🔸در کتاب طربخانۀ رشیدی (متعلق به قرن نهم هجری) حکایتی وجود دارد که مضمون آن اعتقاد خیام به مذهب تناسخ یعنی انتقال روح از یک بدن به بدن دیگر پس از مرگ است. حکایت چنین است که در هنگام تعمیر یک مدرسه، الاغی از حملکردن خشت و بردن آن به داخل مدرسه خودداری میکرد. خیام که در آنجا حضور داشت، از جا برخاسته در گوش الاغ فیالبداهه شعری میخواند. ناگهان الاغ به راه افتاده، بار را به مقصد میرساند. چون از خیام سبب را میپرسند، میگوید: روحی که در کالبد این الاغ وارد شده، متعلق به استاد این مدرسه است، برای همین از بارکشیدن شرم داشت، ولی وقتی فهمید دوستانش او را شناختهاند، اطاعت کرد. شعر این بود:
ای رفته و باز آمده و چـُم گشته
نامت ز میان نامها گم گشته
ناخن همه جمع گشته و سُم گشته
ریش از پس پشت آمده و دُم گشته
این حکایت طنزگونه را که مضمون آن اعتقاد خیام به مذهب تناسخ است، بسیاری از رباعیات رد میکند. از جمله رباعیاتی که در آنها بر عدم بازگشت انسان به زندگی تأکید شده است. البته رباعیاتی نیز وجود دارد که از آنها بوی تناسخ به مشام برسد و شاید آن رباعیات سبب شده است که در مورد خیام چنین حکایتی شکل بگیرد. رباعیاتی که در آنها از استحاله و تبدیل انسان به سبزه (فسخ) و كوزه (رسخ) سخن گفته شده است، مانند این رباعی:
این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بند سر زلف نگاری بوده است
این دسته که بر گردن او میبینی
دستی است که بر گردن یاری بوده است
* چـُم: جانور، حیوان بارکش
* طرح از محمد تجویدی (تهران: ۱۳۷۳-۱۳۰۳)
https://b2n.ir/333833
ای رفته و باز آمده و چـُم گشته
نامت ز میان نامها گم گشته
ناخن همه جمع گشته و سُم گشته
ریش از پس پشت آمده و دُم گشته
این حکایت طنزگونه را که مضمون آن اعتقاد خیام به مذهب تناسخ است، بسیاری از رباعیات رد میکند. از جمله رباعیاتی که در آنها بر عدم بازگشت انسان به زندگی تأکید شده است. البته رباعیاتی نیز وجود دارد که از آنها بوی تناسخ به مشام برسد و شاید آن رباعیات سبب شده است که در مورد خیام چنین حکایتی شکل بگیرد. رباعیاتی که در آنها از استحاله و تبدیل انسان به سبزه (فسخ) و كوزه (رسخ) سخن گفته شده است، مانند این رباعی:
این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بند سر زلف نگاری بوده است
این دسته که بر گردن او میبینی
دستی است که بر گردن یاری بوده است
* چـُم: جانور، حیوان بارکش
* طرح از محمد تجویدی (تهران: ۱۳۷۳-۱۳۰۳)
https://b2n.ir/333833
چون حاصل آدمی در این دِیر دو در
جز خونِ دل و دادن جان نیست دگر
خرّم دلِ آن کسی که نامد به وجود
آسوده کسی که خود نزاد از مادر
#خیام
جز خونِ دل و دادن جان نیست دگر
خرّم دلِ آن کسی که نامد به وجود
آسوده کسی که خود نزاد از مادر
#خیام
🔹دوستی اگر از نوع تکیه و تقلید باشد، نه دوستی که دشمنی کردن با خود است، زیرا با دلخوش شدن و بسنده کردن به دیگری، فهم و شعور خود را معطل گذاشته، شخصیت و قدرت تجزیه و تحلیل خود را از دست میدهیم و پیوسته در برابر مشکلات زندگی از یافتن راه حل درمانده و ناتوان خواهیم بود. به همین جهت خیام از ما میخواهد از اختیار کردن دوستان بسیار، به ویژه دوستی که «بجملگی» تکیهگاه ما باشد خودداری کنیم تا اندیشۀ مستقلی یافته و (به قول جمالزاده) مرد شعور و فهم خودمان بشویم:
