که اونم بره کنار خوارش ولی شروع میکنن به ضرب و شتم برادر. همزمان صدای جیغ دختره هم میاومده و حنا باور داره که بهش تعرض میکردن.
علیرغم همه خفقان موجود و خطرات مصاحبه برای قربانیها، CNN یازده مورد خشونت و تعرض جنسی (برخی با چند قربانی) رو رکورد کرده.
در یکی از کیسها، فایلی صوتی از پسری ۱۷ ساله به دست آوردن که گفته خودش و دوستانش در بازداشت بهشون تجاوز شده و با ادوات الکتریکی شکنجه شدند./اکانت حافظ سایهها
@Shahr_Zanan
https://edition.cnn.com/interactive/2022/11/middleeast/iran-protests-sexual-assault/?utm_term=link&utm_content=2022-11-21T19%3A26%3A10&utm_medium=social&utm_source=twCNN
سیانان #یازده مورد خشونت و تعرض جنسی (برخی با چند قربانی) را ثبت کرده است.
لباس شخصیها آرمیتا عباسی ۲۰ ساله رو در ۱۷ اکتبر در حالیکه سرش تراشیده بوده و به شدت میلرزیده به بیمارستان امام علی کرج بردند. گفتن که بهش تجاوز شده و اصرار داشتن که قبل دستگیری بوده. منتها بعد از اینکه حقیقت مشخص شده سعی کردن قصه را عوض کنند. سیانان تایید میکنه که ۴-۵ دکتر
قضیه رو منتشر کردن و همگی معتقدن در بازداشت بهش تجاوز شده. {در گزارش اسکرینشاتهایی از مسیجهای دکترها منتشر شده.}
در نهايت هم قبل از رسیدن خانوادهش از در پشتی بیمارستان خارجش میکنند و الان در زندان فردیس کرج زندانیست.
دختر دیگری، با نام مستعار «حنا» در گزارش، در بازداشتگاهی در ارومیه بازداشت بوده، بازداشتگاهی که سیانان با توصيفات حنا تونسته مکانش رو در منطقه اسلامآباد در حوالی ارومیه شناسایی کند.
حنا گفته مامورها دخترهای «خوشگل» رو جدا میکردن و در اتاقی دیگه در خلوت بهشون تعرض میکردن.
حنا قاچاقی از کشور خارج شده و در منطقه کردنشین عراق با خبرنگار CNN صحبت کرده. خودش شالی دور گردنش بوده که کبودی جای تعرض مامور که به زور میخواسته ببوسدش رو بپوشونه. حنا میگه بیرون اتاقی که مامور پلیس سعی داشته با وعده آزادی ازش باجخواهی جنسی کنه دعوایی شروع میشه که حواس ماموره رو پرت میکنه: دختری رو بردن تو یه اتاق دیگه و برادرش که وحشت کرده چه بلایی سرش میاد درخواست میکنه که اونم بره کنار خوارش ولی شروع میکنن به ضرب و شتم برادر. همزمان صدای جیغ دختره هم میاومده و حنا باور داره که بهش تعرض میکردن.
علیرغم همه خفقان موجود و خطرات مصاحبه برای قربانیها، CNN یازده مورد خشونت و تعرض جنسی (برخی با چند قربانی) رو رکورد کرده.
در یکی از کیسها، فایلی صوتی از پسری ۱۷ ساله به دست آوردن که گفته خودش و دوستانش در بازداشت بهشون تجاوز شده و با ادوات الکتریکی شکنجه شدند./اکانت حافظ سایهها
@Shahr_Zanan
https://edition.cnn.com/interactive/2022/11/middleeast/iran-protests-sexual-assault/?utm_term=link&utm_content=2022-11-21T19%3A26%3A10&utm_medium=social&utm_source=twCNN
Cnn
Iran protests: Covert testimonies reveal sexual assaults on male and female activists as a women-led uprising spreads
They chose ‘the pretty ones’: Witness accounts reveal how Iran’s security forces use rape to quell protests
Forwarded from زاگاه
🟤 پسران و دختران بازداشتشده، مورد «خشونت جنسی» قرار میگیرند
زاگاه - شبکه سیانان پس از یک بررسی دو ماهه، در گزارشی تحقیقی به اعتراضات و بازداشتها در ایران پرداخته و تایید کرده است «پسران و دختران بازداشتشده در ایران، مورد «خشونت جنسی» قرار میگیرند و در برخی موارد در زندان به آنها «تجاوز» میشود. سیانان، با تکیه بر مصاحبه با افراد، گزارشها، مستندات و تصاویری که جمعآوری کرده، نوشته است: در یکی از این موارد، تجاوزی که صورتگرفته باعث ایجاد جراحتی شدید شدهاست. سیانان یازده مورد خشونت و تعرض جنسی را ثبت کرده است.
