هانیه حیدری
188 subscribers
9 photos
95 videos
12 links
من شاعر نیستم،
صرفا شعرهایی را که دوست داشته باشم،
می خوانم
ایدی من :
@Heydarihanieh

پیج اینستاگرام :

https://www.instagram.com/invites/contact/?i=hpji1bq655np&utm_content=60lafxk
Download Telegram
از عاشق شدن نهراسید.
زمانی که نغمه‌ی عشق را می‌شنوید که شما را می‌خواند، به دنبالش روان شوید و به هر سو که شما را هدایت می‌کند با اعتماد کامل به پیش بروید.

کاملاً خود را در عشق رها کنید.
خود را از عشق، پنهان و محافظت نکنید؛
زیرا عشق دشمن شما نیست، بلکه تنها دوست شماست.

بله در عشق لحظه‌های غم‌انگیزی نیز وجود دارند؛
غم و شادی همراه یکدیگرند.
درست مانند شب و روز به دنبال هم می‌آیند.
اما زمانی که انسان از شادی و شور عشق سرشار است، آمادگی قبول هرگونه غم و اندوهی را دارد و از اینکه بهای آن همه وجد و شادی را بپردازد، خوشحال می‌شود.

عشق رفیع‌ترین قله‌ی آگاهی است و برای صعود به آن قله باید خطر سقوط به دره را به جان بخرید. کسانی که نمی‌توانند خطر سقوط در دره‌های عمیق را بپذیرند، هرگز لذت صعود به قله‌های رفیع را تجربه نمی‌کنند.

وقتی عشق به سراغتان می‌آید،
تا جایی که خود کاملاً محو شوید به دنبالش بروید.
عشق مانند شعله‌های آتش و عاشق همچون پروانه است.
عشق را از پروانه بیاموزید.
او از سرّ عشق آگاه است
و می‌داند چگونه از فرط عشق، شادی و رقص بمیرد.
مردن به خاطر عشق، آغاز یک زندگی حقیقی است‌.


#Osho
#هانيه_حيدري
@haniehheydarii
هانیه حیدری pinned «من شاعر نیستم، صرفا شعرهایی را که دوست داشته باشم، می خوانم 🕊️ایدی من : @Heydarihanieh 🕊️ اینستاگرام : https://www.instagram.com/invites/contact/?i=hpji1bq655np&utm_content=60lafxk 🕊️ تلگرام : https://t.me/haniehheydarii 🕊️ یوتوب: https://www.you…»
Audio
مراقب حرفهایمان باشیم ‍
حرف هایی که میزنیم،دست دارند!دست های بلندی که گاهی،
گلویی را می فشارند
و نفس فرد را می گیرند…

حرف هایی که میزنیم،پا دارند !پاهای بزرگی که گاهی جایشان را روی دلی می گذارند
و برای همیشه می مانند…
حرف هایی که میزنیم ،چشم دارند !
چشم های سیاهی که،
گاهی به چشم های دیگران نگاه میکنند،
و آنها را در شرمی بیکران فرو میبرند…

پس . . .

مراقب حرفهایی که میزنیم باشیم زیرا سنجیده سخن گفتن از سکوت هم دشوار تر است .
متن : ناشناس
#هانيه_حيدري
@haniehheydarii
Audio
‎تقدیم به تمام مادران قهرمان سرزمین‌م

