همراه با خیام
325 subscribers
143 photos
40 videos
2 files
24 links
کانالی برای زندگی با رباعیات حکیم خیام نیشابوری
Download Telegram
🔹دوستی اگر از نوع تکیه و تقلید باشد، نه دوستی که دشمنی کردن با خود است، زیرا با دلخوش شدن و بسنده کردن به دیگری، فهم و شعور خود را معطل گذاشته، شخصیت و قدرت تجزیه و تحلیل خود را از دست می‌دهیم و پیوسته در برابر مشکلات زندگی از یافتن راه حل درمانده و ناتوان خواهیم بود. به همین جهت خیام از ما می‌خواهد از اختیار کردن دوستان بسیار، به ویژه دوستی که «بجملگی» تکیه‌گاه ما باشد خودداری کنیم تا اندیشۀ مستقلی یافته و (به قول جمالزاده) مرد شعور و فهم خودمان بشویم:

آن بِـه که در این زمانه کم گیری دوست
با اهل زمانه صحبت از دور نکوست
آن کس که تو را بجملگی تکیه بدوست
چون چشم خرد باز کنی دشمنت اوست
#خیام

https://b2n.ir/207429
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎦 انیمیشن کوتاهِ مگس یک دقیقه‌ای که تمثیلی از زندگی کوتاه و فرصت ناچیز و آرزوهای بیشمار است، این رباعی خیام را نیز به یاد می‌آورد:

یک قطرۀ آب بود و با دریا شد
یک ذرۀ خاک و با زمین یک جا شد
آمد شدن تو اندرین عالم چیست
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد

↩️ از پُستهای قبلی
🔹چه عیبی دارد که دربارۀ کار خودم، گفتۀ نهصد سال پیش از اینِ خیام را (یا گفتۀ منسوب به او را) هم برایتان نقل نمایم:
دنیا دیدی و هر چه دیدی هیچ است
و آن نیز که گفتی و شنیدی هیچ است
سرتاسر آفاق دویدی هیچ است
وان نیز که در خانه خزیدی هیچ است
من سرتاسر آفاق را ندویده‌ام، ولی در کنج خانه بسیار خزیده‌ام و گویا حق داشته باشم که امروز بگویم هیچ بود و هیچ است.

✍️ محمدعلی جمالزاده
📕 قصۀ ما به سر رسید
▫️
▫️پیش از این، در سال‌هایی نه چندان دور، بشقاب‌هایی که در آن غذا می‌خوردیم حال و هوای خیامی داشت. مثل الان تهی و بیرنگ نبودند. پُر بودند از نقوشی که در ما میل به زیبایی و زندگی را بیدار می‌کردند. پُر بودند از گل، عشق و شادی. مضامین آشنایی که در نقاشی ایرانی (مینیاتور) و نیز رباعیات خیام بسیار به چشم می‌خورند.
دی کوزه‌گری بدیدم اندر بازار
بر پاره گلی لگد همی زد بسیار
و آن گل به زبان حال با او می‌گفت
من همچو تو بوده‌ام مرا نیکو دار
#خیام
▫️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹خیام با همۀ خُردی، عظیم است. منظورم از خُردی، کمی حجم دیوان و خُردی قالبی است که برگزیده و دنیای عظیم اندیشۀ بلند ایرانی را در کوچک‌ترین قالب شعر پارسی یعنی ترانه یا رباعی جای داده است. دیگر آن که اندیشۀ خیام بنیادی و فراگیر است، بدین معنی که او در دنیای شعرش به موضوعاتی پرداخته است که هر کس حتی اگر فیلسوف و اندیشه‌ور هم نباشد، بدان می‌رسد و اگر کمی تأمل کند، پرسش‌هایی در ارتباط با آنها در ذهنش پدیدار می‌شود. زندگی و مرگ، راز هستی، غم و شادی، گردش روزگار، ناپایندگی عالم و اغتنام فرصت، همه موضوعات و بن‌مایه‌هایی است که هر کس می‌تواند بدان بیاندیشد.