چند روز پیش نیز رضا طالبی روزنامهنگار در توییتر با انتشار اسکرینشاتهایی از مکالمهاش با دختری که در یکی از شهرهای اطراف تهران دستگیر شده بود، از آزار و اذیت جنسی او پرده برداشت. این دختر در جریان مکالمهاش میگوید وقتی دستگیر شده، مامور او را از ون بازداشتشدگان خارج کرده و به ماشین دیگری برده است و حدود نیمساعت از آگاهی شهر پرند دور شدهاند. به گفته این دختر مامور در این مدت او را تهدید میکرده که اگر جیغ و فریاد کند، آزادش نمیکند.
براساس اسکرینشاتهای منتشرشده، مامور سپس در جایی وسط بیابان به دختر دستگیرشده گفته است که «یا باید من را ارضا کنی یا کاری میکنم رنگ آزادی را نبینی» و سپس او را وادار به رابطه دهانی کرده است. این دختر گفته است که در این حال مامور گلو ، سر و صورت و سینه و پهلوهای دختر را فشار میداده است. این دختر میگوید که تمام بدنش رد کبودی و کتک است.
پیشتر دیدبان آزار در گفتگو با چند تن از زنانی که در جریان اعتراضات دستگیر و آزاد شده بودند. روایتهای آنها را از آزار و اذیت جنسی منتشر کرده بود. یکی از زنان به دیدبان آزار گفته بود، در میان حدود ۱۵۰ زن بازداشتشده، عده زیادی متحمل آزار جنسی کلامی شده بودند. فحاشی و تحقیر جنسی، اظهارنظرها و الفظ رکیک جنسی از جمله مصادیق این آزارهای کلامی بوده است. او درباره تجربه خود گفته بود: «از ماموری که بازداشتم کرده بود آب خواستم، بطری آب را با اداهای صریح جنسی که میدانید معنای مشخصی دارد تکان داد و آب آن را روی صورتم ریخت. گویی در حال عمل جنسی است..»
#زاگاه #مهسا_امینی
@zaagaah
🔻ادامه مطلب
https://zaagaah.com/jsto
زاگاه - شبکه سیانان پس از یک بررسی دو ماهه، در گزارشی تحقیقی به اعتراضات و بازداشتها در ایران پرداخته و تایید کرده است «پسران و دختران بازداشتشده در ایران، مورد «خشونت جنسی» قرار میگیرند و در برخی موارد در زندان به آنها «تجاوز» میشود. سیانان، با تکیه بر مصاحبه با افراد، گزارشها، مستندات و تصاویری که جمعآوری کرده، نوشته است: در یکی از این موارد، تجاوزی که صورتگرفته باعث ایجاد جراحتی شدید شدهاست. سیانان یازده مورد خشونت و تعرض جنسی را ثبت کرده است.
چند روز پیش نیز رضا طالبی روزنامهنگار در توییتر با انتشار اسکرینشاتهایی از مکالمهاش با دختری که در یکی از شهرهای اطراف تهران دستگیر شده بود، از آزار و اذیت جنسی او پرده برداشت. این دختر در جریان مکالمهاش میگوید وقتی دستگیر شده، مامور او را از ون بازداشتشدگان خارج کرده و به ماشین دیگری برده است و حدود نیمساعت از آگاهی شهر پرند دور شدهاند. به گفته این دختر مامور در این مدت او را تهدید میکرده که اگر جیغ و فریاد کند، آزادش نمیکند.
براساس اسکرینشاتهای منتشرشده، مامور سپس در جایی وسط بیابان به دختر دستگیرشده گفته است که «یا باید من را ارضا کنی یا کاری میکنم رنگ آزادی را نبینی» و سپس او را وادار به رابطه دهانی کرده است. این دختر گفته است که در این حال مامور گلو ، سر و صورت و سینه و پهلوهای دختر را فشار میداده است. این دختر میگوید که تمام بدنش رد کبودی و کتک است.
پیشتر دیدبان آزار در گفتگو با چند تن از زنانی که در جریان اعتراضات دستگیر و آزاد شده بودند. روایتهای آنها را از آزار و اذیت جنسی منتشر کرده بود. یکی از زنان به دیدبان آزار گفته بود، در میان حدود ۱۵۰ زن بازداشتشده، عده زیادی متحمل آزار جنسی کلامی شده بودند. فحاشی و تحقیر جنسی، اظهارنظرها و الفظ رکیک جنسی از جمله مصادیق این آزارهای کلامی بوده است. او درباره تجربه خود گفته بود: «از ماموری که بازداشتم کرده بود آب خواستم، بطری آب را با اداهای صریح جنسی که میدانید معنای مشخصی دارد تکان داد و آب آن را روی صورتم ریخت. گویی در حال عمل جنسی است..»
