از خانهٔ ویران خودت دست نکش
از جان پریشان خودت دست نکش
آفاق به جز تزاحم وحشت نیست
از سیر گریبان خودت دست نکش
#یاغی
#اشعار_خیامانه
▫️
از جان پریشان خودت دست نکش
آفاق به جز تزاحم وحشت نیست
از سیر گریبان خودت دست نکش
#یاغی
#اشعار_خیامانه
▫️
🔸چه کرونا از رگ گردن به ما نزدیکتر باشد چه نباشد، نباید فراموش کرد که ما در هر صورت مسافریم. پس از زمان حال بیشتر استفاده کنیم و به فکر جمع کردن نباشیم که به قول خیام معلوم نیست نفسی که فرو میبریم، برخواهد آمد یا نه:
تا کی غم این خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلومم نیست
این دم که فرو برم برآرم یا نه
▫️
تا کی غم این خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلومم نیست
این دم که فرو برم برآرم یا نه
▫️
▫️بیشتر ما تجربۀ سوار شدن بر ترن هوایی شهربازی را داریم و میدانیم که سرعت و شتاب، اضطرابآور و کندی و سکون، آرامشبخش است. اکنون میتوان تاریخ را به دو دوره تقسیم کرد. عصر ما را که در آن کارها با سرعت انجام میشود، عصر اضطراب و دلهره و قدیم را که در آن کارها با کندی صورت میگرفت، عصر سکون و آرامش میتوان نامید.
در ادامه شما را به دیدن یک فیلم کوتاه که در آن سرعت و شتاب در مقابل آرامش یک روستای قدیمی قرار گرفته است، دعوت میکنم.🔻
در ادامه شما را به دیدن یک فیلم کوتاه که در آن سرعت و شتاب در مقابل آرامش یک روستای قدیمی قرار گرفته است، دعوت میکنم.🔻
آن قصر که با چرخ همی زد پهلو
بر درگه آن شهان نهادندی رو
دیدیم که بر کنگرهاش فاختهای
بنشسته همی گفت که کوکو کوکو
#خیام
↩️ از پُستهای قبلی
بر درگه آن شهان نهادندی رو
دیدیم که بر کنگرهاش فاختهای
بنشسته همی گفت که کوکو کوکو
#خیام
↩️ از پُستهای قبلی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
منتظر تکرار لحظهها نباشیم، زندگی سریال نیست.
▫️فرزانه معصومیان گوینده و مجری با سابقه رادیو بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت.
▫️فرزانه معصومیان گوینده و مجری با سابقه رادیو بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
●●
روزی قدم خواهم گذاشت
در جادهای بیانتها
و چشم خواهم دوخت
به پرواز کلاغها در افق
که بیاعتنا
از من میگریزند
آنها میدانند
که ارزش آزادی
بیشتر از نان است
▫️
روزی قدم خواهم گذاشت
در جادهای بیانتها
و چشم خواهم دوخت
به پرواز کلاغها در افق
که بیاعتنا
از من میگریزند
آنها میدانند
که ارزش آزادی
بیشتر از نان است
▫️
🔹تمام کوشش خیام این است که از این تسلسل (هستی) بگریزد.
#شایگان
تسلسل و تکرار ملال آور است. برای رهایی از این تسلسل و تکرار باید کاری کرد. باید کاری کرد که این تسلسل و تکرار شکسته شود. مثل یک زندانی که برای رها شدن از محیط بسته و تکراری زندان دست به کار میشود و یک رشته هنری یا ورزشی را دنبال میکند تا از تسلسل و تکرار رنج آور محیط زندان بکاهد. بعد از آن است که شادی و راحتی به سراغ او میآید، زیرا توانسته است زنجیرۀ تکرار و روزمرگی ملالانگیز زندان را بشکند.