✍️ محمدجعفر یاحقی
🗞 رودکی و خیام
▫️
رباعیات خیام
محمدرضا شجریان
🎵 فایل صوتی

رباعیات خیام با صدای زنده‌یاد استاد محمدرضا شجریان
🔸درست نمی‌دانم معنی نگاه این دو مرد کهنسال به جوانی که با شتاب از برابرشان می‌گذرد چیست؟ هر کس می‌تواند چیزی فرض کند. به ذهن من این رباعی منسوب به خیام رسید:

دنیا به مراد رانده گیر، آخر چه؟
وین نامهٔ عمر خوانده گیر، آخر چه؟
گیرم که به کام دل بمانی صد سال
صد سال دگر بمانده گیر، آخر چه؟
▫️
🔹مهندس هوشنگ سیحون آرامگاه خیام را به شکلی ساخت که نام خیام را که به معنی خیمه‌دوز است تداعی کند.
🔸هفده سال قبل در چنین روزی، زمین‌لرزۀ مهیبی شهر بم را ...


گردون ز زمین هیچ گُـلی برنآرد
کش نشکند و هم به زمین نسپارد
گر ابر چو آب، خاک را بردارد
تا حشر همه خون عزیزان بارد
#خیام
▫️
▫️مسالۀ نفس و بدن و ارتباط این دو با یکدیگر یکی از مسائل مهم در تاریخ فلسفه از دوران باستان تا عصر حاضر بوده است. در این میان، تعداد کسانی که به تفاوت و دوگانگی نفس و بدن اعتقاد دارند، بسیار بیشتر از کسانی است که این دو را یکی دانسته‌اند.
خیام را، بر مبنای برخی از رباعیاتی که به دست ما رسیده، می‌توان در گروه دوم جای داد. یعنی در گروه کسانی که تفاوت نفس و بدن را نپذیرفته و این دو را یکی دانسته‌اند. وی در یکی از رباعیاتی که در پایان نقل خواهد شد، آشکارا فرق میان جان و تن را رد کرده و کسانی را که چنین باوری دارند، اهل زرق دانسته است. اما این که چرا از نظر خیام چنین باوری مستلزم زرق و دورویی است، شاید به این جهت باشد که به نظر وی مسالۀ یگانگی نفس و بدن به قدری روشن و بدیهی است که هر گونه مخالفت با آن نوعی تزویر و دورویی شمرده می‌شود.
خیام در بیت دوم به لوازم خطرناک سخن خود نیز اشاره کرده و می‌گوید حتی اگر به مجازات اره کردن گرفتار شوم، از خردورزی و موشکافی در این راه دست نخواهم کشید:

آنان که اساس کار بر زرق نهند
آیند و میان جان و تن فرق نهند
بر فرق خرد تیغ نهم من پس از این
گر همچو خروسم اره بر فرق نهند
▫️
از آمدن و رفتن ما سودی کو؟
وز تار وجود عمر ما پودی کو؟
در چنبر چرخ جان چندین پاکان
می‌سوزد و خاک می‌شود، دودی کو؟
#خیام
دکلمه رباعیات خیام
فریبا
🎵 فایل صوتی

🔘 دکلمه تعدادی از رباعیات خیام با صدای فریبا
💚 فریبا نوشته: به یاد پدر بزرگوار و هنرمندم که اولین استاد من بودند.

↩️ از پُستهای قبلی
برو ای زاهد و بر دُردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست

تردیدی نیست که حافظ در این بیت به یکی از باورهای کلامی رایج در عصر خود اشاره کرده است که بر اساس آن افعال انسان را از روز الست، معین و مقدر می‌دانستند. اما چنین به نظر می‌رسد که هدف حافظ از طرح این نظریه نه تأیید، بلکه نقد آن است. به عبارت دیگر، قصد حافظ این بوده است که با طرح یک ادعای گزنده، یعنی دُردنوشی و شرابخواری به حکم تقدیر، متکلمین را به خود آورده، آنان را به اشکال و ایرادی که بر این نظریه وارد است آگاه کند.