#زاگاه #مهسا_امینی
@zaagaah
🔻ادامه مطلب
https://zaagaah.com/jsto
زاگاه
پسران و دختران بازداشتشده، مورد «خشونت جنسی» قرار میگیرند - زاگاه
شبکه سیانان پس از یک بررسی دو ماهه، تایید کرده است «پسران و دختران بازداشتشده در ایران، مورد «خشونت جنسی»
🔹گزارشی از وضعیت زنان زندان قرچک
🔹از غذای بیکیفیت و تهویه نامناسب تا هرجومرج و شلختگی لگامگسیخته حقپقی
اخیرا بابک رضاخانی، همسر نازنین کینژاد، مترجم و فعال حوزه تبلیغات که از ۱۶ مهرماه بازداشت شده است خبر داده که همسرش از زندان تماس گرفته و گفته که «وضعیت زندان قرچک بسیار بد است از غذا گرفته تا سرویس بهداشتی و حمام.» رضاخانی نوشته که ظاهراً همه زندانیها به دلیل شرایط بسیار بد زندان، اعتصاب کردهاند و همسرش از او خواسته که صدایشان باشد و اطلاعرسانی کند هیچگونه حق و حقوقی برای زندانیها قائل نیستند.
فعالان حقوق بشر بارها نسبت به وضعیت غیرانسانی زندان زنان قرچک هشدار دادهاند و زندانیان سیاسی که تاکنون به این زندان انتقال داده شدهاند بارها از اوضاع وخیم این زندان(عدم رسیدگی پزشکی و محرومیت های دارویی، وضع نامطلوب آب آشامیدنی، غذای بیکیفیت، نبود امکانات بهداشتی و تهویه هوا و رفتار توهینآمیز کادر زندان) و خشونتی که بر زندانیان گمنام جرائم اجتماعی اعمال میشود گزارش دادهاند. این روزها، بازداشت فلهای زنان معترض در خیابانها و انتقال آنان به ندامتگاه قرچک مصائب پیشین و شرایط اسفبار این زندان را تشدید کرده است.
یکی از زنانی که در اعتراضات اخیر بازداشت و بهتازگی از زندان قرچک آزاد شده، از شرایط نابسمان بازداشتشدهها خبر داده است. او نوشته است: « قرچک شلوغ بود. تقریبا هر روز ورودی داشتیم. زنی در خانه کودک دارای معلولیتی داشت و هیچ فرد امنی برای مراقبت از فرزندش سراغ نداشت. زنی بیست روز بود با قرار وثیقه در قرچک اسیر بود تنها به این خاطر که کسی را نداشت برایش وثیقه بیاورد. زنی از ابتدای کودکیاش تحت مراقبت بهزیستی بود و این سازمان برای پیگیری وضعیت او خیلی زمان و نیرو نداشت. زنی بیخبر از وضعیت اعتراضات، فردی تیرخورده را تا خانهاش رسانده بود و یک هفته تمام در انفرادی و بعد بیست روز بود که در قرچک، زمان میگذراند. زنی بدون شال برای انتقال پول پشت باجه رفته بود و دور از هیاهوی جمعیت توسط لباس شخصیها ربوده شده بود. زنی چادری یک پسر جوان را از باتومخوردن نجات داده بود و چند کوچه جلوتر گیر ماشین لباس شخصیها افتاده بود. پای صحبت هر کدامشان که مینشستی قصه یک قهرمان، یک انسان و زندگی سراسر رنجآورش را میشنیدی؛ همگی شگفتانگیز و پرشکوه. همگی زنانی مبارز و مقاوم در خانه و کار و جامعه. باور اسارت این زنان با اتهامات موهومِ اجتماع و تبانی علیه امنیت، محال بود و هست.»
https://harasswatch.com/news/2078/
@harasswatch
🔹از غذای بیکیفیت و تهویه نامناسب تا هرجومرج و شلختگی لگامگسیخته حقپقی
اخیرا بابک رضاخانی، همسر نازنین کینژاد، مترجم و فعال حوزه تبلیغات که از ۱۶ مهرماه بازداشت شده است خبر داده که همسرش از زندان تماس گرفته و گفته که «وضعیت زندان قرچک بسیار بد است از غذا گرفته تا سرویس بهداشتی و حمام.» رضاخانی نوشته که ظاهراً همه زندانیها به دلیل شرایط بسیار بد زندان، اعتصاب کردهاند و همسرش از او خواسته که صدایشان باشد و اطلاعرسانی کند هیچگونه حق و حقوقی برای زندانیها قائل نیستند.
فعالان حقوق بشر بارها نسبت به وضعیت غیرانسانی زندان زنان قرچک هشدار دادهاند و زندانیان سیاسی که تاکنون به این زندان انتقال داده شدهاند بارها از اوضاع وخیم این زندان(عدم رسیدگی پزشکی و محرومیت های دارویی، وضع نامطلوب آب آشامیدنی، غذای بیکیفیت، نبود امکانات بهداشتی و تهویه هوا و رفتار توهینآمیز کادر زندان) و خشونتی که بر زندانیان گمنام جرائم اجتماعی اعمال میشود گزارش دادهاند. این روزها، بازداشت فلهای زنان معترض در خیابانها و انتقال آنان به ندامتگاه قرچک مصائب پیشین و شرایط اسفبار این زندان را تشدید کرده است.