📸 عکسی از فیلم: رهایی از شاوشنگ
#شایگان
تسلسل و تکرار ملال آور است. برای رهایی از این تسلسل و تکرار باید کاری کرد. باید کاری کرد که این تسلسل و تکرار شکسته شود. مثل یک زندانی که برای رها شدن از محیط بسته و تکراری زندان دست به کار میشود و یک رشته هنری یا ورزشی را دنبال میکند تا از تسلسل و تکرار رنج آور محیط زندان بکاهد. بعد از آن است که شادی و راحتی به سراغ او میآید، زیرا توانسته است زنجیرۀ تکرار و روزمرگی ملالانگیز زندان را بشکند.
📸 عکسی از فیلم: رهایی از شاوشنگ
آن قصر که بر چرخ همیزد پهلو
بر درگه او، شهان نهادندی رو
دیدیم که بر کنگرهاش، فاختهای
بنشسته همی گفت که: کو کو کو کو
● فرض کنیم که این رباعی از خیام نباشد. چنان که سند محکمی هم در مورد انتساب آن به خیام نداریم و نزدیکترین مرجعی که آن را به خیام نسبت میدهد، کتاب طربخانه متعلق به ٣۴٠ سال پس از درگذشت خیام است. ولی مگر برای ما فرق میکند. درست است که برای دست یافتن به جهان بینی خیام، شناسایی رباعیات اصلی و واقعی وی مهم است، ولی بدون آن هم، این رباعی و مضمون آن لذت بخش و هشدار دهنده است: مرغی که بر ویرانه قصرهای سر به فلک کشیده دیروز نشسته و پیوسته تکرار میکند: کو کو کو کو.
▫️
بر درگه او، شهان نهادندی رو
دیدیم که بر کنگرهاش، فاختهای
بنشسته همی گفت که: کو کو کو کو
● فرض کنیم که این رباعی از خیام نباشد. چنان که سند محکمی هم در مورد انتساب آن به خیام نداریم و نزدیکترین مرجعی که آن را به خیام نسبت میدهد، کتاب طربخانه متعلق به ٣۴٠ سال پس از درگذشت خیام است. ولی مگر برای ما فرق میکند. درست است که برای دست یافتن به جهان بینی خیام، شناسایی رباعیات اصلی و واقعی وی مهم است، ولی بدون آن هم، این رباعی و مضمون آن لذت بخش و هشدار دهنده است: مرغی که بر ویرانه قصرهای سر به فلک کشیده دیروز نشسته و پیوسته تکرار میکند: کو کو کو کو.
▫️
▪️ تبدیل انسان به کوزه یا سبزه در رباعیات خیام، نظریۀ تناسخ را به ذهن متبادر میکند. در نظریۀ تناسخ، انسان بار دیگر در قالب یک انسان، حیوان، گیاه و حتی سنگ به جهان بازمیگردد. مانند این رباعی:
هر سبزه که بر کنار جویی رُسته است
گویی ز لب فرشته خویی رُسته است
پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی
کان سبزه ز خاک ماه رویی رُسته است
ولی واقعیت این است که رُستن گیاه از خاک انسان بواسطه مواد معدنی موجود در بدن وی یک امر طبیعی بوده و الزاما به معنی تناسخ نیست، ضمن این که بسیاری از رباعیات خیام با صراحت از بازنگشتن به جهان سخن گفته و نظریۀ تناسخ را نقض میکند. مانند این رباعی:
از جملۀ رفتگان این راه دراز
بازآمدهای کو که به ما گوید راز
پس بر سر این دو راهۀ آز و نیاز
چیزی نگذاری که نمیآیی باز
▫️
هر سبزه که بر کنار جویی رُسته است
گویی ز لب فرشته خویی رُسته است
پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی
کان سبزه ز خاک ماه رویی رُسته است
ولی واقعیت این است که رُستن گیاه از خاک انسان بواسطه مواد معدنی موجود در بدن وی یک امر طبیعی بوده و الزاما به معنی تناسخ نیست، ضمن این که بسیاری از رباعیات خیام با صراحت از بازنگشتن به جهان سخن گفته و نظریۀ تناسخ را نقض میکند. مانند این رباعی:
از جملۀ رفتگان این راه دراز
بازآمدهای کو که به ما گوید راز
پس بر سر این دو راهۀ آز و نیاز
چیزی نگذاری که نمیآیی باز
▫️
یک یادداشت کوتاه 🔻
ما محکوم به زندگی کردن هستیم، پس بهتر است برای خود یک هدف و انگیزه تعریف کنیم. بهترین هدف و انگیزه، داشتن کاری است که با روحیات ما متناسب باشد، زیرا باعث میشود از انجام دادن آن کار لذت ببریم و در نتیجه از خود و از زندگی راضی باشیم. کسانی که نتوانند کاری را که برای آن ساخته شدهاند بیابند، زندگی تلخ و طاقت فرسایی خواهند داشت.