‎مادر به من بگو چگونه سالها تنهایی‌ت را تاب آوردی؟

‎به من یاد بده چگونه قلب مهربانت را از نگرانی‌های آینده آرام کردی؟

‎چگونه توانستی غم درونت را با لبخندی نثار فرزندانت کنی ؟

‎مادر به من نشان بده تو چه دیدی که به این زندگی ناعادلانه عشق ورزیدی؟

‎تو چگونه در شب‌های ناارامت دخترانت را در آغوش کشیدی ؟

‎دوست داشتن تو زیباترین و شگفت انگیزترین کاری است که در این دنیا انجام دادم.
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
مهر ورزیدن زیباترین کار دنیاست.
اصلاجهان باید روی عشق بچرخد.
روی هر چیزی که آدها را به هم نزدیک میکند.
روی هر چیزی که از شدت تلخی ها کم کند و بر قوت خوبی ها اضافه.
روی هر چیزی که برای حتی چند لحظه ما را از عمق تاریک روح خسته مان بکشد بالا، به سمت نور، به سمت روشنایی، به سمت شادمانی.
روی هر چیزی که برای مدت کوتاهی هم که شده کمکمان کند تا سردی و سرما و روزهای سخت را فراموش کنیم.
فراموش کنیم که یک روز تاریخ بودن هایمان تمام می شود.
فراموش کنیم که یک روز فراموش می شویم.

و دوست داشتن را باید گفت.
چرا که این غنی ترین حس دنیا، باید در زبان ما، درنگاهمان، در دل هامان در هوایی که نفس می کشیم جاری باشد.
باید جسارت گشودن قلب ها را از گفتن چیزهای قشنگ شروع کرد تا یاد بگیریم حرف زدن و درست حرف زدن کلید خوشبختی آدمهاست حتی اگر موافق هم نباشیم. چرا که هیچکس، هیچوقت نباید از ابراز خوشی ها یا
از وجود دردهایش بترسد.

چه تصور درد آوری اگر آدمها بترسند از عشق بگویند، بترسند از دلتنگی بنویسند، بترسند تعریف کند گم کرده ای دارند، بترسند بگویند از دست رفته اند یا از دست داده اند، یا بترسند که بترسند. ....

بله! زندگی با تمام سختی ها و رنجهایش و از پس تمام فاصله های دردناکش، می تواند همینقدر ساده و زیبا باشد ...

نیکی فیروزکوهی
📚راس ساعت هیچ/نشر ایجاز
@nikifiroozkoohi
@haniehheydarii
خوب یا بد به مصلحت یا سرنوشت ، مدتیست که فراموشم کرده ای
و من خوب می دانم ما در فرامشی مطلق خواهیم مرد
آدم تنها هرچه که پیرتر می شود تنهاتر می شود
هرکسی می گوید فراموشی عشق کار ساده ایست دروغ می گوید هیچ کس فراموش نمی کند
بلکه مجبورست خو کند
و به نبودنش زنده ماند
کاش مجال لحظه ای به دیدنت در اغوش کشیدنت قسمت بود
می دانم می دانم بعد از لحظه دیدنت بازجدایی از پس پرده ی سرد زمان می رسد و ما را در اندوه فرو می برد
اما این دلیل نمی شود قدر و کیفیت ان لحظه ی وصل را نبینیم
چون ادمی می میرد دلیل نمی شود که زندگی نکند
تو یک آن دیدنت به تمام خستگی ها می ارزد
تو یک لحظه بودنت به تمام زندگی ها می ارزد
دیدار تو شایسته تر از هر زمانست
همه چیز گذراست
عشق یک اتفاق است
و پیدا کردنش محال است
مثل همه صیادانی که به هدف صید مروارید به دریا می روند و اغلب دست خالی می گردند
عشق هم مروارید نایاب است که در اقبال هرکسی رخ نمی نماید
زندگی عبور لحظاتست
و هر روز با سرعت ثابتی می گذرد
نه شب از روز جلو می زند و نه روز به شب می رسد
در میان این حرکت شبانه ی دوار من مجذوب تو شدم
و پیوسته در من با من به جلو می آیی
در این سفر همراه منی
هرجا که می روم در جان منی
آشنایی ها یک اتفاق است و آدمها قدر ان را نمی فهمند مگر وقتی که دیگر نباشد
تو همیشه برای من بوده ای هستی وخواهی بود
ایا هرگز دیده ای یک لحظه از تو بگذرم؟
تو وجودت همه مهرست
می شناسم تو را
مهر درون تو را لمس کرده ام
به امید دیدار توام....
(نوشته از ، جناب سلیمان کلبه سنگی)
@haniehheydarii
#هانيه_حيدري
Audio
دوستت دارم  چون نگران منی
وقتی بی دلیل نگران منی یعنی بی دلیل دوستم داری
و دلیلت دل است عشق است
همه دوست داشتن ها در نگرانی ها خلاصه می شود
وقتی نگران کسی هستی یعنی برایت مهم است
یعنی برایت فرق می کند
یعنی در فکرت جای دارد
مهم نیست مالکیت
مهم نیست وصال
ان را که در سفر عشق است
تحمل باید دوری و خطر را .