یکی از زنانی که در اعتراضات اخیر بازداشت و بهتازگی از زندان قرچک آزاد شده، از شرایط نابسمان بازداشتشدهها خبر داده است. او نوشته است: « قرچک شلوغ بود. تقریبا هر روز ورودی داشتیم. زنی در خانه کودک دارای معلولیتی داشت و هیچ فرد امنی برای مراقبت از فرزندش سراغ نداشت. زنی بیست روز بود با قرار وثیقه در قرچک اسیر بود تنها به این خاطر که کسی را نداشت برایش وثیقه بیاورد. زنی از ابتدای کودکیاش تحت مراقبت بهزیستی بود و این سازمان برای پیگیری وضعیت او خیلی زمان و نیرو نداشت. زنی بیخبر از وضعیت اعتراضات، فردی تیرخورده را تا خانهاش رسانده بود و یک هفته تمام در انفرادی و بعد بیست روز بود که در قرچک، زمان میگذراند. زنی بدون شال برای انتقال پول پشت باجه رفته بود و دور از هیاهوی جمعیت توسط لباس شخصیها ربوده شده بود. زنی چادری یک پسر جوان را از باتومخوردن نجات داده بود و چند کوچه جلوتر گیر ماشین لباس شخصیها افتاده بود. پای صحبت هر کدامشان که مینشستی قصه یک قهرمان، یک انسان و زندگی سراسر رنجآورش را میشنیدی؛ همگی شگفتانگیز و پرشکوه. همگی زنانی مبارز و مقاوم در خانه و کار و جامعه. باور اسارت این زنان با اتهامات موهومِ اجتماع و تبانی علیه امنیت، محال بود و هست.»
https://harasswatch.com/news/2078/
@harasswatch
هرس واچ | دیدبان آزار
از تهویه نامناسب و غذای بیکیفیت تا هرجومرج و شلختگی لگامگسیخته حقوقی
یرا بابک رضاخانی، همسر نازنین کینژاد، مترجم و فعال حوزه تبلیغات که از 16 مهرماه بازداشت شده است خبر داده که همسرش از زندان تماس گرفته و گفته که «وضعیت زندان قرچک بسیار بد است از غذا گرفته تا سرویس بهداشتی و حمام.» رضاخانی نوشته که ظاهراً همه زندان
🔴فراخوان جمعی از فعالین اجتماعی و فعالان زنان برای تجمع در خیابانهای تهران در تاریخ پنج شنبه، ۳ آذر ماه.
میسرهای تجمع:خیابان نواب حدفاصل میدان جمهوری تا توحید، همراه با محلات مبارز تهران.
#ژینا_امینی
#مهسا_امینی
#قادین_یاشام_آزادلیق
#جنین_زند_آجویی
#امرأة_حياة_حرية
#زن_زیویش_أزأیي
#زن_زندگی_آزادی
#زن_زنەی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
میسرهای تجمع:خیابان نواب حدفاصل میدان جمهوری تا توحید، همراه با محلات مبارز تهران.
#ژینا_امینی
#مهسا_امینی
#قادین_یاشام_آزادلیق
#جنین_زند_آجویی
#امرأة_حياة_حرية
#زن_زیویش_أزأیي
#زن_زندگی_آزادی
#زن_زنەی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
ديدبان آزار
Photo
غزل قاسمی، دوستدختر بهنام لایقپور از جانباختگان اعتراضات اخیر، بهاجبار به بیمارستان روانپزشکی شفا در رشت منتقل شده است. او که سوگوار یاری است که قرار بوده تا قبل از عید نوروز با او ازدواج کند، ۲۵ آبان در رشت بازداشت شده و خانواده از وضعیتش بیخبرند.
پیش از آن، ملیکا قراگوزلو، دانشجوی روزنامهنگاری دانشگاه علامه طباطبایی، که با پروندهسازی واهی حراست دانشگاه و اطلاعات بازداشت شده بود، بدون اطلاع وکیل و خانواده از زندان قرچک به آسایشگاه روانی امینآباد انتقال یافت. ملیکا پیشتر هم بدلیل انتشار تصاویر بیحجاب خود در صفحه اینستاگرامش بازداشت و توسط قاضی افشاری به تحمل سه سال و هشت ماه حبس محکوم شده بود.
به یاد داریم دستگاه قضایی ویدا موحد، اولین دختر خیابان انقلاب را فردی مبتلا به اختلالات روانی حاد معرفی کرد و خودسوزی دختر آبی، سحر خدایاری در اعتراض به بازداشت و سرکوب را در جهت رفع مسئولین از مسببین، ناشی از «جنون» دانست.
سال ۹۸، خانواده سها مرتضایی دانشجوی ستارهدار و رتبه تکرقمی کنکور دکتری، با احضار از سوی حراست و معاونت فرهنگی دانشگاه تهران تحت فشار و تهدید قرار گرفتند تا با امضا کردن برگهای موافقت کنند که سها از طرف دانشگاه تهران به جای زندان به بیمارستان روانی منتقل شود. لازم به ذکر است سها مرتضایی روز ۳۰ آبان، دوباره با اعمال خشونت و ضربوشتم شدید توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شده است.