ما محکوم به زندگی کردن هستیم، پس بهتر است برای خود یک هدف و انگیزه تعریف کنیم. بهترین هدف و انگیزه، داشتن کاری است که با روحیات ما متناسب باشد، زیرا باعث میشود از انجام دادن آن کار لذت ببریم و در نتیجه از خود و از زندگی راضی باشیم. کسانی که نتوانند کاری را که برای آن ساخته شدهاند بیابند، زندگی تلخ و طاقت فرسایی خواهند داشت.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸 میان من و یک هندویی که در جهان اساطیریاش زندگی میکند، فرق است.
#داریوش_شایگان
#داریوش_شایگان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸 کاش میشد روان زخمهای زندگی رو مثل خرده شیشه، آهسته از ضمیر ناخودآگاه بیرون کشید. همون چیزهایی که باعث شده ما، ما نباشیم.
🔰 شرح رباعی
این کهنه رباط را که عالم نام است
و آرامگه ابلق صبح و شام است
بزمی است که واماندهٔ صد جمشید است
قصری است که تکیهگاه صد بهرام است
خیام در مصرع اول، دنیا را به رباطی کهنه تشبیه کرده است. تشبیه دنیا به رباط و کاروانسرا به سبب آمد و شد پیوسته انسانها در آن است. به قول زنده یاد هوشنگ ابتهاج:
شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت
ولی کلمهٔ کهنه میتواند دو معنی داشته باشد. یکی همان که در ابتدا به ذهن متبادر میشود و مترادف با کهنسال بودن است و دیگری یک معنی فلسفی و آن قدیم بودن عالم است. به این دلیل که سرایندهٔ این رباعی پیش از آن که شاعر باشد، یک فیلسوف مشایی و از پیروان ابن سیناست و چنان که میدانیم فلاسفهٔ مشاء به قدیم بودن عالم اعتقاد داشتند. چنان که یکی از دلایل تکفیر آنها از سوی غزالی همین بود. از نظر متکلمینی مانند غزالی، اعتقاد به قِدم عالم شرک بشمار میرود، زیرا مستلزم این است که جهان مانند خداوند بی آغاز باشد.
البته فلاسفه گفتهاند که منظور آنان از قدیم بودن عالم، نه قدیم ذاتی که اختصاص به خدا دارد، بلکه قدیم زمانی است. قدیم زمانی به موجودی گفته میشود که وجود او مسبوق به زمان نیست. یعنی مانند ما انسانها نیست که زمانی نبودیم و آنگاه به وجود آمدیم. قدیم زمانی بودن عالم به این معنی است که زمانی نبوده که جهان در آن زمان نبوده باشد، زیرا اساسا زمان با خود جهان به وجود میآید و زمان از محاسبهٔ حرکت اجرام آسمانی جهان انتزاع میشود، پس نمیشود که زمان قبل از جهان وجود داشته باشد. بنابراین جهان مسبوق به زمان نبوده و قدیم شمرده میشود.