سفر حکایت از سختی هجران دارد
و عاشق را باید تاب تحمل داشتن
اصلا عشق شاید سفری ابدی باشد
از اولین نگاه اولین اغاز
شاید همان اخرین دیدار باشد
چرا که عشق سفری است از ازل تا به ابد
وقتی تو نگران منی
یعنی بودنم با نبودنم فرق دارد
و این برای اجابت عشق کافیست
برای رضایت دل کافیست
بعضی ها عشق را باید تنها سفر کردن
محکومند به این تقدیرسرنوشت
انکه عشق را می نوشت برای شان اینگونه می نوشت
اخلاص عاشق را در جدایی ها سرشت
عشق فاصله ی میان دو نگاه است
چشم هایی که در عمق دل فرو می شوند
ان پرتوهای ناشناس بادل چه آشناست
تو نگران لحظه های منی
ومن نگران نگرانی های توام
همیشه در فکر توام
دلنوشته؛ سلیمان نظری
خوانش؛
#هانیه_حیدری
@haniehheydarii
#دکلمه
#دکلمه_عاشقانه
#دکلمه_احساسی
#عشق
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
آن لحظه‌ها جوانی ما بود.


▪️آن لحظه‌ها جوانی ما بود
آن لحظه‌ها که روح، در آن‌ها
مثلِ نگاهِ آهوی کوهی
بر دشت و بر گریوه رها بود.

زان لحظه‌ها چه‌گونه توانیم
جز با درود و تلخیِ بدرود
یاد کرد
آن لحظه‌ها که خوب‌ترین‌ها
از سال‌های عُمرِ خدا بود.


آن لحظه‌ها، جوانیِ ما بود.
Forwarded from شفیعی کدکنی
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
رهگذر! ای رهگذر! ای رهگذر
می‌شنوم، می‌شنوم، دور دور
همهمهٔ تق‌تقِ پای تو را
گر تو نمی‌دانی جای مرا
در تهِ این چاهم
با اژدها
راه سوی من کن و دستم بگیر
می‌شنوی گر که صدای مرا.

محمدرضا شفیعی کدکنی
عکس: سرور فرهادی
Aram Tîgran - Hey Wax Limin
<unknown>
ای وای بر من هی وای بر من
این چە دنیاییە
کوردستانا من زیرچنگ دشمنانە
مال وملک ما مردمانش دیگە نیستن
شانس دنیا دیگە نموندە
وصیت نامه وحشی بافقی
روز مرگم، هر که شیون کند، از دور و برم دور کنید همه را مست و خراب از می انگور کنید
مزد غسال مرا، سیر، شرابش بدهید مست مست از همه جا، حال خرابش بدهید
بر مزارم مگذارید بیاید واعظ پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ
جای تلقین، به بالای سرم دف بزنید شاهدی رقص کند، جمله شما کف بزنید
روز مرگم وسط سینه من چاک زنید اندرون دل من یک، قلمه تاک زنید
روی قبرم بنویسید وفادار برفت آن جگر سوخته خسته از این دار برفت
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
روزگار از آدم، امتحان های سختی می‌گیره.
Audio
۱۴۰۱/۰۹/۲۷
بدرود تمام خاطرات تلخ و شیرین
چه سخت با تو مانوس گشتم
نمیداستم روز جدایی هم سخت دل می‌کنم