آن بِـه که در این زمانه کم گیری دوست
با اهل زمانه صحبت از دور نکوست
آن کس که تو را بجملگی تکیه بدوست
چون چشم خرد باز کنی دشمنت اوست
#خیام
https://b2n.ir/207429
آن بِـه که در این زمانه کم گیری دوست
با اهل زمانه صحبت از دور نکوست
آن کس که تو را بجملگی تکیه بدوست
چون چشم خرد باز کنی دشمنت اوست
#خیام
https://b2n.ir/207429
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎦 انیمیشن کوتاهِ مگس یک دقیقهای که تمثیلی از زندگی کوتاه و فرصت ناچیز و آرزوهای بیشمار است، این رباعی خیام را نیز به یاد میآورد:
یک قطرۀ آب بود و با دریا شد
یک ذرۀ خاک و با زمین یک جا شد
آمد شدن تو اندرین عالم چیست
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد
↩️ از پُستهای قبلی
یک قطرۀ آب بود و با دریا شد
یک ذرۀ خاک و با زمین یک جا شد
آمد شدن تو اندرین عالم چیست
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد
↩️ از پُستهای قبلی
🔹چه عیبی دارد که دربارۀ کار خودم، گفتۀ نهصد سال پیش از اینِ خیام را (یا گفتۀ منسوب به او را) هم برایتان نقل نمایم:
دنیا دیدی و هر چه دیدی هیچ است
و آن نیز که گفتی و شنیدی هیچ است
سرتاسر آفاق دویدی هیچ است
وان نیز که در خانه خزیدی هیچ است
من سرتاسر آفاق را ندویدهام، ولی در کنج خانه بسیار خزیدهام و گویا حق داشته باشم که امروز بگویم هیچ بود و هیچ است.
✍️ محمدعلی جمالزاده
📕 قصۀ ما به سر رسید
▫️
دنیا دیدی و هر چه دیدی هیچ است
و آن نیز که گفتی و شنیدی هیچ است
سرتاسر آفاق دویدی هیچ است
وان نیز که در خانه خزیدی هیچ است
من سرتاسر آفاق را ندویدهام، ولی در کنج خانه بسیار خزیدهام و گویا حق داشته باشم که امروز بگویم هیچ بود و هیچ است.
✍️ محمدعلی جمالزاده
📕 قصۀ ما به سر رسید
▫️
▫️پیش از این، در سالهایی نه چندان دور، بشقابهایی که در آن غذا میخوردیم حال و هوای خیامی داشت. مثل الان تهی و بیرنگ نبودند. پُر بودند از نقوشی که در ما میل به زیبایی و زندگی را بیدار میکردند. پُر بودند از گل، عشق و شادی. مضامین آشنایی که در نقاشی ایرانی (مینیاتور) و نیز رباعیات خیام بسیار به چشم میخورند.
دی کوزهگری بدیدم اندر بازار
بر پاره گلی لگد همی زد بسیار
و آن گل به زبان حال با او میگفت
من همچو تو بودهام مرا نیکو دار
#خیام
▫️
بر پاره گلی لگد همی زد بسیار
و آن گل به زبان حال با او میگفت
من همچو تو بودهام مرا نیکو دار
#خیام
▫️
🔹خیام با همۀ خُردی، عظیم است. منظورم از خُردی، کمی حجم دیوان و خُردی قالبی است که برگزیده و دنیای عظیم اندیشۀ بلند ایرانی را در کوچکترین قالب شعر پارسی یعنی ترانه یا رباعی جای داده است. دیگر آن که اندیشۀ خیام بنیادی و فراگیر است، بدین معنی که او در دنیای شعرش به موضوعاتی پرداخته است که هر کس حتی اگر فیلسوف و اندیشهور هم نباشد، بدان میرسد و اگر کمی تأمل کند، پرسشهایی در ارتباط با آنها در ذهنش پدیدار میشود. زندگی و مرگ، راز هستی، غم و شادی، گردش روزگار، ناپایندگی عالم و اغتنام فرصت، همه موضوعات و بنمایههایی است که هر کس میتواند بدان بیاندیشد.