ابلق: سفید و سیاه، دو رنگ
▫️
این کهنه رباط را که عالم نام است
و آرامگه ابلق صبح و شام است
بزمی است که واماندهٔ صد جمشید است
قصری است که تکیهگاه صد بهرام است
خیام در مصرع اول، دنیا را به رباطی کهنه تشبیه کرده است. تشبیه دنیا به رباط و کاروانسرا به سبب آمد و شد پیوسته انسانها در آن است. به قول زنده یاد هوشنگ ابتهاج:
شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت
ولی کلمهٔ کهنه میتواند دو معنی داشته باشد. یکی همان که در ابتدا به ذهن متبادر میشود و مترادف با کهنسال بودن است و دیگری یک معنی فلسفی و آن قدیم بودن عالم است. به این دلیل که سرایندهٔ این رباعی پیش از آن که شاعر باشد، یک فیلسوف مشایی و از پیروان ابن سیناست و چنان که میدانیم فلاسفهٔ مشاء به قدیم بودن عالم اعتقاد داشتند. چنان که یکی از دلایل تکفیر آنها از سوی غزالی همین بود. از نظر متکلمینی مانند غزالی، اعتقاد به قِدم عالم شرک بشمار میرود، زیرا مستلزم این است که جهان مانند خداوند بی آغاز باشد.
البته فلاسفه گفتهاند که منظور آنان از قدیم بودن عالم، نه قدیم ذاتی که اختصاص به خدا دارد، بلکه قدیم زمانی است. قدیم زمانی به موجودی گفته میشود که وجود او مسبوق به زمان نیست. یعنی مانند ما انسانها نیست که زمانی نبودیم و آنگاه به وجود آمدیم. قدیم زمانی بودن عالم به این معنی است که زمانی نبوده که جهان در آن زمان نبوده باشد، زیرا اساسا زمان با خود جهان به وجود میآید و زمان از محاسبهٔ حرکت اجرام آسمانی جهان انتزاع میشود، پس نمیشود که زمان قبل از جهان وجود داشته باشد. بنابراین جهان مسبوق به زمان نبوده و قدیم شمرده میشود.
ابلق: سفید و سیاه، دو رنگ
▫️
یک یادداشت کوتاه 🔻
چرا در هنگام اندوه عمیق تمایل به بغل کردن زانوها داریم و میخواهیم تا حد امکان مچاله شویم؟
شاید دلیل این کار نوعی پا پس کشیدن و دست شستن از زندگی باشد. به عبارت دیگر با جمع کردن زانوها میخواهیم تا حد امکان از پهنا و دامنهٔ وجود و هستی خود کم کنیم. مثل یک جنین که کمترین و بستهترین فضا را برای زندگی در اختیار دارد.
B2n.ir/x67940
چرا در هنگام اندوه عمیق تمایل به بغل کردن زانوها داریم و میخواهیم تا حد امکان مچاله شویم؟
شاید دلیل این کار نوعی پا پس کشیدن و دست شستن از زندگی باشد. به عبارت دیگر با جمع کردن زانوها میخواهیم تا حد امکان از پهنا و دامنهٔ وجود و هستی خود کم کنیم. مثل یک جنین که کمترین و بستهترین فضا را برای زندگی در اختیار دارد.
B2n.ir/x67940
در جستجوی معنا🔻
هر انسانی برای ادامهٔ زندگی به انگیزه نیاز دارد. برخی این انگیزه را در کمک به دیگران پیدا میکنند. آنان با کمک به دیگران به زندگی خود معنا میدهند؛ یعنی این حفرهٔ عمیقی که آن را جهان مینامیم با کمک به دیگران و عشق ورزیدن پر میکنند.
B2n.ir/k80846
هر انسانی برای ادامهٔ زندگی به انگیزه نیاز دارد. برخی این انگیزه را در کمک به دیگران پیدا میکنند. آنان با کمک به دیگران به زندگی خود معنا میدهند؛ یعنی این حفرهٔ عمیقی که آن را جهان مینامیم با کمک به دیگران و عشق ورزیدن پر میکنند.
B2n.ir/k80846