لیلا میرغفاری فعال مدنی یکی دیگر از زنانی بود که به اجبار به بیمارستان امینآباد انتقال داده شد، او را هشت روز به تخت بستند و بر اثر داروهایی که به او داده شد تا مدتها از لرزش دست شدید رنج میبرد. لیلا میرغفاری نیز زنی بود معترض به حجاب اجباری و خشونت و در فضای عمومی کشف حجاب کرده و فریاد زده بود.
انتقال اجباری زندانیان به آسایشگاه روانی و اصطلاحا «مجنونانگاری» مخالفان و منتقدان پیش از اعتراضات اخیر نیز سابقه داشته و روشی است برای اعمال شکنجه مضاعف بر زندانیان و بویژه زنان معترض، عصیانگر و بهتنگآمده و ابزاری است برای ناتوان کردن ذهن و روان آنها. نظام سرکوب تلاش دارد ماهیت خشم و خروش زنانه، هرگونه اعتراض «نامتعارف» و ساختارشکن، و هر لحظه جان به لب رسیدن و قید چیزهایی را یا اصلا همهچیز و حتی جان خود را زدن را با برچسب «جنون» از معنای مقاومتی و سلحشورانهاش تهی کند.
بیتردید بیماریهای مربوط سلامت روان و اختلالات روانی انگ نیست، بلکه میتواند از آثار طبیعی خشونت، تبعیض و سرکوب گسترده و هرروزه باشد. بهگفته معاون دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت حدود دود ۶۰ درصد از مردم ایران دارای افسردگی، اضطراب، وسواس و یکی از اختلالات روانی هستند.
اگر زندانی دچار شرایطی است که نیاز به بستریشدن در آسایشگاه دارد، به این معنی است که فاقد تحمل حبس است و باید بدون قیدوشرط آزاد شود. بنابراین انتقال اجباری به امین آباد با شرایط اسفناکی که تاکنون از این بیمارستان روانی منتشر شده، هدفی جز آزار و اذیت مضاعف زندانی و کاهش هزینه سرکوب مخالفان و معترضان ندارد. بویژه آنکه این اقدام بدون اطلاع و نظارت وکیل و خانواده صورت میگیرد.
@harasswatch
پیش از آن، ملیکا قراگوزلو، دانشجوی روزنامهنگاری دانشگاه علامه طباطبایی، که با پروندهسازی واهی حراست دانشگاه و اطلاعات بازداشت شده بود، بدون اطلاع وکیل و خانواده از زندان قرچک به آسایشگاه روانی امینآباد انتقال یافت. ملیکا پیشتر هم بدلیل انتشار تصاویر بیحجاب خود در صفحه اینستاگرامش بازداشت و توسط قاضی افشاری به تحمل سه سال و هشت ماه حبس محکوم شده بود.
به یاد داریم دستگاه قضایی ویدا موحد، اولین دختر خیابان انقلاب را فردی مبتلا به اختلالات روانی حاد معرفی کرد و خودسوزی دختر آبی، سحر خدایاری در اعتراض به بازداشت و سرکوب را در جهت رفع مسئولین از مسببین، ناشی از «جنون» دانست.
سال ۹۸، خانواده سها مرتضایی دانشجوی ستارهدار و رتبه تکرقمی کنکور دکتری، با احضار از سوی حراست و معاونت فرهنگی دانشگاه تهران تحت فشار و تهدید قرار گرفتند تا با امضا کردن برگهای موافقت کنند که سها از طرف دانشگاه تهران به جای زندان به بیمارستان روانی منتقل شود. لازم به ذکر است سها مرتضایی روز ۳۰ آبان، دوباره با اعمال خشونت و ضربوشتم شدید توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شده است.
لیلا میرغفاری فعال مدنی یکی دیگر از زنانی بود که به اجبار به بیمارستان امینآباد انتقال داده شد، او را هشت روز به تخت بستند و بر اثر داروهایی که به او داده شد تا مدتها از لرزش دست شدید رنج میبرد. لیلا میرغفاری نیز زنی بود معترض به حجاب اجباری و خشونت و در فضای عمومی کشف حجاب کرده و فریاد زده بود.
انتقال اجباری زندانیان به آسایشگاه روانی و اصطلاحا «مجنونانگاری» مخالفان و منتقدان پیش از اعتراضات اخیر نیز سابقه داشته و روشی است برای اعمال شکنجه مضاعف بر زندانیان و بویژه زنان معترض، عصیانگر و بهتنگآمده و ابزاری است برای ناتوان کردن ذهن و روان آنها. نظام سرکوب تلاش دارد ماهیت خشم و خروش زنانه، هرگونه اعتراض «نامتعارف» و ساختارشکن، و هر لحظه جان به لب رسیدن و قید چیزهایی را یا اصلا همهچیز و حتی جان خود را زدن را با برچسب «جنون» از معنای مقاومتی و سلحشورانهاش تهی کند.
بیتردید بیماریهای مربوط سلامت روان و اختلالات روانی انگ نیست، بلکه میتواند از آثار طبیعی خشونت، تبعیض و سرکوب گسترده و هرروزه باشد. بهگفته معاون دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت حدود دود ۶۰ درصد از مردم ایران دارای افسردگی، اضطراب، وسواس و یکی از اختلالات روانی هستند.