✍️ محمدجعفر یاحقی
🗞 رودکی و خیام
▫️
✍️ محمدجعفر یاحقی
🗞 رودکی و خیام
▫️
رباعیات خیام
محمدرضا شجریان
🎵 فایل صوتی
رباعیات خیام با صدای زندهیاد استاد محمدرضا شجریان
رباعیات خیام با صدای زندهیاد استاد محمدرضا شجریان
🔸هفده سال قبل در چنین روزی، زمینلرزۀ مهیبی شهر بم را ...
گردون ز زمین هیچ گُـلی برنآرد
کش نشکند و هم به زمین نسپارد
گر ابر چو آب، خاک را بردارد
تا حشر همه خون عزیزان بارد
#خیام
▫️
گردون ز زمین هیچ گُـلی برنآرد
کش نشکند و هم به زمین نسپارد
گر ابر چو آب، خاک را بردارد
تا حشر همه خون عزیزان بارد
#خیام
▫️
▫️مسالۀ نفس و بدن و ارتباط این دو با یکدیگر یکی از مسائل مهم در تاریخ فلسفه از دوران باستان تا عصر حاضر بوده است. در این میان، تعداد کسانی که به تفاوت و دوگانگی نفس و بدن اعتقاد دارند، بسیار بیشتر از کسانی است که این دو را یکی دانستهاند.
خیام را، بر مبنای برخی از رباعیاتی که به دست ما رسیده، میتوان در گروه دوم جای داد. یعنی در گروه کسانی که تفاوت نفس و بدن را نپذیرفته و این دو را یکی دانستهاند. وی در یکی از رباعیاتی که در پایان نقل خواهد شد، آشکارا فرق میان جان و تن را رد کرده و کسانی را که چنین باوری دارند، اهل زرق دانسته است. اما این که چرا از نظر خیام چنین باوری مستلزم زرق و دورویی است، شاید به این جهت باشد که به نظر وی مسالۀ یگانگی نفس و بدن به قدری روشن و بدیهی است که هر گونه مخالفت با آن نوعی تزویر و دورویی شمرده میشود.
خیام در بیت دوم به لوازم خطرناک سخن خود نیز اشاره کرده و میگوید حتی اگر به مجازات اره کردن گرفتار شوم، از خردورزی و موشکافی در این راه دست نخواهم کشید:
آنان که اساس کار بر زرق نهند
آیند و میان جان و تن فرق نهند
بر فرق خرد تیغ نهم من پس از این
گر همچو خروسم اره بر فرق نهند
▫️
خیام را، بر مبنای برخی از رباعیاتی که به دست ما رسیده، میتوان در گروه دوم جای داد. یعنی در گروه کسانی که تفاوت نفس و بدن را نپذیرفته و این دو را یکی دانستهاند. وی در یکی از رباعیاتی که در پایان نقل خواهد شد، آشکارا فرق میان جان و تن را رد کرده و کسانی را که چنین باوری دارند، اهل زرق دانسته است. اما این که چرا از نظر خیام چنین باوری مستلزم زرق و دورویی است، شاید به این جهت باشد که به نظر وی مسالۀ یگانگی نفس و بدن به قدری روشن و بدیهی است که هر گونه مخالفت با آن نوعی تزویر و دورویی شمرده میشود.