در میان رباعیات خیام نیز استفاده از چنین روشی برای نقد یک نظریه به چشم می‌خورد. به عنوان نمونه، خیام در یکی از رباعیات خود به عقیدۀ کسانی که بهشت را مساوی با غرق شدن در لذت‌های جسمانی و شهوانی می‌دانند اشاره کرده، می‌گوید که اگر آخرت چنین است، پس از حالا به آنچه به زعم شما نیک و پسندیده است اقدام می‌کنیم. هدف خیام نیز مانند حافظ، نشان دادن نقاط ضعف و تحریک معتقدان برای گشودن باب نقد بوده است:

گویند که فردوس برین خواهد بود
آنجا می ناب و حور عین خواهد بود
گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک
چون عاقبت کار همین خواهد بود

https://b2n.ir/482065
قانع به یک استخوان چو کرکس بودن
به زانکه طفیل خوان ناکس بودن
با نان جوین خویش حقا که به است
کآلوده به پالودۀ هر خس بودن
#خیام
▫️
🔸در میان سیاستمدارانی که به اشعار عُمر خیام نیشابوری علاقه دارند نام ولادیمیر پوتین نیز به چشم می‌خورد، ولی کمتر کسی از علاقه و شیفتگی ارنستو چه گوارا چیزی شنیده است. شیفتگی چه گوارا به خیام به اندازه‌ای بود که نام پسر خود را عُمر نامید، نامی عربی که برای مردم کوبا بیگانه و عجیب به نظر می‌رسید. پسر او، عُمر پریز گوارا در حال حاضر یک مترجم و شاعر کوبایی است و مانند پدر و مادرش که او نیز از طریق چه گوارا با خیام آشنا شده بود، از دوستداران خیام و مترجم رباعیات او در کوبا به شمار می‌رود. وی به یاد دارد که کتاب رباعیات خیام از کودکی در خانۀ آنها بوده و پدرش همیشه گزیده‌ای از رباعیات خیام را به همراه داشته است.
در هر دشتی که لاله‌زاری بوده است
از سرخی خون شهریاری بوده است
هر شاخ بنفشه کز زمین می‌روید
خالی است که بر رخ نگاری بوده است
#خیام

💔 پرواز ۷۵۲
غم کهن به می سالخورده دفع کنید
که تخم خوشدلی این است پیر دهقان گفت

منظور حافظ از پیر دهقان کیست؟ برای پاسخ به این سوال بهتر است از نشانه‌هایی که در بیت وجود دارد استفاده کنیم. اولین و مهمترین نشانه این است که او کسی است که می‌گوید برای خوشدلی باید غم را با می سالخورده دفع کرد. نشانۀ بعدی خودِ کلمات پیر و دهقان هستند. در این مورد باید گفت بدون تردید منظور حافظ معنی لغوی آنها نبوده است، یعنی منظور او این نبوده که بگوید پیرمردی که کشاورز بود به من چنین چیزی گفت، زیرا ضرورتی بین یک کشاورز و چنین حرفی وجود ندارد، پس می‌توان گفت که معنی مجازی این دو کلمه مد نظر حافظ بوده و مقصود وی از پیر، شخص دانا و حکیم و از دهقان، ایرانی بودن بوده است. اکنون با توجه به شناختی که از خیام به عنوان یک حکیم ایرانی داریم و این که در رباعیات او پیوسته از می و شراب به عنوان نمادهایی برای دفع غم و خوشدلی استفاده شده است، آیا نمی‌توان گفت منظور حافظ از پیر دهقان، خیام بوده است؟

🔻نگارگر: رضا بدرالسماء
https://b2n.ir/865537
بر شاخ امید اگر بری یافتمی
هم رشتۀ خویش را سری یافتمی
تا چند ز تنگنای زندان وجود
ای کاش سوی عدم دری یافتمی
#خیام
▫️