اگر زندانی دچار شرایطی است که نیاز به بستریشدن در آسایشگاه دارد، به این معنی است که فاقد تحمل حبس است و باید بدون قیدوشرط آزاد شود. بنابراین انتقال اجباری به امین آباد با شرایط اسفناکی که تاکنون از این بیمارستان روانی منتشر شده، هدفی جز آزار و اذیت مضاعف زندانی و کاهش هزینه سرکوب مخالفان و معترضان ندارد. بویژه آنکه این اقدام بدون اطلاع و نظارت وکیل و خانواده صورت میگیرد.
@harasswatch
ديدبان آزار
Photo
شامگاه ۲۴ آبان بود که #صبا_عبداللهی، فعال فمینیست اهل اراک، در صفحه اینستاگرام خود از یورش نیروهای امنیتی با حکم بازداشت به منزل خود خبر داد. او سردبیر نشریه بیداد و منتقد فیلم است که در زمینه رویکرد سینمای جهان نسبت به مسئله زنان پژوهش میکند و مینویسد. طبق آخرین اطلاعات، او توسط سازمان اطلاعات سپاه بازداشت شده و تا کنون از وضعیت جسمی و محل نگهداری وی اطلاعی در دسترس نیست. به گفته نزدیکان، صبا از زمان بازداشت تاکنون تماسی با خانواده نداشته است.
این فعال حقوق زنان، از جمله حامیان زنان قربانی خشونت جنسی است و بارها از فرهنگ تجاوز، خشونت جنسی و دیگر اشکال خشونتهای سیستماتیک علیه زنان نوشته است. او در متنی یا عنوان «تئوریزه کردن فرهنگ تجاوز مینویسد: ««فیدرا استرلینگ» در مقاله «متجاوز شرودینگر» تلویحا به تثبیت فرهنگ تجاوز بهواسطه تقویت سلطه مردانه اشاره میکند، زمانی که فضای مردانه در جامعه حاکم میشود و نادیده گرفتن مخالفت یک زن در زمینه غیر جنسی عادی تلقی میشود، احتمال این که نادیده گرفتن مخالفت زن در زمینه جنسی هم عادی به نظر برسد، افزایش می یابد. روایتهای آزار جنسی و افشاگری علیه آزارگر نه تنها به خاطر کیفر متجاوز و «توقف چرخه تجاوز» توسط یک شخص خاص بلکه به خاطر «تضعیف فرهنگ تجاوز» امری ضروری است.»
این روزها نوشتن از فعالان فمینیست، که در فضای سرکوب و بازداشت، به آگاهیبخشی و افشای ستم جنسی و جنسیتی ادامه دادند بسیار مهم است. ماهیت فمینیستی اعتراضات اخیر را باید در امتداد کوششهای مدنی زنان در این سالها فهمید.
@harasswatch
این فعال حقوق زنان، از جمله حامیان زنان قربانی خشونت جنسی است و بارها از فرهنگ تجاوز، خشونت جنسی و دیگر اشکال خشونتهای سیستماتیک علیه زنان نوشته است. او در متنی یا عنوان «تئوریزه کردن فرهنگ تجاوز مینویسد: ««فیدرا استرلینگ» در مقاله «متجاوز شرودینگر» تلویحا به تثبیت فرهنگ تجاوز بهواسطه تقویت سلطه مردانه اشاره میکند، زمانی که فضای مردانه در جامعه حاکم میشود و نادیده گرفتن مخالفت یک زن در زمینه غیر جنسی عادی تلقی میشود، احتمال این که نادیده گرفتن مخالفت زن در زمینه جنسی هم عادی به نظر برسد، افزایش می یابد. روایتهای آزار جنسی و افشاگری علیه آزارگر نه تنها به خاطر کیفر متجاوز و «توقف چرخه تجاوز» توسط یک شخص خاص بلکه به خاطر «تضعیف فرهنگ تجاوز» امری ضروری است.»
این روزها نوشتن از فعالان فمینیست، که در فضای سرکوب و بازداشت، به آگاهیبخشی و افشای ستم جنسی و جنسیتی ادامه دادند بسیار مهم است. ماهیت فمینیستی اعتراضات اخیر را باید در امتداد کوششهای مدنی زنان در این سالها فهمید.
@harasswatch
Forwarded from بيدارزنى
🟣 در همبستگی با #کردستان، امروز پنجشنبه ۳ آذرماه
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
🔹در ستایش نظم خودآیین تنانگی
🔹گذشته جهان زنان درگذشته است
نویسنده: آرزو رضایی مجاز
متصفشدن خیزش جاری به «انقلاب زنانه» بایستی برجسته شود. مُشاءشدن مکانهای شهری و برابرانگاری سهم حضور زن و مرد، و نیز بازنمایی بدن زنان در میان جمع، مثلاً در پرفورمنسهای اعتراضیِ «آغوش رایگان» نهتنها بدن سرکوبشده را بهمیانه شهر آورده، بلکه آن را به کانون معرفی سوژههای آزاد تبدیل کرده است. آن انسان منکوبشده در منگنه گناهانگار «صمیمیت تنها» آزادی تنانه را در محضر چنین بدنی اعتراف میکند.