خیام در بیت دوم به لوازم خطرناک سخن خود نیز اشاره کرده و میگوید حتی اگر به مجازات اره کردن گرفتار شوم، از خردورزی و موشکافی در این راه دست نخواهم کشید:
آنان که اساس کار بر زرق نهند
آیند و میان جان و تن فرق نهند
بر فرق خرد تیغ نهم من پس از این
گر همچو خروسم اره بر فرق نهند
▫️
از آمدن و رفتن ما سودی کو؟
وز تار وجود عمر ما پودی کو؟
در چنبر چرخ جان چندین پاکان
میسوزد و خاک میشود، دودی کو؟
#خیام
وز تار وجود عمر ما پودی کو؟
در چنبر چرخ جان چندین پاکان
میسوزد و خاک میشود، دودی کو؟
#خیام
دکلمه رباعیات خیام
فریبا
🎵 فایل صوتی
🔘 دکلمه تعدادی از رباعیات خیام با صدای فریبا
💚 فریبا نوشته: به یاد پدر بزرگوار و هنرمندم که اولین استاد من بودند.
↩️ از پُستهای قبلی
🔘 دکلمه تعدادی از رباعیات خیام با صدای فریبا
💚 فریبا نوشته: به یاد پدر بزرگوار و هنرمندم که اولین استاد من بودند.
↩️ از پُستهای قبلی
برو ای زاهد و بر دُردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست
تردیدی نیست که حافظ در این بیت به یکی از باورهای کلامی رایج در عصر خود اشاره کرده است که بر اساس آن افعال انسان را از روز الست، معین و مقدر میدانستند. اما چنین به نظر میرسد که هدف حافظ از طرح این نظریه نه تأیید، بلکه نقد آن است. به عبارت دیگر، قصد حافظ این بوده است که با طرح یک ادعای گزنده، یعنی دُردنوشی و شرابخواری به حکم تقدیر، متکلمین را به خود آورده، آنان را به اشکال و ایرادی که بر این نظریه وارد است آگاه کند.
در میان رباعیات خیام نیز استفاده از چنین روشی برای نقد یک نظریه به چشم میخورد. به عنوان نمونه، خیام در یکی از رباعیات خود به عقیدۀ کسانی که بهشت را مساوی با غرق شدن در لذتهای جسمانی و شهوانی میدانند اشاره کرده، میگوید که اگر آخرت چنین است، پس از حالا به آنچه به زعم شما نیک و پسندیده است اقدام میکنیم. هدف خیام نیز مانند حافظ، نشان دادن نقاط ضعف و تحریک معتقدان برای گشودن باب نقد بوده است:
گویند که فردوس برین خواهد بود
آنجا می ناب و حور عین خواهد بود
گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک
چون عاقبت کار همین خواهد بود
https://b2n.ir/482065
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست
تردیدی نیست که حافظ در این بیت به یکی از باورهای کلامی رایج در عصر خود اشاره کرده است که بر اساس آن افعال انسان را از روز الست، معین و مقدر میدانستند. اما چنین به نظر میرسد که هدف حافظ از طرح این نظریه نه تأیید، بلکه نقد آن است. به عبارت دیگر، قصد حافظ این بوده است که با طرح یک ادعای گزنده، یعنی دُردنوشی و شرابخواری به حکم تقدیر، متکلمین را به خود آورده، آنان را به اشکال و ایرادی که بر این نظریه وارد است آگاه کند.
در میان رباعیات خیام نیز استفاده از چنین روشی برای نقد یک نظریه به چشم میخورد. به عنوان نمونه، خیام در یکی از رباعیات خود به عقیدۀ کسانی که بهشت را مساوی با غرق شدن در لذتهای جسمانی و شهوانی میدانند اشاره کرده، میگوید که اگر آخرت چنین است، پس از حالا به آنچه به زعم شما نیک و پسندیده است اقدام میکنیم. هدف خیام نیز مانند حافظ، نشان دادن نقاط ضعف و تحریک معتقدان برای گشودن باب نقد بوده است:
گویند که فردوس برین خواهد بود
آنجا می ناب و حور عین خواهد بود
گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک
چون عاقبت کار همین خواهد بود
https://b2n.ir/482065
قانع به یک استخوان چو کرکس بودن
به زانکه طفیل خوان ناکس بودن
با نان جوین خویش حقا که به است
کآلوده به پالودۀ هر خس بودن
#خیام
▫️
به زانکه طفیل خوان ناکس بودن
با نان جوین خویش حقا که به است
کآلوده به پالودۀ هر خس بودن
#خیام
▫️