بازپسگیری فضای سلفها و درهمآمیزی برابرانگار زن-مرد نیز، خطکشیدن بر نظم «زن اندرونی» است. این کنش جمعی، در خطمقدم جنگیدن با «فضاهای جداکننده» نشسته و منظر زن گوشهنشین در خوانش نظام سیاسی را به زنی در جمع تبدیل کرده است. رقص نیز، الگوی حاشیهانگاری جهان زنانه را بهشدت برهم زده؛ تجربه رهایی در رقص، مومنت تکاندهنده در روزمره متصلب است. زنانی که قدرت رقص را به صحن عمومی میآورند، تمنای حرکت در لحظه را میشناسند و از همه مهمتر، نسبتی وثیق با امر نو دارند. رقص آنها ضد گفتمانی است که بدن زنانه را خانه زن میفهمد و ساحت ستیهنده با «زن اندرونی» است. حتی «حرکت دایرهای» در کنش «روسریچرخان» اکتی است که نهتنها خودمرکزپنداری غالب را به رسمیت نمیشناسد، بلکه بهترین نمودِ «جا باز کردن» برای زنان میباشد و کانونهای ممکن را معرفی میکند. ارجاع فرم دوار چنین اعتراضی، به زمان است؛ به مدار شکلدهنده زندگی، هستی، و به نفی هر ساختار سلطهای میپردازد که افق تجربه، تکثر و تفاوت را کور میکند.
نظارت سراسربین (اصطلاح جرمی بنتام) -توسط دوربینهایی که در حال چککردن کنش افرادند- توضیح میدهد؛ چگونه سازوکار قدرت، مرئی و سایه مراقب ملموس میشود، در عین حال که چنین رابطهای یکسویه است و قدرت، غیرقابل وارسی است و فرد از هویت ناظر، بیخبر خواهد ماند. «نوار بهداشتی» که در جهان کهنه بهمثابه امری «تابو» بهشمار میرفته، در عصری آبانماهی به آلتی دفاعی تبدیل میشود که چشمیِ دوربینهای مترو را میپوشاند. چنین موازنه قدرتی، پیش از هر چیز، در حال برهمزدن صورتبندی گفتمانیِ دیگریِ بزرگ در برابر «من»ها است و نشان میدهد جامعه نظارتشده زنانه دیگر به «نظام مراقبت» تن نمیدهد. نظم خودآیینی که زنانِ این روزها برای تن خود معرفی کردهاند، با الگوهای کالاانگار و نیز حاشیهخواه جهان زنانه همخوانی ندارد و همین بازنمایی، زبان تصویری دگرگونی اجتماعی در متن شهر است که میگوید: گذشته درگذشته است.
متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2079/
@harasswatch
🔹گذشته جهان زنان درگذشته است
نویسنده: آرزو رضایی مجاز
متصفشدن خیزش جاری به «انقلاب زنانه» بایستی برجسته شود. مُشاءشدن مکانهای شهری و برابرانگاری سهم حضور زن و مرد، و نیز بازنمایی بدن زنان در میان جمع، مثلاً در پرفورمنسهای اعتراضیِ «آغوش رایگان» نهتنها بدن سرکوبشده را بهمیانه شهر آورده، بلکه آن را به کانون معرفی سوژههای آزاد تبدیل کرده است. آن انسان منکوبشده در منگنه گناهانگار «صمیمیت تنها» آزادی تنانه را در محضر چنین بدنی اعتراف میکند.
بازپسگیری فضای سلفها و درهمآمیزی برابرانگار زن-مرد نیز، خطکشیدن بر نظم «زن اندرونی» است. این کنش جمعی، در خطمقدم جنگیدن با «فضاهای جداکننده» نشسته و منظر زن گوشهنشین در خوانش نظام سیاسی را به زنی در جمع تبدیل کرده است. رقص نیز، الگوی حاشیهانگاری جهان زنانه را بهشدت برهم زده؛ تجربه رهایی در رقص، مومنت تکاندهنده در روزمره متصلب است. زنانی که قدرت رقص را به صحن عمومی میآورند، تمنای حرکت در لحظه را میشناسند و از همه مهمتر، نسبتی وثیق با امر نو دارند. رقص آنها ضد گفتمانی است که بدن زنانه را خانه زن میفهمد و ساحت ستیهنده با «زن اندرونی» است. حتی «حرکت دایرهای» در کنش «روسریچرخان» اکتی است که نهتنها خودمرکزپنداری غالب را به رسمیت نمیشناسد، بلکه بهترین نمودِ «جا باز کردن» برای زنان میباشد و کانونهای ممکن را معرفی میکند. ارجاع فرم دوار چنین اعتراضی، به زمان است؛ به مدار شکلدهنده زندگی، هستی، و به نفی هر ساختار سلطهای میپردازد که افق تجربه، تکثر و تفاوت را کور میکند.
نظارت سراسربین (اصطلاح جرمی بنتام) -توسط دوربینهایی که در حال چککردن کنش افرادند- توضیح میدهد؛ چگونه سازوکار قدرت، مرئی و سایه مراقب ملموس میشود، در عین حال که چنین رابطهای یکسویه است و قدرت، غیرقابل وارسی است و فرد از هویت ناظر، بیخبر خواهد ماند. «نوار بهداشتی» که در جهان کهنه بهمثابه امری «تابو» بهشمار میرفته، در عصری آبانماهی به آلتی دفاعی تبدیل میشود که چشمیِ دوربینهای مترو را میپوشاند. چنین موازنه قدرتی، پیش از هر چیز، در حال برهمزدن صورتبندی گفتمانیِ دیگریِ بزرگ در برابر «من»ها است و نشان میدهد جامعه نظارتشده زنانه دیگر به «نظام مراقبت» تن نمیدهد. نظم خودآیینی که زنانِ این روزها برای تن خود معرفی کردهاند، با الگوهای کالاانگار و نیز حاشیهخواه جهان زنانه همخوانی ندارد و همین بازنمایی، زبان تصویری دگرگونی اجتماعی در متن شهر است که میگوید: گذشته درگذشته است.
متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2079/
@harasswatch
هرس واچ | دیدبان آزار
گذشته جهان زنانه درگذشته است
در نظام یکهسالاری مردانه، آنچه حالت انفعالی فرض میشود، زن است. در این نظم، زنی که با انضمام کامل تا حد شیء بیاعتبار شده، در تملک تاموتمام ساحت مردسالارانه درآمده است. نظامی که نظم مستقرش بر منطق «یکی بر دیگری» چیده شده، هر چقدر زن بهعنوان «دیگری
Forwarded from بيدارزنى
🟣 بازداشت آمنه زمانی، فعال حقوق کودکان
آمنه زمانی فعال حقوق کودکان، ظهر روز پنجشنبه ۳ آذر و در پی ارعاب و هجوم ماموران امنیتی به جلسه #شبکه_یاری_کودکان_کار بازداشت شده است و تاکنون اطلاعی از مکان وی و نهاد بازداشت کننده در دسترس نیست.
بنا بر اطلاعات رسیده از خانواده آمنه زمانی، تمامی وسایل الکترونیکی فعالان شبکه یاری که جمعی از داوطلبان و مدیران در تشکلهای عضو این شبکه هستند نیز ضبط شده است.
این خبر تکمیل خواهد شد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
آمنه زمانی فعال حقوق کودکان، ظهر روز پنجشنبه ۳ آذر و در پی ارعاب و هجوم ماموران امنیتی به جلسه #شبکه_یاری_کودکان_کار بازداشت شده است و تاکنون اطلاعی از مکان وی و نهاد بازداشت کننده در دسترس نیست.
بنا بر اطلاعات رسیده از خانواده آمنه زمانی، تمامی وسایل الکترونیکی فعالان شبکه یاری که جمعی از داوطلبان و مدیران در تشکلهای عضو این شبکه هستند نیز ضبط شده است.
این خبر تکمیل خواهد شد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from زنان امروز
امروز، روز جهانی منع خشونت علیه زنان است. خشونت و تعرض در راهپیماییهای اعتراضی یکی از شدیدترین اشکال خشونت است که توسط نیروهای سرکوبگر دولتی در جهان به زنان روا داشته میشود.
یادداشت پیشرو تلخیصی از بخشهایی از کتاب «زنان میدان» نوشته شرین حافظ است. در این یادداشت میخوانیم که چگونه معانی مرتبط با نقشهای جنسیتی در میدان مبارزه، دستکاری و معکوس میشوند و دولتها چگونه با زدن انگ خطاکار، فاسد و ظالم به معترضان میتوانند اعتبار کسب کنند و سیاست مرگ را، که گویا «حق» انحصاری حاکمیت و نشانگرِ قدرت اوست، پیادهسازی کنند.
در این یادداشت از زنان مبارز و شجاعی میگوییم که در اعتراضات به حقشان قربانی خشونت نیروهای نظامی شدهاند.
https://zananemrooz.com/article/%D8%AC%D9%86%D8%B3%DB%8C%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84
یادداشت پیشرو تلخیصی از بخشهایی از کتاب «زنان میدان» نوشته شرین حافظ است. در این یادداشت میخوانیم که چگونه معانی مرتبط با نقشهای جنسیتی در میدان مبارزه، دستکاری و معکوس میشوند و دولتها چگونه با زدن انگ خطاکار، فاسد و ظالم به معترضان میتوانند اعتبار کسب کنند و سیاست مرگ را، که گویا «حق» انحصاری حاکمیت و نشانگرِ قدرت اوست، پیادهسازی کنند.
در این یادداشت از زنان مبارز و شجاعی میگوییم که در اعتراضات به حقشان قربانی خشونت نیروهای نظامی شدهاند.
https://zananemrooz.com/article/%D8%AC%D9%86%D8%B3%DB%8C%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84